اقتصاددانان بزرگ

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

سلام اقا شاهین

شما که ریاضی خواندید و به هر حال ریاضی دانان بزرگ مثل شارل گوس المانی و یا فوریه و لاپلاس فرانسوی را حتما می شناسید علم دقت و محاسبه است

خیلی از اقتصاددانان برجسته هم اول ریاضی دان قابلی بودند و هم اقتصاددان بزرگ

در مورد نرخ بهره هم اقتصاددان بزرگ امریکایی اروینگ فیشر است که مهم ترین اقتصاددان در حوزه اقتصاد بانکی است

گفتید نرخ بهره در ایران و ترکیه بالاست

سوال

پس چرا فوج فوج سرمایه داران بزرگ را به خود جذب نمی کند؟

بهره در واقع قیمت تنزیل پول است

در ایران پایین است

مثلا منفی 20 درصد

خوب این پالا است؟

نه داغون است

راهکار ؟

کاهش همزمان متغیرهای بهره و تورم در یک افق چندین ساله و رساندن هر دو به زیر 5 درصد

که در نظام جمهوری اسلامی غیر ممکن است

[shahin]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

سلام اقا شاهین

شما که ریاضی خواندید و به هر حال ریاضی دانان بزرگ مثل شارل گوس المانی و یا فوریه و لاپلاس فرانسوی را حتما می شناسید علم دقت و محاسبه است

خیلی از اقتصاددانان برجسته هم اول ریاضی دان قابلی بودند و هم اقتصاددان بزرگ

در مورد نرخ بهره هم اقتصاددان بزرگ امریکایی اروینگ فیشر است که مهم ترین اقتصاددان در حوزه اقتصاد بانکی است

گفتید نرخ بهره در ایران و ترکیه بالاست

سوال

پس چرا فوج فوج سرمایه داران بزرگ را به خود جذب نمی کند؟

بهره در واقع قیمت تنزیل پول است

در ایران پایین است

مثلا منفی 20 درصد

خوب این پالا است؟

نه داغون است

راهکار ؟

کاهش همزمان متغیرهای بهره و تورم در یک افق چندین ساله و رساندن هر دو به زیر 5 درصد

که در نظام جمهوری اسلامی غیر ممکن است

عرض ادب

مجدد لازم به ذکر است در ترکیه به تازگی این نرخ بهره سنگین را معیین کرده اند .
بدیهی است یک تصمیم موقتی است . مگر خر هار و یا احیانا سوسمار کومو دندونشون گرفته باشد بخواهند به این شکل ایرانیزه و به تدریج نابود بشوند.
در هر صورت با همین نرخ بخواهند بخواهند طولانی مدت ادامه بدهند یک نوع خودکشی تدریجی است.

در مورد اصلاح سیستم مالی و بانکی راه کار هم وجود دارد :
الگو برداری از کشورهایی که در چهارچوب منطق محاسباتی و در عمل خوب و عادلانه کار می کنند . مثلا به این شکل :

۱- اصلاح قانون بانکداری و کارمزدی شدن بانکها
بانکها با کدام مجوزی با پولهای مردم در بازارهای طلا و ارز و زمین و املاک کاسبی و یا نزول خوری می کنند آن هم با یک ضریب تکاثر هشت برابری ؟!
بانکها باید هرچه سریع تر کارمزدی بشوند و کارمزدشان زیر دو درصد باشد. غیر از این باشد آشکارا دزدی از سرمایه های مردم و تولید تورم است.

۲- نرخ بهره برای وام گیرنده ای که گردش مالی در بانک ندارد باید آزاد باشد . حتی اگر نرخ باز پرداخت وام دریافتی بالای ۵۰ درصد بشود. چون هرکسی نیاز به نقدینگی و توان باز پرداخت دارد بالاخره باید بتواند تامین مالی بشود . اما نکته دقیقا همین جاست.
نزول و جریمه ای که وام گیرنده به بانک می دهد متعلق به بانک نیست. متعلق به سپرده گذار هم نباید باشد چون فرض بر این است که نزول خوری برای همه می بایست ممنوع باشد. البته شاید لازم باشد یک نرخ بهره ای متناسب با نرخ بهره ارزهای معتبر در نظر بگیرند. فرار سرمایهاز کشور انجام نشود مثلا حدود 4 درصد متناسب با سایر کشورها
بانک می بایست فقط کارمزدش را بردارد الباقی بازپرداخت وام های پرداخت شده به بانکها باید به بانک مرکزی واریز و صرف اشتغال و سرمایه گذاری مولد و عام المنفعه بشود.

۳- اشخاص و یا شرکتهایی که هنر و یا تخصصی دارند که از طریق گردش مالی در بانکها موفق به تامین مالی نمی شوند ، در این سیستم مالی به شرکتهای تخصصی تامین سرمایه و یا شرکتهای سرمایه گذاری هدایت می شوند .
ضمنا تامین مالی ها نبایست مجاز باشند سودشان را به صورت نزول دریافت کنند. در قبال ریسک و تامین مالی فقط مجاز هستند در طرح ها و یا کسب و کارها شریک بشوند . سود سازی باید صرفا از محل شراکت در سود و یا زیان طرح ها و یا پروژه ها باشد و نه به صورت نزول خوری .

بورس هم که در اصل محلی است برای ارزش گذاری و خرید و یا فروش و تغییر مالکیت سهام شرکتها به صورت خرد و یا عمده. ضمنا بازاری برای تامین مالی شرکتهای تامین سرمایه و یا شرکتهای سرمایه گذاری و یا مشارکت در افزایش سرمایه شرکتها .
بدیهی است صدور اوراق با نرخ درآمد ثابت شرکتها در بورس هم که یک نوع نزول خوری است هم نباید مجاز باشد.
سود فقط در قبال مشارکت و پذیرش ریسک.
برای سالخوردگان و از کار افتادگانی که سالها با این شیوه غلط از بانک ارتزاق کرده اند هم می توانند فعلا تا یک سقف معینی از دریافت نزول استثنا قایل بشوند.

در هر صورت فرهنگ پس انداز و سرمایه گذاری مردم و اجتماع سرمایه های خرد و درشت در صنعت و معدن تجارت می تواند جهش های بزرگی در همه زمینه های زندگی ما ایرانیان موجب بشود.
( موضوعی که ظاهرا مد نظر حضرات بانکدار و ملک باز و مافیای داخلی و خارجی پشتیبانشان نیست . ظاهرا یک عده تصمیم گرفته اند ایران با برچسپ تحریم و تروریسم ، صادر کننده مجانی نفت به صورت خام باشد . در اصل باید گفت صادر کننده مواد خام به کشورهای پیشرفته ، و وارد کننده آلودگی و خشکسالی.
البته ادامه این روند می تواند فقط و فقط با اراده مردم و حکومت ایران ادامه پیدا کند . همه اهرم های اصلی تعیین کننده دست خود ماست.

در بدترین حالت ، به کمک تبدیل نفت و گاز و مواد خام به مشتقات و صادرات کالای نهایی و یا نیمه ساخت که الزامی به فروش با ارز دلار ندارند ( مشتریان خرد در همه جای دنیا دارند ) و غیر قابل تحریم هستند ، این نامعادله تا حدود زیادی قابل تغییر است. نظر شخصی )

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

لئون والراس

متولد دسامبر 1834

از نام اورترین اقتصاددانان تاریخ

پایه گذار مکتب فرانسوی لوزان

قانون والراس

مبدع تعادل عمومی والراس

مبدع نظریه گورژیسم

مبدع نظریه مارژینال گرایی



لئون والراس می شناسید؟ معلوم که نمی شناسید


والراس من را یاد اقتصاددانان دیگری چون جان مینارد کینز و جان استوارت میل می اندازد

چرا ؟

چون هر سه اینها پدر و پسر هایی بودند که هم پدر و پسر اقتصاد دان بودند

لئون واراس فرزند اگوست والراس بود هر دو اقتصاددان

جان مینارد کینز فرزند نوبل کینز بود هر دو اقتصاددان

جان اذستوارت میل فرزند جیمز میل بود هر دو اقتصاددان سیاسی

هر سه پدر و پسر اقتصاددانان قابلی بودند

والراس به همران اقتصاددان نامدار دیگر ویلفردو پارتو مکتب لوزان را تاسیس کرد

در مورد پارتو همین بس که 3 رشته فلسفه سیاسی و علم اقتصاد و علم مدیریت نظریات قابلی داره

( در فلسفه سیاسی نظریه الیت در اقتصاد بهینه پارتو و در مدیریت نظریه 80 به 20 را دارد )

والراس همراه با اقتصاددان اتریشی چون کارل منگر و استنلی میزس از مکتب اتریش مارژینال گرایی یا نهایون را تاسیس کردند.

قانون والراس :


قانون والراس که در اقتصاد عمومی که شامل همه کالاها و صنایع است کاربرد دارد بیانگر این است که مجموع مقادیر مازاد تقاضا در همه بازارها باید برابر با صفر باشد، خواه اقتصاد در تعادل عمومی باشد یا نباشد. این بدان معناست که اگر مازاد تقاضای مثبت در یک بازار وجود داشته باشد، مازاد تقاضای منفی باید در بازار دیگری وجود داشته باشد. بنابراین، اگر همه بازارها به جز یکی در تعادل باشند، آن بازار آخر نیز باید در تعادل باشد.

نظریه تعادل عمومی والراس :

این نظریه در مقابل تعادل جزیی الفرد مارشالی قرار دارد. در تعادل مارشالی فقط یک کالا و قیمت ان مورد نظر است اما در تعادل واراسی یک تعادل بلند مدت کل بازار است و قیمت سایر کالا ها هم در نظر گرفته می شود.
به صورت قابل درک در مورد تعادل والراسی باید بگوییم که در این حالت تقاضای تمام کالا ها با هم جمع می شوند و عرضه تمام کالا ها هم با یکدیگر جمع می شوند و تعادلف عمومی والراسی را تشکیل می دهند.
در این حالت برای هر کالا باید معادله تقاضا و عرضه را نوشت و به صورت ریاضی انها را با هم جمع کرد که البته کار بسیار سختی است و بعد در قیمت و مقدار ان را ترسیم کرد.

در نهایت هم گورژیسم :

این نظریه دیگر از والراس است که می گوید ثروت ناشی از زمین مورد قبول نیست چرا که حاصل از کار نیست.
این مکتب اعتقاد دارد زمین باید مساوی بین افراد باید تقسیم گردد و مردم بر اساس ارزش افزوده که از کار انها به دست می دهد باید ثروت جمع کنند. (فقط مقایسه کنید با گران کردن زمین توسط اخوندها که سبب شده هر گونه حرکت اقتصادی از مردم ایران سلب شود و افراد سفته باز گردند ای خاک بر سرت سید علی خامنه ایی)

افکار والراس بسیار مهم هستند و در اقتصاد اهمیت بسیار دارند

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

لئون والراس

متولد دسامبر 1834

از نام اورترین اقتصاددانان تاریخ

پایه گذار مکتب فرانسوی لوزان

قانون والراس

مبدع تعادل عمومی والراس

مبدع نظریه گورژیسم

مبدع نظریه مارژینال گرایی



لئون والراس می شناسید؟ معلوم که نمی شناسید


والراس من را یاد اقتصاددانان دیگری چون جان مینارد کینز و جان استوارت میل می اندازد

چرا ؟

چون هر سه اینها پدر و پسر هایی بودند که هم پدر و پسر اقتصاد دان بودند

لئون واراس فرزند اگوست والراس بود هر دو اقتصاددان

جان مینارد کینز فرزند نوبل کینز بود هر دو اقتصاددان

جان اذستوارت میل فرزند جیمز میل بود هر دو اقتصاددان سیاسی

هر سه پدر و پسر اقتصاددانان قابلی بودند

والراس به همران اقتصاددان نامدار دیگر ویلفردو پارتو مکتب لوزان را تاسیس کرد

در مورد پارتو همین بس که 3 رشته فلسفه سیاسی و علم اقتصاد و علم مدیریت نظریات قابلی داره

( در فلسفه سیاسی نظریه الیت در اقتصاد بهینه پارتو و در مدیریت نظریه 80 به 20 را دارد )

والراس همراه با اقتصاددان اتریشی چون کارل منگر و استنلی میزس از مکتب اتریش مارژینال گرایی یا نهایون را تاسیس کردند.

قانون والراس :


قانون والراس که در اقتصاد عمومی که شامل همه کالاها و صنایع است کاربرد دارد بیانگر این است که مجموع مقادیر مازاد تقاضا در همه بازارها باید برابر با صفر باشد، خواه اقتصاد در تعادل عمومی باشد یا نباشد. این بدان معناست که اگر مازاد تقاضای مثبت در یک بازار وجود داشته باشد، مازاد تقاضای منفی باید در بازار دیگری وجود داشته باشد. بنابراین، اگر همه بازارها به جز یکی در تعادل باشند، آن بازار آخر نیز باید در تعادل باشد.

نظریه تعادل عمومی والراس :

این نظریه در مقابل تعادل جزیی الفرد مارشالی قرار دارد. در تعادل مارشالی فقط یک کالا و قیمت ان مورد نظر است اما در تعادل واراسی یک تعادل بلند مدت کل بازار است و قیمت سایر کالا ها هم در نظر گرفته می شود.
به صورت قابل درک در مورد تعادل والراسی باید بگوییم که در این حالت تقاضای تمام کالا ها با هم جمع می شوند و عرضه تمام کالا ها هم با یکدیگر جمع می شوند و تعادلف عمومی والراسی را تشکیل می دهند.
در این حالت برای هر کالا باید معادله تقاضا و عرضه را نوشت و به صورت ریاضی انها را با هم جمع کرد که البته کار بسیار سختی است و بعد در قیمت و مقدار ان را ترسیم کرد.

در نهایت هم گورژیسم :

این نظریه دیگر از والراس است که می گوید ثروت ناشی از زمین مورد قبول نیست چرا که حاصل از کار نیست.
این مکتب اعتقاد دارد زمین باید مساوی بین افراد باید تقسیم گردد و مردم بر اساس ارزش افزوده که از کار انها به دست می دهد باید ثروت جمع کنند. (فقط مقایسه کنید با گران کردن زمین توسط اخوندها که سبب شده هر گونه حرکت اقتصادی از مردم ایران سلب شود و افراد سفته باز گردند ای خاک بر سرت سید علی خامنه ایی)

افکار والراس بسیار مهم هستند و در اقتصاد اهمیت بسیار دارند

ماشالا

[shahin]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

https://www.alef.ir/news/4020926042.html


به گزارش خبرگزاری تسنیم، مصاحبه با رئیس بانک مرکزی ترکیه با یکی از روزنامه نگاران مشهور این کشور، مانند یک بمب خبری، توجه رسانه ها و فعالان فضای مجازی ترکیه را به سوی خود جلب کرده است. آن هم در شرایطی که بحران اقتصادی و تورم 3 رقمی، زندگی را بر میلیون ها خانوار ترکیه دشوار کرده است.

انتشار اظهارات جنجالی در مورد وضعیت معیشت خود رئیس بانک مرکزی ترکیه و اظهار گلایه او از وضعیت اجاره مسکن در استانبول، با واکنش های منفی فراوانی روبرو شد. این در حالی است که اردوغان، یکی از مهمترین روزنامه نگاران و سردبیرهای ترکیه را مامور کرده بود تا با انجام یک مصاحبه جنجالی و امیدبخش، توجه افکار عمومی ترکیه از تورم و 29 لیره ای شدن دلار، منحرف شود.

خانم حفیظه غایه ارکان 6 ماه پیش با حکم رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، به عنوان رئیس بانک مرکزی این کشور منصوب شد. او نخستین زن در تاریخ ترکیه است که عهده دار این پست حساس و مهم شده است.

غایه ارکان در سال 1982 میلادی در استانبول به دنیا آمده و پس از پایان مقطع کارشناسی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه بوغاز ایچی استانبول، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته و در سال 2005 در رشته مهندسی مالی و تحقیق در عملیات مالی فارغ التحصیل شد و همزمان در زمینه علوم مدیریت در مدرسه کسب و کار هاروارد و دانشگاه استنفورد، تحقیق کرد و در شرکت مشهور خدمات مالی و بانکداری آمریکایی گلدمن ساکس، کار خود را آغاز کرد.

غایه ارکان مشاور و مدیرعامل چندین موسسه بانکی و بیمه ای در آمریکا بوده و عضویت هیئت مدیره جواهرات «تیفانی اند کو» را در کارنامه دارد و بر اساس تحقیقات مجله سان فرانسیسکو تایمز در سال 2018، او تنها زن زیر 40 سال بود که در سمت رئیس یا مدیرعامل 100 بانک بزرگ آمریکا حضور داشت.

این خانم تحصیل کرده با چنین کارنامه ای در سال جاری میلادی، بنا به پیشنهاد مهمت شیمشک وزیر خزانه داری ترکیه، به عنوان رئیس بانک مرکزی ترکیه معرفی شد. قبل از آن که او به ترکیه بازگردد، وزیر به او اطمینان داد که با اردوغان صحبت کرده و از او قول گرفته، به هیچ وجه در تصمیمات رئیس بانک مرکزی دخالت نکند.

خانم غایه ارکان هم با اتکا به این قول، برخلاف سنت سیاسی مرسوم اردوغان، سود بهره های بانکی را تا آخرین حد ممکن بالا برد تا آبی بر آتش تورم بریزد. اما این راهکارها هنوز هم پاسخ نداده و قرار شد یک سردبیر مشهور با او مصاحبه کند و چنین پیامی به مردم ترکیه داده شود: رئیس بانک مرکزی، یک زن بسیار باکفایت و توانمند و علاوه بر این که به خوبی بر شرایط اقتصادی و معیشتی مردم ترکیه نظارت می کند، خود او نیز مانند یک شهروند عادی زندگی می کند و حتی یک ساختمان دولتی یا ملکی در اختیار ندارد!

احمد خاقان جوشکُن سردبیر روزنامه حریت که در اغلب سفرهای خارجی اردوغان را همراهی می کند، در یک مصاحبه روزنامه ای، با آب و تاب بسیار، رئیس بانک مرکزی را چنین توصیف کرده است:

1.او یک زن بسیار با کفایت و توانمند است که در بهترین دانشگاه های دنیا درس خوانده و علاوه بر آن که علم اقتصاد و مدیریت مالی را به خوبی می فهمد، یک فرد ساده زیست و درد آگاه است.

2.رئیس بانک مرکزی که مدتها در آمریکا زیسته، اعلام کرده که اجاره مسکن در استانبول، حتی از اجاره آپارتمان های شیک منهتن نیویورک بیشتر است و او مجبور شده نزد مادرش برود و با او زندگی کند!

3.غایه ارکان، حتی یک کلمه انگلیسی قاطی حرف هایش نمی کند و درست مانند یک ترک زندگی می کند.

4.رئیس بانک مرکزی، با سرایدار ساختمان محل زندگی مادرش به نام «داداش صادق»، روابط نزدیکی دارد و هر وقت او را می بیند، می گوید: «خان داداش! دیدی قیمت ها را پایین آوردیم؟ صادق هم می گوید: نه خواهرم. پایین نیامده. اگر باور نمی کنید، به شما آدرس می دهم به بازار بروید و نرخ پیاز و سیب زمینی را سوال کنید». اینجاست که او به توصیه صادق بیگ، با لباس مبدل به بازار می رود و از نزدیک می بیند که برخی قیمت ها، با نرخ اعلام شده توسط سازمان دولتی آمار ترکیه منطبق نیست و باید بیشتر تلاش شود!

5.رئیس بانک مرکزی از 7 صبح تا پاسی از شب در بانک مشغول کار است و با معاونین و کارکنان، بسیار صمیمی و روراست است.

احمد خاقان با این توضیحات، تلاش کرده تا با ارائه یک تصویر عوام پسندانه، مردم ترکیه را سرگرم کند. اما بسیاری از روزنامه نگاران و تحلیلگران منتقد اردوغان، از این مصاحبه انتقاد کرده و آن را عوامفریبانه خوانده اند.

مراد یتکین از روزنامه نگاران مشهور ترکیه می گوید: «خوشحالم که رئیس بانک مرکزی با یک روش مدرن، قیمت ها را از سرایدار می پرسد! اما ظاهراً چند داداش صادق دیگر هم لازم داریم! باید یک داداش صادق کنار جناب اردوغان بگذاریم و یک داداش صادق هم استخدام کنیم برای مهمت شیمشک وزیر خزانه داری تا قیمت های واقعی را در اختیار آنها بگذارد!».

یکی از روزنامه ترکیه اعلام کرده که اشاره به مستاجر بودن رئیس بانک مرکزی، شایعه خنده داری است. چرا که حفیظه غایه ارکان در آمریکا، سالانه یک میلیون و 300 هزار دلار حقوق دریافت کرده و در ترکیه نیز، در بدترین شرایط، حقوق او به 180 هزار لیره در ماه می رسد که معادل 3 هزار دلار آمریکا است و با چنین درآمدی می توان در بهترین جای استانبول، آپارتمان مجلل و متراژ بالا اجاره کرد!

هدف نهایی بازی رسانه ای چیست؟

رجب طیب اردوغان رهبر حزب عدالت و توسعه، در چهل سال گذشته، به عنوان یک سیاستمدار حرفه ای، راه های استفاده از رسانه را به درستی آموخته و حالا که راهکاری برای گذار از بحران اقتصادی ندارد، تلاش می کند تا با استفاده از تاکتیک های رسانه ای و مهندسی افکار عمومی، توپ را به زمین دیگران بیندازد.

او در پاسخ به خبرنگاران در مورد زمان پایان تورم اعلام کرد: «من در مسائل اقتصادی دخالت نمی کنم. از مهمت بیگ بپرسید. تصمیمات اقتصادی با اوست».

اردوغان با این پاسخ رندانه، مهمت شیمشک را به عنوان مسئول اصلی تصمیمات اقتصادی معرفی کرد و حالا هم با طرح نام رئیس بانک مرکزی ترکیه به عنوان یک چهره مهم و تعیین کننده در مورد نرخ دلار و مبارزه با تورم، کاری می کند تا مردم عملاً باور کنند که رئیس جمهور همه کاره نیست و بخشی از مشکلات اقتصادی کشور، به خاطر ندانم کاری و اشتباهات دیگران است!

در پایان لازم است به این نکته نیز اشاره شود که در هر حال، اقدام رئیس بانک مرکزی ترکیه در رها کردن حقوق یک میلیون و دویست هزار دلاری و بازگشت به کشور با دردسرها و مسئولیت های بسیار و درآمدی به مراتب پایین تر، نمونه بارز و روشنی از وطن دوستی و حس مسئولیت نخبگانی است که می توانند در خارج از کشور، زندگی مرفه و آرامی داشته باشند اما ترجیح می دهند به کشور خود بازگردند و به مردم، خدمت کنند.


×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××× ×××××××××××××××××××


چقدر رفتار این رئیس ترک مشابه سوپرحزب الهی های هایپر سونیک خودمان است. ( هرچند هنوز خیلی مانده اینها به گرد امثال خاوری در ایران برسند )

البته از حق نگذریم یک نکته و تمایزی هم هست که باید قبل از قضاوت به دقت در نظر گرفته بشود ،
اقتصاد ترکیه خیلی شبیه به آمریکا و تقریبا به همه دنیا متصل است . حتی ایرانی ها هم می توانند در همین اوضاع سنگین تحریم در بانکهای ترکیه انواع حساب بانکی باز کنند. این نرخ بهره عجیب و غریب ۴۳ درصد که اخیرا بانک مرکزی ترکیه معیین کرده موجب ورود سرمایه سنگین از سراسر دنیا به بانکهای ترکیه شده است ،
بانکهای ترکیه هم این سرمایه ها را به صورت وام به کسب و کارها و صنایع می دهند چرخهای حرکت و تولید شان کند نشوند و یا از کار نیافتند.

ظاهرا دولت ترکیه هم اخیرا سهمش را از این سرمایه های باد آورده در خرید و فروش سنگین طلای جهانی و ... سرمایه گذاری و سود خوبی برداشت کرده

( بر خلاف بسیاری از مدیران بی همتای سیستم بانکداری ایران که پولهای مردم را به بانکها می کشند ، صرف حقوق های نجومی دولتمردان و یا صرف پر کردن جیب هم باندی ها و اعطای وام های ارزان قیمت به تروریستهای اقتصادی پشتیبانشان می کنند )

در هر صورت بالا بودن نرخ بهره به مدت طولانی فوق العاده مخرب و در نهایت اعتبار هر کشور و اقتصادی را تخریب خواهد کرد. اگر خوب بود کشورهای پیشرو و پیشرفته نرخ بهره هایشان زیر دو درصد نبود.


خلاصه اینکه این روزها اصلا قابل تشخیص نیست کی به کیه

خردادماه امسال، رجب طیب اردوغان طی حکمی ریاست بانک مرکزی ترکیه را به خانم حفیظه غایه ارکان، فارغالتحصیل پرینستون و یکی از مدیران باسابقه گلدمن ساکس سپرد.
یکی از اقدامات این خانم افزایش شدید نرخ بهره بانکی به بالای 43 درصد بود.
..............................................

*********************************************

بالاخره ترکیه خیلی سریع متوجه تصمیم اشتباه و مخرب این رئیس بانک مرکزی شد و قبل از اینکه در اقیانوسی از انواع و اقسام معضلات ناشی از نرخ بهره بالا گرفتار بشود ایشان را برکنار کرد.

ظاهرا خانم ارکان هم مثل اغلب اسقاط دانهای برجسته کشور خودمان معتقد به نرخ بهره بالا و نامتعارف دو رقمی برای کنترل تورم بوده !!!

اما اردوغان بیسواد به موقع متوجه حماقت این تایپ دکترهای اقتساط دان شد و قبل از اینکه در مسیر سقوط کشورهایی مثل ایران و ونزوئلا و زیمبابوه
و آرژانتین ( اقتصاد پنجم دارنده منابع و تکنولوژی چند دهه قبل ) ، قرار بگیرد ایشون رو برکنار کرد.

( البته کار درست این بود که به ایشون پست تی کشیدن کف راهروها و نظافت توالت های ترکیه بدهد .
هر ماه نظافت یک اداره و وزارتخانه ، جلوی چشم وزرا ، روسا ، کارمندان و عموم مردم )

ضمنا اردوغان نشان داد هوش شرافتمندانه خیلی مهم تر از مدرک تحصیلی و آی کیوی بالای مدیران کوتاه نگر و بزن در رو است.
اگر این روند در ترکیه چند سال ادامه پیدا می کرد ، صنایع و کسب و کارهایشان در اقیانوسی از فقر و بیکاری ناشی از تخربب زیر ساختهای انسانی و اجتماعی غرق می شدند.


توجه :
روزنامه تابناک که این خبر را منتشر کرده ، این موضوع را بر عکس تفسیر کرده است .
روزنامه تابناک این خانم رئیس برکنار شده را مخالف افزایش نرخ بهره برای کنترل تورم معرفی کرده ! :

افزایش نرخ بهره ترکیه به ۴۵ درصد
با روی کار آمدن نخستین زن بر کرسی ریاست بانک مرکزی ترکیه، اوضاع سیاستی این بانک تغییر کرد و نرخ بهره در این مدت اندک تا ۴۵ درصد افزایش یافت؛ رویکردی که با هدف مهار جریان نقدینگی و تورم اتخاذ شد تا بتواند مانع از تداوم روند صعودی تورم چند ده درصدی ترکیه شود، چون خانم ارکان معتقد بود، نرخ بهره پایین به تورم کمتر منجر میشود.

https://www.tabnak.ir/fa/news/121962...A9%D8%B1%D8%AF.


خانم ارکان با هدف کاهش تورم نرخ بهره را تا حدود ۴۵ درصد بالا برده بود. تابناک عکس آن را القا کرده.در هر صورت بهتر است به حساب غلط املایی گذاشته بشود.

ضمنا ،
اگر فرض را به این بگذاریم خانم ارکان غرض و مرضی نداشته ،
احتمالا هدفش کشاندن سرمایه از سراسر دنیا به ترکیه و سپس استفاده از این سرمایه ها در دلالی طلای جهانی و .. بوده است. ( روشی که در مورد اقتصاد و کشور بسته و .... ایران هیچگاه موضوعیت نداشته )

خب به فرض اینکه ایشان موفق هم می شد چند میلیون دلار سود بسازد ،
چه عواقب و تخریبهایی پشت سر این موفقیت کوتاه مدت وجود داشت ؟

جواب خیلی ساده است :
سرنوشتی شبیه به ایران و آرژانتین.
کشورهای قدرتمندی که به دلیل به هم خوردن تعادل اقیانوسی از نقدینگی ، زیرساختهای اساسی و اجتماعیشان نابود شده و هدف هجوم بیگانه گان و مافیای مواد خام قرار گرفته اند .


**************************

اون دسته از اقتصاد دانهای تحصیل کرده در دانشگاه داخلی و یا خارجی که هنوز فرق بین افرایش نرخ بهره تک رقمی زیر 4 درصد و نرخ بهره دو رقمی در کشورهای غرق در فساد و غارت را درک نکرده اند و یا به نفعشان نیست درک کنند ،
هرچه می خواهند از علم ناقصشان در پرداخت بهره بالا به سرمایه های دلالی و نزول خوری پارک موقت در بانکها با هدف کنترل تورم بگویند ،

باید عکس توصیه های گهربار این عزیزان عمل بشود

چون در کشورهای ثروتمندی مثل ایران و آرژانتین عملا اثبات شد :
نرخ بهره دو رقمی در شرایطی که این نرخ در جهان اولی ها زیر ۴ درصد است قدرت تخریبش از هرسال یک بار بمباران اتمی هم بیشتر است.

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

دعوا و مناقشه دو دانشگاه کمبریج

اقتصاددانان کمبریج انگلستان در مقابل اقتصاددانان کمبریج امریکا

رشد درون زا است و یا برون زا است؟

رابرت سولو و پل سامئلسون از امریکا و جوهان رابینسون از انگلستان

نتیجه : ابداع دو تئوری رشد مشهور

مدل رشد هارود دومار و مدل رشد و مدل رشد سولو









در تئوری کلاسیک اقتصادی ارتدوکس ، رشد اقتصادی به صورت برونزا فرض میشود: رشد به متغیرهای برونزا وابسته است ، مانند رشد جمعیت ، بهبود فناوری ، و رشد منابع طبیعی . تئوری کلاسیک ادعا می کند که افزایش در هر یک از عوامل تولید، یعنی کار یا سرمایه ، در حالی که دیگری را ثابت نگه می دارد و با فرض عدم تغییر تکنولوژی، تولید را افزایش می دهد اما با نرخی کاهش می یابد که در نهایت به صفر نزدیک می شود.
به اصطلاح نرخ طبیعی رشد اقتصادی به عنوان مجموع رشد نیروی کار و رشد بهرهوری نیروی کار تعریف میشود . مفهوم نرخ رشد طبیعی برای اولین بار در مقاله روی هارود در سال 1939 ظاهر شد، جایی که آن را به عنوان "حداکثر نرخ رشد مجاز توسط افزایش جمعیت، انباشت سرمایه، پیشرفت تکنولوژیکی و برنامه ترجیحی کار / اوقات فراغت، با فرض اینکه همیشه به نوعی اشتغال کامل وجود دارد."اگر نرخ رشد اقتصادی واقعی کمتر از نرخ طبیعی باشد، آنگاه نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت. اگر از آن بالاتر برود، نرخ بیکاری کاهش می یابد. در نتیجه، نرخ طبیعی رشد باید نرخ رشدی باشد که نرخ بیکاری را ثابت نگه دارد.
اگر نرخ رشد طبیعی به صورت برون زا ارائه نشده باشد، اما درون زا برای تقاضا یا نرخ واقعی رشد باشد، این دو پیامد دارد. در سطح نظری، مفاهیمی برای کارایی و سرعت فرآیند تعدیل بین نرخهای رشد تضمینی و طبیعی در مدل رشد هارود وجود دارد. همچنین، پیامدهایی برای نحوه نگرش به فرآیند رشد و درک اینکه چرا نرخ رشد بین کشورها متفاوت است وجود دارد: آیا رشد به عنوان عرضه تعیین شده تلقی می شود ؟ یا اینکه آیا رشد به عنوان تقاضا تعیین شده در نظر گرفته می شود . یا قبل از شروع محدودیت های عرضه، توسط محدودیت های تقاضا تعیین می شود.
هارود یک مدل ریاضی از رشد تولید کرد که به موجب آن نرخ طبیعی رشد دو تابع مهم را انجام می دهد. اول، سقف واگرایی بین نرخ رشد واقعی و نرخ رشد تضمینی را تعیین می کند و رشد چرخه ای را به رکود تبدیل می کند . در نتیجه، برای ایجاد رفتار چرخهای در مدلهای چرخه تجاری که بر معادلات اختلاف مرتبه اولمتکی هستند، مهم است . دوم، ظاهراً حداکثر نرخ رشد بلندمدت قابل دستیابی را فراهم می کند. نرخ طبیعی کاملاً اگزوژن تلقی می شود. این رشد نیروی کار و رشد بهره وری کار شکل می گیرد، بدون اینکه به رسمیت شناخته شود و یا فرض شود که هر دو ممکن است درونزا برای تقاضا باشند . علاوه بر این، هیچ مکانیزم مالی یا اقتصادی دیگری در این نظریه وجود نداشت که بتواند نرخ رشد تضمینی را با نرخ رشد طبیعی مطابقت دهد، یعنی جامعه به استفاده کامل یا کاملتر از منابع خود دست یابد.


مدل سولو


این مدل به طور جداگانه و مستقل توسط رابرت سولو و ترور سوان در سال 1956، در پاسخ به مدل فرضی کینزی هارود-دومار توسعه یافت . سولو و سوان مدل اقتصادی رشد اقتصادی بلندمدت را در چارچوب اقتصاد نئوکلاسیک پیشنهاد کردند . آنها سعی می کنند رشد اقتصادی بلندمدت را با نگاه به انباشت سرمایه توضیح دهند . رشد نیروی کار یا رشد جمعیت ؛ و افزایش بهره وری که معمولاً به عنوان پیشرفت فناوری از آن یاد می شود . در هسته خود، این مدل یک تابع تولید نئوکلاسیک (مجموعه) را ارائه می دهد که اغلب از نوع کاب-داگلاس مشخص می شود ، که مدل را قادر می سازد "با اقتصاد خرد ارتباط برقرار کند.


مدل هارود-دومار


روی هارود، در مقاله اصلی خود، مدلی را توسعه داد که متعاقباً توسط Evsey Domar متولد روسیه اصلاح شد که هدف آن توضیح نرخ رشد اقتصاد بر حسب سطح پسانداز و بهرهوری سرمایه است . علیرغم دیدگاه ظاهراً کینزی پیشینیانش، مدل هارود-دومار در واقع پیشروی مدل رشد برونزا بود .
طبق مدل هارود-دومار سه نوع رشد وجود دارد: نرخ رشد تضمینی. نرخ رشد واقعی؛ و نرخ طبیعی رشد. نرخ رشد تضمینی، نرخ رشدی است که در آن اقتصاد به طور نامحدود گسترش نمییابد یا وارد رکود نمیشود . رشد واقعی نرخ واقعی افزایش در تولید ناخالص داخلی سالانه یک کشور است . نرخ رشد طبیعی نرخ رشدی است که اقتصاد به آن نیاز دارد تا اشتغال کامل حفظ شود. به عنوان مثال، اگر نیروی کار سالانه 3 درصد رشد کند، در حالی که همه چیز برابر است، برای حفظ اشتغال کامل، نرخ رشد سالانه اقتصاد باید 3 درصد باشد. اقتصاددانان نئوکلاسیک ادعای کمبودهایی در مدل هارود-دومار کردند، به ویژه به بی ثباتی در راه حل آن اشاره کردند، و در اواخر دهه 1950، گفتگوی آکادمیک را آغاز کردند که منجر به توسعه مدل سولو-سوان شد.

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ




انا جاکوب شوارتز

از مشهور ترین زنان اقتصاددان قرن بیست

نظریه پررداز تاریخ پولی امریکا

البته همکار میلتون فریدمن

مکتب شیکاگو

نظریه مقداری پول

شاید تحسینشدهترین اقتصاددان زن قرن بیستم، آنا جاکوبسون شوارتز بهعنوان «یکی از بزرگترین دانشمندان پولی جهان» توصیف شده است.

آنا جاکوبسون در دوران تحصیل در دبیرستان والتون به اقتصاد علاقه مند شد. او از کالج بارنارد فارغ التحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. در سال 1936 با آیزاک شوارتز ازدواج کرد و کار حرفه ای خود را با شورای تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه کلمبیا آغاز کرد. شوارتز به دانشگاه کلمبیا بازگشت و مدرک دکترا گرفت.

اولین مقاله منتشر شده دکتر شوارتز، "قیمت سهام بریتانیا، 1811-1850" نوشته شده با آرتور گایر و آیزایا فینکشتاین در سال 1940 در مجله بررسی اقتصاد و آمار منتشر شد . این مقاله پیشروی بسیاری از کارهای بعدی او بود و در ارائه، توضیح و تفسیر داده ها دقیق بود.

در سال 1941، دکتر شوارتز بیش از هفتاد سال کار خود را برای اداره ملی تحقیقات اقتصادی آغاز کرد. در همین زمان بود که او با میلتون فریدمن اقتصاددان آشنا شد و شروع به کار کرد. این دو با هم «تاریخ پولی ایالات متحده، 1867-1960 » را نوشتند که توسط رئیس فدرال رزرو، بن برنانکی، به عنوان «پیشروترین و قانعکنندهترین توضیح از بدترین فاجعه اقتصادی در تاریخ آمریکا» توصیف شد. این مطالعه عظیم نشان داد که تغییرات در سیاست پولی اثرات بزرگی بر اقتصاد دارد و بخش بزرگی از رکود بزرگ را به گردن فدرال رزرو انداخت. امروزه یکی از پراستنادترین متون در اقتصاد است.

در سال 1981، دکتر شوارتز به عنوان مدیر اجرایی کمیسیون طلای ایالات متحده، هیئتی که مسئول توصیه آینده طلا در سیستم پولی این کشور بود، خدمت کرد. در سال 1988، او رئیس انجمن اقتصادی غرب بود.

دکتر شوارتز که یک مورخ مالی برجسته و کارشناس آمار پولی در ایالات متحده و بریتانیا به حساب میآید، چندین نشریه را در طول زندگیاش تالیف و با هم نویسندگی کرد. کار او اهمیت رفتار عرضه پول و اهمیت پایدار و قابل پیش بینی بودن آن رفتار را نشان داد و برای همیشه کل رویکرد سیاست گذاری اقتصادی را تغییر داد

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

مهدی تقوی استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه علامهطباطبائی درگذشت


به گزارش روابط عمومی، دانشگاه علامهطباطبائی یکی دیگر از استادان برجسته وسرمایههای علمی خود را از دست داد. صبح چهارشنبه نهم خرداد 1403، دکتر مهدی تقوی، اقتصاددان ایرانی و استاد بازنشسته این دانشگاه دار فانی را وداع گفت. این استاد پیشکسوت اقتصاد مدتها در بستر بیماری بود و با وجود اینکه یک چهره رسانهای به شمار میآمد، در سالهای بیماری بهناچار از دنیای رسانه و تدریس فاصله گرفته بود.
این استاد پیشکسوت اقتصاد و حسابداری متولد سال 1324 در همدان بود. لیسانس بازرگانی خود را از مدرسه عالی بازرگانی تهران و فوق لیسانس مدیریت را از دانشگاه پلیتکنیک کینگستون انگلیس دریافت کرد. همچنین فوق لیسانس بازرگانی را از دانشگاه بیرمنگام انگلیس و دکترای اقتصاد را از دانشگاه تهران دریافت کرد. این استاد گرانقدر علم اقتصاد در تمام سالهای زندگی کاری خود مشغول تدریس در دانشگاه و پژوهش بود.
دکتر تقوی، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامهطباطبائی سالهای گرانقدر عمر خود را در این دانشکده تدریس میکرد. او همچنین عضو هیئت تحریریه فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشنامه اقتصاد ایران، عضو هیئت تحریریه فصلنامه رفاه اجتماعی، مدیرمسئول ماهنامه حسابدار، عضو هیئت تحریریه اطلاعات سیاسی- اقتصادی و عضو هیئت تحریریه و سردبیر پژوهشنامه اقتصادی بود. وی همچنین صاحب دهها تألیف در زمینه اقتصاد، حسابداری و علوم مالی بود. بسیاری از اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران سابقه شاگردی و همکاری با استاد و بهرهمندی از دانش و تجربه این اقتصاددان گرانقدر را داشتند.
این استاد فقید که از سالهای پیش از انقلاب در دانشگاهها تدریس میکرد، در دهه 60 بهعنوان مدیرمسئول نشریه «حسابدار» نقش مهمی در توسعه دانش مدرن حسابداری ایفا کرد. از دکتر تقوی مقالههای ارزشمندی به یادگار مانده است که از آن جمله میتوان از مقاله «تأثیر فناوری اطلاعات بر بازار سرمایه در بورس اوراق بهادار تهران»، «الگوی علمی توسعه بهینه میادین نفتی، مطالعه موردی میدان نفتی آزادگان»، «بررسی تأثیر شاخص توسعه انسانی بر بهرهوری کل عوامل تولید در ایران»، «بررسی عوامل مؤثر بر سودآوری بانکهای خارجی با توجه به متغیرهای کلان اقتصادی در کشورهای اسلامی» و «الگوی مناسب بودجهریزی برای افزایش بهرهوری در نظام بودجهریزی کشور مطابق استاندارد 2014 صندوق بینالمللی پول» نام برد.
«بررسی وضعیت فرهنگی و تأثیر آن بر رشد اقتصادی استانهای ایران»، «تبیین مفهوم، ابعاد و مؤلفههای تابآوری اقتصادی»، «رابطه غیرخطی بین درآمد و شدت انرژی در کشورهای منتخب منا (MENA) با در نظر گرفتن نقش توسعه مالی و درجه بازبودن اقتصاد»، «بانک مرکزی و رهاوردی نوین برای برقراری ثبات مالی در اقتصاد ایران»، «تأثیر واردات کالاهای سرمایهای، واسطهای و مصرفی بر رشد اقتصادی منطقه منا» و «رابطه فساد اداری و رشد اقتصادی در کشورهای عضو اوپک» دیگر عناوین مقالههای این استاد پیشکسوت اقتصاد ایران است.
دانشگاه علامهطباطبائی درگذشت این اقتصاددان فقید را به دانشگاهیان این دانشگاه، جامعه علمی کشور و خانواده ایشان تسلیت میگوید و یاد این سرمایه علمی ایران را گرامی میدارد.

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ



پروفسور سیامک شجاعی

اقتصاددانان نامدار ایرانی خارج از کشور

اقتصاددان سیاسی

اقتصاددان روابط بین الملی

صاحب نظریه ارز پایه طلا در سیستم توتالیتر سیاسی


این پروفسور برجسته سالهای سال قبل زمانی دانش اقتصاد در ایران گسترده نبود

با هوش کامل بیان کرد سیستم ارز بدون طلا اگر برای اروپایی ها بسیار خوب است

اما برای ایران نه

استدلال بسیار قدرتمندی هم داشت ان سالها

چون در ایران بانک مرکزی استقلال نداره

سیستم ارز بدون طلا به معنی باز گذاشتن بسیار زیاد دست دولت در خلق پول پر قدرت است

ان موقع اکثرا مخالف وی بودند

اما الان متوجه شدند

افرین بر پروفسور سیامک شجاعی

با ان بیان عالی و زیبای شما

[shahin]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

پروفسور سیامک شجاعی

اقتصاددانان نامدار ایرانی خارج از کشور

اقتصاددان سیاسی

اقتصاددان روابط بین الملی

صاحب نظریه ارز پایه طلا در سیستم توتالیتر سیاسی


این پروفسور برجسته سالهای سال قبل زمانی دانش اقتصاد در ایران گسترده نبود

با هوش کامل بیان کرد سیستم ارز بدون طلا اگر برای اروپایی ها بسیار خوب است

اما برای ایران نه

استدلال بسیار قدرتمندی هم داشت ان سالها

چون در ایران بانک مرکزی استقلال نداره

سیستم ارز بدون طلا به معنی باز گذاشتن بسیار زیاد دست دولت در خلق پول پر قدرت است

ان موقع اکثرا مخالف وی بودند

اما الان متوجه شدند

افرین بر پروفسور سیامک شجاعی

با ان بیان عالی و زیبای شما

عرض ادب

کدوم خلق پول دولت ؟
یک واحد دولت خلق پول می کند ، چند برابرش مافیا و بانکهایشان.

************************************

ضمنا در مورد اون نرخ بهره بالای بانکی در ترکیه که تا 55 درصد هم به سپرده گذاران سود می دادند ملاحضه فرمودید که ،
اولا پرداخت55% سود مشروط بود به اینکه اصل پول و سود سپرده از نرخ روز یورو بیشتر نشود ،

ضمنا مشاهده کردید که ترکیه به عنوان یکی از کشورهایی که اقتصادش باز است ، چطور سرمایه های اسکول ها و شنقول ها را از سراسر دنیا جذب کرد و طلای حوالی 1600 دلار خرید
و ملاحضه می کنید که الان چطور دارند طلاهای انبار شده را در نرخ های بالای 2650 دلار پاچه همون اسکولها می کنند.

البته در کشور ما هم که پروفسور فرزین و رفقا خوب نرخ بهره را بالا برد ،
اما این کجا و اون ( وام های 4% و حقوقهای نجومی به خودشون دادند ) کجا

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ

عرض ادب

کدوم خلق پول دولت ؟
یک واحد دولت خلق پول می کند ، چند برابرش مافیا و بانکهایشان.

************************************

ضمنا در مورد اون نرخ بهره بالای بانکی در ترکیه که تا 55 درصد هم به سپرده گذاران سود می دادند ملاحضه فرمودید که ،
اولا پرداخت55% سود مشروط بود به اینکه اصل پول و سود سپرده از نرخ روز یورو بیشتر نشود ،

ضمنا مشاهده کردید که ترکیه به عنوان یکی از کشورهایی که اقتصادش باز است ، چطور سرمایه های اسکول ها و شنقول ها را از سراسر دنیا جذب کرد و طلای حوالی 1600 دلار خرید
و ملاحضه می کنید که الان چطور دارند طلاهای انبار شده را در نرخ های بالای 2650 دلار پاچه همون اسکولها می کنند.

البته در کشور ما هم که پروفسور فرزین و رفقا خوب نرخ بهره را بالا برد ،
اما این کجا و اون ( وام های 4% و حقوقهای نجومی به خودشون دادند ) کجا

سلام و درود

دولت در اینجا به معنی حاکمیت است و بانک ها هم جز همون حاکمیت هستند

در مورد بهره هم صحبت قبل شد

بهره - تورم -- تغیرات نرخ ارز - رشد اقتصادی - هزینه های دولت - همه و همه زا باید با یکدیگر در نظر گرفت

مقایسه با ترکیه در کل درست نیست

ترکیه در یک حالت عادی به سر می برد و با تغیرات نرخ بهره سیاستهای پولی و تغییرات مالیات سیاستهای مالی پیش می برند

اما در ایران بنیاد اقتصادی خودش در حالت اسیب شدید است و نرخ بهره چه بالا و چه پایین هر دو فاجعه است

[EURASIA]

پاسخ : اقتصاددانان بزرگ



یورگن اسلاتسکی

اقتصاددان شهیر روسی

شناخته شده به خاطر :

1- اثر مارشالی

2- اثر هیکسی

3- به زبان ساده تفکییک کشش به دو جز اثر درامدی و اثر جایگزینی



اگر فرض بگیریم که پتر کبیر بزرگترین شاه روسیه اسیت

و البته مندلیوف بزرگترین شیمیدان روسیه است

و ایزا برلین برجسته ترین فیلسوف روسی است

پس باید گفت که یورگن اسلاتسکی نام اورترین اقتصاددان این کشور است

اهمیت اسلاتسکی در چیست؟

خلاقیت مهم

چطور؟

در قبل از اسلاتسکی یک اقتصاددان برجسته کشش درامدی را مطرح کرده بود

این اقتصاددان نامی انگل نام داشت

اهل انگلستان

که 3 نوع کالا را تعریف کرده

1- ضروری

2- لوکس

3- پست را تعریف کرده

نوع اولی با افزایش درامد به همان میزان مصرف ان رشد می کند

نوع دومی با افزایش درامد مصرف ان بیشتر از درامد رشد می کند

نوع سومی با افزایش درامد مصرف ان کمتر یا حتی کاهش می یابد

که همه انها قانون انگل هستند

از سوی دیگر اقتصاددان نامی دیگر الفرد مارشال

که ان هم انگلیسی است

قوانین کشش قیمتی را تبیین می کند

که چند کشش قیمتی است

1-کشش واحد

2- کشش زیاد

3 - کشش کم

در حالت اول با فزایش قیمت کالا مصرف ان با همون میزان کم می شود در حالت دوم

بسیار کم می شود و در حالت سوم نا چیز کم می شود

خوب حالا اینها چه ربطی به اسلاتسکی دارد؟

ربط ان در همزمان کردن کشش درامدی و کشش قیمتی است

معادله خود را بیان می کند



معادله سمت چپ کشش کل اسلاتسکی است

سمت چپ معادله راست تقاضای هیکسی است و سمت راست معادله راست تقاضای مارشالی است

چون تایپ به دلیل حروف لاتینی نمادهای ان سخت است من از سایت های خارجی قسمت زیر ان کوپی کردم و توضیح بیشتر را از زبان ان می خوانیم

تقاضای هیکسی است وx(ص،w)تقاضای مارشالی در بردار سطوح قیمت استص، سطح ثروت (یا به طور متناوب، سطح درآمد)w، و سطح ابزار ثابتتوبا به حداکثر رساندن مطلوبیت در قیمت اصلی و درآمد است.

سمت راست معادله برابر است با تغییر تقاضا برای کالا i دارای مطلوبیت ثابت در u منهای مقدار کالای j تقاضا شده، ضرب در تغییر تقاضا برای کالا i هنگام تغییر ثروت.

عبارت اول در سمت راست نشان دهنده اثر جایگزینی است و عبارت دوم نشان دهنده اثر درآمد است.

توجه داشته باشید که از آنجایی که مطلوبیت قابل مشاهده نیست، اثر جایگزینی مستقیماً قابل مشاهده نیست، اما می توان آن را با ارجاع به دو عبارت دیگر در معادله اسلاتسکی که قابل مشاهده هستند محاسبه کرد. این فرآیند گاهی اوقات به عنوان تجزیه هیکس تغییر تقاضا شناخته می شود.