پاسخ : اخباروشایعات بازار
در سال 92 با جهش سودآوری شرکتهای بورسی به خصوص در گروههای کالایی مانند پالایشیها، قیمت سهام این گروهها نیز رشد خیرهکنندهای را تجربه کرد. این جهشها ناشی از جهش مداوم نرخ دلار بود که اثر مثبت چشمگیری را در صورتهای مالی این شرکتها ایجاد کرده بود. در این خصوص پالایش نفت بندر عباس در روز بازگشایی خود پس از توقف بیش از 3 ماه در 6 شهریور 92 رشد بیش از 85 درصدی را تجربه کرد. پیش از این «شتران» در 10 اردیبهشت همان سال رشد بیش از 654 درصدی را تجربه کرد. چنین رشدهایی هنوز در خاطره سهامداران وقت این شرکتها باقی مانده است. در شرایط کنونی با جویا شدن حال بازار از این افراد همچنان به سودهایی که در روند بلندمدت و بهصورت منطقی حاصل میشود، بیاعتنا هستند. به نوعی سودهای کلان آن موقع زیر زبان این سرمایهگذاران مزه کرده است و رشدهای تدریجی قیمت سهام برای آنها معنی ندارد. در سال 92 شاخص کل بورس تهران با امیدواری به آنچه انتظار اقتصاد کشور را پس از تحریمها میکشید، هیجانات سرشار تا قله تاریخی خود در سطح 89 هزار و 500 واحد رشد کرد. سهام سایر گروهها نیز همگام با رشد بیش از 130 درصدی شاخص کل از ابتدای سال 92 تا اواسط دی رشدهای قابل توجهی را به ثبت رسانده بودند. برای کسانیکه چنین رشدهایی را نیز تجربه کردهاند، سرمایهگذاری در سهام با رشد تدریجی منطقی و آن هم با حمایت عوامل بنیادی و نه موج سایر چاشنیهای هیجانی تا حدودی سخت به نظر میرسد. پس از پایان این دوره و شروع دوره رکودی دو ساله بازار با نوع دیگری از هیجانات مواجه شد. این بار با نزدیک شدن به هر دور از مذاکرات هستهای موجی از هیجان به کمک رشد دستهجمعی نمادهای بورسی و فرابورسی آمد. این رشدها بهصورت کاملا هیجانی شروع و تا سقف انتظارات ادامه مییافت.
با این حال در پی اتمام بینتیجه هر دور از مذاکرات شیب تند نزول قیمت سهام را شاهد بودیم. برای مثال میتوان به رشدهای قیمتی سهام در آبان 93، فروردین 94، تیر 94 و آخرین مورد نیز سه ماه پایانی سال گذشته اشاره کرد. در تمامی این دورهها شاخص با شتاب بالا رشد یافته و در ادامه نزول آرام را تجربه میکرد.
به این ترتیب بازار به انتظار کشیدن برای یک عامل هیجانی عادت کرده و تنها موضوعی که میتوانست بازار را از رخوت خود رها سازد، چاشنیهای هیجانی بود. در دوران پس از رشد نیز خلأ این عوامل هیجانی یک رکود شدید را برای بازار ایجاد میکرد. آخرین ترکشهای این عامل هیجانی (رفع تحریمهای بینالمللی و اجرای برجام) نیز در زمستان گذشته استفاده شد. در شرایط کنونی و پس از 5ماه از پایان رشدهای افسارگسیخته شاخص تا پایان سال گذشته بار دیگر شاهد شیوع یک رخوت معاملاتی در بازار سهام هستیم.
در این میان، میتوان چند نوع معاملهگر را در بازار متصور بود. برخی خود آغازکننده چنین رشدهای پرشتابی هستند یا در دوره رکود عمیق بازار خریدهای خود را انجام دادهاند و با تجربه خود از رشدهای هیجانی قبلی با مشاهده پایان روند صعودی بازار راه خروج را در پیش گرفتهاند. در این میان عدهای نسبت به بازگشت قیمتی در بازار امیدوار هستند در حالیکه رشدهایی که سهام پیش از این تجربه کرده بودند، براساس عوامل بنیادی نبوده که پس از چنین رشدهایی، انتظار بازگشت قیمتی سهام بر مدار صعودی وجود داشته باشد. این فعالان معمولا در حین رشدهای متوالی شاخص به سهام وارد شدهاند و در پایان نیز خروج با زیان از سهم را به نگه داشتن آن ترجیح میدهند.
به نظر میرسد ثبت چنین روندهایی برای قیمت سهام در حافظه بازار باعث شده که فعالان به این روند عادت کنند. بر این اساس، این افراد نسبت به رشدهای به پشتوانه عوامل بنیادی که معمولا با شتاب کمتری نسبت به رشدهای هیجانی و در مدت زمان طولانیتر خواهند داشت، اعتنایی ندارند. این موضوع به حاکم شدن نگاه کوتاهمدت سرمایهگذاری بر معاملات سهام اشاره دارد. در دوران رکودی سهام نیز اهالی بازار به دنبال نمادهایی بودهاند که بستر لازم برای رشد هیجانی را داشته باشند. در این خصوص فروش زمینی از یک شرکت که با مشکل شدید سودسازی در روند عملیات خود مواجه است یا تجدید ارزیابی داراییها و رشد قیمتی سهم با استدلال شکسته شدن قیمت پس از ثبت افزایش سرمایه این شرکتها از جمله این عوامل بودهاند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی عوامل هیجانی تا حدود زیادی رنگ باختهاند و در این شرایط است که باید سرمایهگذاران عادت اشتباه گذشته را فراموش کرده و به منظور فعالیت در بازار باید نگاه خود نسبت به سرمایهگذاری را تغییر دهند.
اعتیاد بازار به هیجان
در سال 92 با جهش سودآوری شرکتهای بورسی به خصوص در گروههای کالایی مانند پالایشیها، قیمت سهام این گروهها نیز رشد خیرهکنندهای را تجربه کرد. این جهشها ناشی از جهش مداوم نرخ دلار بود که اثر مثبت چشمگیری را در صورتهای مالی این شرکتها ایجاد کرده بود. در این خصوص پالایش نفت بندر عباس در روز بازگشایی خود پس از توقف بیش از 3 ماه در 6 شهریور 92 رشد بیش از 85 درصدی را تجربه کرد. پیش از این «شتران» در 10 اردیبهشت همان سال رشد بیش از 654 درصدی را تجربه کرد. چنین رشدهایی هنوز در خاطره سهامداران وقت این شرکتها باقی مانده است. در شرایط کنونی با جویا شدن حال بازار از این افراد همچنان به سودهایی که در روند بلندمدت و بهصورت منطقی حاصل میشود، بیاعتنا هستند. به نوعی سودهای کلان آن موقع زیر زبان این سرمایهگذاران مزه کرده است و رشدهای تدریجی قیمت سهام برای آنها معنی ندارد. در سال 92 شاخص کل بورس تهران با امیدواری به آنچه انتظار اقتصاد کشور را پس از تحریمها میکشید، هیجانات سرشار تا قله تاریخی خود در سطح 89 هزار و 500 واحد رشد کرد. سهام سایر گروهها نیز همگام با رشد بیش از 130 درصدی شاخص کل از ابتدای سال 92 تا اواسط دی رشدهای قابل توجهی را به ثبت رسانده بودند. برای کسانیکه چنین رشدهایی را نیز تجربه کردهاند، سرمایهگذاری در سهام با رشد تدریجی منطقی و آن هم با حمایت عوامل بنیادی و نه موج سایر چاشنیهای هیجانی تا حدودی سخت به نظر میرسد. پس از پایان این دوره و شروع دوره رکودی دو ساله بازار با نوع دیگری از هیجانات مواجه شد. این بار با نزدیک شدن به هر دور از مذاکرات هستهای موجی از هیجان به کمک رشد دستهجمعی نمادهای بورسی و فرابورسی آمد. این رشدها بهصورت کاملا هیجانی شروع و تا سقف انتظارات ادامه مییافت.
با این حال در پی اتمام بینتیجه هر دور از مذاکرات شیب تند نزول قیمت سهام را شاهد بودیم. برای مثال میتوان به رشدهای قیمتی سهام در آبان 93، فروردین 94، تیر 94 و آخرین مورد نیز سه ماه پایانی سال گذشته اشاره کرد. در تمامی این دورهها شاخص با شتاب بالا رشد یافته و در ادامه نزول آرام را تجربه میکرد.
به این ترتیب بازار به انتظار کشیدن برای یک عامل هیجانی عادت کرده و تنها موضوعی که میتوانست بازار را از رخوت خود رها سازد، چاشنیهای هیجانی بود. در دوران پس از رشد نیز خلأ این عوامل هیجانی یک رکود شدید را برای بازار ایجاد میکرد. آخرین ترکشهای این عامل هیجانی (رفع تحریمهای بینالمللی و اجرای برجام) نیز در زمستان گذشته استفاده شد. در شرایط کنونی و پس از 5ماه از پایان رشدهای افسارگسیخته شاخص تا پایان سال گذشته بار دیگر شاهد شیوع یک رخوت معاملاتی در بازار سهام هستیم.
در این میان، میتوان چند نوع معاملهگر را در بازار متصور بود. برخی خود آغازکننده چنین رشدهای پرشتابی هستند یا در دوره رکود عمیق بازار خریدهای خود را انجام دادهاند و با تجربه خود از رشدهای هیجانی قبلی با مشاهده پایان روند صعودی بازار راه خروج را در پیش گرفتهاند. در این میان عدهای نسبت به بازگشت قیمتی در بازار امیدوار هستند در حالیکه رشدهایی که سهام پیش از این تجربه کرده بودند، براساس عوامل بنیادی نبوده که پس از چنین رشدهایی، انتظار بازگشت قیمتی سهام بر مدار صعودی وجود داشته باشد. این فعالان معمولا در حین رشدهای متوالی شاخص به سهام وارد شدهاند و در پایان نیز خروج با زیان از سهم را به نگه داشتن آن ترجیح میدهند.
به نظر میرسد ثبت چنین روندهایی برای قیمت سهام در حافظه بازار باعث شده که فعالان به این روند عادت کنند. بر این اساس، این افراد نسبت به رشدهای به پشتوانه عوامل بنیادی که معمولا با شتاب کمتری نسبت به رشدهای هیجانی و در مدت زمان طولانیتر خواهند داشت، اعتنایی ندارند. این موضوع به حاکم شدن نگاه کوتاهمدت سرمایهگذاری بر معاملات سهام اشاره دارد. در دوران رکودی سهام نیز اهالی بازار به دنبال نمادهایی بودهاند که بستر لازم برای رشد هیجانی را داشته باشند. در این خصوص فروش زمینی از یک شرکت که با مشکل شدید سودسازی در روند عملیات خود مواجه است یا تجدید ارزیابی داراییها و رشد قیمتی سهم با استدلال شکسته شدن قیمت پس از ثبت افزایش سرمایه این شرکتها از جمله این عوامل بودهاند.
به نظر میرسد در شرایط کنونی عوامل هیجانی تا حدود زیادی رنگ باختهاند و در این شرایط است که باید سرمایهگذاران عادت اشتباه گذشته را فراموش کرده و به منظور فعالیت در بازار باید نگاه خود نسبت به سرمایهگذاری را تغییر دهند.
نظر