نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: برگی از تاریخ

  1. #1
    عضو فعال گرگین خان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    1,091
    تشکر
    710
    تشکر شده 8,162 بار در 1,073 ارسال

    برگی از تاریخ

    29اكتبر روز جهاني كوروش بزرگ - روزي به افتخار ايرانيان ۷ آبان ماه مطابق با بيست و نهم اكتبر روز جهاني كوروش (سايرس دي) نام گذاري شده است كه از دير باز پارسيان، يهوديان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان به صورت ملل مشترك المنافع آن را گرامي مي دارند و رعايت مي كنند. اين روز به مناسبت تكميل تصرف امپراتوري بابل به دست ارتش ايران (اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد) و پايان دوران ستمگري در دنياي باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پيش در همين ماه اعلاميه تاريخي كوروش بزرگ در زمينه حقوق افراد و ملل انتشار يافته بود كه نخستين سنگ بناي يك دولت مشترك المنافع جهاني و هر سازمان بين المللي بشمار مي آيد.
    " اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم : تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند . من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ، هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد . من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ، كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد . من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايند .من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد . من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غصب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند . من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد . مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است .اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران . من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند و حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوند و رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد . و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه به عهده گرفته ام ، موفق گرداند." كلمه كوروش به معناي خورشيد وار ( كور = خورشيد) و( وش = مانند) مي باشد .

    ايرانيان كوروش را "پدر" و يونانيان كه ممالكشان را فتح كرده بود" سرور"و يهوديان كه آزادي را به ايشان بازگردانده بود" مسح كننده"و بابليان اورا" مردوك به منزله مورد تاييد" مي ناميدند. تبار كوروش از پدر به پارس ها و از مادر به مادها مي رسد. اشيتو و يگو پادشاه ماد شبي خوابي در مورد دخترش ماندانا مي بيند ، براي وي آنگونه تعبير كردند كه از دخترت فرزندي زاده مي شود كه بر مادها غلبه خواهد كرد. اين موضوع سبب شد كه او تصميم بگيرد كه دخترش را به بزرگان ماد ندهد زيرا از اين ترس داشت كه دامادش مدعي خطر براي وي شود . دخترش را به(پارسها) كمبوجيه اول كه در آن زمان در جنوب غربي ايران حكومت داشتند شوهر داد . ماندانا پس از ازدواج با كمبوجيه بار دار شد و شاه اينبار خواب ديد از شكم دخترش درختي روييده كه شاخ وبرگهاي آن زمين را پوشانيده كه مجدد براي وي تعبير كردند كه از ماندانا فرزندي بوجود خواهد آمد كه بر جهان غلبه خواهد كرد . وي دخترش را طلبيد و زاده ي وي را به هارپاگ(از بستگان و سپهسالار وي بود ) سپرد و دستور داد طفل رانابود كند . هارپاگ هم مي دانست كه ممكن است روزي ماندانا انتقام فرزند خود بگيرد و هم اينكه از سر پيچي از دستور شاه هراس داشت, بنابر اين كوروش را به يكي از چوپانهاي شاه به نام ميترادات (مهرداد) داد و از وي خواست بدستور شاه طفل را ميان جنگل رها كند . چوپان فرزند را به خانه برد و همسر وي كه تازه صاحب فرزندي مرده شده بود به شوهرش اسرار ورزيد كه طفل را نگه داشته و فرزند مرده خويش را به جنگل برده و جسد تيكه شده وي را به هارپاگ دهند بدين ترتيب انها سرپرستي طفل را به عهده گرفتند . يك روز كوروش كه پسر چوپان معروف بود با اميرزادگان بازي مي كرد و آنها كوروش را در بازي به شاهي قبول كردند و چون پسر آرتم(يكي از شاهزادگان)ازكوروش فرمانبرداري نكرد كوروش دستور داد وي را تنبيه كنند پسر آرتم نيز موضوع را به شكايت به پدر و پدر نيز به شاه گفته كه پسر چوپان فرزندش را تنبيه كرده . شاه نيز چوپان و كوروش را احضار كرده و از ايشان در خصوص عمل كوروش سوال كرده و كوروش نيز در پاسخ به شاه گفته آنها مرا به شاهي پذيرفتند چون او از من فرمانبرداري نكرد او را تنبيه كردم حال اگر شايسته مجازات هستم تصميم با شماست. شاه از دلاوري كوروش و شباهتش با خود به فكر افتاده و چون زمان رها كردن فرزند دخترش به جنگل با سن كوروش برابر بوده آرتم را قانع كرده و از چوپان در خصوص پدر مادر كودك سوالاتي كرده و چون به جواب قانع كننده نرسيده تحت شكنجه از وي اعتراف گرفته و هارپاگ را احضار كرده و چون او چوپان راديد موضوع را فهميده و به شاه گفت مي خواستم هم دستور شما را اجرا كرده باشم و هم اينكه مرتكب قتل فرزند دخترت نشده باشم. بدين ترتيب كوروش در دربار كمبوجيه اول اخلاق والاي انساني پارس ها و فنون جنگي و نظام پيشرفته آنها را آموخت و با آموزشهاي سختي كه سربازان پارس فرا مي گرفتند پرورش يافت.

    گفتني است مرحوم علامه طباطبايي ذوالقرنين را كه قرآن از او به عنوان حاكمي عادل و نيك سيرت ياد شده كوروش بزگ دانسته است .
    ویرایش توسط آمن خادمی : 2011/01/11 در ساعت 18:02

  2. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید گرگین خان از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #2
    عضو فعال گرگین خان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    1,091
    تشکر
    710
    تشکر شده 8,162 بار در 1,073 ارسال
    متاسفم که سران فرهنگی وقت به دلیل مسایل سیاسی از مطرح کردن چنین رخدادبزرگی در تقویم کشوری که متعلق به کوروش بوده خودداری می کنند.

    مسلما روز انتفاضه وروزقدس مهمتر از فرهنگ اوران وبزرگانی است که برای ایران شدن این سرزمین رنج ها کشیده اند.

    ننگ به تحجر

  4. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید گرگین خان از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #3
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال
    چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟
    این نگاره توسط انی کاظمی در تاریخ ۲۱م اردیبهشت، ۱۳۹۰ و در دسته "هخامنشیان + کاخ ها و معابد عهد باستان" ارسال شده است.

    نویسنده : انی کاظمی

    پاسخ این پرسش هنگامی دریافت میشود که فرمان کوروش را با نبشتههای دیگر فرمانروایان همزمان خود و حکمرانان اِمروزی به سنجش بگذاریم و بین آنها داوری کنیم.

    27444797 2f26faa999 چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    تصویر آشور نصیرپال

    آشور نصیرپال، پادشاه آشور (۸۸۴ پم.) در کتیبه خود نوشته است:

    “… به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و حامیان من … ششصد نفر از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم … حاکم شهر را به دست خودم زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم … بسیاری را در آتش کباب کردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از کاسه و هزاران زبان از دهان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم.”

    Sennacherib%2520profile چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    تصویر سناخریب

    درکتیبه سِـناخِـریب، پادشاه آشور (۶۸۹ پم.) چنین نوشته شده است:

    “… وقتی که شهر بابِـل را تصرف کردم، تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانههایشان را چنان ویران کردم که بصورت تلی از خاک درآمد. همه شهر را چنان آتـش زدم کـه روزهای بسـیار دود آن به آسـمان میرفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری کردم تا آب حتی ویرانهها را نیز با خود ببرد.”

    463px ashurbanipal چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    تصویر آشور بانیپال

    در کتیبه آشور بانیپال (۶۴۵ پم.) پس از تصرف شهر شوش آمده است:

    “… من شوش، شهر بزرگ مقدس … را به خواست آشور و ایشتار فتح کردم … من زیگورات شوش را که با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده بود، شکستم … معابد عیلام را با خاک یکسان کردم و خـدایـان و الـهههـایشان را به باد یغما دادم. سپاهیان من وارد بیشههای مقدسش شدند که هیچ بیگانهای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقربها اجازه دادم آنجا را اشغال کنند.”

    Nebukadnessar II چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    تصویر احتمالی نبوکد نصر دوم

    و در کتیبه نَـبوکَـد نَـصَر دوم، پادشـاه بـابل (۵۶۵ پم.) آمـده است:

    ” … فرمان دادم که صد هزار چشم در آورند و صد هزار ساق پا را بشکنند. هزاران دختر و پسر جوان را در آتش سوزاندم و خـانـهها را چنان ویران کردم که دیگر بانگ زندهای از آنجا برنخیزد.”

    این رویدادهای غیر انسانی تنها به آن روزگاران تعلق ندارد. امروزه نیز مردمان جهان با چنین ستمها و خشونتهایی روبرو هستند. هنوز جنایتهای آمریکا در ژاپن و ویتنام، فرانسه در الجزایر، ایتالیا در حبشه و لیبی، پرتقال و اسپانیا در آمریکای لاتین، و انگلستان در سراسر جهان، از یادها نرفتهاند. مردم هرگز فراموش نخواهند کرد که در عراق بمبهای شیمیایی بر سر مردم بیدفاع حلبچه فروریخت و همه آنان از پیر و جوان و زن و کودک به وضعی رقتانگیز نابود شدند..

    کشورهای بزرگ و پیشرفته و متمدن جهان، سلاحهای مرگبار کشتار جمعی و بمبهای شیمیایی و میکربی خود را دیگر مستقیماً بر کاشانه مردم رها نمیکنند، بلکه آنها را به بهایی گزاف در اختیار کشورهایی میگذاشتند و آنگاه باز هم به بهای گزاف به درمان زخمهای آنان بپردازند و از نقض حقوق بشر گلایه کنند و خود را بزرگترین پشتیبان آن بدانند.

    t373813a چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    تصویر اِحتمالی کورش بزرگ

    اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور و بابل و حکمرانان امروز جهان، کوروش پس از ورود به شهر بابل و با دارا بودن هرگونه قدرتعملی نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به حاکمیت ناحیهای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود:

    “… آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند … مَردوک (خدای بابلی) دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد؛ زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد … نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. بردهداری را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد … فرمان دادم … تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محلها را گرد آوردم و خانههای آنان را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.”

    کوروش پس از ورود به شهر بابل (در کنار رود فرات و در جنوب بغداد امروزی) فرمان آزادی هزاران یهودی را صادر کرد که قریب هفتاد سال در بابل به اسارت گرفته شده بودند. هزاران آوند زرین و سیمین آنان را که پادشاه بابل از ایشان به غنیمت گرفته بود، به آنان بازگرداند و اجازه داد که در سرزمین خود نیایشگاهی بزرگ برای خود بر پای دارند. رفتار کوروش با یهودیان موجب کوچ بسیاری از آنان به ایران شد که در درازای بیست و پنج قرن هیچگاه بین آنان و ایرانیان جنگ و خشونت و درگیری رخ نداد .

    Iran Koorosh Cyrus the great cylinder چرا و چگونه کوروش بزرگ به این پایه از شهرت رسید؟ | عکس | Tarikhema.ir

    با وجود اینکه منشور کوروش هخامنشی را «نخستین اعلامیه حقوق بشر» میدانند، اما نوآوری چنین فرمانی از کوروش نبوده است؛ بلکه این فرمان فرایند فرهنگ ایرانی بوده است. فرهنگی که در آن دوره دستور به غارت و آدمکشی و ویرانی نداده است. و کوروش این رفتار را از مردمان سرزمین خود، از نیاکان خود، از فرهنگ رایج کشورش، در آغوش مهرآمیز مادر و از پرورش او آموخته بوده و بکار بسته است. منشور کوروش هخامنشی ارمغانی است از سرزمین ایران برای جهانی که از جنگ و خشونت خسته است و از آن رنج میبرد.
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  6. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •