صفحه 7 از 9 نخست ... 456789 آخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 85

موضوع: روانشناسی؛مدیریت زندگی

  1. #61
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jun 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    62
    تشکر
    643
    تشکر شده 412 بار در 58 ارسال
    این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.
    فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.
    ۱- تلفن زنگ میزنه
    ۲- بچه تان گریه میکنه
    ۳-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه
    ۴- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره
    ۵- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه
    خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی ۱ تا ۵ رو با چه اولویتی انجام میدید؟
    اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش چند خط پایینو ببینید.
    .
    .
    .
    .
    .
    .

    هر یک از ۵ مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.
    ۱- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.
    ۲- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.
    ۳- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.
    ۴- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.
    ۵- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی هستش.

    ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگیه.


    زیگموند فروید
    فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.
    او در ۶ ماه مه ۱۸۵۶ به دنیا آمد و در در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ از دنیا رفت.
    او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.
    بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.
    او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.
    ویرایش توسط ehsan3144 : 2012/07/05 در ساعت 10:31

  2. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید ehsan3144 از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #62
    عضو فعال rahnama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    770
    تشکر
    10,227
    تشکر شده 4,586 بار در 772 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط pani نمایش پست ها
    جملاتی که گفتم مال من نیست. جملات یکی از بهترین کتابهای روی زمین "آخرین راز شاد زیستن" نوشته اندرو ماتیوس است.


    من با این کتاب زندگی کردم و نمیتونم از تاثیر اعجاب انگیزش در قالب چند جمله بگم فقط میتونم بگم 12 سال پیش خدا این کتاب رو به من هدیه کرد تا بتونم دوباره خودمو پیدا کنم:



    12 سال پیش بود و باید خودمو واسه کنکور 78 بعد یکسال پشت کنکور بودن اماده میکردم

    هنوز هم نمیتونم از زحمتهایی که کشیدم براحتی صحبت کنم حتما بقیه هم به همین اندازه تلاش کرده بودند برنامه من از 15 فروردین این بودکه 5 صبح بیدار بشم و بعد پیاده روی و صبحانه برم زیرزمین خونه و درس بخونم تا راس 11 شب.
    مدام ازمونهای قلمچی رو شرکت میکردم و هر نوبت رتبه ام بهتر میشد مدام با پشتیبانم روی برنامه ریزیم کار میکردم و از پیشرفتم شگفت زده شده بود حتی اگه 5 دقیقه بین درس خوندن چشمامو میبستم تا استراحت کنم از زمانم کسر میکردم و تونستم 2 ماه اخر به رکورد 15 ساعت مطالعه مفید در روز برسم و عشق من فیزیک دلیل این همه سعی و تلاشم بود.

    شب کنکور دقیقا 3 دور کل دروس رو مرور کرده بودم و اونقدر تست زده بودم که فقط خدا میدونست و بس.

    کنکورمو عالی دادم و وقتی رتبم اومد خودمم باور نمیکردم : رتبه 1800 و فیزیک 70%

    روی ابرها سیر میکردم و همه دوستان و اشنایان بهم تبریک میگفتند حتی از شدت اعتماد به نفس ازاد هم شرکت نکرده بودم...
    کلی جا واسه انتخاب رشته رفتم و همه براحتی کارشناسیهای تهران رو واسم پیش بینی میکردند خلاصه از 100 تا انتخاب با خیال راحت فقط 20 تا انتخاب رشته کردم و رفتم مسافرت.

    روز اعلام نتایج هنوز سایت دیزلی بود و باید دنبال روزنامه میگشتیم از 7 صبح با خواهرهام زدم بیرون با اینکه میدونستم حرف میم همیشه اخر شب میاد داشتم از استرس میمردم .تا اینکه دست اخر 10 شب حرف میم رسید و مشتاقانه دنبال اسمم میگشتم ولی اسمم نبود.زار میزدم خواهرهای طفلکم همه حروف میم رو خوندند ولی نبود که نبود. یادم نمیاد منو چطور درمانگاه و بعد خونه رسوندند چون کاملا غش کرده بودم

    یک هفته اول اونقدر اشک ریخته بودم که پای چشمام مثل یک کمون گود افتاده بود و سیاه شده بود.
    زندگی منو بدجور شکست داده بود منو که 40 روز بستری شدن تو بیمارستان هم نتونسته بود از پا در بیاره این دفعه کاملا نابود کرد.عموم شکایتمو برد سازمان سنجش این و رو اون ور زد ولی اصلا فایده نداشت.

    واقعا از همه دنیا سیر شده بودم و نمیدونستم باید چکار کنم تا اینکه یه روز که بی هدف تو کتابفروشیها میچرخیدم تیتر این کتاب توجهمو جلب کرد دو صفحشو که خوندم غرق شدم و تا صبح نخوابیدم تا کل کتاب رو بخونم از اون روز تا به حال بیشتر از 20 دفعه کتاب رو خونده ام و همه جملاتشو حفظم.

    جملات این کتاب ابی بود بر اتش و واقعا دوباره خودمو پیدا کردم .منو که تا یکماه پیش از هرچی جزوه و کتاب و تست بیزار بودم دوباره مشتاق کرد و موفق شدم تو کنکور سال بعد معماری قبول بشم.
    بعد از اون کتابداری هم خوندم و تصمیم دارم واسه ارشد حقوق شرکت کنم.


    دوست دارم تو این تاپیک در مورد این کتاب بگم و اسرار این کتاب. امیدوارم همانطور که برای من یک معجزه بود برای شما هم مفید باشه.
    جالبه.دقیقا 12سال قبل از نظر مالی شدم صفر.این کتاب را تهیه کردم .نویسنده اندروماتیوس.شاید تعجب آور باشد زندگی من زیر و رو شد.اکنون به همه اهدافم رسیده ام و در کمال آرامش در کنار شما عزیزانم هستم.کاش عزیزان این کتاب را تهیه کنند و هر از گاهی صفحه ای از آنرا مرور فرمایند.(بیش از 20بار این کتاب را در زمانهای مختلف مطالعه کرده ام.)
    اینستاگرام من :
    منتظر شما عزیزان هستم.
    www.instagram.com/hoshangghorbanian

  4. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید rahnama از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #63
    عضو فعال rahnama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    770
    تشکر
    10,227
    تشکر شده 4,586 بار در 772 ارسال
    خلاصه ای ازکتاب نقل از (منبع)
    خلاصه کتاب آخرین راز شاد زیستن
    اندرو متیوس

    ما برای یادگیری به دنیا آمده ایم و جهان معلم ماست
    طوری رفتار کنید که گویی در ورای هر حادثه ای ، هدف و مقصودی نهفته است و در مقابل هر حادثه ای از خود بپرسید که چرا به این نیاز داشته ایم و چه درسی از آن می گیریم
    هر کسی که قدم به زندگی شما می گذارد ، یک معلم است . حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است .
    در جهان هستی ، تبعیض وجود ندارد
    موفقیت و سعادت شما به مجموعه ای از اصول و قوانین طبیعی و چگونگی بهره گیری از آنها بستگی دارد :
    قانون کاشت و برداشت : اول باید بکاری بعد درو کني قا نون علت و معلول : اگر هیچ اتفاق خوبی در زندگی تان روی نمی دهد ، مقصر شما هستید .
    هر چه شما بهتر می شوید بازی هم بزرگتر می شود .
    هر مسئله ای به مسئله دیگر می انجامد : اگر پیشنهاد بزرگی وجود ندارد از پیشنهادهای کوچک شروع کنید .
    اصل قورباغه ای : حوادث دفعتا اتفاق نمی افتد بلکه ذره ذره مثل چاق شدن یا برشکستگی
    انضباط : خود را مکلف به انجام کارهای کوچک مثل سه جلسه ورزش در هفته کنید .
    هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند .
    امواج : زندگی به شکل موج اتفاق می افتد
    انعطاف پذیر باشید : همه چیز دنیا در حال تغییر است .

    زندگی شما بازتاب کامل اعتقادات شماست
    هنگامی که عمیق ترین باورهای خود را درباره زندگی تغییر می دهید ، زندگی شما هم به همان ترتیب دستخوش تغییر می گردد.
    درست از همان لحظه ای که بیش از حد وابسته می شوید همه چیز را به نابودی می کشید
    !اگر چیزی را می خواهی ، آن را ببخش

    به هرچه بیندیشید وسعتش می دهید
    از مغز هر انسان ، روزانه در حدود پنجاه هزار اندیشه گذر می کند . پس مثبت بیاندیشید .
    وقتی که نسبت به مسئله ای بی خیال می شوید و رهایش می کنید ، آن مسئله هم شما را رها می کند .

    پیرو قلب خود باشید
    ماموریت شما در زندگی بی مشکل زیستن نیست با انگیزه زیستن است . به دو دلیل باید در هر کاری ، حداکثر تلاش خود را به کار ببندیم : اول به خاطر شادی خودمان ، دوم به خاطر اینکه جهان هستی تنبلی وتکبر را به طریقی تنبیه می کند .
    کاری را که دوست دارید انجام دهید .

    کسی که باید مجوز را صادر کند ، خود شما هستید
    انسان پس از آغاز کردن هر کار ، انگیزه لازم را بدست می آورد .

    اگر با زندگی بجنگید ، همیشه بازنده می شوید
    اگر به دنبال آرامش ذهن هستید به پیشامدهای زندگی برچسب خوب یا بد نزنید .
    دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید
    پذیرفتن کامل یعنی عشق بدون قید و شرط .
    ماموریت تو در زندگی ، تغییر دادن جهان نیست . تو مامور تغییر خویشتنی
    اینستاگرام من :
    منتظر شما عزیزان هستم.
    www.instagram.com/hoshangghorbanian

  6. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید rahnama از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #64
    عضو فعال جواد مهرابی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    نوشته ها
    543
    تشکر
    4,586
    تشکر شده 2,509 بار در 517 ارسال
    om>





    این مطلب، نوشته‎ای کوتاه و در عین حال جذاب است که دالایی لاما برای سال
    2008 تنظیم کرده است.
    خواندن و اندیشیدن در این مطلب بیش‎تر از یکی دو دقیقه وقت نمی‎گیرد. متن
    باید حداکثر ظرف 96 ساعت از دستان شما به دیگری برسد. در آن صورت، شما خبری بس
    خوش دریافت خواهید کرد. این قانون برای همگان صادق است؛ با هر دین و مذهب و
    طرز فکری؛ حتی اگر شما اصلاً خرافاتی
    نباشید و به این حرف ها دل ندهید.
    *1- **به خاطر داشته باش که عشق**‎**های سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردن
    **‎**ها و ریسک**‎**های بزرگ محتاج**‎**اند.*
    *2- **وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.*
    *3- **این سه میم را از همواره دنبال کن:
    * محبت و احترام به خود را
    * محبت به همگان را
    * مسؤولیت**‎**پذیری در برابر کارهایی که کرده**‎**ای.*
    *4- **به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می**‎**جویی، گاه اقبالی بزرگ
    است.*
    *5- **اگر می**‎**خواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.*
    *6- *به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده*.*
    *7- **وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده**‎**ای، گام**‎**هایی را پیاپی برای
    جبران آن خطا بردار.*
    *8- **بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.*
    *9- **چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزش**‎**های خود را
    به**‎**سادگی
    در برابر آنها فرومگذار.*
    *10- **به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.*
    *11- **شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیش**‎**تر عمر کردی، با یادآوری زندگی
    خویش دوباره شادی را تجربه کنی.*
    *12- **زیرساخت زندگی شما، وجود جوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده
    است.*
    *13- **در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا می**‎**کنی و از او گله داری،
    تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایه**‎**های قدیم نگیر.*
    *14- **دانش خود را با دیگران در میان بگذار. این تنها راه جاودانگی است.*
    *15- **با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.*
    *16- **سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفته**‎**ای.*
    *17- **بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به
    هم سبقت گیرد.*
    *18- **وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست
    داده**‎**ای که چنین موفقیتی را به دست آورده**‎**ای.*
    *19- **در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن.*
    اگر می‎خواهی زندگی‎ات عوض شود، این نوشتار را به دست‎کم 5 نفر برسان.
    تا 4 نفر: زندگی‎ات به مرور بهتر خواهد شد.
    5 تا 9 نفر: زندگی‎ات آن‎سان که وفق مراد توست، خواهد گشت.
    10 تا 14 نفر: شما دست‎کم سه خبر خوش نامنتظر در سه هفته‎ی آینده خواهید شنید.
    15 نفر و بیش‎تر: زندگی شما به نحوی چشمگیر و بیرون از انتظار دگرگون خواهد شد
    و کارها همه آن‎سان که دوست می‎داری، خواهد شد.
    این پیام را همین جوری رها نکنید.
    این نوشتار را باید حداکثر تا 96 ساعت از دستان شما خارج شود.
    شما خبر خوش نامنتظری دریافت خواهید نمود.

  8. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید جواد مهرابی از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #65
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    مدیران زورگو، موفق ترند!

    پژوهشهای جدید حاکی از آن است که مدیران زورگو که به کارمندان خود زور گفته و پرخاش میکنند، بیشتر از رقبای خود از موفقیت کاری لذت میبرند؛ چرا که مردم تحت تاثیر برتری آنها قرار میگیرند.
    ایسنا:محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا دریافتند که مردم پرخاشجو از تاثیر بیشتری بر روی دیگران برخوردار بوده و براحتی و سریع از میان یک جمع انتخاب می شوند.

    در یک پژوهش دو بخشی، 200 شرکتکننده یک موضوع حل مشکل را در گروههای کوچکی انجام داده و فعالیت آنها فیلمبرداری شد. همچنین داوطلبان میزان تسلط، نفوذ و تاثیر یکدیگر و همچنین خود را در این زمان رتبهبندی میکردند.
    to continue, please follow me on my page

  10. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #66
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    اگر می خواهید سالم باشید............



    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛
    احساساتتان را بیان کنید.
    هیجانات و احساساتی که سرکوب یا
    پنهان شده باشند به بیماریهایی
    نظیر ورم معده، زخم معده، کمر درد
    و درد ستون فقرات منجر میشوند.
    سرکوبی احساسات به مرور زمان حتی
    میتواند به سرطان هم بیانجامد.
    در آن زمان است که ما به سراغ یک
    محرم میرویم و رازها و خطاهای
    خود را با او در میان میگذاریم!
    گفتگو، صحبت کردن، کلمات وسیله درمانی قدرتمندی هستند.


    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛
    تصمیمگیری کنید.
    افراد دو دل و مردد دچار دلهره و
    اضطراب هستند. دو دلی و بیتصمیمی
    باعث میشود که مشکلات و
    نگرانیها روی هم انباشته شوند.
    تاریخ انسان بر اساس
    تصمیمگیریها ساخته شده است.
    تصمیمگیری دقیقاً به معنی
    چشمپوشی آگاهانه از بعضی مزایا و
    ارزشها برای به دست آوردن بعضی دیگر است.
    افراد مردد در معرض بیماریهای
    معدی، دردهای عصبی و مشکلات پوستی
    قرار دارند.


    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛ به
    دنبال راه حلها باشید.
    افراد منفی، مشکلات را بزرگ
    میکنند و راه حلها را
    نمییابند. آنها غم و غصه، شایعه
    و بدبینی را ترجیح میدهند.
    روشن کردن یک کبریت بهتر از تاسف
    خوردن از تاریکی است. زنبور، موجود
    کوچکی است اما یکی از شیرینترین
    چیزهای جهان را تولید میکند.
    ما همانی هستیم که میاندیشیم.
    افکار منفی باعث تولید انرژی منفی
    میشوند که آنها نیز به نوبه خود
    تبدیل به بیماری میگردند.


    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛
    در زندگی اهل تظاهر نباشید.
    کسی که واقعیت را پنهان نگاه
    میدارد، تظاهر میکند و همیشه
    میخواهد راحت و خوب و کامل به نظر
    دیگران برسد، در واقع بار سنگینی
    را بر دوش خود قرار میدهد.
    مثل یک مجسمه برنزی با پایههای
    گِلی. هیچ چیز برای سلامتی بدتر از
    نقاب به چهره داشتن و زندگی کردن
    با تظاهر نیست.
    این گونه افراد زرق و برق زیاد و
    ریشه و مایه اندکی دارند و مقصد
    آنها داروخانه، بیمارستان و درد است.
    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛
    واقعیتها را بپذیرید.
    سرباز زدن از پذیرش واقعیتها و
    عدم اتکاء به نفس، ما را از خودمان
    بیگانه میسازد. هسته اصلی یک
    زندگی سالم، یکی بودن و رو راست
    بودن با خود است.
    کسانی که این را نمیپذیرند،
    حسود، مقلد، مخرب و رقابت طلب
    میشوند. پذیرفتن انتقادها، کاری
    عاقلانه و ابزار درمانی خوبی است.



    اگر نمیخواهید بیمار شوید؛
    اعتماد کنید.
    کسانی که به دیگران اعتماد ندارند
    نمیتوانند ارتباط خوبی با
    دیگران برقرار کنند و نمیتوانند
    رابطه پایدار و عمیقی با دیگران به
    وجود آورند.
    آنها معنی دوستی واقعی را درک
    نمیکنند. بیاعتمادی باعث کاهش
    ایمان فرد میگردد.
    این مطلب را برای دوستانتان
    بفرستید تا آنها نیز بیمارنشوند!


    اثری از: دکتر دراتسیو وارلا
    to continue, please follow me on my page

  12. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #67
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    7 عادتی که افراد موفق ندارند!

    ۱. انجام چندکار همزمان

    شاید به نظر هوشمندانه باشد که چند کار را به طور همزمان انجام دهید اما مساله اینجاست که همه آن کارها نتیجه ضعیفی خواهند داشت. مغز هم محدودیتهایی برای انجام کارها دارد. درست است که از عهده انجام چندکار همزمان بر میآید اما باعث ایجاد استرس میشود و نتیجه کار نیز مفید و مناسب نیست.

    راهکار: برای مفید بودن و درست انجام دادن کارها، فقط یک کار را در زمانی واحد انجام دهید. این باعث میشود تا مغز آرام باشد و با تمرکز و دقت بیشتری کار خود را انجام خواهید داد. روند پیشرفت آن نیز لذت بخش است. پس از اتمام یک کار، سراغ کار بعدی بروید.

    ۲. صرف زمان زیاد برای کارهای غیرضروری

    آیا صبح زود از خواب بیدار میشوید؟ پس احتمالا انرژی و زمان زیادی را در فیس بوک، مرتب کردن کمدها یا چت و تماس با دوستان خود هدر میدهید.

    راهکار: هر شب فهرستی از کارهایی که فردا باید انجام دهید را بنویسید. البته بیشتر از دو یا سه کار مهم را در این لیست نگنجانید. هنگام برنامه ریزیهای خود، ساعاتی که بیش از همه انرژی دارید (صبح، نیمه شب، ظهر یا...) را برای انجام کارها اختصاص دهید. پس از برنامه ریزی برای انجام کارهای مفید اگر زمانی باقی ماند میتوانید به کارهای غیرضروری رسیدگی کنید.

    ۳. میز کار شلوغ داشتن

    افرادی که میزهای شلوغ و نامرتب دارند اصولا میگویند دقیقا میدانند هر چیزی کجاست! اما این مساله صحت ندارد. به هم ریختگیهای فیزیکی برابر است با به هم ریختگیهای ذهنی. اگر فردی ذهن شلخته و نامرتی داشته باشد نمیتواند کارها را درست و دقیق پیش ببرد.

    راهکار: دو ساعت زمان بگذارید و میز کار خود را مرتب کنید. کاغذها و وسایل بیمصرف را دور بریزید. برای خود سه دسته درست کنید. آنهایی که باید یکراست به سطل زباله بروند. آنهایی که باید در پوشه یا جعبهای نگهداری شوند و آنهایی که باید در فهرست کارهای مهم قرار بگیرند.

    ۴. شروع، توقف و شروع دوباره

    عدم تداوم، دشمن ابتکار و موفقیت است. در دست داشتن پروژهای که بیش از حد نرمال زمان برده، مایوس کننده است.

    راهکار: لازم نیست باهوشترین یا با استعدادترین فرد در محل کار خود باشید، فقط باید در انجام کارهای خود ثبات و تداوم داشته باشید. کارهای خود را روزانه و بر اساس برنامه ریزی انجام دهید. حتی اگر نتیجه کار موفقیت آمیز نبود هم نهراسید و ناامید نشوید. همچون ادیسون فکر کنید؛ او گفته است: «من هیچگاه شکست نخوردم فقط ۱۰ هزار راهی پیدا کردم که کار نمیکنند.»

    ۵. اعتراف به ترس

    ترس کاملا طبیعی است. ترس، یعنی شما با خود چالش دارید. اما صرف اینکه از چیزی میترسید دلیل نمیشود از آن اجتناب کنید. شاید آن کار برای شما بهترین باشد.

    راهکار: از چیزهایی که خیلی میترسید فیلم نامه بنویسید و در عالم خیال بازی کنید. آیا آن کار شما را میکشد؟ نه؟ خوب است. به طور واقع گرایانه ببینید نتیجه انجام آن کار چیست. سناریوی ذهنی خود را مجسم و تصور کنید در حال انجام آن کار هستید. مطمئن باشید اتفاقهای بدی که فکر میکنید هرگز رخ نمیدهند. بنابراین، ترسهای خود را فراموش کنید.

    ۶. تعیین اهداف نامعلوم

    شما دوست دارید «درآمد بیشتر» یا «سلامت بیشتر» داشته باشید. اما این اهداف چه مفهومی دارند؟ این اهداف بسیار مبهم و نامعلوم هستند و نمیتوان مسیری برای رسیدن به آنها تعیین کرد. همین باعث میشود هرگز به آنها دست پیدا نکنید.

    راهکار: اهداف مشخص تعیین کنید و رنگ واقعیت به آنها ببخشید: خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع گرا و زمان دار. به جای گفتن «هدف من درآمد بیشتر است» سعی کنید مثلا در هر ماه یک مشتری بیشتر به مشتریهای خود اضافه کنید. یا برای سلامتی بیشتر، ۳۰ دقیقه در روز و ۵ روز در هفته را به ورزش یا پیاده روی اختصاص دهید.

    ۷. مقصر دانستن دیگران برای نرسیدن به اهداف خود

    مقصر دانستن دیگران بدترین طرز فکری است که کسی میتواند در راستای تحقق اهداف خود داشته باشد. شاید درآمد کم یا مدیری با درک پایین داشته باشید، اما این زندگی شماست. همیشه ناله و شکایت کردن باعث میشود در برزخ «منِ بیچاره» باقی بمانید. این دودلیها شما را از اهدافتان بسیار دور میکند.

    راهکار: از این حالت بیرون بیایید و مسوولیت پذیر باشید. شما مسوول همه شرایط زندگی خود هستید. این شما هستید که مالک گذشته، حال و آینده خود هستید. بنابراین، از شکایت و مقصر دانستن دیگران برای عدم کارایی و ناموفق بودن خود دست بردارید.
    to continue, please follow me on my page

  14. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #68
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    خود را با این عکس محک بزنید!

    این یک تست ساده شخصیت است که البته مبنای علمی مشخصی ندارد.

    اگر چشم شما بلافاصله بعد از دیدن این تصویر، بیشتر میتواند چهره انسان را ببیند، شما فرد آرام و لطیفی هستید ولی اگر چشم شما روی تصویر گرگ متمرکز میشود، شما فردی با یک زندگی پر تنش و استرس هستید.

    to continue, please follow me on my page

  16. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #69
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    خشونت های کلامی را جدی بگیرید/خشونت کلامی چیست؟

    «بی مصرف»، «احمق»، «بی ارزش»، «آدم علاف»، «همه روز برای شما مفت خورها زحمت می کشم»! آیا جملاتی نظیر این نوع هتاکی ها را از زبان همسرتان شنیده اید؟ شاید همسرتان روز بدی را گذرانده باشد و یا از کاری که انجام داده اید ناراحت و عصبانی شده باشد اما به جای اینکه یک گفتگوی عقلانی و منطقی داشته باشد به خودش اجازه بدهد جملاتی را برای بیان ناراحتی یا خشمش بیان کند که شایسته هیچ انسانی نیست. اگر همسرتان در حالت عادی انسانی خوشرو و خوش بیان باشد و به شما ابراز علاقه کند وقتی در چنین موقعیت هایی به شما هتاکی می کند بسیار متعجب می شوید و احتمالاً به احساس خوب همیشگی تان نسبت به او شک می کنید. ویژگی های خوب او این رفتارهای غیرمعقولی را غیرقابل باور نشان می دهد و مسلماً از ظرفیت درک هرکسی خارج است که چرا او باید ناراحتی اش را اینگونه ابراز کند.



    خشونت کلامی چیست؟



    آزار زبانی احساسات گستاخانه شخص برای کنترل و تحقیر فرد مقابل است. آنچه که تحمل آزار زبانی و هتاکی را سخت می کند توصیفات بی رحمانه ای است که نوع زندگی، نوع فکر و احساسات و نیازهای فرد مقابل را مورد هجوم قرار می دهد.

    بسیاری از کسانی که هتاکی می کنند و آنهایی که مورد آزار قرار می گیرند اصلاً معنای آزار زبانی را نمی دانند. معمولاً قربانیان این نوع خشونت چنین رفتاری را نادیده می گیرند آن را نادیده می گیرند و تنها زمانی که بددهانی ها با خشونت های جسمی شدید همراه شود نسبت به آن واکنش نشان می دهند. شاید اگر آنها می دانستند که خشونت های کلامی بسیار بدتر از خشونت های جسمی هستند و حقارت های پنهان آن را درک می کردند در برابر این نوع اهانت ها واکنش نشان می دادند و دنبال راه حلی برای مشکلاتشان می بودند.



    خشونت های کلامی به سادگی قابل شناخت نیستند. اگر کسی شما را کتک بزند و به جسم تان آسیب بزند می پذیرید که مورد آزار جسمی قرار گرفته اید. اما شاید ندانید که به کار بردن بعضی از الفاظ در پوشش «شوخی کردم» و «یا می خواستم سربه سرت بگذارم» ممکن است نوعی خشونت باشد و نسبت به آن حساسیت کمتری داشته باشید.




    خشونت های کلامی را بشناسید



    بسیاری از لقب های جنسیتی یا توهین آمیزی که فردی به دیگری نسبت بدهد نمونه بارز خشونت کلامی است. این نوع صفت های کلامی تحقیرآمیز به مرور زمان فرد را شایسته آن توصیفات نشان می دهد و اعتماد به نفس و شخصیت را از انسان می گیرد.

    کسی که خشونت کلامی دارد معمولاً بعد از هتاکی هایش طوری رفتار می کند که گویا اصلاً اتفاقی نیفتاده است و همه چیز مثل سابق است. این رفتار بخشی از نقشه است. زیرا معمولاً فرد قربانی بعد از دیدن چنین رفتاری تصور می کند آنچه به او گفته شده نه از روی عمد بلکه از روی بی توجهی و یا بدون قصد قبلی بیان شده است. فرض کنید همسرتان به شما بگوید «چاقالو» یا «خوابالو» و یا هر صفت تحقیرآمیز دیگری را به شما نسبت بدهد. با اینکه شما در همان لحظه جا خورده اید و توقع شنیدن چنین حرفی را نداشته اید، اما او طوری رفتار کند که گویا اسمتان را صدا زده و هیچ حرف زشتی نزده است، در این حالت شما ممکن است حرف او را جدی نگیرید و با خودتان بگویید «منظوری نداشته و یا از روی عمد حرفی نزده». این دقیقاً همان چیزی است که همسرتان می خواهد. در واقع او سعی می کند احساسات تحریک شده شما را کنترل کند بدون اینکه هیچ نوع درگیری ای پیش بیاید.



    گاهی کسی که بیش از اندازه هتاکی می کند، سعی دارد تا فرد مقابل را گناهکار و خطاکار نشان بدهد و رفتار زشتش را در پشت خطای دیگری پنهان کند. همسرتان می گوید «از بس غر می زنی و به همه چیز ایراد می گیری باعث می شی من دهنمو باز کنم» شما با خودتان می گویید «پس حق داشته به من توهین کند چون من باعث عصبانیتش شدم» شما فراموش می کنید که خطای دیگران مجوزی برای توهین و تحقیر نیست و همیشه راه حل های مسالمت آمیز دیگری نیز وجود دارد و نیازی به فحاشی کردن نیست!

    نکته قابل ملاحظه این است که اگر همسرتان در برابر جمع به شما احترام بگذارد و عشق و علاقه اش را نشان بدهد ممکن است شما تحت تأثیر قرار بگیرید و زبان تند و بی رحمانه او را در خلوتتان نادیده بگیرید و دیگر به این مسئله فکر نمی کنید که شاید این خوب جلوه کردن در جمع فقط وسیله ای برای کنترل شما و خلع سلاح کردنتان باشد برای اینکه هرگز نتوانید ادعا کنید همسرتان شما را آزار می دهد. زیرا دیگر چطور می توانید ثابت کنید که او شما را همیشه «عزیزم» خطاب نمی کند؟



    نوع دیگر خشونت کلامی، عصبانیت های غیرقابل کنترل همسر است. در مواردی که بسیاری از افراد می توانند خشمشان را کنترل کنند و با آرامش به دنبال راه حل مشکلاتشان باشند اگر همسرتان عصبانیتی مهارنشدنی و غیرعادی داشته باشد و نتواند یک مکالمه عادی را پیش ببرد او مبتلا به خشونت کلامی است.


    بیش از اندازه انتقاد کردن و تحقیر نظرات دیگری نیز یکی از انواع خشونت کلامی است. اگر همسرتان با همه نظرات شما مخالفت می کند و با لحنی تحقیرآمیز جوابتان را می دهد و در عین حال سعی می کند نظرات خودش را بهتر جلوه بدهد طوری که شماهم همه حق را به او بدهید او خشونت کلامی را در قالب کلماتی مناسب تر استفاده می کند.



    ممکن است همسرتان هیچ فحشی ندهد اما دربرابر هر نوع اظهارنظر شما فریاد بزند و با دعوا و داد و بیداد با شما مخالفت کند. او ممکن است آنقدر داد و هوار کند که شما احساس کنید اصلاً حق نداشتید حرفی بزنید.

    سکوت! سکوت می تواند یک نوع خشونت باشد. گاهی همسرتان شما را لایق همکلامی نمی داند و اصلاً به خودش زحمت واکنش نشان دادن نمی دهد. با یک لبخند سرد و یا سر تکان دادن شما را وادار به سکوت می کند و به طور ضمنی به شما القا می کند حرف هایتان بهایی ندارد.



    تمسخر نیز نمونه بارز خشونت کلامی است. شما می توانید به راحتی بفهمید که همسرتان از گفتن «دست پختتم که به مامانت رفته» تمسخر و تحقیر را بفهمید و او هم می تواند با گفتن «باور کن شوخی کردم» توهینش را توجیه کند. کمی چاشنی خنده می تواند شما را از این مرحله عبور بدهد. این ظرفیت روحی شماست که یا این نوع خشونت ها را نادیده می گیرد و یا در پس زمینه ذهنتان نگه می دارد.

    متاسفانه بسیاری از کسانی که مورد آزار خشونت های کلامی قرار می گیرند راه های مبارزه و درمان آن را نمی دانند و این شرایط را می پذیرند و در یک چرخه بیمارگونه عشق و محبت، هتاکی و خشونت به زندگی زناشویی شان ادامه می دهند. درحالیکه پذیرفتن این نوع زندگی فقط نادیده گرفتن احساسات و تجربه خوشبختی است. اگر شما در چنین چرخه ای گیر افتاده اید باید یاد بگیرید که چگونه یک زندگی درست به همراه سلامت روانی داشته باشید بدون اینکه موردخشونت قرار بگیرید. البته در مواردی که همسرتان تلاشی برای اصلاح رفتارش نکند، خشونت کلامی هرگز از بین نمی رود و در نهایت ادامه این نوع زندگی حاصلی جز افسردگی، از دست رفتن اعتماد، خودباوری و فاصله گرفتن از خوشبختی نخواهد داشت.

    در بعضی از موارد مشاوره برای یافتن راه حل کارساز است اما از آنجایی که مشاور در همه لحظات یک زندگی حضور ندارد تا همه این رفتارها را اصلاح کند نمی توان تنها به راهکارهای مشاور تکیه کرد. موارد زیادی هست که ممکن است از دیدرس مشاور یا رفتاردرمانگر پنهان بماند زیرا همانطور که فردی که خشونت کلامی دارد می تواند همسرش را کنترل کند، می تواند طوری رفتارکند که مسیر قضاوت مشاور را نیز کنترل کند و حقایق را از او نیز پنهان کند.

    شاید ناامید شده اید و چاره ای نمی بینید جز اینکه با این وضعیت کنار بیایید. اما یادتان باشد که این زندگی شماست و اگر یک بار با انتخابی غلط منحرف شده است نباید همیشه تاوان آن را با ادامه یک مسیر اشتباه بدهید. زندگی موهبتی الهی و ارزشمند است وقتی شما تسلیم مشکلاتی نظیر این نوع خشونت های خانوادگی می شوید درواقع حرمت انسانی خود را به باد می دهید و اجازه می دهید دیگران ارزش شما و زندگی تان را نادیده بگیرند. اگر می بینید اسیر آزارهای روحی دیگری شده اید به خودتان و شریک زندگیتان کمک کنید تا از این وضعیت نجات پیدا کنید.


    چه کنید و چگونه واکنش نشان بدهید؟

    وقتی همسرتان یعنی کسی که از هر فردی به شما نزدیکتر است خشونت کلامی دارد بعد از مدتی در شما این احساس ایجاد می شود که شما و احساساتتان مهم نیستید. اعتماد به نفستان را از دست می دهید و خودتان را مسئول هر اشتباه و خطایی در زندگی زناشویی تان خواهید دانست. بدترین حالت این است که باور کنید لایق این توهین ها هستید. وقتی همسرتان طاسی سرتان را مسخره می کند باور می کنید که مرد جذابی نیستید و همسرتان نیز خیلی بزرگوار است که شما را تحمل می کند. اما زمانی که می فهمید مشکل از شما نیست و این همسرتان است که دچار بی عفتی درکلام و افکارش است می توانید برای رفع مشکلتان اقدام کنید. این نکات می توانند به شما برای پیداکردن راه حل مفید باشند.

    اولین نکته ای که باید بدانید این است که «خشونت» هیچ توجیهی ندارد و هیچ کس حق ندارد با اعمال زور و قدرت دیگری را آزار بدهد. حق شما نیست که یک نفر نسبت به شما سلطه داشته باشد و آزارتان بدهد.

    نسبت به خشونتی که می بینید واکنش نشان بدهید. همسرتان باید بداند که رفتار، جملات و حرکاتش شما را ناراحت می کند او را نسبت به حقوقتان آگاه کنید. طوری رفتار نکنید که او خودش را پیروز این میدان بداند و فکر کند بازی را با عقب نشینی شما برده است.


    اگر همسرتان در حالت های عادی فردی منطقی، آرام و دوست داشتنی است می توانید از او بخواهید تا رفتارش را اصلاح کند. می توانید با همراهی هم، زمانی که او شروع به توهین و تحقیر می کند به او هشدار بدهید و کلمات جایگزین را یادآوری کنید.

    با توافق هم، از مشاور و رفتار درمانگر کمک بگیرید. راهکارهای مشاور برای کنترل خشم، عصبانیت و یا شوخ طبعی آزاردهنده می توانند بسیار کارساز و مفید باشند.

    هرگز در خشونت های همسرتان همراهیش نکنید. برای اینکه به او بفهمانید که هتاکی می کند و شما را آزار می دهد نباید با مقابله به مثل پاسخش را بدهید. هر واکنش تند شما به رفتار همسرتان به معنی پیروزی او است زیرا او را به هدفش که آزار شما یا تیکه انداختن و تحقیراست نزدیک می کند.

    نتیجه رفتارش را به او تذکر بدهید. او را نسبت به فرزندانتان حساس کنید. به او یادآوری کنید که رفتار و طرز صحبتش الگوی فرزندانتان قرار می گیرد. اگر فرد معقولی باشد کمی به نتایج عملش فکر می کند.

    درمواردی که خشونت و آزارهمسرتان شدید و غیرقابل کنترل است می توانید آن را با خانواده و یا دوستانتان مطرح کنید و احساساتتان را بیان کنید. آنها با شناختی که از شما دارند می توانند همراهیتان کنند و راه حلی را نشانتان بدهند.

    اگر خشونت کلامی با آزارهای جنسی و جسمی همراه است و همسرتان برای درمان خودش هیچ همکاری و کمکی نمی کند لزومی ندارد بمانید و تحمل کنید. امنیت روانی، جسمی و عاطفی شما فراتر از حفظ رابطه ای است که درآن هیچ چیز جز آزار و اذیت وجود ندارد. به ویژه اگر فرزندانی داشته باشید که در معرض این خشونت ها قرارداشته باشند و از خشونت های این رابطه آسیب ببینند باید به شکل جدی تری به این مسئله فکر کنید.

    ادامه زندگی با فردی که خشونت طلب است به ظرفیت های روحی شما بستگی دارد. چقدر حاضرید هزینه کنید؟ چقدر انرژی برای اصلاح رفتار او دارید؟ تحمل و امید شما چقدر است؟ دلایل و انگیزه های شما برای حفظ این رابطه چیست و تا چه اندازه عقلانی و ارزشمند است؟ کسی که تعیین می کند این زندگی باید ادامه پیدا کند و یا تمام شود شما و همسرتان هستید.

    جدایی آخرین راه حل است. وقتی همسرتان با گفتگو، همراهی، مشاوره و هشدارهای شما تغییری در رفتارش نمی دهد می توانید به گزینه جدایی فکر کنید. این نتیجه ای است که ممکن است مشاور و یا حتی خانواده و دوستانتان نیز به آن برسند و به شما پیشنهاد بدهند.
    to continue, please follow me on my page

  18. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #70
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    رازهای آرامش درون چیست؟
    .
    ۱. راز آرامش درون خویشتنداری است، انرژیهای خود را پراکنده نکن، بلکه آنها را تحت نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایتشان کن.
    ۲. راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.
    ۳. راز آرامش درون در زمان حال زندگی کردن است، گذشته و آینده را درچرخه ذهنی ابدیت رها کن.
    ۴. راز آرامش درون در آسایش درون است، یعنی آسایش جسمانی ، عاطفی ذهنی و معنوی.
    to continue, please follow me on my page

  20. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید آمن خادمی از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 7 از 9 نخست ... 456789 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •