صفحه 7 از 9 نخست ... 456789 آخرین
نمایش نتایج: از 61 به 70 از 87

موضوع: تسلط بر خود

  1. #61
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    استرلینگ اسمیت (تحلیلگر بازار جهانی)
    «قیمت طلا مانند دمای بدن انسان است؛ هر چقدر دمای بدن بالاتر باشد، بیماری وخیمتر است؛ به همین نحو هر چقدر قیمت طلا افزایش یابد، نشاندهنده بحرانی بودن وضعیت سیستم مالی است.»

  2. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید azad1 از ایشان تشکر کرده است:


  3. #62
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    Irandoost

    تئوری Contrary Opinion

    این تئوری که بیشتر با جنبه های روانشناسانه بازار ارتباط دارد، چنین می گوید که وقتی بیشینه مردم روی چیزی توافق دارند، آن امر احتمالا اشتباه است. پس تریدر کانتراری می کوشد تا ببیند اکثریت تریدرها چه می کنند و سپس خودش عکس آن عمل می کند.

    وقتی که حدود 75 تا 90% تریدرها نظرشان نسبت به بازار صعودی باشد به این معناست که خودشان پوزیشن خرید دارند و دیگر قدرت خریدی موجود نیست تا قیمت را بالا ببرد. مضافاً اینکه آن 25 تا 10% که آن سوی قضیه هستند، حتماً قدرت مالی بیشتری دارند که پوزیشن های خود را نگاه داشته اند و با خریدارها مچ کرده اند. در صورت بروز کوچکترین خبر منفی، این تریدرهای کوچک هستند که به سرعت مجبور به بستن پوزیشن هایشان از از ترس کال مارجین شدن می شوند (بر خلاف زورمندان). پس اینجا باید فروخت یا سل کرد.

    وقتی که حدود 75 تا 80% تریدرها نظرشان نسبت به بازار نزولی باشد، به این معناست که خودشان پوزیشن فروش دارند و دیگر فشار فروش در کار نیست تا قیمت را پایین ببرد.مضافاً اینکه آن 20 تا 25% که آن سوی قضیه هستند، حتماً قدرت مالی بیشتری دارند که پوزیشن های خود را نگاه داشته اند و با فروشندگان مچ کرده اند. در صورت بروز کوچکترین خبر مثبت ، این تریدرهای کوچک هستند که به سرعت مجبور به بستن پوزیشن هایشان از از ترس کال مارجین شدن می شوند (بر خلاف زورمندان). اینجا باید خرید یا بای کرد.
    نقطه تعادل بازار 55% مثبت است. (یعنی 55% تریدرها اعتقاد به مثبت بودن بازار داشته باشند.)هر چه تعداد موقعیت های باز بیشتر باشد، احتمال موفقیت مدل روانشناسانه بیشتر است. تا زمانی که موقعیت های باز بالا می روند، بایستی صبر کرد چون همین امر روند را جلو می برد. به محض نخستین کاهش در موقعیت های باز، باید خلاف روند عمل کرد.

    http://www.aradsarmaye.com/thread1645-1240.html

  4. #63
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    persian2012

    پسـرم!
    اخبار را از منابع مختلف بگير.. جمع بندي اش با خودت.
    مخاطب دائمي يک رسانه بودن،آدم را به حماقت مي کشاند

  5. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید azad1 از ایشان تشکر کرده است:


  6. #64
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    وارن بافت -نما بورس

    در جستجوی شرکت ها به قصد تملک همان نگرشی را دنبال می کنیم که در یافتن همسر مناسب ؛ فعال باشد، با انگیزه باشد، و دید باز داشته باشد . اما این انتخاب با شتاب سازگار نیست.

  7. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید azad1 از ایشان تشکر کرده است:


  8. #65
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    Marshal

    در این چهار سالی که قرعه سرنوشت ما را به کارزار آتی وارد کرد افراد زیادی آمدن و رفتن کسانی که با دلی پر از آرزو و البته جیبی پر از پول آمدند اما نتوانستند بقای خودشان را حفظ کنند و خود و سرمایه شان در این بازار پر ریسک هضم شد خدا می داند که چه بی خوابی ها نکشیدیم تا ضرر ها را برگردانیم و چقدر بیشتر جون کندیم تا کمی بیشتر از آورده از میدان کارزار غنیمت برداریم نتیجه و ماحصل همه این بدبختی ها تجربیاتی است که بعضا حساس می شود که دوستان خاضعانه در اختیار دیگران قرار می دهند که واقعا جای تشکر دارد
    .
    در آتی نباید مدام درگیر بود چونکه روح و قدرت تفکر صحیح را در انسان به شدت فرسوده می کند حتی اگر بهترین نوسان گیر هم باشیم با یک موج قایق کوچیکی که از نوسان گیری دست و پا کردید در هم می کوبد اینجا باید مانند یک عقاب که از بالا به یک جنگل نگاه می کند نظاره گر بود و در لحظه مناسب یک شکار درشت را به دندان گرفت و دور شد مهلکه آتی مانند تنور نانوایی است که باید در یک لحظه نان را چسپاند و در رفت و در یک لحظه آنرا از تنور بیرون کشید ماندن در مجاور این تنور اگر غیر ممکن نباشد خیلی طاقت فرسا است حتی اگر نتیجه آن خیلی خوب باشد .

  9. کاربر زیر به خاطر ارسال مفید azad1 از ایشان تشکر کرده است:


  10. #66
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    روانشناسي بازار سهام
    مراقب اعتماد به نفس كاذب باشيد
    گروه بورس- آیا شما بیش از حد به مهارتهای خود اعتماد دارید؟ این یکی از اشتباهات مهم سرمایهگذاری است.
    در ادامه سلسله مطالب روانشناسي بازار سهام در مطلبي تحت عنوان معرفي اشتباهات رايج سهامداران ميخوانيم: جاناتان برتون در کتاب خود با عنوان غولهای سرمایهگذاری، از خوانندگان خود دعوت می کند که دو سوال زیر را از خود بپرسند:

    •آیا من در رویارویی و ارتباط با افراد بهتر از حد متوسط توانمند هستم؟
    •آیا من رانندهای بهتر از حد متوسط هستم؟
    برتون می گوید اگر شما هم مانند دیگر افراد باشید، احتمالا به این دو سوال پاسخ مثبت میدهید. در واقع، مطالعات نشان میدهند که به طور معمول 90 درصد افراد به این دو سوال پاسخ مثبت میدهند و روشن است که 90 درصد افراد نمیتوانند در این دو توانایی بهتر از حد متوسط افراد عمل کنند. زیرا از لحاظ منطقی تنها نیمی از افراد یعنی 50 درصد آنها میتوانند توانایی بالاتر از حد متوسط در این دو زمینه داشته باشند. اعتماد به نفس بیش از حد به تواناییها میتواند ویژگی خوبی باشد، باعث شود احساس خوبی در مورد خود داشته باشید و چارچوب مناسبی برای مواجهه با تجارب زندگی به دست آورید. متاسفانه، برخورداری از اعتماد به نفس بیش از حد در مورد سرمایهگذاری میتواند به ایجاد اشتباه در این زمینه منجر شود.برخی نظرسنجیها نشان میدهد بیشتر سرمایهگذاران پیشبینی میکنند که پرتفوليوهای آنها بازدهی بیش از حد متوسط داشته باشند و این نکته مخالف با منطق است. در یک مقاله در نیویورک تایمز، پروفسور ریچارد-تیلر و پروفسور رابرتشیلر خاطرنشان میکنند که سرمایهگذاران حقیقی و مدیران سرمایهگذاری بر این عقیده خود پافشاری میکنند که آنها از اطلاعات بهتر و بیشتری نسبت به دیگران برخوردارند و میتوانند از طریق گزینش بهترین سهام سود مناسبی کسب کنند. حتی هنگامی که افراد فکر میکنند پیروزی بر بازار کار دشواری است، مطمئن هستند که خود آنها میتوانند در این کار موفق شوند. اقتصاددان برجسته پیتربرنشتاین در این باره میگوید: «مدیریت سرمایه فعالانه به طرز خارقالعادهای دشوار است، زیرا تعداد بسیار زیادی سرمایهگذار باهوش و باسواد در بازار وجود دارند و اطلاعات به سرعت رد و بدل میشود. در واقع، افراد زرنگ بسیاری وجود دارند که تلاش میکنند همزمان کار مشابهی را انجام دهند. البته انجام این کار هرچند بسیار دشوار، اما ممکن است .»به یاد داشته باشید که برای کسب سود از اشتباهات بازار، یا باید اطلاعاتی داشته باشید که بازار در اختیار نداشته باشد، یا باید همان اطلاعات را بهتر از دیگران و خرد جمعی تعبیر و تفسیر كنيد. باربر و اودین مطالعات زیادی راجع به رفتار و عملکرد سرمایهگذاران انجام دادهاند. در زیر به برخی نتایج مطالعات آنها اشاره میکنیم:
    •سرمایهگذاران حقیقی و شخصی عملکرد ضعیف تری نسبت به معیارهای مناسب دارند.
    •گرچه گزینش سهام از سوی زنان بهتر از انتخاب سهام توسط مردان نیست، اما زنان سود بیشتری از معاملات کسب میکنند و این به علت تعداد کمتر معاملات و تبعا هزینههای معاملاتی کمتر است. همچنین مردان متاهل عملکرد بهتری از مردان مجرد دارند. دلیل آن این است که مردان مجرد از نعمت همسر برخوردار نیستند تا هنگام مشورت با آنها، از اعتماد به نفس بیش از حد آنها کاسته شود! به نظر میرسد یکی از ویژگیهای رفتار انسان آن است که مردان به مهارتهایی که واقعا از آنها برخوردار نیستند، اعتمادبهنفس دارند.
    •افرادی که بیشترین تعداد معاملات را (به علت اعتماد به نفس نا به جا) داشتند، کمترین سود را نصیب خود کردهاند.
    اعتماد به نفس بیش از حد باعث میشود سرمایهگذاران تصمیمات دیگران را ناشی از خُلق، احساسات، درک حسی، و هیجانات بدانند و تصمیمات خود را نشات گرفته از تفکر عینی و منطقی تلقی کنند. اعتماد به نفس بیش از حد همچنین باعث میشود سرمایهگذاران تنها به دنبال جستوجوی شواهدی باشند که نظرات آنها را تایید میکند و شواهدی را که مخالف با نظرات آنها است نادیده بگیرند. مرحوم جان لیسیو در مقالهای راجع به پیشبینی کنندگان بازار گفت:پیشبینی کنندگان بازار در واقع قضاوت كنندگاني متعصب، مغرض و غیرقابل اعتماد از رویدادهای جاری اقتصادی هستند. به عبارت دیگر، آنها تمایل دارند شواهدی که پیشبینیهایشان را تایید میکند، آشکار کنند و هر آنچه که پیشبینیهای آنها را به چالش میکشد، نادیده گرفته یا با تحلیل کنار زنند. حتی نتایج مطالعاتی که بر روی جامعهای با IQ بالا به نام MENSA انجام شد نشان داد اعضاي این جامعه که به امر سرمایهگذاری مشغول بودهاند، بازده چندان بهتری از دیگران نداشتهاند و مهارتهای برتر تعقلی خود را به غلط به بازدههای برتر در سرمایهگذاری تعمیم داده بودند. یکی از مقاله نویسان والاستریت ژورنال به نام جاناتان کلمنتس در این زمینه میگوید: «پیروزی امید بر تجربه است که باعث میشود اغلب سرمایهگذاران تصور کنند میتوانند در بازار موفق شوند.»بر اساس آنچه جیمز اسمال هوت، نویسنده، و ژورنالیست مالی میگوید: «روانشناسان مدتها است که تمایل بشر را برای بیش از اندازه تخمین زدن تواناییها و احتمال موفقیتش درک کردهاند و این نکته به ویژه در مورد آنها که در سهام سرمایهگذاری میکنند و اغلب دفعات زیادی معامله انجام میدهند، درست است. درک محدودیت توانایی ما برای پیشبینی آینده جزو مهمی از استراتژی موفق برای سرمایهگذاری است.» میر استات من، استاد علوم مالی در دانشگاه سانتا کلارا برای کمک به سرمایهگذاران در آگاه شدن از اشتباه اعتماد به نفس بیش از حد می گوید: «یک دفترچه ثبت وقایع روزانه تهیه کنید. هر زمان معتقديد بازار بالا یا پایین خواهد رفت، آن را یادداشت کنید. پس از چند سال به خوبی خواهید دید که بینشهای شما در مورد حرکت آینده بازار کاملا غلط بودهاست!»
    منبع: www.Bourse24.ir

  11. #67
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    علیزاده

    قوانين اقتصادي مانند جاذبه زمين خودشان را تحميل مي كنند

  12. #68
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    سه وضعیت ذهنی که شما را ورشکسته میکند
    رمز و راز آدمهای همیشه بدهکار
    آیا شما ميخواهید دائما بدهکار باشید؟ این بدون شک سوال احمقانهاي است، طبیعتا هیچ شخصی نميخواهد بدهکار یا ورشکسته باشد، اما چرا تعداد بسیار زیادی از افراد به قرض گرفتن ادامه ميدهند؟


    این بسیار ساده است که وقتی هزینهها بیشتر از درآمد باشد، افراد دچار کسری بودجه ميشوند، اما این مساله بیشتر از آنکه امری ریاضی باشد، امری روانی است. در واقع نقش مسائل روانی در امور مالی روز به روز روشنتر ميگردد. تحلیلهاي روانی ميتوانند به ما نشان دهند که در زندگی مالی خود تا چه حد از حقههاي ذهنمان، اختلالات خلقی و شخصیتی و عادات بدمان آسیب ميبینم. چه چیزی ما را عقب نگاه داشته است؟ و چه چیزی بر شیوه خرج شدن پولهایمان مدیریت ميکند؟ در واقع ذهن به صورت همزمان هم دارای این قدرت است که به ما یاری برساند و هم ميتواند ما را تا حدی منفعل کند که از مقابله با سادهترین مشکلات نیز عاجز باشیم. بنابراین در ادامه به چند حفره ذهنی اشاره ميکنیم که ميتوانند به شانس موفقیت مالی ما لطمه بزنند.
    وضعیت ذهنی یک: من شایسته هستم.
    طبیعتا همه ما خواستار چیزهای خوب هستیم، اما کلید مسوولیتپذیری مالی ایجاد توازن است میان آنچه ميخواهیم و آنچه استطاعت آن را داریم. گاهی اوقات وضعیت ذهنی «من شایسته چیزها هستم»، سبب ميشود که ما در جهت به دست آوردن چیزهایی حرکت کنیم، که هرچند شایسته آن هستیم، اما استطاعت آن را نداریم. در طول سالهای گذشته و با افزایش آگاهی بخشی رسانهها و غولهای تبلیغاتی افراد به صورت روز افزونی با چیزهای مواجه ميشوند که در زندگی فاقد آنها هستند، طبیعتا تمامی افراد شایستگی رفاه و چیزهای خوب را دارند، اما این رسانهها در ما این تفکر را ایجاد ميکنند که اگر شایسته هستیم پس باید تصاحب کنیم. تبلیغات دائما در گوش ما فریاد ميزند: برو جلو، لذت ببر، این چیزهایی است که باید داشته باشی یا تجربه کنی. در واقع ما به صورت روزمره با باروهای بنیادینی تغذیه ميشویم. بارو به اینکه داشتن تلفن همراه جدید، راندن یک ماشین خاص و غذا خوردن در یک رستوران گرانقیمت اصول بدیهی خوشبختی هستند. در واقع ما هر روز بیشتر از قبل معیارهای مان در مورد خوشبختی را از طریق رسانهها دریافت ميکنیم. بنابراین فرقی نميکند که ما یک پزشک یا یک معلم یا یک کارگر ساده باشیم، همه با پدیده توقعات روزافزون و دیوانهوار دست و پنجه نرم ميکنند و هر شخصی که در این بازی گرفتار شده است، بسته به درآمد خود بدهیهايي ایجاد کرده است.
    وضعیت ذهنی دو: من در لحظه زندگی ميکنم.
    این طرز فکری است که اغلب جوانان در سالهای اولیه دهه سوم حیات خود دارند، بین حدود 20 تا 25 سالگی بسیاری از افراد شعار سر ميدهند که زیستن برای آنها تنها زیستن در لحظه است. بدون شک این ایده که در هر لحظه هر رخداد و واقعهاي را با آغوش باز پذیرا شویم، خود را به دست سیل حوادث بسپریم، هر چه را که دوست داریم انجام دهیم و هرچه دوست نداریم به سادگی کنار بگذاریم، ایدهاي جذاب و ساده و در عین حال آرامش بخش است. ميتوانیم هرچه دوست داریم بخریم، هرجا که دوست داریم برویم و خودمان را در زرق و برقی تصنعی غرق کنیم، اما نیازی نیست که توضیح دهیم این وضعیت ميتواند چه نتایج هولناکی را ایجاد کند، اما وضع وقتی خیلی بدتر ميشود که این وضعیت روانی خاص از سالهای اولیه جوانی به سالهای بزرگسالی و میانسالی نیز سرایت کند. سالهایی که به لحاظ تصمیمات و برنامهریزی مالی مهمترین سالهای حیات ما هستند. در واقع اغلب افرادی که از مشکلاتی با کارت اعتباری، دسته چک خود یا چیزهای مثل آن رنج ميبرند، کسانی که بدهیهايي بزرگی ایجاد کردهاند یا چکهايي بدون پشتوانه خرج کردهاند، اغلب کسانی بودهاند که در زندگی خود ایده یا وضعیت روانی «زیستن در لحظه» را داشتهاند. وضعیت روانی زیستن در لحظه سبب ميشود که ما اعمالی مثل ایجاد صندوق اضطراری پول یا حساب پسانداز یا برنامهریزیهاي بلند مدت را خوار بشمریم و اینها همان چیزهایی هستند که برای موفقیت در زندگی مالی ضروری هستند. وقتی در وضعیت ذهنی زیستن در لحظه به سر ميبریم، طبعا برایمان خیلی دشوار است که بتوانیم هیچ حدس و گمان معتبری در مورد اینکه تا چه حد متناسب با بودجه خود خرج ميکنیم داشته باشیم. در واقع مردم این راه از زیستن را انتخاب ميکنند چون ساده و سرگرمکننده است، اما متاسفانه نه سادگی و نه سرگرمی دوامی ندارند. یک بیماری کوچک یا یک مشکل مالی ميتواند تمام زندگی شخصی را که فاقد پسانداز و برنامهریزی است برهم بزنند و سرانجام رویای کاذب زیستن در لحظه فرو خواهد ریخت.
    وضعیت ذهنی سه: من شکست خوردهام
    در طول یک زندگی شغلی و حرفهاي برای اغلب افراد اتفاقات ناخوشایندی رخ ميدهد، بیشتر اشخاص در طول زندگی خود دست کم یک بار شغل خود را از دست ميدهند، یک کارمند ممکن است در بهترین دوران کاری خود به علت تعدیل نیرو یا مشکلات مالی ناگهانی اخراج شود، کارفرمایان نیز مستثنی نیستند، افرادی که خود کارفرما هستند در طول زندگی دفعات متعددی دچار ضرر ميشوند، مسائلی مثل وقوع حوادث در محل کار و از بین رفتن تجهیزات (در صورت نبود بیمه) آسیب دیدن کارگران، ضررهای مالی ناشی از چرخشهاي ناگهانی وضع بازار، و بسیار چیزهای دیگر برای آنان رخ ميدهد. اغلب افراد اعم از آن که صاحب شغل باشند یا خیر، در طول زندگی خود سوژه کلاهبرداری واقع ميشوند، این کلاهبرداری ميتواند کوچک و بیاهمیت یا بزرگ باشد، اما مساله مهم آن است که پس از تمامی این مشکلات کسی سلامت از مهلکه به در خواهد شد که روحیهاي قوی و مثبتنگر داشته باشد. فرد ضعیفی که دائما منتظر بهانهاي برای توجیه شکست خود است، در واقع مهمترین مقدمه برای شکست قطعی را مهیا کرده است و آن پذیرش شکست است. بنابراین وضعیت روانی «من شسکت خوردهام» بیشتر از هر عامل واقعی و بیرونی ميتواند سبب فروپاشی مالی زندگی شخص شود، بنابراین بهتر است از قدرت تلقینات ذهنی خود غافل نشویم و مثبتنگر باشیم.

  13. #69
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    فرانکنشتاین

    فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکههای بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی میسازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیههای ناشی از دوختن به چشم میخورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارتهای او فرار میکنند. هیولایی که که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.
    تأثیر این داستان به حدی بود که این کلمه به صورت مدخلی در فرهنگ لغات درآمدهاست. در داستان، فرانکنشتاین سازندهٔ موجود است و مخلوق یک هیولا است. هیولا فقط هیولا است و هیچ اسمی ندارد، اما به مرور زمان آن هیولا به نام خالق خویش به فرانکنشتاین معروف شدهاست. شکل صحیحتر دیگری که رواج یافتهاست «هیولای فرانکنشتاین» است.

    ظاهرا بسیاری از جملات هیولای فرانکنشتاین، از جملات حضرت آدم در باغ عدن (به روایت انجیل) متأثر است. مثل جایی که میپرسد چرا مرا آفریدی؟

    http://commons.wikimedia.org/wiki/Fi...jpg?uselang=fa

  14. #70
    عضو فعال azad1 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    نوشته ها
    310
    تشکر
    2
    تشکر شده 883 بار در 280 ارسال
    سهراب سپهری
    من كه از بازترين پنجره با مردم اين ناحيه صحبت كردم حرفي از جنس زمان نشنيدم

صفحه 7 از 9 نخست ... 456789 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •