حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • ساسان
    عضو فعال
    • Aug 2011
    • 728

    #3721
    پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

    عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند. تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند.
    وقتی نزدیکتر بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می کرد به همین خاطر تصمیم گرفتند از هم دور شوند ولی به همین دلیل از سرما یخ زده می مردند. ازاین رو مجبور بودند برگزینند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان از روی زمین بر کنده شود.
    دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد، زندگی کنند چون گرمای وجود دیگری مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند....
    درس اخلاقی : بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلكه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید.
    وقتي تنهاييم دنبال دوست ميگرديم ؛ پيدايش كه كرديم دنبال عيب هايش ميگرديم وقتي كه از دستش داديم در تنهائي دنبال خاطراتش ميگرديم (ژان پل سارتر)
    تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

    نظر

    • ساسان
      عضو فعال
      • Aug 2011
      • 728

      #3722
      پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان


      مرد و مرگ
      یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...

      مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...

      طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ...

      مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...

      اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...

      مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...

      توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...

      مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...

      مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...

      مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!

      بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!

      نتیجه اخلاقی : در همه حال منصفانه رفتار کنیم و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم
      !
      تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

      نظر

      • مهربان
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 1675

        #3723
        پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

        ....20 زانویه 2014...مکان کابین نبرد ناو بیسمارک....من...اویزون از تخت انگشت در ناف....
        ....چطول مطولید...به حولو قوه الهی میبینم از تحلیلگرو بورس باز همه دمار از روزگارتون در اومده....چقد گفتم یه دوتومن کارت به کارت کنید یه 4 حلقه لاستیک بگیرم....حالا هی برید رو کاغذ شطرنجی خط کش بزارید میله وفنجون بکشید.....تموم شد اقا رفت بورس ریخت....:.thumbsupsmileyanim
        ....آقا دیشب تا ارنج دستمون تو دهن یه پسر بچه بی تربیت زرزرو بود که از سمت استیشن پرستاری ندا در وشد که دکتررر بدو بیرون مریضه....و من درحالیکه سعی در حفظ تعادل بهم ریخته روحی و روانیم در ومواجه با بدترین موجودات عالم در قلمرو درمان باسم بچه داشتم و در دلم کنار خم چپ طحالی بالا پایین بچه رو و ایضا خودمو و بعد از شنیدن صدای پرستار خود ایشونو فحش میدادم با انداختن نیم نگاهی به سالن جوانی نازنین دست در دست همسر گرامی با نگاهی اکنده از خشم و علاقه به خود منتظر ورود دیدم....
        ....در هنگام رویت دفترچه بیمه دوچشمان سیااا...حالا یه قر بده بیا....بععلهه...ادامه برنامه...برروی نام ایران خودرو خیره ماند....سریع دست رابه سمت گریبان جوان دراز نموده و گفتم زود اطلاعات رو بپاش رو دایره....این جوان ضمن ابراز رضایت از روند رو به بهبود تولید(انگار کارخونه مال باباش بود)کفت الان 2-3 شیفت بروبچ خودرو ساز با عشق و علاقه ای مثال زدنی در حال ساخت فرقونهای تولید وطنی و ملی میباشند....
        ...خواستم به شنیدن این چند کلام بسنده کنم و با گفتن اینکه من هم سهامدار خودرویی هستم برو سهم بخر برم سراغ نوشتن یه 10 -15 تا امپور(بقول برو بچ)و انپور(بجان خودم اگر دروغ بگم...مریضا میگن)...از جمله پیلی سیلی(پنی سیلین)/:.tonguesmiley:./....بجنگ جیبش برم که گفت اتفاقا منهم تو راهبرد کار میکنم که متوجه شدم این اسیر جنگی اطلاعات ذی قیمتی در اختیار داره....سریع به گوانتانامو منتقلش کرده و تحت شکنجه این اطلاعات ذی قیمت رو ازش گرفتم....
        ....سبد سهام دکتر کنی هنوز و همچنان پره از سهامای با دید بلند مدتی....میگفت با کمک من و بچه ها دکتر تحلیل روارایه اد و به خوبی اشاره به قله 89 هزار واحد کرد....فقط یه تکته نگران کننده اینجا اشاره شد که دکتر به بچه ها گفته اگر تا اخر هفته برنگرده باید به 78-79 هزار واحد فکر کرد...حالا بشینیم فکر کنیم....
        [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

        نظر

        • مهربان
          عضو فعال
          • Mar 2011
          • 1675

          #3724
          پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

          سبد سهام بنده متشکل از...زامیاد...پکرمان.....جم....دونیم وارو....یه وارو پا باز....منظورم پتروشیمیه جمه..../:.negaran.:/....اخابر....شلعاب.....دتولید....فراور.....با چند تا خوردو ریز دیگه.....
          ////.....این زامیاد از بس بین بالاو پایین رفتن دل دل کرد اخرشم ریخت....خوب بگو بی شعور چی میشد بالا میرفتی...ضایع....البته گزارش بدی نداده.....دیگه قمار باز پاک باخته نگه به..مم چی بگه....
          ...والا من از جم انتظار بیشتری داشتم...حقیقتا هم داشت خوب بازی میکرد تا این شیکم دریده های مجلسی خواب نما شدن....اخه بگو پول حقوقتو بگیر برو رد کارت تورو چه به این فضولیا....اخابرم که بماند....الان باید حمیدو فحش بدم حیف که رفیقیم...مندی رو فحش میدم.....
          [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

          نظر

          • مندی
            عضو فعال
            • Oct 2011
            • 522

            #3725
            راه نجات بورس

            در اصل توسط ارزو پست شده است View Post
            مندی عزیز
            دکتر مهربون عزیز
            دتولیدشش بسشه
            باید بهش دلداری داد
            هههیییییییییییییی ..... دیدی خاهر آخرش چی شد ..بازم میخای این نفله رو دلداری بدی ...#:-S

            تهنا راه مثبت شدن بازار اینه که بیای کمک هم دست و بالشو ببندیم یه کمربند انفجاری پر از تی ان تی دور شیکمش ببندیم وسط تالار حافظ منفجرش کنیم

            نکنه خون این لندهور بپاشه رو تابلوی معاملات ورق برگرده ...:D
            دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ..... ای هیچ تر از هیچ ، تو بر هیچ مپیچ

            نظر

            • مهربان
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 1675

              #3726
              پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

              ....شلام مندی..../:.tonguesmiley:./
              ....بلو بچ چطول مطولید..../:.negaran.://:.tonguesmiley:./.....
              ....عشقوولییهه بازااررر شقد....
              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

              نظر

              • مهربان
                عضو فعال
                • Mar 2011
                • 1675

                #3727
                پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                ......در این برهه از زمان حداقل به این موضوع بسنده کنید که روزی روزگاری در دور دستها وقتی نوه های عزیز رو بدور خود جمع میکنید و مشغول ریختن چایی از سماور براشون هستید..(اگر معتاد نشده باشید)....میتونید با غرور بهشون بگید....در اون ریزش یزرگ بازار بسمت شاخص 60000...منهم بودم....(این قسمت اخرو اهنگین و با صدایی پدرگونه و تاثیر گذار باید بگید).....
                ...خیلی از ادبا و فلاسفه بزرگ در این مواقع از یه کلمه خیلی جالب استفاده میکنند که بخوای جمعو جورش کنیدو بگید میشه....کمی از ماتحت باز شدیم..../:.weirdsmiley.:/
                [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                نظر

                • مهربان
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1675

                  #3728
                  پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                  ...بیخیال بابا اخماتونو وا کنید دهنتون سرویس شده که شده.....الان خبر دارم یه دوجین تکنیکی و فاندا کار سرم به مغز سرشون وصله بستری شدن....بیخیال دنیا دوروزه....شاخصم که همچین راه دور نمیره یه 6-7 هزار تا دیگه بریزه میرسه ب ه75 هزار یه پول بک تا 78000 تاداره بعد ایشالا میره به سمت 65 هزار خیره ...شب عیدو عمه منم بیمارستان بستریه فحش ندید...وآماااا....
                  ...بزاریید یه مطلب بزارم یخورده دور هم بخندیم.....به ریختت بخند کی گفت تو بخندی..../:.nono.:/
                  ....آقا ما شبا که میخوایم بیایم خونه داستانی داریم....از اون جهت که فاصله محل کار تا منزل مبارک 60-70 کیلومتره یعنی تایم رسیدن برابره با زمانی که همه اماده میشن نماز شب بخونن....(قطعا به ریختو قیافه شماها نمیخوره به خودتون نگیرید)....دیشب با کلی بارو بندیل وارد خونه شدم....معمولا یه چراغ جلو راهرو روشنه...نمیدونم کدوم یک از عزیزان خدوم ساختمان زحمت کشیده بود اینو خاموش کرده بود....اقا ما این کلیدو دراورده بودیم کرده بودیم تو میپیچوندیم....مگه قفل پیدا میشد....هی تقلا هی گرما بالا میرفت گر گرفته بودم اعصابم داشت به هم میریخت....ساعت 3 همه همسایه ها هم چسان فیسانی من سعی میکردم در نهایت سکوت و پنهان کاری مثل هواپیمای شبح فعالیتو مخفیانه ادامه بدم...یواش یواش صدای نچ نچ من تو راهرو که لامصب مثل دره 5 هزار متری هر صدایی رو 20 برابر انعکاس میده میپیچه....خدایا....بر روح و پدر هر کس...ولش کن....کم کم ساکو کیفا میافتاد مثل این میمونست که اجر میندازی تو چاه....بعد از اینکه یه دور اموات نگهبان و سرایدارو همه اعضای ساختمان رو چرخوندم خودم ارواح طیبه عزیزان به کمک امدن در باز شد....حالا رفتیم تو....نمیدونم کی چراغ پاگردو خاموش کرده....حالا من با 4 تا چشم...حالا کاری ندارم که چشا شهلاست....البته شنیدم میترا هم گفتن...تو اون تاریکی راه اتاقو از کجا باید پیدا کرد....به کجا باید رسید...به کجا باید رسید.....اول گفتم بزار انتحاری و مصمم برم جلو قدم سوم کاناپه رفت تو شیکمم روش دولا افتادم یه آخ جگر سوزی کشیدم که با یه زهر مار مشتی از طرف سرفرماندهی مورد استقبال و پذیرش رسمی قرار گرفت...
                  ....یزیدتو....این میز اپن اشپزخونه یه پیشروی ناهنجاری به سمت داخل حال کرده.....بارها عرض کرده بودم خواهشا یه فکر برا این بکنید....داشتم میرفتم جلو خدا شمارو جابی من بزاره بجان هر چی تحلیلگر اگر دروغ بگم .این زبانه برامده منشعبه منفجره خورد به گوشه رونم....یعنی تا جگر سفید منو سوزوندش....از شدت درد ناخود اگاه رو زمین نشستم...میخواستم گریه کنم...یه 3 تومن کارت به کارت کن فضا خیلی احساسیه.....خلاصه سینه خیز خودمو کشوندم طرف اتاق...با کارد زمینو وارسی میکردم که کسی مین گوجه ای کار نزاشته باشه....
                  ...آقا اگر کسی از اینجا به رضا حیدری دسترسی داره بگه بابا خفه امون کردی با این تحلیلای تخمی و نیم بندت هی اصلاح میکنه اصلاح میکنه.....شنیدیم خفه امون کردی بابا....ااهه...پسر خوبیه....خلاصه رسیدیم به اتاق...حالا قسمت دوم ماجرا....مندس و مراد و ممد وساسان و ساتیرو علی نصیری و بقیه دوستان به فداتون....
                  [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                  نظر

                  • david86
                    عضو عادی
                    • Aug 2011
                    • 34

                    #3729
                    پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                    سلام

                    چقدر این تیریپ نوشته ها برام آشناست .

                    نظر

                    • مهربان
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 1675

                      #3730
                      پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                      ...با وضعیت امروز بازار بنظر میاد همه امون داریم میریم بسمت یه جای خوش ابو هوا که خودتون بهتر از من میدونید....بخصوص میکن تو این فصل خیلی میچسبه.....فقط میترسم که قرار باشه همه سهامای بازار بخوان بسمت پی بر ای 5-6 واقعی حرکت کنن.....نینوایی میشه ....
                      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                      نظر

                      • ارزو
                        عضو عادی
                        • May 2012
                        • 272

                        #3731
                        پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                        سلام
                        بر صاحب تاپيك و ساير دوستان
                        ارادت
                        با انكه توي بازار بيش ار 10 روز نقد شدم
                        و ديروز روي خريد و فروش وپاسار حدود 2% ضرر رو دست گذاشت
                        ديگه با خودم گفتم
                        انلاين فعلا تعطيل
                        ولي سايتtsetmcاونهم قديمش را كمي رويت كنم
                        ولي
                        مني كه توي اين بازار ضرر روزانه برام كنتور نمي دازه
                        ولي دم هماتون گرما
                        كه دل بزرگي داريد
                        من اگر بود
                        سكته كامل اگر نزده بودم
                        ناقص با يك طرف بدن بي حسي را حتما ديگه داشتم
                        چه بازاريه
                        ديروز وپاسار با 7 ميليون معامله 14 ميليون صف شد
                        اخر وقت داشت روي صفر تابلو منفي ميشد
                        دكتر جان
                        اين اسم قرص زير زبوني چيه؟:x
                        ممنونم

                        نظر

                        • گیلان
                          عضو فعال
                          • Jul 2011
                          • 2178

                          #3732
                          پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                          در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                          ...با وضعیت امروز بازار بنظر میاد همه امون داریم میریم بسمت یه جای خوش ابو هوا که خودتون بهتر از من میدونید....بخصوص میکن تو این فصل خیلی میچسبه.....فقط میترسم که قرار باشه همه سهامای بازار بخوان بسمت پی بر ای 5-6 واقعی حرکت کنن.....نینوایی میشه ....
                          سلام دکتر !
                          آره... تم ه این روزها جر خوردنه
                          درد و بلام بخوره تو فرق علیرضا کاشانی
                          .
                          ارادتمند پژمان
                          آخرین ویرایش توسط گیلان؛ 2014/01/23, 00:25.
                          هیچ تمدنی از بیرون مغلوب نخواهد شد , مگر آنکه از درون نابود شده باشد !...ویل دورانت

                          نظر

                          • موی عاقل
                            عضو فعال
                            • Sep 2013
                            • 875

                            #3733
                            پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                            در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                            ..
                            ...آقا اگر کسی از اینجا به رضا حیدری دسترسی داره بگه بابا خفه امون کردی با این تحلیلای تخمی و نیم بندت هی اصلاح میکنه اصلاح میکنه.....شنیدیم خفه امون کردی بابا....ااهه...پسر خوبیه.......
                            سلام دکی

                            این رضا حیدری رفته قاطی مرغها فعلا خودش داره اصلاح میکنه/:.yead.:/
                            أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

                            نظر

                            • مهربان
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 1675

                              #3734
                              پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان

                              در اصل توسط موی عاقل پست شده است View Post
                              سلام دکی

                              این رضا حیدری رفته قاطی مرغها فعلا خودش داره اصلاح میکنه/:.yead.:/
                              ...بگیریدش ....نزارید در بره....آره بله...همین اقارو میگم....بیاریدش جلوی دوربین...(با پس زمینه پرچم داعش و 6 نفر نقابدار...والبته کارد سلاخی در دستان من/:.ohno-smiley.:/)....بعد شما بگید این تاپیک تحلیلی نیست....بعد شما بگید که این تاپیک صرفا گل و بوته زاره و قناری و پرستو توش به جابجایی میپردازند و من در اسارت مشتی حوری و پری از خدا بیخبر گرفتار شدم...پس این آقا چیه...اینجا چی کار میکنه...همه میشناسنش...موی عاقل....البته به نظر من با توجه به حجمی که داره بیشتر به چل گیس عاقل میخوره...
                              ...من از موی عاقل عزیز تقاضا میکنم برای مشروعیت بخشیدن به این تاپیک پر بار و دوست داشتنی و انتی سفته بازیسم و تحلیلگریسم یه مصاحبه ای با یکی از شبکه های معتبر و موثق بین المللی انجام بدن..
                              ...به رضا بگو بابا ...نه چیزی نگو....تا ساعاتی دیگه توجه شمارو به یه خاطره ناب جلب میکنم....
                              ...موی عاقل عزیز لذت میبرم از نوشت ههات و خوشحالم از حضورت....این خاک پاکی که روش قدم گذاشتی مدفن شهیدان ممد شکوف...داش مهدی...مراد نامرد....(خیلیم نامرد)...مندی (حسین فهمیده شهید تاپیک)...ساسان.....مهرداد 3 شاخ و جمع کثیری از عاشقان و جانبازان دلو دین در راه رشد اعتلای این تاپیک شهد شهادت نوشیدن و همینجا انها رو به دستان پر مهر ملایک عذاب سپردیم ....
                              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                              نظر

                              • ساسان
                                عضو فعال
                                • Aug 2011
                                • 728

                                #3735
                                پاسخ : حرکت در بازار سرمایه با مهربان


                                زیرکی یک ایرانی
                                سازمان بهداشت جهانی برای آزمایش یک واکسن خطرناک وجدید احتیاج یه داوطلب داشت. از میان مراجعین فقط سه نفر واجد شرایط اعلام شدند:

                                یک آلمانی ،یک فرانسوی و یک ایرانی قرار شد با تک تک آنان مصاحبه شود برای انتخاب نهایی مصاحبه از آلمانی پرسید: برای اینکار چقدر پول میخواهید؟

                                او گفت من صد هزار دلار، این را میدهم به زنم که اگر از این واکسن مردم یا فلج شدم، زنم بی پول نماند.

                                مصاحبه گر او را مرخص کرد وهمین سوال را از فرانسوی نمود.

                                او گفت من دویست هزار دلار میگیرم، صدهزار تا برای زنم و صد هزار تا برای معشوقه ام.

                                وفتی او هم رفت، ایرانی گفت من سیصد هزار دلار می خواهم.

                                صد هزار برای خودم

                                صد هزار تا هم حق حساب شما

                                صد هزار تاش هم میدیم به آلمانی که واکسن را بهش بزنیم
                                !
                                تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

                                نظر

                                در حال کار...
                                X