ماجرای محمدتقی فهمیم،مختاباد و مصاحبه بر باد رفته من !!!
روز خبرنگار مبارک
کارآموزی روزنامه نگاری را از روزنامه همبستگی در اوسط سال 82 شروع کردم.رفتن من به روزنامه همبستگی جالب بود و ترسناک !چون از طرف پسر دایی مادرم که اون زمان رئیس مالی – اداری استانداری تهران بود، به دبیر حزب همبستگی معرفی شدم ، باعث می شد بیشتر حواسم به کارم باشه و به خاطر همین همیشه استرس مضاعف داشتم
بلاخره ما رو پس از چند ماه پادویی فرستادن نشست مطبوعاتی!اون هم جشنواره باران .بماند که اون روز ما کلی راه اشتباه رفتیم تا ساختمون گفت و گوی تمدن ها رو پیدا کردیم.در ابتدای کار نشست هم با کل کل های محمدتقی فهمیم(خبرنگار کیهان) با عطاالله مهاجرانی مواجه شدیم ولی بلاخره اولین گزارش به اسم خودم چاپ شد...
ماجراها ادامه داشت تا جشنواره موسیقی فجر همان و سال قرار اولین مصاحبه بلند من با عبدالحسین مختاباد!!!اونم چه کسی!!
بلا به دور.با واکمن و یه نوار قدیمی رفتیم خذمتشان وبعد کلی صحبت ..وقت پیاده کردن نوار ،فهمیدیم که بعلههههههههههههههههه...مصاحبه ضبط نشده...
شما حال قیافه من و صورت مختاباد را که تازه از فرنگ انگلستان هم برگشته را تصور کنید...با چه بدبختی به برادرشان یعنی جناب ابوالحسن زنگ زدیم و ایشان دوباره یه قرار دیگر گذاشت و از آنجا اسم آن مصاحبه را "مصاحبه بر بادر رفته" نام نهادیم.
این روزها مرور این خاطرات لبخندی روی لبم می نشونه..هنوز هم هیجانات کارم رو دوست دارم.../:.wubsmiley.://:.wubsmiley.://:.wubsmiley.:/
نظر