صفحه 79 از 127 نخست ... 29697677787980818289 ... آخرین
نمایش نتایج: از 781 به 790 از 1267

موضوع: سینــــــما

  1. #781
    عضو فعال Davar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2017
    نوشته ها
    2,173
    تشکر
    17,047
    تشکر شده 9,305 بار در 2,019 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    Scent Of A Woman
    "عطرخوش زن" رو دیدم عالی بود
    آل پاچینو میگه: توی دنیا دو کلمه هست که بسیار زیبا و دوست داشتنی هست
    که حتما باید بهش برسی، زن و ماشین فراری!!
    وقتی به مراد اولی میرسه .....
    ببینید قشنگه.
    ********************************
    توی فیلم کلماتی هست که نمیشه با خانواده دید.
    .

  2. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید Davar از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #782
    عضو جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    همین نزدیکی ها
    نوشته ها
    14
    تشکر
    92
    تشکر شده 83 بار در 14 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    گویا طبق آخرین خبرهای رسمی تایید شده، Daniel Craig آخرین نقش خود را در جیمزباند ایفا کرده است و از این به بعد نقش جیمزباند به بازیگر دیگری سپرده میشود. از حالا یکی از گزینه ها را " تام هاردی " و " تام کروز " می دانند.
    به نظر شما جیمزباند بعدی سینما کیست؟
    بنده از چند سال پیش نظرم روی یک شخص دیگری است. از همان ابتدا این بازیگر را در قامت رسمی کت و شلوار و نوع رفتار و گفتار و راه رفتن و چهره و میمیک صورت دیدم، مامور مخفی 007 جیمزباند برایم تداعی شد.
    بله از نظر من Henry Cavill شاید بهترین انتخاب و گزینه برای جیمزباند باشد.
    نظر شما دوستان چیست؟ دوست دارم در این مورد صحبتهای سایرین را بدانم و به نظر شما در بین بازیگران، کدام گزینه بهترین انتخاب برای نقش جیمزباند بعدی سینما است.

  4. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید کاوه. از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #783
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2020
    نوشته ها
    460
    تشکر
    1,190
    تشکر شده 1,804 بار در 422 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط کاوه. نمایش پست ها
    گویا طبق آخرین خبرهای رسمی تایید شده، Daniel Craig آخرین نقش خود را در جیمزباند ایفا کرده است و از این به بعد نقش جیمزباند به بازیگر دیگری سپرده میشود. از حالا یکی از گزینه ها را " تام هاردی " و " تام کروز " می دانند.
    به نظر شما جیمزباند بعدی سینما کیست؟
    بنده از چند سال پیش نظرم روی یک شخص دیگری است. از همان ابتدا این بازیگر را در قامت رسمی کت و شلوار و نوع رفتار و گفتار و راه رفتن و چهره و میمیک صورت دیدم، مامور مخفی 007 جیمزباند برایم تداعی شد.
    بله از نظر من Henry Cavill شاید بهترین انتخاب و گزینه برای جیمزباند باشد.
    نظر شما دوستان چیست؟ دوست دارم در این مورد صحبتهای سایرین را بدانم و به نظر شما در بین بازیگران، کدام گزینه بهترین انتخاب برای نقش جیمزباند بعدی سینما است.
    دانیل کرگ برای نقش جیمز باند امدادی الهی بود! کاریزماتیک، سرد و با صلابت و همۀ آنچه که از این کاراکتر انتظار میره رو داره. به عنوان جایگزین هنری کویل فیزیک مناسب رو داره. چهره اش اندکی پختگی و پیچیدگی بیشتری طلب میکنه! چیزی مثل شون کانری یا همین دانیل کرگ. زمانی صحبت از باندِ مونث و یا جیمز باندِ سیاهپوست (با حضور ادریس آلبا بازیگر سریال «لوتر») هم بود. در مجموع ای کاش علی الحساب همین دانیل کرگ ادامه میداد ولی ظاهرا دیگه قصدی نداره.

  6. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید Bourse-Plan از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #784
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2020
    نوشته ها
    460
    تشکر
    1,190
    تشکر شده 1,804 بار در 422 ارسال

    پاسخ : سینــــــما



    افسوس که همین امروز صبح از شون کانری و جیمز باند حرف زدیم و الان خبر اومد که در 90 سالگی درگذشته...

  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید Bourse-Plan از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #785
    Banned
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    محل سکونت
    Neverhood
    نوشته ها
    72
    تشکر
    31
    تشکر شده 481 بار در 70 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط علیرضا حسنی نمایش پست ها
    فیلمی که این اواخر دیدم و به نظرم بسیار زیبا بود فیلم her با بازی یوآخیم فینیکس که روایتی ست از پیچیدگی های روابط عاشقانه انسانی در دنیای مدرن. هر چند شاید تجربه مشترک خلا عاطفی و تجربیات احساسی نقش اصلی فیلم برای افرادی که تجربه یک شکست عشقی و یا طلاق داشته باشن بسیار ملموس تر و دلپذیر تر باشه
    .
    یه سکانس جالب داره اونجایی که فینیکس متوجه تغییر رفتار دوست دختر مجازی اش میشه و ازش دلیل اش رو می پرسه و دوست دخترش می گه که همزمان وارد رابطه با 400 تا ربات و کامپیوتر شده و برای همین وقت کافی برای اون نداره !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیمیاگر نمایش پست ها
    به نظر من 50% از گیرایی این فیلمِ فوق العاده، مدیون همان صدای خاص و گرفته اسکارلت جوهانسون است.
    .
    فیلم Lucy از جوهانسون هم دیدنی است.

  10. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید ریچارد از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #786
    عضو عادی کیمیاگر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    270
    تشکر
    2,054
    تشکر شده 1,640 بار در 267 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط کاوه. نمایش پست ها
    ....
    ....
    ....
    فکر کنم اولین مرتبه که فیلمی از شارلیز ترون دیدم، فیلم وکیل مدافع شیطان در کنار آل پاچینو و کیانو ریوز بود، با اینکه جزء اولین بازی هایش بود و خیلی جوان، آنجا هم خیلی قوی و خوب ظاهر شد.
    دو سال پیش فیلم کمدی وسترن A Million Ways to Die in the West - یک میلیون راه برای مردن در غرب - از شارلیز ترون دیدم، با اینکه از نظر سینمایی فاقد ارزش هنری است و پر از حرفهای درجه R+، اما دو ساعت خندیدم. اگر این فیلم کمدی سیاه را ندیدید به شما پیشنهاد میکنم ببینید، به عنوان یه تفریح چند ساعته....
    2- چه اشاره ای داشتید به برگمان، آنتونیونی و...........یادش بخیر یک دورانی داشتم که فقط به دنبال تماشای فیلم های فلسفی و عرفانی و هنری بودم ، آنهم در سنین کم......عیب از خود من بود در مورد فیلم و فیلم دیدن خیلی زود بزرگ شدم. یعنی در فیلم دیدن کودکی نکردم که این درست نبود. هنوز نوجوان بودم که عاشق فیلم های آندری تارکوفسکی - کریشتوف کیشلوفسکی - اینگمار برگمان- آندری وایدا- آنتونیونی بودم...... راستش را بخواهید بعضی وقتها آنقدر مفاهیم فیلم ها سنگین و عمیق بود که بعضی جاها از فیلم را متوجه نمیشدم.....12 سالم بود که فیلم مهره هفتم را 7 الی 8 مرتبه دیدم، خواننده همیشگی مجله فیلم و مجله کایه دو سینما فرانسه بودم که چیزی ازش نمیفهمیدم....مثلا یه سالی فیلم سکوت بره ها جایزه اسکار گرفت و من نوجوان که اخبار سینمایی را دنبال میکردم، کل تهران و ایران را گشتم تا مثلا نسخه ای از این فیلم پیدا کنم، نه آنزمان سی دی و دی وی دی و ماهواره ای بود نه سایت و اینترنتی که بشود فراهم کرد.... دیدن این فیلم برای من آرزو شده بود.....چند سال بعد یه آشنایی که ساکن آمریکا بود ، نخسه VHS را برایم آورد که در فرودگاه و حراست تحت شدیدترین کنترل ها بازبینی شد.
    میگویند که مثلا دوران پسا کرونا ، دوران پسا مدرن و یا دوران پسا خیلی چیزها...........آقا من راحت بگم، من خیلی وقت و خیلی سال است که از این دوران و از این ذهنیت عبور کردم. الان فیلم دیدن برای من مثل خوردن یه راحت الحلقوم است. اصلا دیگر دنبال دیدن فیلم های عمیق و چند لایه و سنگین نیستم.
    شاید این برگرده به سن و سال و شرایط ذهنی و زیستی و محیطی آدم که دیگه مثل گذشته سختگیر و کمال گرا و ایده ال گرا نیست. الان خیلی راحت با مسایل کنار میآیم و از خیلی چیزها که قبلا خوشم نمی آمد، الان راحت می پذیرم.
    مثلا چند سال پیش فیلم Baywatch‎ ، تمشک طلایی بدترین فیلم سال را گرفت. اتفاقا من این فیلم را دیدم و لذت بردم. درسته از نظر سینمایی و هنری فاقد ارزش است. اما دیدن این فیلم برای من به عنوان 2 ساعت شادی و تفریح و سرگرمی جذاب بود.
    در شرایط فعلی من از دیدن فیلم های کمدی درام ، فانتزی بیشتر لذت می برم تا دیدن فیلم های عمق چند لایه.
    این موضوع شاید برای خیلی از ما رخ دهد، یادم می آید چند سال پیش از داریوش مهرجویی پرسیدن که چرا دیگه از شاهکارهای گذشته خودتون خبری نیست و فیلم هایی به مانند ( سارا ، بانو ، پری ، لیلا ، درخت گلابی ) نمیسازید. ایشون گفتن که آن فیلم ها حاصل یه دوره از زندگی من بود. دیگه نه الان آن حال و هوای گذشته را دارم و نه حوصله. ذهنیت من و جامعه و مردم امروز با آن دوران فرق کرده.
    ....
    .
    سلام به دوستان

    در 12 سالگی و مهره هفتم برگمان! پس خیلی زود خودتون رو درگیر سینمای هنری اروپا کرده اید. از یه لحاظهایی خوبه در اون سن و سالها، چون دیدن این فیلمها ذهن آدم رو کاوشگر و در جستجوی معنا بار میاره. از یه لحاظهایی هم سطح توقع رو بالا میبره هم ممکنه از دیدن ژانرهای دیگر اون لذتی که باید ببره رو نبره و از دیدن فیلمهای روز و خوب سینما، جا بمونه.
    در مورد حس و حال، بنده هم مانند شما خیلی از حس و حالها و ذائقه هایم درخصوص فیلم دیدن عوض شده که فکر کنم مقتضای زمان و سن باشد. خیلی وقتها، فقط میخواهم در یک فرصتی که پیدا میشه یه فیلم خوش ریتم و با ضرباهنگ بالا و نفس گیر ببینم، بلکه یه دو ساعتی از این دنیا فارغ بشم.

    فیلمهای کمدی خوش ساخت هم خستگی ذهنی رو واقعا برطرف میکنن.
    حالا که حرفش شد، فیلم The Hustle 2019 رو پیشنهاد میکنم که فیلم کمدی پر موقعیتی هست با بازی آن هاتوی و ربل ویلسون. دو تا خانم اند که در کلاهبرداری از مردان با هم رقابت میکنن. خیلی خندیدم از دست مخصوصا ربل ویلسون. فکر نمیکردم یه روزی از بازیش خوشم بیاد!

    از داریوش مهرجویی گفتید. چه خوبه که دوستان در مورد فیلمهای خوب چند ساله اخیر سینمای ایران هم بنویسند. از فیلمهای آخری که دیدم، فیلم قسم فیلم خوبی بود .

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید کیمیاگر از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #787
    عضو عادی کیمیاگر آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    270
    تشکر
    2,054
    تشکر شده 1,640 بار در 267 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bourse-Plan نمایش پست ها
    من هم مانند شما این فیلم را اولین بار همان حوالی دیدم. اساسا در سینمای دهه های 60 و 70 میلادی یک مجموعه فیلم عالی با محوریت رفاقت یک زوج مردانه (تاکید بر مرد بودن هر دو طرف است) ساخته شد که در ایران به «فیلم های رفاقتی» هم معروف است و «پاپیون» هم به نوعی در همین دسته قرار میگیرد. نمونه های دیگرش «بوچ کسدی و ساندیس کید» به سال 1969 یا «دو نفر با هم تاختند» به سال 1961. چنین فیلم هایی در روزگار فعلی کمتر ساخته میشود شاید به خاطر کمرنگ شدن مفهوم رفاقتِ غیرجنسیِ مردانه، میان دو همجنس (که بر پایه رفاقت است و ربطی به مسائل جنسی ندارد) و دیگری کمبود بازیگران کاریزماتیکی که بتوانند شیمی و اتمسفر دو نفره را خلق کنند. همین فیلم «پاپیون» دو سه سال پیش با بودجه 10 میلیون دلاری بازسازی شد ولی توفیقی کسب نکرد. نام «پاپیون» را که میشنوم همیشه ابتدا موسیقی متن معروف آن در ذهنم جاری میشود و سپس پلان پایانی که آنری شاریر ملقب به پاپیون (استیو مک کوئین) سوار بر امواج دریا بالاخره موفق به فرار میشود و فریاد میزند «آهای حرومزاده ها، من هنوز زنده ام» و البته بعدش ترانه ای زیبا به فرانسوی هم پخش میشود که در نسخۀ پخش شده از تلویزیون ایران سانسور شده بود. این پایانبندی، یک سویۀ هولناک کمتر لمس شده هم دارد: لویی دگایی (داستین هافمن) که در جزیره شیطان میماند چون میترسد بپرد و تا ابد محبوس خواهد ماند. منطقا همه ما در زندگی عادی و روزمره لویی دگا هستیم و از آزادی حقیقی ترس داریم و حاضر نیستیم بهای آن را بپردازیم، و شاید زیبایی چنین فیلم هایی در همین باشد که ما برای ساعتی با دیدن آنها غرق در دنیای دیگری میشویم، دنیایی که میدانیم در واقعیت از آن ما نیست!
    ....
    سلام.
    من هم با کاوه جان هم نظرم. شما دید و درک خوبی از سینما دارید و حتما شیرین خواهد بود خواندن تحلیلهای شما...
    نکته فیلمهای رفاقتی که گفتید منو به فکر برد. سرچ میکردم تو ذهنم که چه فیلمهایی اخیرا از این تیپ دیده ام...

    پاپیون فیلم موندگاری بود. فیلمی برای همه اعصار. با موسیقی به یاد ماندنی اش.
    با هربار دیدنش، من در دقایق آخرش همیشه به شدت تحت تاثیر قرار گرفته ام.

    یک فیلم خیلی خیلی خوبی که در رنج پاپیون است، فیلم The Count of Monte Cristo (2002) است. براساس همین رمان از الکساندر دوما. فیلم حکایت رکب خوردن و به زندان افتادن و فرار و خودسازی است و درنهایت انتقام... انتقامی که خیلی جالب گرفته میشود.
    خیلی من این فیلم رو دوست داشتم و دارم. خصوصا آن مراحل خودسازی اش که در زندان اتفاق میافتد. یک جورهایی حکایت چگونگی ثروتمند خودساخته شدن است.

    زمان فیلم طولانی است اما واقعا ارزش دیدن دارد.

    The Count of Monte Cristo (2002) - IMDb

  14. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید کیمیاگر از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #788
    عضو جدید
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    همین نزدیکی ها
    نوشته ها
    14
    تشکر
    92
    تشکر شده 83 بار در 14 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیمیاگر نمایش پست ها
    سلااام بر دوست قدیمی و بزرگوار کاوه عزیز ...
    باور نمیکنید چقدر خوشحال شدم از دیدنتون

    یادم رفت... بله . شارلیز ترون ... دیدید شما bombshell رو؟ فیلم خیلی خوبی بود به نظر من. خوش ریتم و خوش ساخت. دو تا فیلم اخیرا از شارلیز ترون دیدم هر دو عالی بودند. یکی این و یکی old guard
    سلام،عرض ادب
    فیلم bombshell را دیدم. فیلم خوبی بود و خط روایی داستان به خوبی در قالب سینمایی رعایت میشد. خوبی فیلم میدونید چی بود!؟ همه چیز فیلم اندازه و به جا بود. میشد به فیلم خیلی شاخ و برگ اضافه کرد و برخی جاها گل درشت و اغراق بشه که خدا را شکر فیلم در این دام نیفتاد. کارگردان میتوانست در خیلی جاها زیاده روی کنه و حس تعلیق و یا حس نفرت و مثبت و منفی فیلم را زیاد کنه که به درستی توازن و تعادل حفظ کرد.
    ریتم فیلم خوب بود و فیلم تا آخر سرپا بود و کشش و جاذبه 2 ساعت تماشا را داشت. بازی شارلیز ترون در فیلم فوق العاده است......جوری گریم شده که چند سال به سن واقعی خودش اضافه بشه و نقش زن پخته و جا افتاده را به خوبی ایفا کنه.
    من همیشه به بعضی از فیلم بین های حرفه ای و عاشقان سینما این مطلب میگم که در فیلم خوب و بازی خوب، قرار نیست فیلمساز و بازیگر دست به کاری بزرگ و عیجب بزنه و فیل هوا کنه.
    بعضی ها فکر میکنن که مثلا بازیگری خوب است که در نقش های روانی، چند شخصیتی، معتاد، دیوانه، کور و کر و لال، بازی های عجیب و غریب انجام بده و شاهد رفتار و گفتار مبالغه آمیز و گل درشت باشیم.
    خیر، اینها نشان های فیلم خوب و بازی خوب نیستند.
    بعد از ماجرای رسوایی هاروی واینستین تهیه کننده سینما و راجر ایلز مدیر اجرایی شبکه فاکس نیوز، معمولا شاهد موج چنین فیلم هایی هستیم. یک موردی که قابل توجه است، اینکه خیلی راحت و با آزادی در مورد این موضاعات فیلم ساخته میشه و حتی مستقیم به شخص مورد نظر و شبکه تلویزیونی پرقدرت اشاره میشه و هیچ مشکلی و ممانعتی ایجاد نمیشه......حالا شما مقایسه کنید با کشور خودمون که بازیگر فیلم لهجه فلان منطقه را دارد، از نماینده مجلس و مردم آن منطقه اعتراض میکنند و خواستار عذرخواهی کارگردان و عدم پخش سریال را دارند و یا مثلا در فیلم شوکران، بخاطر اینکه بازیگر زنش پرستار بود، شاهد اعتراض و تعصن جامعه پرستاری بودیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Bourse-Plan نمایش پست ها
    چه پیشنهادهای جذابی. «همه چیز درباره ایو» البته شگفت انگیز است و پیشروتر از زمان. در سال 1950 دو فیلم به فاصله ای اندک اکران میشوند: یکی همین فیلم و دیگری «سانست بولوار/Sunset Boulevard» و وجه اشتراک هر دو، دهن کجی به سیستم و نظام نمایش است. اولی در عالم تئاتر و دومی سینما. در هر دو فیلم ستاره ای رو به افول و در مرز فراموشی، با چنگ و دندان سعی می کند جایگاه خود را حفظ کند ولی چرخ دنده های سیستم چنین اجازه ای به او نمیدهد. چنین مضمونی برای هالیوود کلاسیک غیرمنتظره بود و جالب آنکه در نهایت اکثر اسکارهای آن سال شامل فیلم، فیلمنامه، داستان، کارگردانی، مرد مکمل، موسیقی متن، ضبط صدا، طراحی صحنه و طراحی لباس را این دو فیلم مشترکا درو کردند و تعجب آور آنکه اسکار بهترین بازیگر زن نه به گلوریا سوانسونِ «سانست بولوار» (که به اعتفاده بنده بهترین فیلم تاریخ سینماست) رسید و نه بتی دیویسِ جادوییِ «همه چیز درباره ایو»!

    در مورد «شاهدی برای تعقیب/Witness for the Prosecution» ممکن است ریتم فیلم تماشاگر امروزی را اذیت کند ولی بنده کمتر نمونه ای را در تاریخ سینما به یاد دارم که چرخش و پیچش داستانی و رودست زدن به مخاطب را در 3 پله و در ظرف چند دقیقه پایانی رونمایی کند! درست لحظه ای که شما تصور میکنید همه چیز حل و فصل و مجرم شناخته شده، ورق بر میگردد و پشت سرش یک پیچش دیگر که اصلا انتظارش را نداشته اید! همچنین بازی چارلز لاتون، به مانند همیشه، در اینجا در نقش وکیل مدافع پرونده ستودنی است.

    در مورد «منشی همه کاره او/His Girl Friday» که در بین 100 فیلم محبوب عمر اینجانب هم جا دارد بسیار نوشته اند. ریتم و ضرباهنگ مافوق سریع آن در تاریخ سینما کمتر تکرار شده. نمیدانم بازسازی آن را که بیلی وایلدر (کارگردان فیلم بالایی) با نام «صفحه اول/The Front Page» در دهۀ 70 ساخته دیده اید یا نه. البته آنجا تاکید بر روی تیم دو نفره جک لمون/والتر ماتا بنا شده و از لطافت و زنانگی دلنشینی که به لطف حضور روزالیند راسل در نسخۀ اصلی نصیب مخاطب میشود خبر خاصی نیست. در مجموع این زیرگونه ژانر کمدی که اسکروبال/Screwball یا خل و چل بازی نامیده میشود در دوران پسا-رکود اقتصادی آمریکا در دهه های 30 و 40 بسیار مطرح و محبوب بود و نمونه های بسیار عالی دیگری مثل «بزرگ کردن بِیبی/Bringing Up Baby» (بِیبی نام یک قلاده پلنگ است!) و «در یک شب اتفاق افتاد/It Happened in One Night» را میتوان نام برد که هر دو مفرح و خوش ساخت هستند.

    فیلم «فروشگاه کنار خیابان/The Shop Around the Corner» از آن کمدی-رمانتیک های خاص و لطیف است که دنیای پرخاشگر امروز نه طلب میکند و نه تحملش را دارد. سال ها پیش نسخه ای بازسازی با حضور تام هنکس و مگ رایان با عنوان «نامه داری/You've Got Mail» از روی آن ساختند که دست بر قضا فیلم بدی هم نیست. البته آنجا کمی ماجرا پیشرفته تر شده و از طریق ایمیل با یکدیگر در تماس هستند!
    شما عالی هستید. شما خود سینما هستید.

    «سانست بولوار/Sunset Boulevard» یکی از بهترین فیلم های ساخته شده در تاریخ سینما.
    شاید شما هم به افراد علاقمند به سینما برخورد کرده باشید که دنبال فیلم خوب و فیلم های برتر هستند. خب میشه صدها فیلم و دهها کارگردان نام برد. خیلی ها حال و حوصله و وقت دیدن این فیلم ها و شناختن این کارگردانان و بازیگران را ندارن.
    از نظر من اگر شخصی علاقمند پرشور و شوق سینما هست و فرصت و وقت و زمان دیدن این آثار ارزشمند را ندارند. میشود 2 کارگردان را معرفی کرد که به واقع عصاره و چکیده تمام فیلم های خوب هستند و اکثر کارهای آنان دیدنی است. 1- بیلی وایلدر در خارجی ها 2- داریوش مهرجویی در ایرانی ها.

    فیلم «منشی همه کاره او/His Girl Friday» یکی از محبوب ترین فیلم های من است. همانطور که به درستی اشاره کردید، ریتم و ضرباهنگ فیلم فوق العاده سریع است، و تماشاگر اگر ذره ای حواسش پرت شود از فیلم جا می ماند.
    فیلم «منشی همه کاره او/His Girl Friday» ، یک بدعت گذاری در تاریخ سینما داشت. اولین فیلمی است که بازیگران آن در حرف هم می پرن، بدون اینکه جملات نامفهوم شود. هنوز حرف بازیگر اول تمام نشده، بازیگر دوم بلافاصله در اواخر جمله بازیگر اول، دیالوگش را شروع میکنه.
    این فیلم یکی از پر دیالوگ ترین و پر گفتار ترین فیلم های تاریخ سینما است که از این منظر شاهکار است. فیلم ذره ای آروم و قرار نداره.

    فیلم «صفحه اول/The Front Page» را ندیدم، از این زوج هنری جک لمون/والتر ماتا فیلم " شیرینی شانس " را دیدم.
    دو فیلم «بزرگ کردن بِیبی/Bringing Up Baby» و «در یک شب اتفاق افتاد/It Happened in One Night» را دیدم، فوق العاده خوب......سینما برای من در سینمای کلاسیک تعریف شده است.....همیشه دوست داشتم در سالهای بین 1920 الی 1960 زندگی میکردم.

    دوست عزیز، با هم اشتراکات سینمایی فراوانی داریم.
    ویرایش توسط کاوه. : 2020/11/02 در ساعت 20:39

  16. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید کاوه. از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #789
    عضو عادی سقراط حکیم آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2020
    نوشته ها
    79
    تشکر
    433
    تشکر شده 669 بار در 79 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    با سلام؛ آقا دقت کردید 5روزه که از جان خبری نیست!!! چی به خورده بنده خدا دادید؟؟؟؟!!!! یه عالمه فیلم ریختید سرش! فکر کنم تا آخر هفته نشسته همشون رو ببینه

    و کلا" بیخیال بازار و فروم شده؟؟!!!امیدوارم مشکلی نباشه و در حال ریکاوری باشند.
    حماقت بشر را کرانی نیست.....

  18. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید سقراط حکیم از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #790
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2020
    نوشته ها
    460
    تشکر
    1,190
    تشکر شده 1,804 بار در 422 ارسال

    پاسخ : سینــــــما

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیمیاگر نمایش پست ها
    سلام.
    من هم با کاوه جان هم نظرم. شما دید و درک خوبی از سینما دارید و حتما شیرین خواهد بود خواندن تحلیلهای شما...
    نکته فیلمهای رفاقتی که گفتید منو به فکر برد. سرچ میکردم تو ذهنم که چه فیلمهایی اخیرا از این تیپ دیده ام...

    پاپیون فیلم موندگاری بود. فیلمی برای همه اعصار. با موسیقی به یاد ماندنی اش.
    با هربار دیدنش، من در دقایق آخرش همیشه به شدت تحت تاثیر قرار گرفته ام.

    یک فیلم خیلی خیلی خوبی که در رنج پاپیون است، فیلم The Count of Monte Cristo (2002) است. براساس همین رمان از الکساندر دوما. فیلم حکایت رکب خوردن و به زندان افتادن و فرار و خودسازی است و درنهایت انتقام... انتقامی که خیلی جالب گرفته میشود.
    خیلی من این فیلم رو دوست داشتم و دارم. خصوصا آن مراحل خودسازی اش که در زندان اتفاق میافتد. یک جورهایی حکایت چگونگی ثروتمند خودساخته شدن است.

    زمان فیلم طولانی است اما واقعا ارزش دیدن دارد.

    The Count of Monte Cristo (2002) - IMDb
    ممنونم شما لطف دارید. متاسفانه این اقتباس کنت مونت کریستو را ندیده‌ام ولی رمان را در کودکی خوانده‌ام. البته کتاب اصلی دو جلدی و حدود 1500 صفحه است. کتابی که برای ما آن زمان گرفته بودند نسخه خلاصه شده کودکان و نوجوانان بود. شاید چیزی در حد 70-80 صفحه. این فیلم را حتما خواهم دید.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیمیاگر نمایش پست ها
    از داریوش مهرجویی گفتید. چه خوبه که دوستان در مورد فیلمهای خوب چند ساله اخیر سینمای ایران هم بنویسند. از فیلمهای آخری که دیدم، فیلم قسم فیلم خوبی بود .
    اگر ملاک را چند سال اخیر و به طور مشخص دهه 90 بگذاریم، اینها 10 فیلم ایرانی مورد علاقه بنده هستند:

    در دنیای تو ساعت چند است؟ (صفی یزدانیان)
    جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)
    ماهی و گربه (شهرام مکری)
    خواب تلخ (محسن امیریوسفی)
    پرویز (مجید برزگر)
    بیخود و بیجهت (عبدالرضا کاهانی)
    اژدها وارد می‌شود! (مانی حقیقی)
    شمارۀ 17، سهیلا (محمود غفاری)
    این یک فیلم نیست (جعفر پناهی)
    پوست (برادران ارک - هنوز اکران عمومی نشده)

    و اگر بخواهم فیلم‌های مستند را هم به این لیستِ داستانی اضافه کنم قطعا انتخاب‌های اولم راننده و روباه (آرش لاهوتی)، من می‌خوام شاه بشم (مهدی گنجی) و فی‌فی از خوشحالی زوزه می‌کشد! (میترا فراهانی) خواهند بود. و اگر ملاک را سینمای بعد از انقلاب به طور کلی بگیریم، بعید نیست کل فهرست را کیارستمی پُر کند! از سه‌گانۀ کوکر (خانۀ دوست کجاست؟ - زندگی و دیگر هیچ - زیر درختان زیتون) گرفته تا کلوزآپ، مشق شب، اولی‌ها، طعم گیلاس، باد ما را خواهد برد و قضیه شکل اول شکل دوم. همچنین آینه‌ی پناهی، هامونِ مهرجویی، سربِ کیمیایی، سگ‌کشیِ بیضایی، حاجی واشنگتنِ حاتمی، نقطه‌ضعفِ اعلامی و دربارۀ الیِ فرهادی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط کاوه. نمایش پست ها
    شما عالی هستید. شما خود سینما هستید.

    «سانست بولوار/Sunset Boulevard» یکی از بهترین فیلم های ساخته شده در تاریخ سینما.
    شاید شما هم به افراد علاقمند به سینما برخورد کرده باشید که دنبال فیلم خوب و فیلم های برتر هستند. خب میشه صدها فیلم و دهها کارگردان نام برد. خیلی ها حال و حوصله و وقت دیدن این فیلم ها و شناختن این کارگردانان و بازیگران را ندارن.
    از نظر من اگر شخصی علاقمند پرشور و شوق سینما هست و فرصت و وقت و زمان دیدن این آثار ارزشمند را ندارند. میشود 2 کارگردان را معرفی کرد که به واقع عصاره و چکیده تمام فیلم های خوب هستند و اکثر کارهای آنان دیدنی است. 1- بیلی وایلدر در خارجی ها 2- داریوش مهرجویی در ایرانی ها.

    فیلم «منشی همه کاره او/His Girl Friday» یکی از محبوب ترین فیلم های من است. همانطور که به درستی اشاره کردید، ریتم و ضرباهنگ فیلم فوق العاده سریع است، و تماشاگر اگر ذره ای حواسش پرت شود از فیلم جا می ماند.
    فیلم «منشی همه کاره او/His Girl Friday» ، یک بدعت گذاری در تاریخ سینما داشت. اولین فیلمی است که بازیگران آن در حرف هم می پرن، بدون اینکه جملات نامفهوم شود. هنوز حرف بازیگر اول تمام نشده، بازیگر دوم بلافاصله در اواخر جمله بازیگر اول، دیالوگش را شروع میکنه.
    این فیلم یکی از پر دیالوگ ترین و پر گفتار ترین فیلم های تاریخ سینما است که از این منظر شاهکار است. فیلم ذره ای آروم و قرار نداره.

    فیلم «صفحه اول/The Front Page» را ندیدم، از این زوج هنری جک لمون/والتر ماتا فیلم " شیرینی شانس " را دیدم.
    دو فیلم «بزرگ کردن بِیبی/Bringing Up Baby» و «در یک شب اتفاق افتاد/It Happened in One Night» را دیدم، فوق العاده خوب......سینما برای من در سینمای کلاسیک تعریف شده است.....همیشه دوست داشتم در سالهای بین 1920 الی 1960 زندگی میکردم.

    دوست عزیز، با هم اشتراکات سینمایی فراوانی داریم.
    ممنونم شرمنده‌ام می‌کنید. با شما هم عقیده‌ام؛ به خصوص در مورد بیلی وایلدر که دست بر قضا برای هر سلیقه‌ای هم فیلمی دارد. نوآر، کمدی، جنایی، ملودارم، حتی شبه-جنگی. از محبوب‌ترین کتاب‌هایی سینمای بنده «گفت و گو با بیلی وایلدر» است که گلی امامی مترجم توانا سال‌ها پیش ترجمه و نشر پنجره منتشرش کرده. در این کتاب وایلدر راجع به تک‌تک فیلم‌هایی که کارگردانی کرده یا نوشته توضیح می‌دهد و چاشنی طنز و بذله‌گویی‌های همیشگی‌اش نیز به راه است. از بین سه فیلمی که این زوج (جک لمون و والتر ماتا) برای بیلی وایلدر بازی کرده‌اند نخست همین «صفحه اول»، سپس «شیرینی شانس» و در نهایت «بادی بادی» را می‌پسندم. این آخری در زمان اکران به قدری با بی‌مهری مواجه شد (و از حق هم نگذریم فیلم قابل توجهی نیست) که وایلدرِ 75 ساله دیگر فیلمی نساخت و البته 21 سال دیگر هم عمر کرد. در همان کتاب فوق‌الذکر شرح می‌دهد که «فهرست شیندلر» که در نهایت توسط اسپیلبرگ ساخته شد و به شهرتی جهانی رسید را می‌خواسته کارگردانی کند که به هر ترتیب نشد... و البته با توجه به عقبه‌اش - یهودیِ لهستانی‌الاصل - نتیجه کار ممکن بود متفاوت شود. با شما کاملا موافقم که دیالوگ‌های فیلم «منشی همه‌کارۀ او» به شکلی دیوانه‌وار و جذاب شلوغ، مسلسل‌وار و غیرمنتظره است. این فیلم از هر نظر شاهکار است.

  20. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید Bourse-Plan از ایشان تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •