خب . مشکل اینه که الان قطر بازو زیاد جواب نمی ده . مگه اینکه جنگلی درس بشه و کل ملت برن توش .
خب . مشکل اینه که الان قطر بازو زیاد جواب نمی ده . مگه اینکه جنگلی درس بشه و کل ملت برن توش .
....ممنونم از حضور با صلابت ملوان و حضور دوست داشتنی همکار خودم...شاد جان...چرا ضعف نفس بخرج میدی...بجای دلیل و برهان و احتجاج درامری بدیهی که درانتها کار به جرو بحث میکشه....
..برو جلو اینه...استینارو تا بازو تا کن...یه فیگور بگیر...جواب تمام این استدلالها همون برجستگیه...همه جا هم کاربرد داره...چه در جنگل و مزرعه و جوامع بدوی ...چه در اجتماع شهر نشین ما...
سیامکــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ تیر خلاص و خودت به خودت زدی
تموم شد
سیامک جوووووووووون بگم کجایی هستی برو بچ مستفیذ شن یا خودت می نویسی اون جمله معروفو ؟
بگم ؟ بگم ؟
راهنمایی ( همون جایی که خانم هاش کارشون درسته و اقایونش به خانم هاشون فقط می گن چشم عزیزم ؛ هر چی شما بگی
یک روز در ماه اردیبهشت هر سال برای همه زنان روستای آب اسک شمال کشور روز خاص و جالبی است چون هیچ مردی در آن روز مجاز به ماندن در روستا نیست و این زنان هستند که رئیس و فرمانروایند و همه امور روستا به رای آنها می چرخد.
به گزارش خبرنگار مهر، هر سال جمعه یکی از روزهای اردیبهشت ماه رسم دیرینه "زن شاهی" یا "ورف چال" توسط اهالی روستای آب اسک قبل از شهرستان آمل برگزار می شود. معمولا این روز توسط بزرگان روستا انتخاب می شود.
در این روز زنان روستا صبح زود، وقتی آفتاب هنوز طلوع نکرده زیر قابلمه غذای ناهار مردانشان را خاموش کرده و بار سفر یک روزه آنها را می بندند و اسپند دودکنان آنها را تا ورودی روستا بدرقه می کنند.
همه اهالی در میدان بزرگ روستا جمع می شوند و اعضای شورا و بقیه ریش سفیدان با خواندن آوازی در کوچه و پس کوچه ها مردان کوچکتر را با خبر می کنند این به آن معنا که همه بدانند هیچ مردی از پنج ساله تا 50 ساله نباید در روستا بماند.
هوای روستا را بوی اسپند و صدای سلام و صلوات پر می کند تا اینکه همه مردان قابلمه و بقچه به دست از روستا خارج می شوند. زنان هم که از رفتن همه مردها در روستا مطمئن شده اند برای پادشاهی یک روزه خود را آماده می کنند!
در خانه های روستا غوغایی است قرار است یک نفر از زنان ملکه شود دیگری وزیر، عروس و نگهبان و حاکم هم وجودش در روستا لازم است. اما سربازها از همه سرشان شلوغتر است باید مرتب اوضاع روستا را به ملکه گزارش دهند.
آنها باید جلوی ورودی روستا نگهبانی دهند تا مردی از مردان روستا حتی به زور هم که شده نتواند وارد شود که اگر به هر نحو بخواهد از این کار تخطی کند، سر و کارش با ماموران حاکم است!
در این بین گردشگران و کسانی که از روستاهای اطراف برای شرکت در زن شاهی به این روستا آمده اند باید مقررات روستا را رعایت کنند وگرنه به دستور ملکه توسط همین سربازها تنبیه می شوند. آنها باید بدانند که به هیچ وجه نباید در روستا و هنگام برگزاری این مراسم از دوربین فیلمبرداری یا عکاسی و یا موبایل استفاده کنند. حتی یک روز که مسئولان گردشگری و صدا و سیما خواستند وارد شوند ملکه اجازه ورود آنها را به روستا نداده بود.
وقتی همه آماده شدند رسم زن شاهی هم اجرا می شود. ملکه و همه زیردستانش اول به دیدن خانواده هایی که در سوگ از دست دادن عزیزی سیاه پوشیده اند می روند و آنها را از عزا در می آورند. اهالی خانه هم رسم مهمان نوازی را می دانند و پذیرایی می کنند حتی به اندازه یک خرما یا شیرینی.
خانواده های دیگری که اهالی به دیدن آنها می روند بیماری را در خانه نگهداری می کنند پس اولویت بعد عیادت از بیماران است. تبریک گفتن دخترهای نو عروس وظیفه عروس نمادین روستاست.
پادشاه روستا هم که از میان زنان سرشناس روستا انتخاب شده در این روز باید اختلافات و مشکلات زنان روستا را حل کند به همین دلیل اگر زنی از دیگری شکایت دارد باید در ملاء عام مطرح کند تا مسئله حل شود. این است روایت یک روز حکومت روستای آب اسک در دست زنان است.
در این روز که از هر خانه بوی نذری می آید زنان بسیاری برای برآورده شدن حاجاتشان نذری می پزند از آش رشته گرفته تا قیمه.
ورف چال مردانه در دامنه کوه دماوند
اما از آن سو مردان روستا که صبح زود توسط خانواده بدرقه شدند یک روز را در کوههای اطراف سپری می کنند تا آنها هم بخش دیگری از این مراسم را با نام ورف چال را برگزار کنند. در این روز مردان روستا در دامنه کوه دماوند به محل ورف چال می رسند. ورف چال محلی است که از دوران گذشته چاهی در آنجا به عمق 12 متر و قطر 10 متر برای جمع آوری برف در حدود نیمه اول قرن نهم هجری به وسیله شخصی به نام سید حسن ولی از اهالی نیاک حفر شده است.
مردان روستا قطعات یخ زده برف را از کوهها جدا می کنند و هر کس به توانایی خود مقداری از قطعات آخرین برف زمستانی به جا مانده در طبیعت را در این چاله می ریزد و روی چاه را می پوشانند تا فصل تابستان که دامهای خود را برای چرا به این منطقه می آورند مقداری از این برف را آب کرده و برای آشامیدن استفاده کنند.
اجرای بازی های محلی و پذیرایی از مهمانان روستا بخش دیگری از برنامه ورف چال مردان روستاست.
در این روز هم زنان می توانند یک روز اقتدار را در روستا تجربه کنند و هم مردان یک روز را در دامان طبیعت رفته و برای جلوگیری از خشکسالی و کم آبی، چاهی از برف ذخیره می کنند.
این مراسم می تواند یک جاذبه گردشگری در روستاهای شمالی ایران باشد به شرط آنکه گردشگران مقررات حکومت زنانه را در این روستا رعایت کنند. این بزرگترین شرط ملکه برای معرفی آیین زن شاهی به گردشگران و حضور آنها در زیباترین روز اردیبهشت ماه است.
to continue, please follow me on my page
Karampor, malavan, pani, بوف کور, صادقی, عليرضا جمالی, غزاله, ماهور, مهربان, کریم مهدوی
بابا سردرد هم سردردهای قدیم
من فکر کردم تا حالا خلاص شدی....
و یه ملتی از دست تو خلاص شدند به خصوص اون داداش همشهریمان که اسیر یک .... شده
نکنه این دکتر ما یکی به نعل می زنه یکی به میخ
یه اکسیری چیزی بهت داده جون گرفتی
آره مهربان خان...
نم یدونم رلیفی..دیکنو فلاکی..چیزی...
خلاصه آبجی جان نمی تونی نقطه ضعف ازم بگیری
دیگه مردی شدیم واسه خودمون
امروز بعد از مدتها طرف را مجبور کردیم واسمون چایی بزاره
بی چیز باش***ناچیز نباش[/COLOR]
دغدغه های پسر جوان:کار ندارم – پول ندارم – سربازی نرفتم – ماشین وخونه ندارم – و …
دغدغه های دختر جوان : لاک ناخونم پاک شده – مهری سرویس طلا خریده – دخترخاله ام ماشین داره – مامان غذای خوب نمی پزه – عروسکمو هنوز نخوابوندم
بی چیز باش***ناچیز نباش[/COLOR]
نویسنده معروفی می گوید:
زن مانند کروات است هم زیبایی به مرد می بخشد و هم گلویش را فشار می دهد!
بی چیز باش***ناچیز نباش[/COLOR]
ای مهربان عزیز . همکار خوبم . عرض شود خدمت شما که اولا من اون وقت شب شیفت شب بودم . خواب الود و در حال چرت زدن . و خودم هم نفهمیدم چی نوشتم . دوما . خیلی هم بیرا ه نگفتم . خب احتمالا هنوز زن نگرفتی نمی دونی چه خبره . سوما یه سی هزارتایی فاراک گرفتم . امیدوارم خوب رشد کنه .و یه باغبان خوب پیدا بشه اب بده کود بده .نور و لمس و نوازش .
زن از ديدگاه دكتر علي شريعتي
زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند ...
ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر ...
مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ...
براي ازدواجش در هر سني اجازه ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار مي تواني ازدواج كني ...
در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ...
او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ...
او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني ...
او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ...
او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ...
او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر ...
و هر روز او متولد ميشود؛ عاشق مي شود؛ مادر مي شود؛ پير مي شود و ميميرد ...
و قرن هاست كه او عشق مي كارد و كينه درو مي كند چرا كه در چين و شيارهاي صورت مردش به جاي گذشت زمان جواني بربادرفته اش را مي بيند و در قدم هاي لرزان مردش، گام هاي شتابزده جواني براي رفتن و درد هاي منقطع قلب مرد سينه اي را به ياد مي آورد كه تهي از دل بوده و پيري مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده مي كند ...
و اينها همه كينه است كه كاشته مي شود در قلب مالامال از درد ...
و اين، رنج است
درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند.
جواب داد:
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100
اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ، پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.
درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)