گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • ناهید
    عضو فعال
    • Dec 2010
    • 1419

    #76
    دیروز...
    باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می خورد بر بام خانه ...
    و اما امروز...
    باز باران بی ترانه... باز باران با تمام بی کسی های شبانه... می خورد بر مرد تنها...می چکد بر فرش خانه...باز می آید صدای چک چک غم...باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده... نمی دانم...نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست؟...نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند که آن کودک...که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد...کجای ذلتش زیباست؟!
    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

    نظر

    • ناهید
      عضو فعال
      • Dec 2010
      • 1419

      #77
      غنچه با دل گرفته گفت:
      زندگی
      لب زخنده بستن است
      گوشه ای درون خود نشستن است
      گل به خنده گفت
      ......زندگی شکفتن است
      با زبان سبز راز گفتن است
      گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد
      تو چه فکر میکنی؟
      کدام یک درست گفته اند
      من که فکر میکنم

      گل به راز زندگی اشاره کرده است
      هرچه باشد او گل است
      گل یکی دو پیرهن

      بیشتر ز غنچه پاره کردهاست!

      قیصر امین پور
      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

      نظر

      • ناهید
        عضو فعال
        • Dec 2010
        • 1419

        #78
        آزمون زندگی پر از قلاب هایی است که وقتی اسیر طعمه اش می شویم،تازه می فهمیم ماهی ها بی تقصیرند.....
        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

        نظر

        • ناهید
          عضو فعال
          • Dec 2010
          • 1419

          #79
          بعضی ها عددی نبودند ...
          ما به توان رساندیمشان
          حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
          خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
          خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

          نظر

          • آمن خادمی
            مدیر
            • Jan 2011
            • 5243

            #80
            در اصل توسط ناهید پست شده است View Post
            بعضی ها عددی نبودند ...
            ما به توان رساندیمشان
            ناهید جون این یکی دیگه شاهکاره........مال کیه؟..........>:d<
            to continue, please follow me on my page

            نظر

            • ناهید
              عضو فعال
              • Dec 2010
              • 1419

              #81
              در اصل توسط آمن پست شده است View Post
              ناهید جون این یکی دیگه شاهکاره........مال کیه؟..........>:d<
              مرسی آمن جونم :x>:D<
              نمیدونم ازکیه ولی خب فکر کنم توی زندگی زوزمره میشه باهاش مواجه باشیم :-?
              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

              نظر

              • ناهید
                عضو فعال
                • Dec 2010
                • 1419

                #82
                جدایی اولـــــش قانون نبــود...

                تبصره ای کوچک لای تقویم یک انسان شکست خورده از عشق بود،
                من نمی دانم تو لا به لای آن تقویم دنبال چه می گشتی..
                که چشمت به آن تبصره افتاد
                و قانونش کــــــــردی
                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                نظر

                • ناهید
                  عضو فعال
                  • Dec 2010
                  • 1419

                  #83
                  صداقت در مقابل سیاست دیگران ، حماقت است و سیاست در مقابل صداقت دیگران خیانت!!!!
                  "دکتر علی شریعتی"
                  حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                  خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                  خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                  نظر

                  • ناهید
                    عضو فعال
                    • Dec 2010
                    • 1419

                    #84
                    تورفتی در نگاه من شفق زد
                    وشب سیلی به رخسار فلق زد
                    دریغا دست بی رحم جدایی
                    کتاب آشنایی را ورق زد
                    تورا گفتم که ای آلوده درد
                    ...چرا گلبرگ رخسارت شده زرد؟
                    به من گفتی که اندوه جدایی
                    نمی دانی به روز من چه آورد
                    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                    نظر

                    • ناهید
                      عضو فعال
                      • Dec 2010
                      • 1419

                      #85
                      ابر بارنده به دريا ميگفت: من نبارم تو كجا دريايی ؟
                      در دلش خنده كنان دريا گفت: ابر بارنده تو خود از مائی!
                      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                      نظر

                      • ناهید
                        عضو فعال
                        • Dec 2010
                        • 1419

                        #86
                        ترک شیرازی و شعر شعرا


                        حافظ:

                        اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
                        به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را

                        صائب تبریزی:

                        اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
                        به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
                        هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
                        نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

                        شهریار:

                        اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
                        به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
                        هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
                        نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
                        سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
                        نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

                        محمد عيادزاده:

                        اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
                        خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
                        نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
                        مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
                        و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
                        که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
                        نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
                        فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را.....؟؟؟
                        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                        نظر

                        • عليرضا جمالی
                          مدیر (ستاره‌دار 20)
                          • Oct 2010
                          • 1294

                          #87
                          می و میخانه مست و می کشان ، مست

                          زمین مست و زمان مست ، آسمان مست

                          نسیم از حلقه ی موی تو بگذشت

                          چمن شد مست و باغ و باغبان مست

                          تا زدم یک جرعه می از چشم مستت

                          تا گرفتم جام مدهوشی زدستت

                          شد زمین مست ، آسمان مست ، بلبلان نغمه خوان مست

                          باغ مست و باغبان مست

                          تو زمزمه ی چنگ و عود منی

                          نغمه ی خفته در تار و پود منی

                          تو باده و جام و سبوی منی

                          مایه ی هستی و های و هوی منی

                          گرچه مست مستم

                          نه می پرستم

                          به هردوجهان ، مست عشق تو هستم

                          تا من چشم مست تو دیدم

                          زساغر عشقت ، دو جرعه کشیدم

                          شد زمین مست ، آسمان مست ، بلبلان نغمه خوان مست

                          باغ مست و باغبان مست

                          اين هم لينك دانلود آهنگ با صداي استاد شاهزيدي:
                          http://www.4shared.com/get/GYLAFVN3/...doon_pers.html
                          از ادمها بت نسازید, این خیانت است ؛ هم به خودتان, هم به خودشان! خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند وشما در اخر میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته...

                          نظر

                          • ناهید
                            عضو فعال
                            • Dec 2010
                            • 1419

                            #88
                            آنگاه که کمیت عقل می لنگند، نیایش بلند ترین قله تعبیر را در پرواز عشق در شب ظلمانی عقل پیدا می کند
                            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                            نظر

                            • ناهید
                              عضو فعال
                              • Dec 2010
                              • 1419

                              #89
                              دلم نگرفته از اينکه رفته اى ... دلگيرم از همه دوست داشتنهايى که گفتى ولی نداشتى........!ا
                              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                              نظر

                              • ناهید
                                عضو فعال
                                • Dec 2010
                                • 1419

                                #90
                                اسم قاشق را گذاشتی قطار....هواپیما....کشتی تا یک لقمه بیشتر بخورم!یادت هست مادر؟
                                شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران ....، میگفتی بخور تا بزرگ بشی، آقا شیره بشی!....و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته باشم قورت بدهم حتی بغض های نترکیده ام را..........
                                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                                نظر

                                در حال کار...
                                X