خیلی عالی میشه که این ها رو برامون بگید فقط شما انقدر اطلاعاتتون زیاده که تو هر پستی کلی مطلب جدید میگین که من تازه کار خیلی گیج میشم و همش فکر میکنم که خیلی پیچیده شد پس این تحلیل های ساده من به درد نمیخوره ... چون بنیادی نمیدونم یا نمیدونم سهم محرک داره یا بازیگر داره یا نه ...
خلاصه هر وقت فرصت داشتید لطفا با ویس و تصویر این مطالب رو برامون بگید من با نوشته خالی چیزی دستگیرم نمیشه
من میگم نمیخواد یاد بگیری
همیجوری بخون
روزی یادت میاد و بدردت میخوره
فعلا باید بر یک سبک معاملاتی مسلط بشی
بعد بری ببینی جاهای جواب نمیده و داری اذیت میشی
بعد یواش یواش
میای سراغ نوشته ها اونجا اون 2زاریه میافته
و گرنه بدونه معامله کردن و وقت گذاشتن به عمق مطالب نمیرسی
فعلا سهم میگم بخر سود بکن
زمستون شاخص هم اومد
انوقت میری وقت بیشتری رو دانش معاملاتی میذاری
الان هم اون چیزی که یاد گرفتی مهم نیست چقدر ابتدایی
برام یک سهم رو تحلیل کن بگو اینجا میخوام بخرم
فلان جا بفروشم با حد ضرر فلان نقطه
تمرین رو اینجا بذار میام نگاه میکنم
http://forums.boursy.com/showthread.php?t=2936
سلام جناب نوام
ممنون از زحماتتون
حقیقتش ارسال مطالب در فروم بورسی برام سخته یعنی بلد نیستم
ممکنه لینک کانال موقت جهت تشکیل گروه تلگرامی رو ارسال کنید
سلامت و عاقبت بخیر باشید
Abad, abed, alim, ali_nostro, amir5151, amirardalan, arashh, arman_bgheri, FARIBORZ NAEL, gholamk, kh25, Mera, Milad 999, Mnm1990, mokhlas, mrouzbehi, negarminavi, ordeal, petter, s400, solitaryman, Zigurat, ابشار, احسان147, ارادت, امیر محمد 2, ایکاروس20, دوستدارشما, رادین1, رستا, طیب واقعی, عادل عطایی, عمو محسن, مجتبی مصلحMTM, محمد1339, محمد20, مهدی2020, هزاردستان, کوهیار, کیان67
مثلا این سهم تجار
من هیچی در موردش نمیدونم ، فقط چارت رو که میبینم ، روند نزولی رو شکسته و تو یه کانال در حال نوسانه
همین جایی که الان هست به نظرم مناسب ورود باشه ، هدف هم سقف کانال ، اون خط آبی هم حد ضرر
یه مدل دیگه هم مثلا این سهم دسینا
تو دو سه روز چهار پنج برابر میانگین ماهانه ش حجم خورده ، ولی بعدش دو سه روز هم منفی خورده .
حالا نمیدونم این حالت الان مناسب وروده یا نه ...
یعنی اون حجم بالا نشون از افت سهمه یا نه رشد بیشتری در راهه
سلام
ابتدا این مطلب را بگویم که از مطالب جناب نوام چامسکی تا بحال نه ریالی سود کردم نه زیان.
