اگر بخواهیم بازار این روزها را با بازار سال ۹۲ مقایسه کنیم...
از خیلی جهتها داریم به انتهای بازار میرسیم یا رسیدهایم.
از دید روزهای رشد بازار و از دید ابعاد (اندازه) رشد بازار. از دید میزان خرید و فروش حقیقی و حقوقی{۱}...
البته باز هم میگویم... تنها اگر بخواهیم مقایسه بکنیم... و حال پرسش اینجاست که اصلا آیا این مقایسه درست است؟
نه.
گمان کنم مقایسه درست نیست.
هم بازار اکنون قویتر است (بهخصوص به خاطر آگاه شدن بیشتر مردم و تجربهی سال ۹۲ و سرمایهگذاری گستردهی مردم در ارز و زر و اکنون کشاندهشدن بسیاری به بورس و رشد تلگرام در جامعه که همین باعث میشود همینجور این دهان و آن دهان بچرخد و بوی کباب به مشام همه برسد).
و هم اینکه این وضعهای بازار بسیار بسیار درگیر مسائل و تصمیمگیریهای دولتی است! (به خصوص در این روزهای گل و بلبل. یعنی ترمز بازار را باید دولت بکشد. همانگونه که در سال ۹۲ کشید. و دلخوری اصلی ما هم از (دروغگویی) دولت از همانجا آغاز شد.)
پس یک بار دیگر مرور میکنیم:
بازار اندکی بعد در مقایسه با سال ۹۲ به آخر خط میرسد ولی هم بازار نسبت به سال ۹۲ قویتر شده (و باید این «اندکی»مان را اندکی بیشتر کنیم.) و هم اینکه مهمترین چراغ خطری که باید به هشدار آن توجه کنیم تصمیمهای دولتی است. چیزی شبیه همان کاری که بازار پایه کردند یا تصمیم بر عرضههای سنگین حقوقیها. یا شبیه آنچه که در مورد سپردههای کوتاه مدت بانکها انجام دادند و اصلا اصل رونق بورس برای آن است.
یا علی.
==============
{۱} البته بحث حقیقی حقوقی دو حالت دارد. سنجش خشک و یا سنجش نسبی. خشک بسنجیم تقریبا آخرهایش هستیم و منعطف بسنجیم وسط کار هستیم. حالا ما آنجا خشکش را گفتیم که یک مقدار پیازداغش زیاد شود! هیجان پیدا کند مطلب!