حالا که حرف سرکار گذاشتن شد منم یه خاطره میگم
ترم جدید دانشگاه تازه رشروع شده بود و کلاسها هنوز تق و لق بود
یه روز سر یکی از کلاسها با یکی از دوستام نشسته بودیم و داشتیم صحبت می کردیم
این دوستمون یه ریش پروفسوری گذاشته بود و قیافشم یه خورده سن بالا به نظر می رسید
در حین صحبت بودیم که یهو سه تا از دخترای دانشجو که معلوم بود ورودی جدیدن وارد کلاس شدن و به این دوستمون گفتن سلام استاد!!!
آخه این بنده خدا جای استاد نشسته بود و به خاطر همون قضیه ریش پروفسوری اونا فکر کردن که استاده
ما هم اصلا به روی خودمون نیاوردیم
بعد من رو به این دوستم گفتم : پس استاد این جلسه تشکیل نمیشه دیگه
بعد یکی از این دخترا از این استاد قلابی پرسید :ببخشید استاد چرا کلاس تشکیل نمیشه
آقای استادددددددد هم گفت متاسفانه من یه کاری امروز برام پیش اومده که مجبورم برم
نکته جالبش این بود که اون کلاس برای بچه های ترم اول بود و ما اصلا جزو اون کلاس نبودیم چون ترم 6 بودیم
هیچی دیگه با این کار خانمهای دانشجو رفتن خونه و بعدش کلاس تشکیل شد منتها بدون حضور اون سه نفر