صفحه 8 از 8 نخست ... 5678
نمایش نتایج: از 71 به 73 از 73

موضوع: ++خاطرات غیر بورسی++

  1. #71
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    شراب يا قهوه؟!!!


    امروز يكي از همكارام كه توي بخش ادبيات كار مي كنه يك موضوع جالب گفت كه بدم نيومد براي شما هم اون ذكر كنم
    محمد بقايي ماكان كه براي گرفتن مجوزكتاب خودش به نام - سفينه زندگي- از وزات فرهنگ و ارشاد اقدام كرده است....اما اين كتاب نمي تونه مجوز بگيره و اما دليلش؟؟!!!

    در اين كتاب كه ترجمه يكي از كتابهايي هرمان هسه است ،بخش به عنوان تفيبح شراب خواري آمده است و به خاطر همين وزارت ارشاد بهش مجوز نميده

    بهش گفتن براي اينكه مجوز بگيري همه كلمه هاي شرابش را بردار و بكن قهوه...............
    ..............


    اصل خبر را بخونيد .........http://ilna.ir/newstext.aspx?ID=192742
    to continue, please follow me on my page


  2. #72
    مدیر آمن خادمی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    5,230
    تشکر
    32,109
    تشکر شده 59,939 بار در 5,248 ارسال
    خاطرات شنیدنی لاله و لادن از زبان خانواده شان


    در برنامه ماه عسل امشب، پدر و مادر اصلی و خانواده لاله و لادن که از 3 سالگی سرپرستی آن ها رابر عهده داشتند، از خاطرات خود گفتند

    پدر، مادر اصلی، پدرخوانده، مادر خوانده، برادرخوانده و خواهر خوانده لاله و لادن گوشه هایی از خاطرات زندگی خود را با این دو نفر در ماه عسل امشب بیان کردند. لاله و لادن، دوقلوهایی بودند که از سر به یکدیگر چسبیده بودند و پس از سن بلوغ، قرار شد با عمل جراحی، آنها از یکدیگر جدا شوند که به خاطر این عمل در سنگاپور از دنیا رفتند.

    پدر و مادر این دو نفر در برنامه ماه عسل امشب گفتند: "لحظه لحظه های زندگی 26 سال زندگی لاله و لادن در کنار همدیگر بودیم."

    خواهرخوانده لاله و لادن که یک دندانپزشک است گفت: "ما با همدیگر بزرگ شدیم، غذا خوردیم و زندگی کردیم، ولی چون من 10 سال از آنها کوچکتر بودم، در مقاطع تحصیلی با آنها نبودم."

    برادر لاله و لادن که وکیل دادگستری است، نیز دربرنامه ماه عسل گفت: "چون من از لحاظ سنی با آنها فاصله چندانی نداشتم، در دوران دانشگاه نیز با آنها بودم."

    وی همچنین گفت: "می خواهم دیدگاه دیگری درباره لاله و لادن در جامعه مطرح کنم. آنها میتینگ حقوقی با زبان فرانسه، برگزار کردند و درباره مسایل حقوقی، گفتگو می کردند، استخر می رفتند و دوچرخه سواری می کردند. پدر و مادر خوانده آنها، بیشترین سهم را در زندگی آنها داشتند. آنها ویژگیها و استعدادهایی داشتند که در صورت شکوفایی، می توانستند مشکلات خود و جامعه را حل کنند. آنها، شخصیت علمی جهانی شدند و توانستند کنفرانسهای بین المللی ارائه کنند."

    خواهرخوانده این دو نفر گفت: "خاطره خوبی که از آن دو دارم، این بود که من بین آن دو نفر می خوابیدم و آرامشی به من می داد که احساس می کردم آنها خواهران خودم هستند. ممکن بود یکی از این دو، روزه باشد و دیگری می خواست غذا بخورد، دو فرد کاملا مستقل از هم بودند ولی از سر به یکدیگر چسبیده بودند. یک بار یادم است لاله و لادن آمدند کارنامه من را بگیرند که مدیر مدرسه از تعجب، از هوش رفت، مردم دید دیگری به آنها داشتند."

    برادرخوانده لاله و لادن هم از خاطراتش گفت: "آنها برای رفع محدودیتهای خود به شدت تلاش می کردند، مسلط به چند زبان بودند، سخنرانی می کردند و مدارج علمی داشتند. روزی، مدیر مدرسه شان، اجازه نداد آنها دیگر وارد مدرسه شوند. موضوع تا دفتر وزیر وقت آموزش و پرورش کشیده شد. ما به اتفاق لاله و لادن پیش مرحوم باهنر رفتیم و ایشان روی زمین نشسته بود. تا ما و پدرمان را دید از جا برخاست و سلام کرد. موضوع را که مطرح کردیم. وزیر به رئیس آموزش و پرورش کرج زنگ زد و گفت لاله و لادن سرقفلی آموزش و پرورش کرج هستند. باید در مدرسه شان درس بخوانند و گزارش تحصیلشان به من داده شود."

    پدرخوانده از خاطراتش می گوید

    آقای صفائیان، پدر خوانده دوقلوهای به هم چسبیده، در برنامه ماه عسل امشب از خاطراتش با دخترخوانده های خود گفت: "اولین بار آنها را در بیمارستان شهدای شمیران تهران دیدم. آنها 3 سالشان بود و مجله جوانان در سال 54 موضوع را نوشته بود و عکسشان را چاپ کرده بود و از افراد کمک خواسته بود آنها را در منزل شخصی ببرند. من 33 سال داشتم و کارم زیاد بود. با این حال، چون امکانات زیادی داشتم در ایران و خارج از کشور، تصمیم گرفتم سرپرستی آنها را قبول کنم."

    وی ادامه داد: "ما از طرف دهدستانی نمایندگی گرفتیم تا کار درمان آنها را در آلمان ادامه دهیم. از بیمارستان فردریش در شهر بن آلمان، درخواست عکس کردند و ما مجبور شدیم توسط خانمی، از این دو کودک که در حمام طبقه چهارم بیمارستان نگهداری می شدند، عکس بگیریم و به آلمان بفرستیم. اولین بار با نماینده دادستان در بیمارستان با آنها روبرو شدیم. اولین بار که آنها را دیدم، لرز وجود من را گرفت و نشستم روی زمین، با وجودی که پدر و مادرشان را برای حل مشکلات دعوت کردیم، هیچ کس پا پیش نگذاشت."

    با عملشان مخالف بودم، در سنگاپور اسیر تبلیغات شدند

    پدرخوانده لاله و لادن گفت: "تمام تحقیقات از ابتدا نشان می داد نباید عمل انجام می داد. به محض انجام عمل، لاله از دنیا می رفت و لادن هم فقط 3 درصد شانس زندگی داشت. اینها را از آلمان فهمیدیم. ولی وقتی خودشان از ما جدا شدند و رفتند به سنگاپور، اسیر تبلیغات شدند. معلوم نشد اینها کی بودند."

    پدر و مادر اصلی لاله و لادن چه می گویند

    مادر لاله و لادن که در روستای لهراسب فیروزآباد از استان فارس زندگی می کند، گفت: "اهل ده ما از همان اول فهمیدند که دو دختر گیرمان آمده که از سر چسبیده اند به هم. روزنامه ها نوشتند آنها را گذاشتند پشت در، ولی اینطوری نبود. ما بردیمشان در تهران تا عملشان کنیم، ولی پدرخوانده شان بردشان به خارج از کشور."

    پدرشان نیز گفت: "من تا سال 66، هیچ خبری از آنها نداشتیم. تا اینکه در روزنامه ها دیدیم، کسی گفت در کرج این دخترها را دیده. ما گفتیم اینها بچه ها ما هستند. آقای صفائیان اینها را بدون اجازه و اطلاع ما برداشت و برد و دیگر هم به شیراز برنگرداند. چرا باید این کار را می کرد. رئیس دادگاه هم خطاب به آنها گفت شما که اینها را برداشتید و بردید، نگفتید پدر و مادر دارند؟"

    لاله و لادن جدید: بازوبندها

    علیرضا و علی اصغر بازوبند، که در استان فارس به دنیا آمده اند نیز از ناحیه شکم به همدیگر چسبیده اند. پدر و مادرشان هنوز این مسئله را به خانواده شان در میان نگذاشته اند و می گویند از لحاظ روحیه نمی خواستیم دیگران را ناراحت کنیم.

    مادر این کودکان نیز گفت: "دکترها می گویند احتمال دارد عمل جراحی آنها خیلی ساده تر از چیزی که تصور می کنیم، باشد. ما با این موضوع کنار آماده ایم و فکر می کنیم باید والدین خوبی برای آنها باشیم. ابتدای فهمیدن این موضوع، اندکی درگیر شدیم، ولی الان راضی هستیم."

    این کودکان از لحاظ طحال مشترک هستند ولی سایر اندامهایشان، مستقل است.
    to continue, please follow me on my page


  3. #73
    عضو فعال rahnama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2012
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    770
    تشکر
    10,227
    تشکر شده 4,586 بار در 772 ارسال
    حدود 42 سال است گواهینامه دارم.12 سالش گواهینامه پایه یک.
    وبلاگی به نام آموزش فرهنگ رانندگی و سایتی با هم نام که با کمک ادمین عزیز و امین خان :گل:می نویسیم.
    آموزشگاه تعلیم رانندگی داشتم و همیشه تاکیدم این بود فاصله طولی و عرضی را رعایت کنید.سبقت نابهنگام نگیرید . با تلفن همراه صحبت نکنید و.....
    5سال قبل از منزل بطرف آموزشگاه می رفتم.مبایلم زنگ زد. یک لحظه نگاه کردم که شماره را ببینم.. خوردم به یک پیکان.مقصر 100در 100 هم من بودم.
    واقعا خنده ام گرفت.من که بقول عامیانه نصیحت میکردم خودم شدم جریان نمک.(هر چیزی که .......)

    رعایت مقررات رانندگی باعث ........چی بنویسم ؟ من که روم نمیشه.خودتان جمله را تکمیل فرمائید.
    اینستاگرام من :
    منتظر شما عزیزان هستم.
    www.instagram.com/hoshangghorbanian

  4. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید rahnama از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 8 از 8 نخست ... 5678

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •