click to register
صفحه 614 از 2016 نخست ... 11451456460461161261361461561661762466471411141614 ... آخرین
نمایش نتایج: از 6,131 به 6,140 از 20154

موضوع: صنعتي دريايي ايران ( خصدرا )

  1. #6131
    عضو فعال hamid672003 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    1,165
    تشکر
    1,046
    تشکر شده 7,929 بار در 1,146 ارسال
    باسلام:
    دوستان عزیز به دلیل آنکه امروز پس از پیگیری های لازم در خصوص طومارهایی که به امضای شما دوستان رسیده بود به نتایج مطلوبی رسیدیم با اجازه شما عزیزان از تجمع روز شنبه فعلا صرف نظر کردیم .نتایج بدست آمده به قرار زیر است .1- با قول مقامات مسئول و آگاه ظرف دو هفته آینده پرونده تخلفات صدرا به دادگاه ارسال می گردد و ضمنا مطلع شدیم که در چند جلسه موضوع با مسئولین صدرا درمیان گذاشته شده است و سوالات لازم هم شده است 2-با توجه به جلسه دکتر قالیباف و مهندس اعتصام و همچنین قبول حمایت از سوی قرارگاه خاتم الانبیا سهم حتما بازگشایی می شود (یا قبل از مجمع 91/07/29 و یا بلافاصله بعد از مجمع)و اخراج از بورس هم به گونه ای شده است که به این راحتی ها امکان پذیر نیست و در صورت پایین آمدن شناور سهم در فرابورس ادامه فعالیت خواهد داشت 3- جلسه ای هم قرار شده است برای نمایندگان سهامداران حقیقی صدرا با مقامات ارشد بورس گذاشته شود تا در آن جلسه آخرین مطالب و نیز خواسته های ایشان هم به نظر مقامات ارشد بورس برسد و پیگیری شود .4- در مورد صحبت با جناب خواجه علی هم خدمتتان عرض کنم دیشب ایشان موافقت نمودند که به نماینده سهامداران حقیقی ماموریت فروش ساختمان تهران صدرا را بدهند تا برای رفع مشکل صدرا و سهامداران حقیقی اقدامات لازم صورت گیرد و همچنین این توافق را با مهندس اعتصام در میان گذاشتیم و ایشان هم فرمودند شنبه در این مورد بحثهای لازم را انجام می دهیم تا اقدامات لازم را صورت دهیم .و من الله توفیق .

  2. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید hamid672003 از ایشان تشکر کرده اند:


  3. #6132
    عضو فعال hamid672003 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    1,165
    تشکر
    1,046
    تشکر شده 7,929 بار در 1,146 ارسال
    باسلام:
    دوستان عزیز از همه شما خواهش می کنم در مجمع 91/07/29 حتما شرکت نمایید تا با تمام قوا خواسته های خودمان را مطرح نماییم و این مجمع را به منزله یک همایش در نظر بگیرید .و من الله توفیق .

  4. 10 کاربر به خاطر ارسال مفید hamid672003 از ایشان تشکر کرده اند:


  5. #6133
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,640
    تشکر
    5,206
    تشکر شده 11,142 بار در 1,753 ارسال
    .....سلام حاج طیب...مخلصات پتاسیم....دلم برا ایمانت تنگ شده بود....ایمانی که به باور خودش اعتقاد داره حتی اگه دنیایی بر ضدش باشه....
    ....صحبتهای خواجه علی قابل استناد تره....

  6. 3 کاربر به خاطر ارسال مفید مهربان از ایشان تشکر کرده اند:


  7. #6134
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نوشته ها
    1,640
    تشکر
    5,206
    تشکر شده 11,142 بار در 1,753 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamid672003 نمایش پست ها
    باسلام:
    دوست عزیز جناب دکتر مهربان ما قصد داشتیم شما را هم به جلسه دعوت کنیم اما چون خودشما پاسخ آن پست بنده که از شما درخواست کرده بودم را ندادید بنده فکر کردم بهتر است اصرار نکنم .در هر صورت این تصمیم و ساعت آن توسط جمع گرفته شده است و صحیح نیست بنده خود رای ساعت آنرا تغییر دهم و هماهنگی با همه دوستان هم کار آسانی نیست و به همین جهت از شما پوزش می طلبم . و من الله توفیق .
    ...سلام و ارزوی سلامتی....
    ...نمیدونم حاج حمید شاید یاد شبای عملیات میکنی و به کد و رمز میگی من چیزی ندیدم که احساس کنم باید پاسخگو باشم....خدا عالمه....
    ....مهم حضور بنده وشما نیست....مهم اینه که کار جلو بره....جایی هم که نیاز به همدلی و یکپارچگی باشه همه در کنار هم خواهیم بود.....من فعلا دارم از محل دیگه ای نقب میزنم...هر کی زودتر به اب رسید بقیه رو خبر کنه....

  8. 11 کاربر به خاطر ارسال مفید مهربان از ایشان تشکر کرده اند:


  9. #6135
    عضو فعال hamid672003 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    1,165
    تشکر
    1,046
    تشکر شده 7,929 بار در 1,146 ارسال
    باسلام:
    دوست عزیز صفحه 608 پست ساعت 12:17 دقیقه روز دوشنبه 17 مهر و شماره پست 6073 و برای آنکه به زحمت نیافتید در زیر برای شما آورده ام. در هر صورت دل شما با ماست و انشاالله سری بعد .و من الله توفیق .

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهربان نمایش پست ها

    ...سلام و ارزوی سلامتی....
    ...نمیدونم حاج حمید شاید یاد شبای عملیات میکنی و به کد و رمز میگی من چیزی ندیدم که احساس کنم باید پاسخگو باشم....خدا عالمه....
    ....مهم حضور بنده وشما نیست....مهم اینه که کار جلو بره....جایی هم که نیاز به همدلی و یکپارچگی باشه همه در کنار هم خواهیم بود.....من فعلا دارم از محل دیگه ای نقب میزنم...هر کی زودتر به اب رسید بقیه رو خبر کنه....
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamid672003 نمایش پست ها
    باسلام:
    دوست عزیز بنده از بس شماره شما را گرفتم خسته شدم ولی پیام خودکاردریافت(ارسال) پیام کوتاهی که بنده به شما دادم برایم رسید.(به چند شیر مرد برای شرکت در جلسه سهامداران حقیقی صدرا نیازمندیم) .و من الله توفیق .

  10. 8 کاربر به خاطر ارسال مفید hamid672003 از ایشان تشکر کرده اند:


  11. #6136
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    نوشته ها
    3,346
    تشکر
    3,460
    تشکر شده 15,051 بار در 2,798 ارسال
    بود مردی پیش از این نامش نصوح --- بد زدلاکی زن او را فتوح
    بود روی او چو رخسار زنان --- مردی خود را همی کرد او نهان
    او به حمام زنان دلاک بود --- در دغا و حیله بس چالاک بود .....


    نَصوح مردى بود شبيه زنها ، صورتش مو نداشت و پستانهايى برجسته چون پستان زنها داشت و در حمام زنانه كار مى كرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و كسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تميزكارى و زرنگى او به گوش همه رسيده و زنان و دختران رجال دولت و اعيان و اشراف دوست داشتند كه وى آنها را دلاكى كند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در كاخ شاه صحبت از او به ميان آمد.
    دختر شاه مايل شد كه به حمام آمده و كار نَصوح را ببيند. نصوح جهت پذيرايى و خدمتگزارى اعلام آمادگى نمود ، سپس دختر شاه با چند تن از خواص نديمانش به اتفاق نصوح به حمام آمده و مشغول استحمام شد . از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از اين حادثه دختر پادشاه در غضب شده و به دو تن از خواصش دستور داد كه همه كارگران را تفتيش كنند تا شايد آن گوهر ارزنده پيدا شود . طبق اين دستور مأمورين ، كارگران را يكى بعد از ديگرى مورد بازديد خود قرار دادند، همين كه نوبت به نصوح رسيد با اينكه آن بيچاره هيچگونه خبرى از آن نداشت ، ولى از ترس رسوايى ، حاضر نـشد كه وى را تفتيش كنند، لذا به هر طرفى كه مى رفتند تا دستگيرش كنند، او به طرف ديگر فرار مى كرد و اين عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقويت مى كرد و لذا مأمورين براى دستگيرى او بيشتر سعى مى كردند. نصوح هم تنها راه نجات را در اين ديد كه خود را در ميان خزينه حمام پنهان كند، ناچار به داخل خزينه رفته و همين كه ديد مأمورين براى گرفتن او به خزينه آمدند و ديگر كارش از كار گذشته و الان است كه رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه كرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست كه از اين غم و رسوايى نجاتش دهد . به مجرد اين كه نصوح توبه كرد، ناگهان از بيرون حمام آوازى بلند شد كه دست از اين بيچاره برداريد كه گوهر پيدا شد . پس از او دست برداشتند. و نصوح خسته و نالان شكر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت . او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
    هر مقدار مالى كه از راه گناه تحصيل كرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند ، ديگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به كسى اظهار كند، ناچار از شهر خارج و در كوهى كه در چند فرسخى آن شهر بود، سكونت اختيار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

    من بمردم یک ره و باز آمدم --- من چشیدم تلخی مرگ وعدم
    توبه ای کردم حقیقت با خدا --- نشکنم تا جان شدن از تن جدا
    بعد آن محنت که را بار دگر ---- پا رود سوی خطر الا که خر
    (مولانا )

    این داستان زیبا را جهت تنوع برایتان نقل کردم , تا روز بازگشایی صدرا شاید هر حدس و گمانی غلط از آب درآید.بنابراین فعلآ بهتر است که بی خیال صدرا بشویم تا بعد که ببینیم چه پیش آید,شاید ورق برگشت.
    ویرایش توسط سهامدار 67 : 2012/10/10 در ساعت 23:29

  12. 13 کاربر به خاطر ارسال مفید سهامدار 67 از ایشان تشکر کرده اند:


  13. #6137
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    نوشته ها
    2,873
    تشکر
    50,951
    تشکر شده 20,231 بار در 2,797 ارسال
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهربان نمایش پست ها
    .....سلام حاج طیب...مخلصات پتاسیم....دلم برا ایمانت تنگ شده بود....ایمانی که به باور خودش اعتقاد داره حتی اگه دنیایی بر ضدش باشه....
    ....صحبتهای خواجه علی قابل استناد تره....

    سلام قربان

    دوست دارم در سبد بلند مدتی قیمت فیکس این گفته خواجه علی را داشته باشم

    متاسفانه عده ای ........... وجهه خود را خراب میکنند وهیچی بارشون نیست واین بارها برام ثابت شده ...........................

    در تحلیل های بنیادی فقط pe رادرنظر میگیرند ومتاسفانه اهمیتی برای ارزش جایگزینی که اصل خیلی مهمیست قائل نیستند !!!!!!!!!!!!!!!!! ویا ................بماند .

    از این حرفا زیاد شنیده ام ...............................

    همه چیز به یکطرف ولی ................................ما یه دکتر مهربان داریم ....................... که همه جوره قبولش داریم .

    گمان مبر که به پایان رسیده کار پیر مغان

    هزار باده ناخورده در رگ تاک است





    خلوت دل نیست جای صحبت اضداد .................................................. درآید

    ارادت داریم قربان

  14. 5 کاربر به خاطر ارسال مفید طيب از ایشان تشکر کرده اند:


  15. #6138
    عضو فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    نوشته ها
    760
    تشکر
    835
    تشکر شده 1,496 بار در 550 ارسال
    dandy71 نوشته است:
    درود:
    من نميدونم صدرا چي رو ميخواد تجديد ارزيابي کنه؟ساختمان که سند نداره و اگه داشت بانک ميگرفت.نکا که مال شرکت نفته.جزيره هم که به اسم مسکن و نوسازي بوشهره.شايد ميخواد از آپارتمان امور سهام که 70 متره تجديد ارزيابي کنه و شايد هم از زمين هاي همسايه
    وقتي شما سند ملکي رو نداريد چطور تجديد ارزيابي ميکنيد.درسته مملکت بي در و پيکره ولي ديگه نه اينقدر که سندي که به اسم يکي ديگه است رو من تجديد ارزيابي کنم.اين رو ده ها بار مديران صدرا و قرارگاه گفتن ولي بازم مرغ يه پا داره.انشاالله تومجمع اينو بگين همانطور که تومجمع قبلي گفتن و جواب شنيدن.آدمي که خودش رو به خواب زده رو نميشه بيدار کرد هر چند داد هم بزني

    رضا
    شماره عضويت: 192
    عضو شده در: پنجشنبه، 3 آذر 1384-16:56
    پست: 3152

    والله اين رو بايد از شما پرسيد! يادم نمي ره وقتي صدرا مي خريديد و امثال بنده مي گفتيم گران است، همين املاک و جزيره و ... را چنان به رخ مي کشيديد کانه جنازه اش ده برابر مبلغ خريد شما مي ارزد.
    اتفاقا مملکت اونقدري بي در و پيکره که جناب خاتم 34 سال است نه به مال و ملک کسي رحم مي کنه و نه به کار و شغلي. اينها چه خواستند که در تملک خود در نياوردند؟ و حالا چه شده است که نمي توانند آن ساختمان و جزيره را به نام خود بزنند؟ اولين نمونه اي که به ياد دارم بر مي گردد به زميني در حوالي سه راه ارج جاده قديم کرج حدود سال 68 ... زمين متعلق به ارتش را با درگيري و تيراندازي حدود دو ساعته اشغال کردند!
    ضمنا همه مي دونيم صدرا بزرگترين پيمانکار آفشور خاور ميانه است و همين است که بايد به آن چشم دوخت. اما چه شده است که امثال رستم قاسمي از طرفي ادعا مي کنند که ما حاضريم بريم خليج مکزيک و آمريکا را در مهار فلان چاه کمک کنيم و بعد بزرگترين پيمانکار آفشور منطقه که تحت تملک خودشان هست و اين همه پروژه دارد را ورشکسته مي کنند و مي خواهند منحل کنند الله اعلم!
    آنچه بنده به حاکميت پيشنهاد مي دهم انحلال الفنون و رستم قاسمي ها و خاتم است و نه صدرا که در غير اينصورت بايد به انتظار پايين کشيدن کرکره جمهوري اسلامي نشست.

  16. 4 کاربر به خاطر ارسال مفید اسمان از ایشان تشکر کرده اند:


  17. #6139
    عضو فعال hamid672003 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    1,165
    تشکر
    1,046
    تشکر شده 7,929 بار در 1,146 ارسال
    باسلام:
    دوست عزیز با توجه به کمالات شما و مطلب شیوای شما .همین بس که توصیه به صبر میفرمایید که از اعمال پر فضیلت نزد خداوند متعال است .و من الله توفیق .



    نقل قول نوشته اصلی توسط سهامدار 67 نمایش پست ها
    بود مردی پیش از این نامش نصوح --- بد زدلاکی زن او را فتوح
    بود روی او چو رخسار زنان --- مردی خود را همی کرد او نهان
    او به حمام زنان دلاک بود --- در دغا و حیله بس چالاک بود .....


    نَصوح مردى بود شبيه زنها ، صورتش مو نداشت و پستانهايى برجسته چون پستان زنها داشت و در حمام زنانه كار مى كرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و كسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تميزكارى و زرنگى او به گوش همه رسيده و زنان و دختران رجال دولت و اعيان و اشراف دوست داشتند كه وى آنها را دلاكى كند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در كاخ شاه صحبت از او به ميان آمد.
    دختر شاه مايل شد كه به حمام آمده و كار نَصوح را ببيند. نصوح جهت پذيرايى و خدمتگزارى اعلام آمادگى نمود ، سپس دختر شاه با چند تن از خواص نديمانش به اتفاق نصوح به حمام آمده و مشغول استحمام شد . از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از اين حادثه دختر پادشاه در غضب شده و به دو تن از خواصش دستور داد كه همه كارگران را تفتيش كنند تا شايد آن گوهر ارزنده پيدا شود . طبق اين دستور مأمورين ، كارگران را يكى بعد از ديگرى مورد بازديد خود قرار دادند، همين كه نوبت به نصوح رسيد با اينكه آن بيچاره هيچگونه خبرى از آن نداشت ، ولى از ترس رسوايى ، حاضر نـشد كه وى را تفتيش كنند، لذا به هر طرفى كه مى رفتند تا دستگيرش كنند، او به طرف ديگر فرار مى كرد و اين عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقويت مى كرد و لذا مأمورين براى دستگيرى او بيشتر سعى مى كردند. نصوح هم تنها راه نجات را در اين ديد كه خود را در ميان خزينه حمام پنهان كند، ناچار به داخل خزينه رفته و همين كه ديد مأمورين براى گرفتن او به خزينه آمدند و ديگر كارش از كار گذشته و الان است كه رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه كرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست كه از اين غم و رسوايى نجاتش دهد . به مجرد اين كه نصوح توبه كرد، ناگهان از بيرون حمام آوازى بلند شد كه دست از اين بيچاره برداريد كه گوهر پيدا شد . پس از او دست برداشتند. و نصوح خسته و نالان شكر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت . او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
    هر مقدار مالى كه از راه گناه تحصيل كرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند ، ديگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به كسى اظهار كند، ناچار از شهر خارج و در كوهى كه در چند فرسخى آن شهر بود، سكونت اختيار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.

    من بمردم یک ره و باز آمدم --- من چشیدم تلخی مرگ وعدم
    توبه ای کردم حقیقت با خدا --- نشکنم تا جان شدن از تن جدا
    بعد آن محنت که را بار دگر ---- پا رود سوی خطر الا که خر
    (مولانا )

    این داستان زیبا را جهت تنوع برایتان نقل کردم , تا روز بازگشایی صدرا شاید هر حدس و گمانی غلط از آب درآید.بنابراین فعلآ بهتر است که بی خیال صدرا بشویم تا بعد که ببینیم چه پیش آید,شاید ورق برگشت.
    ویرایش توسط hamid672003 : 2012/10/11 در ساعت 11:11

  18. 2 کاربر به خاطر ارسال مفید hamid672003 از ایشان تشکر کرده اند:


  19. #6140
    عضو فعال hamid672003 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2011
    نوشته ها
    1,165
    تشکر
    1,046
    تشکر شده 7,929 بار در 1,146 ارسال
    باسلام:
    جناب دندی عزیز ایشان ایراد بجایی از شما می گیرند و بنده هم بسیار تعجب می کنم که شما این صحبتها را می فرمایید ! آیا آیدی خودتان را به کس دیگری واگذار کرده اید ؟ تا آنجا که بنده می دانم شما در تماس قبلی فرمودید به دلیل همان مشکل پیش آمده برای پدر محترمتان در تهران نیستید و دسترسی هم به اینترنت ندارید .حالا چطور شده است که این مطالب را می نویسید با 180 درجه تغییر فکر . اگر قصد فروش سهم خودتان را به مبلغی که فرمودید دارید ؟ چرا با همان دوست مشترکمان تماس نمی گیرید ؟ از شما واقعا تعجب می کنم .و من الله توفیق .



    نقل قول نوشته اصلی توسط رضا
    نقل قول نوشته اصلی توسط dandy71
    درود:
    من نميدونم صدرا چي رو ميخواد تجديد ارزيابي کنه؟ساختمان که سند نداره و اگه داشت بانک ميگرفت.نکا که مال شرکت نفته.جزيره هم که به اسم مسکن و نوسازي بوشهره.شايد ميخواد از آپارتمان امور سهام که 70 متره تجديد ارزيابي کنه و شايد هم از زمين هاي همسايه @@4
    وقتي شما سند ملکي رو نداريد چطور تجديد ارزيابي ميکنيد.درسته مملکت بي در و پيکره ولي ديگه نه اينقدر که سندي که به اسم يکي ديگه است رو من تجديد ارزيابي کنم.اين رو ده ها بار مديران صدرا و قرارگاه گفتن ولي بازم مرغ يه پا داره.انشاالله تومجمع اينو بگين همانطور که تومجمع قبلي گفتن و جواب شنيدن.آدمي که خودش رو به خواب زده رو نميشه بيدار کرد هر چند داد هم بزني @@4
    والله اين رو بايد از شما پرسيد! يادم نمي ره وقتي صدرا مي خريديد و امثال بنده مي گفتيم گران است، همين املاک و جزيره و ... را چنان به رخ مي کشيديد کانه جنازه اش ده برابر مبلغ خريد شما مي ارزد.
    اتفاقا مملکت اونقدري بي در و پيکره که جناب خاتم 34 سال است نه به مال و ملک کسي رحم مي کنه و نه به کار و شغلي. اينها چه خواستند که در تملک خود در نياوردند؟ و حالا چه شده است که نمي توانند آن ساختمان و جزيره را به نام خود بزنند؟ اولين نمونه اي که به ياد دارم بر مي گردد به زميني در حوالي سه راه ارج جاده قديم کرج حدود سال 68 ... زمين متعلق به ارتش را با درگيري و تيراندازي حدود دو ساعته اشغال کردند!
    ضمنا همه مي دونيم صدرا بزرگترين پيمانکار آفشور خاور ميانه است و همين است که بايد به آن چشم دوخت. اما چه شده است که امثال رستم قاسمي از طرفي ادعا مي کنند که ما حاضريم بريم خليج مکزيک و آمريکا را در مهار فلان چاه کمک کنيم و بعد بزرگترين پيمانکار آفشور منطقه که تحت تملک خودشان هست و اين همه پروژه دارد را ورشکسته مي کنند و مي خواهند منحل کنند الله اعلم!
    آنچه بنده به حاکميت پيشنهاد مي دهم انحلال الفنون و رستم قاسمي ها و خاتم است و نه صدرا که در غير اينصورت بايد به انتظار پايين کشيدن کرکره جمهوري اسلامي نشست.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (2 کاربران و 3 مهمان ها)

  1. بارسا،
  2. محمود

موضوعات مشابه

  1. سهام طلايي (استراتژي هاي سودآور در بازار سهام)
    توسط ".احسان." در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 4488
    آخرين نوشته: 2025/01/17, 20:06
  2. صنايع شيميايي سينا (شسينا)
    توسط بابک 52 در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 133
    آخرين نوشته: 2024/11/17, 18:37
  3. نامه هايي به سازمان بورس از سهامداران حقيقي
    توسط Fmoradi در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 2024/01/16, 23:27
  4. فرآورده های غدايي و قندپيرانشهر ( قپيرا )
    توسط meysam_sh_2020 در انجمن گفتگوهاي بورسي
    پاسخ: 1215
    آخرين نوشته: 2018/12/25, 17:28
  5. راهنمايي در رابطه با بورس
    توسط tarmxxxx در انجمن بایگانی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2012/12/31, 19:02

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •