از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،
برايشان دليل دارم
بعد از حمله موشكي ايران به عراق و پايگاه آمريكا و طي روزهاي بعد از ان نيروهاي نيابتي ايران دارن بدون هماهنگي با امريكا حملات راكتي محدودي رو روي بعضي از پايگاه هاي آمريكايي انجام مي دهند . اين حملات خيلي سنگين تر از حمله موشكي ايرانه و چون بدون هماهنگي با امريكا هست داره از امريكا تلفات ميگيره و آمريكا رو عصباني كرده .
به اين توئيت پمپئو كه امروز زده نگاه كنيد :
پمپئو :
«به شدت از گزارشهای مربوط به یک حمله راکتی دیگر به یکی دیگر از پایگاه های هوایی عراق عصبانی هستم. برای بهبودی سریع حال مصدومان این اتفاق دعا میکنم و از دولت عراق میخواهم کسانی را که مسئول انجام این حملات علیه مردم عراق هستند پاسخگو سازد. این گونه نقض مداوم حاکمیت عراق توسط گروه هایی که وفاداری به دولت عراق ندارند، باید پایان یابد.»
هم تلفات (مجروحين) تاييد شده و هم دلخوري را مي بينيد .
اما حمله ايران كه به آن عنوان انتقام سخت دادن نه تلفات داد و نه دلخوري ايجاد كرد
بلافاصله ظريف بعد حمله اعلام كرد : انتقام گرفته شد و تمام شد . ظريف از كجا خبر داشت قضيه تمام شد .
بعد اين حمله ايران خود ترامپ هم اعلام كرد واكنشي نشان نخواهد داد .
نكته ديگه خبر داشتن طرف عراقي و نيروهاي ناتو قبل حمله موشكي ايران هست . به نظر شما ميشه به بغداد و ناتو خبر بدي ولي به امريكا خبر نرسه ؟
عکسالعمل پمپئو دلیل است!
عکسالعمل را ما دلیل بگیریم؟
این خود صورت مسئله نیست؟
مثال بنزیم...
میگویند یکی به یکی در خیابان سیلی زده...
بعد طرف آمده گفته در واقع سیلیای در کار نبوده و تبانی بوده.
در جای دیگر با یک بچهای بگو مگو کرده...
آمده گفته خیلی درد داشت!
ما این را «دلیل» و «سند» گرفتهایم که نتیجهگیری کنیم چون طرف بار نخست اظهار درد نکرده و دفعهی بعد گفته درد داشت پس حتما دفعهی نخست واقعا درد نداشته و سیلی زده نشده یا با تبانی زده شده؟
خوب این احیانا همان اصل قضیه نیست؟
اصلا اصل قضیه این بود که ببینیم دارند نمایش اجرا میکنند یا راست میگویند؟ حالا دلیل اینکه ما حرف ایشان را باور کردهایم این است که به حرف خودشان اشاره کنیم؟
این را ما در ذهنم خودمان میتوانیم دلیل بگیریم و بعد ازش نتیجهگیری کنیم؟
(به موارد دیگر هم که مطرح کردید میپردازیم. ولی مخصوصا آنها را اکنون نگفتم که چند چیز با هم قاطی نشود. قشنگ یکی یکی بررسی کنیم. ببینیم اظهار نگر پمپئو آیا دلیل میتواند باشد یا نه؟ بعد مورد بعدی...)
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
من نگفتم ملاك حرف پمپئو هست . من گفتم ملاك من در تحليلم مشاهداتم هست . حمله ايران به پايگاه آمريكا يك سري اطلاعات به ما داد . اين اطلاعات چي بود ؟
- ايران اعلام كرد 80 آمريكايي را كشته . اما اين خبر در هيچ منبعي تاييد نشد . حتي افرادي مثل علم الهدي هم بعدا با عباراتي مثل اين كه ما اهل كشتن سگ ها نيستيم تاييد كردند كه آمريكا كشته نداده .
- نقشه هاي هوايي بعد از حمله ايران نشان داد ساختمانهايي در آن پايگاه تخريب شده كه با هزينه هايي قابل جبران است
-طرفين دعوا بعد از حمله ايران عباراتي را گفتند كه نشان از رضايت طرفين داشت و قضيه را دست كم فعلن تمام شده انگاشتند
- من اينجا مشاهداتم تلفات و عصبانيت آمريكا رو نشان نميده
اما اين حملات راكتي چند روز گذشته داره صداي آمريكا رو در مياره و مشاهدات من داره تلفات رو ميبينه و عصبانيت رو
من يك ساعتي حضور ندارم برگشتم بحث را با شما دوست عزيزم ادامه ميدم . منو ببخشيد
خوب اصل قضیه همین بود که داریم دربارهاش صحبت میکنیم.
صورت مسئله همین بود.
آیا به نمایشها، اظهار نگرها، بیانیهها، توئیتها باید توجه کنیم و اینها را دلیل بیاوریم برای نتیجهگیری در ذهنمان؟
مثلا اگر در توییتر یا در یک کانال خبری اظهار خشم نکردند در آن صورت ما نتیجهگیری میگیریم که تبانی بوده...
ولی اگر میآمدند در رسانهها و با خشم یا نفسنفس زدن صحبت میکردند ما به این نتیجه میرسیدیم که تبانی نبوده؟
این دلیل است؟
دلیل خوبی است؟
خود صورت مسئله نبود؟
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
هم این دروغ می گوید هم ان دروغ می گوید !
هر دو بفکر جیب و اعتبار خودشان هستن
اینکه ناتو و عراق و امریکا می گویند خبر داشتن .....واقعا خبر داشتن ...من هم از 2 روز قبلش خبر داشتم ...کریس هم خبر داشت...یادتان باشد تا 2 -3 شب اینجا ان لاین مانده بود ...همه می دانستیم زمانش را
توییت ترامپ مبنی بر اینکه انتقام سخت چه شد ... ما منتظریم ..گویای همین بود ..... مثل دهه 60 در مدارس که با توپ شیشه میشکستیم و منتظر تنبیه و شلنگ و... بودیم ...بعدم می گفتیم درد نداشت
گاهیم واقعا درد نداشت چون آرام میزدن و ما خودمان را برای سخت ترش اماده کرده بودیم..... تو دلمونم می گفتیم حتما خانم ناظم از ما خوشش اماده که ارام زده است ...برویم طرح صلح و دوستی هم باهایش بریزیم
از ان سو خانم ناظم می امد سر صف یک چیز هایی می گفت مثلا ناخنتان را بگیرید که چوب نخورید و.... البته ما دیگر چوب خانم ناظم برایمان درد نداشت .نسبت به او مهر و علاقه هم پیدا کرده بودیم
(احساس کردم در داستان جای عشق و یک خانم کم است ....)
در کل هرکسی فکر جیب و اعتبار خودشه ..... دو نفر که جلوی ی مطب دعوا می کنن ... بخیه زن مطب سرشو از پنجره درمیاره میگه دعوا خوب نیس ... ولی منتظره سر همو بشکنن بیان داخل برا پانسمان
شما سر مادر زنتو بیخ تا بیخ ببرن بعد بیان بخوان دیه اشو بدن ...نمیری بگی بخش کار بزرگان است لذتی که بخشش هست در انتقام نیست و غیره؟ منتها ی ضرب که نمیشه بری به زنت بگی دیه رو بگیر رضایت بده
اول خودت تنور انتقام را داغ تر از داغ می کنی کاسه داغتر از اش میشی ....پرچم دار معرکه میشی....بقیه میان زور میزنن ارومت کنن..... جا که افتاد پرچمت که تثبیت شد میگی دیشب خوابشو دیدم گفت رضایت بدین !
این وسط ممکنه چنتا سیلی محکم به قاتل بزنی که نقشت خوب جا بیوفته.... قاتلم سیلی حس نمیکنه که .... خودش منتظر سیلی هست... می خواد کارش راه بیوفته ...حالا چه با سیلی چه با لگد.
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،
بنده به عنوان يك فرد مستقل براي نتيجه گيري در موضوعات (مخصوصا) سياسي روشم اينست :
گفتگوهاي رسمي دو طرف را مي شنوم (شامل توئيت ، مصاحبه ، بيانيه رسمي و غيره )
گفتگوهاي زير مجموعه هاي دو طرف را نيز مي شنوم
تحليل هاي پيرامون دو طرف را مي خوانم
به آنها مي انديشم و در ذهنم هزينه و فايده طرفين را قياس مي كنم چون مي دانم مخصوصا در عالم سياست در بيشتر مواقع دو طرف دروغ مي گويند
بعد نتايج را نگاه مي كنم و سبك و سنگين .
حال اگر به تحليلي رسيدم كه رسيدم اگر نرسيدم باز منتظر نتايج واقعي و روشن شدن زواياي پنهان قضيه در آينده مي مانم . چون :
عالم سياست بسيار مسايل پشت پرده دارد . كه طبيعتا مردم و حتي رسانه ها از انها بي اطلاع مي مانند . پس چاره اي نمي ماند جز اينكه خودمان با اين داشته ها به نتايج تحليلي برسيم . البته اين نتايج تحليلي الزاما ممكن است نتايج صحيح نباشد ولي چاره ديگري نيست .
حال نمي دانم توانستم پاسخ سوال اخيرتان را بدهم يا نه ؟
دوستان شیرازی آدرس کارگزاری آگاه رو لطف میکنن؟؟؟؟
پنج شنبه ها هم حضور دارن برای ثبت نام ؟!
بخشنده باش و افتاده و با داشته های خودت فخر نفروش!
این کار عالی است. (و از هر کسی بپرسید میگوید دارد همین کار را میکند.)
ولی تمام حرف از آغاز همین است دیگر. که استدلالهای ما در این مورد به خصوص (و در دیگر موارد) چیست؟
فرمودید مطمئنید که تبانی بوده. یک دلیلش را این آوردید که پمپئو آنجا اظهار ناراحتی نکرده ولی اینجا کرده.
پرسش اینجا بود که آیا این اظهار (و نمایش رسانهای) میتواند استدلالی باشد برای این نتیجهگیری (که با قدرت بگوییم تبانی کردهاند) یا نه؟
توضیحات اضافه و در پرانتز و الکی و همینجوری و خارج از موضوع:
هشتاد میلیون ایرانی داریم، اگر یکی را پیدا کردید که بگوید این کار را نمیکند؟ تعقل نمیکند... حرفها را گوش نمیدهد و در مورد حرفها تعقل نکرده قضاوت میکند؟ خوب در درست بودن این کار (تعقل و گوش دادن حرفهای طرفین) که شکی نیست که.
ولی مهم شیوهی استدلال شخصی است.
برای برطرف شدن اختلافها و رسیدن به یک نقطهی روشن (حتی نه در بین جامعه! بلکه درون هر شخص!) باید آدم جای پایش محکم باشد. هر گام که بر میدارد (از دید ذهنی) کاملا مطمئن عمل کند. وگرنه هر جایی که یک مقدار غیر مطمئن حرکت کنیم همانجا میشود اختلاف و تزلزل. و گاهی حتی نه اختلاف بیرونی با دیگران. بلکه تزلزل رای درونی.
الان در مورد همین پمپئو و تبانی. آیا جای پای اندیشهی ما محکم است؟ با اطمینان نتیجهگیری کردهایم؟ یا اینکه استدلال ضعیف و اشتباه است ولی ما نتیجه را محکم گرفتهایم و با قدرت میگوییم «مطمئنم» تبانی صورت گرفته.
چون یادم میآید اهل فلسفه هستید تخصصیتر بگویم خدمتتان:
کل دستگاه اندیشه و فلسفیدن انسان ساخته شده از جملات است. جملات سه قسمته. کبری و صغری و نتیجهگیری.
که صغری و کبری را هم میتوان یکی کرد و گفت کلا دو بخش دارد اندیشه انسان:
۱- ورودیها (دادهها) و ۲- استدلال.
اگر ما مطمئن باشیم که ورودیهایمان درست است و اگر مطمئن باشیم که استدلال درست است خود به خود نتیجهی درست در خروجی ظاهر میشود.
الان استدلال شما این است:
۱- پمپئو در یک جا اظهار ناراحتی کرده و در یک جا اظهار ناراحتی نکرده. ۲- ۳- پس پمپئو در یک جا متحمل خسارت شده و در یک جا متحمل خسارت نشده.
همانگونه که میبینیم ما یک قسمت را جا انداختهایم.
بخش دوم (کبرای قضیه) که بیان نشده و صرفا پیشفرض گرفته شده و از آن (در ذهن) عبور کردهایم این است که پمپئو رفتار صادقانه اظهار کرده. یا اختلاف اظهارنگرهای مختلف او دلیل بر اختلاف در واقعیت است.
باز هم میگویم: این بخش کبرای قضیه را ما «پیشفرض» گرفتهایم و به سرعت از آن عبور کردهایم (جا انداختهایم). در حالی که اگر بررسی شود میتواند خروجی را تغییر دهد.
باید پرسید: آیا پمپئو همواره اظهار نگرهای صادقانه دارد؟ یا آیا اختلاف اظهارات وی دلیل بر اختلاف در واقعیت است؟
آیا ممکن نیست دو جا سیلی بخورد و یک بار اظهار ناراحتی کند و یک بار اظهار ناراحتی نکند؟
با بررسی این بخش دوم (کبرای قضیه که جا افتاده بود) میبینیم خروجی قضیه دیگر این نیست که:
پس مطمئنا پمپئو در یک جا متحمل خسارت شده و در جای دیگر متحمل خسارت نشده.
بلکه خروجی قضیه این میشود:
امکانش هست پمپئو در یک جا متحمل خسارت شده و در جای دیگر متحمل خسارت نشده. (امکانش هم هست که در هر دو جا متحمل خسارت شده باشد. امکانش هم هست در هیچ جا متحمل خسارت نشده باشد.)
این امکان و اطمینان خیلی مهم است.
بعد میخواهیم پیش برویم و همین را صغرای یک قضیهی دیگر بکنیم و مثلا نتیجه بگیریم که «پس مطمئنا تبانیای بین ایران و آمریکا وجود داشته» میبینیم دیگر با این «امکان» نمیشود چنین نتیجهگیریای کرد.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
در حال حاضر 17 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 17 مهمان ها)