صفحه 2 از 2 نخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 20

موضوع: کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

  1. #11
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    سلام.
    پس من احساس می‌کنم تا اینجا (خدا را شکر) یک پله بالا آمدیم و روی این پله توافق داریم. این را قبول داریم که اگر چیزی کاملا ذهنی باشد به شرطی که شواهد احساسی داشته باشد لااقل این را قبول می‌کنیم (درست است؟). از قبیل همان آزمایش‌های ذهنی اگر روی کاغذ یا شبیه‌ساز یا روی اجسام خارجی بتوانیم آن را نشان دهیم.
    حالا من پس از این می‌خواستم فرمول‌های فیزیکی را هم بیان کنم که با توجه به اینکه شما گفتید این را قبول دارید دیگر ادامه نمی‌دهم. (فرمول‌های فیزیکی یک چیز صد در صد ذهنی هستند! e=mc2 یک چیزی است که هم اجزایش و هم استدلالش... همه و همه در فضای صد در صد ذهنی بررسی می‌شود و ما این اصل «کلی» را می‌آییم از روی یک سری مصادیق «جزیی» می‌سازیم... وگرنه در جهان دنیوی-حسی ما هیچ چیزی به نام e وجود ندارد که ندارد! و e یک شخصیت تخیلی ذهنی است که از روی یک سری پدیده مشاهده شده انتزاع شده. بعدا ما دوباره از روی همین فرمول می‌آییم «مصادیقی جزیی» پیدا می‌کنیم و از این فرمول بهره می‌بریم... و هم من و هم شما این را قبول داریم. یعنی قبول داریم که از یک فرمول صد در صد ذهنی می‌توان استفاده کرد. (برای شما: به شرط اینکه: در نهایت بتوانید مصادیقش را با حواستان تجربه کنید.)

    گام بعدی ریاضیات است. و از آن بالاتر کلا هر چیز کلی.
    آیا قبول دارید در جهان حسی/مادی ما هیچ چیز کلی‌ای وجود ندارد؟ (یا نه؟)
    مثلا ما در جهان پیرامون خودمان این خودکار شبیه استوانه را داریم، آن تنه درخت شبیه استوانه را داریم، چند چیز دیگر هم داریم... بعد می‌آییم از روی اینها یک موجود تخیلی «انتزاع» می‌کنیم به نام «استوانه». که در دنیای حسی/تجربی/مادی خودمان ما تا حالا با این موجود تخیلی روبرو نشده‌ایم... ولی آن را در ذهنمان انتزاع می‌کنیم. یک چیزی می‌سازیم به نام استوانه و می‌گوییم این تنه درخت و این خودکار استوانه هستند. قواعدی روی این استوانه وضع می‌کنیم و از آن قواعد استفاده می‌کنیم... مثلا می‌بینیم خودکار اگر مقطعش بریده شود یک سطح گرد دارد... تنه درخت هم باز اگر بریده شود یک سطح گرد دارد... بعد یک قاعده در ذهنمان می‌سازیم و این بار اگر به یک لوله آب برخوردیم بلافاصله می‌گوییم این یک استوانه است و اگر بریده شود یک سطح گرد خواهیم داشت.
    به این ترتیب نگاه کنید می‌بینید کل هندسه موجوداتی ذهنی هستند که به هیچ وجه هیچ کدام در خارج از ذهن وجود ندارند و ما آنها را از یک سری مصادیق «انتزاع» کرده‌ایم. و از آنها روی همین دنیای مادی/حسی خودمان هم استفاده هم می‌کنیم و حتما شما هم قبولشان دارید.
    (در اینجا لطفا حتما نقطه نظر خودتان را به این دو مورد یعنی انتزاع و موجودات صد در صد خیالی انتزاع شده از حس بفرمایید. چون در بخشی از نوشته‌تان یادم هست به این دو مورد یعنی خیالی بودن و انتزاعی بودن اشاره کرده بودید... البته من می‌دانم پاسخ شما چیست... مطمئنا پاسخ شما این خواهد بود که اگر با حواستان (مصادیق آنها را) تجربه کنید کاملا مورد قبول شما هستند.... ولی این را ثبت کنیم که پله پله تثبیت کنیم و پیش برویم ببینیم به کجا می‌رسیم.)
    حالا می‌گوییم کل ریاضیات به شیوه بالاتری دقیقا همین است. یعنی در دنیای خارج از ذهن ما هیچ‌گاه به چیزی به نام عدد یک نمی‌رسیم که نمی‌رسیم که نمی‌رسیم... سرتاسر جهان را بگردیم به چیزی نمی‌رسیم که ازش بپرسیم آیا تو یک هستی و او بگوید بلی. به این سیب برسیم به او بگوییم تو آیا عدد یک هستی؟ می‌گوید نه! به سنگ برسیم می‌گوید نه... کلا در دنیای حسی خارج از ذهن چیزی به نام عدد یک وجود ندارد. عدد یک، یک موجود صد در صد خیالی است و بس.
    از این جالب‌تر اینکه ما روی این امور خیالی/انتزاعی یک کاری می‌کنیم به نام تصدیق یا قضاوت یا ارتباط برقرار کردن یا فرمول‌سازی... به این شیوه که می‌گوییم یک به علاوه یک مساوی است با دو! که اگر آن یک در جهان حسی نبود این تساوی بر قرار کردن که دیگر به هیچ وجه در جهان مادی نیست! (قبول دارید؟) در جهان خارج از ذهن (!) (که اگر خدا خواست به آن هم می‌رسیم) ما «این سیب» و «آن سیب» ممکن است داشته باشیم... و «کنار هم قرار گرفتن» این سیب و آن سیب هم ممکن است داشته باشیم... ولی به هیچ وجه عدد دو را نداریم. عدد یک هم نداریم. و از اینها مهمتر «تساوی» هم نداریم. ولی ما اینها را از یک سری موجودات حسی انتزاع می‌کنیم و دو موجود خیالی می‌سازیم (یک و دو) و در نهایت با یک خیال سومی به نام تساوی بین این دو رابطه برقرار می‌کنیم. نه تنها یک نیست. بلکه دو هم نیست. بلکه هر چقدر دو تا سیب کنار هم قرار بگیرند چیزی به نام دو در خارج از ذهن ایجاد نمی‌شود. حالا هر چقدر این سیب‌ها به هم نزدیک یا دور باشند یا اصلا در هم ادغام شوند. باز چیزی به نام پیدایش عدد دو را نخواهیم داشت. این سیب‌ها که قبلا فاصله‌شان ۵ متر بوده زمانی که فاصله‌شان دو متر می‌شود هیچ اتفاقی خارج از ذهن ما برایشان نمی‌افتد... وقتی یک متر می‌شود هم همین‌جور... وقتی نیم متر هم بشود باز در خارج از ذهن اتفاقی نمی‌افتد... وقتی اصلا فاصله‌شان یک میلی متر هم برسد باز در خارج اتفاقی نمی‌افتد... ولی ما در ذهن از یک جایی می‌گوییم در اینجا یک به علاوه یک مساوی دو به وجود آمد. باز هم می‌گویم (ساده است ولی باید محکم در موردش فکر کنیم) در خارج از ذهن چیزی به نام یک به علاوه یک مساوی دو وجود ندارد. ولی ما این را در خیال خودمان می‌سازیم (به قول شما در خیال خودمان می‌بافیم) و بعد از آن استفاده هم می‌کنیم و درست هم هست و قبولش داریم.
    اینجا هم لطفا نگرتان را بفرمایید که به این شیوه از خیالبافی (به قول خودتان) که به شرط اینکه از حواس انتزاع شده باشند اعتقاد دارید یا نه؟ می‌دانم این رابطه ریاضی را قبول دارید. همین‌جور می‌دانم که اصل شما بر این می‌باشد که به چیزهایی که فقط منشاء حسی داشته باشد باید عقیده داشت. ولی می‌خواهم موضع خودتان را نسبت به این واژه‌ها بفرمایید. نسبت به این موجودات خیالی (صد در صد خیالی) که در خارج از ذهن نیستند و صرفا از روی چیزهای دیگری که هستند انتزاع شده‌اند! نسبت به خیالبافی به قول خودتان. نسبت به حکم برقرار کردن بین دو موجود صرفا ذهنی و سپس ایمان آوردن به آن و استفاده از آن در زندگی.

    از این بالاتر هر چیز کلی است. من دیگر این را شرح نمی‌دهم چون گمان کنم روشن شده منظورم. در خارج از ذهن چیزی داریم به نام این درخت گردو و چیزی دیگر به نام آن درخت انجیر ولی ما چیزی انتزاع می‌کنیم به نام «درخت». در واقع در خارج از ذهن ما به هیچ وجه یک شیء به نام درخت وجود ندارد. ولی ما این مفهوم را می‌سازیم و از آن استفاده می‌کنیم و چقدر هم خوب است. ما در خارج از ذهن خود هیچ چیز کلی‌ای نداریم. هیچ مفهوم و معنی کلی‌ای در خارج از ذهن ما نیست. و ما باید به این واقف باشیم که هر چه از مفاهیم و معانی و موضوعات کلی که با آن کار می‌کنیم به هیچ وجه در خارج نبوده و ما با آن در خارج روبرو نشده‌ایم و همگی صرفا ساخته و پرداخته ذهن ما هستند و بس. (این موضوعات بسیار پیش‌پا افتاده هستند ولی اندیشیدن به آنها نه) ما در خارج چیزی به نام «انسان» نداریم. چیزی به نام «حیوان» نداریم. چیزی به نام رایانه نداریم. چیزی به نام سرباز نداریم. اینها همه مفاهیم هستند. مفاهیمی کلی. که تنها و تنها در ذهن ما هستند و به هیچ وجه نه تا به حال با دست لمس شده‌اند و نه با گوش شنیده شده‌اند و نه تا به حال با چشم دیده شده‌اند. ما در خارج از ذهن خودمان تا به حال سرباز ندیده‌ایم. سرباز یک مفهوم است. در ذهن ما. که ما آن را انتزاع کرده‌ایم. و با این مفهوم کار می کنیم و بسیار هم خوب است...
    -----------------------------------------------------------
    ببخشید که این‌قدر طولانی شد... ترسیدم اگر کوتاه بنویسم منظورم را اشتباه برسانم و گمان کنید دارم از منشاء خیال می‌پرسم و بروید سراغ اینکه آری... خیال‌ها و موجودات خیالی ساخته نرون‌ها هستند و در حقیقت یک سری وزن هستند که می‌توان همان‌ها را روی شبکه‌عصبی‌مصنوعی هم داشت و ... خلاصه برویم در یک وادی دیگر و منظورم را درست نتوانم برسانم. چون من در گذشته یک بار در مورد خواب صحبت کردم و مفهوم تناهی ابعاد خارجی یک چیز را می‌خواستم برسانم... ولی گویا نتوانستم منظورم را برسانم و منظور من از خواب را این‌گونه برداشت کردید که «بیایید به خواب ایمان بیاوریم» یا اینکه «خواب در یک عالمی خاص است»... و سپس به این پرداختید که خواب زاییده نرون‌هاست و اینکه کلا خواب دیدن و خیال‌بافی و گفتگو پیرامون خواب درست و علمی نیست! بلی... این همه نوشته برای این بود که دوباره سوء تفاهم نشود.... وگرنه درستش این بود که من کل این نوشته را در یک یا دو خط می‌نوشتم.
    یک بار دیگر هم روند گفتگو را یک مرور بکنم که ببینم دارم در مورد چه گفتگو می‌کنم:


    • ماشین خودآگاهی و آگاهی می‌تواند داشته باشد یا نه؟
    • آگاهی ->آغازگری -> عدم ( عدم مطلق بی‌معنی است.)
    • ماده همیشه هست؟ خدایی آن را آفریده؟
    • آیا ماده دارای عدم نسبی است؟ ولی نه در ابعاد درونی خودش (زمان و مکان) مانند خواب که در ابعاد درونی خودش نامتناهی ولی از خارج از خودش متناهی است. (آیا از مورد استاد دانشگاه بچه شده می‌توان نتیجه‌گیری کرد همه چیز و همه آگاهی مغز است و بس؟ آیا همین را در مورد چشم و بینایی نمی‌توان گفت؟)
    • آیا این گفتگوها فلسفی و خیالبافی است و باید آنها را رد کرد؟ یا نباید اصلا درباره اینها گفتگو کرد؟ (یعنی نه باید رد کرد و نه قبول) آیا تنها باید چیزهایی را قبول کرد که با حواس درک می‌شود و به موضوعات خیالی و انتزاعی و ذهنی صرف نباید پرداخت.
    • آیا قبول داریم که بسیاری از چیزهایی که آنها را قبول داریم انتزاعی و خیالی است؟ مانند کل ریاضیات و اصلا هر چیز کلی؟ یا مانند فرمول‌های فیزیک؟
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #12
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    یک توضیحی بیافزایم...
    شما در میان کلامتان به این اشاره داشتید که خودش الگو تشخیص دهد و ...
    درست است که ما به شبکه داده‌های خام (قیمت روزانه) می‌دهیم و او هم خروجی به ما می‌دهد... ولی در موارد ساده او اصلا الگو شناسی (الگوشناسی‌ای که شما منظورتان است) را انجام نمی‌دهد... او فقط تخمین می‌زند... این‌گونه که مثلا چند بار در گذشته دیده پس از عدد هفت و شش و دوازده، عدد چهارده می‌نشیند... این بار هم اگر عدد هفت و شش و دوازده به طورش بخورد می‌گوید خروجی فردا چهارده است.
    این هم به گونه‌ای تشخیص الگو می‌شود ولی آن تشخیص الگویی که شما به آن اشاره کردید احتمالا متفاوت است. آن کار را هم می‌توان انجام داد و مشکلی ندارد. ولی پیاده کردن آن به مراتب پیچیده‌تر و زمان‌بر تر هست... اینکه بیاید به وجود امواج الیوت در نظام هستی پی‌ببرد و یا الگوهای هارمونیک را شناسایی کند و ... و از همه مهمتر الگوهایی که ما هنوز شناسایی نکرده‌ایم را بشناسد و ... این سخت‌تر است... بسیار چیز پیچیده‌ای است... ولی نشدنی نیست...

    در این مورد بسیار ساده چه کار می‌کند؟ عملا مانند یک فرمول ساده خط عمل می‌کند. می‌گوید قیمت امروز می‌شود حدودا نود درصد قیمت روز گذشته به علاوه ده درصد قیمت دو روز گذشته... برای اینکه معمولا این حالت رخ می‌داده.
    دستاورد این نوشته چه شد؟ (برای دوستان حرفه‌ای‌تر)
    یک اینکه مهمترین چیز در شبکه‌عصبی‌مصنوعی نه ساختارش بلکه ورودی‌اش است! یعنی خود شبکه عصبی در بحث شبکه عصبی کمتر اهمیت دارد. این یک.
    دیگر اینکه ما اگر تمام داده‌های عالم را به شبکه بدهیم و تمام رایانه‌های عالم را به شبکه بدهیم و یک عالم زمان هم به آن بدهیم... احتمالا یک نتیجه رویایی خواهیم داشت و می‌توانیم رموزی را کشف کنیم که نمی‌دانستیم... ولی چون اینها را نداریم باید یا سطح انتظار را پایین آورد و یا ساده‌سازی کرد.
    یکی از بهترین ساده‌سازی‌هایی که کیفیت کار را هم پایین نمی‌آورد و ما را بسیار پیش می‌اندازد این است که اطلاعات را به جای اینکه شبکه خودش پیدا کند ما به او بدهیم. شبیه بچه‌ای که به جای اینکه برود دنیا را از آغاز کشف و تجربه کند با کلام پدر چیز یاد می‌گیرد. خلاصه می‌کنم: بیشتر از اینکه شبکه عصبی مصنوعی‌ات را تجهیز کنی شبکه‌عصبی‌طبیعی خودت را تجهیز کن. چون تو هم سلول عصبی بیشتری داری و هم داده بیشتر.
    prince0fpersia
    زیتون برای چی داداش!نرم افزار نوشتم خودم باقلوا .... شاید از هفته(یا هفته ها) ی دیگه چنتا نمودار از پیش بینی اینده ی بعضی سهم ها گذاشتم ... فعلا خودم دارم تست و تیون میکنمش.

    سلام و عرض ادب.زیتون را برای ایشان گفتم که ببینند نرم‌افزارهای شبکه عصبی (مرتبط با بورس) چگونه کار می‌کنند... برنامه‌ی بسیار ابتدایی‌ای بود که برای چندین سال پیش (شاید بالای ده سال پیش) بود و ظاهر بسیار ساده‌ای داشت و اگر اشتباه نکنم یک مقدار توضیح هم داخلش بود... کلا برای آشنا شدن با شبکه‌عصبی مصنوعی بسیار عالی است...

    بسیار خوشحال شدم از اینکه آزمایش‌های اولیه را با موفقیت پشت سر گذاشته‌اید و ان‌شاءالله زمان بهره‌برداری رسمی‌اش را هم به زودی ببینیم.


    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #13
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    prince0fpersiaاتفاقا چند روز هست فکرم مشغول این هست که چطور حجم و قیمت رو ترکیب کنم؟ درواقع خودم ترکیب کنم؟ بدم شبکه ترکیب کنه؟ یا اصلا جدا جدا بدم و از شبکه هم جدا بگیرم و چشمی تحلیل کنم(فعلا همین اخریو انجام میدم ولی تو فکرشم یکجوری ترکیب کنمشون)
    prince0fpersia
    سلام
    اگر اینطوری باشه خود زمان هم یک امر ذهنی و تخیلی هست. همچنین شما چرا برعکس میگید؟ ما فرمولهای ذهنی رو از روی واقعیت میسازیم! نه اینکه اول فرمول بسازیم بعد بریم تست کنیم. در حقیقت اصلا مغز ما بدون دنیای خارج کار نمیکنه. ما همه چیز رو از خارج(منظور خارج مغزمون) میگیریم. و اصلا همون فهم و آگاهی هم که شما میگین بر اساس همین دنیای خارج هست که شکل گرفته. وگرنه ما تو یک دنیای دیگری اگر بودیم به یک فهم و آگاهی دیگری میرسیدیم(یعنی مغز ما نیست که اینارو میسازه. مغز ما فقط ورودی هارو میگیره و برداشت خودشو ارایه میده و سعی میکنه شناخت/فهم/اگاهی اش رو باهاشون منطیق کنه(مثل تارزان که چون تو جنگل دنیا اومده بود 4 دست و پا راه میرفت). ولی بعدا در طول تکامل با توجه به نیازهای خودش سعی میکنه "بر پایه ی همون واقعیات دنیای خارج" یکمی هم از خودش خلاقیت به خرج بده(بازم در حیطه ای که واقعیات دنیای خارج بهش این اجازه رو بده) و وایسه روی پاهاش راه بره... ولی اصل مطلب اینه که ما تابع دنیای خارجیم نه اینکه دنیای خارج تابع ذهن و مغز ما باشه). و همان فرمول E = mC^2 رو هم انیشتین شب تو خواب ندیده بود(که حتی خود خوابم تابع دنیای بیرونه. تا حالا چیزی در خواب دیدین که مثلا 4 بعدی باشه؟ اصلا مغز انسان 4 بعد رو درک میکنه؟ حتی مغز انسان 2 بعد رو هم درک نمیکنه(یعنی جسم با عمق صفر)! چون دنیای خارج سه بعدی هستش و مغز ما هم فقط همینو درک میکنه)، بلکه از فرمول های سابق فیزیک استفاده کرده بود و نهایتا یه فرضیه ای ارایه کرد که تونست اثبات کنه و الانم توی فرانسه فکر کنم سالهاست یه پروژه معروفی(نورد؟ لورن؟ لرن؟ برن؟) بر قراره که اینو ازمایش کنن(و یه جاهاییشم کردن فکر کنم).
    همانطور که بالا گفتم. ما قوانین هندسه(ریاضی-فیزیک و کل علم) را از دنیای واقع میسازیم. بقول شما درخت رو میبینیم. و فردا که بخواهیم با درخت(یا مشابهش) کار کنیم، نیاز داریم یه قانون یا الگو براش بذاریم. و اسمشو میذاریم استوانه با فلان شرایط. و هرچی شبیهش بود رو هم میگیم اونم اسمش همین باشه. ولی مسئله اینجاست که ما استوانه رو در ذهن و خیالمون نمیسازیم! و اگر خدایی نکرده شما مادرزاد نابینا و قطع نخاع بودید، حالا من 600 میلیارد بار هم برای شما توضیح میدادم استوانه چیست شما هیچ تصوری ازش نداشتید! و همینی هم که دارید تو کتاب ریاضی دبستان دیده اید و قبلش به شما میگفتن استوانه چیه با اینکه روزی 1000 تا درخت در راه مدرسه میدیدین نمیدونستید استوانه چیه و هیچ تصوری هم ازش نداشتید!

    اصلا چرا بحث رو پیچیده میکنید. همین اسامی هم خودشون انتزاع هستند! تا حالا دقت کردی وقتی میگم درخت، انگار یه درخت تو ذهنت سبز میشه و تصورش میکنی؟ اگر بگم "شهثمثصمص" چطور؟ چی تصور کردی؟ اصلا تصوری داشتی یا فقط شکل کلمه رو نگاه کردی و سعی کردی همون رو به عنوان تصویر ذهنیت ثبت کنی؟

    اینو گفتم که بازم تاکید کنم مغز ماست که تابع دنیای خارجه و از خارج تمام ورودی هاشو میگیره. و اگر دنیای خارج نباشه شما هیچ تصوری از "شهثمثصمص" نداری. اما همینکه من مینویسم و میبینیش مغزت اتوماتیک یک اسکرین شات ازش میگیره و همون رو برای تصور کردنش نگه میداره فعلا!

    من امیدوارم شما به همون قولی که اول با خودتون گذاشتید(که تا چیزی واقعا در قلبتون نیس نگید) پایبند بوده باشید.چون این مطالب که نوشتید واقعا تغجب بر انگیز هست. من بازم از همون استدلال سابق استفاده میکنم. یا اصلا بذارید بازم برگردیم بریم مدرسه(امان از اموزش و پرورش ما با اینهمه خرافاتی که در وجود بچه ها نهادینه میکنه و در نهایت جهان سوم رو میسازه)، شما اون زمان یادتون نیس تو کتاب های ریاضی عکس کبریت و گندم و اتفاقا سیب و ... بود(چقدرم بدم میومد). معلومه مشقهاتو میدادی کس دیگه بنویسه. خداوکیلی خود تو الان بخوای به یه بچه 3-4 ساله شمردن یاد بدی، انگشت اشاره تو میگیری جلو میگی 1 یا یه خودکار دستت میگیری میگی 1 خودکار. بعد یکی دیگه میگیری اون دستت میگی 1 خودکار دیگه. بعد میچسبونی بهمدیگه میگی 2 خودکار. یا نه؟

    پس چطور میگی اعداد یه چیز کاملا انتزاعیه و کل دنیارو بگردی پیدا نمیشه! درحالیکه به خدا قسم هیچ راهی برای اموختن اعداد و شمارش به جز رسم شکل و یا نشون دادن موجودات واقعی و شمردن اونها وجود نداره!

    اگر میخوای بگی عدد 1 نداریم. آره. منم میگم زمان نداریم. اسم هم نداریم. کلان زبان(ادبیات) هم نداریم. کلا هیچی نداریم اگر اینطوریه! و همه ی اینها قرارداد هایی هستن که مغز ما گذاشته تا بتونه با بقیه ی مغزهای دیگه هماهنگ بشه! فقط همین! وگرنه اصل همه ی این مفاهیم(مثل 1 درخت و جمع شدن 10 تا گوسفند با هم و ...) همگی در دنیای خارج مغز ما وجود داره. و فقط این اسمهایی هست که ما (برداشت مغز ما) روش گذاشته. و بله. این اسامی و قوانین منشاء اصلیش واقعیه، اما چیزی که تو ذهن ماست خیال ماست! و هیچ جای دیگری جز چنتا سلول فعال شده ی بخش خیالات مغز ما نیست. درواقع دقیقتر بخوام بگم، اون مایه ی الکتروشیمیایی مغز رفته تو اون سلول ها در این لحظه ی خاص و فعالشون کرده! که این خودش یه چیز واقعیه! اما اون برداشت(خیال) که شما میکنی الکیه.

    من هم بعنوان جمع بندی بگم:
    ما موضوع صد در صد انتزاعی نداریم (وادی ای که حس میکنم سعی دارید بهش بروید ولی قطعا اشتباه است)
    همه ی مثالهای شما پایه ی اصلیش در دنیای واقعی بود. و درواقع همش قرارداد یا انتزاع و فرمول ما برای هماهنگ کردن مغزهامون با بقیه ی ادمها "درباره ی دنیای واقعی" بود. (حالا فرقی هم نمیکنه ما یک موجود داشته باشیم اسمشو بذاریم درخت. یا یک قاعده داشته باشیم که وابسته به یک موجود باشه و اسمشو بذاریم جمع کردن(چون اگر درختی(یا هرچیزی) وجود نداشته باشه، جمع کردن درختها( یا هرچیزی) با هم نیز بی معنا میشود)).
    prince0fpersia
    اینی که گفتین بحثش گسترده است و خیلی تخصصی
    ولی اون قسمت اول که داده ی ورودی مهمتر از ساختار شبکه است، تا قبل از deep learning درست بود. جایی که regression و SVM و logistic regression و Perceptron و ... بخاطر ضعف محاسباتی کامپیوترها سالها روی بورس بودن. ولی جدیدا که قدرت پردازشگرها و چند هسته شدنشون فراگیر شده، و در اینده ی نزدیک معجزه ی اینتل و بقیه کامپیوترهای کوانتومی در راهه(یادم نیست 100 برابر یا 1000 یا یک میلیون برابر سریعتر از سریعترین پردازنده ی کنونی اینتل خواهند بود) کلا همه ی اینها منسوخ میشن و deep learning همه جارو میگیره. و اونجا دیگه ساختار شبکه مهمتر هستش نسبت به نوع داده (درواقع داده فقط حجمش مهم میشه(هرچی بیشتر بهتر) و اصلا نمیخواد feature extraction کنید قبلش. خود شبکه اینکارو به بهترین نحوی انجام میده).

    و از اون بالاتر ... چیزی که من خودم قراره اختراع کنم کامپیوتر بر مبنای شبکه ی عصبی هست( نه بر مبنای دو دویی حال حاضر) که اصلا دیگه اصلا نگو دیگه .... میترسم داده کم بیاری اون موقع!


    سلام دوستان. اینجا یک سری مقاله دارد:
    https://www.noormags.ir/view/fa/search?q=شبکه عصبی بورس&origin=start&index=
    حالا به این‌اش کاری نداریم... نتیجه‌ی دوم جستجو را نگاه!
    نویسنده‌اش #شاپور_دانا خودمان است!
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  6. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #14
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    راهکارهای کاهش (صرفه‌جویی) زمان
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ

    • یک راه که به ذهن من می‌رسد (برای اینکه در زمان انجام برنامه‌ها صرفه‌جویی کنیم) این است که بیاییم بخش یادگیری و کاوش را جدا کنیم. فرض کنیم ما یک شبکه عصبی داریم که خودش را با نمودارها تطبیق می‌دهد و آینده را می‌سازد... خوب ما می‌توانیم این کار را به دو بخش یادگیری و آینده‌سازی تقسیم کنیم و لازم نیست همواره عمل یادگیری را هم در حین فعالیت‌هایمان انجام دهیم. بخش پیشبینی (از روی وزن‌های موجود) تقریبا نسبت به فرایند یادگیری و تطبیق زمانی نمی‌برد.
    • برداشت دیگری که می‌توان از نکته پیشین کرد این است که بیاییم وزن‌ها و ساختارهای ایجاد شده و شکل گرفته را در جایی (در پرونده‌ای) ثبت کنیم. به گونه‌ای که هر گاه خواستیم بتوانیم اینها را دوباره روی شبکه سوار کنیم. با این کار شاید بتوانیم گام بعدی را بر داریم و آن اینکه برای فرآیند یادگیری نیز مقداری صرفه‌جویی انجام دهیم و به جای اینکه هر بار از صفر به این مرحله آخر که مرحله nام باشد برسیم، از مرحله‌ی n-1 به مرحله‌ی n برسیم.
    • برداشت بعدی هم که می‌توان از این انجام داد این است که می‌توانیم به جای اینکه کل شبکه را با پیچیدگی‌هایی که دارد یک جا تمرین‌دهی کنیم، بیاییم و شبکه را به لایه‌های مختلفی که دارد بشکنیم و هر بار تنها یک بخش را تمرین (ارتقاء) دهیم. مثلا اگر در جایی از برنامه با یک شبکه الگوها را شناسایی می‌کرده‌ایم و در جای دیگر میزان اثربخشی این الگوها را می‌سنجیده‌ایم. هر بار می‌توانیم تنها یکی از این لایه‌ها را به‌روزرسانی کنیم. نه هر دو را با هم.

    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #15
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    prince0fpersia
    درباره ی پیشنهادات 1و2 به نظرم یک تکه از صحبت های پیشین خودت کافی باشه. یادته گفتی طرف اومده برای پیش بینی اینده، قیمت فردا رو پیش بینی کرده، بعد اومده پیش بینی اش رو بصورت قیمت قطعی فردا در نظر گرفته و داده به شبکه تا پس فردا رو بدست بیاره. و همین کار باعث شده در نهایت 30% خطا داشته باشه پیش بینی نهاییش و این خطا یعنی این سیستم اصلا به درد نمیخوره. ثابت نگه داشتن وزن ها هم نتیجه اش همین میشه.
    هرچند میشه به جای پیش بینی یک روزه، مثلا پیش بینی 1 ماهه داشت و طی یک ماه اینده از این وزن های ثابت استفاده کرد، ولی تجربه ی من نشون میده که این وزن ها خیلی قابل اعتماد نیستن و فکر نمیکنم بیشتر از 1 هفته واقعا به درد بخورن. هرچند من خودم به همین یک هفته هم راضی نیستم و ترجیح میدم هر شب train کنم اگر سهمی رو واقعا میخوام بخرم(وقتی پای پول میاد وسط ادم میخواد ریسک رو به حداقل برسونه و دقت پیش بینی رو به حداکثر).

    درباره ی پیشنهاد 3 هم، من تا حالا چنین کاری نکردم، و هرچی که نوشتم یکپارچه بودم. حس شخصیم هم اینه که یکپارچه باشه بهتر عمل میکنه و وقتی شبکه رو به چند بخض مجزا بشکنیم، ممکنه خروجی یک بخش یک چیزی بشه کاملا متفاوت از خواست ما. یعنی شما شبکه رو با نیتی که بالا گفتید به 2 پارت شکستی. اما در نهایت این 2 شبکه بعد از یه مدت خودشون ممکنه با یه نیت متفاوتی ترین بشن. یعنی تو گفتی برید فرحزاد، اونا ول کنن برن دربند. چون فکر کردن کوه، کوه است و فرقی نداره که. (یادم نمیاد سر چه پروژه ای بود ولی یه همچین چیزی رو من 1-2 بار تجربه کردم. فکر میکنم اکثرا توصیه های شبکه نویس ها هم بیشتر به یکپارچگی کل شبکه است برای کلیه امور. و جدا دا کردنش ممکنه بدترش بکنه اغلب...خصوصا که داری میگی تو بازه های مختلف زمانی train بشه هر بخش).

    در کل زور اضافه است.
    باید بپذیریم هر چیزی یک خرجی داره.
    اگر کسی واقعا دنبال اینه که سیستم کل بازار رو تحلیل کنه و بهترین پیشنهاد رو بده، شاید بهترین راه این باشه که به پیشنهاد1و2 ی شما، بیاد کل بازار رو مثلا 1 هفته ای تحلیل کنه. بعد فرضا 10 تا بهترین سهم رو جدا کنه، و اونارو بذاری توی سبد گلچین و هر شب جدا ترین کنی که دیگه با اطمینان بیشتری خرید کنی. ولی مسئله اینجاست که همون 1 هفته ای تحلیل کردن بازار هم، حداقل یه کامپیوتر قوی میخواد که 24 ساعت داره ترین و تست میکنه. و بنظرم واسه زیر 1 میلیارد شاید اصلا ارزش نداشته باشه. مگر اینکه روش اجرایی من رو کسی پیاده کنه. خودش بگرده یه سبد گلچین درست کنه و بعد هر شب این سبد گلچین رو با کامپیوتر ترین و تست کنه. ولی خب قطعا ممکنه تحلیل شخصیش از سبد گلچین اشتباه باشه و خیلی فرصتهای بازار رو از دست بده. (کار کردن روی شاخص ها هم شاید بد نباشه. یا هم یه لیست گلچین از بهترین سهم های هر دسته پیدا کنه که خب اینم باز همون پیشنهاد اول میشه).

    کلا هزینه ی پروسس بالاس داداش
    با این راه حل ها هم فکر نمیکنم توفیق چندانی کنه


    prince0fpersia
    یه کار دیگه هم میشه کردپروسس اولیه رو بیخیال شبکه عصبی بشه ... با فیلتر نویسی یکسری سهم اولیه گلچین کنه...بعد اونارو هر شب با کامپیوتر ترین کنه

    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #16
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    همین‌جوری - مهمترین بخش شبکه کجایش است؟
    ============================
    دارم به سامانه‌ام نگاه می‌کنم... سامانه‌هایم...
    می‌دانید مهمترین چیز در یک شبکه چیست؟ البته پیشتر هم بارها درباره‌اش گفتگو کرده‌ایم... ولی هرچقدر بگوییم کم است.
    مهمترین چیز در یک شبکه خوراکش است.
    نه... منظورم این نیست که چگونه داده بگیریم و مثلا از سازمان بورس داده بگیریم یا از رهاورد یا خودمان در بیاوریم... یا مثلا خوراک خبری‌اش را از تلگرام تامین کنیم یا از توییتر یا از بورس‌پرس و بورس‌نیوز و ... نه. منظورم ساختار ورودی‌اش است...
    ساختار خوراک گاهی (گاهی؟ نه... همیشه! آری... همیشه) از همه چیز مهمتر است. حتی از خود ساختار شبکه هم مهمتر است.
    اما منظورم از خوراک و ساختارش دقیقا چیست؟ (باید کامل اصطلاح‌ها را شرح داد که انتقال مفاهیم اتفاق بیافتد. این روند دست‌دهی (Hand Shaking) است.)
    منظور خلاصه‌سازی‌ها و نتیجه‌گیری‌ها و جمع‌بندی‌هایی است که به عنوان پیش‌پردازش روی داده‌ها انجام می‌شود در گام نخست. (ای بسا پس یک یا چند شبکه ساده نیاز باشد در ابتدای شبکه اصلی قرار داده شود! که نه تنها شتاب کار را نمی‌گیرند بلکه به آن هم می‌افزایند.) و در گام دوم تمرکز بر روی ندیدن‌ها (در برابر دیدن‌ها) است. که به فرزندت (به این مغز خام در حال یادگیری) یاد بدهی چه چیزهایی را نباید ببیند. {۱}
    آری... پس... مهمترین بخش فرزندمان داخلش نیست. بلکه بیرون از اوست!
    پیدا کردن لقمه و نیمه‌جویدن لقمه مهمترین بخش یک مغز مصنوعی است.

    نکته‌ی دیگری که می‌خواستم درباره‌اش بگویم ایده‌ای است که مقداری روی آن کار کرده‌ام... و مانند خیــــــــــــــــــــــل ی چیزهای دیگر گذاشته‌ام در فهرست که یک روزی بیشتر روی آن کار کنم.
    و آن شیوه‌ی کار کردن روی نمودار است. {۲}
    یکی از راه‌های بررسی نمودار این است که آن را پردازش تصویری بکنیم.
    پردازش تصویر (مثلا پردازش خط یا دست‌خط) متفاوت است از پردازش معمولی که دوستان (در مقالات) روی سری‌های زمانی انجام می‌دهند.
    این تفاوت می‌تواند دستاوردهای متفاوت داشته باشد.
    همین.

    نکته‌ی دیگر اینکه نباید برویم غرق در فرزندمان بشویم و همه‌چیز را از دید او ببینیم و برعکس از این سو هم نباید همواره همه‌چیز را از دید خودمان ببینیم. باید دو دیده داشته باشیم. {۳}
    =====================================
    پانویس:
    {۱} حرف بسیار زیبایی جناب ادیب در این خصوص داشتند که می‌گفتند من یاد گرفته‌ام چه خبرهایی را نباید بخوانم و این بسیار مهمتر از این است که ببینیم چه خبرهایی را باید خواند! کاری که ما هم می‌کنیم و عملا در مورد مسائل سیاسی مثلا چشممان را قشنگ روی تمام گفته‌ها و شنیده‌ها و سخنرانی‌هایی که حکم رفتار را ندارند می‌بندیم و تنها به رفتارها تمرکز می‌کنیم. به عنوان نمونه همین صحبت‌هایی که این روزها از سوی رئیس‌جمهورها دارد ارایه و رد و بدل می‌شود... اینها همه با هم یک قران هم ارزش ندارد! مگر اینکه حکم رفتار را داشته باشد. مثلا چه؟ چگونه ممکن است حکم رفتار را داشته باشد؟ مثلا همان بیانیه‌ی سه کشور اروپایی... آن بیانیه می‌توانست یک رفتار پیش از جنگ تلقی شود. شبکه‌ی شخصی درون مغز خودمان این موارد را تمرین کرده و به یاد دارد که در مواردی پیش از جنگ (چه می‌دانم علیه صدام و بن‌علی و قضافی و ...) یک همچنین کارهایی کرده‌اند... این‌جور صحبت‌ها با خود صحبت فرق می‌کند. رفتار است. بگذریم.
    {۲} باز هم می‌گویم... همه چیز برای من نشانگر (و نمودار) است. داده‌های بنیادی و روانشناسی و خبری و ... همه را می‌توان/باید آورد نشان داد. روی یک سری کونتر/گیج. حتی داده‌های کمی و احیانا موجودات مجرد را هم بدهید دست من تقدیرشان می‌کنم در طبقه‌بندی‌ها و اندازه‌های گوناگون و با آنها نشانگر می‌سازم! باید این کار را کرد! راهی جز این نیست! در حقیقت هر کسی هم که بررسی توصیفی می‌کند (مثلا می‌گوید فلان شرکت مدیرعامل جدید آورده احتمالا وضع شرکت خوب می‌شود برویم بخریم) او هم در ذهنش دارد/باید همچنین کاری می‌کند/بکند. بگذریم. در کل منظور این است که می‌گویم نمودار و نشانگر منظورم یک چیز خاص نیست. عمومی است منظورم.
    {۳} عرفا در این زمینه حرف‌های بسیار جالبی دارند. رفتن و بازگشتن... دو دیده (دو چشم) داشتن. خلوت و جلوت. سفر من الحق الی الخلق (بعد وصال) و ... دقیقا اینجا هم منظور ما همین است. برویم و برگردیم. هم با دیده‌ی الهی/مجرد دنیا را نگاه کنیم و هم با دیده‌ی زمینی و آلوده و ناقص.


    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #17
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    *********پایان نقل‌قول‌ها*********
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #18
    ستاره‌دار (۲) sooroosh1315 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2019
    محل سکونت
    همین جا
    نوشته ها
    5,358
    تشکر
    48,116
    تشکر شده 15,256 بار در 3,560 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    *********پایان نقل‌قول‌ها*********
    سلام آقا محمد حسین، بنظرتون ممکنه سرعت تغییر بازار، بیشتر از سرعت یادگیری شبکه عصبی بشه؟
    از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

  16. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید sooroosh1315 از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #19
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sooroosh1315 نمایش پست ها
    سلام آقا محمد حسین، بنظرتون ممکنه سرعت تغییر بازار، بیشتر از سرعت یادگیری شبکه عصبی بشه؟
    سلام.
    غیر ممکن است.
    در مورد شبکه‌ی عصبی «خوب» نوشتن و بد نوشتن داریم. اینکه کندی ذاتی داشته باشد یا نه؟ می‌تواند کندی نداشته باشد.
    (شبکه عصبی دقیقا مانند انسان است. مانند یک بچه)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  18. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #20
    ستاره دار(19) Mehdi1400 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    ساحل 20
    نوشته ها
    2,891
    تشکر
    20,504
    تشکر شده 20,126 بار در 2,850 ارسال

    پاسخ : کارگاه شبکه عصبی و هوش مصنوعی


  20. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید Mehdi1400 از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 2 از 2 نخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •