عرض ادب
این مطلب تو یکی از فضاهای مجازی بود. ( چیزی شبیه شرح حال شرکت فعلا بی صاحب صدرا )
تئوری توطئه:
فرض میکنیم من مالک یک شرکت هستم که شرکتم تولید و فروش خوبی داره، محصول انحصاری داره، سودساز شده، افزایش سرمایه داره، طرح توسعه داره
و البته طوری عمل کردم که بازار از اینها اطلاعات نداره و سمت سهم شرکت من که در بازار معامله میشه، نمیاد
حال تصمیم میگیرم از این موقعیت پیش اومده نهایت بهره برداری رو بکنم
سهم را در صف فروش قفل می کنم، سهامداران ناامید میشوند، گزارش نمیدم که سهم به فلاکت بیفته و سهامدارن در صدد تجمع بر بیان
خب الان با سیلی از سهامداران ناامید و عصبی و شاکی روبرو هستیم که همه حاضرند سهم رو دودستی بفروشند و در برن
تصمیم میگیرم برنامه پنهانی خودم رو اجرا کنم و از موقعیت استفاده کنم، با سرمایه گذاری مبلغ هنگفتی سهم رو جمع میکنم و منت سر سهامداران میزارم که بخاطر شما سهم رو جمع کردم و سهامداران معترض رو هم آروم میکنم و سهامدار عجول و سهامدار خسته خارج میشه
و خودم می مونم و سهامدار بلندمدتی که به ارزش سهم آگاهه و بلندمدتی در سهمه و فروشنده نیست
خب استارت برنامه خورد
در ادامه اخبار سهم را رو میکنم، از گزارشات تولید و فروش شروع میکنم، سودسازی سهم رو گزارش میکنم، قراردادهارو افشا میکنم ، شایعه افزایش سرمایه رو در بازار میندازم، طرح توسعه رو رومیکنم
همه اینها مرحله به مرحله در جهت رشد سهم و خوبیش اینه فروشنده ای در سهم نیست یا بلندمدتی ها هستند یا حقوقی های بلندمدتی و یا خودم!
هرچند ممکن است اهداف این .... بازیها یک مقدار متفاوت باشه
اما چقدر آشناست این شرکت!