.ایشون مردی بالای ۷۵ سال و کراوات داشت باهم صحبت کردیم گفت بگو درددلت را... گفتم... گفت هیچیت
نیست تو .....روحت آسیب دیده
دیگه از من پول ویزیت نمیگرفت بعضی مواقع زیر نسخه مینوشت که از من پول نگیره داروخانه زیر مطبش بابت دارو
اکنون هنوز با اون درددست وپنجه نرم میکنم وشده بخشی از زندگیم
مشگلی باهاش ندارم ولی بعضی وقتها درده ...درد میکنه
برای گزران زندگی دوباره شروع بکار کردم البته اینبار با کمک فرزند ۱۸ ساله ام ..خودم دیگز جانی نداشتم
در دهه ۵۰ زندگی سر میبرم
طلبکارهایم پولشان را میخواستند البته خدا میدونه اصلشو گرفته بودند ولی از سودش گذشت نمیکردند..میگفتند ما پولم تو بانگ بود تو از ما خواستی وحق هم با آنها بود
نیمی از بدهیها را دادم
یک نفر پیدا شد وامی بهم داد تا الباقی بدهیهارا هم بدهم وبه او ماهی ۵۰۰ تومن قسط بدم بدون هیچ کارمزدی
القصه یک ۱۰ تومانی جمع کردم
پارسال برج ۴ علیرغم میل همسرم دوباره اومدم
میگن پول رو همونجایی بگردد دنبالش که گم کردی
اینبار بسیار محتاط چون دیگر سیم آخر بود
بعد از تقریبا ۱۱ ماه که البته بازار خوب بوده ۱۰ را تا ۴۰ تومان رسوندم
اکنون به همسرم میگم دیدی من میتونم دیدی چقدر تمسخر شدم ودیدی گفتنهای دگر
البته بازار کمی شل کرد الان ۳۳ تومان سرمایه دارم
میخام بیام بیرون ...ولی نه کار هست ونه توان کار
هنه چی گرون شده کار من نسبت به پارسال همون پولو هم نمیدند
الان دوباره مضطرب شده چه کنم؟
از نوام عزیز تقاضای یاری دارم
غیر از خدا و امیر المومنین از احدی تقاضای یاری ندارم
اکنون مستاصلم...یک عمر با ابرو زندگی کردم و دوست دارم عزت نفسم زیر سوال نره
نوام عزیز ...چه راهنمایی کنی چه نکنی به هم اسمم مولا دعاگوتم ...امیدوارم به حق مادرم فاطمه زهرا عاقبتت به خیر بشه
از دوستان هم عذر خواهی میکنم
نوام حان الان تنها سهم من ۶۵۰۰۰ تا غپینو با قیمت تمام شده ۵۶۰ تومانه که الان حدود ۴ تومان تو ضررم
ودر آخر .....کاری که میکنی ..خدمت به خلق بزرگترین عبادت است
اطمینان داشته باش که سعادتمندی
خدا نگهدار