کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
امروز سالگرد فتح تهران بدست مشروطهخواهان در سال ۱۲۸۸ شمسی بود؛ در عکس یپرمخان ارمنی و جعفرخان بختیاری از فرماندهان فتح تهران در جمع چند تن از قوای خود هستند
آنها زن زیبا را برنو مینامیدند
زن قد بلند را هم برنو مینامیدند
معلوم نبود، تفنگشان را بیشتر دوست دارند یا زنشان را
ولی هر مرد دو برنو داشت
یکی بر دوش و دیگری در آغوش.
۲۲ تیر سالروز فتح تهران و نجات مشروطه بدست قشون بختیاری.
برگ سبز دموکراسی ایران.
مردی به سرعت و چهار نعل با اسبش میتاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا میروی؟ مرد اسب سوار جواب داد، نمیدانم از اسب بپرس!
این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان میتازند، بدون اینکه بدانند به کجا میروند.
آنها زن زیبا را برنو مینامیدند
زن قد بلند را هم برنو مینامیدند
معلوم نبود، تفنگشان را بیشتر دوست دارند یا زنشان را
ولی هر مرد دو برنو داشت
یکی بر دوش و دیگری در آغوش.
۲۲ تیر سالروز فتح تهران و نجات مشروطه بدست قشون بختیاری.
برگ سبز دموکراسی ایران.
۲۲تیر روز مشروطیت گرامی باد ...
چاکریم
بهرام خان خانان بختیاری
از سردار خاله مریم هم بگو سردار مریم بختیاری» که بود؟
سردار مریم بختیاری یکی از زنانی است که تصویر او بر دیوار نگاره میدان ولیعصر تهران به نمایش درآمد. گرچه این تصویر از دیوارنگاره برداشته شد ولی همین یادآوری ما را بر آن داشت تا یادی کنیم از این شیرزن ایل بختیاری.
کد خبر:
۱۱۴۵۰۷۹
تاریخ انتشار:
۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۰
14 October 2022
به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، بیبی مریم بختیاری (زادهٔ ۱۲۵۳ منطقه بختیاری – درگذشته ۱۳۱۶ اصفهان) مشهور به سردار مریم بختیاری، نویسنده ایرانی و از زنان فعال در انقلاب مشروطه بود.
تبلیغات
خانوادۀ بیبیمریم از بانفوذترین خاندانهای ایرانی در دوره قاجار بهشمار میآمد. پدرش؛ حسینقلیخان ایلخانی (از خوانین ایل بختیاری) و برادران او؛ علیقلی خان سردار اسعد (از رهبران انقلاب مشروطه) و نجفقلی صمصامالسلطنه (دو دوره رئیسالوزرای ایران) و نیز عموزادگان وی، از رجال شناختهشده دوران قاجار و پهلوی محسوب میشدند. او مادر علیمردان خان بختیاری بود. بیبیمریم از پیشگامان مطالبات حقوق زنان و از مدافعان ملّی سرزمین ایران در خلال جنگ جهانی اول بهشمار میآمد. زندگینامه
بیبی مریم بختیاری، دختر حسینقلی خان ایلخانی در سال ۱۲۵۳ در منطقه بختیاری زاده شد. او از زنان باسواد و روشنفکر عصر خود بود، که همزمان با وقوع انقلاب مشروطه، به طرفداری از حقوق زنان برخاست. وی فنون اردوکشی نظامی و لشکر داری را از پدر و برادرانش آموخت و آموزهها را در زمان نبردهای انقلاب مشروطه؛ در فتح تهران و نیز فتح اصفهان، همچنین در جنگ جهانی اول به کار بست. وی از سرمایه مادی و معنوی خانواده خود برای تشکیل یک هنگ از سواران بختیاری، برای مبارزه با اشغالگران روس و انگلیس، در جنگ جهانی اول استفاده کرد.
فتح تهران
بیبی مریم، یکی از مشوقان اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران محسوب میشد. وی طی نامهها و تلگرافهای مختلف بین سران ایل بختیاری و سخنرانیهای مهیج، افراد ایل را جهت مبارزه با استبداد صغیر در زمان محمدعلیشاه قاجار، آماده میکرد و همواره به عنوان یکی از شخصیتهای ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بود.
بیبی مریم بختیاری، پیش از فتح تهران، مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شد و در خانه پدری حسین ثقفی، منزل کرد. به مجرد حمله سواران بختیاری به فرماندهی علیقلیخان سردار اسعد، به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود، سنگربندی کرد و با عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقهای طرفدار محمدعلیشاه، مشغول نبرد شد. در این رویداد، او شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل بختیاری و مجاهدین مشروطهخواه، افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.
انقلاب مشروطه
منزل بیبی مریم، پناهگاه بسیاری از آزادیخواهان عصر مشروطه بود. به طوری که هنگام فتح اصفهان، توسط روسها در جنگ جهانی اول، فن کاردف؛ کاردار سفارت آلمان، به خانه بیبی مریم بختیاری پناه برد و مدت ۳ ماه و نیم در پناه او بود. کاردف پس از شکست بختیاریها از روسها و کشته شدن ۵۸ نفر از سواران بختیاری، راهی کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت.
به پاس حمایتهای بیبی مریم از کاردار سفارت آلمان در خلال جنگ جهانی اول، ویلهلم دوم (امپراتور آلمان) کمان تمثال میناکاری و الماسنشان و نیز صلیب آهنین، که در آن هنگام، مهمترین نشان امپراتوری آلمان بود، را برای او ارسال کرد.
جریان مبارزات سردار مریم بختیاری با بریتانیاییها در طی قرارداد ۱۹۱۹ و نیز کودتای ۱۲۹۹ همچنان ادامه یافت، به طوری که محمد مصدق، حاکم وقت فارس، در زمان کودتای ۱۲۹۹، پس از مخالفت و عزل از اصفهان، راهی منطقه بختیاری شد و مدتها مهمان بیبی مریم بود.
محمدابراهیم باستانی پاریزی؛ از مورخان معاصر، در خصوص بیبی مریم مینویسد:
در این کوهستان زنی میزیسته که برابر ۱۰۰ مرد، در سرنوشت تاریخ معاصر ایران دخیل بودهاست. منظورم بیبی مریم بختیاری است، که وقتی در جنگ بینالملل اول، ایرانیان وطنخواه ابتدا از اولتیماتوم روس و بعد از هجوم انگلیسیها، ناچار به مهاجرت و آواره کوهستان شدند، این زنِ نامدار، همه آنان را پناه داد.
روزنامه خاطرات
بیبیمریم زنی باسواد و روشنفکر بود و از معدود زنان زمان خویش بود، که حوادث عصر خویش را مینوشت. کتاب خاطرات بیبیمریم سالها پس از درگذشتش، منتشر شد، که در آن دربارهٔ دوران کودکی و نوجوانی، شرح زندگی و حوادث سیاسی تا پایان دوره مشروطیت را نوشتهاست. خاطرات، به قلمی ساده و روان، از سال ۱۲۹۶ هجری شمسی ثبت شدهاست.
بیبیمریم در ابتدای خاطراتش این طور نوشتهاست:
به امید خداوند که امیدوارم فرصت بدهد به بنده که یک زن ایرانی و از ایل بختیاری میباشم، روزنامه خاطرات خود را ساده و مختصر بنویسم. به تاریخ ماه شعبان المبارک ۱۳۳۶ هجری قمری. خانواده ایلخانی
پدر بیبیمریم، حسینقلی خان ایلخانی بود، که در زمان حیات، به مدت ۳۰ سال حاکم بلامنازع ایل بختیاری بشمار میآمد. بیبیمریم دارای ۶ برادر و ۱۱ خواهر، از همسران متعدد پدرش بود. برادران وی که هر کدام به نحوی در تاریخ معاصر ایران نقش آفرین بودند عبارتند از: اسفندیار خان، نجفقلی صمصامالسلطنه، امیرقلیخان، علیقلی خان سردار اسعد، خسروخان سردار ظفر و یوسف خان امیر مجاهد.
خانواده بیبیمریم که به خاندان ایلخانی شهرت داشتند، در اواخر دوره قاجار سمتهای گوناگونی را در مقاطع مختلف برعهده داشتند. پس از انقلاب مشروطه، برادران و عموزادگان او در مناصبی چون وزارت، نمایندگی مجلس شورای ملی و رئیسالوزرایی (نجفقلی صمصامالسلطنه برادر بزرگتر او) حضوری فعال داشتند. بسیاری از رجال سیاسی و نویسندگان آزادیخواه ایرانی همچون علیاکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار و وحید دستگردی با خانواده بیبی مریم و نیز با خود او، ارتباط و معاشرت داشتند.
در دوره پهلوی اول و دوم نیز نسلهای بعدی خاندان ایلخانی در محیط سیاسی و اجتماعی حضوری فعال داشتند، که میتوان به افرادی چون: جعفرقلی خان بختیاری، ثریا اسفندیاری، تیمور بختیار و شاپور بختیار، اشاره کرد. درگذشت
سردار مریم بختیاری، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، ۳ سال پس از اعدام فرزند ارشدش؛ علیمردان خان در شهر اصفهان در گذشت. او در تکیه میرفندرسکی تخت فولاد، در اصفهان به خاک سپرده شد.
چرچیل سیاستمدار و نویسنده ی بریتانیایی (۱۸۷۴-۱۹۶۵) در کتاب خاطرات خود می نویسد: زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم، روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند و پول من را هم به زور از من گرفتند، وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان قضیه را برای پدرم شرح دادم، پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و گفت:
''من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم. واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری. فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد. ولی ظاهرا اشتباه می کردم. بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی''.
چرچیل می نویسد، وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم، اول گفتم یکی یکی می توانم از پس شان بر بیایم ،آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم.
اما بعد گفتم نه، آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند، ناگهان فکری به خاطرم رسید. سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم، وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم، آنها متوجه من نبودند. سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم '' هی بچه ها صبر کنید'' بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم.
آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند و تشکر کردند. من گفتم "چطوره با هم دوست باشیم؟!" بعد قدم زنان با هم به طرف خانه رفتیم.
معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده. پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه می رفتیم و با هم برمی گشتیم. به واسطه ی دوستی من و آنها تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرأت نمی کرد با من بحث کند. روزی قضیه را به پدرم گفتم. پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت: ''آفرین نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم
تو چه داشتی؟
یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان
عصبانی و انتقام جو
اما امروز تو چه داری؟!
مردی به سرعت و چهار نعل با اسبش میتاخت. اینطور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد؛ کجا میروی؟ مرد اسب سوار جواب داد، نمیدانم از اسب بپرس!
این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر عادتها و باورهای غلطشان میتازند، بدون اینکه بدانند به کجا میروند.
اثر مرکب
(دارن هاردی)
مردکنارجاده برای چی واستاده بود . چرا ازاسب سوار سئوال کرد . اسب سوار سرکارش گذاشت . ( بعضی ها خودشان را سرکارمیگذارند .)
اکنون به طور کامل مشخص شد رضا پهلوی اعتقادی بە دمکراسی ندارد و به طور صریح دیکتاتوری از نوع پادشاهی را ترویج میدهد!
رضا پهلوی کە سالها با فریب، مدعی تلاش برای دمکراسی بودە اکنون اعتراف کردە این راهکار غربی «دمکراسی» برای مردم ایران مناسب نیست و رسما مردم را رعیت، نابالغ و فاقد عقل برای تعیین سرنوشت قلمداد میکند.
جالب است پسر آخرین شاە ایران جرات گفتن این سخنان بە زبان فارسی را ندارد. رضا پهلوی گفتە: «مردم ایران آماده دموکراسی نیستن، پادشاهی برای آنها خوبه»
پسر آخرین شاه به ما میگوید که مردم ایران برای آزادی و دمکراسی آماده نیستند و در عوض یک نظام سنتیتر از سلطنت فقیە بهتر است.
اکنون مشخص شدە رضا پهلوی چگونە مانع ایجاد یک اپوزیسیون متحد تبعیدی ایرانی بوده است. در گفتگو بە زبان انگلیسی به طور علنی گفتە است که مردم ایران آمادگی ایجاد حکومت توسط خود را ندارند.
این توهین آشکار بە شعور مردم ایران بارها توسط اطرافیان رضا پهلوی انجام شدە و برخی برای تبرئە او مدعی بودند خود رضا پهلوی معتقد بە دمکراسی است و بە اطرافیان او توجە نکنید.
رسانەهای لندن به طور غیرقابل توجیەی این سخنان رضا پهلوی را سانسور کردند تا مبادا کسانی کە ماهیت فعالیتهای او را نشناختەاند، از پهلوی رویگردان شوند.
جرا چرت و پرت میگی بهرام
رسانه ها هیچ سانسوری نکردن و تمام سخنرانی که به انگلیسی بوده رو پخش کردن
اول بگو ببینم کدمتون بلده نیم ساعت به زبان انگلیسی در خصوص کشورش ایران حرف بزنه؟ ظریف یا امیر عبداللهیان یا...
دوم اینکه اگه مردی فیلم زیر نویس شدش توی اینترنت هست آپلودش کن همگی ببینیم
یه قسمتی از حرفاش ررو من توی تاپیک انتخابات گذاشتم هر کی خواست بره ببینه
این هم گزیده ای از حرفاش:
شاهزاده_رضا_پهلوی
«در افغانستان، زمانی که ۷۰٪ پارلمان قبیلهای پساطالبانی کشور، خواستار بازگرداندن پادشاهی مشروطه ظاهر شاه بودند زیرا مردم او را، حتی با وجود کهولت سن، به عنوان نماد وحدت ملی میدیدند، دولت آمریکا این خواسته ملی و حق حاکمیت آنها را رد کرد.
با تحمیل یک ساختار غربی مصنوعی بر جامعهای که دارای سنتها، نُرمها و شیوههای حکومتی خاص خود بود، فساد، هرج و مرج و فروپاشی دولت بر این کشور حاکم شد.
این یک اشتباه ویرانگر بود. نه امنیتی برای آمریکا به ارمغان آورد و نه در دفاع از ارزشهای شما موفق بود.»
جرا چرت و پرت میگی بهرام
رسانه ها هیچ سانسوری نکردن و تمام سخنرانی که به انگلیسی بوده رو پخش کردن
اول بگو ببینم کدمتون بلده نیم ساعت به زبان انگلیسی در خصوص کشورش ایران حرف بزنه؟ ظریف یا امیر عبداللهیان یا...
دوم اینکه اگه مردی فیلم زیر نویس شدش توی اینترنت هست آپلودش کن همگی ببینیم
یه قسمتی از حرفاش ررو من توی تاپیک انتخابات گذاشتم هر کی خواست بره ببینه
این هم گزیده ای از حرفاش:
شاهزاده_رضا_پهلوی
«در افغانستان، زمانی که ۷۰٪ پارلمان قبیلهای پساطالبانی کشور، خواستار بازگرداندن پادشاهی مشروطه ظاهر شاه بودند زیرا مردم او را، حتی با وجود کهولت سن، به عنوان نماد وحدت ملی میدیدند، دولت آمریکا این خواسته ملی و حق حاکمیت آنها را رد کرد.
با تحمیل یک ساختار غربی مصنوعی بر جامعهای که دارای سنتها، نُرمها و شیوههای حکومتی خاص خود بود، فساد، هرج و مرج و فروپاشی دولت بر این کشور حاکم شد.
این یک اشتباه ویرانگر بود. نه امنیتی برای آمریکا به ارمغان آورد و نه در دفاع از ارزشهای شما موفق بود.»
این قسمت قرمز شده رو چندبار بخونید یعنی امریکا عمدا از ایجاد دمکراسی در افغانستان جلوگیری کرد.
کدومتون جرات داره اینطوری برینه به امریکا وقتی که هنوز به قدرت نرسیده.
.
اکنون به طور کامل مشخص شد رضا پهلوی اعتقادی بە دمکراسی ندارد و به طور صریح دیکتاتوری از نوع پادشاهی را ترویج میدهد!
رضا پهلوی کە سالها با فریب، مدعی تلاش برای دمکراسی بودە اکنون اعتراف کردە این راهکار غربی «دمکراسی» برای مردم ایران مناسب نیست و رسما مردم را رعیت، نابالغ و فاقد عقل برای تعیین سرنوشت قلمداد میکند.
جالب است پسر آخرین شاە ایران جرات گفتن این سخنان بە زبان فارسی را ندارد. رضا پهلوی گفتە: «مردم ایران آماده دموکراسی نیستن، پادشاهی برای آنها خوبه»
پسر آخرین شاه به ما میگوید که مردم ایران برای آزادی و دمکراسی آماده نیستند و در عوض یک نظام سنتیتر از سلطنت فقیە بهتر است.
اکنون مشخص شدە رضا پهلوی چگونە مانع ایجاد یک اپوزیسیون متحد تبعیدی ایرانی بوده است. در گفتگو بە زبان انگلیسی به طور علنی گفتە است که مردم ایران آمادگی ایجاد حکومت توسط خود را ندارند.
این توهین آشکار بە شعور مردم ایران بارها توسط اطرافیان رضا پهلوی انجام شدە و برخی برای تبرئە او مدعی بودند خود رضا پهلوی معتقد بە دمکراسی است و بە اطرافیان او توجە نکنید.
رسانەهای لندن به طور غیرقابل توجیەی این سخنان رضا پهلوی را سانسور کردند تا مبادا کسانی کە ماهیت فعالیتهای او را نشناختەاند، از پهلوی رویگردان شوند.
نمایندگان جعلی و صادراتی با دریوزگی و ترحم طلبی از دکان گلوبالیسم، تصویری ضعیف، محکوم و مخدوش از ملت ایران ترسیم کردند. ایران را به حاشیه بردند و فرصتها را نابود کردند.
در مقابل، شاهزاده_رضا_پهلوی، درفرصتها و مکانهای کلیدی نجات بخش منافع ملی است تا بار دیگر جایگاه ایران را به اوج واقعی خود برساند.
یکی از این فرصتها کنفرانس ملیگرایی محافظهکارانه (National Conservatism) است که این روزها در واشنگتن جریان دارد و میزبان شاهزاده و سخنان او برای نجات ایران است.
آنچه این کنفرانس را برجسته میکند ضدیت آن با جریان ویرانگر گلوبالیسم و تلاش آن در تقویت ملیگرایی است.
این کنفرانس از سیاستهایی حمایت میکند که منافع دولت-ملت و شهروندان آن را حفاظت کنند.
۱. حاکمیت: تأکید شدید بر حفظ و حفاظت از حاکمیت ملی، اغلب مخالفت با سازمانها و توافقات فراملی که به نظر میرسد کنترل ملی را تضعیف میکنند.
۲. میهنپرستی: ارزش بالایی که بر غرور ملی، میراث و نمادهای ملی گذاشته میشود. ملیگرایان محافظهکار اغلب از سیاستهایی حمایت میکنند که هویت ملی و وحدت را ترویج میکنند.
۳. کنترل مهاجرت: حمایت از سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه برای حفاظت از هویت فرهنگی و امنیت ملی. این اغلب شامل اقداماتی برای محدود کردن مهاجرت و اجرای کنترلهای مرزی سختگیرانهتر است.
۴. اقتصاد ملی: سیاستهای اقتصادی که منافع ملی را اولویتبندی میکنند مقدم شمرده می شود از جمله اقدامات حمایتی برای حمایت از صنایع داخلی و کاهش وابستگی به اقتصادهای خارجی.
۵. قانون و نظم: تأکید بر حفظ قانون و نظم، اغلب حمایت از سیستمهای پلیسی و قضایی مستقل و قوی برای اطمینان از امنیت عمومی و ثبات اجتماعی.
۶. نقد گلوبالیزم: نقد جهانی شدن و اثرات آن بر اقتصاد و فرهنگ ملی. ملیگرایان محافظهکار استدلال میکنند که جهانیشدن حاکمیت ملی را تضعیف کرده و به صنایع و کارگران محلی آسیب میزند.
مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد ، ادای احترام کرد و گفت :
قربان ، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت :
آقا ، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟
سپس مردی عادی نزد نابینا آمد ، ضربه ای به سر او زد و پرسید :
احمق ، راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند،
او شروع به خندیدن کرد!
مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود،
از او پرسید :
به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد : اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود
مرد دوم نخست وزیر او بود
و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود!
مرد با تعجب از نابینا پرسید :
چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد : فرق است میان آنها
پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد ، ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد!
مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد ، ادای احترام کرد و گفت :
قربان ، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟
پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت :
آقا ، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟
سپس مردی عادی نزد نابینا آمد ، ضربه ای به سر او زد و پرسید :
احمق ، راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند،
او شروع به خندیدن کرد!
مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود،
از او پرسید :
به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد : اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود
مرد دوم نخست وزیر او بود
و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود!
مرد با تعجب از نابینا پرسید :
چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
نابینا پاسخ داد : فرق است میان آنها
پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد ، ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد!
"طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست"
باتشکراززحمات شما داستان سرکاریه جواب پادشاه را نداد ؟که وزیرهم سئوال کرد . کدام پادشاه بود که راهنما نداشت ؟و ......
نوشته اصلی توسط بهرام خان خانان
ظاهرا b4citr و دیگران هنوز نمی دانند مخاطبان بنده عموم مردم نیستند ...
مخاطب بنده کاربران حرفه ای شبیه اوراسیا هستند که به درستی پاسخ دادند ...
در بورس همیشه فرصت هست تا از همه ی بازارهای دیگر سبقت بگیری ....
برخی می خواهند با طرح مباحث بی ربط آن ابرپیش بینی معروف را لوث و کم اهمیت جلوه دهند ...
اوراسیا خوش آمدی به جمع رفقای سابق .....
الان اومدم این تاپیک
/:.yead.:/ واقعا خندم گرفت از این جواب شما خوبه یه کاربر در سطح دانشگاه هاروارد اومد و گفت من انم که رستم بود پهلوان تا شما بهش استناد کنی به قول دوستمون فضای مجازی است ولی حالا فرض کنیم این کاربر که شما میگی عملکرد خوبی داشته ، اول اینکه میگه بخشی را خارج کرده و دوم اینکه مدعی است رو سهمی بوده که نه تنها نریخته بلکه بالا هم رفته ولی ما عموم را داریم میگیم . شما میگی عموم منظورتون نیست . یعنی ما دنبال خواص و تک نفرها باید باشیم و نظرمون را با عملکرد انها منطبق کنیم ؟
دست بردارید اقا شما خودت از شاخص 2 میلی بهره بردید یا کوزه گر و کوزه شکسته شد ؟ خودت 40% زیان من از سقف مرداد که همین چند هفته پیش گفتم را میگفتی عالیه در همین تاپیک خودت . یعنی یا خودت بیشتر ضرر دادی یا باور قطعی داری عموم بیش از 40% ضرر دادند . دیگه از این واضح تر ؟ یادمه یه بار و ماه ها قبل از این ریزش ها صحبت درصد بالائی زیان از سقف مرداد داشتی . دروغ که نبود ؟ اگر راست بود پس چرا نمتونستی از دانش خودت استفاده ببری ؟ الان که دیگه بدتر هم شده زیانها از 9 مهر 98 و شاخص 330 هزاری که گفتید خیلی ها فرصت خروج میدانستند تا الان چند درصد بالاتری ؟ راست و دروغش بماند ولی اینو بدون اگر 200% بالاتر باشی تازه سر به سر با تورمی اگر زیر 200% باشی قطعا باختی و اگر بالاتر هم باشی بستگی داره چقدر بالاتر باشی ولی ایا به خون دل خوردن در این 17 ماه می ارزید ؟ حتی بالاتر هم باشی یا کسانی باشند هرگز به خون دلهائی که خوردند نمیارزید
وقتی جواب نیست سکوت بهترین راهکار است خدائیش این 17 ماه که اینجا وقت تلف کردی و نقاشی گذاشتی ( البته دقیقش 14 ماه است چون 3 ماه از ریزش بازار را غیب شده بودی ) و تا یه نمه مثبت شد هورا کشان و دوربین به دست اومدی که دیدی گفتم من کارم درسته ، اگر دورکاری برای شرکتی کرده بودی و کار حسابداری چیزی برا یه شرکت کرده بودی بهتر نبود ؟ تا الان حداقل 200 میلیون دستمزد گرفته بودی
نظر