تکنیکال ( بهرام و رفقا )

Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • بهرام نامدار
    عضو فعال
    • Oct 2020
    • 9392

    #13411
    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

    آرامشتو معامله نکن ...
    بدون اون هیچ ثروتی وجود نداره ...
    .

    نظر

    • بهرام نامدار
      عضو فعال
      • Oct 2020
      • 9392

      #13412
      پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

      در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
      همتی قطعا وزیرانی لیبرال انتخاب خواهد کرد و در این مورد شک ندارم ...

      فیلم انتخاباتی اش گفت برای 4 سال می آیم با هدف جراحی اقتصادی ...

      گفت بسیاری 4 سال اول اقدام مهمی به نفع اقتصاد انجام نمی دهند تا 4 سال دوم با فعالیت پوپولیستی باقی بمانند ...



      یادی کنیم از کامنت فوق ( ۲۲ خرداد ۱۴۰۰)

      افسوس اقتصاد کشور در نتيجه ی شکست همتی به علت تحریم انتخابات رفت ته دره ...

      بورس هم در ۳ سال گذشته عملا نابود شد .....
      .

      نظر

      • بهرام نامدار
        عضو فعال
        • Oct 2020
        • 9392

        #13413
        پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

        در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
        روزنامه «دنیای‌اقتصاد» در شماره ۵۱۷۳ خود در روز ۲۹ اردیبهشت‌ماه با عنوان «۱۲ پرسش کلیدی از نامزدها»، کاندیداهای ریاست‌جمهوری را مخاطب خود قرار داد ...

        این سوالات
        برای هر کدام از نامزدهای ریاست‌جمهوری ارسال شد و «دنیای‌اقتصاد» منتظر دریافت پاسخ سوالات این نامزدها شد ...

        عبدالناصر همتی،
        تنها نامزدی بود که به این سوال‌ها پاسخ داده است ...

        «دنیای‌اقتصاد» متن پاسخ به این پرسش‌ها را منتشر کرده است ...







        .

        نظر

        • Arian02
          عضو فعال
          • Sep 2020
          • 1714

          #13414
          پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

          در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
          جناب بهرام والا بخدا اینم یه بی صفتیه مثل بقیه شون
          ولی فعلا منافع سهامدار و حکومت مثل اینکه شاید هم جهت شده والا به کسی خیرشون نمیرسه ...این بالا رفتن سهام هم معلوم نیست پیش خور چه تورمیه که قراره ببینیم که یعنی هیچی به هیچی
          فعلا خودرو 30 درصد رفت بالا تا ادامه ش ببینیم چی رو میکشن بالا

          نظر

          • بهرام نامدار
            عضو فعال
            • Oct 2020
            • 9392

            #13415
            پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

            در اصل توسط Arian02 پست شده است View Post
            جناب بهرام والا بخدا اینم یه بی صفتیه مثل بقیه شون
            ولی فعلا منافع سهامدار و حکومت مثل اینکه شاید هم جهت شده والا به کسی خیرشون نمیرسه ...این بالا رفتن سهام هم معلوم نیست پیش خور چه تورمیه که قراره ببینیم که یعنی هیچی به هیچی
            فعلا خودرو 30 درصد رفت بالا تا ادامه ش ببینیم چی رو میکشن بالا
            آرین ...

            اگر کل سیستم یکی بدونیم حرف شما درست ...

            اما قدری واقع بین باشیم و صرفا با فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق یعنی خاندوزی قیاس بزنیم ، تفاوت آشکار است و قابل توجه ....
            .

            نظر

            • بهرام نامدار
              عضو فعال
              • Oct 2020
              • 9392

              #13416
              پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

              مادر خطاب به کودک خردسالش: هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی بر میداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد ؟ کودک: آره مامان جونم !
              مادر: و فکر میکنی به تو چی میگفت ؟ کودک: میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دو تا برداری !

              خداوند امید شجاعان است، نه بهانه ترسوها ...



              ( نورمن وینست پیل)
              .

              نظر

              • بهرام نامدار
                عضو فعال
                • Oct 2020
                • 9392

                #13417
                پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                تکنیکال خودرو ( لیدر بازار ) :


                سقف کومو تایم هفتگی دقیقا 2992 ریال !

                اینها چجور مهندسی کردند قیمت را تا
                نمودارها چقت و جور بشه ...!!

                تکنیکی ترین سهم بازار همینه ...

                یحتمل گذاشتند هفته ی بعد بزنه یا شاید فردا ...




                .

                نظر

                • بهرام نامدار
                  عضو فعال
                  • Oct 2020
                  • 9392

                  #13418
                  پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                  تکنیکال خشرق :



                  .

                  نظر

                  • بهرام نامدار
                    عضو فعال
                    • Oct 2020
                    • 9392

                    #13419
                    پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                    دلیل صف فروش بانک ملت :

                    صرفا
                    تکنیکالی بود و رسید به مقاومت اصلی مسیر ...






                    .

                    نظر

                    • بهرام نامدار
                      عضو فعال
                      • Oct 2020
                      • 9392

                      #13420
                      پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                      به ساعت نگاه کردم،

                      شش و بیست دقیقه صبح بود.

                      دوباره خوابیدم.
                      بعد پاشدم.
                      به ساعت نگاه کردم.
                      شش و بیست دقیقه صبح بود.

                      فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه، حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام.
                      خوابیدم وقتی پاشدم هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود.

                      سراسیمه پا شدم، باورم نمی‌شد که ساعت مرده باشد.
                      به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم.
                      آدم‌ها هم مثل ساعت‌ها هستند.

                      بعضی‌ها کنارمان هستند مثل ساعت، مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت می‌چرخند که چرخیدنشان را حس نمی‌کنی.

                      بودنشان برایت بی اهمیت می‌شود، همینطور بی ادعا می‌چرخند، بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می‌شود بعد یکهو روشنی روز خبر می‌دهد که او دیگر نیست.

                      قدر این آدم ها را باید بدانیم

                      قبل از شش و بیست دقیقه...!
                      .

                      نظر

                      • بهرام نامدار
                        عضو فعال
                        • Oct 2020
                        • 9392

                        #13421
                        پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                        پزشک (Der Medicus)

                        اسم یک فیلم آلمانی است که در آلمان به نمایش در آمد.
                        داستان فیلم مربوط به هزار سال پیش است.
                        سال 1021میلادی در قرون وسطی که اروپا در جهل و بیماری به سر می‌برد.

                        فیلم، قلب لندن را نشان می‌دهد که مردم با فقر، آلودگی و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند و تنازع بقا در جریان است.

                        هیچکس از طبابت چیزی نمی‌داند.
                        فقط سلمانی‌های دوره گرد (آرایشگران)، اندکی کارهای طبی در حد کشیدن دندان، جا انداختن استخوان و قطع انگشتان سیاه شده و میزان زیادی اوراد و خرافه به جای درمان به خورد مردم می‌دهند.

                        سلمانی دوره گردی با گاری که در آن زندگی می‌کند‌ به محله‌ای در لندن آمده است.
                        مادری بیوه که سه فرزند کوچک دارد، دچار حصبه می‌شود.
                        بچه (جسی) به دنبال سلمانی «طبیب» می‌رود و او اصلا بر بالین مریض نمی‌آید و می‌گوید این درد درمان نمی‌شود.

                        مادر می‌میرد و کودک یتیم به همان سلمانی پناه می‌برد، چون گمان می‌کند از طبابت چیزی می‌داند.
                        چند سال بعد «سلمانی» دچار آب مروارید می‌شود و بینایی‌اش را از دست می‌دهد.
                        جسی او را نزد یک کحّال یهودی می‌برد کحال او را عمل جراحی میکند و آب مرواریدش شفا می‌یابد.

                        جسی می پرسد:
                        چنین طبابت شگفتی را چگونه و از کجا آموختی؟
                        کحّال می‌گوید:
                        از بزرگترین دانشمند کره زمین!

                        جسی می‌گوید هر طور که هست باید به افتخار شاگردی او نایل شوم.
                        کجاست؟ نامش چیست؟
                        کحّال می‌گوید:
                        نامش ابن سینا است و تو باید به اصفهان بروی!
                        جسی با مصايب بی شمار و خطر کردن، خود را به اصفهان می‌رساند.
                        آنجا با شهری مواجه می‌شود که بر خلاف لندن، عظیم و مدرن است.
                        برج و بارو دارد و ابوعلی سینا در یک مسجد بزرگ که رواق های فراخ دارد، صبح‌ها طب درس می‌دهد.
                        عصرها فلسفه و شب‌ها بر بام مسجد درس نجوم و هیات.

                        جسی از این همه دانش و تمدن شگفت ‌زده می‌شود.
                        شاید مهم‌ترین صحنه فیلم آنجاست که بوعلی به جسی می‌گوید:
                        در باب عفونت گوش مقاله‌ای ارائه بده.
                        جسی از مسؤول کتابخانه می‌پرسد کتابی در باب عفونت گوش وجود دارد؟
                        او جواب می‌دهد آن قفسه را ببین.
                        وقتی جسی قفسه را باز می‌کند، می‌بیند پر از کتاب است.
                        می‌گوید کدام کتاب مربوط به عفونت گوش است؟
                        مسئول کتابخانه می‌گوید: همه‌شان!

                        بیننده خود شاهد است زمانی که در قلب اروپا برای درمان بیماری‌ها به اوراد و جادو متوسل می‌شدند، در کتابخانه اصفهان يک قفسه کتاب فقط مربوط به عفونت گوش بوده است.

                        این تفاوت دانش در ایران و غرب یک هزار سال پیش از منظر یک فیلم صددرصد غربی است.

                        هزارسال بعد، اعلام شد که دو دانشگاه برتر ایران، شریف و تهران، در رتبه حدود 600 رده‌ بندی دنیا جای گرفتند.
                        و جالب‌تر این است كه نظام آموزشی از کسب چنین رتبه‌ای ابراز شادمانی کرده است !
                        .

                        نظر

                        • شیخ مسعودخان خانان
                          ستاره‌دار(1)
                          • Sep 2020
                          • 1969

                          #13422
                          پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                          در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
                          پزشک (Der Medicus)

                          اسم یک فیلم آلمانی است که در آلمان به نمایش در آمد.
                          داستان فیلم مربوط به هزار سال پیش است.
                          سال 1021میلادی در قرون وسطی که اروپا در جهل و بیماری به سر می‌برد.

                          فیلم، قلب لندن را نشان می‌دهد که مردم با فقر، آلودگی و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند و تنازع بقا در جریان است.

                          هیچکس از طبابت چیزی نمی‌داند.
                          فقط سلمانی‌های دوره گرد (آرایشگران)، اندکی کارهای طبی در حد کشیدن دندان، جا انداختن استخوان و قطع انگشتان سیاه شده و میزان زیادی اوراد و خرافه به جای درمان به خورد مردم می‌دهند.

                          سلمانی دوره گردی با گاری که در آن زندگی می‌کند‌ به محله‌ای در لندن آمده است.
                          مادری بیوه که سه فرزند کوچک دارد، دچار حصبه می‌شود.
                          بچه (جسی) به دنبال سلمانی «طبیب» می‌رود و او اصلا بر بالین مریض نمی‌آید و می‌گوید این درد درمان نمی‌شود.

                          مادر می‌میرد و کودک یتیم به همان سلمانی پناه می‌برد، چون گمان می‌کند از طبابت چیزی می‌داند.
                          چند سال بعد «سلمانی» دچار آب مروارید می‌شود و بینایی‌اش را از دست می‌دهد.
                          جسی او را نزد یک کحّال یهودی می‌برد کحال او را عمل جراحی میکند و آب مرواریدش شفا می‌یابد.

                          جسی می پرسد:
                          چنین طبابت شگفتی را چگونه و از کجا آموختی؟
                          کحّال می‌گوید:
                          از بزرگترین دانشمند کره زمین!

                          جسی می‌گوید هر طور که هست باید به افتخار شاگردی او نایل شوم.
                          کجاست؟ نامش چیست؟
                          کحّال می‌گوید:
                          نامش ابن سینا است و تو باید به اصفهان بروی!
                          جسی با مصايب بی شمار و خطر کردن، خود را به اصفهان می‌رساند.
                          آنجا با شهری مواجه می‌شود که بر خلاف لندن، عظیم و مدرن است.
                          برج و بارو دارد و ابوعلی سینا در یک مسجد بزرگ که رواق های فراخ دارد، صبح‌ها طب درس می‌دهد.
                          عصرها فلسفه و شب‌ها بر بام مسجد درس نجوم و هیات.

                          جسی از این همه دانش و تمدن شگفت ‌زده می‌شود.
                          شاید مهم‌ترین صحنه فیلم آنجاست که بوعلی به جسی می‌گوید:
                          در باب عفونت گوش مقاله‌ای ارائه بده.
                          جسی از مسؤول کتابخانه می‌پرسد کتابی در باب عفونت گوش وجود دارد؟
                          او جواب می‌دهد آن قفسه را ببین.
                          وقتی جسی قفسه را باز می‌کند، می‌بیند پر از کتاب است.
                          می‌گوید کدام کتاب مربوط به عفونت گوش است؟
                          مسئول کتابخانه می‌گوید: همه‌شان!

                          بیننده خود شاهد است زمانی که در قلب اروپا برای درمان بیماری‌ها به اوراد و جادو متوسل می‌شدند، در کتابخانه اصفهان يک قفسه کتاب فقط مربوط به عفونت گوش بوده است.

                          این تفاوت دانش در ایران و غرب یک هزار سال پیش از منظر یک فیلم صددرصد غربی است.

                          هزارسال بعد، اعلام شد که دو دانشگاه برتر ایران، شریف و تهران، در رتبه حدود 600 رده‌ بندی دنیا جای گرفتند.
                          و جالب‌تر این است كه نظام آموزشی از کسب چنین رتبه‌ای ابراز شادمانی کرده است !
                          چاکریم
                          بهرام خان
                          چه شد به اینجا رسیدیم
                          مقصر کیست
                          [URL]https://s3.amazonaws.com/psiphon/web/yqeg-8x4w-6cha/ar/download.html#direct[/URL]

                          نظر

                          • saft
                            عضو عادی
                            • Apr 2014
                            • 227

                            #13423
                            پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                            در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
                            پزشک (Der Medicus)

                            اسم یک فیلم آلمانی است که در آلمان به نمایش در آمد.
                            داستان فیلم مربوط به هزار سال پیش است.
                            سال 1021میلادی در قرون وسطی که اروپا در جهل و بیماری به سر می‌برد.

                            فیلم، قلب لندن را نشان می‌دهد که مردم با فقر، آلودگی و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند و تنازع بقا در جریان است.

                            هیچکس از طبابت چیزی نمی‌داند.
                            فقط سلمانی‌های دوره گرد (آرایشگران)، اندکی کارهای طبی در حد کشیدن دندان، جا انداختن استخوان و قطع انگشتان سیاه شده و میزان زیادی اوراد و خرافه به جای درمان به خورد مردم می‌دهند.

                            سلمانی دوره گردی با گاری که در آن زندگی می‌کند‌ به محله‌ای در لندن آمده است.
                            مادری بیوه که سه فرزند کوچک دارد، دچار حصبه می‌شود.
                            بچه (جسی) به دنبال سلمانی «طبیب» می‌رود و او اصلا بر بالین مریض نمی‌آید و می‌گوید این درد درمان نمی‌شود.

                            مادر می‌میرد و کودک یتیم به همان سلمانی پناه می‌برد، چون گمان می‌کند از طبابت چیزی می‌داند.
                            چند سال بعد «سلمانی» دچار آب مروارید می‌شود و بینایی‌اش را از دست می‌دهد.
                            جسی او را نزد یک کحّال یهودی می‌برد کحال او را عمل جراحی میکند و آب مرواریدش شفا می‌یابد.

                            جسی می پرسد:
                            چنین طبابت شگفتی را چگونه و از کجا آموختی؟
                            کحّال می‌گوید:
                            از بزرگترین دانشمند کره زمین!

                            جسی می‌گوید هر طور که هست باید به افتخار شاگردی او نایل شوم.
                            کجاست؟ نامش چیست؟
                            کحّال می‌گوید:
                            نامش ابن سینا است و تو باید به اصفهان بروی!
                            جسی با مصايب بی شمار و خطر کردن، خود را به اصفهان می‌رساند.
                            آنجا با شهری مواجه می‌شود که بر خلاف لندن، عظیم و مدرن است.
                            برج و بارو دارد و ابوعلی سینا در یک مسجد بزرگ که رواق های فراخ دارد، صبح‌ها طب درس می‌دهد.
                            عصرها فلسفه و شب‌ها بر بام مسجد درس نجوم و هیات.

                            جسی از این همه دانش و تمدن شگفت ‌زده می‌شود.
                            شاید مهم‌ترین صحنه فیلم آنجاست که بوعلی به جسی می‌گوید:
                            در باب عفونت گوش مقاله‌ای ارائه بده.
                            جسی از مسؤول کتابخانه می‌پرسد کتابی در باب عفونت گوش وجود دارد؟
                            او جواب می‌دهد آن قفسه را ببین.
                            وقتی جسی قفسه را باز می‌کند، می‌بیند پر از کتاب است.
                            می‌گوید کدام کتاب مربوط به عفونت گوش است؟
                            مسئول کتابخانه می‌گوید: همه‌شان!

                            بیننده خود شاهد است زمانی که در قلب اروپا برای درمان بیماری‌ها به اوراد و جادو متوسل می‌شدند، در کتابخانه اصفهان يک قفسه کتاب فقط مربوط به عفونت گوش بوده است.

                            این تفاوت دانش در ایران و غرب یک هزار سال پیش از منظر یک فیلم صددرصد غربی است.

                            هزارسال بعد، اعلام شد که دو دانشگاه برتر ایران، شریف و تهران، در رتبه حدود 600 رده‌ بندی دنیا جای گرفتند.
                            و جالب‌تر این است كه نظام آموزشی از کسب چنین رتبه‌ای ابراز شادمانی کرده است !

                            یک سوال؟ این جسی خان زبان شیرین فارسی را کجا آموخته که با بوعلی به آن مراوده میکرده/:.winksmiley02.:/ یحتمل در کوچه پس کوچه های لندن اونم در عصر تاریک قرون وسطایی آن/.:biggrinsmiley.:/ شاید هم ابن سینا چون قلسفه و حکمت. منطق و نجوم و .... زبان انگلیسی را فول در حد ایلتس و تافل میدانسته که ما از آن بیخبریم/.:blinksmiley.:/ بهتر نیست بجای سطحی نگری با تعمق بیشتر با این مسائل برخورد کنیم حداقل قبل از بازنشر آن! هدف کوچک انگاری فرزانه ای چون ابن سینا نیست اما واقعا فکر میکنید اهداف و فحوای چنین آثاری توسط دیگرانی که 100% غربی نامیدید نمایش مقطعی مششع از تاریخ گذشته ماست! مایی که صدها سال است در ورطه ای بدتر از قرون وسطا دست و پا می زنیم و یارای خلاصی نداریم و بیمارگونه و متوهمانه مدام گذشته خود را با این و آن مقایسه میکنیم و باخود برتر انگاری از همه و زمین و زمان طلبکاریم!!

                            نظر

                            • بهرام نامدار
                              عضو فعال
                              • Oct 2020
                              • 9392

                              #13424
                              پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                              در اگر بَر تو ببندد مَرو و صبر کن آنجا
                              زِ پسِ صبر، تو را او به سَرِ صَدر نشاند

                              و اگر بَر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
                              ره پنهان بنَماید که کَس آن راه نداند ...

                              (#مولانا)
                              .

                              نظر

                              • علیرضا۱۲۳
                                عضو فعال
                                • Sep 2022
                                • 2790

                                #13425
                                پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )

                                در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Post
                                پزشک (Der Medicus)

                                اسم یک فیلم آلمانی است که در آلمان به نمایش در آمد.
                                داستان فیلم مربوط به هزار سال پیش است.
                                سال 1021میلادی در قرون وسطی که اروپا در جهل و بیماری به سر می‌برد.

                                فیلم، قلب لندن را نشان می‌دهد که مردم با فقر، آلودگی و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند و تنازع بقا در جریان است.

                                هیچکس از طبابت چیزی نمی‌داند.
                                فقط سلمانی‌های دوره گرد (آرایشگران)، اندکی کارهای طبی در حد کشیدن دندان، جا انداختن استخوان و قطع انگشتان سیاه شده و میزان زیادی اوراد و خرافه به جای درمان به خورد مردم می‌دهند.

                                سلمانی دوره گردی با گاری که در آن زندگی می‌کند‌ به محله‌ای در لندن آمده است.
                                مادری بیوه که سه فرزند کوچک دارد، دچار حصبه می‌شود.
                                بچه (جسی) به دنبال سلمانی «طبیب» می‌رود و او اصلا بر بالین مریض نمی‌آید و می‌گوید این درد درمان نمی‌شود.

                                مادر می‌میرد و کودک یتیم به همان سلمانی پناه می‌برد، چون گمان می‌کند از طبابت چیزی می‌داند.
                                چند سال بعد «سلمانی» دچار آب مروارید می‌شود و بینایی‌اش را از دست می‌دهد.
                                جسی او را نزد یک کحّال یهودی می‌برد کحال او را عمل جراحی میکند و آب مرواریدش شفا می‌یابد.

                                جسی می پرسد:
                                چنین طبابت شگفتی را چگونه و از کجا آموختی؟
                                کحّال می‌گوید:
                                از بزرگترین دانشمند کره زمین!

                                جسی می‌گوید هر طور که هست باید به افتخار شاگردی او نایل شوم.
                                کجاست؟ نامش چیست؟
                                کحّال می‌گوید:
                                نامش ابن سینا است و تو باید به اصفهان بروی!
                                جسی با مصايب بی شمار و خطر کردن، خود را به اصفهان می‌رساند.
                                آنجا با شهری مواجه می‌شود که بر خلاف لندن، عظیم و مدرن است.
                                برج و بارو دارد و ابوعلی سینا در یک مسجد بزرگ که رواق های فراخ دارد، صبح‌ها طب درس می‌دهد.
                                عصرها فلسفه و شب‌ها بر بام مسجد درس نجوم و هیات.

                                جسی از این همه دانش و تمدن شگفت ‌زده می‌شود.
                                شاید مهم‌ترین صحنه فیلم آنجاست که بوعلی به جسی می‌گوید:
                                در باب عفونت گوش مقاله‌ای ارائه بده.
                                جسی از مسؤول کتابخانه می‌پرسد کتابی در باب عفونت گوش وجود دارد؟
                                او جواب می‌دهد آن قفسه را ببین.
                                وقتی جسی قفسه را باز می‌کند، می‌بیند پر از کتاب است.
                                می‌گوید کدام کتاب مربوط به عفونت گوش است؟
                                مسئول کتابخانه می‌گوید: همه‌شان!

                                بیننده خود شاهد است زمانی که در قلب اروپا برای درمان بیماری‌ها به اوراد و جادو متوسل می‌شدند، در کتابخانه اصفهان يک قفسه کتاب فقط مربوط به عفونت گوش بوده است.

                                این تفاوت دانش در ایران و غرب یک هزار سال پیش از منظر یک فیلم صددرصد غربی است.

                                هزارسال بعد، اعلام شد که دو دانشگاه برتر ایران، شریف و تهران، در رتبه حدود 600 رده‌ بندی دنیا جای گرفتند.
                                و جالب‌تر این است كه نظام آموزشی از کسب چنین رتبه‌ای ابراز شادمانی کرده است !
                                اکثر فیلم و سریالهای تاریخی ...تاریخ رو درست معرفی نمیکنه...شاید بخاطر اینکه جذابیت و هیجان بیشتر در متن فیلم گنجانده بشه..
                                این مسجد در اصفهان بوده اما در سالهایی که ابن سینا در اصفهان سکونت داشته فاقد کتابخانه بوده...یا کتابخانه مطرحی نداشته...بعدها در دوران ملک شاه سلجوقی...کتابخانه نظام الملک ساخته میشه و در دوران صفوی تکمیل میشه...مدرسه این مسجد هم همینطور...در دوره ای که ابن سینا در اصفهان سکونت داشته...مسجد جامعه اصفهان مساحت کمی داشته و فاقد مدرسه بوده

                                نظر

                                در حال کار...
                                X