بعد از خواندن مطالب ایشون که البته بنده مطالب ایشون رو از سال ۹۲ میخوانم چه اینجا وچه در ادان تحلیل
البته در بورس اکانت کاربری داشتم که دیگر بدلیل فرانوشی رمز عبور و ایمیل نتونستم وارد بشم و مجبور شدم یک ۲ جلوی کاربری امیرمحمد بگزارم وایدی جدیدی بسازم وچند روزی است که منتظر تایید جناب مدیر بودن که الحمداله امروز تایید شد
فقط به عشق نوام ...اکانت ساختم تا مطلب بزنم چون حوصله قدیم را ندارم
نوام جان حقیر بچه محل مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی هستم. در دولاب به دنیا آمدم واکنون در دولاب زندگی میکنم
شب چهار شنبه سر مزار حاج اسماعیل در ایوان طلای خانم فاطمه معصومه فاتحه ایی از جانب شنا خواندم وهدیه کردم بر اون بزرگوار
بر این شدن که به خاطر حسن نیت و نوع دوستی شما تشکری ویژه کنم ...بعضای وقتها خوندن مطالبت آرامم میکند..با خودم میگم هنوز هستند انسانهایی که فقط به خود فکر نمیکنند...لذت میبرن از کمک به همنوع
واین بسیار برایم دلنشین است در روزگاری که دزدانشان عصا از کور میدزدند...من از خوش باوری محبت آرزو میکردم
حال خواستن از خودم بگویم ...شاید تجربه ام بدرد دوستی بخورد که تازه وارد این بازار مکاره شده است
واز جانب شما هم توصیه ایی به حقیر شود که سرتا پا گوشم
بنده سال ۸۸ وارد بورس شدم ..شاخص حدود ۱۱ هزار واحد....اکنون شاخص بالای ۲۰ برابر شده
سرمایه من حدود ۵ میلیون بود
بازار بد نبود و من مبتدی توی تالار حافظ میشستم پیش پیرمردها بهم مگفتند چه بخر
مثال ...هنگامی مه اذان ظهر میگفتند طبف دوم تالار یک نماز خونه کوچکی بود وقتی برای نماز وارد شدم پیر نردی بنام حاج علی ....گفت تو این جمعیت که همه چشم در تابلو دوختند تو اینجا دنبال چه میگردی گفتم آرامش گفت به خاطر اینکه حس میکنم بچه سالمی هستی و حسم بهم دروغ نمیگه سهمی بهت میگم بخر ونگاهش نکن
چین جین در قیمت ۷۰ تومان به کارگزارت بگو بخره فکر میکتم الان ۴۰ برابر شده...البته من ندارم
روزها از پی روزها ...ماها از پی ماهها سالها ازپی سالها گذشت..ومن در این مدت پول پس انداز پدرم و پولی که برادرم از کار کردن ماهانه میگرفت وپول اطرافیان همسرم را وارد بورس کردم
نوسان میگرفتم اون موقع ۳۰۹۹ بود بعضی مواقع نوسان منو میگرفت
خوشحال بودم از اینکه از کارگری راحت شدن وپول راحت در میارم
بنده از بچگی کار کردم چیزی حدود ۳۰ سال کارکردم وهیچ نشدم..صبح زود میرفتم وظهر روی موزایکها ناهار ونماز وهمونجا دمپایی رو زیر سر گذاشته ودقایقی میخوابیدم
با خوندن روزنا مه دنیای اقتصاد با بورس آشنا شدم
بنده دیپلم اقتصاد دارم
جدولی که بازدهی سهما را مینوشت هفتگی ماهانه
بسیار وسوسه کنند ه بود
از ۸۸ ادامه دادم تا ۹۲ ..باید خرج زندگی خودم و زن وبچه رو در می اوردم ....بابت پولی که پدر و برلدر داده بودند مبلغی به آنها میدادم
تا ۹۲ تقریبا خوب که نه ولی بد نبود
تا اینکه سقوط بزرگ در ۹۲/۱۰/۱۵
اتفاق افتاد ومن با توجه به تجربهایی که داشتم بیرون نیامدم وبزرگترین اشتباه زندگیم رقم خورد
حال از اصل سرمایه خرجی خانه ..و مبلغی به پدر ..و۱رر سهم را باید تحمل میکردم
تا مرداد سال ۹۴ در این باتلاق دست وپا زدم وآخر تصمیم به خروج گرفتم با ۵۰ ملیون بدهی
وهیچ نداشتم
بسیار افسرده شدم ..از یک طرف مورد تحفیر قرار گرفتم وبعضا توهین
دی سال ۹۴ برادرم گفت بورس خوب شده بیا بهت پول بدن تا سود کنی بدهیاتو بدی .منم دوباره طمه کردم ۳۰ تومان داد اون سال خودرویها تازوندند ولی نن سهم خودرویی نمیخریدم دقیقا توپیک قیمت بمپنا خریم ۱۶۳۰ تومان بهد از ۱ ماه فروختم ۱۴۰۰....شپنا خریدم ۲۵۰ فروختم ۲۰۰
به همسرم هم نگفته بودم در عرض دو ماه ۳۰ تومانو کردم ۲۰ تومان..حالم بسیار بد شد احساس خفگی میکردم ...
۲۰ تومان رو برگزدوندم البته همسرم وقتی حال من رو دید وجویا شد موضوع را گفتم ..وقسمم داد بع عشقی که ما بین ما هست دست بکشم از این کار وگرنه اون ۲۰ تومان هم از دست میدادم
آنجا شدیدترین نوع سرخوردگی بسراغم آمد نوروز سال ۹۵ و من هیچ پولی نداشتم وفقط به اطراف خیره میشدم
درد بدی پهلوی سمت چپم رو اذیت منی که همه دوستم داشتند وبهم عشق میورزیدند.حالدیگر سراغی ازم نمیگرفتند
پول نداشتم برم دکتر مثل مار به خودنمیپیچدم
خلاصه به دکتر مراجه کردم بعد از اندوسکوپی ..سونو گرافی وخوردن انواع قرصهای شیمیایی و سنای ..دردم تسکین نیافت
دکتری هست در دروازه دولاب که آمریکا زندگی میکرده اومده ایران
ویزیتش گرون بود ..یمبار رفتم پیشش ۵۰ تومان با داروهاش شد
بهتر نشدم دوباره رفتم فهمیدن که پنچ شنبه ها بعد از ظهر مثل امروز به خاطر پدر و مادرش نصف پیزیت نیگیره درد نیکشیدم تا پنج شنبه مراحهه کردم گفتم خوب نشدم ..ایشون پیر مرد بالی ۷۵ و گربات داشت باهم صحبت کرد گفت بگو دردلت را گفتم گفت هیچیت نیست تو روحت اسیب دیده دیگه از نن پول ننیگرفت بعضی مواقع زیر نسخه مینوشت که از من پول نگیره داروخانه زیر مطبش
اکنون هنوز با اون درددست وپنجه نرم میکنم وشده بخشی از زندگیم
مشگلی باهاش ندارم ولی بعضی وقتها درده ...درد میکنه
برای گزاران زندگی دوباره شروع بکار کردم البته اینبار با کمک فرزند ۱۸ ساله ام ..خودم دیگز جانی نداشتم
در دهه ۵۰ زندگی سر میبرم
طلبکارهایم پولشان را میخواستند البته خدا نیدونه اصلشو گرفته بودند ولی از سودش گذشت نمیکردند..نیگفتند ما پولم تو بانگ بود تو از ما خواستی وحق هم با آنها بود
نیمی از بدهیها را دادم
یک نفر پیدا شد وامیی بهم داد تا الباقی بدهیهارا هم بدهم وبه او ماهی ۵۰۰ تومن قسط بدم بدون هیچ کارمزدی
القصه یک ۱۰ تومانی جمع کردم
پارسال برج ۴ علرغم میل همسرم دوباره اومدم
میگن پول همونجایی بگردد دنبالش که گم کردی
اینبار بسیار محتاط چون دیگر سین آخر بود
بعد از تقریبا ۱۱ ناه که البته بازار خوب بوده ۱۰ را تا ۴۰ تومان رسوندم
اکنون به همسرم میگم دیدی من میتونم دیدی چقدر تمسخر شدن ودیدی گفتنهای دگر
البته بازار کمی شل مرد الان ۳۳ تومان سرمایه دارم
میخام بیام بیرون ...ولی نه کار هست ونع توان کار
هنه چی گرون شده کار من نسبت به پارسال همون پولو هم نیدند
الان دوباره مضطرب شده چه کنم؟
از نوام عزیز تقاضای یاری دارم
غیر از خدا و امیر المونین از احدی تقاضای یاری ندارم
اکنون مستاصلم...یک عمر با ابرو زندگی کردم و دوست دارم عزت نفسن زیر سوال نره
نوام عزیز ...چه راهنمایی کنی چه نکنی به هم اسمم مولا دعاگوتم ...امیدوارم به حق مادرم فاطمه زهرا عاقبتت به خیر بشه
اگر اشتباه تایپی داشتم ببخشید
از دوستان هم عذر خواهی میکنم
نوام حان الان تنها سهم من ۶۵۰۰۰ تا غپینو با قیمت تمام شده ۵۶۰ تومانه کهالن حدود ۴ تومان تو ضررم
ودر آخر .....کاری مه میکنی ..خدمت به خلق بزرگترین عبادت است
مطمین باش که سعادتمندی
خدا نگهدار
سلام
ابتدا این مطلب را بگویم که از مطالب جناب نوام چامسکی تا بحال نه ریالی سود کردم نه زیان.
