تکنیکال ( بهرام و رفقا )

Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • بهرام نامدار
    عضو فعال
    • Oct 2020
    • 9392

    #11986
    پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

    در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
    درود بر babak3755 ...

    قبل از پاسخ به سوال شما , سکوت بیش از 5 ساله ی شما در سایت بورسی برایم جالب بود و دانستن علت این سکوت طولانی مدت هم می تواند حالب تر باشد ...

    خدمت شما عرض کنم , سیکل اول از 1369 شروع شد تا 1383 ( 14 سال )

    سیکل دوم از 1387 شروع شد تا 1399 ( 12 سال )

    دقیق تر بخواهیم بیان کنیم , متوسط زمان هر 5 موجی اصلی در بورس تهران حدود 13 سال زمان برده است ...

    یعنی در 30 سال گذشته 2 موج اصلی 5 موجی در شاخص کل به اتمام رسیده است ...

    توضیحات تکمیلی در تصویر ....


    در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
    سلام ...

    به نظرم موج 5 اصلی و بزرگ در تابستان خاتمه یافت
    ( در ایران برخلاف کشورهای پیشرفته , موج 5 را عموم مردم می سازند , به همین علت بزرگترین موج در ایران موج 5 است ... ))

    امواج اصلاحی می تواند 3 تا 4 سال ادامه داشته باشد ( در صورت توافق و بازگشت به برجام )

    اگر توافقی صورت نگیرد , موج 1 اصلی از سوپرموج دیگری آغاز خواهد شد که سوخت این موج دلار 65,000 تومانی خواهد بود ...



    تحلیل تکنیکال دلار و هدف 65,000 تومانی ( در صورت عدم توافق )






    ۳ سال از تحلیل فوق گذشت...

    دلار بیخ گوش ۶۵،۰۰۰ تومان ...

    همیشه سوخت صعود بورس دلار بوده ...

    با دلار ۶۵،۰۰۰ تومانی فصل رشدهای چندصددرصدی فرا میرسه ...

    عقب ماندگی بزرگی در سهام وجود داره...

    خودم با اعتبار ۱۰۰ درصدی فول سهم شده ام و حتی بیشتر ...

    هر دارایی به شدت ارزان شده ( مال مفت )روی زمین باقی نخواهد ماند ...

    سوخت سوپر سایکل جدید ، دلار ۶۵،۰۰۰ تومانی است ....
    .

    نظر

    • بهرام نامدار
      عضو فعال
      • Oct 2020
      • 9392

      #11987
      پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

      ازش پرسیدم کدوم مهمتره؟
      مسیرِ سفر؟ یا مقصد؟
      گفت: همراهانت...
      بذارید یه حقیقتی رو براتون روشن کنم، مقصدی وجود نداره همش مسيره، و توی این مسیر مهمترین چیز همراهانت هستن...
      .

      نظر

      • بهرام نامدار
        عضو فعال
        • Oct 2020
        • 9392

        #11988
        پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

        ولتر" فیلسوفی بود که می گویند همیشه لبخند برلب داشت واز همین رو بسیاری از دوستانش به او لقب "فیلسوفِ خندان" را داده بودند.


        ولتر افزون برنگره های جذایی که در حوزه ی فلسفه از خود به یاد گار گذاشته، در مورد اثبات وجود خداوند توجیه شگفت فلسفی دارد. او می گوید:" طبعیت کتاب بزرگی برای اثبات وجود خداوند است؛ زیرا این طبعیت است که بزرگی خدا را می نمایاند" ؛ یعنی شکوهی که در خلقت موجود است به روشنی می رساند که این همه شکوه وجلال در فرآیند خلقت توسط پروردگار شکل گرفته است.
        او در ادامه می افزاید: " وقتی تقلید از پرده ی رنگین طبیعت را زاده ی مغز هوشمندی می دانیم، آیا می شود گفت این پرده ی رنگین اصیل (طبیعت) بر حسب تصادف واتفاق پیدا شده است .
        بی گمان این اشاره ی ولتر برخلاف نگره ی فلاسفه ی مادی گرااست که پیدایی طبیعت وجهان مادی را زاده ی تعاملات مادی وبرحسب تصادف می دانند.
        ولتر از یک نگاه برخلاف اندیشه های زهرآگین "ماکیاول" قرار دارد و در واقع فیلسوفی است که همواره می کوشد، اندیشه ی آزادی، برد باری، عدم سود جویی، اعتماد به خود وصلح را میان مردم ترویج کند.

        «تصور می‌کنم اگر کسی روزی یک ربع ساعت فقط در فکر زندگی خود باشد و بیندیشد که آن را اصلاح کند، هرماه زندگی او بهتر از ماه قبل خواهد شد.»

        ولتر ، بورژوازی فرانسه را کوچک و بی تأثیر، اشراف را انگل و فاسد، مردم عادی را به عنوان نادان و خرافی، و کلیسا را نیروی ظالمانه و ایستا که تنها در مناسبت با تعدیل کردن درنده خویی پادشاهان مفیداند، گرچه اغلب اوقات غارتگرند، ارزیابی می کرد. او دموکراسی را بخاطر تبلیغ حماقت توده ها سرزنش می کرد. او به پادشاه خردمند در تغییر دادن وضعیت بیشتر اعتقاد داشت، این را می توان از نامه های ارسالی به فردریک کبیر درک کرد.
        .

        نظر

        • بهرام نامدار
          عضو فعال
          • Oct 2020
          • 9392

          #11989
          پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

          ولتر در سال ۱۷۱۵ اشعاری بر ضد فیلیپ دوم از خاندان اورلئان سرود که باعث زندانی شدن او در باستیل شد. در ایام زندان نام مستعار ولتر را برای خود برگزید. مدت یازده ماه در زندان بود اما با تلاش دوستان و هوادارانش رهایی یافت. در زندان به قدری ضعیف شده بود، که دیگر به آدم شباهت نداشت، در عین حال از استحکام و مقاومت روحی برخوردار بود.پس از مدتی سلامت خود را بازیافت و بی‌پرواتر از گذشته به جنگ مخالفان آزادی و بیداری حرکت کرد. حکام فرانسه نیز به او اهانت کردند و حتی تا آنجا پیشروی کردند که به وی تهمت بدبینی زدند و اوباش را به جان وی انداختند. در همین زمان، آدریان لوکورور - هنرپیشه معروف تئاتر - در بستر مرگ آرمید. به سنت مسیحیان، کشیشی را به بالین وی آوردند، اما کشیش برخلاف آئین عیسی مسیح با این‌که خود را نماینده خدای رحمان و رحیم تصور می‌کرد، نه‌تنها از این بانوی هنرمند دلجویی نکرد، بلکه با غرور خشونت‌آمیزی، هنرپیشگی را حرفه‌ای ننگین شمرد و از او استغفار خواست. وقتی با افکار او مواجه شد، با خشم او را ترک کرد و به تحریک کلیسا، پلیس از دفن او خوداری کرد و جسدش را با آهک و زباله سوزاندند و بر گرمی بازار کلیسا افزودند. ولتر که خود شاهد این رویداد بود، چون یک‌پاره آتش شد. بر حکومت و کلیسا این دو متحد قدیمی حمله‌ور شد و خطاب به مردم گفت: «کسی که می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه خدا تو را لعن خواهد کرد، به کسی می‌ماند که به من می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت.» حکم‌رانان فرانسه که نتوانستند گفتار نیش‌دار ولتر را تحمل کنند، او را برای بار دوم زندانی کردند و سپس از خاک فرانسه بیرون راندند. ولتر در سال ۱۷۲۶م رهسپار انگلیس شد .
          .

          نظر

          • بهرام نامدار
            عضو فعال
            • Oct 2020
            • 9392

            #11990
            پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

            در سال ١٧٥٥ یکی از بدترین فجایع طبیعی قرن هجدهم رخ داد ؛ زمین لرزهٔ لیسبون که بیش از بیست هزار نفر را در جا به کام مرگ کشید. این شهر پرتقالی نه تنها بر اثر زمین لرزه ،بلکه به علت سونامی متعاقب آن و سپس آتشی که روزها زبانه میکشید نابود شد.این رنج و نیستی باعث تزلزل ایمان ولتر به خدا شد.او نمی توانست درک کند چطور اتفاقی نظیر این ممکن است جزئی از طرحی بزرگتر در عالم هستی باشد .او مقیاس این درد و رنج را درک نمیکرد.چرا خدایی خوب و عادل باید اجازه رخ دادن چنین اتفاقی را بدهد؟ این موضوع را هم درک نمیکرد که چرا لیسبون باید هدف چنین حادثه ای باشد؟ چرا آنجا و نه جای دیگری ؟! تفکر در مورد این مسائل ،پایه های ایمان او را سست تر از پیش کرد.
            در سال ۱۷۶۲م، کاتولیک‌های متعصب شهر فرانسوی تولوز، به‌مناسبت قتل ۴۰۰۰ نفر به‌نام مرتد، جشن گرفتند و شایعه شد در این روز یک جوان پروتستان به‌دلیل کاتولیک شدن به‌وسیله پدر خود (ژان کالاس)کشته شده و کلیسا و حکومت مداخله کردند و پدر او را کشته و خانواده او را هم مورد آزار و اذیت قرار داده بودند. خبر این فاجعه دردناک، ولتر عدالت‌پرست را آنچنان برآشفته کرد که با تمام قدرت به کلیسا و دربار فرانسه حمله کرد، به‌راستی وجدان اروپا را بیدار کرد. بر اثر مبارزه خستگی‌ناپذیر او و به دستور پادشاه فرانسه، پرونده قتل جوان بار دیگر به جریان افتاد و بی‌گناهی خانواده را اعلام کردند. پس از این حادثه، ولتر جان‌پناه ستمدیدگان اروپای خرافات‌زده شد و همواره در پاسداری حقوق انسانی اروپائیان تلاش می‌کرد. ولتر در سال ۱۷۷۷م راهی فرانسه شد. در مرز فرانسه از بیم این‌که نوشته‌های ولتر به فرانسه نرسد، همه کالسکه‌ها و وسائل او را از جمله کالسکه خود او را مورد بازرسی قرار دادند، اما ولتر به‌طور مختصر توضیح داد که: «غیر از خود من. چیز دیگری که قاچاق به‌حساب بیاید، وجود ندارد!» حرمت بین‌المللی ولتر مانع شد که حکومت فرانسه او را تعقیب کند، بنابراین مردم فرانسه توانستند آزادانه از ولتر استقبال کنند.
            .

            نظر

            • بهرام نامدار
              عضو فعال
              • Oct 2020
              • 9392

              #11991
              پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

              بی شک مهم ترین اثری که در دنیای امروز ، ولتر را بدان می شناسند رمان "کاندید"(ساده دل) است . این کتاب که یک رمان کوتاه فلسفی است درواقع دیدگاه خوشبینانه بشر به جهان را که توسط کسانی چون الکساندر پوپ و لایب نیتس تبلیغ میشد ( مبنی بر اینکه دنیا بهترین جهانِ ممکن برای زندگی کردن است که خداوند میتوانسته بیافریند) به تمسخر میگیرد.زیرکی او در این بود که نام خود را از عناوین کتاب حذف کرد ، والّا قطعاً بار دیگر به دلیل تمسخر باورهای دینی زندانی میشد.
              برخلاف سایر فلاسفه که اکثراً در فقر میزیستند ، او ثروتمند بود.در جوانی عضو سندیکایی بود که با پی بردن به نقطه ضعفی در بخت آزمایی دولتی ، تمام بلیت های آن را خرید و صاحب ثروت زیادی شد.

              ولتر همانند بیشتر اندیشمندان عصر روشنگری، ولتر، با دلایل عقلائی ،و نه دیانت مبتنی بر تعالیم مسیح که اجرای آن بر دوش کلیسا بود، به خدا باور داشت، از این رو، وی‌دئیست به حساب می آمد. وی بر آن نبود که ایمان مطلق برای اعتقاد به خداوند، ضروریست. ولتر چنین می نگارد: "ایمان چیست؟ باور بدان است که کدام یک، بدیهی است؟ خیر. در ذهن من کاملاً بدیهی است که هستی ضروری، ذاتی، ابدی و هوشمندی موجود است. این موضوع ایمان نیست؛ بلکه موضوع عقل است." اما بیشتر او را به دلیل مخالفت با کلیسای کاتولیک آته‌ئیست، یعنی ناباور به خدا قلمداد کرده اند. قائلان به این باور گفته ای از ولتر را که "اگر خدایی هم نمی‌بود، می بایست او را ساخت" مبنای کار قرار داده اند، اما با اندکی التفات به نامه ها و نوشته های ولتر می توان احساسات راستین وی را در باب خدا مشاهده کرد.
              .

              نظر

              • بهرام نامدار
                عضو فعال
                • Oct 2020
                • 9392

                #11992
                پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                اگر لازم است کسی را متقاعد کنید که دوست‌تان داشته باشد، هرگز شما را دوست نخواهد داشت.
                اگر لازم است به کسی باج بدهید تا به شما احترام بگذارد، هرگز به شما احترام نخواهد گذاشت.
                اگر لازم است کسی را متقاعد کنید تا به شما اعتماد کند، در حقیقت هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد.

                باارزش‌ترین و مهم‌ترین چیزها در زندگی، ذاتاً ماهیتی غیرمعاملاتی دارند و تلاش برای مذاکره سرِ آنها بلافاصله نابودشان می‌کند.

                نمی‌توانید برای رسیدن به خوشبختی توطئه‌چینی کنید؛ غیرممکن است ...


                ( مارک منسن )
                .

                نظر

                • بهرام نامدار
                  عضو فعال
                  • Oct 2020
                  • 9392

                  #11993
                  پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                  ✍️. مصطفی معین

                  ? "سقوط پزشکی ایران در آینده نزدیک!"

                  این هشداری بود که چند ماه قبل در همین صفحه تلگرام و در مصاحبه‌های متعدد با مطبوعات دادم و هرچند که انتظار گوش شنوا، دل بیدار، دلسوزی و درک اهمیت این فاجعه را در مسئولان مربوط نداشتم و ندارم!

                  ?من دلائل اصلی در پیش‌بینی سقوط پزشکی کشور را در موارد زیر خلاصه کرده‌ام:
                  ۱-سوءمدیریت مزمن در وزارت بهداشت،
                  ۲-عدم سرمایه‌گذاری در سلامت مردم به عنوان اولین اولویت کشور،
                  ۳-سیاست‌گذاری غیر علمی شورایعالی انقلاب فرهنگی(سهمیه‌بندی پذیرش دانشجو، بورسیه‌های قلابی، برخورد حذفی با استادان..!)،
                  ۴-مشکلات حاد معیشتی کادرهای پزشکی و بویژه شرایط کاری دشوار دستیاران تخصصی،
                  ۵-ترویج شبه‌علم و خرافه به‌عنوان طب اسلامی و... در صداوسیما و توسط مسئولان و درواقع تحقیر جامعه پزشکی ایران که از بالاترین مقبولیت و اعتماد عمومی برخوردار است!
                  ۶-و درنتیجه مهاجرت و بلکه فرار سیل‌آسای پزشکان و پرستاران تحت تاثیر بی‌توجهی‌ها، اجحافات و قدرناشناسی‌های فوق!

                  ? و اکنون یک نمونه بارز در این فرآیند فاجعه‌بار پزشکی و انسانی در مهاجرت استاد دکتر مازیار غلامپور، فوق تخصص جراحی قلب کودکان رخ داده است که برخی از دلائل آن را ایشان ماه‌ها قبل از مهاجرت در گفت و گو با همشهری بیان داشته است:

                  《دستمزد جراحی قلب کودکان ایرانی ارزانتر از تعویض روغن و فیلتر ماشین!
                  ✔️خطر انقراض رشته جراحی قلب کودکان در ایران!
                  ? اوضاع معیشتی پزشکان در بخش دولتی نا به سامان است. من رکورددار جراحی قلب نوزادان هستم، همین حالا هم لیست انتظار جراحی‌هایم تا سال ۱۴۰۵ پر شده و نمی‌توانم کودک نیازمند جراحی غیراورژانسی را تا سال ۱۴۰۶ پذیرش کنم.
                  ⚠️ سال‌هاست که به مسئولان مختلف درباره این مسائل هشدار می‌دهیم! جراحی قلب کودک رشته سختی است و طرفدار ندارد؛ به همین دلیل این میزان بیمار را جوابگو نیستیم!
                  ? همین حالا نمی‌توانم به پزشکان جوان بگویم که وارد این حوزه شوند؛ چون به‌طور کامل از سختی‌های آن آگاه هستند و شرایط را قبول نمی‌کنند!
                  ⚠️ بعد از گذشت این همه سال اگر قرار باشد هزینه دستمزد کارش به اندازه یک تعمیر فیلتر و تعویض روغن خودرو نباشد، چرا باید انتظار افزایش متقاضی را داشت؟!
                  ?مشابه همین عمل در بخش خصوصی ۲۰۰ میلیون تومان دستمزد دارد، اما یک درصد این مبلغ را هم در بخش دولتی به ما نمی‌دهند!》
                  .

                  نظر

                  • بهرام نامدار
                    عضو فعال
                    • Oct 2020
                    • 9392

                    #11994
                    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                    عجب سیرکی است!
                    همه مان خواهیم مُرد.
                    این مساله به تنهایی
                    باید کاری کند که یکدیگر را دوست بداریم،
                    ولی نمیکند.
                    ما با چیزهای بی اهمیت و مبتذل،
                    کوچک شده ایم،
                    ترور شده ایم.
                    ما در هیچ هضم شده ایم.

                    (چارلز بوکوفسکی)
                    .

                    نظر

                    • بهرام نامدار
                      عضو فعال
                      • Oct 2020
                      • 9392

                      #11995
                      پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                      رنج ...

                      در افسانه‌ای آمده است که امپراطور چین همۀ مُورّخان روزگار خود را جمع کرد و گفت، می‌خواهم همۀ تاریخ گذشته را برای من بنویسید تا وقتی آن را می‌خوانم از هرچه در تاریخ رخ داده است باخبر باشم. آنها ۳۰سال مهلت خواستند تا چنین تاریخی بنویسند. بعد از ۳۰سال خبر دادند که به اندازۀ ۱۰۰بار شتر کتاب نوشته شده است که می‌خواهند آنها را پیش شما بیاورند. ایشان گفت، وقت ندارم صد بار شتر کتاب بخوانم. به مُورّخان بگویید بروند و کتاب‌ها را خلاصه کنند. ۱۰سال دیگر به آنها فرصت داد تا آن کتاب‌ها را خلاصه‌ترکنند. گفتند ۱۰بار شتر کتاب آماده شده است. گفت بفرستید تا آن را خلاصه‌تر کنند. رفتند و سال‌ها بعد برگشتند. یک بار شتر کتاب آماده کرده بودند. باز هم گفت وقت و فراغت بال ندارم که همۀ آنها را بخوانم. به همین ترتیب باز هم آن را خلاصه‌تر کردند. بعد از مدّت‌های مدید وقتی امپراطور در بستر احتضار بود به یاد آورد که مُورّخان هنوز تاریخ را گزارش نداده‌اند. گفت بگویید مُورّخان بیایند. یک مُورّخ آمد و گفت من به نمایندگی همۀ مُورّخان آمده‌ام. امپراطور گفت؛ می‌دانی که..
                      ..امپراطور گفت؛ می‌دانی که در آخرین لحظات زندگی خود هستم و فرصت ندارم کل تاریخ بشر را بخوانم. کل تاریخ بشر را در یک جمله بگو تا ببینم که بالاخره چه گذشته است. آن مُورّخ گفت، ای امپراطور! به نظر می‌آید که کل تاریخ بشر را می‌توان چنین خلاصه کرد:

                      “آمدند،
                      رنج بردند،
                      و رفتند..”
                      .

                      نظر

                      • بهرام خان حانان
                        ستاره‌دار(4)
                        • Sep 2020
                        • 778

                        #11996
                        پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                        تکنیکال سکه ...

                        هدف : ۴۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان

                        انصافا سهام مفت اندر مفت شده ...

                        البت از معجزات پریزیدنت رئیسی و تیم اعجوبه ی اقتصادی اش هست !!






                        نظر

                        • بهرام خان حانان
                          ستاره‌دار(4)
                          • Sep 2020
                          • 778

                          #11997
                          پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                          در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                          درود بهرام خان
                          ( تا وقتی که هسی زیادی نیسی )

                          اما بشر محکوم است به آزادی ؟ (نه رد می کنم نه قبول ! بیا صحبت کنیم )


                          کدوم آزادی ؟
                          کدوم حکم ؟


                          بشر، این بشری که من دیدم ، چیزی بجز تجربه های زیسته ای که خودش هم درش نقشی نداشته نیست ! کدوم آزادی کدوم انتخاب ؟

                          آخه کیه که بگه من چیز بدتر را می خوام ؟ ( البته زبل خان هایی هستن که چیزهایی میدونن که بقیه نمی دونن و بظاهر بدتره ولی رانت اطلاعاتی دارن که ... )


                          هیچکس چیز بد نمی خواد

                          پس این بد ها چی هستن ؟


                          اصلا یک سبد گوجه داریم ، 20 درصدش عالیه 50 درصدش قابل خوردن 30 درصدش هم اشغال ، همه هم که آزاد ! همه هم که گوجه خوب ها رو می خوان !!!! آزادی چی چی !

                          ==========

                          نمی دونم اهل گیم و بازی رایانه ای هستی یا نه

                          کارکتر شما در جهان باز ! ویدیو گیم ! چی داره ؟
                          1-حرکت به جهت های مختلف
                          2- اسلحه !
                          3- تارگت ! هرچیزی که قابل شلیک باشه

                          همین و همین و فقط همین

                          شما از کدام ازادی صحبت می کنی ؟ البته با جناب پورنیکدست صحبت می کردم ، معتقد بودن که بالاخره در حد یک اپسیلون ازادی و حق انتخاب وجود داره ! بالاخره یک دکمه ای هست که میشه زد یا نزد !

                          البته بنظرم درست نیست این کلام ، حداقل در ویدیو گیم ها ، تا دکمه رو فشار ندی ( انتخاب نکنی ) زمان حرکت نمیکنه !

                          دنیای واقعی هم همینه ! بهرحال شما مجازا از طبیعت نیسی ، نیازهای بیولوژیکی داری که مجبورت می کنند دکمه را فشار بدی ! حتی اگر نخوای ! چون فشار ندی زمان حرکت نمیکنه

                          برگردیم سر بحث خودمون

                          ==============

                          آدمیزاد یا همین بشر ، تماما تجربه زیسته است ، تجربیاتی که خودش در ان هیچ نقشی نداشته

                          چهارتا جهت حرکتی یک اسلحه و تعدادی تارگت ! عملا هیچکاری بجز استفاده از ااسلحه وجود نداره

                          آزادی وجود نداره که بره یک گوشه بشینه ، گل بفروشه


                          شما چیزهایی هسی که ، سرنوشت سر مسیرت قرار داده ! فقط چیزهایی را می دونی که سرنوشت اجازه داده بدونی ، همین و اندازه ات ( اندازمون ) دقیقا به همین میزان اطلاعات و آگاهی هایی است که می دانیم (سرنوشت گذاشته تو جیبمون )


                          =============

                          این تا اینجا ! امیدوارم حوصله ات سر نرفته باشه ، از اینجا شاید جذاب بشه !

                          اما

                          خوب واقعیت اینه که کل متن بالا می تونه اشتباه باشه ، اگر به دنیا درون 0گوهر درون ) اعتقاد داشته باشیم


                          هرچقدر فضای بیرون خشک و بسته و محدوده ، درون آدم می تونی بزرگ و پر معنا باشه ؛ و این بزرگی ! یعنی حق انتخاب و ازادی برای اینکه می خوایم به کدوم قسمتش سفر کنیم ! سفرهای بی انتها و غیر تکراری


                          تا در باتلاق عرفان غرق نشدیم ، برگردیم بالا دوباره


                          آیا ما واقعا ارتباطی با محیط فیزیکی بیرون داریم ؟ ارتباطه در حد 5 شش تا حس هست دیگه

                          که با همین قدرت درون میشه پالس هایی که سنسورها می فرستن را به طرق مختلف تفسیر و معنا کنیم


                          مثلا از گشنگی مردن کودک فلسطینی را به فال نیک بگیریم ، درد و رنج هم وطن ها را با گوشت و پوست و استخون حس کنیم


                          یا مثال دیگه اش شخص کارتن خوابی که هزار جور درد و بدبختی داره ، تمام اون پنج سنسور محیطیش میگه درد درد درد درد درد

                          اما چند گرم مواد مخدر میزنه ، اطلاعات اون سنسور ها رو شیفت دلیلت میکنه و خوراک اطلاعاتی ( لذت ) را از مغزش میگیره ، یعنی در واقع دنیای برون هیچ و همه چیز مغز ما و پالس های الکتریکی و بعضا غدد درون و برون ریزه !


                          =========

                          سال خوبی داشته باشی بهرام خان
                          دوستت داریم با اینکه چپی
                          @};-


                          پ.ن
                          راستی خیلی وقته دوست دارم نظرت را در مورد میرزا کوچیک خان جنگلی بدونم ، فرصت نشدم بپرسم.
                          یونس معروف به میرزا کوچک در سال ۱۲۹۸ ه‍.ق (۱۲۵۹ش / ۱۸۸۰ م) در محله استاد سرای رشت متولد شد. چون پدر یونس میرزا بزرگ نام داشت، یونس از کودکی به میرزا کوچک و سپس به نام کوچک خان یا کوچک جنگلی شهرت یافت. وی در دوران کودکی و جوانی در صالح آباد رشت و مدرسه جامع و مدرسه محمودیه تهران صرف و نحو و مقدمات علوم دینی را فرا گرفت. اما حوادث کشور، مسیر افکارش را تغییر داد و به صف مجاهدان مشروطیت پیوست.در عهد پادشاهی مظفرالدین شاه که پادشاهی مریض و ناتوان بود و زمام امور کشور را به دست عین الدوله صدر اعظم خویش سپرده بود، ظلم و ستم صدر اعظم و دیگر درباریان و وقوع چند حادثه به گسترش نارضایتی عمومی کمک کرد. میرزا کوچک خان در رشت عده‌ای از روحانیون را با خود همراه کرد و گروه «مجمع روحانیون» را تشکیل داد و تدریجاً آنها را مسلح کرد.مقارن تحصن علما در سفارت عثمانی، او نیز در شه‌بندی رشت متحصن شد و به دنبال قتل آقا بالا خان سردار افخم در واقعه مشروطیت به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد و هنگامی که هجوم به تهران لازم آمد مجدداً کوچک خان به ماموریت جنگی اعزام و با اردوی خود از کرج تا تهران و در تهران تا تحصن محمدعلی شاه به سفارت روس منتهای دلیری نشان داد وی در جنگ سه روز مجاهدین با قوای استبداد مامور جبهه قزاقخانه بود.[۱]میرزا کوچک خان در شورش شاهسَوَن‌ها همراه یفرم خان و سردار اسعد به کمک ستارخان شتافت ولی به علت مریضی به تهران برگشت و با طغیان ترکمن‌ها که به تحریک شاه مخلوع روی داده بود داوطلب جنگ شد و به گمش تپه رفت. در یکی از جنگ‌ها گلوله خورد و به بادکوبه و تفلیس برده شد و پس از چند ماه مداوا و معالجه به گیلان بازگشت. برگشتنش مقارن ختم غائله محمد علی شاه در گمش تپه بود. از آنجا که به علت فعالیت‌های آزادی‌خواهانه‌اش به امر قونسول تزاری از حق اقامت در موطن محروم شده بود، به تهران آمده و بر ضد تجاوزات و بیدادگری‌های روسیه تزاری به فعالیت پرداخت.[۲]

                          نظر

                          • بهرام خان حانان
                            ستاره‌دار(4)
                            • Sep 2020
                            • 778

                            #11998
                            پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                            نوشته اصلی توسط بهرام نامدار

                            بازارساز با شکستن حمایت های 300 و 285
                            کل بازار را پایین کشید با همین سهم ...

                            همین امروز هم روی حمایت هست ...

                            خودرو ممکنه 255 را هم ببینه
                            ( کف کانال ))

                            به نظر سرو شانه ای هم تکمیل میشه روی 255

                            به قول ترامپ : ببینیم چه می شود ...









                            ظاهرا دقیق ترین تحلیل خودرو همین بود ...

                            2 الگو تکمیل شد :

                            1. سر و شانه سقف

                            2. رسیدن به کف داینامیکی کانال صعودی در 255 تومان

                            شکست 255 سیکنال بی برای کل بازار خواهد بود ...
                            ................


                            آپدیت :





                            نظر

                            • بهرام خان حانان
                              ستاره‌دار(4)
                              • Sep 2020
                              • 778

                              #11999
                              پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                              دست انداختن رستم قاسمی توسط همتی


                              دیروز رستم قاسمی وزیر راه و شهرسازی ، در توییتی به انتقادهای همتی از دولت رئیسی پاسخ داد. همتی رئیس پیشین بانک مرکزی هم امروز پاسخ او را نوشت.


                              از ۴میلیون مسکن چه خبر؟ هنوز نساخته‌اید قیمتش را گران کرده‌اید!









                              نظر

                              • بهرام نامدار
                                عضو فعال
                                • Oct 2020
                                • 9392

                                #12000
                                پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                                آنڪس ڪه بداند و بخواهد ڪه بداند،
                                خود را به بلندای سعادت برساند

                                آنڪس که بداند و بداند ڪه بداند،
                                اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

                                آنڪس ڪه بداند و نداند ڪه بداند،
                                با ڪوزه ی آب است ولی تشنه بماند!

                                آنڪس ڪه نداند و بداند ڪه نداند،
                                لنگان خرڪ خویش به مقصد برساند!

                                آنڪس ڪه نداند و بخواهد ڪه نداند،
                                جان و تن خود را زجهالت برهاند!

                                آنڪس ڪه نداند و نداند ڪه نداند،
                                در جهل مرڪب ابدالدهر بماند،

                                آنڪس که نداند و نخواهد ڪه بداند،
                                حیف است چنین جانوری زنده بماند...!



                                (ابن یمین فریومدی
                                معراج السعادت)
                                .

                                نظر

                                در حال کار...
                                X