⭕️ "یک نکته مهم برای رفع اضطراب نکته ای تحت عنوان ایماژ زندگی است."
✍ مصطفی ملکیان
?کسانی که اهل عمق یابی و واکاوی درون خود هستند متوجه خواهند شد که هر کسی برای خود یک ایماژ و استعاره ای دارد که زندگی خود را بر اساس این استعاره و ایماژ شکل می دهد. فیلسوفان چهل انگاره و ایماژ کشف کرده اند که انسان ها از آن استفاده می کنند و متناسب با این استعاره ها سؤالات متفاوتی مطرح می شود. مثلاً یکی از این استعاره ها، ایماژ پرنده در قفس است که مربوط به عرفا است. انگاره عرفا از زندگی این بود که ما پرنده ای هستیم در قفس، چون انسان ها را دارای روحی الهی می دیدند که در قفس تن و در این دنیا گرفتار شده اند. منتاسب با این انگاره سؤالاتی از این قبیل مطرح می شود که این پرنده قبلاً کجا زندگی می کرده است و این قفس را چه کسی ساخته است و چگونه می توان از این قفس رها شد.
? استعاره دیگری که ممکن است کسانی نسبت به زندگی داشته باشند استعاره زندانی در زندان است؛ اینکه ما در یک زندان اسیر شده ایم و بالطبع سؤالات متفاوتی مطرح می شود که به چه گناهی به زندان افتاده ایم و زندان بان کیست و ... استعاره دیگری می تواند ایماژ نمایشنامه باشد که قرار است ما برای مدت محدودی نقشی را اجرا کنیم و سؤالات مرتبط با آن که مطرح می شود این است که چه کسی نمایشنامه را نوشته و تا چه زمانی باید نقش بازی کنیم و تماشاگران چه کسانی هستند و .... .
?قران استعاره زندگی را استعاره بازار می داند و درباره ضرر و زیان و سود انسان ها و معامله و قرض با خدا سخن می گوید. بنابراین ایماژهای متفاوتی مطرح هستند که اگر این ایماژها به سطح آگاهی هر فرد برسند، شخص می تواند با آن مواجه شده و آن را اصلاح کند و تغییر دهد.
?در میان این ایماژهای مختلف، بهترین ایماژ مربوط به آیین هندو است که ایماژ رقص هست و بسیار در کاهش اضطراب تأثیرگذار است. مقصود خود را با مثالی بیان می کنم. فرض بگیرید شما به قصد خرید نان از خانه خارج می شوید اما دیر به نانوایی رسیده اید و نان تمام شده است و درواقع شما با شکست مواجه شده اید و رفتن شما امری بیهوده است؛ اما در ایماژ رقص هنگامی که شما از خانه خارج می شوید قصد ندارید به مقصد خاصی برسید و هدف شما صرفاً رقصیدن است. در حرکت رقص، مسیر و مقصد یکی است و شکست و پیروزی در کار نیست؛ به این دلیل که شما با رقص خود قصد ندارید به مقصد خاصی برسید که در صورت نرسیدن با شکست مواجه شوید؛ بلکه مقصود رقصیدن بود که حاصل شد.
?ارزش داوری که در باب رقص می توان داشت شامل شکست و پیروزی نمی شود بلکه شامل خوب رقصیدن و بد رقصیدن می شود؛ اینکه آیا ما خوب زندگی می کنیم یا بد زندگی می کنیم؟ کسانی که در زندگی ایماژ رقص را دارند قصد ندارند در زندگی به مقصد خاصی برسند؛ بلکه خواهان این هستند که خوب زندگی کنند و درنتیجه از نرسیدن ها دچار اضطراب نمی شوند؛ اما کسانی که در زندگی قصد دارند به مقصودهایی برسند مدام در اضطراب هستند که آیا به هدف و مقصود می رسند یا خیر، گویی زندگی در جایی است که باید به آن جا برسند.
? اگر ایماژ ما رقص باشد حتی اگر به صورت محدود عمر کنیم خوب زیسته ایم. بنابراین در ابتدا باید ایماژ خود را از زندگی کشف کنیم و بعد با خود بورزیم که درست ترین ایماژ، استعاره رقص است و اینکه خوب زندگی می کنیم یا بد. این نکته بسیار مهم است و باید بدان توجه داشت.
?سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چاره جویی برای اضطراب ، جلسه سوم