بعد از خواندن مطالب ایشون که البته بنده مطالب ایشون رو از سال ۹۲ میخوانم چه اینجا وچه در ادان تحلیل
البته در بورس اکانت کاربری داشتم که دیگر بدلیل فرانوشی رمز عبور و ایمیل نتونستم وارد بشم و مجبور شدم یک ۲ جلوی کاربری امیرمحمد بگزارم وایدی جدیدی بسازم وچند روزی است که منتظر تایید جناب مدیر بودن که الحمداله امروز تایید شد
فقط به عشق نوام ...اکانت ساختم تا مطلب بزنم چون حوصله قدیم را ندارم
نوام جان حقیر بچه محل مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی هستم. در دولاب به دنیا آمدم واکنون در دولاب زندگی میکنم
شب چهار شنبه سر مزار حاج اسماعیل در ایوان طلای خانم فاطمه معصومه فاتحه ایی از جانب شنا خواندم وهدیه کردم بر اون بزرگوار
بر این شدن که به خاطر حسن نیت و نوع دوستی شما تشکری ویژه کنم ...بعضای وقتها خوندن مطالبت آرامم میکند..با خودم میگم هنوز هستند انسانهایی که فقط به خود فکر نمیکنند...لذت میبرن از کمک به همنوع
واین بسیار برایم دلنشین است در روزگاری که دزدانشان عصا از کور میدزدند...من از خوش باوری محبت آرزو میکردم
حال خواستن از خودم بگویم ...شاید تجربه ام بدرد دوستی بخورد که تازه وارد این بازار مکاره شده است
واز جانب شما هم توصیه ایی به حقیر شود که سرتا پا گوشم
بنده سال ۸۸ وارد بورس شدم ..شاخص حدود ۱۱ هزار واحد....اکنون شاخص بالای ۲۰ برابر شده
سرمایه من حدود ۵ میلیون بود
بازار بد نبود و من مبتدی توی تالار حافظ میشستم پیش پیرمردها بهم مگفتند چه بخر
مثال ...هنگامی مه اذان ظهر میگفتند طبف دوم تالار یک نماز خونه کوچکی بود وقتی برای نماز وارد شدم پیر نردی بنام حاج علی ....گفت تو این جمعیت که همه چشم در تابلو دوختند تو اینجا دنبال چه میگردی گفتم آرامش گفت به خاطر اینکه حس میکنم بچه سالمی هستی و حسم بهم دروغ نمیگه سهمی بهت میگم بخر ونگاهش نکن
چین جین در قیمت ۷۰ تومان به کارگزارت بگو بخره فکر میکتم الان ۴۰ برابر شده...البته من ندارم
روزها از پی روزها ...ماها از پی ماهها سالها ازپی سالها گذشت..ومن در این مدت پول پس انداز پدرم و پولی که برادرم از کار کردن ماهانه میگرفت وپول اطرافیان همسرم را وارد بورس کردم
نوسان میگرفتم اون موقع ۳۰۹۹ بود بعضی مواقع نوسان منو میگرفت
خوشحال بودم از اینکه از کارگری راحت شدن وپول راحت در میارم
بنده از بچگی کار کردم چیزی حدود ۳۰ سال کارکردم وهیچ نشدم..صبح زود میرفتم وظهر روی موزایکها ناهار ونماز وهمونجا دمپایی رو زیر سر گذاشته ودقایقی میخوابیدم
با خوندن روزنا مه دنیای اقتصاد با بورس آشنا شدم
بنده دیپلم اقتصاد دارم
جدولی که بازدهی سهما را مینوشت هفتگی ماهانه
بسیار وسوسه کنند ه بود
از ۸۸ ادامه دادم تا ۹۲ ..باید خرج زندگی خودم و زن وبچه رو در می اوردم ....بابت پولی که پدر و برلدر داده بودند مبلغی به آنها میدادم
تا ۹۲ تقریبا خوب که نه ولی بد نبود
تا اینکه سقوط بزرگ در ۹۲/۱۰/۱۵
اتفاق افتاد ومن با توجه به تجربهایی که داشتم بیرون نیامدم وبزرگترین اشتباه زندگیم رقم خورد
حال از اصل سرمایه خرجی خانه ..و مبلغی به پدر ..و۱رر سهم را باید تحمل میکردم
تا مرداد سال ۹۴ در این باتلاق دست وپا زدم وآخر تصمیم به خروج گرفتم با ۵۰ ملیون بدهی
وهیچ نداشتم
بسیار افسرده شدم ..از یک طرف مورد تحفیر قرار گرفتم وبعضا توهین
دی سال ۹۴ برادرم گفت بورس خوب شده بیا بهت پول بدن تا سود کنی بدهیاتو بدی .منم دوباره طمه کردم ۳۰ تومان داد اون سال خودرویها تازوندند ولی نن سهم خودرویی نمیخریدم دقیقا توپیک قیمت بمپنا خریم ۱۶۳۰ تومان بهد از ۱ ماه فروختم ۱۴۰۰....شپنا خریدم ۲۵۰ فروختم ۲۰۰
به همسرم هم نگفته بودم در عرض دو ماه ۳۰ تومانو کردم ۲۰ تومان..حالم بسیار بد شد احساس خفگی میکردم ...
۲۰ تومان رو برگزدوندم البته همسرم وقتی حال من رو دید وجویا شد موضوع را گفتم ..وقسمم داد بع عشقی که ما بین ما هست دست بکشم از این کار وگرنه اون ۲۰ تومان هم از دست میدادم
آنجا شدیدترین نوع سرخوردگی بسراغم آمد نوروز سال ۹۵ و من هیچ پولی نداشتم وفقط به اطراف خیره میشدم
درد بدی پهلوی سمت چپم رو اذیت منی که همه دوستم داشتند وبهم عشق میورزیدند.حالدیگر سراغی ازم نمیگرفتند
پول نداشتم برم دکتر مثل مار به خودنمیپیچدم
خلاصه به دکتر مراجه کردم بعد از اندوسکوپی ..سونو گرافی وخوردن انواع قرصهای شیمیایی و سنای ..دردم تسکین نیافت
دکتری هست در دروازه دولاب که آمریکا زندگی میکرده اومده ایران
ویزیتش گرون بود ..یمبار رفتم پیشش ۵۰ تومان با داروهاش شد
بهتر نشدم دوباره رفتم فهمیدن که پنچ شنبه ها بعد از ظهر مثل امروز به خاطر پدر و مادرش نصف پیزیت نیگیره درد نیکشیدم تا پنج شنبه مراحهه کردم گفتم خوب نشدم ..ایشون پیر مرد بالی ۷۵ و گربات داشت باهم صحبت کرد گفت بگو دردلت را گفتم گفت هیچیت نیست تو روحت اسیب دیده دیگه از نن پول ننیگرفت بعضی مواقع زیر نسخه مینوشت که از من پول نگیره داروخانه زیر مطبش
اکنون هنوز با اون درددست وپنجه نرم میکنم وشده بخشی از زندگیم
مشگلی باهاش ندارم ولی بعضی وقتها درده ...درد میکنه
برای گزاران زندگی دوباره شروع بکار کردم البته اینبار با کمک فرزند ۱۸ ساله ام ..خودم دیگز جانی نداشتم
در دهه ۵۰ زندگی سر میبرم
طلبکارهایم پولشان را میخواستند البته خدا نیدونه اصلشو گرفته بودند ولی از سودش گذشت نمیکردند..نیگفتند ما پولم تو بانگ بود تو از ما خواستی وحق هم با آنها بود
نیمی از بدهیها را دادم
یک نفر پیدا شد وامیی بهم داد تا الباقی بدهیهارا هم بدهم وبه او ماهی ۵۰۰ تومن قسط بدم بدون هیچ کارمزدی
القصه یک ۱۰ تومانی جمع کردم
پارسال برج ۴ علرغم میل همسرم دوباره اومدم
میگن پول همونجایی بگردد دنبالش که گم کردی
اینبار بسیار محتاط چون دیگر سین آخر بود
بعد از تقریبا ۱۱ ناه که البته بازار خوب بوده ۱۰ را تا ۴۰ تومان رسوندم
اکنون به همسرم میگم دیدی من میتونم دیدی چقدر تمسخر شدن ودیدی گفتنهای دگر
البته بازار کمی شل مرد الان ۳۳ تومان سرمایه دارم
میخام بیام بیرون ...ولی نه کار هست ونع توان کار
هنه چی گرون شده کار من نسبت به پارسال همون پولو هم نیدند
الان دوباره مضطرب شده چه کنم؟
از نوام عزیز تقاضای یاری دارم
غیر از خدا و امیر المونین از احدی تقاضای یاری ندارم
اکنون مستاصلم...یک عمر با ابرو زندگی کردم و دوست دارم عزت نفسن زیر سوال نره
نوام عزیز ...چه راهنمایی کنی چه نکنی به هم اسمم مولا دعاگوتم ...امیدوارم به حق مادرم فاطمه زهرا عاقبتت به خیر بشه
اگر اشتباه تایپی داشتم ببخشید
از دوستان هم عذر خواهی میکنم
نوام حان الان تنها سهم من ۶۵۰۰۰ تا غپینو با قیمت تمام شده ۵۶۰ تومانه کهالن حدود ۴ تومان تو ضررم
ودر آخر .....کاری مه میکنی ..خدمت به خلق بزرگترین عبادت است
مطمین باش که سعادتمندی
خدا نگهدار
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)