سبد سهام به ترتیب وزن
کیسون۴۰درصد (از مهر ۹۸ سهامداری)
اوان ۳۵ درصد(از شهریور ۹۸سهامداری)
بنو ۱۰ درصد
گشان ۵درصد
قرن ۵ درصد
شستا،صبا ،کرمان جمعا ۵درصد
سبد سهام به ترتیب وزن
کیسون۴۰درصد (از مهر ۹۸ سهامداری)
اوان ۳۵ درصد(از شهریور ۹۸سهامداری)
بنو ۱۰ درصد
گشان ۵درصد
قرن ۵ درصد
شستا،صبا ،کرمان جمعا ۵درصد
ارزش بازار ایران خودرو (#خودرو) به 225 هزار میلیارد تومان رسیده است خریداران که عمدتا" سرمایه گذار خرد هستند حتما" دقت نمایند
هلدینگ های بزرگ ارزش بازار : وغدیر 130 هزارمیلیارد/ تاپیکو 150 هزار میلیارد/ فارس با 25 میلیون تن ظرفیت پتروپالایشی 400 هزار میلیارد
با سلامنوشته اصلی توسط گرگین خان
من این سهم را ندارم ولی برام جای سوال است اگر قیمت امروز برای خودرو بالاست ! چرا با وجود بیش از 300 میلیارد سهم ! شاهد عرضه آنچنانی نبودیم .؟ حالا اگر فرض بگیریم سهامداران عمده تصمیم به عرضه ندارند چرا سهامداران شناور سهم ، که بالای 66 میلیارد سهم می شود عرضه کننده نیستند ؟ انتظار من این است که در این قیمتها حداقل روزی بالای 5 میلیارد سهم معامله شود !
خودرو کاملا هدفمند و مدیریت شده در حال باد شدن هست
و از یک بادکنک کوچک به یک سوپر بالن تبدیل شده است
نکته این است
خودرو ۱۰۰تومنی را نباید ۷۰۰تومن خرید و بعدا نق زد
اين باد شدن ها فعلا براي خيل عظيمي از فعالين بازار غير قابل درك است ولي به مرور دلايل براي آنها مكشوف خواهد شد .
دلیلش برای من بشخصه مشخصه قراره این شرکت سود ده بشود در حد پتروشیمی نوری!!!!!!!!!!!!!!مارادوناهای بورسی که با دست خدا گل میزنند و خرسندند!! ما اگر شستا خریدیم دلیلش مشخص بود و هست. اما خودرو ... اسمش را بگذاریم سفته بازیه جناب روحانی بهتر نیست؟
نکنـــد پــــرده چـون فـــرو افتـــد.......داستــــان داستـــــان زر بــاشد/ زير اين نيم کاسـه هاي قشنگ .......نکنـــد کاســه اي دگـــر بـــاشد /نکنـــد آنـکه درس ديـن مي داد....... از خــــدا پـاک بـي خبـر بـــاشد. . .
بازار سرمايه
وقتی همه چیز صف خرید است یا همه چیز صف فروش، تصمیم گرفتن بسیار ساده می شود. معمولا بازدهی ها به هم نزدیک می شود و افراد حس مشترکی دارند.
وقتی بازار رِنج می شود، برخی در مثبت ها خرید می کنند، بعد که منفی می شود، از ترس زیان می فروشند و این را تکرار می کنند، آنگاه می گوییم این می شود تجربه برایشان که ابتدا سعی کنند روند را تشخیص دهند و بعد اقدام به خرید و فروش کنند.
بعد از این هر معامله گری، تا آخر عمر تلاش می کند که روند را تشخیص دهد چون متوجه می شود، اصل و اساس رسیدن به بازدهی مناسب در تشخیص درست روند است هرچند با اندکی تاخیر.
اما گاهی می شود، که بازار در یک نقطه ای قرار می گیرد که تعدد بازيگر، تعدد اخبار، تعدد تصمیم گیری و نظایر آن، آزاردهنده می شود.
البته این مساله خاص کشورهایی نظیر ایران است اما هم اکنون به آن نقطه رسیده ایم که تصميم گيران دولتي هم نمی دانند تصمیم درست چیست. شاید اگر ما هم بودیم، نمی توانستیم بهتر عمل کنیم اما در حال حاضر وقت آن است که مراقب سرمایه خود باشید چون کسی به فکر شما نیست!
دولت نمی توانند پای تصمیم خودشان بمانند اما من و شما که می توانیم! لذا روی دولت و تصمیم سیاسی آن ها حساب ويژه باز نکنید.
اگر سهم ارزنده است بخرید و نگه دارید. اگر نیست، بفروشید،
حتما پرتفویی بچینید که به آن اعتقاد دارید و با فکر خودتان آن را چیده اید وگرنه بازار سهام در شرايط فعلي سپاه بی سردار است!
وقتی حمله می کنیم، یک سری فکر جمع کردن غنائم می افتند و نظم را به هم می زنند، وقتی باید عقب نشینی کنیم، هر کسی یک طرفی فرار می کند.
خودتان هستید و خودتان، یک استراتژی بچینید، پای آن بمانید چون کسی به فکر سرمایه شما نیست.
همه جوانب را بسنجید، پازل ها را کنار هم بچینید، با عقل و منطق تصمیم بگیرید، فردا مثل یک ربات به آن عمل کنید.
من اینطوری عوض شدم!
به مدت چندين سال همسرم به یک اردوگاه در صحرای (ماجوی) کالیفرنيا فرستاده شده بود. من برای اینکه نزدیک او باشم، به آنجا نقل مکان کردم واین درحالی بود که از آن مکان نفرت داشتم.
همسرم برای مانور اغلب در صحرا بود و من در یک کلبه کوچک تنها می ماندم. گرما طاقت فرسا بود و هیچ هم صحبتی نداشتم. سرخ پوست ها و مکزیکی ها ی آن منطقه هم انگلیسی نمیدانستند. غذا و هوا و آب همه جا پر از شن بود. آنقدرعذاب می کشیدم که تصمیم گرفتم به خانه برگردم و حتی قید زندگی مشترک مان را بزنم.
نامه ای به پدرم نوشتم و گفتم یک دقیقه دیگر هم نمی توانم دوام بیاورم. می خواهم اینجا را ترک کرده و به خانه شما برگردم. پدر نامه ام را با دوسطر جواب داده بود، دو سطری که تا ابد در ذهنم باقی خواهند ماند و زندگی ام را کاملا عوض کرد.«دو زندانی از پشت میله ها بیرون را می نگریستند...یکی گل و لای را می دید و دیگری ستارگان را!»
بارها این دو خط را خواندم واحساس شرم کردم.
تصمیم گرفتم به دنبال ستارگان باشم و ببینم جنبه مثبت در وضعیت فعلی من چیست؟
با بومی ها دوست شدم و عکس العمل آنها باعث شگفتی من شد.
وقتی به بافندگی و سفالگری آنها ابراز علاقه کردم، آنها اشیایی راکه به توریست نمی فروختند را به من هدیه کردند.
به اشکال جالب کاکتوس ها و یوکاها توجه می کردم.
چیزهایی در مورد سگهای آن صحرا آموختم و غروب را مدام تماشا می کردم. دنبال گوش ماهی هایی می رفتم که از میلیون ها سال پیش، وقتی این صحرا بستر اقیانوس بود، در آنجا باقی مانده بودند.
چه چیزی تغییر کرده بود؟
صحرا و بومی ها همان بودند.
این نگرش من بود که تغییر کرده و یک تجربه رقت بار را به ماجرایی هیجان انگیز و دلربا تبدیل کرده بود.
من آنقدر از زندگی در آنجا مشعوف بودم که رمانی با عنوان ” خاکریز های درخشان” در مورد زندگی درصحرای ماجوی نوشتم.
من از زندانی که خودم ساخته بودم به بیرون نگریسته و ستاره ها را یافته بودم.
اگر به فرزندان خود رویارویی با سختی های زندگی را نیاموزیم در حق آنها ظلم کرده ایم
آیین زندگی /دیل کارنگی
بیشتر از هر زمانی نیاز به محافظه کاری در بازار هست واحساس میشود
برای افراد عجول و کم طاقت ،پرهیز از معاملات هیجانی و خرید و فروش پی در پی را پیشنهاد میکنم
بازار همچنان روند صعودی دارد ولی ذکر این نکته خالی از لطف نیست که چاقویی که سقوط میکند رو نباید گرفت
به بازار زمان بدهید و اگر به تحلیل و سهم خود ایمان دارید سهامداری کنید .
پ.ن:بنده همچنان با سبد قبلی سهامداری خواهم کرد
بازار های موازی هم همسو با بازار بورس رشد خود را کرده اند و خروج پول از سهام و تبدیل به هر یک از آنها فقط باعث فریب ذهن و از دست دادن موج های صعودی در بازار خواهد بود .
رستگاری در بورس
رستگاری در شاوشنک یکی از فیلم های مطرح و خوب سینمای جهان بوده و جز بهترین فیلم های تاریخ سینما به شمارمیرود . یکی از بهترین سکانس های این فیلم که مرا میخکوب کرد جایی بود که زندانی های جدید با اتوبوس می آیند و وارد زندان می شوند . در فیلم نشان میداد قدیمی های زندان که رد (مورگان فریمن) رئییس آنها بود مشغول شرط بندی روی زندانی های تازه وارد میشوند . هر کدام روی یکی شرط می بندند . در ان لحظه از فیلم پیش خود فکر میکردم حتما شرط می بندند که مثلا جرم کی قتل است و یا ... .
شب می شود و زندانی های جدید وارد سلول های خود میشوندو درست یکی از بهترین صحنه های این فیلم رقم میخورد ...
زندانی های قدیمی بی صبرانه منتظر لحظه موعود هستند ! بله آنها روی این شرط بسته بودند که کدام زندانی تازه وارد زودتر از همه زیر گریه می زند و از شرایط گلایه میکند و استیصال یک انسان را به معنای واقعی کلمه نشان میدهد.درواقع آنها روی ترس و تحمل و بی صبری تازه وارد ها شرط می بستند !
رستگاری درشاوشنک حرفش این بود صبر کنید و کمی سختی ها را باید تحمل کرد. با کمی صبر، تحمل کردن مشکلات و ازار و اذیت ها و البته داشتن یک نقشه خوب و درست، میتوان به رستگاری رسید . خیلی شبیه بازار ماست ... نه ؟! انگار منفی و مثبت های اخیر هم میخواهند به ما بگوید باید مشکلات و سختی های این بازار را تحمل کرده و قرار نیست هر روز مثبت باشیم ولی نکته مهم تر داشتن یک نقشه خوب است . این که بدانی حداقل در این بازار چه کاره خواهی بود و صد البته ترس را کنار گذاشته و صبر را هم کنار او قرار دهید .این که یک شبه ره صد ساله رفتن تبعات زیادی دارد ...
شاید بازار هفته بعد دوباره رشد را آغاز کند و شاید هم چند وقتی درجا بزند و درگیر صعود و نزول شود .
مهم این است که به رسم کسب وکار این بازار پی برده و احترام بگذاریم.
در بین تمامی بازارهای اقتصادی و سرمایه گذاری کشور شک نکنید بازار سرمایه تمیز ترین (حتی تمیزتر از سینما جناب اقای کارگردان... )،شفاف ترین ، مفیدترین ، کاراترین و از دید ما برای عموم جامعه پرمنفعت ترین بازار است منتهی اینجا صبر و آشنایی کامل به بازار است که شما را رستگار خواهد کرد .
رستگاری در بورس درست شبیه پایان فیلم رستگاری در شاوشنک صبر و نقشه و استراتژی خوب میخواهد ...
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول