یادآوری?

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

منم دوس دارم اینجا به خودم یادآوری کنم. ولی واقعا هنوز نمی دونم یادآوری هام هم درست هستند یا نه. :p

مثلا می تونم به خودم یه یادآوری بکنم در مورد تریدهای اخیرم:

یادآوری 1: وقتی در بازار خرسی یه مدت طولانی سهامداری کردی، یهو تو دقیقه ی نود ناامید نشو و با کمترین قیمت نفروش. (خب سوال ذهن من: من از کجا بدونم که اون روزی که فروختم دقیقه ی نود بوده، اخه فرداش که بازار مثبت میشه من متوجه میشم که دیروز توی بدترین حالت ممکن فروختم.) شاید پاسخ سوالم و بدونم: علم بورسیت رو بالا ببر. قدرت تحلیل و بالا ببر. و پاسخم به این: این نیاز به زمان داره. یه شبه که نمی تونم تمام علم رو تزریق کنم. من دارم یاد می گیرم یواش یواش

یادآوری 2: اگه توی بدترین حالت هم فروختی و از فرداش سهمی که فروختی هر روز صف خرید بود ناراحت نباش شاید با همون پول وارد یه سهم دیگه شدی که توی اون سهم سود فوق العاده بهتری از موندن توی قبلی کردی. (فروش نیرو، وارس، خودرو، خرید دتوزیع، خرید فسپا. ببینم این اتفاق می یوفته که من از یادآوری دو خوشحال بشم.؟؟؟ اگه بشه چی میشه؟؟؟؟!!!!)

میخواهم در مورد اینها نکاتی را از دید خودم خدمتتان عرض کنم. (اگر دیدید نیازی به اظهار نگر من یا دیگران نیست بفرمایید حتما. حتما. ناراحت نمیشوم و خوشحال میشوم.)

در مورد یادآوری شمارهی یک:
اصلا صورت مسئله مشکل دارد!!!!!!!!!!
توجه کنیم!
در بازار خرسی نباید سهامداری کرد.

پرسش: ما که نمیتوانیم با قدرت خوبی آینده را پیشبینی کنیم. آمدیم و همین فردا بازار خرسی تبدیل شد به بازار گاوی درجه یک.
پاسخ: بالاخره با یک درصدی از توانایی که میتوانی پیشبینی کنی؟ با همان نگاه کن ببین بازار در آینده چگونه است:
اصلا نمیتوانی پیشبینی کنی؟ اصلا مهم نیست!!! ببین اکنون بازار چگونه است!!! همین.

نکتهی دیگر.... در نوشتهی بعدی...

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

حال بازار (یا نماد) چند قسم است. ساده نگاه کنیم:
یا خرسی یا گاوی یا ناآشکار.
تمام موضوع کجاست؟ سر این بخش سوم!!!
زمانی که ناآشکار است و تا اکنون هم بازار خرسی بوده نباید سهامداری کنی به امید اینکه بازار ممکن است برگردد!!!
این اشتباهی است که همهی بورسیها میکنند و کردهاند و خواهند کرد...
این یکی از ریشهایترین مشکلهای ماست که اگر بتوانیم برطرفش کنیم قطعا یک گام بزرگ از گامهای مورد نیازمان را برداشتهایم.

در بازار ناآشکار باید چه کرد؟ باید نقد کرد و نقد ماند.
همین.

بازار ناآشکار بازاری است که زمانی که با انصاف خودت (به دور از احساسات) مینشینی یک دو دو تا چهارتای ساده میکنی میبینی نمیتوانی با اطمینان قضاوت کنی که بازار اکنون رو به بالاست یا رو به پایین. با خودت میگویی ۶۰ درصد گاوی است. یا ۶۰ درصد خرسی است. یا اصلا نمیدانم. نمیتوانی با قدرت بگویی به احتمال بسیار زیاد بازار اکنون گاوی است یا خرسی است. (درصدها را همینجوری گفتم. هر کسی خودش بهتر میداند کجا جنس بازار را دارد لمس میکند و میفهمد بازار کداموری است و کجا نمیفهمد و گیج شده.) در این بازارها باید از بازار دور بود. هر چند اگر ده - بیست یا حتی بیشتر زیان کرده باشی.

این را ریشهای در خودمان حل کنیم.


باز هم نکته هست... ولی گمان کنم اکنون کافی باشد.

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

حال بازار (یا نماد) چند قسم است. ساده نگاه کنیم:
یا خرسی یا گاوی یا ناآشکار.
تمام موضوع کجاست؟ سر این بخش سوم!!!
زمانی که ناآشکار است و تا اکنون هم بازار خرسی بوده نباید سهامداری کنی به امید اینکه بازار ممکن است برگردد!!!
این اشتباهی است که همهی بورسیها میکنند و کردهاند و خواهند کرد...
این یکی از ریشهایترین مشکلهای ماست که اگر بتوانیم برطرفش کنیم قطعا یک گام بزرگ از گامهای مورد نیازمان را برداشتهایم.

در بازار ناآشکار باید چه کرد؟ باید نقد کرد و نقد ماند.
همین.

بازار ناآشکار بازاری است که زمانی که با انصاف خودت (به دور از احساسات) مینشینی یک دو دو تا چهارتای ساده میکنی میبینی نمیتوانی با اطمینان قضاوت کنی که بازار اکنون رو به بالاست یا رو به پایین. با خودت میگویی ۶۰ درصد گاوی است. یا ۶۰ درصد خرسی است. یا اصلا نمیدانم. نمیتوانی با قدرت بگویی به احتمال بسیار زیاد بازار اکنون گاوی است یا خرسی است. (درصدها را همینجوری گفتم. هر کسی خودش بهتر میداند کجا جنس بازار را دارد لمس میکند و میفهمد بازار کداموری است و کجا نمیفهمد و گیج شده.) در این بازارها باید از بازار دور بود. هر چند اگر ده - بیست یا حتی بیشتر زیان کرده باشی.

این را ریشهای در خودمان حل کنیم.


باز هم نکته هست... ولی گمان کنم اکنون کافی باشد.

پینوشت: (!) اگر از دوستان کسی احساس میکند در این کار مشکل دارد و نمیتواند ببیند کجا بازار از دید خودش آشکار و کجا ناآشکار است (این یک ایراد ذهنی/فلسفی است و بیشتر برای ذهنهای زیاد فکر کرده و دانشگاه رفته پیش میآید. گونهای از وسواس فکری است.) در این جور موارد من یک راهکار ساده دارم!!! هر کسی این مشکل را دارد بیاید اینجا پیش من و برای من دلایل اینکه بازار فردا مثبت است یا منفی است را بنویسد. من به او میگویم جمعبندی دلیلهایش چیست: گاوی یا خرسی. البته اصلا نیازی به گفتن من هم نیست... خود به خود طرف زمانی که مینویسد میفهمد که دیدگاهش بیشتر به این است که بازار گاوی است یا بیشتر به این است که بازار خرسی است.
باید این را تمرین کرد. یعنی چند بار یکی دو دقیقه زمان گذاشت و دلایل مثبت بودن یا منفی بودن بازار را نوشت. بعد که ملکهی ذهن شد بارهای دیگر کافی است آدم فقط یک آن چشمهایش را ببندد و در ذهنش مرور کند و در یک آن نتیجهگیری کند. همین.

بار دیگر مرور میکنیم:
پرسشی که باید برای آن دلیل بیاوریم این است:
به نگر من اکنون بازار خرسی است یا گاوی؟
(البته با دلیلها! نه با احساسها و عواطف)
همین.

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

یادآوری:
زمانی که میدانی تنظیم بودن خواب و خوراک و ورزش و در کل زندگی روزمرهات اینقدر مهم است چرا آن را تنظیم نمیکنی؟

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

میخواهم در مورد اینها نکاتی را از دید خودم خدمتتان عرض کنم. (اگر دیدید نیازی به اظهار نگر من یا دیگران نیست بفرمایید حتما. حتما. ناراحت نمیشوم و خوشحال میشوم.)

در مورد یادآوری شمارهی یک:
اصلا صورت مسئله مشکل دارد!!!!!!!!!!
توجه کنیم!
در بازار خرسی نباید سهامداری کرد.

پرسش: ما که نمیتوانیم با قدرت خوبی آینده را پیشبینی کنیم. آمدیم و همین فردا بازار خرسی تبدیل شد به بازار گاوی درجه یک.
پاسخ: بالاخره با یک درصدی از توانایی که میتوانی پیشبینی کنی؟ با همان نگاه کن ببین بازار در آینده چگونه است:
اصلا نمیتوانی پیشبینی کنی؟ اصلا مهم نیست!!! ببین اکنون بازار چگونه است!!! همین.

نکتهی دیگر.... در نوشتهی بعدی...

نه اتفاقا خوشحال میشم اظهار نظر بکنید. چون گفتم که اصلا نمی دونم یادآوری هام درست هستن یا نه.
در مورد بازار خرسی یا گاوی یا ناآشکار ....
من کلا از عمر بورسیم یه سال هم نیست که میگذره. نیم سال هست کلا...
و اصلا نمی دونستم چیزی به اسم بازار خرسی و گاوی و اکنون از پست های شما ناآشکار وجود داره.
وقتی بازار شروع کرد به منفی شدن هر روز منتظر موندیم گفتیم فردا دیگه مثبت میشه.
پس فردا مثبت میشه
پس اون فردا
.....
(چون بالاخره با همین تجربه کم تجربه بازار قرمز و حتی منفی شدن سبدم و داشتم و بعدش پشت اون منفی ها و سهامداری کردن نتیجه ی فوق العاده ای رو شاهد بودم پس از تجربه نیم سال بورسیم استفاده کردم و سهامداری کردم.)

ای وای نشد که.
ای وای همه سودام داره میره که
بعد کم کم فکر فروش اومد توی ذهنم...
و بعدش این افکار...
حالا دیگه؟؟؟ nice more
اون موقع که باید میفروختی نفروختی
حالا اگه بفروشی فردا بازار برگرده چی????
و همین طور تکرار شد....
تا اینکه تمام سودها رفت و وارد منفی هم شدیم
و الان دیگه بفروشم که چی بشه؟؟
که ضرر کنم؟؟؟
بازم موندم و موندم و موندم...
دیدم مثلا تو سهمی مثه نیرو سرمایه داره به سمت صفر میل می کنه
فروختم.... البته نصفش ووووو
واقعا موندم اینجا چجوری من یه ذره اصولی عمل کردم حداقل نصفش و فروختم.. همه رو نفروختم.. :p افرین به من. این باعث میشه وقتی مثبت میشه خوشحال باشم به خاطر نصفه ی باقیمونده
و دقیقا همون کابوس این مدت عملی شد... اگه همون روزی که من فروختم از فرداش بازار برگرده چی... و برگشت دقیقا...

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

یادآوری:
زمانی که میدانی تنظیم بودن خواب و خوراک و ورزش و در کل زندگی روزمرهات اینقدر مهم است چرا آن را تنظیم نمیکنی؟

چون میخواییم از شنبه تنظیمش کنیم. =))
من یه ساله باشگاه و کنار گذاشتم... و الان دو هفته است که تصمیم گرفتم مجددا ورزش کنم اما حوصله باشگاه و وقت هدر رفتنای تو مسیر باشگاه و ندارم. و با توجه به اینکه خونمون عوض شده و باشگاه نزدیک خونمون فقط صبح ها واسه خانماست که من پای بورس هستم میخوام تو خونه با برنامه های که از نت می گیرم انجام بدم.
اما دقیقا هر روز صبح میگم از فردا دیگه حتما شروع می کنم. :))

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

نه اتفاقا خوشحال میشم اظهار نظر بکنید. چون گفتم که اصلا نمی دونم یادآوری هام درست هستن یا نه.
در مورد بازار خرسی یا گاوی یا ناآشکار ....
من کلا از عمر بورسیم یه سال هم نیست که میگذره. نیم سال هست کلا...
و اصلا نمی دونستم چیزی به اسم بازار خرسی و گاوی و اکنون از پست های شما ناآشکار وجود داره.
وقتی بازار شروع کرد به منفی شدن هر روز منتظر موندیم گفتیم فردا دیگه مثبت میشه.
پس فردا مثبت میشه
پس اون فردا
.....
(چون بالاخره با همین تجربه کم تجربه بازار قرمز و حتی منفی شدن سبدم و داشتم و بعدش پشت اون منفی ها و سهامداری کردن نتیجه ی فوق العاده ای رو شاهد بودم پس از تجربه نیم سال بورسیم استفاده کردم و سهامداری کردم.)

ای وای نشد که.
ای وای همه سودام داره میره که
بعد کم کم فکر فروش اومد توی ذهنم...
و بعدش این افکار...
حالا دیگه؟؟؟ nice more
اون موقع که باید میفروختی نفروختی
حالا اگه بفروشی فردا بازار برگرده چی????
و همین طور تکرار شد....
تا اینکه تمام سودها رفت و وارد منفی هم شدیم
و الان دیگه بفروشم که چی بشه؟؟
که ضرر کنم؟؟؟
بازم موندم و موندم و موندم...
دیدم مثلا تو سهمی مثه نیرو سرمایه داره به سمت صفر میل می کنه
فروختم.... البته نصفش ووووو
واقعا موندم اینجا چجوری من یه ذره اصولی عمل کردم حداقل نصفش و فروختم.. همه رو نفروختم.. :p افرین به من. این باعث میشه وقتی مثبت میشه خوشحال باشم به خاطر نصفه ی باقیمونده
و دقیقا همون کابوس این مدت عملی شد... اگه همون روزی که من فروختم از فرداش بازار برگرده چی... و برگشت دقیقا...

باید تکرار کرد.
زمانی که فروختیم دیگر نباید به نماد نگاه کنیم.
(مگر برای گرفتن تجربه.)

زمانی که میخواهیم بفروشیم نباید نگاه کنیم در سود هستیم یا در زیان و چند درصد... تنها باید به این نگاه کرد که آیا درست اکنون فروش است یا نه؟

========================================
پینوشت: میدانید چیست؟ مشکل اینجاست که خدا نکند یکی دو بار آدم اشتباه کند ولی نتیجه رضایتبخش باشد. هر کسی باید راهبرد (Strategy) داد و ستدی خودش را بنویسد و نصبالعین خودش کند و حتی ذرهای از آن تخطی نکند... ولی خدا نکند که یک بار از این قوانین تخطی شود و نتیجهاش هم از قضا دلچسب شود... مثلا ده یا صد درصد سود آدم بکند...
معلوم نیست این سود شیرین است؟ یا سرآب؟
مانند چیست؟ مانند این است که یک بچهای در کودکی ول بوده تو خیابانها و آن موقع لحظهای لذت برده... ولی اکنون که بزرگ شده به مادرش میگوید چرا آن موقع گوش مرا نپیچاندی بیاوری خانه؟
این سودها هم اینگونه هستند...
آدم گاهی با خودش میگوید کاش اصلا هر بار که از راهبرد خودم عدول میکردم (هر بار) زیان میکردم تا دیگر این کار را نکنم.
پینوشت: اینها درسهایی است که متاسفانه هیچ کس یاد نمیگیرد... مگر اینکه در بازار استخوانخرد کرده باشد... و استخوانخرد کرده یعنی... استخوانش صد بار خرد شده باشد و جوش خرده باشد! متاسفانه گویا تنها راه کسب اینجور دانشها و تجربهها خرد شدن استخوانهاست... حالا البته... گفتنش که اشکالی ندارد...ولی اینجوری انگار به دل نمینشیند... (نامرد بازار.)

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

باید تکرار کرد.
زمانی که فروختیم دیگر نباید به نماد نگاه کنیم.
(مگر برای گرفتن تجربه.)

زمانی که میخواهیم بفروشیم نباید نگاه کنیم در سود هستیم یا در زیان و چند درصد... تنها باید به این نگاه کرد که آیا درست اکنون فروش است یا نه؟

========================================
پینوشت: میدانید چیست؟ مشکل اینجاست که خدا نکند یکی دو بار آدم اشتباه کند ولی نتیجه رضایتبخش باشد. هر کسی باید راهبرد (Strategy) داد و ستدی خودش را بنویسد و نصبالعین خودش کند و حتی ذرهای از آن تخطی نکند... ولی خدا نکند که یک بار از این قوانین تخطی شود و نتیجهاش هم از قضا دلچسب شود... مثلا ده یا صد درصد سود آدم بکند...
معلوم نیست این سود شیرین است؟ یا سرآب؟
مانند چیست؟ مانند این است که یک بچهای در کودکی ول بوده تو خیابانها و آن موقع لحظهای لذت برده... ولی اکنون که بزرگ شده به مادرش میگوید چرا آن موقع گوش مرا نپیچاندی بیاوری خانه؟
این سودها هم اینگونه هستند...
آدم گاهی با خودش میگوید کاش اصلا هر بار که از راهبرد خودم عدول میکردم (هر بار) زیان میکردم تا دیگر این کار را نکنم.
پینوشت: اینها درسهایی است که متاسفانه هیچ کس یاد نمیگیرد... مگر اینکه در بازار استخوانخرد کرده باشد... و استخوانخرد کرده یعنی... استخوانش صد بار خرد شده باشد و جوش خرده باشد! متاسفانه گویا تنها راه کسب اینجور دانشها و تجربهها خرد شدن استخوانهاست... حالا البته... گفتنش که اشکالی ندارد...ولی اینجوری انگار به دل نمینشیند... (نامرد بازار.)

نه. من حداقل سعی می کنم با این گفته ها و نوشته های شما استخوانم را خورد نکنم. هم نوشته ها و گفته های شما و هم دیگر اساتید ...
کمی تفکر ... و کمی دست به قلم شدن و نوشتن و ..... این چیزیه که حس می کنم این روزها خیلی خیلی واجبه که انجامش بدم...
و بعد تعیین استراتژی با توجه به تجربه های بورسی ام طی همین نیم سال... شاید زمانی استراتژی عوض بشه...
اما تا این جا باید از این پریشانی نجات پیدا کنم...
بشینم فکر کنم ببینم با خودم چند چندم...

خب من برم بخوابم. که خوابم بدجوری از تنظیم در رفته. /:.tonguesmiley:./ باید 12 میخوابیدم دیگه.

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

پرسش:
کار درست (و منطقی) در این لحظه چیست؟




این را از خودمان بپرسیم.

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

آیا به شهود و آنچه که به ناگاه بدون هیچ گونه سبک سنگین کردن و تحلیل به ذهنم میرسه عمل کنم؟؟؟ /:.negaran.:/
امروز عمل کردم. الان نمیگم چیکار کردم. بعدا اگه نتیجه داد میگم. :p
واقعا عجب پرسش منطقی ای بود. :D

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

آیا به شهود و آنچه که به ناگاه بدون هیچ گونه سبک سنگین کردن و تحلیل به ذهنم میرسه عمل کنم؟؟؟ /:.negaran.:/
امروز عمل کردم. الان نمیگم چیکار کردم. بعدا اگه نتیجه داد میگم. :p
واقعا عجب پرسش منطقی ای بود. :D

شهود ۱
====
شهود...
معنیاش چیست؟

باید دید معنیاش چیست؟

- گاهی آدم همینجوری الکی یک کاری میکند نامش را میگذارد شهود!
در حقیقت همان احساسات است.

- گاهی یک سری فرآیندهای بسیار منطقی و درست در پسزمینه (ناخودآگاه) ذهن آدم انجام میشود و نتیجهگیری بسیار منطقی و قویای میدهد که این هم میشود شهود.
در حقیقت همان محاسبات است.

نخستین بسیار مزخرف و دومین بسیار عالی است.
به نگر من.

در حالت نخست من دچار عجله و دلهره و اضطراب و افسردگی و شادی و هیجان و طمع و احساس جاماندگی هستم.
در حالت دوم من یک سری دلایل مدون در ذهنم دارم. بر پایهی یک سری تجربیات و دانشها و دو دو تا چهارتا کردنهای دقیق دارم این نتیجهگیری را میکنم.

دومین شبیه این است که من با خودم میگویم: من میدانم این دارد بالا میرود. من دارم بویش را استشمام میکنم. هر جور فکر میکنم مطمئن هستم/میشوم که این دارد رشد میکند... (یا افت میکند...) یک اطمینان منطقی و قوی. یک استحکام. یک قوت. به دور از احساس و دلهره. خیلی خیلی منطقی و واضح.

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

شهود ۱
====
شهود...
معنیاش چیست؟

باید دید معنیاش چیست؟

- گاهی آدم همینجوری الکی یک کاری میکند نامش را میگذارد شهود!
در حقیقت همان احساسات است.

- گاهی یک سری فرآیندهای بسیار منطقی و درست در پسزمینه (ناخودآگاه) ذهن آدم انجام میشود و نتیجهگیری بسیار منطقی و قویای میدهد که این هم میشود شهود.
در حقیقت همان محاسبات است.

نخستین بسیار مزخرف و دومین بسیار عالی است.
به نگر من.

در حالت نخست من دچار عجله و دلهره و اضطراب و افسردگی و شادی و هیجان و طمع و احساس جاماندگی هستم.
در حالت دوم من یک سری دلایل مدون در ذهنم دارم. بر پایهی یک سری تجربیات و دانشها و دو دو تا چهارتا کردنهای دقیق دارم این نتیجهگیری را میکنم.

دومین شبیه این است که من با خودم میگویم: من میدانم این دارد بالا میرود. من دارم بویش را استشمام میکنم. هر جور فکر میکنم مطمئن هستم/میشوم که این دارد رشد میکند... (یا افت میکند...) یک اطمینان منطقی و قوی. یک استحکام. یک قوت. به دور از احساس و دلهره. خیلی خیلی منطقی و واضح.

قطعا درست میفرمایید. تمام فرمایشات شما کاملا درست و منطقی است.
من خودم معنای دقیق شهود رو نمیدونم. چیزی که استاد شریفی در یکی از فایل هاشون گفتن این هست: آن چیزی که بدون هیچ گونه فکر کردن به ذهن میاد. همین که فکر اومد قاطیش و خواستی سبک سنگین کنی شهود نیست. مثالش رو توی فوتبال زدن. چون ایشون خیلی فوتبالی هستن و خیلی از مثالاشون و فوتبالی میزنن. قبل از مسابقه فوتبال تعدادی نشستن و پیش بینی میکنن. یه لحظه یه فکری میاد تو ذهنت که فلان تیم میبره. همون شهوده. اما اگه بعدش گفتی وایسا ببینم. فک کنم یه کم. یعنی درست حدس زدم و خواستی اینا رو قاطی تصمیمت بکنی دیگه شهود نیست.
باز مثلا دیروز واسه خودم اتفاق افتاد. رفتم یه فبض و توی حسابداریه یه جایی پرداخت کنم. رسیدم دیدم دوتا صف طویل هست. یه کم نگاه کردم ببینم کدوم خلوت تره. یکی و انتخاب کردم. به اقایی که جلوم بود گفتم به نظرتون این صف کمتره یا اون یکی. گفت همین که توشیم کمتره. ولی یه لحظه یه حسی بهم گفت نه اون یکی زودتر میشه. باید می رفتم تو اون صف. دوباره به آقاهه گفتم ولی من فک میکنم اون زودتر میشه ها. گفت نه. این کمتره. گفتم پس همین جا وامیسم. موندم. اما اون صف خیلی زود راه افتاد و اگه اونجا بودم یه 7-6 نفر زودتر نوبتم میشد. :p گفتم باید به شهود عمل میکردم نه سبک سنگین کردن های منطقی.

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

شهود ۲
=====
خلاصهی یک کتاب را داشتم گوش میکردم که بسیار مفید بود. اگر اشتباه نکنم نامش تمرکز بود.

میگفت کارهای شهودی{۱} جنسشان چیست؟ میگفت کارهای شهودی تصمیمگیریهای کلی هستند.
میگفت ما در زمان عادی به جزئیات و پیچیدگیها بسیار تمرکز میکنیم.
اینقدر جزئیات را با دقت بررسی میکنیم که ناخودآگاه وزن برابر با کلیات را میگیرند.
ولی آزمایشها ثابت کرده زمانی که ناخودآگاه داریم تصمیمگیری میکنیم جزئیات خود به خود کمرنگ میشوند و تنها به چند اصل اساسی توجه میکنیم.
این یعنی «وزندهی» افکار. این یعنی «سادهسازی». این یعنی «کلینگری». این یعنی رفع مهها و ابرها و ابهامات و شبههها و بینشی ژرف داشتن.
{۲}

مثال میزنم که روشن شود.
ما میآییم دادهی شمارهی یک را میگیریم که امروز فلان حقیقی درصدی، مقداری افزود. و البته یکی دو ماه است که دارد میافزاید.
دادهی شمارهی دو را دریافت میکنیم که فلان خبر بنیادی چند روز پیش درج شده و موجی از هیجان و مثبت ایجاد کرده. که خبری مهم بوده.
دادهی شمارهی سه: مقاومت حمایت نموداری. که میتواند در کوتاه مدت حالگیری کند.
دادهی شمارهی چهار: وضع خوب شرکتهای گروه که میتواند موثر باشد.
دادهی شمارهی پنج: فلان کس که قبولش دارم یک چراغ سبزی نشان داده.
دادهی شمارهی شش: دیروز روی تابلو داشتند بازی در میآوردند... دربرابرشان کسی نایستاد... پس خبری نیست...
دادهی شمارهی هفت هشت و ...

(حالا بگذریم از اینکه گاهی اینقدر داده میگیریم که اصلا هنگ میکنیم و هیچ تصمیمی اصلا نمیتوانیـــــم بگیریم! بگذریم.)
حالا میآییم تصمیم گیری کنیم...
چگونه تصمیم گیری میکنیم؟
میآییم میگوییم اولی و سومی و کلا شش مورد بار منفی دارند و دو مورد بار مثبت و در مجموع به این بدبین هستم.

ولی این اشتباه است. چون وزندهی انجام نشده.

در مقابل. زمانی که ناخودآگاه تصمیمگیری میکنیم میآییم تنها یکی دو مورد برجسته را در ذهنمان بزرگ میکنیم و جلوی ویترین قرار میدهیم. مثلا در موارد بالا شمارهی دو را که یک خبر بنیادی خاص بوده و دادهی شمارهی شش خود به خود وزن زیادی در ذهن (ناخودآگاه ذهن) ما به خود میگیرد و باعث میشود بیشتر به آن توجه کنیم.
و همین هم درست است!

==================
{۱} واژهی شهودی که اشتباه است... بماند فعلا حوصله پیدا کردن واژهی درست را ندارم.
{۲} من این را داشتم گوش میدادم یاد شبکهی عصبی مصنوعی افتادم... یکی از علتهایی که شبکهی عصبی پیشرفت خوبی کرده و خیلیجاها از انسان در تشخیص موارد مختلف پیشی گرفته همین است. شبکهی عصبی وزندهی میکند. وزندهی واقعی. یعنی نتایج را نگاه میکند و با توجه به نتایج میآید به دلایل مختلف وزندهی میکند. این یعنی نادیده گرفتن موارد (جزئی) که اهمیت ندارد.

[mhjboursy]

پاسخ : یادآوری?

با اطمینان عمل کن.

ناخدا نمیتواند بگوید حالا ببینیم چه میشود.
در میانهی دریا، در فراز و فرود امواج، در شمال و جنوب نقشه... بالاخره باید تصمیم گرفت. قاطعانه هم باید تصمیم گرفت.
حتی اگر آن تصمیم کاری نکردن ارادی باشد.
باید با قاطعیت تصمیم گرفت.

وای حالا دریا طوفانی شده ولش کن،
یا بگذار ببینیم چه پیش میآید،
یا آب که از سر گذشت،
نداریم.


باید درک درستی از فضای پیرامون خودت داشته باشی (در حد توانت).
و باید با قاطعیت تصمیمگیری (درست) را انجام دهی.
بگویی: من میخواهم بخرم/بفروشم/سهامداریکنم.


تو مدیریت سرمایهگذاری خودت را به عهده داری.
وظیفهی تو بیشترین محافظت سرمایه از آسیبها و زیانها و بیشترین سودرسانی به آن است.
ببین دقیقا بهترین کار (آنچه به صلاح است) چیست و با قدرت همان کار را بکن.

[roya123]

پاسخ : یادآوری?

آیا به شهود و آنچه که به ناگاه بدون هیچ گونه سبک سنگین کردن و تحلیل به ذهنم میرسه عمل کنم؟؟؟ /:.negaran.:/
امروز عمل کردم. الان نمیگم چیکار کردم. بعدا اگه نتیجه داد میگم. :p
واقعا عجب پرسش منطقی ای بود. :D

یه حسی همین الان با تحلیل داره بهم میگه دیگه به شهود توجه نکن... بزار هر حرف مفتی میخواد بزنه..../:.negaran.:/