صفحه 2 از 3 نخست 123 آخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 28

موضوع: رفتار شناسی بازار سهام

  1. #11
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال
    ادامه مقاله رفتار شناسی بازارسهام:
    --------------------------------------------------------------------


    6.«پشیمانی» Regret
    مشهورترین روانشناسان و بنیان‌گذاران علم فاینانس رفتاری در مطالعات خود نشان داده اند که افرادی که در یک موقعیت تصمیم گیری انتخاب غیر متعارفی را انجام می‌دهند، بیشتر در معرض احساس پشیمانی هستند. ضرب‌المثل ایرانی «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» بیانی عامیانه از همین واقعیت است. پشیمانی یا Regret یکی از جنبه‌های روانشناختی انسان است که در شئون مختلف زندگی از جمله در مقوله سرمایه‌گذاری خودنمایی می‌کند. تصور کنید شما و جمعی از همکاران در سهام شرکتی سرمایه‌گذاری کرده‌اید. همکارانتان به دلیل انتشار اخباری درباره وضعيت شرکت تصمیم به فروش سهام آن می‌گیرند و به شما هم یادآور می‌شوند که سهام مزبور آینده روشنی نخواهد داشت. حال دو موقعیت فرضی را در نظر بگیرید:
    1- سهام خود را نمی فروشید و با همکارانتان هم مسیر نمی شوید. بعد از مدتی قیمت آن سهم کاهش می‌یابد و شما ضرر هنگفتی می‌کنید.
    2- به توصیه دوستانتان سهم را می‌فروشید اما پس از مدتی قیمت آن سهم افزایش زیادی می‌یابد.
    در هر دو سناریو فرد احساس پشیمانی و تاسف را تجربه می‌کند اما برای اکثر افراد، احساس پشیمانی در حالت اول شدیدتر است، زیرا با خود تصور می‌کنند که اگر فقط همان کاری را کرده بودند که دیگران انجام دادند (فروش سهم) متضرر نمی‌شدند؛ اما در حالت دوم، فرد می‌تواند با یادآوری اینکه این اقدام به توصیه همکاران انجام شده ودیگران نیز مانند او متضرر شده‌اند، احساس پشیمانی خود را التیام دهد.
    اکثر سرمایه‌گذاران بورس تهران تلاش برای متقاعد کردن خود برای خرید سهمی که همه در حال فروش آن هستند را تجربه كرده اند. به عبارت دیگر، خرید سهم دارای صف فروش دارای بار روانی به مراتب سنگین تری نسبت به خرید سهم دارای صف خرید است، حتی اگر سهام دارای صف فروش به لحاظ بنیادین ارزنده تر باشد. بدين ترتيب افراد همواره براي نخريدن سهام داراي صف فروش توجيهات آسان تري نسبت به خريد سهام داراي صف خريد پيدا مي كنند.
    نکته قابل توجه در خصوص احساس پشیمانی، همه گیر بودن آن است بدین معنا که حتی سرمایه‌گذارانی که از نظر علمی و تئوریک آگاهی کافی دارند نیز تحت تاثیر این عامل روانشناختی قرار می‌گیرند.
    یک نمونه بسیار جالب در این خصوص تصمیم آقای مارکوویتز (Harry Markowitz) در نحوه تخصیص سبد سرمایه‌گذاری‌های مربوط به حق بازنشستگی خود است. همانطور كه مي دانيد تئوری اين دانشمند که به خاطر آن موفق به دریافت جایزه نوبل شد ادعا می‌کند که سرمایه‌گذاران باید سبد سهام خود را بر اساس حداکثر بازده و حداقل واریانس (ریسک) انتخاب کنند؛ این در حالی است که وی در مصاحبه با مجله Money Magazine در سال 1998 اعلام کرد که منابع بازنشستگی اش را به میزان مساوی بین سهام و اوراق با درآمد ثابت تقسیم کرده است. وی علت این تصمیمش را به حداقل رساندن احساس پشیمانی و نه رفتار بر اساس نظریه خود (بهینه کردن ریسک-بازده) عنوان کرد!
    واقعیت جالب دیگر در رابطه با پشیمانی، نحوه واکنش سرمایه‌گذاران در هنگام مرور عملکرد گذشته است. مطالعات نشان می‌دهند که افراد تمایل دارند عملکرد و تصمیمات موفقیت آمیز را به مهارت خود و انتخاب‌های اشتباه را به سایر عوامل (مانند بدبیاری و شانس) نسبت دهند (Daniel et al.,1998). همچنین تحقیق دیگری (Goetzmann & Peles 1994) بیان می‌کند که سرمایه‌گذاران صندوق‌های مشترک (Mutual Funds) در قضاوت راجع به صندوق‌هایی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند عملکرد آن‌ها را بسیار بهتر از آنچه در واقع بوده است، ارزیابی كرده‌اند. به عبارت دیگر، سرمایه‌گذاران تمایل دارند بخش‌های موفق عملکرد خود را به یاد آورند و انتخاب‌های خویش را بهتر از آنچه در واقعیت بوده است، نشان دهند.
    با جمع بندي موارد فوق می‌توان گفت احساس پشیمانی یکی از قوی ترین عوامل روانشناختی موثر بر رفتار انسان‌ها است که می‌تواند بر منطق اقتصادی افراد غلبه کرده و تصمیمات آنها را تحت تاثیر خود قرار دهد. علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند تا با شناخت این پدیده، پیامدهای رفتاری آن را کنترل کرده و با محدود کردن آثار پشیمانی، جرات تصمیم گیری بر خلاف جریان عمومی و پیروی از استراتژی شخصی خود را مد نظر قرار دهند.
    در مطلب بعدي از سلسله مطالب رفتارشناسي مالي (كه در روز شنبه ارائه خواهد شد) موضوع «ريسك و بازده» مورد بررسي قرار مي گيرد.
    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  2. 7 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #12
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال
    اعتقاد دارم مبحث روانشناسی خیلی مهم تر از سایر مباحث همانند تحلیل تکنیکال و بنیادی می باشد چرا که بسیار دیده شده حتی تحلیل گران بسیار متبحر در مواقعی از وضعیت بازار دچار شک وتردید شده و به دنبال تصمیمات احساسی وهیجانی حاصل از مسائل روانشناختی حتی از تحلیل و استراتژی خود پیروی نمی کنند که این موضوع باعث وارد شدن ضرر و زیان های فراوان می شود.بنابراین توصیه می شود دوستان از گذاشتن وقت برای مطالعه دراین زمینه دریغ نفرمایند. ومطمئناً فواید ان را در تریدهای بعدی خواهند دید.
    بنابراین تقویت اظلاعات دراین زمینه وتلفیق ان با هنر تحلیل های تکنیکی وبنیادی برای رسیدن به موفقیت های بیشتر مفید وراهگشا خواهدبود.
    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  4. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #13
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال



    رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

    قسمت هشتم:
    ریسک و بازده

    شاید بتوان گفت مهم‌ترین درسی که به یک دانشجوی مدیریت مالی آموخته می‌شود رابطه مستقیم بین «ریسک و بازده» است. این اصل بنیادین فاینانس بیان می‌کند که سودآوری بیشتر تنها در قبال متحمل شدن ریسک بالاتر تحصیل می‌شود و در نقطه مقابل، کاهش ریسک طبیعتا افت بازده مورد انتظار را به دنبال خواهد داشت. برای روشن تر شدن بحث به یک مثال توجه کنید: به نظر شما از بین دو سهام مخابرات و سرمایه‌گذاری توکا فولاد کدامیک پتانسیل بازدهی بیشتری دارند؟ علاوه براین کدامیک را سهام پرریسک‌تری ارزیابی می‌کنید؟ اغلب سرمایه‌گذاران سهام مخابرات را پر‌بازده‌تر و همین‌طور ریسک آن را کمتر از شرکت توکا فولاد می‌دانند. این در حالی است که اگر مطابق اصول علم فاینانس، ضریب ریسک سیستماتیک (بتا) را به عنوان معیار ارزیابی ریسک سهام در نظر بگیریم، مخابرات سهمی با ریسک بالاتر از توکا فولاد خواهد بود. این مثال ساده نشان می‌دهد که به‌رغم آنچه تئوری‌های مدیریت مالی در خصوص رابطه مستقیم ریسک و بازده بیان می‌کنند، بسیاری از سرمایه‌گذاران (حتی حرفه‌ای‌ها) در عمل رابطه این دو پارامتر را نادیده می‌گیرند و حتی درک وارونه ای از ارتباط ریسک و بازده دارند.
    پژوهش‌های مختلف در این حوزه نشان می‌دهند که به اعتقاد سرمایه‌گذاران، سهام شرکت‌هایی با پتانسیل رشد بالاتر، کم ریسک تر از سهام شرکت‌های کم بازده هستند. مطالعه انجام شده توسط Shefrin در سال 2001 بیان می‌کند که سرمایه‌گذاران، سهام شرکت‌هایی با ارزش بازار (Market cap)و نسبت قیمت به ارزش دفتری بالا (price to book value)را پر بازده و کم ریسک ارزیابی می‌کنند. این درک نادرست حتی در میان افرادی که قاعدتا باید بهترین درک از رابطه ریسک و بازده را داشته باشند؛ یعنی مدیران مالی شرکت‌ها (CFO) نیز رایج است. نتایج یک مطالعه میدانی مشهور که توسط Graham & Harvey در سال 2001 در بین تعداد زیادی از مدیران مالی شرکت‌ها انجام شد آشکار ساخت که مدیران صندوق‌ها، سرمایه‌گذاری‌های پر بازده را کم ریسک ارزیابی می‌کنند و بدین ترتیب درک کاملا وارونه‌ای از این رابطه مهم در تئوری فاینانس دارند. مطالعه جامع دیگری (De Bondt) در سال 1998 روی تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران حقیقی انجام شده است. نتایج این مطالعه در شش بند به شرح زیر قابل تلخیص است:
    1- افراد راجع به آینده سهامی که در سبد سرمایه‌گذاری خود داشتند بسیار خوشبین بودند در حالی که درمورد پیش‌بینی آینده شاخص بورس (Dow Jones index) ابراز بدبینی می‌کردند.
    2- در طی 20 هفته بررسی سرمایه‌گذاران از آنها خواسته شد که یک پیش‌بینی از آینده قیمت سهام ارائه دهند. نتایج نشان داد که عدم تطابق قیمت‌ها با پیش‌بینی‌های افراد بسیار بالاتر از انتظار اولیه آنها بود. به عبارت دیگر، پیش‌بینی‌های سرمایه‌گذاران نادرست‌تر از آن بود که در ابتدا تصور می‌کردند.
    3- «پیش بینی سرمایه‌گذاران از آینده قیمت هر سهم وابستگی زیادی به روند اخیر قیمت‌ها دارد به گونه‌ای که پس از یک دوره رشد، افراد پتانسیل کمتری برای تدام روند افزایشی متصور هستند و پس از یک دوره نزول، امکان کاهش قیمت را بیشتر می‌دانند.» (این پدیده در اصطلاح gambler’s fallacy نامیده می‌شود). /
    4- سرمایه‌گذاران میزان ریسک سهام خود را بسیار کمتر از واقع ارزیابی کردند. به عبارت دیگر، تخمین آن‌ها از بتای سبد خود کمتر از واقعیت بود و بخش عمده بازدهی سهم را به ویژگی‌های خاص شرکت (و نه روند کلی بازار) مرتبط می‌دانستند.
    5- آن‌ها معتقد بودند که تمرکز بر تعداد محدودی از سهام قوی و پر پتانسیل، ابزار به مراتب موثرتری برای انجام مدیریت ریسک نسبت به تنوع بخشی به سبد سهام (Diversification) می‌باشد.
    6- سرمایه‌گذاران این مساله را که شاخص بتا میزان ریسک یک سهم را در مقایسه با سهام دیگر نشان می‌دهد مردود دانسته و اعتقادی به این رابطه بنیادین فاینانس نداشتند.
    با توجه به موارد فوق می‌توان گفت بر خلاف تئوری فاینانس که رابطه ریسک و بازده را به طور مستقیم ارزیابی می‌کند، مطالعات رفتارشناسی اثبات می‌نماید که سرمایه‌گذاران در عمل اعتقادی بر خلاف اصل مزبور دارا هستند. این عدم درک صحیح از رابطه ریسک و بازده در بین سرمایه‌گذاران موجب می‌شود تا افراد تنها «بازدهی» را معیار عملکرد برتر یک سهم یا دارایی بدانند. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاران در هنگام مقایسه عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک با تمرکز بر بازدهی به دست آمده توسط صندوق‌ها، میزان ریسک تحمیل شده در قبال کسب بازده را نادیده می‌گیرند و به این ترتیب با پیامد ناخوشایند نوسانات غیرمترقبه در بازدهی سرمایه‌گذاری خود در آینده مواجه می‌شوند.
    علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند تا با فائق آمدن بر این درک نادرست در خصوص رابطه ریسک و بازده، رفتارهای خود را با این اصل بنیادین تطابق دهند و با آشنایی و محاسبه پارامترهای ریسک (به ویژه ضریب ریسک سیستماتیک یا بتا) سرمایه‌گذاری‌های خود را در مسیر منطقی، متناسب با بازده مورد انتظار راهبری کنند.

    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  6. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #14
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال
    قسمت نهم:

    «کنترل خویشتن»

    یکی از خصوصیات روان شناختی بشر که آثار آن در حوزه‌های مختلف از جمله در سرمایه‌گذاری انعکاس پیدا می‌کند، ناتوانی در کنترل خود (Lack of Self Control) است. این ویژگی به زبان ساده بیان می‌کند که :
    بسیاری از افراد به دلیل عدم مهار نیازها و امیال خود قادر به اتخاذ تصمیم بهینه (از منظر علم اقتصاد) نیستند.
    به عبارت دیگر، در برخی از شرایط، تصمیم واقعی سرمایه‌گذاران با آنچه تئوریهای اقتصاد و فاینانس پیش‌بینی می‌کنند، تفاوت دارد. پژوهشگران حوزه‌های رفتاری در مطالعات متعدد خود وجود این عامل را اثبات کرده‌اند. بدین ترتیب این تمایل طبیعی، تبعات زیادی را در عرصه سرمایه‌گذاری ایجاد کرده است و افراد نیز راهکارهای مختلفی برای مقابله با آن اتخاذ کرده‌اند. به عنوان مثال، یک اصل ذهنی رایج در بین عده زیادی از سرمایه‌گذاران این است که «از اصل سرمایه خرج نکنند و تنها از سود پولشان استفاده کنند» (Shefrin&Statman1984). بنابراین، شاید یکی از مهم‌ترین دلایل محبوبیت سهام شرکت‌های توزیع‌کننده سود نقدی (Dividend) همین مساله باشد. در این فضا، شرکت‌ها تحت تاثیر نظریات سهامداران بخش اعظم سود حاصله را به صورت نقدی توزیع می‌کنند زیرا سرمایه‌گذاران نمی‌خواهند از اصل سرمایه خرج کنند! این در حالی است که تئوریهای مدرن فاینانس، «ارزش» را با جریان نقدی تولید شده در شرکت مرتبط می‌دانند که لزوما هیچ ارتباطی با میزان تقسیم سود نقدی شرکت‌ها ندارد؛ حتی علم فاینانس در برابر شرکت‌هایی که سود نقدی زیادی تقسیم می‌کنند، ابهام «عدم فرصت رشد» را مطرح می‌کند و با این رویکرد از محبوبیت این نوع سهام در ضمن برخی نظریات خود می‌کاهد.
    این مساله در صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیز به خوبی دیده می‌شود به نحوی که سرمایه‌گذاران به صندوق‌های دارای توزیع سود نقدی به مراتب بیشتر از صندوق‌های ارزش‌مدار (که تنها رشد سرمایه را براساس ارزش NAV روزانه منتشر می‌کنند) تمایل دارند. همچنین برخی محققان فاینانس رفتاری، پا را از این محدوده فراتر‌گذارده و در مقالات خود بیان کرده‌اند که تمایل به سود نقدی به‌اندازه‌ای است که توجه به ارزش اقتصادی را زیر پا‌گذارده و علت فاصله قیمت سهام شرکت‌های سرمایه‌گذاری (که کل سبد آنها در بورس سرمایه‌گذاری شده است) با ارزش روز دارایی‌های آنها را در همین تمایل به دریافت سود نقدی و عدم توانایی کنترل بین سرمایه‌گذاران مرتبط می‌دانند!
    (نمونه مشابه آن در بین شرکت‌های سرمایه‌گذاری ایرانی به صورت اختلاف 20 درصدی به طور میانگین بین قیمت روز و خالص ارزش دارایی‌های این شرکت‌ها قابل مشاهده است).
    یکی دیگر از حوزه‌هایی که ناتوانی در کنترل خود در آن آشکار است، برنامه بازنشستگی است؛ زیرا عموم افراد به تنهایی قادر به کنترل تمایلات روزمره در خرج کردن نیستند و نمی‌توانند به‌اندازه لازم برای بازنشستگی خود پس‌انداز کنند. یک راهکار ساده که دولت‌ها برای مقابله با این ضعف اتخاذ کرده‌اند عبارت از کسر سهم بازنشستگی از حقوق ماهانه کارمندان است؛ زیرا در غیر این صورت بسیار دشوارتر است که فرد با اراده خود پول نقدی که به دستش آمده را برای آینده دور (مثلا سی سال بعد) پس‌انداز کند. مطالعه انجام شده در سال 1997 توسط Hart&Teeter نشان می‌دهد که از حدود 2000 نفر کارمند، 42 درصد اطمینان داشته‌اند که به‌اندازه کافی برای بازنشستگی خود پس‌انداز کرده‌اند، در حالی که 58 درصد افراد مورد بررسی اصولا نمی‌دانستند که چه مقدار پول برای پس‌انداز بازنشستگی ایشان کافی است!
    توجه به ناتوانی در کنترل خویشتن تنها به تنظیم برنامه‌های بازنشستگی محدود نیست. شاید بتوان فلسفه ایجاد بیمه‌های عمر و پس‌انداز را نیز بهره‌برداری از همین تمایل فطری بيشتر افراد در خرج کردن آنی دانست.
    به عنوان نمونه‌ای دیگر در این خصوص می‌توان به برخی اشخاص اشاره کرد که معتقدند «اگر قرض نداشته باشند، پس‌انداز نخواهند کرد!» بدین ترتیب آنها ترجیح می‌دهند که با خرید مسکن، حودرو یا سایر لوازم زندگی خود را در زیر قرض قرار دهند تا با اجبار در بازپرداخت آن، ناتوانی در کنترل خویش جبران شود.
    این در حالی است که در بسیاری موارد، هزینه تمام شده جنس خریداری شده با توجه بهره قرض دریافتی بسیار بیشتر از حالتی است که با پس‌انداز شخصی (و در یافت سود) اقدام به خرید آن می‌شد. مابه التفاوت رقم در این دو حالت در حقیقت هزینه‌ای است که این اشخاص برای اعمال کنترل بر رفتار خود می‌پردازند.
    یکی دیگر از مصادیق بارز موضوع مورد بحث در «معاملات آنلاین» (Online Trading) به چشم می‌خورد. در این شرایط، سهولت انجام معامله باعث می‌شود که باز هم فقدان کنترل خویشتن خودنمایی کند و سرمایه‌گذاران با ناتوانی در برابر وسوسه معاملات زیاد به انجام آن (Over Trading) تن در دهند. این در حالی است که در سیستم‌های خرید و فروش حضوری یا تلفنی، عدم سهولت انجام معامله (نسبت به حالت آنلاین) نقش محدودکننده را ایفا كرده و به کنترل تمایل سرمایه‌گذار برای معامله بیشتر کمک می‌کند.
    با توجه به موارد فوق فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند که با شناخت این ضعف غالب، کنترل رفتار و تصمیم‌گیری‌ها در حوزه سرمایه‌گذاری را افزایش دهند و با افزایش بنیه تحلیلی و علمی، تصمیمات خود را با پایبندی به کنترل خویشتن براساس منطق و صرفه اقتصادی اتخاذ كنند.
    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  8. 9 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #15
    مدیر (ستاره‌دار 12) عليرضا جمالی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    نوشته ها
    1,238
    تشکر
    68,662
    تشکر شده 9,881 بار در 1,201 ارسال
    واقعا تاپیک مفیدیه که مباحثش ارزش صرف وقت و مطالعه رو داره.
    از دوستانی که مطالب خوبشون رو در این تاپیک درج میکنند سپاگزارم.
    از ادمها بت نسازید, این خیانت است ؛ هم به خودتان, هم به خودشان! خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند وشما در اخر میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته...


  10. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید عليرضا جمالی از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #16
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال
    رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

    قسمت دهم:

    «حسابداری ذهنی»

    فرض کنید شما هزار سهم شرکت «الف» را به قیمت هر سهم 1000 ریال خریداری کرده‌اید. پس از خرید، قیمت سهم رو به کاهش می‌گذارد و تا سطح 750 ریال افت می‌کند،اما شما با توجه به اینکه به تحلیل خود اعتقاد دارید، هزار سهم دیگر در این قیمت خریداری می‌کنید. مدتي بعد قیمت سهم به 850 ریال افزایش می‌یابد. در چنین شرایطی ...
    در چنین شرایطی برای خرید یا فروش سهم خود کدام یک از تصمیمات زیر را اتخاذ می‌کنید؟
    1- هزار سهمی را که به قیمت 750 ریال خریده‌اید، می‌فروشید و 100 ریال سود به ازای آن شناسایی می‌کنید. اما هزار سهم خریداری شده به قیمت 1000 ریال را تا زمانی که به آن قیمت برسد نگاه می‌دارید.
    2- هزار سهم خریداری شده به قیمت 1000 ریال را می‌فروشید و سهام ارزان تر را نگهداری می‌کنید.

    نتايج بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه افراد معمولا در برخورد اولیه با این مساله، گزینه اول را عاقلانه‌تر می‌پندارند و از آن احساس رضایت بیشتری می‌کنند.
    اما واقعیت این است که هزار سهم خریداری شده در مرحله اول یا دوم از نظر ماهیت هیچ تفاوت یا مزیتی نسبت به یکدیگر ندارند. در حقیقت در اینجا تنها قیمت میانگین خرید (875 ريال به ازای هر سهم) اهمیت دارد و واگذاری هزار سهم اول یا دوم از نظر سود و زیان هیچ‌گونه تفاوتی برای سرمایه‌گذار ایجاد نمی‌کند.
    در این مثال، نظر علم فاینانس کاملا متفاوت است و براساس آن تصمیم فروش سهام تنها باید بر اساس مقایسه ارزش ذاتی و قیمت فعلی اتخاذ شود و قیمت خرید، هیچ‌گونه تاثیری بر تصمیم فروش سهم ندارد. این در حالی است که تحقیقات رفتار شناسی مالی نشان داده است که سهامداران در برابر فروش سهام به قیمت کمتر از بهای خرید خود مقاومت زیادی دارند و در حقیقت، نقطه مرجع ذهنی آنها قیمت خرید سهم است.
    فاینانس رفتاری نظایر این پدیده را تحت عنوان «حسابداری ذهنی» (Mental Accounting) تعریف مي‌كند. براساس این ویژگی، سرمایه‌گذاران به جای در نظر گرفتن تغییرات مجموع ارزش دارایی خود، آن را به اجزای مختلف یا اصطلاحاَ حساب‌های ذهنی (Mental Accounts) جداگانه تقسیم و به طور مجزا بررسی می‌کنند. بدین معنا که اشخاص عمدتا دارایی‌ها و درآمدهای خود را در دو حساب ذهنی جداگانه منظور مي‌كنند و بین حساب درآمدی (Income Account) و حساب ثروت (Wealth Account) تمایز قائل می‌شوند.
    یک مثال جالب در این خصوص را می‌توان در نگاه متفاوت افراد نسبت به سود نقدی (Dividend) و رشد قیمت سهام (Capital Gain) یافت. در واقع سرمایه‌گذاران، سود نقدی را در ذهنشان در حساب درآمد طبقه‌بندی می‌کنند اما رشد قیمت سهام به حساب ثروت (دارایی) منتقل می‌شود.
    در حقیقت، از آنجا که افراد در مقابل هزینه کردن از حساب ثروت برای تامین مخارج روزمره مقاومت زیادی می‌کنند، پرداخت سود نقدی به آنها این امکان را می‌دهد تا به خود اجازه دهند که عواید آن را برای مخارج روزمره به کار گیرند. به همین دلیل است که شرکت‌ها اغلب سعی می‌کنند به سرمایه‌گذاران اطمینان بدهند که سود نقدی منظمی را طی سالیان آینده پرداخت خواهند کرد.
    در بازار ایران نیز می‌توان علاوه بر اصرار سهامداران به توزیع حداکثر سود نقدی در مجامع سالانه شرکت‌ها به دو مصداق بارز حاکی از وجود حسابداری ذهنی در بین افراد اشاره کرد:
    1- برخی شرکت‌ها در مجامع خود به طور همزمان سود نقدی را توزیع و افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات را مورد تصویب قرار می‌دهند.
    از منظر اقتصادی این خروج و ورود مجدد نقدینگی به شرکت حداقل از لحاظ هزینه‌های اجرایی توجیه منطقی نخواهد داشت؛ اما از آنجا که سرمایه‌گذاران این دو اقدام را در ذهن خویش جداگانه دسته بندی می‌کنند حتی اگر تمامی سود توزیع شده را صرف شرکت در افزایش سرمایه كنند باز هم احساس رضایت بیشتری نسبت به عدم تقسیم سود و اجرای افزایش سرمایه از محل سود تقسیم نشده به دست می‌آورند.
    2- مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک احتمالا تاکنون با این سوال سرمایه‌گذاران مواجه شده‌اند که «برای سود سهام نقدی موجود در صندوق چه اتفاقی می‌افتد؟» اما بعضي از افراد پس از ارائه پاسخ و آگاه شدن از محاسبه سود نقدی در خالص ارزش دارایی‌های صندوق (NAV) باز هم چندان خرسند به نظر نمی رسند و دریافت سود نقدی را فارغ از رشد NAV بسیار جذاب تصور می‌کنند.
    این در حالی است که سرمایه‌گذاران همواره می‌توانند به جای دریافت سود نقدی، با فروش چند واحد سرمایه‌گذاری به همان میزان نقدینگی دست یابند اما دقیقا به دلیل امتناع از کاهش حساب ثروت خود به آن راغب نیستند! با توجه به موارد مطرح شده علم فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌کند از طبقه بندی نادرست دارایی‌ها در ذهن خود اجتناب کرده و با عبور از تله «حسابداری ذهنی» تصمیمات سرمايه‌گذاري را بر اساس منطق اقتصادی اتخاذ کنند.
    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  12. 6 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #17
    عضو عادی Mishow آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    نوشته ها
    43
    تشکر
    209
    تشکر شده 152 بار در 36 ارسال


    رفتارشناسي بازار سهام (Behavioral Finance):

    قسمت یازدهم: و پایانی
    «جمع‌بندی»


    در این نوشتار به تعدادی از ویژگی‌های روانشناختی اصلی سرمایه‌گذاران که نقش تعیین‌کننده‌ای در رفتار و تصمیم‌گیری آنان دارد، اشاره شد.
    خصوصیات مزبور عبارتند از: زیان گریزی، اعتماد به نفس کاذب، ظاهربینی، درک نادرست از رابطه ریسک و بازده، پشیمانی، عدم کنترل خویشتن، تنوع بخشی نادرست و حسابداری ذهنی. این ویژگی‌ها بیان می‌کنند که افراد، تصمیم‌گیری در خصوص سرمایه‌گذاری‌های خود را، بيشتر براساس تئوری‌های علمی فاینانس انجام نمی‌دهند، بلکه عوامل احساسی و روانشناختی، نقش به‌سزایی در این زمینه دارند. (Lopez 1987) مطرح می‌کند که سرمایه‌گذاران تحت تاثیر سه نیروی اساسی به شرح زیر تصمیم‌گیری می‌کنند:
    1- امنیت اصل پول (Principal security): بر مبنای این ویژگی، افراد در درجه اول در سرمایه‌گذاری‌ها اهمیت زیادی به حفظ اصل پول می‌دهند. (شاید یکی از دلایل محبوبیت سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات به خصوص در ایران به همین مساله مربوط باشد.)
    2- پتانسیل درآمدی (income generating potential): برای سرمایه‌گذاران مهم است که بتوانند از محل سرمایه‌گذاری خود درآمدی مستمر کسب کنند.
    3- دستیابی به آرزوها (Aspiration): افراد دوست دارند بتوانند از طریق سرمایه‌گذاری به رویاهای خود نظیر خرید خانه، یک سفر پر هزینه، خرید ماشین گران قیمت و ... تحقق بخشند.
    براساس این سه ویژگی، اشخاص سبد سرمایه‌گذاری‌شان را به سه دسته تقسیم می‌کنند:
    1- اوراق بدون ریسک و پس انداز بانکی: این گروه از سرمایه‌گذاری‌ها به نیاز اول یعنی حفظ اصل پول پاسخ می‌دهند.
    2- سهام شرکت‌های کم ریسک و دارای سود نقدی (dividend) بالا: این بخش از سرمایه‌گذاری‌ها نیاز به کسب درآمد مستمر (Yield) را تامین می‌کنند. در حقیقت برای سرمایه‌گذاران بسیار مهم است که مخارج زندگی خود را از محل سود سهام، سود سپرده بانکی و اوراق مشارکت (و نه از محل فروش اصل دارایی‌ها) تحصیل کنند.
    3- سهام شرکت‌های پر‌ریسک و پر‌بازده: این گونه سرمایه‌گذاری‌ها بيشتر با ایجاد امید در سرمایه‌گذاران، امکان دستیابی به آرزوهای بزرگ را فراهم می‌کند. در حقیقت، این آرزوها با کسب درآمدهای عادی قابل دستیابی نیستند. در نتیجه، افراد سعی می‌کنند با افزایش ریسک سرمایه‌گذاری‌ها، امکان تحقق درآمدهای فوق‌العاده را فراهم آورند. از سوی دیگر، تحقیقات روانشناسی (Pope 1983) اثبات کرده است که این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها به‌رغم ریسک بالا، از ارزش روانشناختی قابل‌توجهی برخوردارند، زیرا افراد را در طول زندگی همواره امیدوار و دلخوش به آینده نگاه می‌دارند که برای انسان‌ها یک نیاز ضروری است.
    بر اساس سه اصل مزبور، رفتار شناسی مالی به سرمایه‌گذاران توصیه می‌کند که به جای نظریه کلاسیک ریسک و بازده (که شالوده اصلی فاینانس را تشکیل می‌دهد) به سمت تئوری‌های جایگزین حرکت کنند که مهم‌ترین آنها تئوری سبد رفتاری یا Behavioral portfolio theory است که توسط Shefrin & Statman (1999) ارائه شده است. در این تئوری، به جای بیشینه کردن بازده مورد انتظار و کمینه کردن همزمان ریسک
    (مطابق نظریه مارکوویتز در علم فاینانس) سرمایه‌گذاران سبد خود را به گونه‌ای انتخاب می‌کنند که ثروت مورد انتظار (Expected wealth) را به حداکثر برسانند و احتمال کاهش ثروت از یک میزان مشخص را به حداقل کاهش دهند. به‌این‌ترتیب فاینانس رفتاری به سرمایه‌گذاران پیشنهاد می‌دهد تا بر اساس شرایط خود، منابع سرمایه‌ای را به نسبت مشخص بین سه گروه مورد اشاره (دارايی‌های بدون‌ریسک، کم ریسک و پرریسک) تقسیم كنند. بدیهی است میزان اختصاص منابع به هریک از سرمایه‌گذاری‌های مزبور به ویژگی خاص هر سرمایه‌گذار و میزان اهمیت هر یک از عوامل سه گانه (امنیت اصل پول، پتانسیل درآمدی و دستیابی به آرزوها) برای وی بستگی خواهد داشت. /
    پایان
    علي ابراهيم نژاد- شروين شهرياري
    دنیای اقتصاد

    زندگی زیباست ای زیبا پسند****زیبا پسندان به زیبایی رسند

  14. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید Mishow از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #18
    عضو فعال ali30 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,940
    تشکر
    19,053
    تشکر شده 6,544 بار در 1,669 ارسال

    پاسخ : رفتار شناسی بازار سهام

    نکات طلائی در تشخیص زمان مناسب فروش سهام




    توضیحات دسته: آموزش بورس ایران بازدید: 35
    خرید سهام مناسب تنها یک طرف معامله به حساب می آید و فروش به موقع آن سهم نیز دارای اهمیتی به سزا در موفقیت آمیز بودن سرمایه گذاری میباشد.اصول طلائی در فروش سهم

    به دنبال آن هستیم که درصورتی که به هر دلیلی در انتخاب سهام و یا زمان خرید ، اشتباه کردیم، چگونه زیان خودمان را به حداقل برسانیم و دیگر اینکه به دنبال آن هستیم که در کدام نقطه و در چه قیمتی به فروش سهم اقدام کنیم تا بدین وسیله بتوانیم سود ضررمان را حداکثر نماییم. این مباحث بر اساس سالها تجربه و مطالعه در بازار بدست آمده است و شامل اصول ساده ای است که اجرای آنها می تواند در بلند مدت تضمین سود آوری شما در بورس باشد.

    ۱) فروش سهام برای جلوگیری از زیانهای بیشتر

    تقریباً تمامی سرمایه گذاران باید انتظار تجربه زیان را داشته باشند . اما سرمایه گذاران موفق کسانی هستند که زیانهای خود را حداقل می کنند.
    موفیقت در بورس همانقدر که به انتخاب دقیق سهام برنده بستگی دارد ، به محدود نمودن زیانها مرتبط می باشد. یک استراتژی سرمایه گذاری مشخص و صریح می تواند شما را از زیانهای سنگین حفظ کند.

    ۲) بدانیم که چه زمانی باید جلوی زیان را بگیریم.

    هیچ کس همیشه در بورس درست انتخاب نمی کند، حتی حرفه ای ترین سرمایه گذاران بازار. اما اگر شخصی از هر ۱۰ بار خرید سهام ، ۴ بار آن را درست انتخاب کرده باشد و در صورتیکه بداند چه زمانی باید اقدام به فروش سهام خود بکند ، می تواند به عنوان یک سرمایه گذار موفق، بازدهی مناسبی را تجربه نماید.
    روند منفی سهام قسمتی از زندگی روزانه بورس می باشد و هر کس بارها آنرا تجربه خواهد کرد. اگر انتخاب زمان و قیمت خرید سهام شما به هر دلیلی اشتباه از کار درآمد بدون فوت وقت و بدون آنکه درگیر غرور و اطمینان بیش از حد بشوید ، باید سریعاً وارد عمل شوید.
    جلوی زیان را بگیرید و به سرمایه گذاری خود در سهام برنده ادامه دهید.
    اشتباهی که بسیار در بورس ایران شایع می باشد آن است که بسیاری از سرمایه گذاران هنگامی که با ضرر و زیان در خرید یک سهم مواجه می شوند ، منتظر می شوند که روند بازار مثبت شود و آن سهم به جای اولش برگردد.
    مثلاً فرض کنید ۱ میلیون تومان از سهام شرکت الف را خریده ایم و در حال حاضر این سرمایه گذاری ۱۰ درصد زیان داده است و پول ما به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان رسیده است.
    به جای آنکه منتظر شویم تا سهم الف که دارای جو مثبتیی نیست دوباره ۱۰ درصد رشد کند، بهتر است با فروش این سهام ، سهم ب را خریداری کنیم که هم اکنون دارای جو مثبتی است و در حال رشد می باشد.
    در این صورت توانسته ایم به جای انتظار بیهوده از زمان بهترین استفاده را ببریم. در هر حال اگر جو بازار نسبت به سهام الف مثبت شد ، می توان دوباره از این سهام خرید کرد.

    نکته مهم این است که وقتی از ۵۰ یا ۶۰ درصد سود صحبت می کنیم ، این میزان بازدهی را در یک محدوده زمانی مشخص تعریف می کنیم . مثلاً فرض می کنیم که سهم الف و ب ، ۳۰ درصد سود می دهند اگر محدوده زمانی این دوره سرمایه گذاری با هم برابر نباشند امکان مقایسه ایندو وجود ندارد چرا که ممکن است سهم الف در یکسال ۳۰ درصد سود بدهد در حالیکه سهم ب تنها در دو هفته ۳۰ درصد بازدهی برای خریداران بگذارد.

    بنابراین همیشه بدانیم که آن سرمایه گذاری بهتر است که در مدت کوتاهتری همان میزان بازدهی را داشته باشد ولی به عبارت دیگر در مدت مشخصی مثلاً دو هفته بازدهی بالاتری داشته باشد.

    لذا می بینیم که سهامی که انتخاب کرده ایم و در حال حاضر با جو مثبت روبرو نمی باشد . اگر چه سهام خوبی است ولی چون مدت طولانی طول می کشد تا رشد قیمت خود را شروع کند ، پس بهتر است به سراغ دیگر سهم هایی برویم که هم اکنون دارای جو مثبت هستند و سریعتر به ما سود خواهند داد. و بدانیم که هرگز نباید زمان را برای توجیه کردن خریدمان از دست بدهیم. دارایی ها در بورس را به صورت پول نقد ببینیم و نه سهام و بنابراین آنجایی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنیم که پولمان رشد بیشتری داشته باشد.

    ۳) « ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است »

    اولین قانون برای فروختن هر سهمی، فروش آن سهم در صورتی است که قیمت آن سهم بیش از ۸ درصد نسبت به قیمت خرید شما کاهش بیابد.
    یعنی اگر سهامی را ۱۰۰ خریدیم و به دلیل جو منفی بازار قیمت آن به ۹۲ تومان رسید و روند بازار آن سهم نیز همچنان منفی بود آن سهم را بفروشید.
    چرا ۸ درصد ، به این دلیل که تجربه و امکانات نشان می دهند که سهامی که به خوبی و بر اساس مطالعه دقیق چه از نظر بنیادی ( سود، رشد، فروش و … ) و چه از نظر تکنیکی ( جو بازار ) انتخاب شده اند و در زمان و قیمت مناسب خریدار شده اند ، به ندرت با کاهش درحد ۸ درصد مواحه می شوند بنا بر این هر گاه سهام شما بیش از ۸ درصد از قیمت خرید خود را از دست داد بدانید در چیزی اشتباه کرده اید.

    در این رابطه باید بدانیم که نباید در مورد این قانون هیچ استثنایی قائل شد و در همین حال سهام مناسب حتماً فرصتهای بعدی در اختیار شما قرار خواهند داد لذا اکنون آنها را رها کنید.

    سهام هر گاه با کاهش شدید در قیمت مواجه می شوند ، به دلیل آنکه انتظارات مثبت در رابطه با آنها در بازار از بین می رود ، به سختی می تواند به سطح اول خود برگردند و هر چه شدت این کاهش بیشتر باشد ، سختی بازگشت نیز بیشتر می باشد.
    به هر حال ممکن است استثناهایی نیز در مورد قانون ۸درصد مشاهده کنید ولی به هر حال به آن پایبند باشید چرا که این قانون شمارا در مقابل زیان بیش از ۸ درصد بیمه می کند. در عین حال دقت در هنگام خرید تقریباً نیمی از مشکلات زمان فروش شما را خواهد کرد.

    ـ نکته :قانون ۸ درصد فقط برای زیان نسبت به قیمت خرید صادق است
    چیزی که باید آنرا در هنگام بکارگیری قانون ۸ درصدی در ذهن داشته باشیم آنست که این قانون فقط در مورد کاهش ۸ درصدی قیمت سهم نسبت به قیمت خرید می باشد و نه هنگامی که قیمت سهام شما در مجموع رشد کرده است.
    تقریباً در بیش از ۳۰ درصد مواقع، سهام برنده برای ۲ تا ۳ روز به سطح قیمتهای اولیه خود برمی گردند که در این نقاط انرژی را برای رشد جمع می کنند. در این حالت باید سهام را همچنان نگه داریم و تنها اگر از قیمت اولیه خود ۸درصد پایین آمد ، آنگاه باید اقدام به فروش نماییم.
    در دوران پس از خرید سهام، بسیار مهم است که رفتار سهم را نسبت به کل بازار و صنعت مورد بررسی قرار داد.

    مثلاً اگر کل بازار در حال رشد است ولی سهام شما همچنان در جای اول خود مانده است این می تواند یک هشدار باشد.

    در بازار مثبت، سهام برنده ، بیشترین اقبال را خواهند داشت. بنابراین اگر رشد سهام شما در مقایسه با رشد بازار ناچیز است باید سهام را بار دیگر مورد مطالعه قرار داد ، حتی زمانی که ۸ درصد از قیمت خرید خود پایین تر نیامده باشد.
    همچنین این را هم در نظر داشته باشیم که برخی از سهام که از همه نظر مناسب می باشند دارای نوسانهای زیادی هستند . در مورد سهام با نوسان بسیار زیاد هم استفاده از قانون ۸ درصدی تا حدودی سخت گیرانه می باشد و باید با دید دسیعتری به آن سهم نظر داشت.
    نکاتی که باید به خاطر سپرد.

    ـ اولین قانون فروش سهامی است که ۸ درصد از قیمت اولیه خود پایین تر آمده است.
    ـ اجرای این قانون ، صرف نظر از پیش بینی شخصی که در مورد رشد آتی قیمت سهام دارید ، همیشه توصیه می شود بازار با هوش تر از همه کارشناسان است پس بر اساس قوانین بازار کار کنیم و نه صرفاً نظرات شخصی.
    ـ هر چه قدر کاهش قیمت بیشتر باشد انتظارات منفی نسبت به آن سهم بیشتر می شود و زمان لازم برای بازگشت قیمت طولانی تر می شود.
    ـ سهام برنده ، گاهی اوقات برای مدتی به سطح اولیه قیمت خود نزدیک می شوند که این به معنی فروش آن سهام نیست.

    ۴) چگونه برای سود آوری سهام بفروشیم؟

    یاد گرفتن این نکته که بهترین فرصت برای فروش سهام به منظور سودگیری چه زمانی است، ا مهمترین نکات در سرمایه گذاری در بورس می باشد.
    برای بررسی و تشخیص نقطه فروش سهام ، استفاده از نمودارها یک ضرورت است.
    سؤال اصلی این است که چگونه می توان مطمئن شد که قیمت سهم به بالاترین حد خود رسیده است؟

    ۵) چه زمانی باید سود گیری کرد؟

    منظور از سودگیری ، فروش سهامی است که قیمت آن بالاتر از قیمت خرید ماست. به عبارت دیگر با سرمایه گذاری بر روی آن سهم سود بدست آورده ایم. ولی باید بدانیم تا زمانی که به فروش سهم اقدام نکرده ایم سود ما قطعی محسوب نمی شود . چرا که هر آن ممکن است قیمت سهم کاهش بیاید. به همین دلیل فروش سهام برنده را در قیمتهای مناسب سودگیری می گویند.
    فرض کنیم ما سهام الف را خریده ایم و شاهد رشد قیمت آن بوده ایم، حال در چه زمانی باید این سهم را به فروش برسانیم؟
    در این مورد روشهایی وجود دارد که به ما کمک می کند ، نقطه مناسب برای سودگیری را پیش بینی کنیم . اول از همه ، با توجه به روند گذشته سهم و مطالعه متغیر های مختلف بازار همانند حجم معاملات ، تعداد خریداران ، عرضه و تقاضا و … می توان الگوهایی را بدست آورد که آن سهم خالص بر اساس آنها بالا و پایین می رود.

    معمولاً سهام پس از شروع رشد قیمتی خود، در سطحی از قیمت متوقف می شوند و برای مدتی در آن سطح قیمتی نوسان می کنند.
    یک استراتژی این است که سهام خود را پس از رسیدن و تثبیت در سطح قیمتی جدید به فروش برسانیم . این یک روش محافظه کارانه برای سرمایه گذاری در بورس می باشد.
    این روش اگر چه شما را از برخی فرصتهای بورس محروم می کند ولی در بلند مدت می توان مطمئن بود که سود معقولی از سرمایه گذاری خود از بورس بدست آورده اید.
    در این هنگام می توان با مرور مجدد وضعیت سهم از نظر اقبال بازار و انرژی برای صعود برای نگهداری سهم و با خرید مجدد برنامه ریزی نمود.

    ۶) استفاده از کلید حجم معاملات

    هر گاه قیمت سهامی در حالیکه با حجم بالایی مورد معامله قرار می گرفت شروع به ریزش نمود، می توان از این موضوع به عنوان نشانه ای برای پیش بینی روند منفی سهم استفاده کرد.
    معمولاً افزایش حجم معامله در زمانی که روند سهم منفی است ، بیانگر آن است که سرمایه گذاران حرفه ای شروع به فروش سهام نموده اند که این امر هر گونه افزایش قیمتی را با مشکل مواجه خواهد نمود ( سرمایه گذاران حرفه ای معمولاً دارای حجم بالای سرمایه هستند که خروج آنها از یک سهم ، انرژی سهم برای رشد را کاهش زیادی می دهد).
    یک نشانه دیگر می تواند افزایش قیمت در حالیکه حجم معاملات کاهش یافته است باشد. که این بدین معنی است که در این سطح قیمت سرمایه گذاران حرفه ای دیگر اقدام به خرید نمی کنند.

    ۷) استفاده از کلید قیمت سهم

    تعداد روزهای متوالی که قیمت رنود نزولی دارد، نسبت به تعداد روزهای متوالی که قیمت روند صعودی دارد ، در هنگامی که قیمت سهم در حال تغییر جهت می باشد افزایش می یابد.

    تعداد روزهای متوالی کاهش قیمت
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
    تعداد روزهای متوالی افزایش قیمت

    هر گاه Nr افزایش یافت این بدان معنی است که روند رو به رشد قیمت در حال متوقف شدن است و روند منفی به زودی آغاز خواهد شد.

    ۸) در جا زدن قیمت

    پس از یک دوره رشد قیمت هنگامیکه سهم با حجم بالایی مورد معامله قرار می گیرد قیمت سهم رشدی ندارد و قیمت در حال تغییر جهت می باشد.
    بزبان ساده حجم بالا بدون رشد قیمت علا مت مهمی است.

    ۹) قدرت نسبی

    استفاده از خط قدرت نسبی یا RSI نیز یکی دیگر ار روشهای تشخیص زمان تغییر جهت قیمت است. در واقع پس از یکدوره رشد قیمت هر گاه قیمت به یک رکود تازه دست پیدا کرد در حالیکه RSI کاهش یافت ، این بدان معناست که سهام در حال تغییر جهت می باشد.
    این بدان معناست که در حالیکه قیمت به یک نقطه رکود دست بافته است اما قدرت نسبی سهم برای افزایش بیشتر کاهش یافته است و بنابراین قیمت به زودی تغییر خواهد یافت.

    ۱۰) خط میانگین متحرک

    خط میانگین متحرک همان قیمت سهام است اما به جای آنکه قیمت را در یک لحظه نشان دهد آنرا در یک دوره زمانی نشان می دهد . میانگین متحرک ، میانگین قیمت سهم در یک دوره زمانی است. مثلاً میانگین متحرک ۱۳ روزه ، میانگین قیمت سهام در ۱۳ روز گذشته می باشد . میانگین متحرک ۲۶ روزه معمولاً به عنوان خطی که بیانگر حداقل قیمت سهم و نقطه حمایت قیمت می باشد ، تلقی می گردد
    هرگاه قیمت سهم این کف قیمتی را می شکند ویا پایین تر می آید بیانگر آنست که بازار دیگر رقبتی به این سهم ندارد.

    ۱۱) یاد بگیریم که بازار را تحلیل کنیم نه یک سهم را

    یکی از مهمترین روشهای یافتن نقطه فروش تحلیل کل بازار است و نه یک سهم خاص. به این معنی که در مواقعی که جو عمومی بازار مناسب نیست بازار به سمت جو منفی حرکت می کند ، اهدی برای پیش بینی کاهش قیمت تمام سهامها داریم.

    در واقع حتی اگر سهام مناسبی را هم خریداری کرده باشیم اگر جو عمومی بازار منفی باشد در این صورت نمی توان انتظار سود چندانی از سهم انتخاب شده داشت و جو روانی منفی بازار تاثیر منفی بر جو روانی سهم مورد نظر ما خواهد گذاشت.
    لذا توجه به جو عمومی بازار می تواند خود به عنوان یک تحلیل جانبی پیش بینی مناسبی از قیمتهای آتی و جهت حرکت قیمت سهام خاص به ما ارائه دهد.
    در این بین بررسی جو روانی صنعت نیز توصیه می شود.
    معمولاً جو طبیعی بازار بعد از چند روز افزایش حجم معاملات در حالیکه شاخص در حول و حوش سطح قبلی در حال نوسان است و یا حتی کاهش می یابد ، نشاندهنده تغییر جهت بازار می باشد.
    معمولاً در شرایط چرخش و تغییر جهت بازار، سهام پر رونق بازار شروع به افزایش و نقصان قدرت و انرژی می شوند.

    به خاطر بسپارید:

    ـ فروش سهام در سطح جدید قیمت که در آن قیمت سهام تثبیت می شود یک روش محافظه کارانه برای سودگیری محسوب می شود.
    ـ استفاده از نمودارهای قیمتی می تواند ابزار مناسبی برای تعیین جهت چرخش و پیش بینی روند آتی قیمت باشد.
    ـ علاوه بر خود سهم ، کل بازار نیز می تواند در تعیین نقطه سودگیری تعیین کننده باشد.
    ـ سهامی که از نظر بنیادی دچار افت شده اند را بفروشیم . همانند نشانه های ضعف در فروش محصولات شرکت و یا رشد سودآوری.
    ـ همیشه مراقب وضعیت صنعت باشیم و با اولین نشانه های ضعف در روند سودآوری صنعت و با افت شاخص صنعت به دنبال فروش سهم شرکت باشیم.
    ـ اگر به اخباری مبنی بر فروش یک سهام خاص از طرف سرمایه گذاران نهادی دست یافتید شما نیز به دنبال فروش سهم خود باشید.
    ـ افزایش سرمایه های زیاد می تواند باعث رقیق شدن و ضعف سهم شود
    تمام ناتمام من با تو تمام ميشود.....

  16. #19
    عضو فعال ali30 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,940
    تشکر
    19,053
    تشکر شده 6,544 بار در 1,669 ارسال

    پاسخ : رفتار شناسی بازار سهام

    بهترین روش انتخاب زمان صحیح خرید فروش




    توضیحات دسته: پرسش و پاسخ های بورسی بازدید: 439
    سوال: اگه میشه به صورت مختصر یه توضیحی در مورد زمان مناسب خرید و فروش سهام در بورس در اختیار ما بزارید . من خودم با بورس اشنایی دارم ولی هنوز یه مقدار زمان مناسب خرید و فروش مخصوصا فروش دستم نیست اگه به طور ساده یه توضیحی بدین ممنون میشم .

    پاسخ:
    دوست عزیز راههای زیادی برای اطلاع از زمان خرید یا فروش سهام وجود دارد. هر چند هیچ کدام به صورت صد در صد قابل اعمال و تعمیم به موارد دیگر نیستند. ولی به طور کلی استفاده از تحلیل ها بهترین راه و صحییح ترین روش برای انتخاب زمان خرید و فروش شما می باشد.
    اگاها با استفاده از اخبار و یا مسائل سیاسی پیش رو نیز می توان زمان خرید را انتخاب کرد که آن هم در قالب تحلیل ها گنجانیده می شود. ولی اینکه بر اساس شانس و یا احساس درونی و یا تعصب یا اینکه مثلا: "یک سهم افت زیادی کرده و حالا باید خرید کرد و یا رشد کرده و حالا باید فروخت" و راههای دیگر زیاد منطقی و درست نیست هر چند امکان دارد در مواردی نیز نتیجه بگیرید.
    اما بهترین روش استفاده از تحلیل های بنیادی و همچنین تکنیکال می باشد. بخصوص این روزها که بسیاری از فعالان بازار به سمت یادگیری تحلیلها به ویژه تکنیکال پیش میروند اگر این راه صحیح خرید و فروش را نیاموزید جا خواهید ماند.
    البته به نظر بنده موثرترین روش استفاده از هر دو تحلیل توام با همدیگر هست قطعا این روش مطمئن ترین و بهترین راه برای انتخاب زمان درست خرید و فروش می باشد. پس تحلیل را بیاموزید و یک روش که مناسب با اخلاق و روحیه شما باشد را انتخاب کرده و به آن پایبند باشید و با هر بار خرید و فروش بدون تعصب در صدد اصلاح و ارتقاع روش خاص خود اقدام نمایید.
    تمام ناتمام من با تو تمام ميشود.....

  17. #20
    عضو فعال ali30 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    1,940
    تشکر
    19,053
    تشکر شده 6,544 بار در 1,669 ارسال

    پاسخ : رفتار شناسی بازار سهام

    جلسه دوم - روانشناسی سرمایه گذاران در بازار سرمایه




    توضیحات دسته: مدیریت و روانشناسی در بازار بورس بازدید: 445
    بازار سرمایه، نمونه ای از جوامع انسانی به حساب می آید، بنابراین می توان برخی از مراحل معاملات خرید و فروش احساسی، تاثیر جو روانی بازار و پیروی محض از شایعات بازار را با مراحل تبدیل یك پدیده جدید به هنجار و پذیرش و پیروی عامه از آن در جامعه،به عنوان بخشی از رفتار انسانی مورد مقایسه و مطالعه قرار داد. راجرز جامعه شناس آمریكایی در تحقیقات خود اعضای جامعه را در زمینه پذیرش تدریجی یك پدیده، به پنج دسته، نوآورها inovators، زود پذیرها early adopters، اكثریت زود early majority، اكثریت دیرlate majority و دیر پذیرها یا عقب مانده ها laggards تقسیم می كند. در این تقسیم بندی بیشترین تعداد شامل افراد اكثریت زود است. در واقع بعد از شروع حركت هنجاری ابتدا، زود پذیرها و سپس اكثریت زود، «استراتژی اطمینان» را در پیش می گیرند و برای عقب نماندن از پدیده ای كه می رود به زودی هنجار شود، پیروی می كنند. در این الگو موتور حركت زود پذیرها هستند. با نگاهی عمیق به بازار سرمایه و نحوه تصمیم گیری سرمایه گذاران در هنگام معامله می توان این الگو را مشاهده كرد. سفته بازان در بازار سرمایه نقش زود پذیر ها را بازی می كنند، در واقع موتور حركت در بازار سرمایه آنان هستند. سفته بازان پس از شناسایی صنایع پیشرو و یا بعضا با سفته بازی در سهام، فعالیت خود را عملیاتی می نمایند و به دنبال آنان اكثریت زود اقدام به معامله سهام می كنند. با گذشت تدریجی زمان و با تاخیر در چند نقطه در دامنه تغییرات حجم مبنا، اكثریت دیر و سپس با تاخیر بعدی دیر پذیرها یا عقب مانده ها وارد معاملات می شوند. عموما ورود دیر پذیرها و عقب مانده ها در بازار سرمایه هنگامی صورت می گیرد كه نوآورها و زود پذیرها در حال خروج از بازار هستند و با كسب بازده مورد انتظار، ریسك را به تازه واردان منتقل می كنند. در این شرایط نسبت قیمت به درآمد p/e سهام به مرور افزایش یافته و ریسك خرید و نگهداری سهام افزایش می یابد. به طور مثال می توان به وضعیت سهام شركت های سیمانی در چند سال گذشته اشاره كرد. بنابراین به نظر می رسد شخصیت سرمایه گذاران با انتخاب رویكرد و زمان ورود آنان در معاملات سهام رابطه مثبت داشته باشد. بدین ترتیب سرمایه گذاران می توانند با درك مناسبی از شرایط جدید نسبت به افزایش قابلیت های خود بیفزایند و تصمیمات خود را مورد ارزیابی قرار دهند.به طور كلی اتخاذ استراتژی سرمایه گذاری در بازار سهام، با اهداف سه گانه كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و میزان سهم هر یك از آنان در سبد سرمایه گذاری تبیین می شود و با شخصیت روانی سرمایه گذاران مرتبط است.در یك الگوی تحلیلی، شخصیت سرمایه گذاران و رفتار آنان در بازار سرمایه را می توان با الگوی راجرز در زمینه دسته بندی افراد در مواجهه با تغییر ارزش ها مطابقت داد:▪نوآورها: نوآورها صنایع پیشرو را مورد شناسایی قرار می دهند. این سرمایه گذاران، عموما سرمایه خود را به دو قسمت كوتاه مدت و میان مدت تقسیم می كنند و برای آنان سرمایه گذاری بلند مدت جاذبه ای ندارد. سبد مالی آنان از ریسك و نیز بازدهی بالایی برخوردار است.
    ▪زود پذیرها: این افراد هنگامی كه پارادایم جاری در بازار سرمایه تغییر می كند و فرصت جدیدی برای بهره برداری به وجود می آید، فعالانه بخش قابل توجهی از استراتژی را بر محوریت نوآورها استوار می سازند. در نتیجه چیدمان سبد مالی آنان از ریسك و نیز بازدهی نسبتا بالایی برخوردار است.▪اكثریت زود: این دسته از سرمایه گذاران فرصت های جدید را شناسایی كرده و آن را در قواعد پارادایم جاری می پذیرند و میزان سرمایه گذاری میان مدت بیشترین درصد را در سبد مالی آنان تشكیل می دهد. سبد مالی آنان از بازدهی و نیز ریسك متوسطی برخوردار است.▪اكثریت دیر: این افراد حداقل درصد سرمایه را به سرمایه گذاری كوتاه مدت تخصیص می دهند، استراتژی آنان فاقد برتری است و منجر به تحول اساسی در بازده مورد انتظار نمی شود و سبد مالی آنان با حداقل ریسك و نیز بازدهی همراه است.▪دیر پذیرها و عقب مانده ها: این افراد استراتژی سبد سهام خود را براساس جو روانی بازار و با تاخیر زمانی تشكیل می دهند. بنابراین سبد مالی آنان با بازدهی كم و ریسك بسیار تشكیل می شود. این طبقه بندی به ما كمك می كند تا درك روشنی از سرمایه گذاری خود داشته باشیم و چنانچه انتظارات خود را از حضور در این بازار، تحقق نیافته می بینیم تغییرات لازم را برای دستیابی به نتایج مورد انتظار در رفتار سرمایه گذاری خود بدهیم. بنابراین تعیین میزان هر یك از اهداف سه گانه سرمایه گذاری همیشه تابعی از ریسك و بازده است. با توجه به اهمیت ریسك پذیری در بازار سرمایه، بدیهی است كه میزان موفقیت سرمایه گذاران علاوه بر دانش و اطلاعات عمیق نسبت به بازار، تا حدود زیادی بستگی به خصوصیات شخصیتی سرمایه گذاران دارد.
    تمام ناتمام من با تو تمام ميشود.....

  18. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید ali30 از ایشان تشکر کرده است:


صفحه 2 از 3 نخست 123 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •