يكي از فانتزیام اينه كه يه شب باروني وقتي دارم از دوس دخدرم جدا ميشم، ماشين بزنه به دوس دخدرم بعد من اون صحنه ي دلخراش رو ببينم سريع برسم سر تصادف ببينم كشته شده بعد همينطور كه دو زانو رو زمين نشستم دوس دخدره هم رو دستامه سرمو بگيرم سمت آسمون بارون هم بخوره تو صورتم داد بزنم خدااااااااااا!!! لا مصب خعلي كلاس داره! بعد محل رو ترك كنم به خوبي و خوشي با بقيه دوس دخدرام خوش بگذرونم...!!!