سالهای قبل در این مورد فکر کنم بحثی داشتیم تو همین سایت !
شما هر کتاب تامین سرمایه ای رو نگاه کنید نوشته ارزان ترین راه تامین مالی از طریق بدهی هست ،
این تامین مالی هم برای بنگاههای کوچک و بزرگ هم برای دولتها مطرح هست،
نکته اصلی اینه که وقتی شرکت یا بنگاه یا دولتی از طریق بدهی تامین مالی قابل توجهی میکنه، در واقع داره بخشی از درآمد آینده خودش رو در قالب هزینه بهره یا هزینه تامین مالی از همین الان صرف میکنه
در نتیجه سودآوری اون در آینده با کاهش روبرو هست ! (نمونه بارز این وضعیت شرکتهای خودرویی خودمون بودن در سالهای اخیر!)
اما اگر این تامین مالی برای پروژه ای سودآور صورت گرفته باشه (یا حجم تامین مالی از طریق بدهی در مقایسه با سایر فعالیتهای سودآور بنگاه یا دولت چندان زیاد نباشه) بسته به اهرم مالی و اهرم سودآوری پروژه، میتونه اون کاهش سود تا حدی جبران بشه یا نشه !
وقتی دولتها با انتشار اوراق بدهی سعی میکنن منابع لازم برای سرمایه گذاری یا بازپرداخت بدهی های خودشون رو تامین کنن، اصلی ترین پارامتر مطرح به نظر من زمان هست !
اینکه وقتی زمان این اوراق سررسید میشه وضعیت دولت یا بنگاه چگونه هست؟
آیا با بهره برداری از پروژه ها و افزایش درآمدهاش تونسته منابع لازم رو برای بازخرید اوراق و پرداخت هزینه بدهی فراهم کنه یا نه ؟
معمولا وقتی این شرایط فراهم نیست ، یعنی منابع جدیدی برای بازپرداخت اون بدهی قبلی و سایر هزینه هاش خلق نشده، دولتها یا بنگاهها با ایجاد اوراق بدهی جدید ، اون اوراق قبلی سررسید شده رو جمع آوری میکنن !
و همین باعث میشه این هزینه بدهی تدوام داشته باشه و به مرور زمان بر اون اضافه بشه !
حکایت فردی هست که گرفتار مشکل مالی میشه به هر دلیلی، زیر بار قرض و بدهی میره ! تا مشکلش رو حل کنه !
2 حالت داره یا از پس حل مشکلات بر میاد ، به این صورت که با تلاش و کار و فکر و ... منابع جدیدی به دست میاره برای حل مشکلش، که بدهی رو پرداخت میکنه و تمام !
یا از پس مشکل بر نمیاد که ورشکسته میشه و بدهی ها سررسید نشده باقی میمونه ! یا با هزینه کمتری پرداخت میشه ! مثلا با نسبت های 50% یا کمتر معمولا ! منابع و دارایی موجودش به نسبت طلبکاران تقسیم و پرداخت میشه !
در مورد بنگاهها و دولتها هم تقریبا همین حالت هست اما در اشل بزرگتری !
معمولا بدهی ها به دلیل تاخیر در اجرای پروژه ها، تغییرات در فضای اقتصادی و پارامترهای اقتصادی داخلی و خارجی ، اتفاقات پیش بینی نشده طبیعی و غیر طبیعی و ... روی هم انباشته میشه !
برا جبران این بدهی ها در سطح کلان هم همون دو راه بالا وجود داره، اما به همین راحتی بدهی من و شما و شرکتها نیست !
چون دولتها و بانک های مرکزی کشورها معمولا حلقه آخر این زنجیره هستن !
تغییرات سیاسی هم میتونه منجر به خلق بدهی یا بازپرداخت اون بشه ! یا اینکه مثل فرد ورشکسته بدهی ها با نسبت پایین محاسبه و از طریق دراریی موجود یا امتیازات سیاسی و اقتصادی خاصی جبران و پرداخت بشه !
اما این روند برای دولتها و اقتصاد کلان در زمان بمراتب بیشتری نسبت به بنگاهها و افراد طی میشه !
نکته دیگه ای که باید بهش توجه کرد اینه که الان فرض کنید یه کارمند ساده با مجموع حقوق و درآمد ماهیانه مثلا 5 میلیون تومان ، 3 میلیون تومان قسط و بدهی داره پرداخت میکنه !
یه مثلا پزشکی هم با درامد به مراتب بالاتر داره در ماه 10-20 میلیون تومان مثلا قسط پرداخت میکنه !
بدهی اون کارمند ساده شاید در مجموع 100 میلیون تومان باشه، و بدهی پزشک در مجموع 500 میلیون تومان !
صرفا با نگاه کردن به میزان بدهی نمیشه گفت که وضع اونی که بدهی 500 میلیونی داره خرابتره ! یا اونی که بدهی 100 میلیون تومانی داره !
در واقع بحث انواع مختلفی از ریسک اینجا مطرح میشه که میتونه روی تعبیر و تفسیر از میزان بدهی فرد یا مجموعه ای اثر بگذاره !
در مورد دولتها هم همینه، صرف اینکه بگیم فلان دولت این حجم از بدهی رو داره ! و از روی اون عدد بدهی صرفا تفسیر و تحلیل کنیم ما رو به بیراهه میبره !
خوب باید پرسید این دولت با این حجم بدهی چقدر توانایی ایجاد درآمد داره !؟ اقتصادش چه حجمی داره؟ چه حجمی از پروژه داره تو این اقتصاد انجام میشه؟ بازه زمانی به بهره برداری رسیدن پروژه ها چقدر دور یا نزدیکه ؟ و ....
بنابراین نمیشه گفت چون حجم بدهی در فلان دولت که اقتصادش در رتبه بالای جهانی هست زیاد شده ! یا به نظر ما زیاد هست ! یا .... علم اقتصاد به بن بست رسیده !
یا اون دولت در حال فروپاشی هست ! یا ....
در مورد بدهی های دولتها یه نکته دیگه هم که باید بهش توجه کرد بحث ارزش برابری ارزهاست !
فرض کنید بدهی دولت x با ارز دلار ثبت میشه در دفاتر مالی ، و بدهی دولت y با ارز دیگری ثبت میشه،
برای هم ارز کردن و مقایسه اینها باهم باید میزان بدهی رو با توجه به نسبت برابری ارزهای xو y تبدیل کرد !
این تبدیل درسته که روی کاغذ انجام میشه ! اما به میزان توانایی ارزی یا ذخایر هر دو دولت از ارزهای x و y ذکر شده هم بستگی داره !
متاسفانه یا خوشبختانه بخشی از این بدهی ها در واقع با همین نسبت های ارزی روی کاغذ خلق یا سوخت میشه !
که همین تغییرات ارزی خیلی وقتها باعث سردرگمی در تحلیل و تفسیرها میشه !