صفحه 3 از 13 نخست 123456 ... آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 126

موضوع: تدبر در دین

  1. #21
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ۷ دی: آیات ۳۸ تا ۸۸ سوره مبارکه‌ی مائده
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  2. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    در آیه‌ی شماره ۴۸ سوره مبارکه مائده می‌فرماید: «إِلَي» اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ
    (به‌پارسی: به‌«سوی» خداست بازگشتتان.)

    نکته‌ی بزرگ در همین واژه‌ی «الی» (به‌پارسی: به‌سوی) است.
    در کلام امیرالمومنین علی(ع) خوانیدم که آنچه بدو اشاره شود محدود و معدود و مصنوع و عبد است.
    در جای دیگر قرآن می‌خوانیم که هر سو که رو کنید روی خداست.

    رمز کار (به نگر من) در این است که این الی اشاره به یک جهت خاص از جهات نیست. بلکه اشاره به بی‌جهتی است. نمی‌گوید بازگشت شما به سوی هدف الف است یا هدف ب یا هدف ج. می‌گوید بازگشتتان به سوی بی‌نهایت است. دوباره‌می‌گویم: رفتن به سوی خدا رفتن در یک جهت نیست. بزرگ شدن از هر سو است.
    (و احتمالا این بزرگ شدن جز با کوچک‌شدن (کوچک کردن) و این رسیدن جز با دست‌شستن حاصل نمی‌شود.)
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  4. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    عضو فعال اشراق آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    نوشته ها
    319
    تشکر
    19,919
    تشکر شده 1,473 بار در 295 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    ۷ دی: آیات ۳۸ تا ۸۸ سوره مبارکه‌ی مائده
    سلام خدمت جناب محمد حسین عزیز و دوستان گرامی

    انشاء الله بتونیم برسونیم به 100 ایه در روز ...
    که در روایات هست که :کسی که 50 ایه در روز بخواند جز غافلان نیست ....وکسی که 100 ایه بخواندجز ذاکرین می باشد .که درجه ایست بس ارجمند
    ارادتمند .

  6. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید اشراق از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ۸ دی: آیات ۸۸ تا ۱۲۰ (پایان) سوره‌ی مبارکه‌ی مائده و آیات ۱ تا ۱۸ سوره‌ی مبارکه‌ی انعام
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  8. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ۹ دی: آیات 18 تا ۶۸ سوره مبارکه‌ی انعام.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  10. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ادامه‌ی پژوهش روی تقوا
    ==============
    اندیشه‌ای در فرآیند لذت
    =============

    شاعر می‌فرماید: اگر لذت ترک لذت بدانی دگر شهوت نفس، لذت نخوانی.
    شهوت نفس را ما لذت می‌پنداریم.
    .
    .
    .
    شهوت نفس را ما لذت می‌پنداریم.
    .
    .
    .
    لذت‌های دنیوی لذت نیستند! محرک‌های لذت در عوالم بالاتر از خودشان هستند.
    انسان از طریق پنج درگاه (پنچ حس: شنیدن و چشیدن و دیدن و لمس‌کردن و بوییدن) با دنیا در ارتباط است. زمانی که انسان (گمان می‌کند) در دنیا لذتی احساس کرده، این لذت را در تراز حس خودش درک نکرده! {۱} بلکه زمانی که انسان آن شیء خارجی را (تبدیل به صورتی خیالی کرد و آن صورت را) درک کرد از آن لذت می‌برد.{۲}{۳}{۴}{۵}
    با این مقدمه می‌گوییم لذت دنیوی نیست. بالکل.
    و کسی که به دنبال اصل لذت و لذت بزرگ{۶} است باید آن را جای دیگر جستجو کند! {۷}
    و کسی که دنبال اصل لذت است باید از این دنیا دور شود. به عبارت دیگر دست از لذت‌های کوچک بکشد تا به اصل و کل لذت برسد.


    =====================================
    پانویس:
    {۱} لذت دیدن صورت‌های زیبا در روی چشم احساس نمی‌شود. لمس کردن جسمی لطیف و ملایم و مطبوع با حیات انسان بر روی پوست ایجاد لذت نمی‌کند. شنیدن آواز خوش در خود گوش لذتی ایجاد نمی‌کند.
    {۲} یعنی زمانی که آن را فهمید. یعنی در تراز عقل خودش از آن لذت می‌برد. انسان به واسطه‌ی حواس خودش با دنیا در ارتباط است ولی بعد از اینکه اطلاعات حواس دریافتی را جمع کرد و از آنها در خیال خودش صورتی ساخت و صورت را بررسی کرد و آن را مطلوب ارزیابی کرد از آن لذت می‌برد. یک بار دیگر مرور می‌کنیم: واضح است که در تراز حس به خودی خود لذتی نیست. مثال‌های بسیار زیادی برای این موضوع هم می‌توان آورد. از جمله اینکه اگر همان احساس‌ها را در مورد چیزی غیر از آن موجودی که تصور (خیال) کرده بودیم دریافت کنیم برایمان لذت بخش نیست. یا اگر از چیزی خوشحال بشویم و بعد بفهمیم آن چیز برای ما نیست تمام لذتی که نسبت به آن داشته‌ایم از بین برود. یا اینکه انسان به یک چیزی میل تمام دارد ولی همین‌که نیازش به آن برطرف شد دیگر به آن احساس لذتی ندارد. مانند یک غذای خوشمزه مثلا. و حتی اینکه اگر پس از اغنای کامل نیاز باز هم عرضه وجود داشته باشد نه تنها خوش‌آیند نخواهد بود بلکه می‌تواند به یک زجر هم تبدیل شود.
    {۳} این موضوع شاید ساده به نگر برسد ولی بسیار مهم است و به خاطر بی‌توجهی‌ای که نسبت به آن شده بسیار خطرآفرین می‌تواند باشد. یکی‌اش (اصلا مهمترینش) هم همین موضوعی که ما داریم به آن می‌پردازیم.
    {۴} باز هم مرور می‌کنیم: لذت روی تراز بدن/ماده/احساس درک نمی‌شود. بلکه ماده/احساس/بدن تنها محرکی برای لذت بردن می‌توانند باشند.
    {۵} شاید بد هم نباشد در اینجا به این بپردازیم که چرا اصلا از ترازهای بالاتر (سطح‌های بالاتر - افق‌های برتر - مقام‌های بالاتر درون انسان) این لذت به این موارد دنیوی (احساس‌ها و اشیاء) تعلق می‌گیرد. دانشمندان می‌گویند به خاطر حفظ بقا. از آنجا که مصلحت است زندگی انسان روی دنیای دون در جریان باشد لذا لذت‌هایی به این امر اختصاص یافته. و البته جا دارد اندیشه شود در این خصوص که آیا این لذات را انسان خودش بر خودش نهاده یا از مقامی بالاتر (خدا) این لذت‌ها می‌آیند؟ که چون اندیشه‌ای دراز و زمان‌بر است اینجا ادامه‌اش نمی‌دهیم. در هر دو طرف شواهدی هست. از یک طرف خداوند متعال می‌فرماید که اوست که بین مرد و زنش دوستی قرار داده. از سوی دیگر می‌بینیم که زمانی که بدن انسان ماده‌ای را در بدنش زیاد دارد و به آن ماده احتیاج ندارد نسبت به خوردن آن هم بی‌میل و رغبت می‌شود (که این می‌تواند تاییدی باشد بر ایجاد لذت توسط خود انسان.) از سوی دیگر می‌بینیم یک سری از خواسته‌ها از دسترس فهم انسان اصلا خارج است. مانند میل او به شیر خوردن دقیقا پس از به‌دنیاآمدن. و (نیز اینکه) شباهت این خواسته با خواسته‌های دیگر موجودات. موجوداتی که مخ کوچکتری دارند یا اصلا مخ ندارند (مانند تک‌سلولی‌ها). از آن سو می‌بینیم که انسان زمانی که یک چیزی را می‌خواهد و اراده می‌کنم می‌تواند به صورت سوری لذت چیزهایی را در خودش به وجود بیاورد.
    {۶} لذت کثیر منظور نیست. لذت کوثر شاید بیشتر به آن بخورد. لذت کثیر برای کثرت است. از این لذت ببری. از آن لذت ببری. این لحظه لذت ببری آن لحظه لذت ببری. ولی اینجا منظور بیشتر اصل لذت و کل لذت است. و همان است که زمانی که در زمان و مکان (در اشیاء و گیاهان و حیوانات و انسان‌ها) جریان پیدا می‌کند تبدیل به لذت کثیر می‌شود. طبق همان‌چه که گفتیم.
    {۷} کجا؟ از همان‌جایی که دارد اصل لذت می‌آید و در چیزهای مختلف جاری و ساری می‌شود. از آنجا! می‌توان یک پله یک پله بالا آمد. لذتی که از شنیدنی‌ها و دیدنی‌های دنیا احساس می‌کنیم (که در اصل مال خودشان نیست)، لذتی که از تصورها و خیال‌ها می‌کنیم (که باز از خودشان نیست.)، لذت‌هایی که از معانی دریافت می‌کنیم...
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  12. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ادامه‌ی پژوهش روی تقوا
    ==============
    بخشی از یک نوشته:
    (از این نشانی:
    http://www.samamos.com/راه-دستيابي-به-جام-جهان-نما/)
    راه دستیابی به جام جهان نما

    دل انسان منزل و خانه واقعی خداوند است. اگر کعبه، صورت منزل الهی است، دل انسان، سیرت و ملکوت خانه خداوندی است. البته این مشروط بر این است که انسان دل خویش را از اغیار پاک کرده و اسماء و صفات الهی سرشته در ذات خویش را فعلیت بخشد.
    در این صورت است که دل انسان، منزلگاه معشوق بی نهایتی چون خدا می شود. خداوند در حدیث قدسی که پیامبر(ص) نقل کرده، می فرماید: «
    لم یسعنی سمائی و لا ارضی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن؛ آسمان و زمین وسعت وجود مرا ندارد، ولی قلب بنده مؤمن من جایگاه من است.» (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۵، ص۳ و نیز شجره طوبی شیخ محمدمهدی الحائری ج۱، ص۵۱ و المبدأ و المعاد، صدرالدین شیرازی، ص ۴۸۳)
    این دل حتی اگر گرفتار زلف یار شود و در کثرات وجودی گیر افتد و زینت ها، زیبایی ها و خوشی های آفریده های الهی، او را در بند کند، نمی تواند دل را از اغیار پاک کند تا خانه قلب و دل برای او پاک و خالص شود. از این رو خداوند می فرماید: از هرچه غیر اوست، به سوی او فرار کنید:
    ففروا الی الله انی لکم منه نذیر مبین؛ پس به سوی خدا بگریزید. من از سوی خداوند بیم دهنده آشکارکننده ای هستم. (ذاریات، آیه۱۵)
    دلی که اغیار آفریده ها در آن خانه کرده است؛ منزل و خانه خداوندی نیست:
    ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه؛ خدا برای هیچ کسی دو قلب در درون وی قرار نداده است. (احزاب، آیه ۴)
    البته فیض روح القدس خداوندی چون باد صبا بر جان می وزد و دل را زنده می کند از این رو ما باید تنها دل را از اغیار خالی داریم تا خداوند در آن جلوه گری کند و نیازی نیست که خود را به مشقت و ریاضتهای غیر شرعی بیندازیم بلکه می بایست همان فطرت پاک داده شده را نگه داریم تا خداوند خود تزکیه و پاکسازی کند. خداوند در قرآن می فرماید: ای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی نکنید؛ و هر که از گامهای شیطان پیروی کند هلاک می شود؛ زیرا شیطان به کار بسیار زشت و عمل ناپسند فرمان می دهد و اگر فضل و رحمت خداوندی بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمی شدید؛ ولی خداوند هر که را خواهد تزکیه و پاک می کند و خداوند شنوا و داناست. (نور، آیه ۱۲)

    ضرورت دوری از خودخواهی و منیت
    رسول اکرم(ص) نیز در همین باره می فرماید:
    ان لله فی ایام دهرکم نفحات، الا فتعرضوا لها؛ همانا در زندگانی شما نسیم های رحمتی از جانب خداست، آنها را با قوت بگیرید و از دست ندهید (بحارالانوار ج۸۶، ص۲۲۱)
    البته رسیدن به این شرایط آن است که انسان از خود بگذرد و منیت را کنار نهد و تنها خداوند را ببیند که در جهان و جان خودش وجود دارد و همه چیز جلوه ذات الهی است. وقتی در مقام فنا در آمد (انفال، آیه ۷۱) آن گاه است که جان او همان جان خدایی است که در آغاز به عنوان نفس رحمان در تن او دمیده شده بود و فقر ذاتی خود را می یابد و می داند که چون خداوند در خیال هم برداشته شود قالب ها فرو می ریزد. پس باید منیت ها برود تا خداوند در جان جلوه گری کند؛ زیرا خداوند در همه جا از جمله جان آدمی حضور مطلق دارد، ولی خیال و وهم باطل انسان، این جلوه گری را نمی بیند.
    فیض کاشانی در غزلی می سراید:
    به عشقت دل نهادم زین جهان آسوده گردیدم
    گسستم رشته جان را زتن، آهسته آهسته
    زبس بستم خیال تو، تو گشتم پای تا سر من
    تو آمد رفته رفته، رفت من، آهسته آهسته
    سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم

    انسان اگر از خودش آزاد نشود نمی تواند جان خویش را جام جهان بین قرار دهد که ملک و ملکوت را به همان وضوح که با چشم ظاهر می بیند با چشم باطن خویش ببیند. این که اصحاب پیامبر صدای فرشتگان و هجوم ایشان را نمی بینند و نمی شنوند به خاطر آن است که دل از اغیار از جمله منیت ها پاک نکرده اند.
    حکیم بن حزام گفت:
    بینما رسول الله(ص) فی اصحابه اذ قال لهم: تسمعون ما أسمع؟ قالوا: ما نسمع من شیء! قال: انی لاسمع أطیط السماء و ما فیها شبر الا و علیه ملک ساجد أو قائم. رسول خدا در میان اصحابش نشسته بود، از آنان پرسید آیا آنچه را من می شنوم می شنوید؟ گفتند ما چیزی نمی شنویم. حضرت فرمود: من صدای فرشتگان آسمان را می شنوم و در وجب به وجب آسمان فرشته ای در حال سجده یا نماز است.
    اما اگر دل از اغیار پاک سازند، در آن زمان است که دل، جام جهان بین خواهد شد و ملکوت آسمان و زمین بر دل به مشاهده آشکار می گردد و انسان اهل شهود می شود و جام جهان بین به کار می افتد و آینه دل، همه هستی را چنان که هست نشان می دهد و حقیقت بر وی به عیان شهود می شود. پیامبر(ص) این مطلب را بارها از جمله در این روایت که شیعه و اهل سنت آن را نقل کرده اند، گفته است: فیما رواه الجمهور عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
    «لولا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرأیتم ما أری و لسمعتم ما أسمع؛ اگر گرفتار سخن گفتن بسیار و آشفتگی قلوب نبودید، هر آینه هر آنچه من می بینم شما هم می دیدید و هر آنچه من می شنوم شما هم می شنیدید». (تفسیرالمیزان، ج ۵، ص ۲۷۰)


    خالی کردن دل از اغیار
    انسان تا قلب را پاک از آلودگی ها و در حد نهایی از غیر خدا نکند و تنها قلب را برای خداوند قرار ندهد، نمی تواند مس حقیقت بکند و ملکوت را ببیند. این گونه است که امیر مؤمنان(ع) در مقام نفس پیامبر(ص) به تطهیر الهی، در همان مقامی قرار می گیرد که پیامبر(ص) قرار می گیرد. امیر مؤمنان در این باره می فرماید:
    پیامبر(ص) چند ماه از سال را در غار حرا می گذراند، تنها من او را مشاهده می کردم و کسی جز من او را نمی دید، در آن روزها، در هیچ خانه ای اسلام راه نیافت جز خانه رسول خدا که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می دیدم، و بوی نبوت را می بوییدم، من هنگامی که وحی بر پیامبر فرود می آمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم ای رسول خدا، این ناله کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید. (نهج البلاغه، ترجمه دشتی، ص ۳۹۹)
    باید خدمت دل کرد و آن را از اغیار، پاک نگه داشت و همان صفا و پاکی فطرت را همچنان حفظ کرد تا جام جهان نما شود و هستی را به حقایق بر آینه دل به نمایش گذارد. چه خوش می سراید حافظ:
    دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
    نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
    ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
    هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
    ز بخت خفته ملولم، بود که بیداری
    به وقت فاتحه صبح، یک دعا بکند
    بسوخت حافظ و بویی به زلف یار نبرد
    مگر دلالت این دولتش، صبا بکند
    پس اگر خدمت دل کنیم و خود را در معرض باد صبا که همان نفحات الهی است و در اوقاتی خاص بویژه در سحرگاهان می وزد قرار دهیم، می توان امید داشت که جام جهان نما همچنانکه در آغاز خلقت با فطرت در کالبد آدمی قرار داده شده، حقایق نما و هستی نما باشد. پس نباید برای شهود و رسیدن به مقامات بلند عرفانی راهی بس دراز برویم که تنها با طهارت قلب و دل، این شدن ممکن است؛ البته قلب، طاهر و پاک است، بلکه تنها باید آن را همان گونه که خداوند در هنگام خلقت گردون آفریده، حفظ کنیم تا جلوه گری نماید.



    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  14. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    ۱۰ دی: آیات ۶۸ تا ۱۱۸ سوره مبارکه‌ی انعام.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  16. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    نوشته ها
    371
    تشکر
    3,773
    تشکر شده 1,845 بار در 342 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mhjboursy نمایش پست ها
    در آیه‌ی شماره ۴۸ سوره مبارکه مائده می‌فرماید: «إِلَي» اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ
    (به‌پارسی: به‌«سوی» خداست بازگشتتان.)

    نکته‌ی بزرگ در همین واژه‌ی «الی» (به‌پارسی: به‌سوی) است.
    در کلام امیرالمومنین علی(ع) خوانیدم که آنچه بدو اشاره شود محدود و معدود و مصنوع و عبد است.


    در جای دیگر قرآن می‌خوانیم که هر سو که رو کنید روی خداست.

    رمز کار (به نگر من) در این است که این الی اشاره به یک جهت خاص از جهات نیست. بلکه اشاره به بی‌جهتی است. نمی‌گوید بازگشت شما به سوی هدف الف است یا هدف ب یا هدف ج. می‌گوید بازگشتتان به سوی بی‌نهایت است. دوباره‌می‌گویم: رفتن به سوی خدا رفتن در یک جهت نیست. بزرگ شدن از هر سو است.
    (و احتمالا این بزرگ شدن جز با کوچک‌شدن (کوچک کردن) و این رسیدن جز با
    دست‌شستن حاصل نمی‌شود.)

    -فکر میکنم دست شستن در پرهیزکاری است.
    -در اثار بزرگ معماری مسجد شاه اصفهان بزرگی کار به این است که ابعاد داخل گنبد بینهایت را بعد داده و همه را مبهوت کرده- همه بزرگان نیز وجود بینهایت را تعبیری از او میکنند - نیوتن در ریاضیاتش دید و بقیه در هنر خود و غیره. همه با یک درجه ای از شهود و ادراک این کار را کردند که پرهیزکاری موجب تقویت شهود میگردد-

  18. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید abed از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    ستاره‌دار (۱۳) mhjboursy آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    محل سکونت
    خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
    نوشته ها
    18,270
    تشکر
    51,028
    تشکر شده 84,811 بار در 17,704 ارسال

    پاسخ : تدبر در قرآن

    در قرآن به شمار بسیاری از مرد و زن و ازدواج سخن گفته است... (به ویژه در مورد آخرت منظورم است.)
    برخی این آیات را می‌خوانند و گمان می‌کنند منظور از مرد این بدن مذکر است و منظور از زن این جنس مونث دنیوی است...
    اینها گمان می‌کنند با همین بدن دنیوی‌شان قرار است به سوی خدا بروند و گمان کرده‌اند پس از تجرد از این کالبد همچنان در آن می‌مانند و در نهایت گمان کرده‌اند با همین بدن‌های دنیوی (مردانه زنانه) خودشان قرار است محشور شوند. همین بدن‌هایی که می‌بینند در گور می‌رود و می‌پوسد...
    اصلا اینها را ول کن...
    اینها نمی‌بینند خدا در قرآن فرموده «هرچیزی را» مزدوج و جفت آفریدیم. (که از آن جمله مطمئنا جماد و نبات و کودک و دوجنسیتی و تک‌سلولی هم هست.)
    بعدا می‌روند در قرآن می‌گردند می‌گویند با خودشان به مرد حوری و پری می‌رسد... پس به زن چه می‌رسد؟؟؟ پس چون چیزی پیدا نمی‌کنند یا غلمان را می‌گیرند یا می‌گویند خدا اینها را نادیده گرفته و ظالم است یا کلا می‌گویند دین مشکل داشته...
    نمی‌دانند این جنس زنانه و مردانه که ما به خودمان نسبت می‌دهیم بسیاری‌اش اثر وضعی بدن‌هایی است که داریم... و به عنوان مثال اگر یکی خواجه بشود برخی از این خصوصیاتش می‌رود.
    اینها از بزرگی و عظمت آخرت خبر ندارند.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

  20. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید mhjboursy از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 13 نخست 123456 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •