صفحه 3 از 7 نخست 123456 ... آخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 64

موضوع: منتظران

  1. #21
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    596
    تشکر
    9,521
    تشکر شده 4,833 بار در 629 ارسال
    درجه انتظار؟
    معنای انتظار و چگونگی آن یکی از سوالات اساسی در زمان ما یعنی دوران غیبت است و هر مسلمانی که منتظر تحقق وعده ی خداوند است که فرمود: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض...، باید بداند که چشم به راه چه باشد و چگونه انتظار کشد!

    برای دانستن این چراهای بنیادی به سراغ آثار استاد مطهری رفتیم تا از او راه جوییم در این ظلمات!

    انواع انتظار فرج

    انتطار فرج و آرزو و دل بستن به آینده دو گونه است : انتظارى كه سازنده و نگهدارنده است ، تعهدآور است ، نیروآفرین و تحرك بخش است، به گونه اى است كه مى تواند نوعى عبادت و حق پرستى شمرده شود؛ و انتظارى كه گناه است ، ویرانگر است، اسارت بخش است، فلج كننده است و نوعى « اباحیگرى » باید محسوب گردد.

    مشخصات انتظار بزرگ

    1- خوشبینى به آینده بشریت.

    2- پیروزى نهایى صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادى و صداقت بر زور و استكبار و استعباد(2) و ظلم و اختناق و دجل (دجالگرى و فریب ).

    3- حكومت جهانى واحد.

    4- عمران تمام زمین در حدى كه نقطه خراب و آباد ناشده باقى نماند.

    5- بلوغ بشریت به خردمندى كامل و پیروى از فكر و ایدئولوژى و آزادى از اسارت شرایط طبیعى و اجتماعى و غرائز حیوانى .
    مومنِ منتظر، انسانی پاک و تلاشگری است که با نیتی الهی برای ساختن جهانی بسان مدینة النبی شب از روز نمی شناسد. او از خود شروع کرده و به زمینی آباد می اندیشد. از خود آغاز نموده چون کلید فتح جهان را در فتح خویشتن می داند.

    6- حداكثر بهره گیرى از مواهب زمین .

    7- برقرارى مساوات كامل میان انسانها در امر ثروت .

    8- منتفى شدن كامل مفاسد اخلاقى از قبیل زنا، ربا، شرب خمر، خیانت ، دزدى ، آدمكشى و غیره و خالى شدن روانها از عقده ها و كینه ها.

    9- منتفى شدن جنگ و برقرارى صلح و صفا و محبت و تعاون .

    10- سازگارى انسان و طبیعت

    بر اساس آنچه استاد فرمود،منتظر، انسانی پاک و تلاشگری است که با نیتی الهی برای ساختن جهانی بسان مدینة النبی شب از روز نمی شناسد.او از خود شروع کرده و به زمینی آباد می اندیشد. از خود آغاز نموده چون کلید فتح جهان را در فتح خویشتن می داند.

    اکنون وقت آن است تا من و تو نیز خود را بر این سنگ، محک زنیم تا عیار ایمان و انتظارمان هویدا شود تا بدانیم در خم کدامین کوی از این هفت خوان انسانیت هستیم. شاید به خود آییم و بجنبیم در پی این آرمان.



  2. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید محاد از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #22
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال




    پاداش بزرگ انتظار

    بر اساس تعالیم اسلامى یكى از وظایف مهم هر مسلمان، انتظار ظهور حضرت قائم(عج) است؛ انتظار تحقق وعده الهى بر حاكمیت صالحان و تشكیل دولت اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. اما آیا هیچ مى‏دانید كه پاداش این انتظار چیست و چه ثمرى براى منتظران دارد؟

    امام صادق(علیه السلام) در روایت زیر به این پرسش پاسخ مى‏دهند:

    «الا اخبركم بما لا یقبل‏الله عزوجل من ‏العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى. فقال: شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبده [و رسوله] و الاقرار بما امرالله، و الولایة لنا، و البراءة من اعدائنا – یعنی الائمة خاصة – و التسلیم لهم، و الورع و الاجتهاد و الطمانینة، و الانتظار للقائم – علیه‏السلام – ثم قال: ان لنا دولة یجیى‏ء الله بها اذا شاء. ثم قال: من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدوا وانتظروا، هنیئا لكم ایتها العصابة المرحومة.(1) .

    سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. آنگاه [امام] فرمود: هر كس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج)، بپا خیزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت‏ خداوند!

    آیا شما را خبر ندهم به آنچه كه خداى صاحب عزت و جلال، هیچ عملى را كه جز به آن عمل، از بندگان نمى‏پذیرد؟ گفتم: بله. فرمود: گواهى دادن به این كه هیچ شایسته پرستشى جز خداوند نیست و این كه محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده او است، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولایت ما، و بیزارى از دشمنانمان – یعنى خصوص امامان – و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزكارى و تلاش و مجاهدت و اطمینان و انتظار قائم(عج) .

    سپس [امام] فرمود: براى ما دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مى‏سازد. آنگاه [امام] فرمود: هر كس دوست مى‏دارد از یاران حضرت قائم(عج) باشد باید كه منتظر باشد و در این حال به پرهیزكارى و اخلاق نیكو رفتار نماید، در حالى كه منتظر است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم(عج)، بپا خیزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنید و در انتظار بمانید، گوارا باد بر شما [این پاداش] اى گروه مشمول رحمت‏ خداوند!

    براى منتظران زمان غیبت همین پاداش بس كه نام آنها در زمره یاران امام عصر(عج)، و از جمله كسانى ثبت‏ شود كه آن حضرت را به هنگام ظهور همراهى مى‏كنند.

    منبع:
    النعمانى، محمدبن ابراهیم‏بن جعفر، كتاب الغیبة، ص‏200، ج‏16/ المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏52، ص‏140، ح‏50 .

    سایت رهبران شیعه : تبیان




    یوسف زهرا


    اي اميد آخرين فاطمه

    اي نگار دلنشين فاطمه

    کي بگيري انتقام فاطمه

    پرکني عالم زنام فاطمه

    فاطمه آن علت کل وجود

    منتظر باشد به آن روي کبود

    کي ز رويش رنگ نيلي مي بري

    کي زدلها داغ سيلي مي بري

    آوري کي بهر آن مادر دوا

    کي دهي بشکسته پهلو را شفا

    مادرت غم ديده و دل بيقرار

    مي کشد بهر ظهورت انتظار

    قد کمان جويد تو را آن مام پاک

    گرچه جسم اطهرش غلتد بخاک

    عالم هستي فداي خال تو

    فاطمه در کوچه ها دنبال تو

    ************************************************** ***********

    اللهم عجل لولیک الفرج
    ویرایش توسط (حجت) : 2011/06/22 در ساعت 08:12
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  4. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #23
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال





    آقا بيا تا زندگي معنا بگيرد

    شايد دعاي مادرت زهرا بگيرد

    آقا بيا تا با ظهور چشمهايت

    اين چشمهاي ما کمي تقوا بگيرد

    آقا بيا تا اين شکسته کشتي ما

    آرام راه ساحل دريا بگيرد

    اقا بيا تا کي دو چشم انتظارم

    شبهاي جمعه تا سحر احيا بگيرد

    پايين بيا خورشيد پشت ابر غيبت

    تا قبل از آن که کار ما بالا بگيرد

    آقا خلاصه يک نفر بايد بيايد

    تا انتقام دست زهرا را بگيرد

    "علي اکبر لطيفيان"

    تنظيم تبيان، هدهدي
    ویرایش توسط (حجت) : 2011/06/23 در ساعت 09:00
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  6. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #24
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    596
    تشکر
    9,521
    تشکر شده 4,833 بار در 629 ارسال




    تـمـام راه ظـهـور تـو با گنـاه بستم
    دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

    كسی به فكرشما نیست، راست میگویم
    دعـا بـرای تـو بـازیـست، راست میگویم

    اگرچه شهر برای شما چراغان است
    برای كشتن تو نیزه هم فراوان است

    من از سرودن شعر ظهور میترسم
    دوباره بیعت و بعدش عبور میترسم

    من از سیاهی شبهای تار میگویم
    من از خـزان شـدن ایـن بهار میگویم

    درون سـینه ما عشق یخ زده آقا
    تمـام مـزرعههـامـان ملخ زده آقا

    كسی كه با تو بماند به جانت آقا نیست
    بـرای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست



    سروده:«سیدامیرحسین میرحسینی»

  8. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید محاد از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #25
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال



    شغل امام زمان (عج) در دوران غیبت چیست؟ اصولا حضرت شبانه روز را به چه كاری مشغول است؟
    كارهای حضرت (عج) از نظر تكوینی كارهای بزرگی است . جنود الله فی الارض برنامه دارند . مشغولند و فعال هستند; مثلا حضرت موسی - علی نبینا و آله و علیه السلام - چند روز با حضرت خضر - علیه السلام - بود با هم كارهایی انجام دادند . این كارهایی كه حضرت خضر (ع) كرد، نمونه كار حضرت است; ولی این‏ها كارهای كوچك هستند . كارهای حضرت خیلی بزرگ و مربوط به دولت‏ها است و تمام دستورهای خدا را اجرا می‏كند . برنامه دارد و هدفش حفظ وضع ایمانی دنیا و رساندن جهان به نقطه ظهور است .
    پرسمان شماره 13
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  10. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #26
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال




    محل اقامت امام عصر(ع)

    سوال:
    در دوران غيبت محل اقامت (زندگي) امام زمان کجاست؟

    پاسخ:
    «طيبه» يكي از نام‏هاي مدينه طيبه است. اين روايت دلالت مي‏كند كه آن حضرت‏(ع) غالباً در اين شهر و در حوالي آن است. همچنين دلالت مي‏كند كه همواره با ايشان سي نفر

    از ياران خاصشان هستند و اگر يكي از آنها بميرد، كس ديگري جاي‏گزين او مي‏شود.

    موضوع محل اقامت و سكوت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت از جمله موضوع‏هايي است كه ذهن بسياري از مردم را به خود مشغول داشته است و معمولاً در مجالس و محافل مهدوي

    مورد پرسش قرار مي‏گيرد.

    پيش از پاسخ‏گويي به اين پرسش يادآوري اين نكته ضروري است كه براي غيبت امام مهدي‏(ع) دو معنا قابل تصور است:

    نخست ناپيدا بودن امام؛ يعني اينكه آن حضرت در دوران غيبت از نظر جسمي از ديدگان مردم به دور است و و اگر چه آن حضرت مردم را مي‏بيند و از حال آنها باخبر

    مي‏شود، ولي كسي توان ديدن ايشان را ندارد.

    دوم، ناشناس بودن امام: در اين فرض آن حضرت در طول زمان غيبت در ميان مسلمانان حضور مي‏يابد و با آنها مواجه مي‏شود، ولي كسي او را نمي‏شناسد و به هويت

    واقعي‏اش پي نمي‏برد.1

    بحث از محل اقامت و سكونت امام مهدي‏(ع) در زمان غيبت اگر چه در هر دو فرض مطرح مي‏شود، ولي به نظر مي‏رسد در فرض دوم اين موضوع كمتر جاي بحث دارد

    و آن حضرت با مخفي داشتن هويت خود در هر كجا كه بخواهد مي‏تواند زندگي كند.

    در زمينه محل اقامت امام مهدي‏(ع)، روايت‏هاي گوناگوني وجود دارد كه با توجه به آنها محل‏هاي احتمالي اقامت آن حضرت را مي‏توان به سه دسته تقسيم كرد:


    1. محل‏هاي دور دست و ناآشنا

    برخي از روايات، محل خاصي را براي اقامت امام مهدي‏(ع) تعيين نمي‏كنند و جايگاه ايشان را در بيابان‏ها و كوه‏ها، مكان‏هاي دوردست و محل‏هايي مي‏دانند كه هيچ كس از آن

    آگاهي ندارد. از جمله در روايتي كه از خود آن حضرت نقل شده است، ايشان خطاب به علي بن مهزيار مي‏فرمايد:

    «اي پسر مهزيار! پدرم ابو محمد از من پيمان گرفت كه هرگز با قومي كه خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت كرده، براي آنها در دنيا و آخرت، بيچارگي رقم خورده و

    عذابي دردناك در انتظار آنان است، هم‏نشين نباشم و به من دستور داد كه براي اقامت، كوه‏هاي سخت و سرزمين‏هاي خشك و دور دست را برگزينم».2

    همچنين آن حضرت در توقيع شريفي كه خطاب به شيخ مفيد صادر شده است، در اين زمينه مي‏فرمايد:

    «ما براساس آنچه خداي تعالي براي ما و شيعيان مؤمن‏مان مصلحت ديده، تا زماني كه دولت دنيا از آن فاسقان است، در سرزمين‏هاي دوردستي كه از جايگاه ستمگران دور

    است، سكنا گزيده‏ايم، ولي از آنچه بر شما مي‏گذرد، آگاهيم و هيچ يك از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‏ماند».3

    در روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، آن حضرت، جايگاه امام مهدي‏(ع) را جايي ناشناس معرفي مي‏كند كه جز معدود افرادي از آن آگاهي ندارند:

    «و هيچ‏كس از دوست و بيگانه از جايگاهش آگاهي نمي‏يابد مگر همان خدمت‏گزاري كه به كارهاي او مي‏رسد».4

    اين‏گونه روايات گوياي آن است كه امام مهدي‏(ع) بر اساس امر الهي، در مكان‏هايي ناشناخته، دور از دست‏رس، به دور از شهرها و آبادي‏ها زندگي مي‏كند و از محل اقامت آن حضرت آگاه نيست.


    2. محل‏هاي خاص و شناخته شده


    در برخي روايات، از مكان‏هايي خاص به عنوان اقامت‏گاه امام مهدي‏(ع) در دوران غيبت ياد شده است كه از آن جمله مي‏توان به موارد زير اشاره كرد:


    الف) مدينه

    در برخي روايات، از مدينه منوره به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده است. در روايتي كه از امام محمد باقر(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

    صاحب اين امر ناگزير از كناره‏گيري است و او در [زمان] كناره‏گيري خود ناگزير از [داشتن] نيرو و تواني است. او با وجود آن سي نفر هيچ هراسي ندارد. چه خوب

    جايگاهي است [مدينه] طيبه.5

    در كتاب شريف «بحارالأنوار» ذيل اين روايت چنين آمده است:«طيبه» يكي از نام‏هاي مدينه طيبه است. اين روايت دلالت مي‏كند كه آن حضرت‏(ع) غالباً در اين شهر

    و در حوالي آن است. همچنين دلالت مي‏كند كه همواره با ايشان سي نفر از ياران خاصشان هستند و اگر يكي از آنها بميرد، كس ديگري جاي‏گزين او مي‏شود.5

    در روايت ديگري كه از امام حسن عسكري‏(ع) نقل شده است، آن حضرت در پاسخ اين پرسش راوي كه مي‏پرسد: «اگر حادثه‏اي براي شما روي دهد سراغ فرزندتان را از

    كجا بگيريم؟» مي‏فرمايد: «در مدينه».6

    ب) كوه رضوي

    برخي روايات، «كوه رضوي» در نزديكي مدينه را پناه‏گاه و اقامت‏گاه امام عصر(ع) معرفي كرده‏اند كه روايت زير از آن جمله است:

    عبدالاعلي مولي آل سام مي‏گويد: به همراه ابي عبدالله [امام صادق](ع) [از مدينه] خارج شديم، زماني كه به روحاء [در اطراف مدينه] رسيديم، آن حضرت دقايقي نگاهش

    را به كوهي كه در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود:

    «اين كوه را مي‏بيني؟ اين كوه «رضوي» نام دارد و از كوه‏هاي فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوي ما منتقل كرد. در آن، همه درخت‏هاي ميوه‏دار وجود

    دارد و در دو مرحله پناه‏گاهي خوب براي خائف [امام زمان] است. آگاه باش كه براي صاحب اين امر دو غيبت است كه يكي از آنها كوتاه و ديگري بلند است».7

    در دعاي ندبه نيز از اين مكان نام برده شده است.8

    ياقوت حموي در مورد منطقه «رضوي» مي‏نويسد:

    «رضوي، كوهي است ميان مكه و مدينه در نزديكي ينبع و داراي آب فراوان و درختان زيادي است. كيسانيه9 مي‏پندارند كه محمد بن حنفيه در آنجا زنده و مقيم است».10

    گفتني است در احاديث فراواني، از «رضوي» ياد شده و از آن بسيار ستايش شده است.11


    ج) ذي طوي

    مكان ديگري كه در روايات از آن به عنوان محل اقامت امام عصر(ع) ياد شده، «ذي طوي» است. «ذي طوي»، نام كوهي در اطراف مكه است. در روايتي كه از

    محمد باقر(ع) نقل شده، چنين آمده است:

    «صاحب اين امر را در يكي از اين دره‏ها غيبتي است. [در اين حال، آن حضرت...] با دست خود به ناحيه ذي طوي اشاره كرد».12

    گفتني است در دعاي ندبه نيز به نام اين مكان اشاره شده و در برخي روايات، از همين منطقه به عنوان محل تجمع ياران امام مهدي‏(ع) ياد شده است.13


    3. در ميان مردم


    دسته سوم از روايات مانند دسته اول، از جايگاه و مكان خاصي نام نمي‏برند و از آنها استفاده مي‏شود كه امام مهدي‏(ع) به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي مي‏كند. در

    روايتي كه از امام صادق‏(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

    «چگونه اين مردم، اين موضوع را انكار مي‏كنند كه خداوند با حجتش همان گونه رفتار مي‏كند كه با يوسف رفتار كرد؟ همچنين چگونه انكار مي‏كنند كه صاحب مظلوم شما ت

    همان كه از حقش محروم شده و صاحب اين امر [حكومت] است ت در ميان ايشان رفت و آمد مي‏كند، در بازارهايشان راه مي‏رود و بر فرش‏هاي آنها قدم مي‏نهد، ولي او را

    نمي‏شناسند، تا زماني كه خداوند به او اجازه دهد كه خودش را معرفي كند، چنان كه به يوسف اجازه داد، آن زمان كه برادرانش از او پرسيدند: «آيا تو يوسف هستي؟» پاسخ دهد

    كه «آري، من يوسف هستم».14

    حال اين پرسش مطرح مي‏شود كه كدام‏يك از اين سه دسته روايت قابل پذيرش هستند و آيا راهي براي جمع كردن ميان آنها وجود دارد يا خير؟

    به نظر مي‏رسد ميان اين سه دسته روايت منافاتي وجود دارد و آن حضرت بسته به شرايط و موقعيت‏هاي مختلفي كه پيش مي‏آيد، زندگي به صورت ناشناس در ميان مردم

    و اقامت در مكان‏هايي چون مدينه منوره يا دوري گزيدن از مردم و اقامت در مناطق دور از دست‏رس را انتخاب مي‏كند.

    به بيان ديگر، براساس دومين معنايي كه براي غيبت قابل تصور است؛ يعني ناشناس بودن امام مهدي‏(ع)، آن حضرت، الزامي براي اقامت در محلي خاص يا دور از دست‏رس ندارد

    و مي‏تواند به صورت طبيعي در ميان مردم زندگي كند. البته ممكن است رعايت مصالحي ديگر، آن حضرت را وادار كند كه براساس سفارش پدر بزرگوارشان، كوه‏ها و بيابان‏ها

    را اقامت‏گاه خود برگزيند.

    بديهي است اگر قرار باشد آن حضرت به صورت ناشناس در ميان مردم زندگي كند، مكان‏هايي چون مدينه منوره در كنار قبر جد بزرگوارش، بهترين مكان خواهد بود.

    -----------------------------------
    پينوشتها:

    1. براي مطالعه بيشتر در اين زمينه‏ر.ك: همين كتاب، ص .

    2. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 161.

    3. الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176.

    4. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 172، ح 5.

    5. الكافي، ج 1، ص 340؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6.

    6. بحارالأنوار، ج 52، ص 153.

    7. الكافي، ج 1، ص 328، ح 2؛ كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11.

    8. كتاب الغيبت[ (شيخ طوسي)، ص 103؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 7.

    9. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.

    10. كيسانيه پيروان مختار بن ابوعبيده ثفقي بودند. او نخست براي پيشرفت كار خود دعوت به علي بن الحسين‏عليه السلام سپس دعوت به محمد حنفيه مي‏كرد. البته كار او

    مبتني بر اعتقاد وي به اهل بيت نبود، بلكه مي‏خواست از آن بهره‏برداري سياسي كرده باشد و چون كارش بالا گرفت خود دعوي دريافت وحي از خداوند كرد و عباراتي مسجع و

    مقّفي به تقليد قرآن به زبان مي‏راند. (فرهنگ فرق اسلامي، ص 373)

    11. ياقوت حموي، مراصد الإطلاع علي أسماء الأمكنته و البقاع، ج 2، ص 620.

    12. ر.ك: بحارالأنوار، ج 52، ص 306؛ ج 53، ص 97.

    13. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 182.

    14. ر.ك: كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81.

    15. ر.ك: بحارالأنوار، ج 99، ص 108.

    16. كتاب الغيبت[ (نعماني)، ص 164؛ الكافي، ج 1، صص 336 و 337، ح 4.
    ویرایش توسط (حجت) : 2011/06/25 در ساعت 18:47
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  12. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #27
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    596
    تشکر
    9,521
    تشکر شده 4,833 بار در 629 ارسال


    آیا دلیلی عقلی بر اثبات وجود امام زمان وجود دارد؟ (اثبات برون دینی) پاسخ چیست؟
    ج/1: در فلسفه (کار عقل) قانون تثبیت شدهای وجود دارد تحت عنوان (به قول حضرت امام خمینی ره): «عشق واقعی و عاشق واقعی، دلیل بر وجود معشوق واقعی است». این یک اصل لایتغیر و اثبات شده است.

    بدین معنا که اگر عاشق واقعی «یک انسان واقعی که عشقی دارد، نه یک انسان یا موجود خیالی»، عشقی واقعی «نه یک هوس یا خیال، بلکه عشق» داشته باشد، معلوم است که معشوق واقعی نیز حتماً وجود دارد. به عنوان مثال اگر انسان هست و این انسان عاشق علم، زیبایی، قدرت، حیات، سلامت ... و سایر کمالات هست، معلوم میشود که این کمالات وجود دارند که او عاشق آنها شده است.

    ج/2: همهی تلاشهای آدمیان – چه انسان خوب و چه انسان بد و چه تلاش مفید و چه تلاش مضر – برای این است که انسان عاشق کمال است و میخواهد انسان کاملی باشد و اگر انسانی خطا میکند نیز به این دلیل است که مصداق کمال را خطا یافته است.

    این عشق همگانی و واقعی انسان به کمال، همان عشق به انسان کامل است. پس شکی نیست که انسان کامل وجود دارد که بشر عاشق اوست. اگر چه مصداق آن را نشناسد و یا در انتخاب مصداق انسان کامل خطا کند. اما اصل تغییر ندارد.

    ج/3: این انسان کامل برای انسان «امام» است. هر کسی، شخصی را انسان کامل میداند و از او پیروی میکند. لذا «امامت» مسئلهای همگانی است و اختصاص به مسلمانان یا شیعیان ندارد. بلکه همگان امام دارند. مباحثی چون: الگو قرار دادن، پیروی کردن، تبعیت نمودن، مد و ... نیز از همین گرایش فطری سرچشمه میگیرد. پس هر کسی برای خود امامی بر میگزیند و هیچ کس در دنیا بیامام نیست و همین خود بهترین دلیل بر وجود امامی واقعی و حقیقی است که برخی مصداق بیرونی و واقعی آن را درست میشناسند و تبعیت میکنند و برخی دیگر امام باطل را به جای او میگذارند. از این خداوند متعال نیز در کلام وحی میفرماید: در آخرت همهی انسانها را با امامشان محشور میکند.

    «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ... » (الإسراء – 71)

    ترجمه: [آن‏] روزی که هر گروهى را با پيشواى آنها بخوانيم‏ ... .

    ج/4: پس عشق واقعی انسان به «انسان کامل» و گرایشش به او و اطاعت و تبعیت و تقلید از او، خود بهترین دلیل است که «انسان کامل» در هر عصری وجود دارد. این انسان کامل همان «امام زمان» است، هر چند که برخی دیگران را انسان کامل میدانند و آنان را امام خود بر میگزینند و برخی نیز مانند فراعنهی زمان خود را انسان کامل میخوانند و بقیه را به اطاعت و تبعیت خود دعوت میکنند.

  14. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید محاد از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #28
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال




    حکایت امام زمان و مرد تشنه

    علامه مجلسی (ع) می فرماید:

    مرد شریف و صالحی را می شناسم به نام امیر اسحاق استرآبادی او چهل بار با پای پیاده به حجّ مشرف شده است، و در میان مردم مشهور است که طی الارض دارد. او یک سال به اصفهان آمد، من حضوراً با او ملاقات کردم تا حقیقت موضوع را از او جویا شوم.

    او گفت: یک سال با کاروانی به طرف مکه به راه افتادم. حدود هفت یا نه منزل بیش تر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلل کرده ، از قافله عقب افتادم. وقتی به خود آمدم، دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمی شد، راه را گم کردم، حیران و سرگردان وامانده بودم، از طرفی تشنگی آن چنان بر من غالب شد که از زندگی ناامید شده آماده مرگ بودم.

    [ ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمان (ع) افتادم و] فریاد زدم: یا ابا صالح! یا ابا صالح! راه را به من نشان بده! خدا تو را رحمت کند!

    درهمین حال، از دور شبحی به نظرم رسید، به او خیره شدم و با کمال ناباوری دیدم که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارم ایستاد، جوانی بود گندم گون و زیبا با لباسی پاکیزه بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.

    سلام کردم. او نیز پاسخ مرا به نیکی ادا نمود.

    فرمود: تشنه ای؟

    گفتم: آری. اگر امکان دارد، کمی آب از آن مشک مرحمت بفرمایید!

    او مشک آب را به من داد و من آب نوشیدم.

    آنگاه فرمود: می خواهی به قافله برسی؟

    گفتم: آری.

    او نیز مرا بر ترک شتر خویش سوار نمود و به طرف مکه به راه افتاد. من عادت داشتم که هر روز دعای" حرز یمانی" را قرائت کنم. مشغول قرائت دعا شدم. در حین دعا گاهی به طرف من بر می گشت و می فرمود: این طور بخوان!

    چیزی نگذشت که به من فرمود: این جا را می شناسی؟

    نگاه کردم، دیدم در حومه شهر مکه هستم، گفتم: آری می شناسم.

    فرمود : پس پیاده شو!

    من پیاده شدم برگشتم او را ببینم ناگاه از نظرم ناپدید شد، متوجه شدم که او قائم آل محمد(ص) است. از گذشته خود پشیمان شدم، و از اینکه او را نشناختم و از او جدا شده بودم، بسیار متاسف و ناراحت بودم.

    پس از هفت روز، کاروان ما به مکه رسید، وقتی مرا دیدند، تعجب نمودند. زیرا یقین کرده بودند که من جان سالم به در نخواهم برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که من طی الارض دارم.

    منبع:

    بحار الانوار، ج 52، صص 175 و 176.
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  16. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #29
    ستاره دار* (حجت) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    1,562
    تشکر
    2,981
    تشکر شده 5,064 بار در 1,263 ارسال



    ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

    دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

    دائم گل این بستان شاداب نمی ماند

    دریاب ضعیفان رادر وقت توانایی

    مشتاقی ومهجوری دور ازتو چنانم کرد

    کز دست بخواهد شد پا یاب شکیبایی

    یارب به که شایدگفت این نکته که در عالم

    رخساره به کس ننمودآن شاهد هر جایی

    ساقی چمن وگل را بی روی تو رنگی نیست

    شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

    ای درد توام درمان در بستر ناکامی

    وی یاد توام مونس در گوشه ی تنهایی

    در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیم

    لطف آنچه تو اندیشی،حکم آنچه تو فرمایی

    فکر خود و رﺃی خود در عالم رندی نیست

    کفر است دراین مذهب خود بینی وخود رﺃیی

    زین دایره ی مینا خونین جگرم می ده

    تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید (حجت) از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #30
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    596
    تشکر
    9,521
    تشکر شده 4,833 بار در 629 ارسال
    به ما ؛هيچ گاه؛نگفتيد

    سلام آقا ؛سلام مولای نجابت؛ که به ما هیچ نگفتید

    به ما نگفتید که ما چه کسی هستیم؛ما چی هستیم؛ما از کجا آمده ایم ؛و به کجا می رسیم؛؛؛؛

    به ما از بی وفاییمان ؛ از عهد شکنیمان؛از گناهانمان که شما برایمان استغفار می کنید نمی گویید؛؛؛

    از محبت خود هم نمی گویید؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اما در عوض ما گنه کاران می گوییم؛؛؛؛

    می گوییم:

    خدایا؛مشکلاتمان زیاد شده است؛؛؛؛؛........

    خدایا؛فساد بی داد می کند؛؛؛؛؛؛..........

    خدایا مریض هایمان دوایی به جز ظهور ندارند؛؛؛؛؛؛

    پس ظهور کن؛؛؛؛؛؛؛؛..........

    ..........

    و شما تمام این ها را می شنوی ؛و نمی گویی پس من چه؛؛؛؛؛؛؛

    نمی گویی ؛های مردمان ؛من سرور و مولا و آقا و امامتان و پدر دلسوزتان هستم

    من هستم که هزار سال است که درد و رنج غیبت را با درد و رنج روی کبود؛ فرق ضربه خورده؛

    سر های از تن جدا؛ گوشواره های سه ساله؛و تک تک این مصیب ها را با هم آمیخته ام ؛؛؛؛؛

    و هیچ نگفتم؛ و برای گناهانتان استغفار کردم و از برای صواب هایتان خدا را شکر؛؛؛

    ..............

    اما حال من می گویم:؛؛

    و نمی دانم چرا خجالت رویمان را سرخ و سفید نمی کند؛

    آیا کسی در این دنیای خاکی نیست که بگوید که تو کی هستی که می گویی درد و رنجت زیاد شده است؛؛؛؛؛؛؛؛؛

    تو کی هستی:که سر از تن جده را بر فراز نیزه ها مانند غدیر فراموش کردی ؛ وحال با چه رویی از خدا طلب ظهور برای مشکلات خودت می کنی؛

    ما نماز هایمان را خوب می خوانیم؛یا عبادتهای دیگرمان را از سر اخلاص و برای خدا انجام می دهیم؟ که حال دعا بر امر فرج برای رفع مشکلاتمان می کنیم

    ؛ما خیلی بنده های خوبی بودیم که خداوند دستور فرج دهند؛

    ......................

    آیا تا به حال شده است که بگوییم ؛ پهلوی دخت رسول خدا راشکسته اند

    سر پسر اشرف مخلوقات را بر نیزه نهادند؛

    تا به حال گفته ایم به خاطر دل سه ساله ظهور کن

    نمی دانم ما چه یارانی هستیم؛؛؛؛؛؛؛؛؛

    و نمی دانم شما چقدر بزرگوارید که هیچگاه این را به ما نگفتید؛؛؛؛؛هیچگاه؛؛؛؛؛؛؛؛

  20. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید محاد از ایشان تشکر کرده اند:


صفحه 3 از 7 نخست 123456 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •