کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
کاش! یک شب میشنیدم بوی آغوش تو را
خوابگاه از سینه میکردم، بر و دوش تو را در خیال من نمیگنجد وصال چون تویی
حیرتی دارم، چو میبینم همآغوش تو را از غرور حسن چون مهرت به قهر آمیخته ست
لذت شهدست، هم نیش تو هم نوش تو را جلوه ی صبح جوانی، یاد می آید مرا...
هر زمان در جلوه میبینم، بناگوش تو را انتخاب عشق را نازم که چون من برگزید
از میان حسنها، حسن سیه پوش تو را تا ز یادم برده ای، از یاد عالم رفتهام
هیچ کس جز غم نمیپرسد فراموش تو را بوسهای زان لعل آتشناک می باید (امیر)
تا کند گرم سخن، لبهای خاموش تو را
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
واعظي پرسيد از فرزند خويش هيچ ميداني مسلماني به چيست صدق و بي آزاري و خدمت به خلق هم عبادت هم كليد معنويست گفت از اين معيار اندر شهر ما يك مسلمان هست آنهم ارمني است
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
هرکه علي گفت که درويش نيست صبح به صبح در پي مکر و فريب
شب همه شب گريه و امن يجيب
************** به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی که درون خانه آیی
************ به کعبه گفتم تو هم خاکی من خاک چرا باید که من گرد تو گردم؟ جواب آمد تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم **********
ای قوم به حج رفته
دیدن همیشه خوب است خواه دیدن آن زیبا یی ها باشد خواه دیدن این زیبایی ها شاید کلاسی که ما در آن درس می خوانیم از این هم ویران تر باشد
==============
شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد
شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
گر جان بجز تو خواهد از خويش برکنيمش ور چرخ سرکش آيد بر همدگر زنيمش
گر رخت خويش خواهد ما رخت او دهيمش ور قلعه ها درآيد ويرانه ها کنيمش
گر اين جهان چو جانست ما جان جان جانيم ور اين فلک سر آمد ما چشم روشنيمش
بيخ درخت خاکست وين چرخ شاخ و برگش عالم درخت زيتون ما همچو روغنيمش
چون عشق شمس تبريز آهن رباي باشد ما بر طريق خدمت مانند آهنيمش
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست
حتی دل دماوند آتشفشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخت
رستم دراین هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
برنام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیرو کمان ندارد
دریای مازنی ها برکام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بربیستون نویسند دارا جهان ندارد
آئیم به دادخواهی فریادمان بلنداست
اما چه سود اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانی
اما صدآه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان نداردسیمین بهبهانی
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
ای ساقی آرامم کن دیوانه ام رامم کن من خسته ایامم ساقی تو آرامم کن گمگشته ای در خویشم ساقی تو پیدایم کن با ساغر شیدایی سرمست و شیدایم کن در سینه پنهان کردم فریاد آوازم را محض خدا روزگار مشکن دگر سازم را من مرغ خوش آواز این شهرم می دانم می دانی کز رنج این خاموشی می گریم در خلوت پنهانی از جان ما چه خواهی ای دست بیرحم زمونه تا کی به تیر ناحق می گیری قلب ما نشونه در سینه پنهان کردم فریاد آوازم را محض خدا روزگار مشکن دگر سازم را ای ساقی آرامم کن دیوانه ام رامم کن من خسته ایامم ساقی تو آرامم کن گمگشته ای در خویشم ساقی تو پیدایم کن با ساغر شیدایی سرمست و شیدایم کن سرمست و شیدایم کن
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
می بود و صفا بود و صبا بود و سبو بود من بودم و او بود دامان چمن پرگل و در دامن گلزار من بودم و دلدار مه دلکش و گل نغز و هوا غالیهبو بود من بودم و او بود آن دم که چمن بود پر از نغمهی بلبل من بودم و آن گل آن گل که سراپا همه رنگ و همه بو بود من بودم و او بود چشمان من از اشک سعادت شده لبریز و آن گلبن نوخیز چون شاخ گل افتاده به پیرامن جو بود من بودم و او بود می خورد به صد ناز و به صد ناز میم داد بوسی ز پیم داد آنجا که نه غیر و نه رقیب و نه عدو بود من بودم و او بود او از می و من از می عشقش شده سرمست او سرخوش و من مست لب بسته و در سینه بسی راز مگو بود من بودم و او بود گه زیر گل سرخ و گهی زیر گل زرد و آن ماه زمینگرد می رفت و دلم در پی او از همه سو بود من بودم و او بود همصحبت من او شد و همصحبت او من در ساحت گلشن معشوقه نکو عشق نکو حال نکو بود من بودم و او بود از نام و نشانش چه سرایم سخن ای دوست بگذر ز من ای دوست روح من و عشق من و آمال من او بود من بودم و او بود
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
[COLOR=#ff0000]از خموشی گل میخانه شادی وعشق[/COLOR]/ [COLOR=#b22222]از سکوت ساقی و از مرگ جام[/COLOR]/ [COLOR=#0000cd]از نوای سرد یک دوردی کش افتاده پای میکده[/COLOR]/ از عزای شیشه می ترسد دلم..................می ترسد دلم..............
نظر