سلام
پاسا ح هر وقت مجاز بشه ۱۰۰ تومن از قیمت پاسا پایینتره
سلام
پاسا ح هر وقت مجاز بشه ۱۰۰ تومن از قیمت پاسا پایینتره
با خدا باش پادشاهی کن
سلام
حق تقدمها : در واقع بابت اون کاهش قیمت ۳۲ درصدی به داراییهای شما حق تقدم اضافه شده است . دو راه دارید الف) حق تقدمها را پس از پایان مهلت معاملات حق تقدم با واریز ۱۰۰ تومان به ازای هر حق تقدم تبدیل به سهم کنید . ب) همانطور که سهام را خرید و فروش می کنید حق تقدمها را در زمان باز شدن و امکان معامله بفروشید .
- پاسا چنانچه در زوز خوب بازار باز شود به نظرم راحت می تواند بالای ۳۰ درصد مثبت باز بشه !! اگر زیر ۸۰۰ تومان بازگشایی بشه فرصت خرید خواهد بود .هر چند بعیده زیر ۸۰۰ باز بشه!
مطلب زیر یک نقل قول است و صرفا جهت اطلاع دوستان نقل می شود. این مطلب برگرفته از مصاحبه سپهبد محمودمنصور با وبگاه القمه مصر می باشد.و اما از محمود منصور به عنوان یکی از بزرگترین استراتژیست ها یاد می کند که در پست ها و مناصب متعددی را در نیروهای مسلح و سازمان اطلاعات و امنیت مصر تصدی می کرده و در سال ۱۹۸۸ میلادی به دستور عمر سلیمان که از او به عنوان «جعبه سیاه» حسنی مبارک یاد می شد، برای ماموریتی ۷ ساله راهی قطر می شود
.................................................. .................................................. ................
سپهبد محمود منصور با این عنوان که «ایرانی ها چاره ای جز شلیک نداشتند»، مدعی می شود:
«پنتاگون برای مختل کردن سیستم های راداری ایران و حمله به اهدافی در خاک این کشور از طریق حملات موشکی یا بمباران هوایی دو فروند هواپیمای آواکس (سیستم پیش اخطار و کنترل هوایی/ رادارهای سه بعدی پرنده) را از پایگاه هایش در خاک عربستان سعودی و ترکیه به پرواز درمی آورد که بخشی از پوشش مورد نظر آمریکایی ها را ایجاد می کنند، اما همچنان نقاط مرکزی ایران برای آمریکایی ها نقطه کور محسوب می شدند و در پوشش کامل قرار نداشتند».
«لذا آمریکایی ها سناریوی بوئینگ به ظاهر مسافربری، اما در واقع بوئینگِ آواکس را پیاده سازی کردند که برای عملیات های ویژه به شکل مسافربری طراحی شده بود. آنها این هواپیما را در اختیار اوکراین به عنوان هم پیمان خود قرار دادند، تا اوکراینی ها کامل کننده پازل نقشه سیستم راداری ایران و شناسایی کننده آخرین تغییرات سیستم های پدافندی ایران باشند و با این هدف هواپیمای اوکراینی وارد آسمان ایران شد».
«در عمل ماموریت با موفقیت انجام شد و هواپیما پس از ارسال اطلاعات و یافته های خود در فرودگاه امام خمینی بر زمین نشست. اما این پایان ماجرا نبود. چون سیستمیهای سایبری سپاه متوجه انتشار و ارسال سیگنال هایی غیر معمول از هواپیمای بوئینگ اوکراینی شده بودند. لذا بلافاصله خدمه پرواز و عوامل فنی قرنطیه و هواپیما وارسی می شود. بازرسی ها حتی به موتور هواپیما و باز و بررسی کردن آن می رسد، اما هیچ مورد مشکوکی یافت نشد و این علت تاخیر چند ساعته هواپیمای اکراینی بود که دلیل آن نقص فنی اعلام شد».
«علی رغم به نتیجه نرسیدن بازرسی ها، ایران اصرار بر عدم پرواز هواپیمای اکراینی داشت. ایرلاین اوکراین که از موضوع مطلع می شود، تهران را تهدید می کند که در صورت عدم صدور اجازه پرواز، سیستم فرودگاهی ایران را وادار به پرداخت غرامت به ازای هر ساعت تاخیر در پرواز هواپیمای اوکراینی خواهد کرد که به ظاهر غرامت هر یک ساعت عدم صدور مجوز پرواز چند ده هزار دلار است».
«این تهدید ایرانی ها را که همچنان به هواپیما مشکوک بودند، تسلیم می کند. این سوء ظن ها پدافند سپاه را وادار می کند، جهت خنثی کردن عملیات شناسایی احتمالی، نقشه استقرار سامانه های پدافندی را در حلقه (رینگ) آخر بار دیگر تغییر دهد. بوئینگ اکراینی مسافرگیری کرده و پس از تیک آف برای شناسایی و اطلاع از آخرین تغییر و تحولات و وضعیت سامانه های پدافندی اطراف تهران، رادار مرکزی (سه بعدی) خود را روشن می کند».
«بالطبع به محض ارسال پیام ها و دریافت از سوی پایگاه های آمریکایی، عملیات انتقام جویانه و مقابله بمثل آمریکاییها آغاز می شد که شامل شلیک ده ها موشک کروز از دورترین نقاط در منطقه به سمت اهداف مورد نظر در ایران، به ویژه تهران بود و این موضوعی بود که سپاه به آن پی برد و به همین دلیل گفته شد که پیام های هشداری درباره شلیک موشک های کروز به پدافند هوایی سپاه رسیده بود. حالا سپاه مطمئن شده بود، هواپیمای اوکراینی، یک هواپیمایی شناسایی است که درحال جاسوسی برای آمریکایی هاست و ادامه پرواز آن در آسمان ایران به معنای دادن گرای دقیق از اهداف به آمریکایی هاست».
«آنجا که سردار حاجی زاده می گوید که اپراتور فقط ۱۰ ثانیه فرصت داشته تا تصمیم گیری کند، بزند یا نزند، در واقع منظور اصلی از این گفته این بوده که اپراتور ۱۰ ثانیه فرصت داشته تا تصمیم بگیرد، یک هواپیمای فوق مدرن جاسوسی را هدف بگیرد که ۱۷۰ انسانِ بی گناه را برای تضمین موفقیت عملیاتش به گروگان گرفته بود، یا اینکه اجازه دهد، ده ها شاید هم صدها موشک کروزِ آمریکایی در مرحله اول نقاط شناسایی شده را هدف بگیرند و طبیعتا یکی از این نقاط سامانه های پدافندی و زیرساخت های حیاتی است که با از نابود شدن آنها راه را بر موج دوم حملات آمریکایی ها در دو قالب حملات موشکی با موشک های کروز و حملات جنگنده های بمب افکن باز می کند و آن اپراتور با تصمیم درست خود کشوری را از نابودی نجات داد».
........................
اگرچه این اظهارات منتسب به سپهبد محمود مصطفی ادعایی بیش نیست، اما بسیاری از منابع متخصص در امر پدافند هوایی و جنگ سایبری این ادعاها را دور از انتظار ندانسته و دستکم قابل بررسی میدانند.
دکترای فقه و مدرس دانشگاه در گفت وگو با شبستان:
راه شاد زیستن/سوءظن به خدا انسان را دچار غم و دلهره همیشگی می کند
برای وورد به بحث لطفا بفرمایید افراد چگونه می توانند خود درونی شان را از نو بسازند و شاد باشند؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا نیاز است که ما شادی و نقطه مقابل آن یعنی غم و اندوه را تعریف کنیم. که بنده این مولفه ها را با نام «رابطه شادی با انجام وظیفه» در ادامه مطرح می کنم. رابطه خوشبختی، با کار و انجام وظیفه، نکته ای که مردم از آن در غفلتند.
شهید مطهری در تعریف شادی می نویسد: «سرور و اندوه نقطه مقابل يكديگرند. سرور حالت خوش و لذت بخشى است كه از علم و اطلاع به اينكه يكى از هدف ها و آرزوها انجام يافته يا انجام خواهد يافت به انسان دست می دهد؛ غم و اندوه حالت ناگوار و دردناكى است كه از اطلاع بر انجام نشدن يكى از هدف ها و آرزوها به انسان دست مىدهد». بنابراین اولین عامل در شادی را می توانیم این گونه تبیین کنیم:
استفاده از فرصت در راستای هدف و انجام وظایف؛ شاید بهترین سخن در تفسیر معنی شادی، سخن رازی در کتاب جامع «الحاوی» باشد که می گوید: مردم خوشی را با خوشگذرانی و بطالت و هوسرانی تصوّر کرده و می طلبند و حال این که نمی دانند، خوشحالی واقعی که رضایت پایدار درونی است، در کنار کار و تلاش و انجام وظیفه است. آن سبک بالی و سروری که پس از اتمام وظیفه سنگین در درون انسان به وجود می آید، با خوشگذرانی های زود گذر دنیوی به دست نمی آید. این جمله معروف از خواجه نصير الدين طوسى است که وقتی با تلاش و فکر تا اخر شب، موفق به حلّ مسئله ای شد، چنان حالت وجدى به او دست مىداد که داد زد: ايْنَ الْمُلوكُ وَ ابْناءُ الْمُلوكِ مِنْ هذِهِ اللَّذَّةِ پادشاهان و شاهزادگان كجايند كه بيايند ببينند لذتى كه الآن من احساس می كنم بيشتر است يا لذتهايى كه آنها از امور حسى بردهاند؟
روزی كه ارشمیدس در اثر تلاش های مستمر ذهنی، یكی از معروف ترین كشف های خود را در خزینه حمام انجام داد، ناگهان فكری به مغزش خطور كرد. او بلافاصله بدون توجه به همهچیز و همهکس و حتی لباسهایش، از سر شوق، از حمام بیرون دویده و فریاد می زد: یافتم، یافتم.
به قول مولوی: اصل لذّت از درون دان نی برون // ابلهی دان جستن از فسق و فسون
نتیجه پایانی این که علّت غم و غصه و ناخوشی، به دو عامل بر می گردد: شخص از وقت و فرصتی که برایش پیش آمده بود، نتوانسته خوب استفاده کند. یا از وقتی که الان دارد، خوب نمی تواند استفاده کند .
از این رو، امیرالمومنین امام علی (ع) می فرمایند: «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّة؛ ضايع كردن فرصت غصّه است.» و غصه همان حسرت و پشیمانی بعد از فرصت از دست رفته است و وقتی ضد خوشی، غصه بوده و ریشه این ناخوشی، از دست دادن فرصت است پس عامل خوشی، استفاده به موقع از فرصت ها خواهد بود و این همان نکته ای است که مردم از آن در غفلتند.
بنابراین در پاسخ این پرسش که باید گفت: از فرصت های بجا و مناسبِ به وجود آمده در راستای هدف و آرزوهایمان با جدیت تمام استقبال کنیم و موانع را کنار بزنیم.
بسیاری معتقدند انسان که شاد باشد در هر شرایطی زندگی را خوب می بیند؛ این خوشحالی و احساس رضایت چگونه در افراد شکل می گیرد؟ آموزه های دینی به شادزیستن چه نگاهی دارند؟
رمز شاد زندگی کردن، نگرش مثبت به پیرامون خود و زندگی است. این خوش گمانی در کلمات معصومین علیهم السلام به تعبییر حسن ظن یا همان خوش گمانی وارد شده است. خداوند متعال به این امر تاکید و ما را به تمرین دعوت کرده و می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد از بسياری از گمانها بپرهيزيد كه بعضي از گمانها گناه است».انساني كه عينك كبود بر چشم داشته باشد، همه پديده هاي پيرامون خود را به همان رنگ كبود ميبيند و اگر آن عينك سبز باشد، همه چيز را به رنگ سبز مي بيند.
مولوی می گوید: پيش چشمت داشتي شيشه كبود // زان سبب عالم كبودت مينمود .... بشكن آن شيشه كبود و زرد را // تا شناسي گرد را و مرد را
افكار مثبت، آدمي را به سوي اعمال ثمربخش سوق مي دهد؛ زيرا اگر دريچه روح به روی افكار منفي بسته شود، جا براي جولان انديشه های نيك باز خواهد شد. خوش بيني مايه آرامش افراد و وحدت جامعه از عوامل موفقيت به شمار ميرود كه در نهايت كسي كه گمانش نيكو باشد به بهشت جاويدان مي رسد و نيز كسي كه ديگران به او خوش گمان باشند، توجه مردم به او جلب مي شود.برعكس، فكر ناروا چون علف هرز در اعماق جان انسان ريشه ميگستراند و عرصه روح را از جولان افكار مثبت باز مي دارد، نوع برخورد و تلقي افراد درباره دوستان و اطرافيان، برخاسته از افكار مثبت و منفي است كه افكار و انديشه های منفي شعله محبت و دوستي را خاموش مي كند و به جای آن بذر نفاق و كينه را در دلها مي افشاند.
علل وجودي و عوامل رشد خوش بيني و بدبيني چیست؟
ريشه خوش گماني، ايمان محكم و نيكوی مرد، سالم بودن قلب و باطن و او، قوّت و ثبات نفس است و سوءظن از ضعف و حقارت نفس به وجود مي آيد كسي كه گرفتار خود كم بيني است، سعي ميكند ديگران را نيز در محيط فكر خود حقير و پست حساب كند تا از عقده خود بكاهد؛ البته عوامل زير نيز در رشد منفي گرايي نقش بسزايي دارد.
آلودگي:
افرادي كه خود آلوده اند، ديگران را نيز هم چون خود آلوده ميپندارند اميرمؤمنان(ع) ميفرمايند: «آدم بد به هيچ كس گمان خوب نميبرد؛ زيرا ديگران را هم چون خود مي پندارد.»در حالي كه دل مؤمن پاك طينت نسبت به همه خلايق پاك و صاف است و ظن بد به احدی نميبرد. «آری از كوزه همان برون تراود كه در اوست»همنشيني با بدان: امیرالمومنین امام علي(ع) در اين باره نيز ميفرمايند: «همنشيني با بدان موجب بدگماني نسبت به خوبان می شود.»
حس انتقام و كينه توزي: شخص حسود و كينه توز از راه بدبيني نفرت خود را نشان مي دهد، از اين رو هرچه خوبي ببيند مي پوشاند و در تجسس بدی ها و نقطه ضعف ها برمي آيد.
پيش داوری: گاهي عدم تحقيق و عجله در داوری، انسان را وادار به متهم كردن ديگران مي سازد.
حسن ظن باعث نمي شود كه آدمي از تلاش باز ماند و عذر آن را خوش گماني به خداوند ذكر کند، زيرا كسي كه به موهبتهای الهي حسن ظن دارد، از بذل و بخشش مال، جان و تلاش در آن دريغ نميورزد. بلكه سختيهای راه بر او آسان مي شود. آری هر چه خير و شرافت است در اقبال به سوي اوست.
برخی در هنگام غم و ناراحتی به خدا بدگمان می شوند، دلیل این بدگمانی چیست و چه عواملی زمینه ساز چنین حالتی در انسان می شود؟
در مقابل حسن ظن به خدا، سوء ظن به خدا قرار دارد كه بيهوده دانستن عالم، اعتراض به قضا و قدر الهي، انتظار پيروزی بدون تلاش و حتي انتظار اجابت فوری دعا، از مصاديق آن به شمار مي رود. بدبيني به خداوند، به طور غالب در مواقع بحراني و در دل های افراد سست ايمان پيدا مي شود. در غزوه احد، به دليل نافرماني عده اي از مسلمانان بود که طعم شكست را چشيدند. لذا برخي از افراد تازه مسلمان به خدا بدبين شدند، چون توقع داشتند خداوند در هر حال مسلمانان را پيروز كند. خداوند نيز به آنها يادآور ميشود كه بايد به خود بدبين باشند نه به خداوند، چون خدا به وعده خود عمل كرد. از نظر شرعي اين بدبيني حرام و از گناهان كبيره محسوب ميشود كه در روايتي آمده: «اكبر الكبائر، سوء الظنّ باللّه».
از لحاظ رواني نيز اگر انسان، حسن ظن به خدای عالمیان نداشته باشد به همه چيز اين عالم با ديده خصمانه مي نگرد و همواره در رنج و دلهره و ترس به سر مي برد و در نتيجه فساد اخلاقي، سراسر زندگي اش را فرا مي گيرد و حال اينكه انسان موحد كه خدا را عالم و عادل دانسته و نظام عالم را هدفمند مي داند، هميشه در آرامش خاطر به سر برده و بر آنچه خدا برايش مقدّر فرموده، خشنود است چرا كه مي داند خدا مهربان است و صلاح مؤمنين را مي خواهد و برای رشد دادن و به تكامل رساندن، آنان را در بوته آزمايش قرار مي دهد.در روايتي از امیرالمومنین امام علي(ع) آمده است: «رفتار برادرت را به بهترين وجه آن حمل كن تا زماني كه كاري از او سرزند كه راه توجيه را بر تو ببندد، و هيچ گاه به سخن و گفتاري كه از دهان برادرت بيرون آيد ـ تا وقتي كه بر آن محمل خوبي مي يابي ـ گمان بد مبر.» همچنين، روايت است كه اگر چهل نفر گواهي دادند كه فلان مؤمن، فلان كار خلاف را مرتكب شده ولي خود آن فرد انكار كرد، سخن او را بپذير و ردّ اتهام از او كن.
پایان پیام/248
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
نگاه عالمان دینی به چگونگی مواظبت از ذهن و روان - ۳خوشبینی به لطف خدا، قلب ها را شفا می دهد
خبرگزاری شبستان: عارف بالله آیت الله ملکی تبریزی(ره) می گوید: اگر کسى نتوانست قلب خود را اصلاح کند، چاره اى جز کوبیدن درِ لطف و بخشش خداى کریم و رحیم براى توفیق ، تأیید و هدایت نخواهد داشت .
خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: اگر کسى واقعا بفهمد که نمى تواند نفس و قلب خود را اصلاح نماید و چاره اى جز درخواست رحمت پروردگار خود ندارد و خود را مانند کسى ببیند که در دریاى عمیقى در حال غرق شدن یا در آتش گرفتار شده است و خود و دل و عمل و کارش را به خدا سپرده و به عنایت او خوشبین باشد حتما نجات یافته ، سعادتمند شده و به خواسته خود مى رسد . زیرا او توانایى است که ناتوان نشده ، بخشنده اى است که بخل نورزیده و امینى است که خیانت نمى کند . و گفته اند - و چه خوب گفته اند : مبارزه با فریب هاى نفس و شیطان پایانى ندارد مگر این که عجز خود را به خوبى درك کرده و صادقانه به خداوند پناه بریم.
بزرگترین اقبال برای آدمی این است که خداوند او نقص ناپذیر است، در او نقصی راه ندارد. او حی لا یموت است و دچار ظلمات نفسانی که ما آدمیان درگیر آن هستیم نمی شود بنابراین اگر کسی به جد بخواهد راه مراقبه را در پیش بگیرد و به او توکل کند به قدرتمندی تکیه کرده که قدرت او زوال نمی پذیرد به اولی تکیه داده که هم اول است، هم آخر، به ظاهری تکیه داده که هم ظاهر است هم باطن. به حکیمی تکیه داده که علمش را از جایی کسب نمی کند و هیچ جهلی به او راه ندارد. دوستی با خداوند، عقل و دل را بیدار می کنداما مهم ترین امیدواری انسان در مراقبه ذهن و روح آنجاست که خداوند خود را سریع الرضا می داند و چه امیدواری از این بالاتر که انسان بداند اگر حقیقتا توبه کند و به راه صلاح برگردد بسیار سریع می تواند پروردگارش را راضی کند. اما طی این مسیر ممکن نمی شود مگر این که انسان بتواند آرزوهای نفسانی را رها کند چون بدون کوچ از ظلمات نمی توان به نور رسید، کوچ از ظلمات، محبت خداوند را در قلب انسان بیدار می کند.آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی(ره) در کتاب "المراقبات"، دوستی با خداوند را عامل بیداری عقل و دل می دانند و تصریح می کنند: اى نفس ! بدان که مى توانى نزدیکى و رضایت او - خداوند - را در مدت یک روز بلکه در یک ساعت و یک لحظه به دست آورى به شرط این که بداند نیت تو در ترك غیر خدا و قصد دیدار او صادقانه و پاك است، زیرا او حاضر است نه غایب ؛ روآورنده است نه روگردان ، و مشتاق است نه غیر آن . آیا فرمایش خداوند به حضرت عیسى علیه السلام را نشنیدى که به آن حضرت فرمود: اى عیسى ! چقدر چشم بدوزم و با بهترین شکل ، بندگانم را بخوانم ولى آنها به طرف من نیایند . آیا این حدیث قدسى را نشنیده اى که خداوند فرمود: اگر کسانى که به من پشت کردند، مى دانستند که چگونه در انتظار آنان هستم و چه اشتیاقى به بازگشت آنان دارم از شوق من مى مردند و اعضاى بدن آنها از هم جدا مى شد. نیز روایت شده است که خداوند متعال مى فرماید : بنده من! قسم به حق تو بر من که من تو را دوست د ارم ، قسم به حق تو بر من ، تو نیز مرا دوست بدار .حجاب بین محبوب و مُحب ریشه آشفتگی ها استهمچنان که در محتوای این حدیث قدسی به روشنی آمده است: اگر کسانی در درون، آرامش خود را از دست داده اند و دچار تشویش خاطر هستند به خاطر آن است که از خدا رویگردان شده اند و ریشه این رویگردانی هم حجابی است که بین محبوب و مُحِب افتاده است. مُحِب اگر می دانست محبوب او که خداوند است تا چه اندازه مشتاق اوست و او را دوست دارد از شوق قالب تهی می کرد و جوارح او از کشش شوق شکافته و بند بند وجودش از هم گسسته می شد.در واقع مراقبه ذهنی و روحی زمانی حاصل می شود که دریای متلاطم وجود آدمی در جذبه محبت حق آرام بگیرد اما این جذبه و مغناتیس زمانی برای انسان حاصل می شود که او بتواند حجاب های نفسانی را از میان بردارد مثل این است که کسی می خواهد در پرتو آفتاب قرار گیرد اما او برای این که بتواند در پرتو آفتاب قرار بگیرد باید از غار تاریک نفس بیرون بیاید وگرنه لطف آفتاب را نخواهد دید.مبارزه با شیطان تمامی ندارد مگر ...عارف بالله آیت الله ملکی تبریزی در این باره می گوید: اگر کسى نتوانست قلب خود را اصلاح کند، چاره اى جز کوبیدن درِ لطف و بخشش خداى کریم و رحیم براى توفیق ، تأیید و هدایت نخواهد داشت . به همین جهت اگر کسى واقعا بفهمد که نمى تواند نفس و قلب خود را اصلاح نماید و چاره اى جز درخواست رحمت پروردگار خود ندارد - و خود را مانند کسى ببیند که در دریاى عمیقى در حال غرق شدن یا در آتش گرفتار شده است - و خود و دل و عمل و کارش را به خدا سپرده و به عنایت او خوشبین باشد حتما نجات یافته ، سعادتمند شده و به خواسته خود مى رسد . زیرا او توانایى است که ناتوان نشده ، بخشنده اى است که بخل نورزیده و امینى است که خیانت نمى کند . و گفته اند - و چه خوب گفته اند مبارزه با فریب هاى نفس و شیطان پایانى ندارد مگر این که عجز خود را به خوبى درك کرده و صادقانه به خداوند پناه بریم. پس باید عمل خود را به خدا سپرده ، باطن ، روح ، قلب ، بدن ، ایمان و عمل را به خداوند تسلیم نماید که خداوند در حق کسى جفا و خیانت نمى کند. آنگاه فرض کند که در مقابل خداوند متعال ایستاده و در حالى که بدون واسطه با او در حال سخن گفتن است به او مى گوید : آیا پاسخ تو نه خواهد بود - و گفتن کلمه نه براى او سنگین تر از کوهها باشد - سپس بگوید : اگر بگویى نه واى بر من ! واى بر من ! و به فریادم برس ! به فریادم برس ! سپس درباره خوارى خود در برابر خداى متعال در جمیع ابعاد و آثارش ، در عقل و روح و بدنش فکر کرده و آنگاه براى تمام این مصیبتها یکى پس از دیگرى گریه کند و بگوید : واى بر عقل من اگر پروردگار و آقاى من آن را بپوشاند ! عقل من چه حالى خواهد داشت اگر نتواند به مقام نور، شرف ، حضور، آبرومندى و منزلت داشتن نزد خدا و رسیدن به مقام فرماندهى فرشتگان و امین وحى خدا بودن برسد؛ عبادت کننده هواى نفس ، مطیع خوك شهوت و خدمتگزار غضب شده و نتواند به همسایگى بهترینها و نزدیکى پروردگار جهانیان برسد؛ و سرانجام ماهیت انسانى او تغییر کرده و تبدیل به شیطانى گمراه کننده و فریبکار شود.
تا نگرید طفل کی جوشد لبن؟
اما همچنان که امیرالمؤمنین می فرماید: بنده جز سلاح گریستن در برابر پروردگار چه امیدواری دیگری می تواند داشته باشد؟ گریستن، قلب قسی آدمی را که سنگ خارا شده، دوباره نرم می کند مثل خاکی که سال هاست بارانی به آن نرسیده و خشک شده، دوباره زیر باراش باران نرم و مستعد رویش می شود. از این رو است که تضرع در برابر خداوند و از در عجز و بیچارگی وارد شدن می تواند آرامش از دست رفته را به روح آدمی بازگرداند، همچنان که مولانا در مثنوی معنوی به زیبایی و ظرافت این مفهوم را باز می کند که: "تا نگرید ابر کی خندد چمن / تا نگرید طفل کی جوشد لبن / طفل یک روزه همیداند طریق / که بگریم تا رسد دایهٔ شفیق / تو نمیدانی که دایهٔ دایگان / کم دهد بیگریه شیر او رایگان / گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار / تا بریزد شیر فضل کردگار ."قیاس ها و نتیجه گیری ها ی مولانا در این جا بسیار شگفت است. او می گوید اگر چمن می خواهد بخندد و به طراوت برسد ابرهای بالای سر او باید گریه کنند همچنان که اگر طفلی گریه نکند به شیر نخواهد رسید. طفل می داند که اگر اظهار بیچارگی نکند دایه او نخواهد رسید حال اگر بنده می خواهد دایه دایگان به داد او برسد باید بداند که بیچاره است و این بیچارگی را نزد پروردگار بیاورد. اگر کسی می خواهد مثل چمن به آن طروات درونی برسد باید ابر چشمانش در غفران جویی از پروردگار و عذر آوردن به درگاهش در برابر کوتاهی ها و کج روی ها بگریند.پایان پیام /
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
سلام دوستان
محمد حسین عزیز
این کلیپ گوش کردنش ضرر ندارد...خودم دیدمش لذت بردم....خوشحال میشم کلیپ را ببینید و نظرتان را بفرمایید
https://www.ted.com/talks/dan_gilber...pt?language=fa
خیلی ممنون.
طرف خیلی بد حرف میزد.
خیلی کم منظورش را فهمیدم. (واژهها را خیلی خوب ادا میکرد و لهجهاش مشکلی نداشت ولی من اصلا درست و حسابی منظورش را نفهمیدم.)
حتی به متن پارسیاش هم نگاه کردم دقیق نفهمیدم چه دارد میگوید.
=====================
در کل راست میگوید. احساس بدبختی/غم/ناراحتی از جایی میآید که آدم حق انتخاب داشته باشد. جایی که آدم دست به انتخاب میزند. مقایسه میکند. میگوید اگر این کار را کرده بودم بهتر میشد... خودش را با یک حالت خیالی (از خودش) مقایسه میکند (که اگر فلان کار را کرده بودم اکنون (خیالی) در جایگاهی بهتر بودم).
خیلی از آن مثال آغازینش خوشم آمد. آن فردی که به تازگی معلول شده بود و آن کسی که لاتاری برده بود. و اینکه احساس خوشبختی هر دو پس از یک سال یک اندازه بود!
هم ما روحیاتمان را و افکارمان را میسازیم و هم اینها ما را میسازند.
در حقیقت گمان کنم حرف سخنرانی این بود که... شبیهسازی نکن. خودت را در حالتی که اگر فلان کنم یا اگر فلان میکردم نگذار و بعد خودت را با آن حالت مقایسه نکن. همین چیزی که داری را بچسب. با همین خوش باش.
اِنَّ اَهْنَأَ النّاسِ عَيْشا مَنْ كانَ بِما قَسَمَ اللّه ُ لَهُ راضيا
=====================
کریس جان، خیلی ممنون بابت معرفی.
«محمد حسین» هستم.
امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.
ممنون از لطف شما
بنده این کلیپ را خیلی وقت پیش دیده بودم...جایی که میگه منتظر شادی نباشید بلکه شادی را خودتان بوجود بیارید...
مثال هایی که میزنه..کسی که به ناحق 37 سال به زندان محکوم میشه..و بعد از آزادی ازش می پرسند که 37 سال را چگونه گذرندی میگه تجربه خیلی عالی بود..و همچنین مرد پولدار...
محمد حسین عزیز اگر وقت کردی حتما فیلم جنگجوی درون محصول 2006 را ببین...موضوعی که دنبالش هستی را می تونی در این فیلم بدست بیاری
چند نمونه از دیالوگ های فیلم
دن : بعضی وقت ها زیاد از خودم خوشم نمیاد. اولین فکرم این بود که افتادن کایل (دوست دن که تو تمرین آسیب دید) چقدر میتونه به نفع من باشه.
سقراط : مردم اونطور که فکر می کنند نیستند . فکر می کنند که اونطور هستند و همین باعث همه جور افسردگی میشه براشون .
دن : من چیزی که فکر میکنم نیستم ؟
سقراط : البته که نه … مغز انسان یک چیز واکنشی هست. به هر چیزی واکنش نشون میده. هر روز ذهنت رو با میلیون ها فکر و خیال پر میکنه . هیچ کدوم از اون افکار چیزی در رابطه با شخصیت تو نشون نمی دن. اون قدری که یه لکه بالای دماغت نشون میده!
.................................................. .................................
سقراط : همه بهت میگن چیکار کنی و چی به صلاحت هست. اونا نمی خوان تا خودت جوابهای خودت رو پیدا کنی.
دن : و بزار حدس بزنم. تو هم میخوای جواب تو رو باور کنم.
سقراط : نه ! ازت میخوام که دیگه از محیط اطرافت اطلاعاتت رو جمع آوری نکنی و شروع کنی به این که اونها رو از درونت پیدا کنی… مردم از چیز های درونشون میترسن و اون تنها جایی هست که اونها می تونند چیزهایی که احتیاج دارند رو پیدا کنند.
ویرایش توسط کریس گاردنر : 2020/01/18 در ساعت 23:10
آقا محمد حسین، بنظرم هر کسی که کالایی را زیر قیمت از فروشنده ای که در اضطرار در حال فروشه بخره، ثروتمند میشه، ولی وقتی به اینجور مشاغل نگاه می کنم، میبینم بعضیا آشغال جمع کن شدن، بعضیا ثروتمند، بنظرتون نکته اش تو چی می تونه باشه که باعث این اختلاف فاحش میشه؟
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،
در حال حاضر 26 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 26 مهمان ها)