صفحه 6 از 43 نخست ... 345678916 ... آخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 429

موضوع: فلسفی-عرفانی

  1. #51
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirmostafavi72 نمایش پست ها
    به نظرم شما بین حرکت محمد از آبادان به اهواز با خود محمد فرق قایل نشده اید.حرکت محمد خود محمد نیست.این هم که گفته اید محمد در ابتدا و میانه و انتهای راه یکیست به نظرم این هم قابل تشکیک است چه کسی گفته محمد در ابتدا و انتهای راه یکی است.حداقلش این است که بگوییم محمد انتهای راه مسن تر از محمد ابتدای راه است و با محمد ابتدای راه یکی نیست.


    تشخص فرد در طی حرکت
    ==============
    سلام.
    به دلیل اینکه تعریف حرکت همین است. تعریف حرکت این است که شیء (یک شیء مشخص) از نقطه‌ی الف به نقطه‌ی ب برسد.
    (این تمام چیزی بود که می‌خواهم خدمت شما بگویم. ولی چون می‌ترسم مطلب کامل منتقل نشود باقی توضیحات را نوشتم.)

    اگر شیء الف در مبدا حرکت را آغاز کند ولی بعد بگوییم یک شیء دیگر در مقصد را ما مشاهده کردیم. اینجا اصلا حرکتی وجود نداشته. می‌پرسیم اصلا چه ربطی داشته؟ شیء ب در مقصد مشاهده شده که شده. آیا ربطی داشته؟ اگر ربطی وجود داشته که دوباره به همان ثبات می‌رسیم. اگر ربطی ندارند که... خوب؟ چه؟

    پیوند:
    http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_(%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81 %D9%87)#%D9%85%D9%82%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%20%D8 %AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA
    ======================
    در مورد مسن شدن محمد در میان راه:
    آیا در نهایت می‌توان گفت این محمد همان محمد است یا نه؟
    (خود شما را می‌گویم. خود شما می‌توانید بگویید این محمد همان محمد است؟ یا نه؟)
    اگر می‌توان گفت پس دیگر حرفی نیست.
    اگر هم نمی‌توان گفت باز دیگر حرفی نیست.
    ملاک خود شمایید. همه استدلال‌ها و بهانه‌ها و ... را هم می‌ریزیم دور. پنج درصد تغییر کرده یا بیست درصد یا نود و نه و نه دهم درصد را کاری نداریم. اینکه سنش زیاد شده یا گونه‌اش زخم شده یا پایش را به کل از دست داده یا اینکه صد در صد همان است را هم کاری نداریم... : آخر سر شما (خود شما) می‌توانید بگویید «این» «همان» است؟ یا نه؟
    اگر قایل به این هستید که این همان است... که خوب... همان است دیگر... حالا چه سنش زیاد شده باشد چه کم. چه رنگش سبز شده باشد چه زرد.
    اگر قایل به این هستید که این آن نیست. و هر جور که نگاه می‌کنید در نهایت نمی‌توانید به این نتیجه برسید که این همان است. خوب... اصلا حرکتی مشاهده نشده اینجا که بخواهیم درباره‌اش حرف بزنیم. شیء الف به شیء ب چه ربطی دارد. ما اصلا نمی‌دانیم این همان است یا نه؟
    (ببینید... ما باید همواره با خودمان رو راست باشیم. رو راست بودن با خود در فلسفه بسیار بسیار بسیار مهم است و به این معنی است که اینجا بیان شد. یعنی آخرش چه؟
    پاسخ خودم به خودم چیست؟ حرفم نزد خودم چقدر مورد قبول است. دیدگاه خودم در مورد دیدگاهم چیست؟) (باز هم می‌گویم اینها را بیشتر برای خودم می‌گویم. منظورم گوشه‌کنایه زدن نیست خدای نکرده.)
    ==========================
    از این مثالی که شما فرمودید مثال‌های پیچیده‌تری هم هستند که باید به آنها بیاندیشیم و پاسخ خودمان به آن را به خودمان بدهیم.
    شماره لشکر ۸۸ زرهی زاهدان هزار نفر جمعیت دارد. پانصد نفر از این افراد امسال تعویض می‌شوند. پانصد نفر بعد هم سال بعد با یک عده دیگر تعویض می‌شوند. مکان اینها هم بعدا منتقل می‌شود به ساری در یک پادگان جدید و تجهیزات جدید. مکان پیشین هم اصلا تبدیل به یک مکان مسکونی می‌شود. در این حالت آیا لشکر باز هم وجود دارد؟ (چرا؟) از بین رفته است؟ (چرا؟) دیدگاه من و پاسخ من به خودم چیست؟ در نهایت می‌توانم بگویم این همان است یا نه؟ اگر آری چرا و اگر نه چرا؟ اگر این تغییرات آهسته و تدریجی بود چه می‌گفتم؟ اگر یکباره بود چه می‌گفتم؟ (چرا؟)
    --------------------
    مثال دیگر اینکه بدن انسان در طول حیاتش چند نوبت کل مواد درونش عوض می‌شود. (تقریبا تمام سلول‌ها عوض می‌شوند و اگر سلولی هم عوض نشود باز خودش محتویات درونش عوض می‌شود.) آیا ما با این تغییرات می‌توانیم بگوییم «این» «همان» است؟ یا نه؟ چرا؟
    --------------------
    مثال دیگر اینکه یک نفر را پس از سال‌ها می‌بینیم. نمی‌شناسیم. ولی بعد که معرفی‌اش می‌کنند می‌گوییم عجب... تو همان کودکی هستی که فلان قدری بودی؟ چقدر عوض شده‌ای.
    زمانی که معرفی نشده بود. «این همانی» نمی‌توانستیم بکنیم. ولی بعد «این همانی» کردیم. (؟)
    ==========================
    بیان فلسفی موضوع:
    زمانی که می‌گوییم شخص در این حرکت مکانی پیرتر شده، اینجا در حقیقت دو حرکت داریم. یک حرکت بدن شخص در مکان است. یک حرکت بدن شخص در مورد خصوصیات بدنی هم هست (مسن شدن).
    ما چون این دو تا را با هم دیده‌ایم این دو حرکت را با هم در آمیخته‌ایم و موضوع برایمان سوال شده است.
    حرکت دوم را هم بد نیست یک بار جدا بررسی کنیم و بعد که می‌خواهیم این دو حرکت (بلکه صد حرکت دیگر) را در کنار هم ببینیم بهتر بتوانیم متوجه شویم.
    اگر یک نفر سنش افزوده شود آیا «این» «همان» است یا نه؟ چرا؟
    (اگر نه... که اصلا نمی‌توان گفت «یک نفر» سنش زیاد شده است. چون این شخص آن شخص نیست اصلا.
    نمی‌توانیم بگوییم فلانی مسن‌تر شده است.)
    زمانی می‌توانیم بگوییم «یک نفر» تغییر کرده که یک اصل ثابتی وجود داشته باشد.
    اصل ثابت. فرع متغیر.
    تمام موضوع همین است. آنچه که تغییر می‌کند همواره فرع است. اگر اصل ثابتی وجود نداشته باشد اصلا ما نمی‌توانیم حرکت را بفهمیم. اصلا حرکتی وجود ندارد.
    ==========================
    پی‌نوشت: از این بحث حرکت گستردگی اعتبارات و امور اعتباری فهمیده می‌شود. چرا که تشخص در حرکت (و غیر حرکت) دانسته می‌شود که از اعتبارات است. مثلا در مورد آن بچه‌ای که ما تنها به واسطه‌ی معرفی شناخته‌ایم‌اش: این‌همانی به هیچ وجه از روی مشاهدات حسی (بینایی) نبوده. در این موارد باید زمان گذاشت و اندیشه کرد. اندیشه کردن برای فهم نیست. که اینها را می‌دانیم. بیشتر برای تثبیت و یادآوری است. و برای رسیدن به مواردی که در پی اینها می‌آید. مانند همین گستردگی اعتباریات و وابستگی بسیاری از موضوعات به بیننده که یکی از دستاوردهای این بررسی می‌تواند باشد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #52
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    آیت الله محمد شجاعی (ره):
    نماز درمعراج تشریح شد که این از حقیقت بالایی حکایت دارد که اصلا عقل و فکر ما نمیرسد ما نمیتوانیم بفهمیم حقیقت نماز چیست اما در حدی که میفهمیم نکته ای را میخواهم بگویم وآن اینکه
    نمازی که ما میخوانیم در مرحله اول یک نوع اقتداء به رسول اکرم (ص) است (دقت کنید)
    خودما نمیفهمیم چه کار میکنیم آنچنان که هست نمی یابیم
    یک اقتدایی است که میشود چیزهایی فهمید خیلی جزئی
    شبیه به اقتدا کردن به آن کس که با نماز به عروج رفته
    من وشما وقتی نماز میخوانیم نوعی اقتداء می کنیم یا شبیه اقتداء به حضرت رسول (ص)
    یعنی همان را که حضرت انجام میداد همان را انجام میدهیم ولی خود نمی فهمیم
    امام جماعت هم خود رسول الله است در نظام وجود و بعد ائمه معصومین (ع)
    مااقتداء میکنیم به آنچه آنها کرده اند ومی کنند
    نماز یک چنین چیزی است
    (آن اندازه که میشود گفت میگویم )
    ما اقتدا می کنیم به رسول الله با آن معرفت و شناخت و آن حرکتی که می کرد
    بدون اینکه بفهمیم
    نماز خواندن من وشما چنین است
    اگر چه اگر مجاهدت کنیم چیزهایی می فهمیم ولی باز در مرحله اقتداء است آنچه رسول الله میکرد نخواهد بود
    اگرهمین اقتداء درست نباشد دیگر هیچ میشود
    وقتی چیزی را نمی فهمیم و فقط صورتی را تصویر می کنیم لااقل باید این مسئله در حد اقتداء درست باشد
    (مطلب را بیش از این نمیتوانم بگویم )
    باید درحد اقتداء پیش رفت والا خطرناک میشود
    اول اقتداء به رسول اکرم و بعد به حضرات معصومین علیهم السلام
    مثلا اقتداء به امام جماعت معمولی در نماز شرایطی دارد که نباید مختل شود وگرنه دیگر اقتداء نیست
    این را برای تقریب به ذهن گفتم
    باید آن سعی لازم را داشته باشیم که در حد اقتداء قرار بگیریم تا به شفاعت حضرت معراج ما تحقق پیدا کند آن معراجی که ما خود نمیفهمیم چه می کنیم
    اما این اقتداء چگونه میشود که محفوظ باشد ؟
    ====================================================
    ((محمدحسین: در توضیح اینکه فرمودند ما خودمان نمی‌دانیم حقیقت نماز و معراجمان چیست: سیری که ما دنبال آن هستیم از جنس سیرهای معمول نیست. نه تنها یک سیر معمول مکانی نیست. بلکه یک سیر معمول تصورپذیر هم نیست. چرا تصورپذیر نیست؟ برای اینکه سیر کلا افقی نیست. سیر عمودی است. گردش در عالم (تراز) حس و خیال نیست. بلکه گردش (و بالارفتن) از عالم حس و خیال است. و در مراحل بالاتر حتی بالاتر رفتن از کل مرتبه‌ی وهم و ادراکات عقلی جزئی.))
    ====================================================
    آیت الله محمد شجاعی (ره):
    کارما درنماز با اقتداء درست میشود
    طبعاماحرکاتی ، عروجی ، معراجی که در نمازداریم به اقتداء رسول الله و ائمه (س)وبه شفاعت آنها بسوی حق و جوار حق وارد می شویم فراموش نکنیم
    ومتوجه باشیم این بعدی از شفاعت حضرت رسول و ائمه (س)است
    شفاعتی از رسول الله در قیامت است و شفاعتی نیز در اشکال گوناگون در اینجاست
    شفاعتی برای همه عوالم همه موجودات همه انبیاء ، شفاعتی برای خود ائمه
    حضرت شفیع کل است
    هرکس در نماز می ایستد اگر اقتدائش درست باشد و وصل شود به صف معراجیان که در پشت رسول الله هستند به شفاعت رسول در حرکت و معراج است و بعد به شفاعت ائمه (ع)
    اگر اقتداء درست شد وبه شفاعت رسول الله در هر نمازی حرکت کردیم ، در حقیقت به آن کوثری که ساقیش حضرت امیر و صاحبش رسول الله است (که فقط اسمش را شنیده ایم و فهمش مانده برای وقت خودش) به آن کوثر می رسیم
    اینها چیزهایی است که بیش از این نمیشود گفت .....
    اگر اقتداء درست نباشد متصل به رسول الله نیستیم و شفاعت او در میان نیست و برای ما معراجی در باطن امر تحقق نخواهد یافت و به آنجا که باید برویم نخواهیم رفت وبه حوض کوثری که باید وارد شویم نخواهیم شد وشفاعتی پیش نخواهد آمد فلذا مواظبت کنید که مسئله طوری پیش نیاید که از اقتداء بیفتیم
    میدانید که اگر نماز انسان به جایی نرسد بقیه مسائل معطل است
    اول چیزی که روی آن حساب میشود نماز است از خدا میخواهیم عمری باشد و معرفت بیشتری پیدا کنیم و مسئله را عمیق تر از این بتوانیم صحبت کنیم
    برای اقتداء چندین شرط است که باید آنها را مراعات کرد تا اقتداء محفوظ باشد
    اول ....
    ====================================================
    آیت الله محمد شجاعی (ره):
    چندین شرط است که باید مراعات شود تا اقتدائی که ذکر شد محفوظ باشد
    اول اینکه مسائل صوری وظاهری و رساله ای نماز را باید خوب یادگرفت
    تاکید میکنم به شما و نزدیکان شما که اولین چیزی که موجب میشود اقتداء تحقق پیدا نکند عدم آشنایی به مسائل ظاهری وفقهی در مقابل آداب باطنی است
    باید مسائل را خوب یاد بگیریم و به این اکتفا نکنید که از این وآن یاد بگیرید وقت صرف کنید و خودتان با تمام جزئیات یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید
    دومین مسئله ای که به اقتداء لطمه وارد میکند مراعات نکردن اول وقت است بدون عذر
    اگر عذری نبود هیچ وقت نماز را از اول وقت به تاخیر نیاندازید
    در وسائل الشیعه طبع جدید ص 91 روایتی است از امام رضا (ع)کوتاه و پرمعنا در تفسیر این آیه که (ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون )وای به حال نمازگزارانی که از نمازشان غفلت میکنند سهو میکنند امام فرمود تاخیر انداختن بدون عذر از اول وقت است
    در آیه میفرماید وای به حال نمازگزاران یعنی نمازش در مخاطره بوده است
    سوم اینکه نماز را با عجله نخوانید این هم چیزی است که بسیار روی آن حساب شده است البته آن اندازه که ما میفهمیم والا بدی های آن زیادتر ازآن است که ما بفهمیم. باز عجله در جایی که عذری هست را عرض نمیکنم. مثلا در خصوص خانمها بچه ای گریه میکند و خود را می کشد و آنجا شرع مقدس گفته که زود تمام کن و کوتاه کن و به واجب اکتفا کن یا امام جماعت نماز میخواند و در بین مامومین کسانی هستند که پیر وضعیف هستند باید مراعات کرد اینها را خود شرع مقدس اجازه داده ودستور داده است ولی در جایی که خود انسان میخواهد زود تمام کند زود بخواند وبرود سراغ اوهام و خیالات و تضییع وقت کردن ها این بسیار کار بدی است و خدا کند که شما خیلی چیزها را بفهمید در وقتش و این را هم بفهمید که چقدر قبیح است در روایات هست که عجله میکنی برای چه؟ به چه کار میخواهی برسی؟ مسائل بدست کیست؟ ببین در محضر چه کسی هستی و به کجا فرار میکنی
    اصلا مشکل ها بدست خدا حل میشود
    شما شب وروز خودتان را بکشید تا خدا نخواهد مشکلی حل نخواهد شد و خدا بخواهد بدون اینکه خود را بکشید حل میشود
    اگر شما زود بروید به تدبیر کاری بپردازید اگر خدا نخواهد تدبیر شما عکس خواهد شد
    به مقامی قدم گذاشته اید که همه چیز آنجاست
    برای چه عجله می کنید دوای همه دردها آنجاست
    کسانی که در نماز تدبیر میکنند برای مسائلشان اگر هوشیار باشند معمولا خراب میکنند و کارشان بدتر میشود نمیدانم فهمیده اید یا نه ؟
    در نماز فکر میکنند که چنین میکنم چنان میکنم و بعد خراب میکنند (اگربفهمند)
    ما هنوز در شرک غوطه وریم یافتن این معنا خود توحید میخواهد
    گاهی انسان عجله میکند به کاری برسد با عجله زود برود با فلان کس بنشیند یا تلویزیون تماشا کند
    این خیلی وحشتناک است یعنی انسان از سخن گفتن با خدا خوشحال نیست و زود میخواهد تمام کند و این خیلی وحشتناک است اگر کسی بفهمد
    نکته چهارم و پنجم را توضیح نمیدهم چون قبلا گفته ام فقط نام میبرم
    چهارم داشتن حضور و پنجم گناه نکردن واز معصیت اجتناب کردن است
    این پنج نکته را مراعات کنید تا از اقتداء نیفتید
    ====================================================
    آیت الله محمد شجاعی (ره) :
    توصیه میکنم به شما که اگر مشغول لهو و لعب و صحبت و مطالعه و..... هستید
    اینطور نباشد که فورا وضو بگیرید که بروید مشغول نماز شوید
    این کار را نکنید
    قدری با شعور و فهم و ترس شروع کنید
    ببینید به کجا میخواهید بروید
    اگر با ترس و لرز و خوف و شرمندگی باشد خدا دست انسان را می‌گیرد
    با بی ادبی و گستاخانه وارد نشوید
    یک ربع یا ده دقیقه قبل منقطع باشید
    و ببینید به کدام محضر میخواهید روی بیاورید
    چه کسی شما را دعوت کرده دعوت به مکالمه و مناجات کرده است
    اینها را فکر کنید
    که شما چه هستید و چه کردید و با چه روسیاهی می‌روید
    از حضرت امیر(ص) هست که فرمودند آنجا که قدقامت الصلوة می‌گویید اگر بفهمید باید ذوب شوید
    قد قامت الصلوة یعنی وقت زیارت رسید
    اما برای کی؟
    با این نااهلی؟
    با شرمندگی به زبان بیاورید و بگویید
    ====================================================
    آیت الله محمد شجاعی (ره) :
    امام صادق(ع) فرمود اشدالاعمال ثلاثه
    سخت ترین اعمال سه چیز است واقعا هم سخت است
    اول این است که انسان با همه با انصاف برخورد کند
    از آنها برای خود چه می‌خواهد
    از خود برای آنها همان را راضی باشد
    می‌خواهد آنها با او چه برخوردی کنند او هم همان طور برخورد کند که دلش می‌خواهد که با او همان برخورد را بکنند
    در اشکال مختلف و در امورات مختلف
    دوم اینکه با برادران دینی مواسات مالی داشته باشد
    این مورد که کاملا متروک است اولی هم متروک است
    سومی هم متروک است همه اش متروک است
    گفتند مردم تهاجم می‌کنند برای رفتن به عمره.... من گفتم کاش تهاجم می‌کردند برای رسیدن به فقرا
    خدا همه مارا به صراط مستقیم هدایت کند و آنچه را که نفس به ما می‌گوید ما را از آن نجات دهد
    نجات یافتن از مکائد خفیه نفس کار هرکس نیست مرد میدان می‌خواهد
    از اول علمای اخلاق گفته اند مکائد ظاهریه چیزی نیست خیلی روشن است مثلا نامحرم هست گناه نکن این شراب است نخور و...
    ولی نجات یافتن از مکائد خفیه کار هرکس نیست
    نه تشخیص آن و نه اجتناب از آن
    مگر رضای خدا مطرح نیست؟
    برای چه تهاجم می‌کنند برای عمره؟
    این مکائد خفیه است
    اکثرا نمی فهمند الا اینکه مخلصانه در طریق قدم بگذارند
    توصیه میکنم آیات أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ و وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ و وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ... را بخوانید
    سوم که مورد بحث بود این است که خدا را در هرحال یاد کردن
    از بعضی خانم ها یا آقایان می شنویم که در منزل رفتار بد دارند تعجب می‌کنم اینها ذکر را چگونه یافتند
    پس اینهمه تذکرات می‌گوییم برای چیست؟
    یعنی اینها همه آنچه می‌گوییم را کنار می‌گذارند و چند تا ورد و لقلقه زبان را نگه میدارند؟!!!
    دقت کنید ذکر همان تجرید ایمان از ظلم است
    سومین چیزی که بسیار سخت است
    ذکرالله علی کل حال
    خدا را همیشه ذکر کند
    فقط ذکر الحمدالله و سبحان الله و الله اکبر نیست اینها جزئی از ذکر است
    ذکر اساسی این است وقتی به تو روی می آورد چیزی که خدا به آن امر کرده آن را انجام دهی و وقتی روی آورد به تو چیزی را که خدا نهی کرده آنها را ترک کنی...
    این ذکر زبانی یکی از ذکرها است
    ذکر کلی و وسیع این است که انسان قدم به قدم بیاد معبود خود باشد که پیمانی در مشهد الست بسته است و مرتب در خدمت و طاعت او باشد طاعت از او ببرد حرف او را گوش کند در موقف های مختلف......
    ایمان را باید از ظلم و شرک یعنی از مطاع دادن غیر خدا هر چه باشد ولو خود و نفس انسان باشد باید تجرید کرد پاک کرد تا ایمان خالص شود و در این صورت است که انسان در امن است
    حقیقت این است که امنی برای من و شما نیست با این وضعی که هست.....
    ====================================================
    آیت الله محمد شجاعی (ره) :
    ما در برنامه عبودی خود حالت استهزاء را هم برای خود گرفته ایم
    یک قلب راحت هم داریم!!!
    نمی‌فهمیم آنچه در نماز انجام دادیم اصلا نماز نیست
    آنچه روزه گرفتیم اصلا روزه نیست
    کارهایی که انجام داده ایم هیچکدام کاری نیست که خدا روی آن حساب بکند
    باید از اول تا آخر حساب کنیم ببینیم نمازمان چه بود اصلا چه میکردیم چه می‌گفتیم؟
    شما این جمله را زیاد شنیده اید که
    ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر
    تا حالا دقت کرده اید و در این جمله تدبر کرده اید؟
    این کلام حق است معنی اش چیست؟
    اینکه فرموده نماز از معصیت باز می‌دارد آیا واقعا باز می‌دارد؟
    این جدی است
    آیا حرفی که خدا گفته درست است؟
    می‌شود نماز نماز باشد و باز ندارد؟
    خداست کلام حق گفته حق کلام است عین حقیقت است
    من نیستم که حرف بزنم و نفهمم که چه می‌گویم و یا با تعارف و مبالغه حرف بزنم
    تمامش حساب شده است
    اینکه می‌گوید نماز از معصیت باز می‌دارد پس چرا باز نمی‌دارد؟
    دقت کنید
    نمی‌دانم میتوانید جواب دهید؟
    کلام حق است که نماز حتما از معصیت باز می دارد
    پس چرا نماز ما ما را از معصیت باز نمی‌دارد؟
    اکثر ما نماز می‌خوانیم یعنی مومنین می‌خوانند ولی از معصیت باز نمی دارد
    از بعضی معصیت ها باز دارد را نمی‌گوییم
    کلا از معصیت باز نمی‌دارد
    چرا؟
    پس کلام خدا درست نیست؟
    یا نماز ما نماز نیست؟
    کدام است ‌؟
    نماز ما نماز نیست
    حالا که این مطلب را مز مزه کردید که نماز ما نماز نیست
    حالا آیا ما راضی هستیم که آنسو بی نماز باشیم؟
    و با اینکه زحمت میکشیم و نماز می‌خوانیم خدا ما را بی نماز حساب کند؟
    آیا این جدی است یا مسامحاتی هست و خدا نادیده می‌گیرد؟
    کدام است؟
    اگر مسامحه ای باشد ( نادیده گرفتن) باشد پس چرا فرمود
    آن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؟


    حالا میدانید چرا ما احتمال مسامحه می‌دهیم؟
    چون از اول قرآن را خوب نفهمیدیم
    می‌گوییم انشاالله درست می‌شود
    انشااللهی که اصلا در صدر اسلام و در بین ائمه و حضرت رسول ع این حرفها نبود
    اینها را بعدا من و شما درست کردیم
    از این انشاالله ها یکی هم نبود
    حالا آیا ما باید راضی باشیم به این مسئله که نماز ما نماز نیست؟.....
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #53
    عضو فعال MOSTAFAVI آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    نوشته ها
    5,279
    تشکر
    3,720
    تشکر شده 21,456 بار در 4,822 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    تشخص فرد در طی حرکت
    ==============
    سلام.
    به دلیل اینکه تعریف حرکت همین است. تعریف حرکت این است که شیء (یک شیء مشخص) از نقطه‌ی الف به نقطه‌ی ب برسد.
    (این تمام چیزی بود که می‌خواهم خدمت شما بگویم. ولی چون می‌ترسم مطلب کامل منتقل نشود باقی توضیحات را نوشتم.)

    اگر شیء الف در مبدا حرکت را آغاز کند ولی بعد بگوییم یک شیء دیگر در مقصد را ما مشاهده کردیم. اینجا اصلا حرکتی وجود نداشته. می‌پرسیم اصلا چه ربطی داشته؟ شیء ب در مقصد مشاهده شده که شده. آیا ربطی داشته؟ اگر ربطی وجود داشته که دوباره به همان ثبات می‌رسیم. اگر ربطی ندارند که... خوب؟ چه؟

    پیوند:
    http://wikifeqh.ir/%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_(%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81 %D9%87)#%D9%85%D9%82%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%20%D8 %AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA
    ======================
    در مورد مسن شدن محمد در میان راه:
    آیا در نهایت می‌توان گفت این محمد همان محمد است یا نه؟
    (خود شما را می‌گویم. خود شما می‌توانید بگویید این محمد همان محمد است؟ یا نه؟)
    اگر می‌توان گفت پس دیگر حرفی نیست.
    اگر هم نمی‌توان گفت باز دیگر حرفی نیست.
    ملاک خود شمایید. همه استدلال‌ها و بهانه‌ها و ... را هم می‌ریزیم دور. پنج درصد تغییر کرده یا بیست درصد یا نود و نه و نه دهم درصد را کاری نداریم. اینکه سنش زیاد شده یا گونه‌اش زخم شده یا پایش را به کل از دست داده یا اینکه صد در صد همان است را هم کاری نداریم... : آخر سر شما (خود شما) می‌توانید بگویید «این» «همان» است؟ یا نه؟
    اگر قایل به این هستید که این همان است... که خوب... همان است دیگر... حالا چه سنش زیاد شده باشد چه کم. چه رنگش سبز شده باشد چه زرد.
    اگر قایل به این هستید که این آن نیست. و هر جور که نگاه می‌کنید در نهایت نمی‌توانید به این نتیجه برسید که این همان است. خوب... اصلا حرکتی مشاهده نشده اینجا که بخواهیم درباره‌اش حرف بزنیم. شیء الف به شیء ب چه ربطی دارد. ما اصلا نمی‌دانیم این همان است یا نه؟
    (ببینید... ما باید همواره با خودمان رو راست باشیم. رو راست بودن با خود در فلسفه بسیار بسیار بسیار مهم است و به این معنی است که اینجا بیان شد. یعنی آخرش چه؟
    پاسخ خودم به خودم چیست؟ حرفم نزد خودم چقدر مورد قبول است. دیدگاه خودم در مورد دیدگاهم چیست؟) (باز هم می‌گویم اینها را بیشتر برای خودم می‌گویم. منظورم گوشه‌کنایه زدن نیست خدای نکرده.)
    ==========================
    از این مثالی که شما فرمودید مثال‌های پیچیده‌تری هم هستند که باید به آنها بیاندیشیم و پاسخ خودمان به آن را به خودمان بدهیم.
    شماره لشکر ۸۸ زرهی زاهدان هزار نفر جمعیت دارد. پانصد نفر از این افراد امسال تعویض می‌شوند. پانصد نفر بعد هم سال بعد با یک عده دیگر تعویض می‌شوند. مکان اینها هم بعدا منتقل می‌شود به ساری در یک پادگان جدید و تجهیزات جدید. مکان پیشین هم اصلا تبدیل به یک مکان مسکونی می‌شود. در این حالت آیا لشکر باز هم وجود دارد؟ (چرا؟) از بین رفته است؟ (چرا؟) دیدگاه من و پاسخ من به خودم چیست؟ در نهایت می‌توانم بگویم این همان است یا نه؟ اگر آری چرا و اگر نه چرا؟ اگر این تغییرات آهسته و تدریجی بود چه می‌گفتم؟ اگر یکباره بود چه می‌گفتم؟ (چرا؟)
    --------------------
    مثال دیگر اینکه بدن انسان در طول حیاتش چند نوبت کل مواد درونش عوض می‌شود. (تقریبا تمام سلول‌ها عوض می‌شوند و اگر سلولی هم عوض نشود باز خودش محتویات درونش عوض می‌شود.) آیا ما با این تغییرات می‌توانیم بگوییم «این» «همان» است؟ یا نه؟ چرا؟
    --------------------
    مثال دیگر اینکه یک نفر را پس از سال‌ها می‌بینیم. نمی‌شناسیم. ولی بعد که معرفی‌اش می‌کنند می‌گوییم عجب... تو همان کودکی هستی که فلان قدری بودی؟ چقدر عوض شده‌ای.
    زمانی که معرفی نشده بود. «این همانی» نمی‌توانستیم بکنیم. ولی بعد «این همانی» کردیم. (؟)
    ==========================
    بیان فلسفی موضوع:
    زمانی که می‌گوییم شخص در این حرکت مکانی پیرتر شده، اینجا در حقیقت دو حرکت داریم. یک حرکت بدن شخص در مکان است. یک حرکت بدن شخص در مورد خصوصیات بدنی هم هست (مسن شدن).
    ما چون این دو تا را با هم دیده‌ایم این دو حرکت را با هم در آمیخته‌ایم و موضوع برایمان سوال شده است.
    حرکت دوم را هم بد نیست یک بار جدا بررسی کنیم و بعد که می‌خواهیم این دو حرکت (بلکه صد حرکت دیگر) را در کنار هم ببینیم بهتر بتوانیم متوجه شویم.
    اگر یک نفر سنش افزوده شود آیا «این» «همان» است یا نه؟ چرا؟
    (اگر نه... که اصلا نمی‌توان گفت «یک نفر» سنش زیاد شده است. چون این شخص آن شخص نیست اصلا.
    نمی‌توانیم بگوییم فلانی مسن‌تر شده است.)
    زمانی می‌توانیم بگوییم «یک نفر» تغییر کرده که یک اصل ثابتی وجود داشته باشد.
    اصل ثابت. فرع متغیر.
    تمام موضوع همین است. آنچه که تغییر می‌کند همواره فرع است. اگر اصل ثابتی وجود نداشته باشد اصلا ما نمی‌توانیم حرکت را بفهمیم. اصلا حرکتی وجود ندارد.
    ==========================
    پی‌نوشت: از این بحث حرکت گستردگی اعتبارات و امور اعتباری فهمیده می‌شود. چرا که تشخص در حرکت (و غیر حرکت) دانسته می‌شود که از اعتبارات است. مثلا در مورد آن بچه‌ای که ما تنها به واسطه‌ی معرفی شناخته‌ایم‌اش: این‌همانی به هیچ وجه از روی مشاهدات حسی (بینایی) نبوده. در این موارد باید زمان گذاشت و اندیشه کرد. اندیشه کردن برای فهم نیست. که اینها را می‌دانیم. بیشتر برای تثبیت و یادآوری است. و برای رسیدن به مواردی که در پی اینها می‌آید. مانند همین گستردگی اعتباریات و وابستگی بسیاری از موضوعات به بیننده که یکی از دستاوردهای این بررسی می‌تواند باشد.
    به نظرم چون من وشما در زمان مشترک زندگی می کنیم و از طرفی محمد هم برایمان شناخته شده بوده است این محمد ابتدا و انتهای سفر برایمان یکی است ولی اگر ناظر سومی هم باشد که در محدوده زمان و مکان ما محبوس نباشد این محمد همان محمد نیست.این که ما از طرف مقابل می پرسیم آیا تو همانی که من چند سال پیش دیدم ،یعنی تشکیک در همانی محمد

  6. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید MOSTAFAVI از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #54
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط amirmostafavi72 نمایش پست ها
    به نظرم چون من وشما در زمان مشترک زندگی می کنیم و از طرفی محمد هم برایمان شناخته شده بوده است این محمد ابتدا و انتهای سفر برایمان یکی است ولی اگر ناظر سومی هم باشد که در محدوده زمان و مکان ما محبوس نباشد این محمد همان محمد نیست.این که ما از طرف مقابل می پرسیم آیا تو همانی که من چند سال پیش دیدم ،یعنی تشکیک در همانی محمد
    سلام.
    نه.
    موضوع بالاتر از این است.
    موضوع این است که هر جا حرکتی باشد (درک شود) نیازمند وحدت یک چیزی (موضوع متحرک) هستیم.
    (هر جا یعنی هر جا. اول شخص و دوم شخص و سوم شخص و این مکان و آن مکان و این زمان و آن زمان و ...)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #55
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    یکی از نابخردانه‌ترین گزاره‌های رایج در بین عوام که یک زمانی داشت یک مکتب فکری هم می‌شد این بود که می‌گفتند:
    نگر و دیدگاه هر شخصی برای خودش درست است.

    ظاهرش بشردوستانه و روشن‌فکرانه (!!!) و دموکراسی است. باطنش جز حماقت چیزی نیست.

    اگر یک نفر گفت ماست سفید است سفید است و اگر کسی گفت سیاه است... عقیده‌اش برای خودش محترم است!
    یعنی چه که محترم است؟ یعنی درست است؟ یا نیست؟ یا نیمه‌درست است؟ یا نادرست است ولی برای او درست است یا چه؟

    برای این است که به این موضوع ژرف نیاندیشیده‌اند. وگرنه می‌دیدند با این عقیده هم فلسفه (اندیشه) از بین می‌رود و هم گفتگو.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #56
    ستاره‌دار (۲) sooroosh1315 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    محل سکونت
    همین جا
    نوشته ها
    5,358
    تشکر
    48,116
    تشکر شده 15,256 بار در 3,560 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    یکی از نابخردانه‌ترین گزاره‌های رایج در بین عوام که یک زمانی داشت یک مکتب فکری هم می‌شد این بود که می‌گفتند:
    نگر و دیدگاه هر شخصی برای خودش درست است.

    ظاهرش بشردوستانه و روشن‌فکرانه (!!!) و دموکراسی است. باطنش جز حماقت چیزی نیست.

    اگر یک نفر گفت ماست سفید است سفید است و اگر کسی گفت سیاه است... عقیده‌اش برای خودش محترم است!
    یعنی چه که محترم است؟ یعنی درست است؟ یا نیست؟ یا نیمه‌درست است؟ یا نادرست است ولی برای او درست است یا چه؟

    برای این است که به این موضوع ژرف نیاندیشیده‌اند. وگرنه می‌دیدند با این عقیده هم فلسفه (اندیشه) از بین می‌رود و هم گفتگو.
    سلام
    بحث پیچیده ای هست (اینکه درست میگین یا من می خوام مغلطه کنم را نمی دانم، ولی هم درست می گویید هم اشتباه)

    یکی بحث خود بینایی، چه کسی می تواند ادعا کند که همون تصویری را که خودش می بیند، بقیه هم دقیقا همان را می بینند، وقتی 5-6 سالم بود برام سوال بود که اینایی که چشمشون رنگیه چطور می بینند؟ (البته از لحاظ علم پزشکی و شیوه دیدن شدن اشیا و... می گوید که همه یکسان می بینند) ولی باز قطر دیافراگ و عدسی و.... دوربین های روی موبایل یک شکل هستن، اما تصاویر متفاوت، نمایشگر ها متفاوت، چشمی که از نمایشگر تصویر را می گیرد متفاوت، کنتراست و هزار جور ریز کاری دیگه ، از یک سو هم اصل عدم قطعیت

    خیلی تفاوت دارد، یک عده بچه مهدکودکی بیاوریم، ی تصویر نشان دهیم بگوییم این قرمز است (قراردادی)
    همان تصویر را به کلاس کناری نشان دهیم بگوییم آبی است
    به کلاس بعدی بگوییم سبز هست

    حتی اگر ورودی های انسان (5-6 تا حس) یکسان باشند و ساخته دست خدا کیفیت چینی آلمانی هم نداشته باشند، باز خروجی ها قراردادی و ساخته ی دست بشر هستن، اصل هم همین خروجی هست، که قرار دادی و ساخته ی بیکیفیت دست بشر هست (البته مطمن نیستم، آدمی تکلم از که یاد گرفت؟) بهترین تصویر را هم که یک کامپیوتر داشته باشد، باز کیفیت در گرو مانیتور، یا چابگر یا خروجی هست.

    بحث چه بود :|

    اها نسبی بودن همه چیز موجود، حالا در قرارداد شما ماست سیاه باشد یا سپید، زمین به دور خورشید بگرد یا خورشید بدور زمین چه فرقی دارد، همه اش قرار داد است، تا قرن 16 خورشید به دور زمین قراردادی می چرخید، بعد به مزاح خورشید شکایت کرد گفت خسته شدم، کمی زمین به دور من بگردد :|

    همه چیز بشر قراردادی هست

    حال گاهی اوقات، دیوانگانی همچون گالیه پیدا می شوند که می گویند ماست سیاه هست، 2 تا راه حل داریم، یکی گالیه بقدرت برسد و در کتب آموزشی بنویسد ماست سیاه است و قراردادی جدید بگذارد، 2، گردن گالیه را برنیم، 3قراردادی بگذاریم که نظر هرکس برای خودش درست است(البته قرارداد3 فایده ندارد، چون باعث نابودی کلیه قرارداد ها می شود)



    اینم یادم رفت بنویسم، یکی از قسمت های خاص و خاص و خاص انسان، این ابدعات و بسط دادن ها و نوآوری ها هست، (البته اینم خودش ی بحث جداس که انسان کشف میکنه یا اختراع و نوآوری می کند)

    حالا فرض کنیم، جهانی که درونش زندگی می کنیم، ی دنیای مجازی هست که تمام و تماما ساخت و پرداخت ذهن مجازی، یا غیر مجازی در بعد بالا تر، خودمان هست،

    چه کسی می تونه ادعا کنه که قبل از تولدش (از جایی که حواس5-6 گانه اش راه افتاده) این دنیایی که الان داره لمس و زندگی می کنه وجود داشته یا نداشته، یا بعد از مرگ خودش دنیا هم تموم میشه یا نه

    مثال اینکه، شما ی شخصیت هستین در بازی کامپیوتری، شما شخصیت اصلی (حالا دوربین اول شخص دیفالت شده، شاید یکم قوی تر بشیم سوم شخص هم سوییچ کنه) شما شخصیت اصلی هسین، تو بازی کارکتر های دیگه هم وجود دارند، اما بعد از گیم آور شدن شما در بازی، سایر شخصیت هایی هم که روی، رَم بارگزاری شده بودن حذف میشن، تو لود دوباره ی بازی ساخته میشن، همزمان با ساخت کارکتر شما

    تمام دریافت ما حاصل از (5-6 حس) هست، و این خییییلی خیلی محدود هست. فقط 5-6 تا پورت ورودی اطلاعات
    ویرایش توسط sooroosh1315 : 2020/02/13 در ساعت 18:41
    از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

  12. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sooroosh1315 از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #57
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooroosh1315 نمایش پست ها
    سلام
    بحث پیچیده ای هست (اینکه درست میگین یا من می خوام مغلطه کنم را نمی دانم، ولی هم درست می گویید هم اشتباه)

    یکی بحث خود بینایی، چه کسی می تواند ادعا کند که همون تصویری را که خودش می بیند، بقیه هم دقیقا همان را می بینند، وقتی 5-6 سالم بود برام سوال بود که اینایی که چشمشون رنگیه چطور می بینند؟ (البته از لحاظ علم پزشکی و شیوه دیدن شدن اشیا و... می گوید که همه یکسان می بینند) ولی باز قطر دیافراگ و عدسی و.... دوربین های روی موبایل یک شکل هستن، اما تصاویر متفاوت، نمایشگر ها متفاوت، چشمی که از نمایشگر تصویر را می گیرد متفاوت، کنتراست و هزار جور ریز کاری دیگه ، از یک سو هم اصل عدم قطعیت

    خیلی تفاوت دارد، یک عده بچه مهدکودکی بیاوریم، ی تصویر نشان دهیم بگوییم این قرمز است (قراردادی)
    همان تصویر را به کلاس کناری نشان دهیم بگوییم آبی است
    به کلاس بعدی بگوییم سبز هست

    حتی اگر ورودی های انسان (5-6 تا حس) یکسان باشند و ساخته دست خدا کیفیت چینی آلمانی هم نداشته باشند، باز خروجی ها قراردادی و ساخته ی دست بشر هستن، اصل هم همین خروجی هست، که قرار دادی و ساخته ی بیکیفیت دست بشر هست (البته مطمن نیستم، آدمی تکلم از که یاد گرفت؟) بهترین تصویر را هم که یک کامپیوتر داشته باشد، باز کیفیت در گرو مانیتور، یا چابگر یا خروجی هست.

    بحث چه بود :|

    اها نسبی بودن همه چیز موجود، حالا در قرارداد شما ماست سیاه باشد یا سپید، زمین به دور خورشید بگرد یا خورشید بدور زمین چه فرقی دارد، همه اش قرار داد است، تا قرن 16 خورشید به دور زمین قراردادی می چرخید، بعد به مزاح خورشید شکایت کرد گفت خسته شدم، کمی زمین به دور من بگردد :|

    همه چیز بشر قراردادی هست

    حال گاهی اوقات، دیوانگانی همچون گالیه پیدا می شوند که می گویند ماست سیاه هست، 2 تا راه حل داریم، یکی گالیه بقدرت برسد و در کتب آموزشی بنویسد ماست سیاه است و قراردادی جدید بگذارد، 2، گردن گالیه را برنیم، 3قراردادی بگذاریم که نظر هرکس برای خودش درست است(البته قرارداد3 فایده ندارد، چون باعث نابودی کلیه قرارداد ها می شود)



    اینم یادم رفت بنویسم، یکی از قسمت های خاص و خاص و خاص انسان، این ابدعات و بسط دادن ها و نوآوری ها هست، (البته اینم خودش ی بحث جداس که انسان کشف میکنه یا اختراع و نوآوری می کند)

    حالا فرض کنیم، جهانی که درونش زندگی می کنیم، ی دنیای مجازی هست که تمام و تماما ساخت و پرداخت ذهن مجازی، یا غیر مجازی در بعد بالا تر، خودمان هست،

    چه کسی می تونه ادعا کنه که قبل از تولدش (از جایی که حواس5-6 گانه اش راه افتاده) این دنیایی که الان داره لمس و زندگی می کنه وجود داشته یا نداشته، یا بعد از مرگ خودش دنیا هم تموم میشه یا نه

    مثال اینکه، شما ی شخصیت هستین در بازی کامپیوتری، شما شخصیت اصلی (حالا دوربین اول شخص دیفالت شده، شاید یکم قوی تر بشیم سوم شخص هم سوییچ کنه) شما شخصیت اصلی هسین، تو بازی کارکتر های دیگه هم وجود دارند، اما بعد از گیم آور شدن شما در بازی، سایر شخصیت هایی هم که روی، رَم بارگزاری شده بودن حذف میشن، تو لود دوباره ی بازی ساخته میشن، همزمان با ساخت کارکتر شما

    تمام دریافت ما حاصل از (5-6 حس) هست، و این خییییلی خیلی محدود هست. فقط 5-6 تا پورت ورودی اطلاعات
    سلام.
    این حرفی که فرمودید درست است. ولی خدشه‌ای به آن موضوع وارد نمی‌کند.
    موضوعی که مطرح شد این بود که نمی‌توان گفت همزمان دو گزاره‌ی مقابل هم و در تضاد با یک دیگر هر دو درست هستند. به این بهانه که مثلا رومانتیک فکر کنیم یا دموکراسی (!) برقرار باشد یا نظایر اینها. (و گفتیم اگر همچنین چیزی درست بود به کل درستی نادرست بود و اندیشه غیر ممکن و بی‌قراری و Chaos برقرار. نظمی وجود نداشت و اصلا وجود وجود نداشت. که دارد.)

    چیزی که شما مطرح فرمودید چند مورد بود. یک اینکه گفتید وردی‌های انسان و خود انسان‌ها (گیرنده‌های ورودی) متفاوت هستند و مورد دیگر که گفتید این بود که اختلاف دیدگاه‌ها گاهی سبب فهم دیدگاه درست‌تر (گالیله) می‌شود.
    (اگر این مورد متفاوت بودن ورودی‌ها و اندیشه‌ها می‌تواند منجر به خدشه وارد شدن به آن موردی که گفتیم (یعنی درست بودن همزمان دو گزاره‌ی متضاد) شود بفرمایید بررسی کنیم.

    ==============================

    اما موردی که فرمودید می‌تواند بسیار اندیشه را باز کند. (کلا اندیشه در این موضوع جالب است. در اینکه راستی و درستی چیست و نادرستی چیست و کجاست و ...)
    پرسش:
    چگونه دو انسان با دو درک جداگانه و با ورودی‌های جداگانه و با شخصیت‌های جداگانه می‌توانند روی یک موضوع صحه بگذارند.
    پرسش:
    اعتقادات و راستی‌ها و باورهای عمومی چگونه شکل می‌گیرند؟
    آیا دنیای من و شما متفاوت است؟ اگر متفاوت است چگونه با هم ارتباط داریم؟ (ارتباط داشتن گونه‌ای از اتحاد است. که قسمی از آن اتحاد اندیشه‌ها و بخشی از این راست پنداشتن یک موضوع واحد نزد دو طرف است.) چگونه یک چیز را من هم می‌گویم سیاه و شما هم می‌گویید سیاه. چگونه نزد من دو به علاوه‌ی دو چهار است و نزد شما هم چهار است؟
    و اینکه اساس گفتگو بین من و شما چیست؟
    مطمئنا (چه خداباور باشیم و چه مادی‌گرا و دنیا خدای‌مان باشد) خواهیم گفت وحدت محیط.
    ولی این همه‌اش نیست. بخشی از این وحدت محیط (اگر خوب بیاندیشیم) خود ماییم. یعنی من و اراده‌ام و اندیشه‌ام و تفکرم و ...
    برای یک نفر اندیشه را درون و زیرمجموعه‌ی ماده می‌پندارد این موضوع یک مقدار آسان است. (می‌گوید خوب... من یک مقدار بدنم و این بدن با بدن‌های دیگر از طریق وحدت مکان و زمان وحدت دارد...) (که البته همه‌اش هم اشتباه است.) ولی برای یک نفر که اندیشه‌اش را ورای ماده می‌داند موضوع یک مقدار پیچیده (و ژرف) می‌شود. از این رو که وحدت واقعی را اینجا احساس می‌کند. وحدت با تمام وجود، با تمام وجود و موجودات. در بالاترین تراز.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #58
    ستاره‌دار (۲) sooroosh1315 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    محل سکونت
    همین جا
    نوشته ها
    5,358
    تشکر
    48,116
    تشکر شده 15,256 بار در 3,560 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    هزاران بحث در بحث می شود (و نتیجه ای حاصل نمی شود معمولا، اما سفرهای فلسفی و تفکر، بسیار لذت بخش هست)

    آیا یک سوال می تواند، دو جواب داشته باشد؟ ? کلید تبدیل مدار جالبی دارد، و هر لحظه ممکنه ی دانشمند پیدا بشه و بگه تا دیشب زمین بدور خورشید می چرخید، اما از دیشب تا الان در اثر قانون ایکس 8008 که دیشب به اثبات رسیده، خورشید داره دور زمین می چرخه، یک مقدارم ایکس مو ایگرگ بتا تتا انتگرال بنویسد بعنوان اثبات بدهد به ما، (منظور اینکه 16 قرن بعد از میلاد همچنان مردم جواب صحیح را نمی دانستن، الانم ممکنه نداند و تا 10 قرن آینده هم متوجه نشن، حالا جواب درست چیست؟ کلید تبدیل بالا باشه برق وصل میشه یا پایین باشه؟
    مگر اینکه بخوایم در مورد علم خالص خداوند صحبت کنیم، که آن هم علم محدود بشری، قدرت درکش را نداره، مثل این می ماند که به داوینچی که نقاش ماهری هست، میدان آزادی را ندیده بکشد، هیچ تصور و فهمی ندارد (یک سری از نقاشان اروپایی نقاشی کروکدیل کشیده بودن، بر اساس شنیده هاشون از افرادی که کروکدیل دیده بودن، بعد همشون حیوانی شبیه اسب کشیده بودن، درکشان از همه حیوانات اسباب و چهار پا بوده است)

    و این را هم بنظرم صحبت کنید، عقل فعال، و اینکه انسان خودش از هیچ خلق می کند، یا چیزی که خداوند قبلا خلق کرده در گذشته را کشف می کند، و فکر می کند که خودش اختراع کرده، یا تعدادی پیچ مهره مثلا خداوند خلق کرده (محدود) بعد انسان این مواد اولیه که خلق شده توسط خداوند هست را بهم متصل می کند و بست می دهد؟ مثلا خداوند سنگ آهن گذاشته، انسان آن را استخراج و بسط و... میدهد تبدیل می شود به ناو جنگی، این ناو را انسان خلق کرده یا خداوند؟ طرح و شکل ناو را انسان از کجا آورده؟ (احتمالا از روی حیواناتی که خداوند خلق کرده قبلا) ولی انسان تغییرات در آن ایجاد کرده، این تغییرات را خداوند به او الهام، وحی، کرده، یا خودش با آزمون و خطا به این طرح رسیده؟

    تکلم چگونه آغاز شده است، یا خواندن و نوشتن و نقاشی کردن و موسیقی نواختن
    از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

  16. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید sooroosh1315 از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #59
    ستاره‌دار (۲) sooroosh1315 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    محل سکونت
    همین جا
    نوشته ها
    5,358
    تشکر
    48,116
    تشکر شده 15,256 بار در 3,560 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    بنحوی می شود اختلاف عقیده عقلا، یا علما در خصوص یک سوال ثابت و پاسخ های مختلف، اینجا عنوان کرد، مگر اینکه عقلا و علما بصورت قراردادی چیزی را بپذیرند
    جواب درست را فقط خداوند می داند که عقل خالص هست

    انسان ها و اندیشه هایشان و همینطور پاسخ ها و نظر ها و دیدگاه هایشان حاصل همان پنج،شش حس هست حالا با این حواس از کودکی چه حس کرده اند چه سیر و سلوکی داشته اند،

    و اینکه، هر کس از ظن خود شد یار ما، هیچکس از درون ما نجست اسرار ما،
    مثلا رنگ قرمز زیباس؟ یکی استقلالی هست میگه نه، یکی بورس بازه میگه نه، یکی گاو بازه میگه نه یکی امداد گر و پزشکه میگه نه یکی.... بعد اینا فکر می کنن که وحدت دارن جهانشان و گفتمانشان یکیس، ولی هر کدوم عالم و سیر وسلوک خودشو داره و....
    از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید sooroosh1315 از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #60
    عضو فعال علیرضا حسنی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2019
    نوشته ها
    1,642
    تشکر
    1,333
    تشکر شده 5,233 بار در 1,383 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    چرا اتفاقا در حوزه علوم به روشنی این موضوع برجسته است، مثلا در مورد قوانین فیزیک تقریبا به وضوح میدونیم که نظریه نسبیت انشتین نظریه کاملی نیست اما تا وقتی که قوانین و نظریه های جدید و کامل تر مطرح نشه قوانین نسبیت رو محترم میشمریم.

    یعنی به نوعی با علم کامل به اینکه میدونیم ماست سفید نیست اما سفید بودن ماست رو قبول داریم در واقع تایید همون فرمایش سروش عزیز هست در قراردادی بودن باورها و دانسته ها.

    این تازه علم بود در حوزه اخلاق که واقعا به مراتب میشه مثالهای بیشماری زد در مباحثی همچون اتانازی و خیلی دیگه از مباحث اخلاقی که واقعا نظرات مخالف و متضاد هم هر کدوم میتونن در آن واحد قابل قبول و منطقی باشن.

  20. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید علیرضا حسنی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 6 از 43 نخست ... 345678916 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •