برادر عزیزم، همانگونه که میدانید بتپرستی مراتب دارد و
و خدا هم جایی این را متذکر شده است (که مولوی ازش این را برداشت کرده) دقیقا یادم نمیآید ولی اگر اشتباه نکنم جایی خداوند فرموده هیچ کدامتان مومن نیستید به جز این که مشرک هستید. {۱}
و در مشرک بودن (بت پرستی در کنار خدا پرستی) هم همین بس که جرمی است که بخشیده نمیشود!
و در فلسفه (این نبخشیدن) هم احتمالا موضوع این است که تا این بت هست انسان خدا را خدا نمیداند.
در نتیجه تا زمانی که «خود» داریم و برای خودمان کار میکنیم از وادی پرتیم.
و این که این بت پرستی بدترین و بالاترین نوع بت پرستی است (مولوی هم اشاره داشت در بالا) و این که اگر این بت پرستی برداشته شود باقی بت ها هم برداشته خواهند شد و این که...
اگر این بت برداشته شود... چه میماند؟ و چه میشود؟ و چه کسی ظهور و تجلی میکند؟...
برداشتن این بت هم همانگونه که بارها گفتیم با کشتن فیزیکی
و کارد زدن به بدن
و نخوردن و نیاشامیدن و غیره نیست. (البته ای بسا اینها هم کمک کنند! مثلا یک شخصی که بمیرد نزدیکتر شود خود به خود. یا کسی که کمتر بخورد و کمتر بیاشامد... ولی اینها خودشان کارگر نیستند و اصل چیز دیگری است.) پس به چه است؟ به یادآوری! (ذکر) (یاد اصل و ریشه و خانه و البته فراموشی. نسیان نیستی و باطل و اعتبار و پوچی.)
--------------------------------------------
{۱} پیدا کردم: وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿يوسف: ١٠٦﴾ خیلی عجیب است این آیه! هم زمان ایمان را هم برای مشرکان تایید میکند و با این کار مراتب داشتن و تشکیک داشتن ایمان و شرک را اثبات میکند.