ممنون زهره جاناز آنجایی که پیش زمینۀ فکری لازم را بیان نکردم، برداشتی در ذهن شما ایجاد شد، که هدف من آن نبود؛ جنگی که من از آن صحبت میکنم، نزاع و تلاش مشروعی است که تمام کشورها در یک نظام لیبرال جهانی برای به دست آوردن اهداف خود میکنند. میپذیرم که «سر تعظیم فرود آوردن» تعبیر خوبی نبود، که من به کار بردم؛ اما اگر یک حکومت در تلاش برای بقای خود عینیتهای واقعی داخلی را انکار کرد و به جای آن ذهنیتهای خارجی را به واقعیتهایی عینی تبدیل کرد؛ یعنی اگر بدبختی داخلی را انکار کرد و رقبای خارجی را به دشمن تبدیل کرد؛ هرگز دلیل نمیشود، ما در نارضایتی روانی خود فراموش کنیم، که ما در یک جهان مبتنی بر رقابت زندگی میکنیم. صد در صد با شما موافقم که دشمنتراشی غلط است و نوعی خودسوزی سیاسی است و فرصتسوزی اقتصادی. بهتر است آمریکا را «آمریکا» ببینیم؛ نه از آن به عنوان مترسک استفاده کنیم و نه دوست. کاری که تمام کشورهای جهان در قبال یکدیگر انجام میدهنـد. فراموش نکنیم که کل پروندۀ هسته ای برای «مهار» ایران بود، بازیای که ما آن را نفهمیدیم، و متأسفانه هنوز داریم بابت آن هزینه میدهیم و البته در این شش سال به شکل احمقانه هزینه دادهایم. نگرش دورۀ خاتمی نگرش درستی بود: «مبتنی بر هزینه ندادن». اما هر هزینه ندادنی دلیل بر مؤفقیت نیست. دولت و گروه مذاکره کنندۀ دورۀ خاتمی فهمیده بود، که همۀ اینها بازی است، برای تضعیف ایران. ولی متأسفانه در طرف مقابل جناحی بر سر کار بود، که از هر گونه «مفاهمه» و «امتیازدهی» اجتناب میکرد. هدف آنها این بود، که یک «عراق» دیگر را در آبنمک بخوابانند. ما نباید جناح راست افراطی حزب جمهوریخواه را فراموش کنیم.
در مورد تولیـد نفت، کاملاً درست فرموید، من رقم تولیـد را به جای رقم صادرات آوردم، حق با شماست؛ تنها این را خدمتتون عرض کنم، که تولیـد نفت در داخل یعنی بینیازی نسبت به واردات، عدم واردات نفت به معنای این است که ارز از کشور خارج نمیشود. یعنی نفت به میزان 2 میلیون بشکه به طور مستقیم برای ما ارز آوری دارد، و بهمیزان 2 میلیون بشکه بهصورت غیرمستقیم.
و نکتۀ سوم اینکه متأسفانه در یک مورد بهتر است، سکوت کنیم، آن هم در زمانی که دولتمردان و مسئولین کشورمان حرفی میزنند؛ آنقدر گفتۀ آنها مبتنی بر ملاحظات است (نگفتم دروغ!)، که معلوم نیست چقدر با واقعیت نسبت دارد.
و آخر سپاس از مشارکت شما در بحث؛ البته برخی تک جمله های شما کمی سویۀ تخریبی نسبت به بنده داشت، که شاید گفتن آنها لزومی نداشت. کلام شما آنقدر گیرا و دقیق بود، که واقعاً نیازی به آن تکجمله ها نبود.
دوستان کاراگاه به یه نکته مشترک بین این متن و امضا زهره باید پی ببرن هرکی بگه جایزه داره