صفحه 12 از 48 نخست ... 2910111213141522 ... آخرین
نمایش نتایج: از 111 به 120 از 471

موضوع: **آیا می دانید؟؟!***

  1. #111
    مدیر (6) مجيد رادمنش آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    4,859
    تشکر
    34,705
    تشکر شده 24,885 بار در 4,797 ارسال
    آیا می دانید بزرگترین جراح مغز جهان پروفسور سمیعی و ناجی جان محبوبترین خواننده ترکیه ( ابراهیم تاتلیسز) است!


    پروفسور مجید سمیعی یکی از مفاخر علمی ایران و خطه سرسبز زادگاهش استان گیلان است.


    "ابراهیم تاتلیسس" خواننده و هنرمند پر آوازه ترکیه با ترانه هایش مشهور خاص و عام در ترکیه، آسیای میانه و کشورهای خاورمیانه مثل آذربایجان، ایران، افغانستان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای عربی است، تاتلیسس با ترانه های ترکیاش مشهور شده ولی گهگاه به عربی و کردی نیز ترانه های خوانده است.


    ابراهیم تاتلیسس در روز 13 مارس 2011 میلادی، در محله شیشلی استانبول از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد. تاتلیسس هنگامی که پس از ضبط برنامه تلویزیونی مشهور خود «ایبو شو» از کانال تلویزیونی «بیاض تیوی» خارج میشد هدف این حمله قرار گرفت. پلیس اعلام کرد که ضارب از یک خودروی مشکی رنگ اقدام به شلیک چند گلوله کرده و به سرعت متواری شد. بنا به اعلام پزشکان، گلوله از پشت وارد جمجمه ابراهیم تاتلیسس شده و از قسمت جلوی سر او خارج شد.


    بدنبال پخش خبر ترور این هنرمند محبوب ترکیه مردم کشورشان به امید زنده ماندن او دست به دعا بلند کردند. پزشکان بواسطه صدمه مغزی شدید این هنرمند تصور می کردند که او حتی اگر جان سالم بدر ببرد باقی عمرش را فلج خواهد بود. برای نجات جان محبوب ترین هنرمند ترکیه نیاز به برجسته ترین جراح مغز جهان نیز بود. و او کسی نبود جز پروفسور مجید سمیعی رئیس فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و رئیس انیستیتوی علوم عصبی و دانش نورولوژی (آی ان آی) در هانوفر آلمان که پیچیده ترین جراحیهای مغز جهان در آن صورت می گیرد. مرکزی که معماری آن نیز, که به پیشنهاد دکتر سمیعی بصورت مغز یک انسان طراحی شده, یک شاهکار معماری بی نظیر بشمار می رود.


    رسانه های ترکیه این جراح مغز برجسته ایرانی که از آلمان به ترکیه برده شد و ریاست تیم عمل جراحی 12 ساعته بر روی جمجمه و مغز ابراهیم تاتلیست را بر عهده داشت را بعنوان نجات دهنده جان محبوب ترین هنرمند کشورشان معرفی می کنند. جراح برجسته ای که از جمله بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان و ابداع کننده روشهای تازه در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز در جهان بوده است.


    پروفسور مجید سمیعی متولد 1937 که روز 18 ژوئن گذشته تولد 74 سالگی خود را جشن گرفت متولد شهر رشت مرکز استان گیلان ایران است.. وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام داده است. وی بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام داده است و در این زمینه بیشترین گزارشها متعلق به ایشان میباشد. پروفسور سمیعی در دهه 1990 اقدام به تاسیس مرکز بینالمللی علوم اعصاب ( آی ان آی) نمود. بنای این مرکز برگزفته از شکل مغز میباشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن نیز بر عهده پروفسور سمیعی است.



    پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کرده است که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار او در یکی از کشورها برگزار میکنند. وی در حال حاضر و با وجود دارا بودن 74 سال سن بسیار فعال بوده و عملهای جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام میدهد و در اغلب کنگره های مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت میکند.


    پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق میورزد و تاکنون تلاش زیادی را برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب در ایران صورت داده است. برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشتهاست، رییس جمهوری آلمان غربی در سال 1988 نشان خدمت درجه 1 دولت آلمان را به او اهدا کرد. در همین سال جایزهٔ علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد.


    http://www.boursenews.ir/fa/pages/?cid=53175
    ویرایش توسط مجيد رادمنش : 2011/09/01 در ساعت 23:54
    یـــــاد خــــــدا آرامش بخش دلهــــــاست ..... کجایند مردان بی ادعـــــــا

  2. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید مجيد رادمنش از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #112
    ستاره دار (1) کیوان آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    نوشته ها
    4,825
    تشکر
    9,824
    تشکر شده 23,351 بار در 4,529 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط مجيد 20 نمایش پست ها
    آیا می دانید بزرگترین جراح مغز جهان پروفسور سمیعی و ناجی جان محبوبترین خواننده ترکیه ( ابراهیم تاتلیسز) است!


    پروفسور مجید سمیعی یکی از مفاخر علمی ایران و خطه سرسبز زادگاهش استان گیلان است.


    ..... [/color]


    http://www.boursenews.ir/fa/pages/?cid=53175
    منهم برای مشکلی که سالها پیش برام پیش اومده بود رفتم پیش ایشون. با وجود سن بالاشون خیلی دقیق و مسلط بودند.
    جالبه که الان فهمیدم این پرفسور همشهریمه!!!! رشتی بود نمی دونستم !!!

  4. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید کیوان از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #113
    کاربر فعال امپراتور7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    تبریز
    نوشته ها
    1,019
    تشکر
    1,358
    تشکر شده 4,290 بار در 913 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed89 نمایش پست ها
    ایا میدانستید کمنگنز با مثبت چهار فردا 30 درصد سود در دو هفته خواهد شد؟
    ایا میدانستید بعضی از دوستان صادقانه به ما در این فروم کمک میکنند؟
    ایا میدانستید خانم امن با وام خبرنگاری که گرفته دیگه به بورس و سود فکر نمیکنه و در خط خبری کار میکنه؟
    ایا میدانستید تعداد خانم های تکنیکالیست این سایت کمتر از اقایون نیست؟
    ایا میدانستید اقای نظری فقط ... سن دارد(بدون اجازه نگفتم)
    ایا میدانستید بابی فادغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران است؟
    ایا میدانستید صدرا دهن همه ما رو اسفالت کرد؟
    ایا میدانستید تعداد گروه بالا رفته و هزینه پیامک ها نیز برای اعلام به گروه بالا رفته و اقا باربد چیزی نمیگه؟؟؟
    ایا میدانستید قسمتی به نام مباحث ازاد هم داریم ولی خیلیا شرکت نمیکنند؟
    ایا میدانستید اقا مسلم عاشق برو بچ شرق اسیاست؟
    ایا میدانستید پسر اقا مهران خوردنیه؟
    ایا میدانستید اقای حجت نقش پلیس رو در سایت داره؟
    ایا میدانستید عده ای در صددند که بین دوستان این سایت اختلاف بیندازند؟
    ایا میدانستید اقای پناهی قصد داشتند در مسابقات قوی ترین مردان ایران شرکت کنند؟(خود ایشون هم نمیدونستند ولی پتانسیلش رو دارند)
    ایا میدانستید یکی از خانم های این سایت که در بهار در جمع ما بودند دیگه نیستند؟(البته دلیل و ... رو من نمیدونم)
    ایا میدانستید اقا مهران و مصطفی از بچه های اصفهان هستند ولی کسی رو دعوت نمیکنند بریم تا سی و سه پل رو ببینه؟
    ایا میدانستید اقای امپراطور از جد اندر جد ما سرمایه دار تر است؟
    ایا میدانستید بنده شوخ طبع هستم؟و کلا هیچ وقت منظور خاصی در صحبت هایم وجود ندارد؟
    تکذیب میکنم
    اقا سرمایه مال پرتفوی هست میذاریش به حساب من؟؟؟؟؟
    باربد جان شما لطف دارین و پاکی و صداقت شما به همه دوستان از جمله من ثابت شده پول و مرام ما به شما که نمیرسه
    آیا میدانستید یک سهم باقلوا در انتظار شماست؟
    البته هول نکنین شایعه است
    به جان خودت بیفت!
    خودت خودت را بساز!
    وگرنه «دیگران» به تو «شکل» میدهند...!

  6. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید امپراتور7 از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #114
    مدیر (6) مجيد رادمنش آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    4,859
    تشکر
    34,705
    تشکر شده 24,885 بار در 4,797 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط مجيد 20 نمایش پست ها
    آیا می دانید بزرگترین جراح مغز جهان پروفسور سمیعی و ناجی جان محبوبترین خواننده ترکیه ( ابراهیم تاتلیسز) است!


    پروفسور مجید سمیعی یکی از مفاخر علمی ایران و خطه سرسبز زادگاهش استان گیلان است.


    "ابراهیم تاتلیسس" خواننده و هنرمند پر آوازه ترکیه با ترانه هایش مشهور خاص و عام در ترکیه، آسیای میانه و کشورهای خاورمیانه مثل آذربایجان، ایران، افغانستان، عراق، سوریه و دیگر کشورهای عربی است، تاتلیسس با ترانه های ترکیاش مشهور شده ولی گهگاه به عربی و کردی نیز ترانه های خوانده است.


    ابراهیم تاتلیسس در روز 13 مارس 2011 میلادی، در محله شیشلی استانبول از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد. تاتلیسس هنگامی که پس از ضبط برنامه تلویزیونی مشهور خود «ایبو شو» از کانال تلویزیونی «بیاض تیوی» خارج میشد هدف این حمله قرار گرفت. پلیس اعلام کرد که ضارب از یک خودروی مشکی رنگ اقدام به شلیک چند گلوله کرده و به سرعت متواری شد. بنا به اعلام پزشکان، گلوله از پشت وارد جمجمه ابراهیم تاتلیسس شده و از قسمت جلوی سر او خارج شد.


    بدنبال پخش خبر ترور این هنرمند محبوب ترکیه مردم کشورشان به امید زنده ماندن او دست به دعا بلند کردند. پزشکان بواسطه صدمه مغزی شدید این هنرمند تصور می کردند که او حتی اگر جان سالم بدر ببرد باقی عمرش را فلج خواهد بود. برای نجات جان محبوب ترین هنرمند ترکیه نیاز به برجسته ترین جراح مغز جهان نیز بود. و او کسی نبود جز پروفسور مجید سمیعی رئیس فدراسیون جهانی انجمن جراحان اعصاب و رئیس انیستیتوی علوم عصبی و دانش نورولوژی (آی ان آی) در هانوفر آلمان که پیچیده ترین جراحیهای مغز جهان در آن صورت می گیرد. مرکزی که معماری آن نیز, که به پیشنهاد دکتر سمیعی بصورت مغز یک انسان طراحی شده, یک شاهکار معماری بی نظیر بشمار می رود.


    رسانه های ترکیه این جراح مغز برجسته ایرانی که از آلمان به ترکیه برده شد و ریاست تیم عمل جراحی 12 ساعته بر روی جمجمه و مغز ابراهیم تاتلیست را بر عهده داشت را بعنوان نجات دهنده جان محبوب ترین هنرمند کشورشان معرفی می کنند. جراح برجسته ای که از جمله بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان و ابداع کننده روشهای تازه در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز در جهان بوده است.


    پروفسور مجید سمیعی متولد 1937 که روز 18 ژوئن گذشته تولد 74 سالگی خود را جشن گرفت متولد شهر رشت مرکز استان گیلان ایران است.. وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام داده است. وی بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام داده است و در این زمینه بیشترین گزارشها متعلق به ایشان میباشد. پروفسور سمیعی در دهه 1990 اقدام به تاسیس مرکز بینالمللی علوم اعصاب ( آی ان آی) نمود. بنای این مرکز برگزفته از شکل مغز میباشد. این مرکز در شهر هانوفر آلمان واقع است و ریاست آن نیز بر عهده پروفسور سمیعی است.



    پروفسور سمیعی شاگردان زیادی تربیت کرده است که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار او در یکی از کشورها برگزار میکنند. وی در حال حاضر و با وجود دارا بودن 74 سال سن بسیار فعال بوده و عملهای جراحی سنگین در قاعده مغز را با مهارتی بی نظیر انجام میدهد و در اغلب کنگره های مهم جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت میکند.


    پروفسور سمیعی به کشور خود ایران عشق میورزد و تاکنون تلاش زیادی را برای ارتقای جراحی مغز و اعصاب در ایران صورت داده است. برای تجلیل از مقام علمی و تجربیات ارزنده وی و همچنین گامهای بلندی که در پیشرفت جراحی مغز و اعصاب برداشتهاست، رییس جمهوری آلمان غربی در سال 1988 نشان خدمت درجه 1 دولت آلمان را به او اهدا کرد. در همین سال جایزهٔ علمی ایالت نیدرزاکسن آلمان، به پاس فعالیتهای پر ارزش وی در راه پیشرفت جراحی مغز و اعصاب به نامبرده اهدا شد.


    http://www.boursenews.ir/fa/pages/?cid=53175
    یـــــاد خــــــدا آرامش بخش دلهــــــاست ..... کجایند مردان بی ادعـــــــا

  8. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید مجيد رادمنش از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #115
    کاربر فعال arak_bourse آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    3,673
    تشکر
    13,128
    تشکر شده 10,635 بار در 3,281 ارسال
    آیا می دانید؟ پس اگر نمی دانید مطلب مفید زیر رو بخونید. مطمنا براتون جالب خواهد بود.

    استنلی میلگرم در سال 1963 یک آگهی در روزنامه های امریکا به چاپ رساند و از داوطلبانی که می خواستند قدرت حافظه خود را آزمایش کنند،خواست تا آخر هفته به آزمایشگاه او بیایند.در این آگهی امده بود که این آزمایش بیشتر از یک ساعت وقت انها را نمی گیرد و به هر داوطلب 5 دلار دستمزد داده می شود.روز مقرر نزدیک به صد نفر مقابل آزمایشگاه میلگرم صف کشیدند.دکتر میلگرم نگاهی به جمعیت انبوه انداخت...آدم ها از بیست تا پنجاه ساله خودشان را به آنجا رسانده بودند.قسمت اول نقشه اش درست از آب در آمده بود.


    بعد دکتر ،آنها را یکی یکی به اتاق آزمایش برد.به آنها گفت که برنامه آزمایش کمی تغییر کرده و آنها می خواهند میزان تاثیر تنبیه بر یادگیری را اندازه گیری کنند.خودش پشت میزی نشست و از داوطلب (الف) خواست پشت دستگاهی شوک الکتریکی بنشیند.آن دو از پشت دیوار شیشه ای ،شخص سومی را می دیدند که در اتاق مجاور روی یک صندلی شکنجه نشسته بود و دست ها و پاهایش را بسته بودند.دکتر از شخص سوم سوال می کرد و هر بار که او اشتباه جواب می داد،از داوطلب (الف) می خواست دکمه شوک را فشار دهد.بعد فریاد های مرد بیچاره اتاق را پر می کرد.



    دکتر برگه سوال ها را کنار می گذاشت و دستور می داد که شوک دوباره تکرار شود.شرکت کننده (الف) که حسابی از ماجرا خوشش آمده بود،باز دکمه را فشار می داد و بار دیگر فریاد های طرف سوم بلند می کرد.دکتر می دانست که دستگاه شوک خراب است.شرکت کننده (ب) هم که به صندلی بسته شده بود،یک بازیگر حرفه ای بود و وظیفه داشت بعد از فشار هر دکمه،نقش یک انسان شکنجه شده را بازی کند؛فریاد بکشد،گریه کند و ملتمسانه از آنها بخواهد که او را رها کنند.اما هیچ کدام از فریاد های او،داوطلب (الف) را از فشار دکمه ها باز نمی داشت.دکتر دستور می داد و داوطلب با هیجان دکمه را فشار می داد.بعضی وقت ها،داوطلب (الف) خودش وارد عمل می شد،سوال می پرسید،وقتی جواب اشتباه می شنید،ولتاژ را بالا می برد و دکمه را فشار می داد!
    آزمایش های میلگرم واقعا بی رحمانه بود،اما بی رحمی انسان ها را هم بر ملا می کرد.
    او با این آزمایش ساده نشان می داد ،انسانها بیشتر از آنکه به حال زیر دستان خود دل بسوزانند،نگران اطاعت از دستورات ما فوق هستند.آدم ها بیشتر از آنکه به وجدان خود فکر کنند،تحت تاثیر موقعیتی قرار می گیرند که در آن قرار گرفته اند.



    پیش از آزمایش میلگرم،آدم ها هنوز در این فکر بودند که چگونه سرباز های نازی حاضر شده بودند روزانه پنج هزار نفر را در کوره های آدم سوزی بیندازند و عین خیالشان هم نباشد،آیا آنها تحت تاثیر مواد مخدر و یا هیپنوتیزم بودند؟


    آزمایش های میلگرم جوابی برای این سوال پیدا کرد.
    سرباز ها اگر چه مجبور به کاری غیر انسانی شده بودند،پیش از هر چیز به اطاعت و تبعیت می اندیشیدند.آنها هنگامی که با شلیک گلوله دیگران را از پا در می آوردند و میلیون ها نفر را در گورهای دسته جمعی می ریختند،حتی لحظه ای هم به وجدان خود رجوع نمی کردند.پشت دستگاه شکنجه نشسته بودند و بعد از شنیدن هر فرمان دکمه را فشار داده بودند.


    دکتر میلگرم در مقاله ای با عنوان (( خطرات سر سپاري)) نوشت
    من در آزمایش های خود نشان دادم که که یک انسان عادی حاضر است صرفا به خاطر دستور یک دانشمند پیش پا اُفتاده ،انسان دیگری را تا حد مرگ عذاب دهد.جیغ های مرد شکنجه شونده هیچ تاثیری بر وجدان او ندارد.انسان ها دوست دارند وقتی دستوری به آنها داده می شود تا آخر ان را عملی کنند.


    در همان سالها بود که گروه (پینک فلوید) در البوم دیوار خود سرودوقتی بزرگ شدیم و به مدرسه رفتیم/معلم هایی بودند که هر طور می توانستند/بچه ها را آزار می دادند/با طعنه زدن/و افشا کردن هر نقطه ضعفی که آنها با وسواس پنهان کرده بودند/اما در شهر همه خوب می دانستند/وقتی معلم ها شب به خانه بر می گردند/زنان چاق و روانی شان/آنها را میان انگشتشان فشار می دهند/تا جانشان در آید.))

    شش سال بعد،در اوج جنگ ویتنام،میلگرم نامه ای از یک سرباز آمریکایی دریافت کرد که در سال 1963 در آزمایش او شرکت کرده بود.سرباز نوشته بودمن نمی دانستم چرا در آن لحظه باید کسی را عذاب دهم.اما حالا که در جنگ هستم می فهمم که تنها عده معدودی از آدم ها وقتی کاری خلاف وجدانشان انجام دهند،متوجه اشتباهشان می شوند.در جنگ هر روز و هر ساعت تجربه اتاق شکنجه تکرار می شود.ما تحت تاثیر دستور ما فوق دست به کارهای می زنیم که با اعتقاداتمان تضاد کامل دارد.))
    میلگرم مدت ها درباره آزمایشش در روزنامه ها حرف زد و مصاحبه کرد.

    او می گفت :قدرت مطلق،فساد مطلق می آورد.انسان هایی که ناگهان در جایگاه قدرت قرار گرفته اند،طبیعت حیوانی خود را بر ملا می کنند و از آزار دادن دیگران لذت می برند.اما ایا قدرت ذاتا فساد آور است؟
    در سال 1971 دکتر زیمباردو در دانشگاه استنفورد آزمایشی انجام داد که بار دیگر جهان را لرزاند.
    گويي اين دو دوست كمر بسته بودند تا هويت انسان را لگد مال كنند و به بشريت بفهمانند كه انسانها،انسان نيستند كه گرگ يكديگرند.آزمايش فيليپ زيمباردو كه به (( زندان استنفورد)) مشهور شد آنقدر براي جهان تلخ و تكان دهنده بود كه مي توانيد صدها مقاله پيرامون آن در سايتهاي اينترنتي پيدا كنيد


    زیمباردو از طریق یک آگهی در یک روزنامه افراد داوطلب را جمع کرد.به داوطلبان گفته شد که آنها قرار است دو هفته نقش زندانی و زندانبان را بازی کنند و به ازای هر روز 15 دلار خواهند گرفت.پنجره های آزمایشگاه دانشگاه استنفورد را پوشاندند و آنجا را تبدیل به زندان کردند.داوطلبان هر کدام در نقش خود (زندانبان و یا زندانی) وارد آزمایشگاه زندان شدند.دوربین های مدار بسته،مستقیما رفتار آنها را برای گروه آزمایش کننده پخش می کرد.بعد گذشت چند روز خشونت آنچنان بالا گرفت که کنترل داوطلبان از دست خارج شد و دکتر زیمباردو ازمایش را نیمه کاره پایان داد.


    واقعا عجیب بود.زیمباردو و گروه او از میان هفتاد نفر داوطلبی که به دانشگاه آمده بودند،24 نفری را انتخاب کرده بود که از نظر روانی سالم تر به نظر می رسیدند.اما همه آنها در روزهای پایانی رفتاری کاملا سادیستی از خود نشان می دادند.زندانبان ها حتی رفتن به دستشویی را هم موکول به اجازه کرده بودند و به هیچ کس اجازه نمی دادند که به دستشویی برود.بعد زندانی ها را به دستشویی بردند و آنها را مجبور کردند که با دستهای خالی توالت ها را تمیز کنند!بعضی را مجبور کردند بدون لباس روی زمین سفت بخوابند!!در پایان ،کار به شکنجه های جسمی و جنسی هم کشیده شد


    زیمباردو کاملا اتفاقی (با انداختن سکه) افراد را به دو گزوه زندانیان و نگهبانان تقسیم کرده بود،اما بعد از آزمایش زندانی ها آنقدر ترسیده بودند که فکر می کردند زندانبان ها به خاطر جثه بزرگترشان انتخاب شده اند..حقیقت این بود که هیکل زندانیان و زندانبان ها با یکدیگر زیاد تفاوت نداشت.آنچه باعث شده بود زندانیان اینقدر احساس حقارت کنند لباس آنها بود.زندانبان ها یونیفرم های تمیز و اتو کشیده به تن داشتند،در صورتی که لباس زندانیان کرباس بود،آنها حتی لباس زیر هم نداشتند.نگهبان ها باتوم های چوبی نیز داشتند و مهم تر اینکه عینک های آفتابی که با زندانی ها چشم در چشم نشوند.


    روز قبل از آزمایش،زندانبان ها را در یک سالن جمع کردند.به آنها هیچ دستورالعمل خاصی داده نشد.جز اینکه حق ندارند از خشونت جسمانی استفاده کنند.(( شما مسئول کنترل و اداره زندان هستید.به هر شیوه که می خواهید))
    اما تنها بعد از گذشت چند روز زندانبان ها چنان خشن شده بودند که زیمباردو هم از آنها می ترسید.زندانبان ها بر عکس زندانی ها می توانستند در ساعات خاصی به مرخصی و خانه بروند آنها انقدر از این این قدرت سادیستی خوششان آمده بود که در ساعت های اضافه کاری هم آنجا می ماندند بدون اینکه توقع افزایش حقوق داشته باشند.
    زندانی ها دمپایی پلاستیکی به پا داشتند و به جای اسم با شماره آنها را صدا می زدند.یک زنجیر هم به دور پای آنها بسته بودند تا مدام به آنها یاد آوری کنند که زندانی هستند،نه موجودات آزمایشی.برای اینکه موقعیت طبیعی تر جلوه کند پیش از آزمایش به زندانیان گفته شد که در خانه بمانند و منتظر تماس آنها باشند.بعد پلیس ها را به در خانه آنها فرستادند تا آنها را به جرم حمل اسلحه دستگیر کنند.پلیس ها هنگام دستگیری حقوقشان را به آنها متذکر شدند.در اداره پلیس از آنها انگشت نگاری شد و بعد با ماشین حمل زندانی به ((آزمایشگاه زندان)) منتقل شدند.
    رفتار زندانبان ها آنقدر بد بود که روز دوم شورشی در زندان آغاز شد.نگهبانان با مهارت ((و البته با خشونت)) شورش را مهار کردند.بعد زندانیان را به دو گروه تقسیم کردند.بعضی ها را سلول خوب اسکان دادند و بقیه را در سلول های بد.به این ترتیب آنها در بین زندانیان این تصور را به وجود آوردند که بین آنها خبر چین وجود دارد..این شیوه به قدری موثر بود که دیگر شورش کلانی در زندان صورت نگرفت.جالب تر از همه اینکه در همان زمان این شیوه عینا در زندان های آمریکا صورت میگرفت



    .آیا ریشه های خشونت طلبی انسان ها در اعماق وجودشان،ریشه ها و سر چشمه های مشترکی دارد؟
    زیمباردو خودش شخصا اعتراف کرد که آنقدر جذب آزمایش شده بود که از روز سوم خودش هم به عنوان رئیس زندان وارد عمل شد.روز چهارم خبر رسید که زندانی ها نقشه فرار دارند.زندانبانها تصمیم گرفتند که زندانیان را به یک زندان متروک که دیگر پلیس از ان استفاده نمی کرد ،منتقل کنند.خوشبختانه پلیس به انها اجازه استفاده نداد.((به خاطر مسائل بیمه)). و این عصبانیت زندانبان ها را بر انگیخت.در روز های بعد سختگیری به اوج خود رسید.آنها زندانیان را مجبور می کردند ساعتها شنا بروند و یا برایشان آواز بخوانند.آنها را برهنه می کردند و به تحقیرشان می پرداختند.بعد برای شکنجه،غذای آنها را به حداقل رساندند.



    شب ها وقتی گمان میشد دوربین ها خاموش است و گروه آزمایش کننده دانشگاه را ترک می کردند،رفتار های سادیستی زندانبان ها به اوج می رسید.گروه آزمایش با دیدن صحنه های خشونت در نیمه شب به راستی شوکه شدند.بسیاری از شرکت کننده ها تا مدت ها از فشار روانی رنج می بردند.آزمایش در روز ششم تمام شده اعلام کردند.تقریبا تمام زندانبان ها از پایان زود هنگام آزمایش ناراحت بودند.
    تجربه زندان استنفورد در رسانه ها بازتاب گسترده ای داشت.این آزمایش(( به پيروي از آزمايش ميلگرم)) به آدم ها فهماند خیلی هم به مهربانی هم امید نبندند.شهروندان بی آزارند چون دست و پایشان بسته است.کافی است کمی به آنها مجال بدهی تا وحشیانگی درون خود را آشکار کنند.


    دو زندانی استنفورد در روز های اول آنچنان تحت فشار عصبی قرار گرفتند که زیمباردو بلافاصله آنها را با دو نفر دیگر جایگزین کرد.یکی از زندانی ها خود زنی کرد.یکی از شدت ترس لال شده بود ((البته معلوم شد او خودش را به مریضی زده تا از آن زندان لعنتی خلاص شود.زیمباردو او را معالجه کرد و به زندان بر گرداند.)) زندانی شماره 416 آنقدر از رفتار زندانبان ها آزرده بود که دست به اعتصاب غذا زد.او را به سلول انفرادی انداختند.بعد زندانبان ها به زندانیان گفتند اگر می خواهند زندانی شماره 416 از انفرادی آزاد شود باید همه پتو های خود را تحویل دهند.زندانیان ترجیح دادند همه پتوهای خودشان را داشته باشند و زندانی شماره 416 تا صبح از سرما بلرزد.زیمباردو از این رفتار آنقدر شوکه شده بود که شخصا وارد عمل شد و به زندانبانها گفتند زندانی انفرادی را آزاد کنند.


    بعد زیمباردو به زندانیان گفت که اگر تمام در آمد خود را((روزی 15دلار)) به زندانبان ها ببخشند،همان روز آزاد می شوند.بیشترشان بلافاصله قبول کردند..زیمباردو نوار های زندان را برای پنجاه نفر از دوستانش نمايش داد.تنها يك نفر از آنان – يك زن – گفت كه اين آزمايش غير اخلاقي بوده است.٤٩ نفر ديگر يا خنديدند و يا آرزو داشتند كاش جاي زندان بانها بودند

    دو ماه بعد از آزمایش،مجری برنامه تلویزیونی توانست زندانی شماره 416 )که بیش از دیگران مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بود) و خشن ترین زندانبان (که خود را جان وین می نامید) روبروی هم قرار دهد.آنها گفتند رفتارشان آن طور بوده چون فکر می کردند از آنها چنین انتظاری می رود و قرار است کلیشه زندانیان و زندانبانها را در سینما بازی کنند.با این حال هر دو اعتراف کردند ماجرا در ابتدا با بازی کردن شروع شده و بعد این نقش انقدر درونی شده که کنترل از دستشان خارج شده است.پس از آن اریک فروم نقد تندی بر آزمایش زندان استنفورد نوشت.او گفت نتیجه زیمباردو از این آزمایش بسیار ساده انگارانه بوده است و نتایج حاصل از این زندان آزمایشگاهی را نمی توان به جامعه واقعی تعمیم داد. زیمباردو به این انتقاد ها جوابی نداد،چرا که شانس با او یار بود.چند ماه بعد از پایان آزمایش او،رسوایی های زندان های سن کوئنتین و اتیکا در آمریکا بر ملا شد.



    زندانیان اتیکا در سال 1971 شورشی عظیم به راه انداختند.آنها خواستار امکانات رفاهی،حمام و امکان ادامه تحصیل بودند.شورش با حمله پلیس و کشته شدن 40 نفر پایان یافت.رسانه ها نوشتند زندانی ها در هنگام حمله گلوی گروگانها را بریده اند.اما بعد خبر رسید بیشتر گروگانها با گلوله های پلیس از پای در آمده اند.تجربه زندان اتیکا نتایج آزمایش زیمباردو را به کلی تایید کرد

    آدمها وقتی اجازه بیابند هر کاری را که بخواهند انجام می دهند.یک افسر پلیس وقتی به این مقام می رسد،مکن است به راحتی سو استفاده از دیگران را آغاز کند.در واقع موقیعت است که رفتار آدمها را شکل می دهد و نه باورهای شخصی آنها.


    تجربه زندان استنفورد و اتیکا و سن کوئنتین در هزاره سوم هم تکرار شد.زندان ابو غریب که در زمان رژیم صدام به زندان شکنجه مشهور بود،بعد از حمله آمریکا و سقوط صدام باز هم شکنجه گاه باقی ماند.عکس هایی که از زندانیان برهنه ابوغریب به بیرون نشت کرد،اگر چه برای روزنامه ها بسیار جنجال آفرین بود، اما خبر تازه ای در بر نداشت.سربازان آمریکایی و انگلیسی این بار در عراق به مدل میلگرم و زیمباردو تجسم بخشیده بودند.


    در سال 1984 تنها 4000هزار زندانی سیاسی در این زندان کشته شده بودند و اجسادشان تحویل کارخانه های صابون سازی شده بود.اما در سال ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ وحشيگري تفاوتي با رژيم بعثي سابق نداشت.زندانبانها سگ ها را به جان زندانیان برهنه می انداختند.آنها را با صندلی کتک می زدند و با پوتین بر روی پاهای برهنه شان می پریدند.مردها را مجبور می کردند لباس زنانه بپوشند و از زندانیان برهنه زن و مرد فیلمبرداری می کردند.یک بار یک زندانی را روی جعبه ای قرار دادند و کیسه های ماسه روی سرش گذاشتند و به اعضای بدنش سیم وصل کردند تا ادای شوک الکتریکی را در آورد.(تکرار عینی آزمایش میلگرم در دنیای واقعی).زندانبانهای زندان ابو غریب روی بدن زندانیان دشنام می نوشتند،به گردن آنها قلاده می بستند،لامپهای شیمیایی را می شکستند و روی بدن زندانیان مایع فسفری می ریختند،روی آنها ادرار می کردند،اسلحه خود را روی شقیقه شان فشار می دادند،به آنها تجاوز جنسی می کردند.یک بار صورت یک زندانی را به دیوار کوبیدند و بعد خودشان بخیه زدند.عکس های بعدی از این هم تکان دهنده تر بود.زنها و مردهایی که کنار اجساد ایستاده بودند و عکس یادگاری انداخته بودند.
    زیمباردو گفت بار دیگر کسالت زندانبانها و احساس قدرت،آنها را به سوی سوءاستفاده های غیر انسانی و رفتار پورنو گرافیک سوق داده است.زندان ذاتا یک تجربه غیر انسانی است و در هر دولتی نمود پیدا کند (رژیم صدام و یا آمریکا) به سوءاستفاده خواهد انجامید.سربازان امریکایی در موقعیتی مشابه زندان استنفورد قرار گرفته بودند و طبیعی بود که دست به چنین کاری بزنند.بعد گفته شد سربازان تحت تاثیر مافوقهای خود در پنتاگون بوده اند و از دونالد رامسفلد مجوز رسمی داشته اند.تفاوتی نداشت.این مدل هم تجربه تلخ تر از میلگرم را اثبات می کرد.
    زندانبانهای ابوغریب با پوشاندن سر زندانیان در یک گونی،بیش از هر چیز انسان بودن انها را انکار کرده بودند.
    اگر شما بر انسانی قدرت بیابید که به خاطر لباس و یا طرز زندگی اش در زندان،شباهتی به انسان ندارد،راحت تر به رفتارهای غیر انسانی روی می آورید.


    شیفتگان نازی آنچنان شیفته خون آریایی
    خود بودند که به راحتی یهودیان را در کوره ها می انداختند.با این همه یک سوال هنوز ذهن را می آزارد.
    اگر قدرت ذاتا فساد آور است،آیا همه ما مشغول سوءاستفاده از زیر دستان خود نیستیم؟
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

  10. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید arak_bourse از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #116
    کاربر فعال mehran89 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    اراک
    نوشته ها
    190
    تشکر
    241
    تشکر شده 738 بار در 190 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed89 نمایش پست ها
    ایا میدانستید کمنگنز با مثبت چهار فردا 30 درصد سود در دو هفته خواهد شد؟
    ایا میدانستید بعضی از دوستان صادقانه به ما در این فروم کمک میکنند؟
    ایا میدانستید خانم امن با وام خبرنگاری که گرفته دیگه به بورس و سود فکر نمیکنه و در خط خبری کار میکنه؟
    ایا میدانستید تعداد خانم های تکنیکالیست این سایت کمتر از اقایون نیست؟
    ایا میدانستید اقای نظری فقط ... سن دارد(بدون اجازه نگفتم)
    ایا میدانستید بابی فادغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران است؟
    ایا میدانستید صدرا دهن همه ما رو اسفالت کرد؟
    ایا میدانستید تعداد گروه بالا رفته و هزینه پیامک ها نیز برای اعلام به گروه بالا رفته و اقا باربد چیزی نمیگه؟؟؟
    ایا میدانستید قسمتی به نام مباحث ازاد هم داریم ولی خیلیا شرکت نمیکنند؟
    ایا میدانستید اقا مسلم عاشق برو بچ شرق اسیاست؟
    ایا میدانستید پسر اقا مهران خوردنیه؟
    ایا میدانستید اقای حجت نقش پلیس رو در سایت داره؟
    ایا میدانستید عده ای در صددند که بین دوستان این سایت اختلاف بیندازند؟
    ایا میدانستید اقای پناهی قصد داشتند در مسابقات قوی ترین مردان ایران شرکت کنند؟(خود ایشون هم نمیدونستند ولی پتانسیلش رو دارند)
    ایا میدانستید یکی از خانم های این سایت که در بهار در جمع ما بودند دیگه نیستند؟(البته دلیل و ... رو من نمیدونم)
    ایا میدانستید اقا مهران و مصطفی از بچه های اصفهان هستند ولی کسی رو دعوت نمیکنند بریم تا سی و سه پل رو ببینه؟
    ایا میدانستید اقای امپراطور از جد اندر جد ما سرمایه دار تر است؟
    ایا میدانستید بنده شوخ طبع هستم؟و کلا هیچ وقت منظور خاصی در صحبت هایم وجود ندارد؟
    سلام دوست من.اینو من می دونستم که پسرم خوردنیه.اون الان وارد 1 شهریور وارد 8 ماه شده و خوردنی تر.این نظر لطف شماست که از پسرم انتقاد می کنین.اما یه آیا می دانیدم از من:آیا می دانید آواتارتون خیلی زیباست و خیلی هم نسبت به پسرم لطف دارین؟
    و شما دوستان:آیا می دانید پشه ها روزا کجا می رن؟؟؟
    آیا می دانید بعد از مرگ چه سرنوشتی در انتظارتونه؟؟؟
    ممنون از همه ی کاربران و دوستان.
    تا نگاه می کنی وقت، وقت رفتن است-----------------پیش از آنکه باخبر شوی-----------------لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود------------------آه ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان چه زود دیر می شود...

  12. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید mehran89 از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #117
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نوشته ها
    26
    تشکر
    96
    تشکر شده 66 بار در 21 ارسال
    آیا می دانید چیزی برای نگرانی وجود نداره
    فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه سالمی یا مریضی.

    اگر سالم هستی، دیگه چیزی نمونده كه نگرانش باشی؛ اما اگه مریضی، فقط دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه دست آخر خوب می شی یا می میری.

    اگه خوب شدی كه دیگه چیزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛ اما اگه بمیری، دو چیز وجود داره كه نگرانش باشی: اینكه به بهشت بری یا به جهنم.

    اگر به بهشت بری، چیزی برای نگرانی وجود نداره؛ ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قدیمی می شی كه وقتی برای نگرانی نداری!

    پس در واقع هیچ وقت هیچ چیز برای نگرانی وجود نداره!!
    امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی

  14. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید hassanh از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #118
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نوشته ها
    26
    تشکر
    96
    تشکر شده 66 بار در 21 ارسال
    آیا می دانید با بوسه هم می شود نقاشی کرد
    ناتالی آیریش
    دختری که با استعدادش همه را شگفت زده کرده!





  16. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید hassanh از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #119
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نوشته ها
    26
    تشکر
    96
    تشکر شده 66 بار در 21 ارسال
    آیا می دانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سوسكها سریعترین جانوران 6 پا میباشند. با سرعت یك متر در ثانیه.
    كرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند.
    هیچ پنگوئنی در قطب شمال وجود ندارد.
    مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
    كانادا یك واژه هندی به معنی ?روستای بزرگ? میباشد.
    11 درصد جمعیت جهان را چپ دستان تشكیل میدهند.
    رشد دندانهای سگ آبی هیچگاه متوقف نمیگردد.
    قلب والها تنها 9 بار در دقیقه میتپد.
    چیتا قادر است در حداكثر سرعت خود گامهایی به طول 8 متر بر دارد.
    یك خرس بالغ قادر است با سرعت یك اسب بدود.
    اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.
    كانگروها قادرند 3 متر به سمت بالا و 8 متر به سمت جلو بپرند.
    گونه ای از خرگوش قادر است 12 ساعت پس از تولد جفت گیری كند.
    یك كوه آتشفشان قادر است ذرات ریز و گردوغبار را تا ارتفاع 50 كیلومتری به فضای اطراف پرتاب كند.
    داركوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
    سالانه 500 فیلم در امریكا و 800 فیلم در هند ساخته میگردد.
    آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.
    تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون كور رنگ میباشند.
    عمر تمساح بیش از 100 سال میباشد.
    تمام قوهای كشور انگلیس جزو دارایی های ملكه انگلیس میباشند.
    مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یكسان میباشد. و تنها بواسطه بوی آنهاست كه طعم های متفاوتی می یابند.
    80 درصد امواج مایكرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.
    قد فضانوردان هنگامی كه در فضا هستند 5 تا 7 سانتی متر بلندتر میگردد.
    بلژیك تنها كشوری است كه فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیكند.
    جلیغه ضد گلوله، برف پاك كن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.
    درتمام انسانهای كره زمین 99.9 % شباهت ژنتیكی وجود دارد.
    لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.
    سطح شهر مكزیكوسیتی سالانه 25 سانتی متر نشست میكند.
    دو سوم آدم رباییهای جهان در كلمبیا به وقوع می پیوندد.
    70% فقرای جهان را زنان تشكیل میدهند.
    ون گوگ در طول حیات خود تنها یكی از نقاشیهای خود را بفروش رساند.
    اختراع پیچ گوشتی پیش از پیچ صورت گرفت.

  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید hassanh از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #120
    عضو عادی
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    نوشته ها
    26
    تشکر
    96
    تشکر شده 66 بار در 21 ارسال
    عجیب ترین مادر دنیا به همراه سه دخترش
    ساعت عجیب تولد ۳ دختر لوری دیرسلی تعجب پزشکان را برانگیخته است. هر سه فرزند این زن دقیقا در ساعت ۷:۴۳ دقیقه متولد شدهاند. به اعتقاد کارشناسان این اتفاق بسیار نادر است و از هر یک میلیون مورد در سراسر جهان، فقط یکی ممکن است به این حالت شبیه باشد.


    بزرگترین فرزند لوری به نام الا در تاریخ ۱۰ اکتبر سال ۲۰۰۵ و دقیقا در ساعت ۷:۴۳ دقیقه متولد شد. فرزند دوم او نیز که اوی نام دارد، باز هم درست در همین ساعت در سال ۲۰۰۷ به دنیا آمد. سرانجام آخرین کودک او هم به نام هریسون امسال در همین ساعت پا به این دنیا گذاشت.

    نکته جالب این است که پرستاران بیمارستان میدانستند ۲فرزند قبلی این زن درست در یک ساعت خاص متولد شده بودند. به همین دلیل بیصبرانه منتظر بودند تا زمان تولد آخرین فرزند را ببینند. اما در نهایت شگفتی سومین کودک هم درست سر وقت در شهر منچستر انگلستان به دنیا آمد.

  20. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید hassanh از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 12 از 48 نخست ... 2910111213141522 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از بورس کالا چه خبر؟؟
    توسط آمن خادمی در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 357
    آخرين نوشته: 2023/03/14, 04:41

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •