صفحه 6 از 9 نخست ... 3456789 آخرین
نمایش نتایج: از 51 به 60 از 84

موضوع: لذت نقاشی

  1. #51
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    وتجارت


  2. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #52
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    وتوصا شاید اینجوری بشه.


  4. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #53
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    وسچه هم اصلاح خوبی کرد


  6. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #54
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    وسینا



  8. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #55
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    یه شوخی هم با وصنعت . هی.( این هی فایل صوتی شکلک مورد علاقه من در بورکسه و به معنی آه و ناله نیست)


  10. 12 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #56
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    76
    تشکر
    612
    تشکر شده 426 بار در 132 ارسال
    سلام
    نظرتون در مورد پست بانک چیست؟

  12. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید vahid_lok از ایشان تشکر کرده است:


  13. #57
    عضو فعال محمود شریعت آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,304
    تشکر
    3,293
    تشکر شده 5,029 بار در 1,203 ارسال
    احتشام دوستت داريم ......... احتشام دوستت داريم

  14. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید محمود شریعت از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #58
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    870
    تشکر
    3,456
    تشکر شده 6,500 بار در 922 ارسال
    به به این تاپیک کجا بود من ندیده بودم
    نقاشی های زیبایی کشیدید ،بی نقص
    ممنون

  16. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید راشین از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #59
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    83
    تشکر
    13
    تشکر شده 219 بار در 88 ارسال
    جناب احتشام خواهشی دارم : لطفاً نمودار خصــــــــدرا رو ترسیم بفرمایید فکر کنم نقاشی خوبی از اب دربیاد کوه و دشت و دره و تپه های خوشگلی داره .... می خوام ببینم چه قدر قراره افت کنه ... تو کمین نشستم ...

  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید sanko از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #60
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    158
    تشکر
    277
    تشکر شده 917 بار در 156 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط علامه نمایش پست ها
    جناب احتشام با سلام
    من همیشه مطالب و تحلیلتونو تو بورکس دنبال میکردم و لدت می بردم
    بخصوص مطالب طنزتون دیگه طنز پردازی نمیکنین قربان؟
    ارادتمند
    اینم به خاطر شما دوست عزیز
    چهار شنبه شب پیش بی تو مهتاب از آن کوچه
    نه ببخشید قاطی کردم یه چیز دیگه میخواسم بگم
    .
    .
    اگه یادتون باشه چهار شنبه شب هفته قبل نموداری از وصنعت کشیدم که در گوشه بالای تصویر زیر دیده می شود و آرزو کردم ای کاش نمودار اینگونه شود. بعد از آن دست به دعا برداشتم و گفتم بار الهه نمودار وصنعت را اینگونه کن و خوابیدم.
    هنوز نیم ساعتی از خوابم نگذشته بود که ناگهان خود را در درگاه باری تعالی دیدم. سلام کردم و خیلی خاضعانه در مقابل باری تعالی زانو زدم. باری تعالی سرش را برگرداند و چون من را بدید همچون اسپند به عقب پرید و گفت باز دیگه چی میخوای زگیل. چون این صحنه دیدم گفتم ببخشید باری تعالی عزی مثل این که بنده را دیدید وحشت کردید. میخواهید بعدا مزاهم شوم؟
    بعد باری تعالی گفت چیه باز دو روز حفاری منفی شد بلند شدی اومدی اینجا؟ گفتم نه باری جان مثل اینکه سوء تفاهم شده برای حفاری نیامده ام خواهش دیگری دارم. میخواهم نمودار وصنعت را اینگونه کنی. بعد نمودار را از جیبم در آوردم و به باری تعالی نشان دادم. باری تعالی نگاهی به نمودار کرد و گفت احتشام ظهر ماکارونی خوردی؟ گفتم جل الخالق شما از کجا فهمیدید؟ گفت مقداری از ماکارنی ها به نمودار چسبیده. نمودا را نگاه کردم دیدم باری تعالی راست می گوید من حواسم نبوده نمودار را زیر قابلمه ماکارونی گذاشته بودم. بعد باری تعالی گفت خوب حالا من چه کنم؟ گفتم فقط نمودار وصنعت را اینگونه کن. باری تعالی گفت فقط همین؟ گفتم اگر زحمتی نیست بله. باری تعالی کمی به من نگاه کرد و گفت: احتشام جوانهای مردم که نصف تو هم نیستند هر روز به بارگاه می ایند و از من همسری مهربان، ویلایی در شمال، سانتافه ای برای خود و بی ام و یی برای همسرشان میخواهند آنوقت تو این همه راه را کوبیده و آمده ای از من دو تا کندل میخواهی؟ ای خاک بر سرت.
    گفتم باری تعالای عزیز جوانان مردم هر ساله 300 – 400 درصد سود میکندد ولی من بخت برگشته به سالی 30 تا 40 درصد هم راضی هستم. بعد گفتم شما همین دو کندل را به من بده من با همین دو کندل برای خود همسری مهربان، یک عدد ویلا ، یک سانتافه برای خود و یک بی ام و برای همسر آینده خود میخرم.
    باری تعالی دستی بر ریش خویش کشید و گفت احتشام من که از کارهای تو سر در نمی اورم امیدوارم خودت از کار خودت سر در آوری. بعد فرمودند باشه نمودار را اینگونه میکنم حالا برو گم شو میخواهم بخوابم.
    بلند شدم و قصد خروج کردم. هنوز ار در خارج نشده بودم با خودم گفتم حالا که تا اینجا آمده ام در مورد حفاری هم تقاضایی بکنم. گفتم باری جان جسارت است اگر میشود در مورد حفاری هم مرحمتی بفرمایید. باری تعالی که لبخند ملیحی بر لب داشت و به نظر میرسید برای چیزی نقشه میکشد به من گفت باشه حالا اون بند کفشتو ببند و برو. تا خم شدم بند کفشم را ببندم سوزشی عجیب در گردنم احساس کردم. چون برگشتم باری تعالی نبود فقط دمپایی باری تعالی داشت در کف درگاه غلت میخورد.



  20. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید احتشام از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 6 از 9 نخست ... 3456789 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •