صفحه 53 از 635 نخست ... 3435051525354555663103153553 ... آخرین
نمایش نتایج: از 521 به 530 از 6349

موضوع: دورهمی چند نفره

  1. #521
    ستاره‌دار(3) roya123 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    shiraz
    نوشته ها
    5,553
    تشکر
    26,540
    تشکر شده 30,135 بار در 5,478 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    https://www.aparat.com/v/0DBtd/%D8%A...85%D8%A7%D8%B2

    به قول جناب سروش قدر گوگولی را اکنون می‌شناسیم.

    خیلی خوب بود... (اکنون به دقیقه ۱۷ رسیدم).

    نکته: می‌گوید: خواب مضربی از یک ساعت و نیم باید باشد. برای درست و آسان بیدار شدن. (حداقل چهار ساعت و نیم)

    اکنون که دارد می‌گوید می‌بینم چقدر نماز را دوست دارم... آدم گاهی یادش می‌رود ولی یک چیزهایی با یادآوری یادش می‌آید... من تازگی‌ها از حمد نماز خیلی خوشم آمده... و اینکه گاهی سر نماز با خدا صحبت بکنم...

    ====================

    اکنون تمام شد.

    خیلی خوشم آمد. خیلی.
    متشکرم.
    نوش جانتان
    خب از تاثیرات نماز گفتم بزارید از چیزی که کمتر از یک ماهه بهش یقین پیدا کردم هم بگم. تاثیرات رقص و گوش کردن به آهنگ های شاد. مدت هاس و بهتره بگم سالهاس که آهنگ غمگین و آهنگ هایی که کلمات منفی توش هست گوش نمیدم و رسید به جایی که از بس همه آهنگ ها بار منفی داشتن کلا آهنگ گوش نمیدادم. و چند وقت پیش متوجه شدم دلیل اینکه توی دین اسلام این همه به گوش نکردن به آهنگ هایی اشاره کرده چیست. چون موسیقی تاثیر فوق العاده فوق العاده و فوق العاده زیادی بر ناخودآگاه انسان که فرمانبردار بلامنازع ما انسان ها هست میزاره. (شعر اونها منطورمه. چون تمثیل و شعر و داستان خیلی به زبون ناخودآگاه نزدیکه ) بعدش آهنگ های مثبت که تعدادش اندک هست رو پیدا کردم و بعد متوجه شدم که رقصیدن و جیغ و هورا و شادی کردن با اینها به یکباره آدم رو آنچنان های و پرانرژی می کنه که خدا رو هزاران بار به خاطر حال خوبت شکر می کنی. الان من قبل ورزش به جای اینکه این همه تو حال خونمون بدوام و اصلا هم گرم نشم از این روش جدیدم استفاده میکنم. روزی 5 تا ده دقیقه از روزتون رو به این موضوع اختصاص بدید تاثیرش فوق العادس. فوق العاده... اگه جمعی باشه که دیگه بیشتر. تکی هم اگه آهنگش جیغ و صوت و هورای یه مجلس شادی چیزی توش باشه بازم همون اندازه تاثیر داره. این و تو دوره موفقیت که کمتر از یک ماه پیش رفتم یاد گرفتم. استاد هر یک ساعت نیم که درس میداد ده دقیقه هم آهنگ های شاد با صدای بلند میزاشت لامپ های سالن خاموش میشد و ما جیغ و سوت و هورا می کشیدیم و بالا پایین می پریدم و دست میزدیم. البته آهنگهای مجاز میزاشتن و کسی هم اونجا نمی رقصیداااا. .. حالا همون وویس های پر شور و حال و پر از جیغ و سوت و هورا رو هر روز میزارم و کلی با ورزش های موزون انرژی می گیرم. . هر مسلمونی باید امتحانش کنه و بفهمه که توی قرآن به کرات تکرار شده که اندوهگین نباشید و به شدت منع شده این موضوع. حزن و ترس و ناامیدی به شدت توی قرآن منع شده. باید یاد بگیریم که مسلمانی به معنای زجه زدن رو سجاده نیست بلکه توکل یعنی دعا کن و بخاطر برآورده شدن دعات همون لحظه شکرگزاری کن و شاد باش. شاد باش و شاد باش. چون یک خدای قدرتمند داری. یک خدای مهربان و بخشنده که هر دعایی کنی حتما بهت میده
    ویرایش توسط roya123 : 2019/11/23 در ساعت 21:53
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"


  2. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید roya123 از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #522
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya123 نمایش پست ها
    نوش جانتان
    خب از تاثیرات نماز گفتم بزارید از چیزی که کمتر از یک ماهه بهش یقین پیدا کردم هم بگم. تاثیرات رقص و گوش کردن به آهنگ های شاد. مدت هاس و بهتره بگم سالهاس که آهنگ غمگین و آهنگ هایی که کلمات منفی توش هست گوش نمیدم و رسید به جایی که از بس همه آهنگ ها بار منفی داشتن کلا آهنگ گوش نمیدادم. و چند وقت پیش متوجه شدم دلیل اینکه توی دین اسلام این همه به گوش نکردن به آهنگ هایی اشاره کرده چیست. چون موسیقی تاثیر فوق العاده فوق العاده و فوق العاده زیادی بر ناخودآگاه انسان که فرمانبردار بلامنازع ما انسان ها هست میزاره. (شعر اونها منطورمه. چون تمثیل و شعر و داستان خیلی به زبون ناخودآگاه نزدیکه ) بعدش آهنگ های مثبت که تعدادش اندک هست رو پیدا کردم و بعد متوجه شدم که رقصیدن و جیغ و هورا و شادی کردن با اینها به یکباره آدم رو آنچنان های و پرانرژی می کنه که خدا رو هزاران بار به خاطر حال خوبت شکر می کنی. الان من قبل ورزش به جای اینکه این همه تو حال خونمون بدوام و اصلا هم گرم نشم از این روش جدیدم استفاده میکنم. روزی 5 تا ده دقیقه از روزتون رو به این موضوع اختصاص بدید تاثیرش فوق العادس. فوق العاده... اگه جمعی باشه که دیگه بیشتر. تکی هم اگه آهنگش جیغ و صوت و هورای یه مجلس شادی چیزی توش باشه بازم همون اندازه تاثیر داره. این و تو دوره موفقیت که کمتر از یک ماه پیش رفتم یاد گرفتم. استاد هر یک ساعت نیم که درس میداد ده دقیقه هم آهنگ های شاد با صدای بلند میزاشت لامپ های سالن خاموش میشد و ما جیغ و سوت و هورا می کشیدیم و بالا پایین می پریدم و دست میزدیم. البته آهنگهای مجاز میزاشتن و کسی هم اونجا نمی رقصیداااا. .. حالا همون وویس های پر شور و حال و پر از جیغ و سوت و هورا رو هر روز میزارم و کلی با ورزش های موزون انرژی می گیرم. . هر مسلمونی باید امتحانش کنه و بفهمه که توی قرآن به کرات تکرار شده که اندوهگین نباشید و به شدت منع شده این موضوع. حزن و ترس و ناامیدی به شدت توی قرآن منع شده. باید یاد بگیریم که مسلمانی به معنای زجه زدن رو سجاده نیست بلکه توکل یعنی دعا کن و بخاطر برآورده شدن دعات همون لحظه شکرگزاری کن و شاد باش. شاد باش و شاد باش. چون یک خدای قدرتمند داری. یک خدای مهربان و بخشنده که هر دعایی کنی حتما بهت میده
    موسیقی قرآن
    ========

    یک چیزهایی در این خصوص به ذهنم می‌رسد...
    در مورد اینکه می‌گویند چرا موسیقی (موسیقی حالت دار!) حرام است شنیده‌ام (البته خودم گوش می‌دهم ولی حرفشان جالب است) که:
    به خاطر این موسیقی‌های دیگر حرام است که... خود قرآن موسیقی است...

    (تلاوت عبدالباسط یا ترتیل پرهیزکار را نمی‌گویم. خود قرآن. خود قرآن موسیقی دارد. موسیقی است.)

    زندگی، در کلیت خودش باید هدف داشته باشد. و برنامه. و آهنگ و ریتم و نظم.
    زندگی باید موسیقی داشته باشد.
    آدم باید در زندگی موزون و در رقص باشد.

    این موضوع هم یک باید است و هم یک چیز موجود. هم باید در زندگی آهنگ داشته باشی و هم اینکه (خواهی نخواهی) آهنگ داری.

    به آدم‌ها و خاطراتشان و زندگی‌نامه‌شان و حرکاتشان در طی مسیر زندگی که نگاه می‌کنی می‌بینی هر کسی یک آهنگی دارد...
    یک سری آهنگ خشن... یک سری آهنگ ملایم... یک سری آهنگ جینگولی... یک سری آهنگ شاد و آرام... یک سری آهنگ حماسی... یک سری سمفونی... یک سری راک و هوی‌متال و رپ و جاز و ... (هر کسی یک رنگ دارد... یکی سرخ خونریزی... یکی سبز جنگل... یکی آبی آسمانی... یکی سیاه ظلمات...)
    قرآن هم (علاوه بر اینکه هدف و برنامه است) یک نظم است. یک جهت است. یک آهنگ است. یک رنگ است.
    رنگی که باید بگیری.

    و آن عزیز می‌گفت دلیل حرمت گرفتن دیگر رنگ‌ها و آهنگ‌ها این است که به رنگ قرآن در آیی... و پیوسته در آن حال باشی و ساز زندگی‌ات بشود.
    (من دلیل این بزرگوار را تقریبا می‌پذیرم... ولی به حرفشان عمل نمی‌کنم... زیاد... چون قدرتش را ندارم.)
    (اکنون که دارم می‌گویم... یاد قسمت‌هایی از سریال یوسف(ع) افتادم... و به خصوص بخشی از قرآن که در آغاز فیلم پخش می‌شد. و خود حضرت یوسف(ع) و زندگی‌اش و ناز و نیازش با پروردگارش در مسیر زندگی‌اش... که نمونه‌ای از رنگ قرآنی است.)

    در مورد گریه هم چیزهایی دارم که ان‌شاءالله در نوشته‌ی بعدی خدمتتان عرض می‌کنم.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #523
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    گریه
    ===

    بسیاری (تقریبا همه) احساس می‌کنند گریه چیز بدی است و غم با خودش می‌آورد و کلا این بد است که انسان اهل گریه باشد.
    خوب...
    من هم این‌گونه گمان می‌کردم...
    ولی زمانی که درست به موضوع نگاه کردم دیدم حقیقت صد و هشتاد درجه برعکس است.
    شما زمانی که گریه می‌کنی غم پیدا نمی‌کنی. بلکه زمانی که غم داری گریه می‌کنی! و این گریه است که شما را خالی می‌کند و احساس بد شما را دفع می‌کند.
    گریه برای جذب غم نیست! گریه دفع غم است!
    (این را عموما نمی‌دانیم.)

    البته گریه داریم تا گریه...
    * یک گریه در زمان رفع ناراحتی است. (مثلا از دست دادن یک عزیز)
    * و یک گریه در زمان وصال. (لذت/شوق)

    * (یک گریه در زمان فراغ. که این مورد در حقیقت بین دو مورد بالا است. پس از این می‌گذریم.)
    * (یک گریه هم داریم: اشک تمساح و خود را الکی به غم زدن و گریه کردن بی‌دلیل و زور زدن بی‌جا (بدون تمنای دل) و حالت مصنوعی. که از این هم می‌گذریم.)

    در مورد این آخری...
    تقریبا از هر کسی بپرسی بهترین زمان‌های عمرت کدام‌ها بوده هیچ کس خاطراتی را تعریف نمی‌کند که با خنده‌های قهقهه یا با رقص میانه‌ی میدان ثبت شده باشد! (مثلا کسی بگوید یک جوک در بچگی‌ام شنیدم که خیلی بلند بلند خندیدم و آن لحظه بهترین لحظه‌ی عمرم بود... یا مثلا پای فلان فیلم کمدی که دیدم و قهقه زدم بهترین زمان عمرم را ثبت کردم...) معمولا بهترین دوران عمر را انسان‌ها زمانی ثبت می‌کنند که با اشک شوق ثبت شده. (و البته برخی هم هستند که دوران فراغ برایشان لذت‌بخش‌تر است... که این تخصص شعرا است و مجنون و لیلی... که بماند.)

    نمی‌خواهم حرف‌های فلسفی بزنم که برخی بگویند متوجه نمی‌شویم... نمونه‌ی بارزش ایام محرم... برخی که اهل دل هستند و می‌توانند دل بدهند و چشمه‌ی چشمشان خشکیده نیست می‌دانند چه می‌گویم...
    گاهی اوقات حالی به آدم دست می‌دهد که اصلا عجیب است.
    آدم می‌ماند... با خودش می‌گوید من اکنون این همه گریه کردم... پس این حال زیبا که همزمان آرامش و شادی با خودش دارد چگونه و از کجا آمده؟
    این چیزی است که دیگر همه‌ی ما تجربه کرده‌ایم و یک سخن منطقی نیست. یک تجربه است. هر کسی که اهل دل باشد می‌داند جنس آن صفا و آن حالت آرامش و شادی چیزی است که اصلا به هیچ وجه حتی «قابل» مقایسه با شادی‌های ناشی از خنده و دست و کف و قهقهه نیست.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #524
    ستاره‌دار(3) roya123 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    shiraz
    نوشته ها
    5,553
    تشکر
    26,540
    تشکر شده 30,135 بار در 5,478 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    گریه
    ===

    بسیاری (تقریبا همه) احساس می‌کنند گریه چیز بدی است و غم با خودش می‌آورد و کلا این بد است که انسان اهل گریه باشد.
    خوب...
    من هم این‌گونه گمان می‌کردم...
    ولی زمانی که درست به موضوع نگاه کردم دیدم حقیقت صد و هشتاد درجه برعکس است.
    شما زمانی که گریه می‌کنی غم پیدا نمی‌کنی. بلکه زمانی که غم داری گریه می‌کنی! و این گریه است که شما را خالی می‌کند و احساس بد شما را دفع می‌کند.
    گریه برای جذب غم نیست! گریه دفع غم است!
    (این را عموما نمی‌دانیم.)

    البته گریه داریم تا گریه...
    * یک گریه در زمان رفع ناراحتی است. (مثلا از دست دادن یک عزیز)
    * و یک گریه در زمان وصال. (لذت/شوق)

    * (یک گریه در زمان فراغ. که این مورد در حقیقت بین دو مورد بالا است. پس از این می‌گذریم.)
    * (یک گریه هم داریم: اشک تمساح و خود را الکی به غم زدن و گریه کردن بی‌دلیل و زور زدن بی‌جا (بدون تمنای دل) و حالت مصنوعی. که از این هم می‌گذریم.)

    در مورد این آخری...
    تقریبا از هر کسی بپرسی بهترین زمان‌های عمرت کدام‌ها بوده هیچ کس خاطراتی را تعریف نمی‌کند که با خنده‌های قهقهه یا با رقص میانه‌ی میدان ثبت شده باشد! (مثلا کسی بگوید یک جوک در بچگی‌ام شنیدم که خیلی بلند بلند خندیدم و آن لحظه بهترین لحظه‌ی عمرم بود... یا مثلا پای فلان فیلم کمدی که دیدم و قهقه زدم بهترین زمان عمرم را ثبت کردم...) معمولا بهترین دوران عمر را انسان‌ها زمانی ثبت می‌کنند که با اشک شوق ثبت شده. (و البته برخی هم هستند که دوران فراغ برایشان لذت‌بخش‌تر است... که این تخصص شعرا است و مجنون و لیلی... که بماند.)

    نمی‌خواهم حرف‌های فلسفی بزنم که برخی بگویند متوجه نمی‌شویم... نمونه‌ی بارزش ایام محرم... برخی که اهل دل هستند و می‌توانند دل بدهند و چشمه‌ی چشمشان خشکیده نیست می‌دانند چه می‌گویم...
    گاهی اوقات حالی به آدم دست می‌دهد که اصلا عجیب است.
    آدم می‌ماند... با خودش می‌گوید من اکنون این همه گریه کردم... پس این حال زیبا که همزمان آرامش و شادی با خودش دارد چگونه و از کجا آمده؟
    این چیزی است که دیگر همه‌ی ما تجربه کرده‌ایم و یک سخن منطقی نیست. یک تجربه است. هر کسی که اهل دل باشد می‌داند جنس آن صفا و آن حالت آرامش و شادی چیزی است که اصلا به هیچ وجه حتی «قابل» مقایسه با شادی‌های ناشی از خنده و دست و کف و قهقهه نیست.
    الان کمی استرس دارم و کمی هم برنامه هام تکمیل نشده. یه فایل دیگه از آموزش بورس رو باید گوش کنم بعد بخوابم. شاید بعدا بیشتر در مورد این پستتون نظرم و گفتم.
    خب بزارید الان خلاصه بگم. گریه ای که من منظورم بود خوب نیست گریه ای هست که از سر ناامیدی هست. مثلا وقتی آدم دعا می کنه یه ترسی از این که اگه دعام مستجاب نشد چی؟ اگه این و بدست نیاوردم چی؟ اگه اون اتفاق بد افتاد چی؟ اینا قطعا میاد توی ذهن آدم که با خودت فکر می کنی اگه بیشتر گریه کنی و التماس کنی به خدا خدا دلش می سوزه و بهت میده. در حالیکه اینا نشونه ضعف ایمان هست. یعنی توکل نداری که بسپری به خدا و پاشی به زندگیت برسی.
    هی بیشتر گریه می کنی. هی بیشتر. خودم اینجوری بودماااااااااااااااا...... فک می کردم گریه کنم خدا دلش می سوزه... میدیدم دلش نمی سوزه بهش شک می کردم.
    اما خدا قوانین خودش و توی کائنات گذاشته با اون قوانین هست که آدم به خواسته هاش میرسه. یکیش توکله... مثه وقتی که مثلا شما به بابات زنگ می زنی می گی بابا ماشینت و لازم دارم. بهم میدی؟ میگه آره ... بعد 5 دقیقه دیگه زنگ می زنی بگی بابا تو رو خدا ماشینت و بده. باز میگه میدم. باز دوباره زنگ بزنی بگی بابا تو رو خدا خواهش می کنم بده
    دعا کردن های من خودم اینجوری بود قبلا. اما وقتی آدم باور داره که خدا میده به بار دوم کشیده نمیشه. اگه هم نمیده که لابد مصلحت نیست. البته این که میگم میده و نمیده اینا قوانین داره. باید بتونی دریافتش کنی. که برای دریافتش باید حالت خوب بشه. حال دلت...
    بخوام در موردش بگم یه کتاب میشه.
    و اما در مورد گریه هایی که شما گفتید یه مبحثی هست توی روانشناسی و دوره هایی که من میرم به اسم پاکسازی. هنوز بهش نرسیدم. ولی یه ذره در موردش می دونم اینه که تو پاکسازی خیلی خیلی گریه می کنی. ولی بعدش حالت خوب میشه. فک کنم ربط یه این داره که با گریه انرژی های منفی بدن خارج میشن. البته الان چیزی ازش نمی دونم. شاید یکی دو هفته دیگه به این مبحث برسم. وقتی رسیدم شاید اومدم دوباره در موردش گفتم.
    ولی کلا این و که انرژی های منفی بدن با گریه از بدن خارج میشن رو مطمئنم. اونم لازمه. ولی منظور من این بود که نباید غمگین باشیم. همین
    در مورد محرم هم راستش من به این درک نرسیدم. من واقعا گریه ام نمی گیره. هر وقت هم گریه کردم بخاطر مشکلات خودم بوده. که اونم قبلنا وقتی بچه تر بودم... الان خیلی اعتقادی به این موضوع ندارم.
    شاید یه روزی اعتقاد پیدا کنم. اما وقتی مداحا خودشون و می کشن و هی می گن گریه کن گریه کن اگه گریه کنی میری بهشت و اینا من حس خوبی ندارم بهش.
    بازم میگم شاید من سخت در اشتباه باشم و روزی نظرم عوض بشه.
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"


  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید roya123 از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #525
    ستاره‌دار (۱۰) کریس گاردنر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    2,898
    تشکر
    10,081
    تشکر شده 19,463 بار در 2,880 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    ......
    ویرایش توسط کریس گاردنر : 2019/11/24 در ساعت 01:10

  10. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید کریس گاردنر از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #526
    ستاره‌دار (۱۰) کریس گاردنر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    2,898
    تشکر
    10,081
    تشکر شده 19,463 بار در 2,880 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    ماشالله به محمد حسین و رویا خانم..
    چه حوصله ای دارید شما..
    پستها تون انگار طومار هست..
    ماشالله

  12. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید کریس گاردنر از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #527
    ستاره‌دار(3) roya123 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    shiraz
    نوشته ها
    5,553
    تشکر
    26,540
    تشکر شده 30,135 بار در 5,478 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریس گاردنر نمایش پست ها
    ماشالله به محمد حسین و رویا خانم..
    چه حوصله ای دارید شما..
    پستها تون انگار طومار هست..
    ماشالله


    والا من یکی از اهداف بزرگم یعنی بزرگترین هدف زندگیم اینه که سخنران بشم. رسالتم توی زندگی هست.
    من رسالتم رو شکر خدا پیدا کردم و دارم در راستاش تلاش می کنم که به هدف بزرگم برسم. واسه اینه شاید که خیلی حرف می زنم.
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"


  14. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید roya123 از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #528
    ستاره‌دار (۱۰) کریس گاردنر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    2,898
    تشکر
    10,081
    تشکر شده 19,463 بار در 2,880 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya123 نمایش پست ها


    والا من یکی از اهداف بزرگم یعنی بزرگترین هدف زندگیم اینه که سخنران بشم. رسالتم توی زندگی هست.
    من رسالتم رو شکر خدا پیدا کردم و دارم در راستاش تلاش می کنم که به هدف بزرگم برسم. واسه اینه شاید که خیلی حرف می زنم.
    اینکه سخنرانی نبود..اسمش نویسندگی بود

  16. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید کریس گاردنر از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #529
    ستاره‌دار(3) roya123 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    shiraz
    نوشته ها
    5,553
    تشکر
    26,540
    تشکر شده 30,135 بار در 5,478 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریس گاردنر نمایش پست ها
    جناب امیر حسین..
    گریه در ایام محرم..اینکه میگویید یه حالی داره!!!
    چه حالی میتونه داشته باشه؟؟؟
    اینها تلقین هست..و الا گریه و سر و دست زدن حالی نداره هیچ حال آدم را هم خراب می کنه..
    گریه با وعده بهشت و حاجت فریب دادن خود هست و لا غیر
    نظر و عقیده ی شما کاملا قابل احترام هست جناب کریس...
    هم به شما و هم به خودم باید بگم به عقاید دیگران احترام بزاریم.
    من فک می کنم. هیچ وقت در مورد هیچ جیز نباید با قطعیت نظر داد.
    چون همه چیز نسبی است. شاید روزی نظر شما یا شاید روزی نظر جناب محمد حسین عوض شه.
    به ده سال قبل خودتون برگردید.... آیا تمام عقایدتان مثل الان بود یا خیلی نسبت به اون زمان تغییر کرده
    قطعا تغییر کرده. چون شما اون کریس 10 سال قبل نیستید.
    پس به خاطر همین تغییراتی که در عقایدتون رخ داره هیچوقت با قطعیت در مورد عقایدتون نگید بهتره به نظرم. اینطور نیست جناب کریس؟
    و بعلاوه اینکه نمیشه گفت اونی که گریه می کنه به خاطر بهشت یا حاجت گریه می کنه.
    شاید اون شخص به چیزی ارزشمند دست یافته که ما دست نیافتیم. اینها همه احتمالات هست. نیست؟؟؟
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"


  18. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید roya123 از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #530
    ستاره‌دار (۱۰) کریس گاردنر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    2,898
    تشکر
    10,081
    تشکر شده 19,463 بار در 2,880 ارسال

    پاسخ : نوشته‌های غیر بورسی ما بورسی‌ها

    نقل قول نوشته اصلی توسط roya123 نمایش پست ها
    نظر و عقیده ی شما کاملا قابل احترام هست جناب کریس...
    هم به شما و هم به خودم باید بگم به عقاید دیگران احترام بزاریم.
    من فک می کنم. هیچ وقت در مورد هیچ جیز نباید با قطعیت نظر داد.
    چون همه چیز نسبی است. شاید روزی نظر شما یا شاید روزی نظر جناب محمد حسین عوض شه.
    به ده سال قبل خودتون برگردید.... آیا تمام عقایدتان مثل الان بود یا خیلی نسبت به اون زمان تغییر کرده
    قطعا تغییر کرده. چون شما اون کریس 10 سال قبل نیستید.
    پس به خاطر همین تغییراتی که در عقایدتون رخ داره هیچوقت با قطعیت در مورد عقایدتون نگید بهتره به نظرم. اینطور نیست جناب کریس؟
    منظور بنده را بد متوجه شدید..
    خودم حسینی هستم..
    ولی حزن و اندوه و گریه را باید بدونیم برای چی هست..
    شما اشاره کردید که مداح میگه گریه کنید گریه کنید تا بهشتی شوید..
    منظورم این هست گریه برای بهشتی شدن یا گریستن بحال کسی اصلا ارزش ندارد..
    شناختی که گاندی از امام حسین دارد ما خودمان نداریم..
    ببینید گاندی هندی امام حسین را الگوی هدفی که در زندگی داره قرار میده..
    اما ما فقط ۱۰ روز محرم حزن و اندوه و خود زنی می کنیم برای حاجت و نیاز خودمان...
    تنها شناختی که از امام حسین به ما آموختند تشنگی اش بوده..
    کدام مداحی از برنامه امام حسین و علت تسلیم نشدنش مداحی کرده؟؟؟؟؟
    با حسین و یا حسین فقط یک نقطه داره اما همین یه نقطه خیلی حرف توش هست...

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید کریس گاردنر از ایشان تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 29 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 29 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •