پاسخ : سهام طلايي (استراتژي هاي سودآور در بازار سهام)
شاید مطلب زیر ناشی از توهم توطئه باشد ،ولی بیایید اتفاقات چند وقت اخیر بازار را با هم مرور کنیم.
دستگیری بابک زنجانی ،حمایت مجلسیان و در راس آن کمیسیون نودی که باید سرمدار مبارزه با فساد باشد ،اخراج تعدادی از شرکتها از فرابورس که باعث بی اعتمادی شدید سهامداران به متولیان بازار گردید ،حساسیت بالا به افزایش قیمتها در بورس و بی تفاوتی محض به سقوطی که شاهدش هستیم ،افزایش شدید نرخ خوراک و بهره مالکانه و پوشش خبری گسترده آن توسط خبرگزاری معلوم الحال و موضعگیری شدید در برابر هر خبری که در مورد تکذیب این افزایش نرخ منتشر می شد ،قطعات یک پازلی هستند که از کنار هم قرار دادن آنها شاید بتوان به اصل ماجرا پی برد.
و اما اصل مطلب چیست؟
دولت به بورس بعنوان یک ابزار جذب نقدینگی به منظور کنترل تورم نگاه می کند،کاری که دولت خاتمی انجام داد و تا حدی موفق بود.همچنین با سیاستهای خارجی تنش زدای خود و ارائه مشوقهای اقتصادی سعی در جذب سرمایه داخلی و خارجی و تکنولوژی خارجی و هدایت آنها به سمت تولید بویژه در حوزه نفت و گاز دارد.با این کار نقدینگی جذب می شود و به سمت تولید هدایت می شود که این یکی به نوبه خود اشتغال ایجاد می کند .
جناح مقابل می داند اگر دولت حاکم در حل مشکلات اقتصادی موفق شود ، نهادهای انتخابی را برای مدت طولانی به حریف واگذار خواهد کرد،تمام تلاشش را خواهد نمود تا مانع اینکار شود.برای همین در چند روز گذشته حملات شدیدی را علیه توافق ژنو آغاز کردند،مشوقهای اقتصادی از جمله خوراک گاز ارزان قیمت را به ضد خود تبدیل کردند و از طریق گماشتگان خود در سازمان بورس در گام اول اطمینان که رکن اصلی هر بازار مالی است ، را از بین بردند و در گام دوم با خروج سرمایه نهادهای نظامی و سرمایه داران وابسته ای که به یمن تحریمهای چند ساله ،ثروتی اندوختند ،برنامه دولت را مختل نمودند.
در این بین دولت خواسته یا ناخواسته با عرضه های ناشیانه خود ،آب به اسیاب دشمن ریخت.
امیدوارم این داستانی بیش نباشد.
و اما چه باید کرد؟
در اینکه قیمت اکثر سهام اکثر شرکتها در نقطه ای قرار دارد که فروش آنها توجیه پذیر نیست شکی نیست.حداکثر کاری که یک تحلیلگر می تواند انجام دهد براوردی از ارزش ذاتی یک سهم بر اساس اطلاعات در دسترس می باشد.ولی هیچکس نمی تواند در مورد قیمت سهم نظر دهد.قیمت در نتیجه عرضه و تقاضایی شکل می گیرد که پیش بینی آن از عهده تحلیلگر خارج است.شاید دوستانی معتقد باشند که تحلیل تکنیکال تا اندازه ای می تواند میزان عرضه و تقاضا را پیش بینی نمود ،ولی در بازارهای با عمق کم و غیر شفاف کارایی این تحلیل به شدت پایین می اید و غیر قابل اطمینان است.بنابراین لازم است هر کس بر اساس تحلیل خود از روانشناسی بازار تصمیم گیری نماید و مسئولیت تصمیم خود را هم پذیرا باشد و دنبال مقصر نگردد.
اگر چه عنوان شد قیمت سهم با ارزش آن متفاوت است ولی ایندو در بلند مدت به سمت همدیگر نزدیک می شوند ،بنابراین هم حبابهای در بازه بلند مدت می ترکند و هم قیمت سهام پایینتر از ارزش ذاتی به سمت ارزش ذاتی حرکت خواهند نمود.شاید بد نباشد دوستان قیمتهای نیمه اول شهریور امسال را که شایعه جنگ سوریه بر بورس سایه افکنده بود با قیمتهای یک ماه بعد مقایسه کنند،تا کمی آرام بگیرند.
سبز باشید
شاید مطلب زیر ناشی از توهم توطئه باشد ،ولی بیایید اتفاقات چند وقت اخیر بازار را با هم مرور کنیم.
دستگیری بابک زنجانی ،حمایت مجلسیان و در راس آن کمیسیون نودی که باید سرمدار مبارزه با فساد باشد ،اخراج تعدادی از شرکتها از فرابورس که باعث بی اعتمادی شدید سهامداران به متولیان بازار گردید ،حساسیت بالا به افزایش قیمتها در بورس و بی تفاوتی محض به سقوطی که شاهدش هستیم ،افزایش شدید نرخ خوراک و بهره مالکانه و پوشش خبری گسترده آن توسط خبرگزاری معلوم الحال و موضعگیری شدید در برابر هر خبری که در مورد تکذیب این افزایش نرخ منتشر می شد ،قطعات یک پازلی هستند که از کنار هم قرار دادن آنها شاید بتوان به اصل ماجرا پی برد.
و اما اصل مطلب چیست؟
دولت به بورس بعنوان یک ابزار جذب نقدینگی به منظور کنترل تورم نگاه می کند،کاری که دولت خاتمی انجام داد و تا حدی موفق بود.همچنین با سیاستهای خارجی تنش زدای خود و ارائه مشوقهای اقتصادی سعی در جذب سرمایه داخلی و خارجی و تکنولوژی خارجی و هدایت آنها به سمت تولید بویژه در حوزه نفت و گاز دارد.با این کار نقدینگی جذب می شود و به سمت تولید هدایت می شود که این یکی به نوبه خود اشتغال ایجاد می کند .
جناح مقابل می داند اگر دولت حاکم در حل مشکلات اقتصادی موفق شود ، نهادهای انتخابی را برای مدت طولانی به حریف واگذار خواهد کرد،تمام تلاشش را خواهد نمود تا مانع اینکار شود.برای همین در چند روز گذشته حملات شدیدی را علیه توافق ژنو آغاز کردند،مشوقهای اقتصادی از جمله خوراک گاز ارزان قیمت را به ضد خود تبدیل کردند و از طریق گماشتگان خود در سازمان بورس در گام اول اطمینان که رکن اصلی هر بازار مالی است ، را از بین بردند و در گام دوم با خروج سرمایه نهادهای نظامی و سرمایه داران وابسته ای که به یمن تحریمهای چند ساله ،ثروتی اندوختند ،برنامه دولت را مختل نمودند.
در این بین دولت خواسته یا ناخواسته با عرضه های ناشیانه خود ،آب به اسیاب دشمن ریخت.
امیدوارم این داستانی بیش نباشد.
و اما چه باید کرد؟
در اینکه قیمت اکثر سهام اکثر شرکتها در نقطه ای قرار دارد که فروش آنها توجیه پذیر نیست شکی نیست.حداکثر کاری که یک تحلیلگر می تواند انجام دهد براوردی از ارزش ذاتی یک سهم بر اساس اطلاعات در دسترس می باشد.ولی هیچکس نمی تواند در مورد قیمت سهم نظر دهد.قیمت در نتیجه عرضه و تقاضایی شکل می گیرد که پیش بینی آن از عهده تحلیلگر خارج است.شاید دوستانی معتقد باشند که تحلیل تکنیکال تا اندازه ای می تواند میزان عرضه و تقاضا را پیش بینی نمود ،ولی در بازارهای با عمق کم و غیر شفاف کارایی این تحلیل به شدت پایین می اید و غیر قابل اطمینان است.بنابراین لازم است هر کس بر اساس تحلیل خود از روانشناسی بازار تصمیم گیری نماید و مسئولیت تصمیم خود را هم پذیرا باشد و دنبال مقصر نگردد.
اگر چه عنوان شد قیمت سهم با ارزش آن متفاوت است ولی ایندو در بلند مدت به سمت همدیگر نزدیک می شوند ،بنابراین هم حبابهای در بازه بلند مدت می ترکند و هم قیمت سهام پایینتر از ارزش ذاتی به سمت ارزش ذاتی حرکت خواهند نمود.شاید بد نباشد دوستان قیمتهای نیمه اول شهریور امسال را که شایعه جنگ سوریه بر بورس سایه افکنده بود با قیمتهای یک ماه بعد مقایسه کنند،تا کمی آرام بگیرند.
سبز باشید
نظر