صفحه 43 از 43 نخست ... 3340414243
نمایش نتایج: از 421 به 429 از 429

موضوع: فلسفی-عرفانی

  1. #421
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقش فلسفه در عرفان
    ------------------------

    تمرین‌های پرواز روح!
    متن از تارنماهایی که در این زمینه کار می‌کنند:
    بهترین زمان برای تمرین پرواز روح سحرگاه و یا اول صبح می‌باشد، به شرط آنکه قبل از آن به اندازه کافی و لازم خوابیده و استراحت کرده باشید. انجام تمرین‌ها، شب قبل از خواب مشروط بر آنکه خستگی مفرط در وجود شما نباشد نیز امکان‌پذیر است. البته در صورت فراهم بودن سایر شرایط شما می‌توانید در هر زمان که تمایل داشته باشید تمرین کنید.مدت زمان تمرین برای مبتدیان به طور متوسط نیم ساعت می‌باشد. البته چند دقیقه کم یا زیاد شدن آن اشکالی ندارد. ولی تمرین‌های طولانی برای اینگونه افراد به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. نتیجه‌ی تمرین هر چه که باشد (موفق یا ناموفق) نباید زمان تمرین بیشتر از مقدار ذکر شده باشد.
    دستور العمل ها و تذکرات برای ایجاد شرایط جهت پرواز روح :

    ۱- مکان انجام تمرین باید کاملاً آرام باشد و البته نیمه تاریک و حتی الامکان درمکانی تمرین کنیم که انرژی مثبت داشته باشد.
    ۲- بهترین زمان برای تمرین سحرگاه می‌باشد در نیمه اول ماه قمری (۱ تا ۱۵دهم ) تمرینات تأثیر بیشتری می‌گذارد در حالتی که قمر در موضع عقرب میباشد تمرین نکنیم ( به تقویم نجومی مراجعه کنید.) در شب هایی که بُعد انرژی بسیار بالا است تمرینات جواب بیشتری می‌دهد.
    ۳- رایحه ملایم و خوشبو ایجاد آرامش خوب می‌کند مثل بوی (عود ، کندر و …)
    ۴- باید لباس راحت و تمیز پوشید در صورت دسترسی لباس کاملاً سفید باشد.
    ۵- قبل از انجام تمرین باید با طهارت کامل بود. انجام غسل و وضو بسیار اثرگذار می‌باشد.
    ۶- استفاده از روش گیاهخواری و ترک حیوانی می تواند تأثیر بسزایی در تمرینات بگذارد.
    مصرف گوشت و البته غذاهای مصنوعی مثل همبرگر، سوسیس و … تأثیر منفی در تمرینات می‌گذارد.
    ۷- تکرار بعضی از اذکار و آیات میتواند بسیار کمک کننده باشد.
    از ذکر « یا باسط » قبل از تمرین به تعداد ۷۲ مرتبه استفاده کنید.
    ۸- رو قبله تمرین کنید.
    ۹- بعد از هر تمرین بابت نتیجه حاصله خداوند را سپاسگذاری کنید.
    ۱۰- هرگز در موقع خستگی، گرسنگی و شکم پری، تمرین نکنید.
    ۱۱- با اطمینان و اعتماد به نفس تمرین کنید.
    و مطمئن باشید که شما توانایی انجام کارهای ماورائی را دارید.
    ۱۲- تصور ابزار اصلی کار شماست پس تصور پرواز روح را مرتباً در ذهنتان بهنگام و قبل از تمرین مرور کنید.
    تمرینات پرواز روح

    تمرین اول :
    ابتدا خود را اینگونه وارد یک حالت خلسه مفید کنید. (Relaxation)
    ۱- بدن را رها کرده به پشت در یک جای نرم و راحت دراز بکشید و با توجه و تمرکز روی دم و بازدم نفس نسبتاً‌عمیق بکشید. (۳ دقیقه)
    ۲- در مرحله دوم تمرین نفس عمیق را رها کرده و از عدد ۴۰ در ذهن معکوس به سمت عدد ۱ می شماریم و با خود می‌گوئیم: با هر عدد که معکوس به سمت یک می‌شمارم، بدنم رها، شَل ، سنگین، خواب آلوده ، و آرام می‌شود.
    ۳- در مرحله سوم بدن خود را تصور می‌کنیم ابتدا به پاها نگاه کرده ( البته در تصویر ذهنی) و در ذهن خود مجسم می‌کنیم که پاهایمان کم کم پف می‌کند و بزرگ و بزرگ تر می‌شود در این مرحله همین که این تصور را داشته باشیم خود به خود پاهایمان حالتی مثل پف کردن و سنگینی می‌گیرد. این تجسم را به شکم، سینه، دست ها و کل بدن انتقال می‌دهیم. با انجام صحیح این سه مرحله حالتی مثل سنگینی، آرامش، رهایی، راحتی، خواب آلودگی، پف کردن دست ها یا پاها، مور مور شدن بدن و … به ما دست می‌دهد که از نشانه های خلسه های مثبت می‌باشد. (در نتیجه فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک می‌باشد.)
    حالا بعد از انجام این سه مرحله آماده انجام تمرین پرواز روح می‌باشیم.
    بدن خود را کاملاً در حالی که به پشت دراز کشیده‌ایم تجسم می‌کنیم. توجه و تمرکز را معطوف فاصله بین نوک بینی و سقف می‌نمایم ، در ذهن تصور می‌کنیم که کم کم فاصله بین نوک بینی ما و سقف اتاق کمتر و کمتر می‌شود آرام آرام نوک بینی به سقف اتاق می‌رسد بدن ما بالا و بالاتر می‌رود (با انجام مرتب و منظم این تمرین حالتهای خوبی از پرواز روح را تجربه می‌کنیم.) خوب حالا نوبت به این رسیده که خیلی خوب و کامل از این حالت خارج شویم و به حالت طبیعی و معمولی خود برگردیم پس با ۵ شماره از این حالت خارج می‌شویم. یک کاملاً خارج میشوم، دو کاملاًَ به حالت عادی بر می‌گردم، سه با شنیدن شماره پنج خیلی راحت از این حالت خارج می‌شوم و چشم‌هایم را باز می‌کنم،‌ چهار و پنج کاملاً از تمرین خارج شده‌ام.
    تذکر: توجه داشته باشید خیلی آرام آرام چشم ها را باز کنید و یک دفعه از جایتان تکان نخورید زیرا حداقل ممکن دچار سردرد شوید.
    قبل از پایان هر تمرین این سه جمله را حتماً‌ تکرار کنید :

    ۱- تمرین بسیار خوبی داشتم.
    ۲- شاداب، سلامت، پر حس و پر انرژی هستم.
    ۳- در دفعات بعد خیلی سریعتر، عمیق تر و بهتر وارد حالت خلسه می‌شوم و تجربه بهتری از پرواز روح نصیبم می‌شود.

    تمرین دوم:
    این تکنیک از هفت مرحله تشکیل شده است که با طی این مراحل می‌توانید به فرافکنی دست پیدا کنید. البته انتظار حصول نتیجه در اولین جلسه‌ی تمرین، انتظار به جایی نمی‌باشد. هر چند که ممکن است برخی افراد در جلسه اول نیز به موفقیت برسند. در هر حال موفقیت در تکنیکهای فرافکنی به (توجه، توجه، توجه) و (تمرین، تمرین، تمرین) نیاز دارد. این دو کلمه (توجه و تمرین) توصیه تمام استادان متافیزیک به معرفت‌جویان می‌باشد. با عنایت به این موارد به شرح تکنیک می‌پردازیم.
    مرحله‌ی اول:
    با رعایت موارد یک تا شش از بحث قبل و براساس دستورات ارائه شده در آن با همان نظم و ترتیب جسم و ذهنتان را رها کنید. رها سازی جسم و ذهن براساس نظر بیشتر استادان و به استناد تجربیات مؤلف کتاب، اولین و مهمترین قدم در تمرینات فرافکنی است.
    مرحله‌ی دوم:
    در این مرحله باید به حالت خلسه‌ی مثبت فرو روید. خلسه یک حالت بین خواب و بیداری می‌‌باشد. به عبارت دیگر یک حالت شبه خواب است که در آن حرکات ارادی بدن متوقف می‌گردد. خلسه به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می‌شود. خلسه‌ی منفی با آشفتگی، اضطراب، تند و سطحی شدن تنفس، افزایش ضربان قلب، کاهش بزاق دهان و انقباض مثانه همراه است.
    این نوع خلسه به دنبال ترس، شوک، رؤیت صحنه‌های دلخراش، دعوا و نزاع و خستگی و بی‌خوابی مفرط به‌وجود می‌آید. خلسه‌ی مثبت با آرامش، رهایی، راحتی، نفس‌های عمیق و شمرده، ضربان قلب آرام، و طبیعی بودن سایر فعالیت‌های بدن همراه است. این نوع خلسه با رعایت موارد یک تا شش فصل گذشته و انجام یکی از شیوه‌های زیر حاصل می‌شود.
    یک راه رسیدن به خلسه این است که ساعد دست را به سمت بالا نگاه دارید. درحالیکه بازو روی زمین یا تخت می‌باشد. دست شما رها شده، آرام آرام به سمت تخت یا زمین فرو می‌افتد. در همین حال شما به یک حالت شبه خواب فرو می‌روید. در همین حال می‌توانید به خود تلقین کنید که: «من احساس آرامش و راحتی می‌کنم… جسم و ذهن من کاملاً رها شده است… دست من آرام آرام رها شده فرو می‌افتد… در همین حال من به حالت خلسه فرو می‌روم … خلسه‌ی مـن یک خلسه‌ی مثبت است… ».
    روش دیگر برای فرو رفتن در خلسه شمارش اعداد به صورت معکوس می‌باشد. برای این منظور شروع به شمارش معکوس از شماره صد کنید. در این حال به خود تلقین کنید که: «من احساس آرامش و راحتی می‌کنم… جسم و ذهن من کاملاً رها شده است… از شماره صد معکوس می‌شمارم تا به عدد یک برسم… با هر شمارش معکوس به حالت خلسه فرو می‌روم … خلسه‌ی من یک خلسه‌ی مثبت است… .»
    به یاد داشته باشید که برای شمارش معکوس اعداد، دقت زیاد به خرج ندهید. اگر احتمالاً شمارش، اشتباه یا جابه‌جا شود اشکالی ندارد. همچنین لزومی ندارد که شمارش را تا عدد یک ادامه دهید. اگر در اواسط شمارش و یا در هر جای دیگر آن به حالت خلسه فرو رفتید، شمارش می‌تواند متوقف گردد.
    یک روش دیگر برای حصول خلسه تجسم گوی بلورین است. برای این منظور یک گوی سفید را مجسم کنید که در فضای بالای سرتان معلق است. در ذهنتان روی گوی سفید تمرکز بگیرید و به خودتان بگویید:« من شماره ۳ را روی گوی بلورین می‌نویسم، آنرا می‌بینم و به خلسه فرو می‌روم. سپس به جای آن عدد ۲ را می‌نویسم و به آن نگاه می‌کنم و خلسه‌ام عمیق‌تر می‌شود.
    در آخر عدد یک را می‌نویسم و به آن نگاه می‌کنم تا خلسه‌ام کاملاً عمیق شود.» حال این کار را انجام دهید. اعداد را به هر رنگی که بخواهید می‌توانید روی گوی بلور بنویسید. با این کار آرامش و رهایی شما عمیق و عمیق‌تر می‌شود. برای عمیق‌تر شدن خلسه می‌توانید همین کار را دوباره تکرار کنید.
    مرحله‌ی سوم:
    در این مرحله باید کالبد فیزیکی و حواس پنج‌گانه‌ی خود را فراموش کنید. برای رسیدن به این منظور باید آرامش و خلسه‌ی شما عمیق‌تر گردد. برای این کار می‌توانید درحالیکه چشمانتـان بسته است به‌صورت مستقیم به فضای تاریـک پشت پلک چشمانتان نگاه کنید. یک فضای تاریک و خالی می‌بینید. در این فضا مستقیم به سمت جلو بروید. در این حال ممکن است الگوها و حالت‌های مختلفی از نور را ببینید.
    از کنار آنها بگذرید و همچنان به سمت جلو بروید. در این حال کالبد فیزیکی خود را از یاد خواهید برد و دیگر آن را احساس نمی‌کنید. حواس پنج‌گانه شما مسدود شده، دیگر محرک‌های مختلف را دریافت نمی‌کنید. شما در یک خلاء قرار گرفته‌اید که فقط محرک‌های فکری برای شما قابل دریافت است. شما برای فرافکنی آماده هستید.


    مرحله‌ی چهارم:
    به حالت ارتعاش و لرزش وارد شوید. این حالت ارتعاش مهمترین و همچنین مبهم‌ترین بخش تکنیک می‌باشد. بسیاری از آنهایی که تمرین‌های فرافکنی را انجام می‌دهند ارتعاش و لرزش را در اولین تجربه فرافکنی خوب به‌یاد می‌آورند.
    ارتعاش‌ها می‌تواند شبیه تجربه‌ی برق گرفتگی با ولتاژ کم در زمان کوتاه باشد. این ارتعاش‌ها به دلیل تلاش کالبد اختری برای ترک کالبد فیزیکی می‌باشد.
    به خودتان تلقین‌های ذهنی بدهید که کالبد اختریتان در حال بلند شدن و بالا آمدن است. این تلقین‌ها را تکرار کنید. بیان تلقین‌ها می‌تواند به زبان و یا به دل و در ذهن باشد. به‌‌‌‌‌طور کلی برای تلقین‌ها از جملات کوتاه مختصر و مفید استفاده کنید. برای مثال می‌توانید به خودتان بگویید: «کالبد اختری من در حال ارتعاش است… کالبد اختری من در حال جدا شدن از کالبد فیزیکی است… کالبد اختری من جدا شده و به سمت بالا می‌‌رود… ».
    یک نقطه به فاصله ۳۰ سانتیمتر در بالای پیشانی‌تان مجسم کنید. سپس این نقطه را به‌صورت ذهنی به فاصله ۱۸۰ سانتیمتری ببرید. نقطه مورد نظر را به اندازه ۹۰ درجه بچرخانید و بالا ببرید. این کار را با ترسیم یک خط، موازی محور بدن در بالای سر انجام دهید. روی آن نقطه تمرکز کنید. ارتعاشات خود را از سر خارج کنید و به آن نقطه ببرید و دوباره از آن نقطه به سر برگردانید.
    اگر نمی‌توانید این کار را انجام دهید حداقل در ذهنتان مجسم کنید که این کار را انجام می‌دهید. به‌زودی و با تکرار تمرین به‌راحتی این کار برای شما قابل انجام می‌گردد. این تمرین شما را برای فرافکنی آماده می‌کند.
    مرحله‌ی پنجم:
    یاد بگیرید که این حالت ارتعاش را کنترل کنید. برای این منظور تمام ارتعاشات را از سراسر بدن جمع کنید و در سر متمرکز نمایید. آنگاه این ارتعاشات را به‌صورت یک موج از سر به سمت پاها ببرید. برای افزایش تأثیر این تمرین بر روی ارتعاش‌ها تمرکز گرفته، در ذهنتان آن را تقویت کنید. حال یک موج ارتعاش قوی را از سر به سمت پا هدایت کنید و دوباره آن را به سر باز گردانید. آنقدر تمرین کنید تا این امواج به‌راحتی تحت کنترل شما قرار گیرد. زمانی که شما توانستید این کنترل را به‌دست آورید، برای خروج روح از بدن آماده می‌باشید.
    مرحله‌ی ششم:
    فرافکنی را با یک جدایی نسبی شروع کنید. کلید این کار کنترل افکار است. ذهنتان را به‌طور کامل روی برنامه‌ی خروج از بدن متمرکز کنید و اجازه ندهید که این فکر از ذهنتان بیرون رود. سرگردانی افکار ممکن است باعث از دست رفتن این حالت کنترل گردد.
    ارتعاش‌های شما قوی‌تر می‌شود. تجربه‌ی خروج از بدن را با جدا کردن یک دست یا یک پا از کالبد اثیری شروع کنید. برای مثال احساس کنید که یک دست از کالبد اثیری شما از کالبد فیزیکی جدا شده و دیوار نزدیک شما را لمس می‌کند. دست را از وسط دیوار عبور داده سپس آن را به سمت عقب بکشید و به موقعیت فیزیکی خود برگردانید. همین تمرین را با دست دیگر انجام داده، هدف دیگری را لمس کنید.
    مرحله‌ی هفتم:
    در این مرحله می‌توانید به‌طور کامل از بدن جدا شوید. برای این کار یکی از روش‌های زیر را مورد استفاده قرار دهید.
    روش اول: بیرون و بالا آمدن از بدن است. برای این منظور مجسم کنید که وجود شما نورانی و روشن می‌شود. در همین حـال ارتعاش‌های شمـا قوی‌تر می‌گردد.
    حـال فکر کنید، که شنـاور شدن در فضا چقدر زیبـاست این فکر را در ذهنتان حفظ کنید و اجازه ندهید که فکر دیگری جایگزین آن شود. در این حالت به‌شرط آنکه مراحل قبلی را با دقت پشت سر گذاشته باشید، فرافکنی خودبه‌خود اتفاق می‌افتد.
    روش دوم: چرخیدن و خروج از بدن است. بدین ترتیب که وقتی به حالت ارتعاش رسیدید اراده کنید که در ذهن، بدنتان را بچرخانید. درست مانند زمانی که در بستر خوابیده و می‌چرخید. دقت کنید، چرخش بدن فقط در فکر به‌صورت تجسم ذهنی انجام می‌شود و کالبد فیزیکی هیچ‌گونه چرخش یا حرکتی ندارد.
    سعی کنید بدنتان را به‌صورت ذهنی از بالا بچرخانید؛ در این حالت کالبد اختری شما واقعاً خواهد چرخید و از کالبد فیزیکی جدا خواهد شد. در این لحظه شما خارج از بدن خواهید بود. خود را معلق در بالای کالبد فیزیکی‌تان ببینید.
    شور، هیجان و شعف فراوان تمام وجود شما را خواهد گرفت. بر خود مسلط باشید. برای چند دقیقه در این تجربه‌ی خروج از بدن بمانید و سپس به نرمی و لطافت به کالبد فیزیکی‌تان بازگردید.
    تلقین‌هایی پیرامون تأثیرات خوب و مثبت این تجربه‌ی موفق به خود بدهید. تلقین‌هایی نیز درباره سلامت، نشاط و شادابی به خود بدهید، در نهایت تلقین‌هایی در باب تجارب زیبا و موفق آینده که در انتظار شما است بگویید. حال با سه نفس عمیق از این حالت خارج شده، به حالت طبیعی و معمولی باز گردید. چشمان خود را باز کنید، خداوند را شکر گفته و به زندگی لبخند بزنید .
    اما در مورد این کارها...
    ببینید... اکنون مد شده... بسیاری دم از ماورا می‌زنند... اما ماورای اینها عموما از فلسفه نمی‌گذرد! یعنی زیرساخت منطقی ندارد. به عبارت دیگر ریشه‌اش حماقت است.
    نمی‌خواهم زیاد در این موارد توضیح بدهم. ولی این نهایت به چند جا بیشتر نمی‌رسد:
    1. یا این که جنس تقلبی گیر آدم می‌آید. مانند بچه‌ای که به او خودروی اسباب‌بازی داده‌اند. که البته خودرو درب هم دارد و راه هم می‌رود و خیلی کارهای دیگر هم می‌کند و تا حدی «بچه» را ارضاء می‌کند. ولی اسباب‌بازی است و ویژه‌ی «بچه»!
    2. یا این که جنس درست است و به عظمت راه واقف نمی‌شوند. مانند این که یک بچه را برداری بگذاری پشت یک خودروی واقعی. این الکی برای خودش قام‌قام می‌کند و نهایت یک بوغی هم می‌زند. ولی از این خودرو اصلا بلد نیست چگونه باید استفاده کند! (باز هم این برمی‌گردد به بچگی‌اش.)
    3. یا این که متاسفانه بچه پشت فرمان می‌نشیند و احیانا یک چیزهایی هم از پدرش «دزدکی» یاد گرفته و خودرو را روشن می‌کند و راه می‌اندازد و می‌شود آن‌چه که نباید بشود. که این حالت از همه‌ی حالت‌ها «واقعی» تر و بدتر است. (واقعی برای این که به اصل ماجرا نزدیک‌تر است و بدتر برای این که احتمال وقوع خطرهای بسیار هولناک در این زمینه وجود دارد.)


    بگذارید به صورت ملموس این سه حالت را برای کسانی که «پرواز روح بازی» انجام می‌دهند بیان کنم.
    1. اینها یا یک جنس تقلبی گیرشان می‌آید و گمان می‌کنند واقعا روحشان و خیالشان پرواز کرده! یک خواب خوشی هم می‌بینند. یک عمر هم عمرشان را تلف می‌کنند.
    2. یا این که یک کارهایی هم می‌کنند ولی نتیجه و اثر خاصی ندارد و در نهایت مانند این است که از یک ابزار بسیار عظیم وجودی‌شان در حد یک شهربازی دو روزه استفاده کرده‌اند. (یکی از عزیزان تعریف می‌کردند که دانشجویان از این روش استفاده می‌کردند برای تقلب کردن سر جلسه امتحان! (که مطمئنا همان زمان را می‌گذاشت برای درس خواندن بیشتر گیرش می‌آمد!)
    3. یا این که واقعا وارد عوالمی از ماوراء می‌شوند که این کار را بدتر از هر حالت دیگر خراب می‌کند. (دقیقا مانند همان بچه که خودرو را بلد شده راه بیاندازد!) من نمی‌گویم با جنیان در ارتباط می‌شوند و از این راه ممکن است آسیب ببینند. یا نمی‌گویم ممکن است دچار کابوس بشوند یا نمی‌گویم زندگی روزمره‌شان ممکن است تحت شعاع قرار بگیرد و از کار بی‌کار شوند یا روابط خانوادگی‌شان دچار آسیب شود. که اینها راه علاجی آسان دارد و موقت است. بیم از این است که شخص به آسایش برسد! به شادی! به درجه‌ای از بهشت! طعم خوش این‌گونه از زندگی را یاد بگیرد و به دهانش مزه کند! این است که خطر دارد! این چیزی است که من از آن به کمینه‌های نسبی (Local Minimums) یاد می‌کنم. شخصی که به مرتبه‌ای از خوبی‌های پست‌تر خو کند امکان جاویدان شدن در آن مرتبه را دارد. دقیقا مانند کسی که در دنیا به ثروت می‌رسد. اما به مراتب خطرناک‌تر. چون شخص در این دنیا بلاها را به وضوح می‌بیند. دل‌زدگی‌ها را می‌بیند. دلش زده می‌شود. حالا پس از یک سال نه پس از هزار سال. ولی کسی که به زیبایی‌ها و آزادگی‌های عالم خیال وارد شد چه؟


    کسی که به زمین خدا خو کند امکان دارد برای همیشه میل به آسمان را از دست بدهد و پستی و رنج موجود را نبیند و دل به آن بدهد. آسمان‌های دیگر نیز همین‌گونه. هر آسمانی نسبت به آسمان بالاتر از خودش زمین است. کمینه نسبی یعنی نرسیدن به لذت! یعنی خو کردن به خوبی‌های پست‌تر. کمینه نسبی یعنی جاویدان شدن (خواهش به ماندن) در مرتبه‌ای از عالم که زیبا است. ولی به مراتب پست‌تر از عالم‌های بالاتر از خودش است. کمینه‌ی نسبی یعنی ندیدن خدا و از دست دادن لذت مناجات با پروردگار که می‌گویند از هر لذتی برتر است. اینجا است که فلسفه به درد می‌خورد. دین به درد می‌خورد. برای این که «بفهمی»! گیر نکنی.


    یک بار دیگر می‌گویم. فصل مشترک تمام آن سه حالت «بچه» بودن است!
    تو اول برو خودت را بزرگ کن!
    این مهم است.
    بزرگ شدن با دین (ژرف اندیشیدن + زهد + آرمان‌خواهی و آرمان‌باوری + الگومداری (ولایت‌مداری)) است. زمانی که فیلسوف نشده باشی بچه‌ای! بچه! حالا حتی اگر تمام موهایت سپید شده باشند و هزار بار کلاس‌های متفرقه هم رفته باشی. زمانی که ساختارهای اندیشه در تو شکل نگرفته باشد و ندانی کجا می‌روی، هر جا بروی بی‌راهه است.

    بچه کارهای پدرش را تقلید می‌کند، خیلی هم خوب تقلید می‌کند و خودرو را روشن می‌کند و راه می‌افتد. ولی این کارش تقلیدی است و او کارش آگاهانه. او هم می‌زند توی دنده این هم می‌زند توی دنده. ولی او در سرش مسیر خانه را دارد و این در سرش هیچ چیز نیست! جز قام‌قام. اندیشه‌ای ندارد. طرحی ندارد. ساختار کلی اولیه ندارد. برای همین به جای این که برود به خانه می‌رود تو دیوار. نمی‌داند پدر از این «زدن توی دنده» مقصودی دارد. صرفا از این کار لذت نمی‌برد. این کار را دارد ابزاری قرار می‌دهد برای یک چیز دیگری. ولی بچه صرف تقلید و لذت، این کارها را انجام می‌دهد.
    نخست خودت را بزرگ کن. نخست ببین کجا می‌خواهی بروی. نخست سخن همه‌ی گویندگان را به خوبی گوش فرا ده. سپس به آنها بیاندیش و بهتر را برگزین و سپس برو.

    متن نقل‌قول شده‌ی بالا را نگاه کنید تو را به خدا! کالبد اختری! کاملا مشخص است که فرد حتی در مورد به‌کارگیری واژه‌های اصلی به کار رفته در آیینش هم اطلاع کافی ندارد. (منظورم از فرد همه‌شان است. کسانی که این روش و آیین را پایه‌گذاری کرده‌اند و نظریه‌پردازان بعدی آن.) بدتر این که به کاری که دارد می‌کند نگاه از بالا ندارد.

    در یک عرفان قلابی دیگر به نام اکنکار به مردم پیشنهاد می‌شود که ۴۰ روز خودشان را در یک انباری حبس کنند و چیزی را نگاه نکنند. بسیاری از اینها به چیزی می‌رسند. آری. ولی به چه؟ به یک قدرت بالاتر از این بدن می‌رسند ولی چقدر ارزش دارد؟ به چه می‌رسند؟

    عرفان حلقه به گونه‌ای دیگر.

    مرتاض‌ها به گونه‌ای دیگر.

    کسانی که با جنیان تماس می‌گیرند و احضار ارواح می‌کنند (به قصد تفریح یا به قصد کارهای احمقانه و پست) به گونه‌ای دیگر.

    آخرش چه؟
    اصلا اولش چه؟
    فلسفه که نداشته باشی بی‌چاره‌ای.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. #422
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    فلسفه عذاب
    ---------------

    (پیرو بخشی از نوشته‌ی بالا که به گیر کردن در کمینه‌های نسبی اشاره شد.)
    احتمالا مهمترین و بالاترین نعمت برای غیر خدا عذاب باشد.
    دوستش نداریم ولی احتمالا بهترین کمک است.
    عذاب گویا هزینه‌ی خروج از کمینه‌های نسبی است. (چنانچه از بسیاری از آیات قرآن مانند وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ هم برمی‌آید.)
    وگرنه خدا که بخیل نیست.
    برای هر نادان و منافق و کافر و مشرکی می‌تواند یک دنیای زیبا بیافریند که برود در آن خوش باشد! در آن رنجی که بدان دل خوش کرده (!) جاودان باشد.


    هش‌تگ: سبقت رحمت خدا بر غضب خدا. + فلسفه شرور.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  3. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده است:


  4. #423
    عضو جدید
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    17
    تشکر
    5
    تشکر شده 20 بار در 10 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    اک ینی من. کارم کار.سرکارم توغارم

  5. #424
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    می‌خواستم استاد طاهر زاده عزیز را (و سخنرانی‌هایشان را) معرفی کنم. ولی متاسفانه کسی را پیدا نمی‌کندم که در این حد باشد.
    به هر روی. ایشان بیشتر محور سخنانشان پیرامون ایمان و توحید است. و هرچند ساده صحبت می‌کنند و تلاش می‌کنند مخاطبینشان عموم مردم باشند. ولی من احساس می‌کنم محضر ایشان حاضر شدن نیازمند یک پیش‌زمینه‌ی فلسفی ایمانی اولیه (و شاید نسبتا قوی) است. وگرنه احتمالا نتوان استفاده لازم از صحبت‌های بسیار بسیار بسیار ارزشمند ایشان کرد.
    ایشان به خال می‌زنند. طفره نمی‌روند و همان‌چیزی که مومن دنبالش است را ارائه می‌کنند. توحید، حضور قلب و غیره.
    و بیش از این که به چرایی‌ها و دلیل‌ها و استدلال‌ها بپردازند به راهکارها می‌پردازند. (برای همین باید یک نفر پیش‌تر این چرایی‌ها و دلیل‌ها برایش روشن شده باشد.) (البته خود ایشان هم دو سه مبحث عالی دارند در حیطه فلسفه و ایجاد ایمان اولیه. مبحث برهان صدیقین و حرکت جوهری. ولی این باز نیازمند یک دانش و باور آغازین است. تا آدم بتواند قشنگ دل بدهد.
    خدا خیرشان بدهد.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #425
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    کتاب سه دقیقه در قیامت:
    https://taaghche.com/book/70506/%D8%...A7%D9%85%D8%AA
    مشخصات، قیمت و خرید کتاب سه دقیقه در قیامت اثر جمعی از نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی | دیجی‌کالا
    (جناب امینی‌خواه عزیز هم پیرامون این کتاب سخنرانی کردند ولی به هیـــــــــــچ وجه پیشنهاد نمی‌کنم. اصلا کار خوبی نشد. برخلاف سخنرانی دیگر ایشان.)
    ویرایش توسط mhjboursy : 2021/04/04 در ساعت 13:37
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #426
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقد پوزیتیویسم و ماده‌خدایی (ماده‌گرایی)
    -------------------------------
    اگر من یک سنگ را پرتاب کردم، سایه‌ی دست من، دلیل پرتاب سایه‌ی سنگ نیست!
    ولی یک نفر می‌تواند این را دلیل آن بداند.
    برخی هستند سایه‌زده شده‌اند. دست سایه‌ای را «دلیل» پرتاب سنگ سایه‌ای می‌دانند. در سایه‌ها دنبال توجیه‌ها و دلیل‌ها می‌گردند. و چون به صورت نسبی موفق می‌شوند می‌گویند دلیل همین است.
    می‌توانند پدیده‌ها را تا حدی توجیه کنند و فرمول‌بندی کنند و به میزان خوبی پیش‌بینی‌هایی انجام دهند.
    ولی چگونه به آنها بگوییم؟ کلا سایه دلیل نیست. اصلا سایه چیزی نیست که دلیل سایه‌ای دیگر باشد.
    نه سایه‌ها چیزی هستند و نه صورت‌های در آینه و نه افراد درون خواب و و نه تجربیات حسی و نه اشخاص درون قصه.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #427
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    کسی اگر واقعا قرآن خوانده باشد می‌بیند وسط قرآن نوشته کسی نمی‌تواند بگوید گناه دیگری پای من!
    -------------------------------------
    من هم مانند خیلی‌های دیگر گمان می‌کردم این گناه و صواب و ... مانند قراردادهایی است که ما بین خودمان داریم. مثلا فلان زمین مال من. یا مال تو. یا برویم محضر سه دانگ فلان مغازه را بزنی به نام فلانی.
    ثواب و گناه در دین مانند قراردادهای دنیوی نیست.
    در دین بحث از «شدن» است. نه این‌که بحث «به‌نام زدن» باشد.

    دارا شدن، نادار شدن، انسان شدن، حیوان شدن، بالغ شدن، پیر شدن، زنده شدن (!)، متعالی شدن، پاک و پاکیزه شدن، شدن (خود شدن، بیشتر شدن، شدید شدن)، و ...

    این‌گونه نیست که (یک قرارداد اعتباری دنیوی باشد که) مثلا با انجام فلان گناه، شش تا گلوله‌ی آتشین خدا بزند تو کارنامه‌ات!
    نه!
    این‌گونه است که مثلا با انجام فلان گناه، نفس تو جوری می‌شود که به اندازه‌ی شش گلوله‌ی آتشین برای خودش (بر سر خودش) می‌سازد (می‌آفریند)!
    و انسان خودش می‌شود کارنامه‌اش.

    و این معنای کلام خدا است که می‌فرماید وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ
    اصلا نمی‌تواند کسی بار کسی دیگر را بکشد. هم نمی‌خواهد. و هم اگر بخواهد هم نمی‌تواند. این بار، بیرون از خودش نیست. خودش است.
    دارایی‌های دنیوی را من برای این می‌توانم به کسی ببخشم یا از کسی هدیه بگیرم که خارج از من هستند. مال من هستند. ولی زمانی که یک چیز با من اتحاد وجودی پیدا کرد، این دیگر هرگز از من جدا نخواهد شد (مگر این که من کلا خودم تغییر بکنم).


    نمونه:
    مثلا فرض کنیم اکنون یک نفر یک دروغ گفته و دارد این صورت‌ها را کسب می‌کند: صورت دو رویی و صورت مخالفت با حق و مخالفت با عالم و حیله‌گری. (مثلا یک نفر اگر چشم برزخی داشته باشد ببیند او به شکل یک روباه دارد در می‌آید. یا دارد دو تا سر در می‌آورد. یا این که سرش نسبت به تنش دارد پشت‌رو می‌شود.) حالا اگر یک نفر دیگر بیاید به او بگوید من گناه تو را قبول کردم، این یعنی چه؟ اصلا ممکن است؟ چگونه ممکن است؟ او دارد صورت خودش را شبیه روباه می‌کند (با این دروغ‌هایی که می‌گوید). تو چگونه می‌خواهی صورت روباهی یا عمل دروغ‌گویی او را به خودت منتقل کنی؟ مگر این که همزمان تو هم یک مقدار دروغگو شوی و بعد او را نصیحت کنی که دروغگویی بد است و تلاش کنی این صورت را از او پاک کنی... که البته خوب که نگاه کنی می‌بینی باز در اینجا مجازات عمل او به تو منتقل نشده! بلکه وجود او از آن صورت پاک شده و وجود تو اینجا به مانند همان صورت گرفتار/کثیف شده.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2021/04/06 در ساعت 03:06
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #428
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #429
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    معرفی کتاب
    --------------
    کتاب سلام بر ابراهیم
    ------------------------
    برای کسی که دنبال اخلاق می‌گردد.
    برای کسی که خدا را می‌داند و می‌خواهد دانشش را به باور برساند.
    برای کسی که می‌خواهد نمونه‌های واقعی و ملموس اخلاص را در زندگی روزمره بیابد.


    مشخصات، قیمت و خرید کتاب سلام بر ابراهیم اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی انتشارات نشر شهید ابراهیم هادی | دیجی‌کالا
    https://taaghche.com/book/18870/%D8%...C%D9%85-%DB%B1
    این کتاب‌ها واقعا فوق‌العاده هستند. من خدا را صد هزار بار شکر می‌کنم بابت این که این کتاب‌ها را به زندگی من دارد راه می‌دهد...
    هر یک مقدار که از این کتاب می‌خواندم یک مقدار گریه می‌کردم...
    آدم می‌ماند چه بگوید...
    ابر مرد...
    شاید واژه‌ی خوبی باشد برای توصیف این شخصیت...
    آدم گمان می‌کند این حرف‌ها مال داستان‌ها است...
    یا گمان می‌کند دو تا دانه از این موارد بوده آن هم برای حضرت ابوالفضل ع و امثالهم بوده و تمام شده رفته پی کارش...
    چقدر این مرد زیبا است...
    آدم محو جمال و زیبایی این مرد می‌شود...
    دوست دارد همین‌جور ساعت‌ها بنشیند و خیره خیره زیبایی و وقار این مرد را تماشا کند...
    وه که چه جلالی و چه ابهت و عظمتی...

    من آدم مغرور و خودبزرگ‌بینی هستم (متاسفانه)... کمتر شخصیتی هست که بتواند مرا به تحسین وادارد... ولی در مقابل این‌جور شخصیت‌ها (یا بهتر است بگویم وجودها؛ این‌گونه جلوه‌های وجود)... نمی‌دانم چه بگویم؟...
    کم می‌آورم... به زانو می‌افتم... نه این که توان رقابت داشته باشم... بلکه حتی برخی کارهای اینها از افق «دید» من هم حتی فراتر است. کم می‌آورم... به گریه می‌افتم... به زانو می‌افتم...
    خدا را شکر می‌کنم که مرا با این شخصیت‌ها آشنایی می‌دهد.
    خدا را صد هزار مرتبه شکر.
    ویرایش توسط mhjboursy : 2021/04/21 در ساعت 22:09
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 43 از 43 نخست ... 3340414243

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •