در اصل توسط dornaa پست شده است
View Post
اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
-
یک روز نشده از زندان ترخیص شدم میزارید یه نفسی تازه کنم!! من آدم آرومی شدم با روحیم بازی نکن حاج درنای ویلچری اگه مثل خودتون رفتار کنم میشم آدم بده! گند نزنید تو با هم بودنمون! کمی سکوت در این تاپیک پرهیاهو
-
در اصل توسط آپولون پست شده است View Postآقا ما لکنت زبون شما سخنگوی دولت ما مارمولک شما تمساح ما جرز لای دیوار شما پترس فداکار آقا ما فلافل شما بیف استروگانف آقا ما زندانی تک ستاره بورسی شما مدیر 5 ستاره سبز بورسی من قبل شهری متوهم شما احسان طنز نویس قلم فرسا ما سیکل ناقص شما دکترای تخصصی میشه اینقدر واسم فاز نگیری صفار جو جو!!؟ فازت دست ماست... چه گیری کردیم به مولا!! حاج درنا پوشکی میره این یکی میاد این میره یه چوق لباسی دیگه میاد در بیارید از ما
ارسال نظر:
-
آقا ما لکنت زبون شما سخنگوی دولت ما مارمولک شما تمساح ما جرز لای دیوار شما پترس فداکار آقا ما فلافل شما بیف استروگانف آقا ما زندانی تک ستاره بورسی شما مدیر 5 ستاره سبز بورسی من قبل شهری متوهم شما احسان طنز نویس قلم فرسا ما سیکل ناقص شما دکترای تخصصی میشه اینقدر واسم فاز نگیری صفار جو جو!!؟ فازت دست ماست... چه گیری کردیم به مولا!! حاج درنا پوشکی میره این یکی میاد این میره یه چوق لباسی دیگه میاد در بیارید از ما
در اصل توسط صفاریان پست شده است View Post
ای شیطون دوتا ایدی داریا
هر دو هم 80 سالشونه
ارسال نظر:
-
در اصل توسط آپولون پست شده است View Postسلام و عرض ادب
دیشب از بند سیاهچالی بورسی برای دوازدهمین بار آزاد شدم و خوشحالم که دوباره به جمع دوستانم برگشتم هنگام آزاد شدن اوشنوس پیر با دست و پای زنجیر شده را دیدم که داشتن میچپاندنش توی زندان! دلم برایش خیلی سوخت نمیدونم این پیر از کار افتاده مرتکب چه گناهی شده!! من پوست کلفتم که توانستم مدت مدید در زندان بورسی جان سالم به در ببرم ولی این پیرمرد یک پا لب گور گمان نکنم بشتر از دو سه روز اونجا دوام بیاورد پس دیده بان حقوق بشر کدام گوری رفته!!!؟ حالا من به دلیل سیاسی و به جرم ماتریالیست دیالکتیک و گرایش به چپ بودن همه عمرم را توی زندان مخوف بورسی سپری کردم اما این پیرمرد زوار در رفته به کدامین گناه زندانش کردند!!!؟ اگر کسی به دادش نرسد سه روزه توسط موشهای زندان خورده میشود
هر دو هم 80 سالشونه
ارسال نظر:
-
سئوالتون خیلی مسخره است حاجی درنا
پاسخش هم خیلی ساده است!
واسه اینکه من همیشه دستگاه دفع موش اولتراسونیک همرام میبردم زندان
قلمرو گرگ محل عبور هر جغله موشی نیست پس پشت سر من داستان نساز که کتاب قصه تو واسه ی دوستان باز میکنم
در اصل توسط dornaa پست شده است View Post
سلام عرض ادب
ازادیت مبارک
سئوالی ازحضرت عالی داشتم
شما که اینقدر شیرین زبان خوشمزه اید
چرا موشهای زندان نخوردنتون؟
ارسال نظر:
-
در اصل توسط آپولون پست شده است View Postسلام و عرض ادب
دیشب از بند سیاهچالی بورسی برای دوازدهمین بار آزاد شدم و خوشحالم که دوباره به جمع دوستانم برگشتم هنگام آزاد شدن اوشنوس پیر با دست و پای زنجیر شده را دیدم که داشتن میچپاندنش توی زندان! دلم برایش خیلی سوخت نمیدونم این پیر از کار افتاده مرتکب چه گناهی شده!! من پوست کلفتم که توانستم مدت مدید در زندان بورسی جان سالم به در ببرم ولی این پیرمرد یک پا لب گور گمان نکنم بشتر از دو سه روز اونجا دوام بیاورد پس دیده بان حقوق بشر کدام گوری رفته!!!؟ حالا من به دلیل سیاسی و به جرم ماتریالیست دیالکتیک و گرایش به چپ بودن همه عمرم را توی زندان مخوف بورسی سپری کردم اما این پیرمرد زوار در رفته به کدامین گناه زندانش کردند!!!؟ اگر کسی به دادش نرسد سه روزه توسط موشهای زندان خورده میشود
ازادیت مبارک
سئوالی ازحضرت عالی داشتم
شما که اینقدر شیرین زبان خوشمزه اید
چرا موشهای زندان نخوردنتون؟
😀 1ارسال نظر:
-
در اصل توسط Davar پست شده است View Post
اگه قرار باشه هرکسی هر کاری که دلش خواست انجام بده که تمدن انسانی شکل نمی گرفت
باید آزادی انسان محدود باشه توی این شکی نیست.
قطعا هر کاری دلمون خواست رو نمیشه انجام داد و برای این امور انسانها تصمیم گرفتند که قانون وضع کنن
من نگفتم که ما حق داریم قانون رو رعایتش نکنیم من میگم باید نهادهایی داشته باشیم که از آزادی انسان محافظت کنه
مثلاباید نهادی می بود که از تصویب قانون حجاب جلوگیری می کرد ولی نبود.
سوال خودم رو تکرار میکنم نظر شما چیه؟
بعنوان داور
نظرتون را دررابطه با باید و ولی نبود که دربالا ذکرکردیدبپرسم
اولا=این باید رو چگونه حق خودنتون میدونید؟
دوما=طرف های مقابل شما حق دارند ازاین باید استفاده کنندیانه
لطفانظرداوریت رو با بله یا خیر ذکرکنید
تابعدا بریم ادامه ماجراآخرین ویرایش توسط dornaa؛ 2025/09/03, 13:12.
😂 1ارسال نظر:
-
در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
من نسبت به پاکستان شناختی ندارم که تا چه اندازه دموکراسی در اونجا وجود داره یا نداره (هرچند صرفا اگر بخواهم حدس بزنم .. بسیار بعید میدونم که دموکراسی وجود داشته باشه .. چون تا اونجاییکه میدونم حکومت رو اسلامی تعریف کردند و در نتیجه احتمالا قوانینی، احکامی و خلاصه چیزهایی وجود داره که اهمیتشون بالاتر از خواست مردم هست و این میشه نقض دموکراسی!)
ولی بیاید فرض کنیم که در پاکستان دموکراسی به طور کامل برقراره .. اول اینکه وقتی داریم در مورد دموکراسی حرف میزنیم .. قاعدتا داریم در مورد قوانین صحبت میکنیم .. نه اینکه رفتار و کارهای مردم به چه شکلی هست .. ولی باز هم بیاید فرض کنیم که طبق قوانین پاکستان (که برگرفته از خواست و میل مردم پاکستان هست) .. چنانچه کسی به قرآن توهین کرد باید به ۷ قسمت مساوی تقسیم بشه! .. از نظر من اینکه شما به خودت اجازه میدی برای مردم یک کشور دیگه تعیین تکلیف کنی و باید و نباید براشون مشخص کنی .. از رفتار اونها به مراتب خطرناکتره! .. قطعا شما حق داری از اونها انتقاد کنی و رفتارشون رو زیر سوال ببری .. و از نظر من هر فرد پاکستانی هم باید این حق رو داشته باشه .. این میشه آزادی بیان که مهمتر از دموکراسیه .. ولی تصمیمگیری در نهایت با خودشونه .. و اینکه در نهایت تصمیم بگیرن که اگر کسی به قرآن توهین کرد باید ۷ تیکه بشه .. از نظر من خللی به آزادی و دموکراسی در اون کشور فرضی! وارد نمیکنه
چنانچه قراره شورای نگهبانی وجود داشته باشه .. باید مداخلهی اون در موارد بسیار نادری مثل همون نقض آزادی بیان باشه .. وگرنه اگر قرار باشه یک مجموعه قوانین و افرادی بالاتر از خواست مردم قرار بگیرند .. حالا چه اون مجموعه قوانین اسلامی باشه یا غیراسلامی یا هرچی .. این خودش میشه نقض آزادی که همون دموکراسیه 😁
محمدرضاشاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفتوگویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن میگوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی زمانبندی مناسبی نداشت. میشد این پروژه را چندسال زودتر یا چند سالی دیرتر به سرانجام رسانید. او که تجربهٔ فضای باز سیاسی در دههٔ ۲۰ را در چنته داشت، میدانست که عملاً دهان تمام بدیلهای منتظر در پشت دروازههای سیاست حاکم در ایران، بوی سیر ارتجاع و پیاز سیاهی میدهند.
اینکه حتی نمیتوان از یک جریان مخالف در دوران پهلوی نام برد که عملاً خاستگاه امر مدرن را به تبلیغ نشسته باشد، جالب نیست؟ کدامیک از آنها در پس مبارزات مسلحانهٔ خود دنبال چیزی بودند که امروز به بار ننشسته باشد؟ حزب توده؟ پیکار؟ چریکهای فدایی؟ مجاهدین؟ جبههٔ ملی؟ بچهمسلمانهای حسینیهٔ ارشاد؟
زبان روایتگری در فرهنگ ایرانی نهتنها در شعر و حماسه و عرفان دچار افسانهسازی است که روایتهای سیاسی ما نیز در آغوش افسانهها جا خوش کردهاند. این را راجر اسکروتن، فیلسوف سیاسی به خوبی فهمید. او در مقالهٔ «به یاد ایران» مینویسد:
«روشنفکران غربی مدام این افسانه که شاه ایران مسئول انقلاب است را تکرار کردند، درحالیکه مارکسیستها نقشهٔ این انقلاب را از سیسال قبل از آن ریخته بودند.»
اسکروتن فیلسوف ریزبینی بود. این افسانههای سیاسی دامان شاه را نیز گرفته بودند. همانطور که بعد از انقلاب، جماعتی پشیمان از شوری شوربای خود مدام زمزمه میکردند که اشتباه شاه این بود که شاپور بختیار را دیر به میدان آورد. اما اینگونه نبود؛ او هر زمان که دربهای سیاست را به روی آلترناتیوهای معرفتی خود باز میکرد، ائتلاف سیر و پیاز از جنازهٔ او رد میشد. گیرم کمی زود یا اندکی دیرتر.
رفیق کمونیست تاریخنویس ما، یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب با اشاره به گزارش «خبرنگاری اروپایی» عقیده دارد که ارتش شاهنشاهی با هلیکوپترهای جنگی، مردم جنوب شهر را لت و پار کرده و کوهی از جنازه بر جای گذاشته است! او و رفقایش در افسانهسازی و شهیدسازی، در دستوپاکردن آمار برای خبرنگاران غربی، ید طولایی دارند. آنها هیچگاه به ساحت تاریخ شهروندی مخابره نکردند که رژیم پهلوی ارتش را برای کنترل اوضاع به خیابان آورد، چون که اصلاً پلیس ضدشورش نداشت.
انقلاب ۵۷، پیروزی ایدهٔ پهلوی بود. این تنها سلسلهای در تاریخ ایران است که با شکست سیاسی، به پیروزی دست یافت. مهمترین وظیفهٔ تاریخی در نزد پهلوی، بدلساختن ما از امت به ملت بود، تولد مفهوم «مردم». مردم کسانی هستند که میتوانند برای آیندهٔ سیاسی خود تصمیم بگیرند. «نمیخواهید؟ میروم.»
برخی مدام در نوشتههای خود تکرار میکنند که آن جملهٔ «صدای انقلاب شما را شنیدم» اشتباهی تاریخی از جانب شاه و مشاوران او بود. من اما اینچنین باور ندارم؛ این جمله در تمام عمر تاریخ سیاسی-اجتماعی ما بیسابقه است. جایی است که مفهوم «ملت» به ظهور میرسد و امروز به تجربه دریافتیم که گوش شنوایی برای این صداها وجود ندارد. کسی به شما نمیگوید صدایتان را شنیدیم، هرچند که اینچنین گوشخراش و عیان باشد.
ما یک روایت منصفانه به تاریخ بدهکاریم. تاریخ معاصر ما با تار سیبیلهای زرد چپهای مُصِر در نفهمیدن نوشته شد. این تاریخ آنقدر دچار افسانه و دوکسا گشته است که بدون تجربههای نوین اجتماعی، بدون محکخوردنهای اینگونهٔ تاریخی، قابلیت حذف و راستیآزمایی به خود نمیدید. این دوکسا را راجر اسکروتن دیده بود:
«چه کسی به یاد دارد که هزاران دانشجوی ایرانی در دانشگاههای غربی مشتاقانه مزخرفات مدشدهٔ مارکسیستی را در آغوش کشیدند؟ مدی که توسط ‹رادیکالهای روی مبل راحتی نشسته› به آنها ارائه میشد و به شکلگیری کمپین شورش و دروغی انجامید که منجر به سقوط شاه شد… درست است، شاه حاکم مطلق بود ولی حاکمیت مطلق با حکومت ستمگرانه یکی نیست. حاکم مطلق ممکن است مجلس نمایندگان، دستگاه قضای مستقل و حتی مطبوعات آزاد و دانشگاه خودمختار را هدایت کند، چنانکه شاه تلاش داشت این کار را بکند. شاه به حاکمیت مطلق خود بهعنوان وسیلهای برای خلق و محافظت از چنین نهادهایی مینگریست.
چرا هیچیک از عالمان سیاسی غربی به خود زحمت نداد به این نکته اشاره کند، یا نظریهای که به ما میگوید نباید تنها فرآیند دموکراتیک شدن را مهم قلمداد کرد، بلکه نهادهای محدودکننده و نیابتی که میتوانند بدون دموکراسی هم پا بگیرند نیز مهم هستند. چرا کسی در آن زمان به ما سفارش نکرد سیستم سیاسی ایران را با عراق و سوریه مقایسه کنیم؟»
داروین صبوری
جامعهشناس
👍 4ارسال نظر:
-
در اصل توسط Davar پست شده است View Post
اگر " آزادی خود دموکراسیه و دموکراسی خود آزادی " باشه،،، الان توی پاکستان هم دمکراسی حاکم هست
یکی از خطرناکترین کشورهای دنیا همین پاکستان هست و مردم مسلمانش
کافیه یکی توی خیابون داد بزنه فلانی به قرآن توهین کرده!!! به پاسگاه پلیس نمیرسی چه برسه به دادگاه که از خودت دفاع کنی.
و اگر قرار بود هر کسی هر کاری که دلش میخواد رو انجام بده هیچ تمدن بشری شکل نمی گرفت و همه می زدن همدیگه رو میکشتند
پس قطع به یقین آزادی باید در محدوده قانون باشه و از طرفی همانطور که گفتید امکانش هست که قانون گذاران نماینده مردم نباشن و قانونی مثل حجاب وضع کنن پس باید برای قانون هم محدودیت گذاشت و مانع تصویب هر قانونی شد که این مهم قدرتهایی بالاتر از قانون گذار میطلبه که من بهش میگم نهاد،
نهادی مثل شورای نگهبان که مواظب بود قانونی برخلاف اسلام تصویب نشه.
ولی بیاید فرض کنیم که در پاکستان دموکراسی به طور کامل برقراره .. اول اینکه وقتی داریم در مورد دموکراسی حرف میزنیم .. قاعدتا داریم در مورد قوانین صحبت میکنیم .. نه اینکه رفتار و کارهای مردم به چه شکلی هست .. ولی باز هم بیاید فرض کنیم که طبق قوانین پاکستان (که برگرفته از خواست و میل مردم پاکستان هست) .. چنانچه کسی به قرآن توهین کرد باید به ۷ قسمت مساوی تقسیم بشه! .. از نظر من اینکه شما به خودت اجازه میدی برای مردم یک کشور دیگه تعیین تکلیف کنی و باید و نباید براشون مشخص کنی .. از رفتار اونها به مراتب خطرناکتره! .. قطعا شما حق داری از اونها انتقاد کنی و رفتارشون رو زیر سوال ببری .. و از نظر من هر فرد پاکستانی هم باید این حق رو داشته باشه .. این میشه آزادی بیان که مهمتر از دموکراسیه .. ولی تصمیمگیری در نهایت با خودشونه .. و اینکه در نهایت تصمیم بگیرن که اگر کسی به قرآن توهین کرد باید ۷ تیکه بشه .. از نظر من خللی به آزادی و دموکراسی در اون کشور فرضی! وارد نمیکنه
چنانچه قراره شورای نگهبانی وجود داشته باشه .. باید مداخلهی اون در موارد بسیار نادری مثل همون نقض آزادی بیان باشه .. وگرنه اگر قرار باشه یک مجموعه قوانین و افرادی بالاتر از خواست مردم قرار بگیرند .. حالا چه اون مجموعه قوانین اسلامی باشه یا غیراسلامی یا هرچی .. این خودش میشه نقض آزادی که همون دموکراسیه 😁
👏 2ارسال نظر:
-
سلام و عرض ادب
دیشب از بند سیاهچالی بورسی برای دوازدهمین بار آزاد شدم و خوشحالم که دوباره به جمع دوستانم برگشتم هنگام آزاد شدن اوشنوس پیر با دست و پای زنجیر شده را دیدم که داشتن میچپاندنش توی زندان! دلم برایش خیلی سوخت نمیدونم این پیر از کار افتاده مرتکب چه گناهی شده!! من پوست کلفتم که توانستم مدت مدید در زندان بورسی جان سالم به در ببرم ولی این پیرمرد یک پا لب گور گمان نکنم بشتر از دو سه روز اونجا دوام بیاورد پس دیده بان حقوق بشر کدام گوری رفته!!!؟ حالا من به دلیل سیاسی و به جرم ماتریالیست دیالکتیک و گرایش به چپ بودن همه عمرم را توی زندان مخوف بورسی سپری کردم اما این پیرمرد زوار در رفته به کدامین گناه زندانش کردند!!!؟ اگر کسی به دادش نرسد سه روزه توسط موشهای زندان خورده میشود
👎 1ارسال نظر:
-
در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
خب چند تا مساله هست .. یکی اینکه هنوز تعریف آزادی انسان رو پیدا نکردیم که نهادی بخواهد از اون محافظت کنه .. دیگه اینکه خود همون قانونگذارها میتونن افرادی باشند که قراره از آزادی محافظت کنند (البته شاید هم یه نهاد موازی .. ولی اگه قراره نهاد دیگهای این کار رو انجام بده، خب چه نهادی و چه جوری)
از نظر من ( که نقطهی اختلاف نظر بین ماست احتمالا) آزادی خود دموکراسیه و دموکراسی خود آزادی و هیچ تفاوتی بین این دو تا نیست.. و اگر این تعریف رو نپذیریم .. تعریف دیگه این میتونه باشه که هرکسی آزاده هر کاری که میخواهد انجام بده و هیچ اگر و امایی وجود نداره .. دیگه نمیتونیم بگیم "مطابق قانون" یا "به شرطی که این آزادی شما باعث سلب آزادی دیگران یا آسیب به دیگران نشه" .. نه، اگه تعریف اول رو نپذیریم .. این شرطها همشون دارن آزادی رو نقض میکنند
در مورد موضوعی مثل حجاب .. دقیقا مشابه تمامی قوانین موجود دیگه توی کشور .. مشکل اینجاست که این قوانین ارتباطی با مردم نداره .. این قوانین توسط افرادی وضع شده که نمایندهی مردم نیستند .. پس اگر نمایندهها، نمایندههای مردم باشند .. اون موقع حجاب، بیحجابی، تجاوز، همجنسبازی، هرچی!! .. هر چیزی که برخواسته از دموکراسی باشه .. بالاترین سطح از آزادیه .. یعنی تو بالاترین سطح از آزادی شاید لازم باشه با عدهای برخورد کنیم، بزنیم، اعدام کنیم و هیچ خللی به آزادی و دموکراسی وارد نشه
یکی از خطرناکترین کشورهای دنیا همین پاکستان هست و مردم مسلمانش
کافیه یکی توی خیابون داد بزنه فلانی به قرآن توهین کرده!!! به پاسگاه پلیس نمیرسی چه برسه به دادگاه که از خودت دفاع کنی.
و اگر قرار بود هر کسی هر کاری که دلش میخواد رو انجام بده هیچ تمدن بشری شکل نمی گرفت و همه می زدن همدیگه رو میکشتند
پس قطع به یقین آزادی باید در محدوده قانون باشه و از طرفی همانطور که گفتید امکانش هست که قانون گذاران نماینده مردم نباشن و قانونی مثل حجاب وضع کنن پس باید برای قانون هم محدودیت گذاشت و مانع تصویب هر قانونی شد که این مهم قدرتهایی بالاتر از قانون گذار میطلبه که من بهش میگم نهاد،
نهادی مثل شورای نگهبان که مواظب بود قانونی برخلاف اسلام تصویب نشه.
👍 2ارسال نظر:
-
در اصل توسط Davar پست شده است View Post
اگه قرار باشه هرکسی هر کاری که دلش خواست انجام بده که تمدن انسانی شکل نمی گرفت
باید آزادی انسان محدود باشه توی این شکی نیست.
قطعا هر کاری دلمون خواست رو نمیشه انجام داد و برای این امور انسانها تصمیم گرفتند که قانون وضع کنن
من نگفتم که ما حق داریم قانون رو رعایتش نکنیم من میگم باید نهادهایی داشته باشیم که از آزادی انسان محافظت کنه
مثلا باید نهادی می بود که از تصویب قانون حجاب جلوگیری می کرد ولی نبود.
سوال خودم رو تکرار میکنم نظر شما چیه؟
از نظر من ( که نقطهی اختلاف نظر بین ماست احتمالا) آزادی خود دموکراسیه و دموکراسی خود آزادی و هیچ تفاوتی بین این دو تا نیست .. و اگر این تعریف رو نپذیریم .. تعریف دیگه این میتونه باشه که هرکسی آزاده هر کاری که میخواهد انجام بده و هیچ اگر و امایی وجود نداره .. دیگه نمیتونیم بگیم "مطابق قانون" یا "به شرطی که این آزادی شما باعث سلب آزادی دیگران یا آسیب به دیگران نشه" .. نه، اگه تعریف اول رو نپذیریم .. این شرطها همشون دارن آزادی رو نقض میکنند
در مورد موضوعی مثل حجاب .. دقیقا مشابه تمامی قوانین موجود دیگه توی کشور .. مشکل اینجاست که این قوانین ارتباطی با مردم نداره .. این قوانین توسط افرادی وضع شده که نمایندهی مردم نیستند .. پس اگر نمایندهها، نمایندههای مردم باشند .. اون موقع حجاب، بیحجابی، تجاوز، همجنسبازی، هرچی!! .. هر چیزی که برخواسته از دموکراسی باشه .. بالاترین سطح از آزادیه .. یعنی تو بالاترین سطح از آزادی شاید لازم باشه با عدهای برخورد کنیم، بزنیم، اعدام کنیم و هیچ خللی به آزادی و دموکراسی وارد نشه
ارسال نظر:
-
در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
به طور کلی قانون میگذاریم تا آزادی رو محدود کنیم! .. وقتی میگید هر کاری دوست داشتید مطابق قانون انجام بدید، پس هر کاری نمیشه انجام داد و باید مطابق قانون باشه و آزادی محدود میشه .. و وقتی میگید فلان قانون آزادی رو محدود کرده و در نتیجه ما حق داریم رعایتش نکنیم .. پس هر کسی حق داره قوانین رو نقض کنه چون احتمالا اون قانون بخشی از آزادیش رو محدود کرده .. اینها از نظر من با هم در تناقضه .. و گنگ، نامفهوم و در حد شعاره!
باید آزادی انسان محدود باشه توی این شکی نیست.
قطعا هر کاری دلمون خواست رو نمیشه انجام داد و برای این امور انسانها تصمیم گرفتند که قانون وضع کنن
من نگفتم که ما حق داریم قانون رو رعایتش نکنیم من میگم باید نهادهایی داشته باشیم که از آزادی انسان محافظت کنه
مثلا باید نهادی می بود که از تصویب قانون حجاب جلوگیری می کرد ولی نبود.
سوال خودم رو تکرار میکنم نظر شما چیه؟
👍 3👏 1🙏 1ارسال نظر:
-
سلام و عرض ادب
دیشب از بند سیاهچالی بورسی برای دوازدهمین بار آزاد شدم و خوشحالم که دوباره به جمع دوستانم برگشتم هنگام آزاد شدن اوشنوس پیر با دست و پای زنجیر شده را دیدم که داشتن میچپاندنش توی زندان! دلم برایش خیلی سوخت نمیدونم این پیر از کار افتاده مرتکب چه گناهی شده!! من پوست کلفتم که توانستم مدت مدید در زندان بورسی جان سالم به در ببرم ولی این پیرمرد یک پا لب گور گمان نکنم بشتر از دو سه روز اونجا دوام بیاورد پس دیده بان حقوق بشر کدام گوری رفته!!!؟ حالا من به دلیل سیاسی و به جرم ماتریالیست دیالکتیک و گرایش به چپ بودن همه عمرم را توی زندان مخوف بورسی سپری کردم اما این پیرمرد زوار در رفته به کدامین گناه زندانش کردند!!!؟ اگر کسی به دادش نرسد سه روزه توسط موشهای زندان خورده میشود
ارسال نظر:
-
کنسرت خیابانی شجریان بجای وحدت آفرینی ، موجب تفرقه بیشتر مردم می گردد!!
مگر اینکه کنترل جمعیت از توان حکومت خارج شود، و حوادث بعدی را سبب شود !
اما تا اینجا می توان گفت این کنسرت به بازی فوتبال ایران و آمریکا در زمان حوادث ۱۴۰۱ شباهت دارد، !!
ارسال نظر:
ارسال نظر: