کاربران گرامی بورسی، با توجه به تغییرات اخیر سایت در صورت وجود هر گونه مشکل در استفاده از سایت (درج پیام، عضویت و...) با ایمیل boursy.com[@]gmail.com در ارتباط باشید یا موضوع را در تاپیک «شما بگویید...» درج کنید.
اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
جناب شاخص یک صفحه تایپ کردم ،
دستِ بیقرار ! زد همه رو پاک کرد
جواب شما رو بعداً مفصل میگم...
سوال اینه که شما چطوری میتونید سند بزنید به نام خودتون ؟!
یعنی میشه از دفترخونه شکایت کرد بگیم رشوه گرفته تبانی کرده ؟
بعد دفتردار میاد دادگاه یک برگه محکمه پسند میذاره روی میز قاضی
اسم اون برگه "مستند مالکیت" است
جدیداً هم توی سندهای تکبرگ، در بخش مشخصات ملک
یک گزینه به نام مستند مالکیت هست
که دیگه نیاز به حضور سردفتر نیست
مستند مالکیت یعنی به ما میگه من بر چه اساسی این انتقال رو ثبت کردم
فکر کردید الکیه ؟!
متداولترینش ، حضور مالک قبلی و انتقال عادی است
مالک بعد از احراز مالکیت، اقرار میکنه که میخوام ملکمو بزنم به نام این شخص.
این اقرار با ثبت اثر انگشت اثبات میشه
اما مستند مالکیت میتونه به شکل انحصار وراثت ، وکالت، یا حکم دادگاه باشه
البته اگه حکم دادگاه باشه ، این امکان هست که اعتراض کنید
پرونده بازنگری میشه و امکان اینکه حکم برگرده و سند باطل بشه هست
ولی در مورد این دوستمون ، که پدرش رفته محضر انتقال داده ، دیگه قابل برگشت نیست.
جناب شاخص باید از راه های دیگه وارد بازی بشه .
با سلام وتشکر از زحمات جنابعالی وجناب علیرضا
از چندین نفر هم پرسیدم و تقریبا نظر شما را گفتند
به هر صوورت ممنونم از وقتی که گذاشتید/-
ثشرق-ثپردیس-ثباغ-اس پ -ثشاهد-ثتران-ثجوان-حخزر-کاسبین-درهاور دکپسول-انتی بیوتیک -کسرا-دیران-شلعاب--کروی-کمنگنز-واعتبارکلوند و و ختراک و سابیک وپسهند پکرمان دتوزیع جوین فباهنر-.پتایر-
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
به خدا منم دلم خواستم
قول بی شرف می دهم
همه كار بكنم
اصلا بنزین كه گران شد فرداش برم سركلاس به دانشجو بگم
بنزین باید گران بشه
بنزین خیلی خوب گران بشه
اصلا همه باید تحمل كنیم صبر كنیم
مقاومت كینیم
فقط بكنیم
صبر و استقامت
این روزها، در گیر و دار مسائل ایجاد شده در کشور، یک فایل صوتی از یکی از مداحان معروف کشور پخش شد، که ظاهرا جدید هم نیست،که در آن با لحنی بی ادبانه، رئیس جمهور را مسخره می کند. سخن از جایگاه مداحان و اشکالات برخی از مداحان مشهور بسیار است، اما من وقتی این فایل را گوش دادم، تردید کردم که این صحبتها از سر خیرخواهی گفته شدهباشد، بیشتربه شاخ و شانه کشیدن لاتهای قمه کش شبیه است، به قول خود حدادیان :“اون رگ لاتیمونَم هَه!”برای من عجیب است چرا در مجلس ذکری که قرار است “روضةٌ من ریاض الجنة” باشد، در حالی که تعداد کثیری دختر و پسر حزب اللهی و خانواده های متدین و انقلابی و شهید داده آنها، با عشق به معنویات آمده اند ذکر اهل بیت و مناجات با خدا را بشنوند، حاج سعید حدادیان بدون رعایت اخلاق و ادب، از عورت احمدی نژاد حرف میزند!!در حیرتم که چرا کسی صدایش در نمی آید؟ ما به راحتی در فضای مجازی هم خبرش را می خوانیم و هم فیلمش را مشاهده می کنیم و با تعجب نگاه می کنیم که حدادیان در مجلس ذکر اهل بیت میگوید:” … حضرت آدم تا گندمه رو نخورده بود، عورتش معلوم نشد،آقای احمدی نژاد! گندم کجا رو خوردی این عورتت زده بیرون!(خنده بلند مستمعین!) لااقل دو تا برگ درخت انجیر بردار بپوشونش!حیف آیت الله های ماست خرج این بی شعور بشن… کیه مشایی سر و تهش!… این جاش ته مهای جهنمه… آقای احمدی نژاد! میبرّنش ها!(خنده بلند مستمعین) حزب الله اینجوریه!!… عورتت زده بیرون، گندم کجا رو خوردی؟! تا از بهشت حزب الله بیرونت نکردن، یالّا بابا! “ مداح یعنی.....
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
قاتل سریالی مردان مازندرانی کیست؟
آرمان ملی : وقتی زن ۵۶ ساله به جرم قتل همسر صیغهایاش دستگیر شد، کسی تصورش را هم نمیکرد که او یک قاتل سریالی است که طی ۹ سال جنایت، شوهران صیغهایاش را به قتل رسانده است.
هر چند زن ۵۶ ساله به قتل 7 مرد اعتراف کرده اما بررسیها نشان میدهد که او در این سالها ۱۳ شوهر صیغهای داشته که همه آنها جانشان را از دست دادهاند و به همین دلیل احتمال میرود آمار قربانیان او بیشتر از 7 نفر باشد. قاتل سریالی مازندران که «کلثوم» نام دارد، هفته گذشته از سوی پلیس شهرستان محمودآباد به جرم قتل شوهرش دستگیر شد. شوهر او مردی ۸۲ ساله بود که ابتدا تصور میشد بهدلیل سکته جانباخته اما بستگانش میگفتند که او به قتل رسیده است. کلثوم ۵۶ ساله با مهریه پنج میلیارد ریالی بهعنوان همسر صیغهای مرد ۸۲ ساله راهی خانه او شده و زندگی مشترک این زوج آغاز شد.
اما فقط چندماه زمان کافی بود تا مرد ۸۲ ساله متوجه شود که کلثوم قصد جانش را دارد. این مرد چند روز پیش از مرگش به بچههایش گفته بود که کلثوم به زور به او قرص فشار و قلب میدهد و هر بار با خوردن نوشیدنیهایی که وی درست میکند، از حال میرود. مرد ۸۲ ساله تنها چند روز پس از گفتن این جملات به فرزندانش، جانش را از دست داد و بهدنبال مرگ او، فرزندانش راهی اداره پلیس شدند و از همسر صیغهای پدرشان به اتهام قتل شکایت کردند. با این شکایت، پروندهای در دادسرا تشکیل و تیمی از مأموران به تحقیق درباره مرگ مرد ۸۲ ساله پرداختند و با بهدست آمدن سرنخهایی که ظن دست داشتن کلثوم در جنایت را قوت میبخشید، این زن دستگیر شد. زن ۵۶ ساله هفته گذشته دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت.
او که میدید دستش نزد پلیس رو شده، علاوه بر قتل پیرمرد ۸۲ ساله به قتل ۶ نفر دیگر هم اعتراف کرد؛ ۶ نفری که همگی مردانی 75 سال به بالا بودند که زن جنایتکار ابتدا بهصورت موقت با آنها ازدواج میکرد و پس از حدود ۲ تا ۳ ماه زندگی مشترک، با خوراندن قرص یا حل کردن آن در نوشیدنی، طعمههایش را به قتل میرساند. اعترافات زن جنایتکار نشان میداد که او در خانوادهای کاملا معمولی در یکی از روستاهای شهرستان ساری به دنیا آمده بود. وی در ۱۱ سالگی با نخستین شوهرش ازدواج کرده که حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود؛ پسری که سالها بعد بر اثر بیماری درگذشت. کلثوم پس از مرگ شوهر اولش، با مرد دیگری ازدواج کرد؛ ازدواجی که حاصل آن دختری بود که حالا ازدواج کرده و از اینکه مادرش به قتل دستکم 7 نفر اعتراف کرده، شوکه شده است.
پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
سعید حدادیان چگونه استاد دانشگاه تهران شد؟
یکی از اساتید دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گفت سعید حدادیان پیش از این هم در دانشگاه تهران تدریس میکرده است.
اعتمادآنلاین |
غلامرضا سیف، رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که دلیل دعوت از سعید حدادیان به عنوان استاد مدعو در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران چیست، گفت: سعید حدادیان از سال ۹۶ با مجوز نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دروس انقلاب اسلامی و آشنایی با دفاع مقدس را به صورت مدرس مدعو و حقالتدریس در دانشکدههای دانشگاه تهران تدریس می کند.
به گزارش عرشه آنلاین، وی افزود: ایشان در قالب مدرس مدعو و حق التدریس، درس مبانی ادب پایداری و تحلیل نظم پایداری را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی ارائه می کند.
در ۲۸ جون ۲۰۲۳ پلیس فرانسه که سابقه اقدامات نژادپرستانه در آن فراوان است، اقدام به کشتن نائلام جوان ۱۷ ساله الجزائری الاصل کرد. از آن زمان اعتراضات سراسری در فرانسه منجر به آتش زدن هزاران خودرو و مراکز دولتی و فروشگاهها شده است. تا زمان این نوشته گزارشی از کشته شدن معترضان منتشر نشده است.
در ۲۳ جون ۲۰۲۳ پریگوژین رئیس واگنر علیه وزارت دفاع روسیه اعلام شورش کرد و در بحبوحه جنگ اوکراین، ستونی نظامی به سمت مسکو به راه انداخت و جهان را در بهت و حیرت فرو برد. پوتین آن را خیانت به کشور و خنجر از پشت دانست. چهره پوتین، هیمنه روسیه و چهره واگنرها هر یک از منظری به شدت آسیب دید. در شورش ۲۴ ساعته، بنا بر اخبار، واگنرها شش هلیکوپتر و یک هواپیمای فرماندهی روسیه را هدف قرار دادند که طی این حملات حداقل ۱۳ نظامی و خلبان روسی کشته شدند.
در نوامبر ۲۰۲۰ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد. ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا نتیجه انتخابات را نپذیرفت و آن را ناشی از تقلب دموکراتها دانست. در پنجم ژانویه ۲۰۲۱ در پی فراخوان ترامپ، طرفداران او در مقابل کنگره اجتماع کردند و در روز ششم ژانویه در مقابل چشم جهانیان به کنگره حمله بیسابقهای صورت گرفت و این مکان اشغال شد. تحقیقات نشان داد در ارتباط با این حادثه مجموعا هفت تن کشته شدهاند. چهار تن از مهاجمان که تنها یکی از آنها در اثر شلیک پلیس کشته بود و یکی در اثر سقوط و دیگری در اثر فشار جمعیت و سکته جان خود را از دست داده بودند و سه پلیس نیز در میان کشتهشدگان بودند که یک تن در اثر حمله مهاجمان در روز بعد کشته و دو تن نیز خودکشی کردند.
در ۲۶ مه ۲۰۲۰ جورج فلوید سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس متهم به نژادپرستی آمریکا به قتل رسید. اعتراضات و خشونت سراسری و آتش سوزی حدود ۲۰۰۰ شهر آمریکا را فرا گرفت و خیابانها بسته شد و صدها خودرو به آتش کشیده شد. در پی این اعتراضات و خشونتها ۱۹ تن کشته شدند.
در نوامبر ۲۰۱۸ جنبش جلیقه زردها در فرانسه در اعتراض به قیمت سوخت و مالیات آغاز شد و بیش از یک سال به طول انجامید. در نتیجه اعتراضات، صدها خودرو و مکان دولتی به آتش کشیده شد. در اعتراضات یک ساله حدود ۱۱ تن کشته شدند اما تنها یک کشته در نتیجه واکنش پلیس بود. در طول این مدت از معترضان ۱۸۴۳ تن و از نیروی پلیس ۱۰۴۸ تن مصدوم شدند.
در چهارم آگوست ۲۰۱۱ در یکی از محلههای لندن یک جوان سیاه پوست به نام مارک دوگان در اثر شلیک پلیس کشته شد. دو روز بعد اعتراضاتی در لندن به خونخواهی وی آغاز شد که به مدت ۵ شب لندن را در آتش سوزاند و صدها خانه و مغازه و خودرو پلیس به آتش کشیده شد. اعتراضات به ۶ شهر مهم دیگر انگلیس نیز سرایت کرد. در اثر حوادث ناشی از این اعتراضات که نام انقلاب هم به خود گرفته بود ۵ تن کشته شدند. ۱۸۶ پلیس نیز زخمی شدند.
اینها نمونههایی از حوادث و بحرانهایی است که در جهان اطراف ما روی میدهد. براستی اگر این حوادث و آشوبها با این ابعاد در کشور ما روی میداد با چه میزان تلفات نیروی انسانی در طرفین یا حکم اعدام به پایان میرسید؟ تنها برای مثال میتوان به حوادث بنزینی و یا حوادث سال گذشته اشاره کنیم که اطلاع دقیقی از آمار صدها قربانی در میان نیست، و عدد قربانیان به یک موضوع امنیتی تبدیل شده است. تعداد قربانیان که بماند، حتی اطلاع دقیقی از جزئیات اعتراضات نیز داده نمیشود و با بستن فضای رسانهای، خبری از پوشش رسانههای داخلی هم نیست.
چنان که برشمردیم تقریبا تمام ملتها با بحرانهای خودساخته یا ناخواسته مواجه میشوند. این که چرا بحرانها خلق میشوند و یا سر بر میآورند که بسته به زمینه و زمانه عمدتا تبعیض و شکاف طبقاتی و بیعدالتی و یا جنگ قدرت است، بحث مجزای دیگری را میطلبد، اما سخن ما در اینجا تفاوتها در «نوع مواجهه و عبور از بحرانها» نهفته است.
در بدو امر، درک از ریشهها و ابعاد هر بحران، قدرت رهبری و مدیریت بحران، سرعت عمل و پاسخگویی بهینه و منصفانه به مطالبات، برخورداری از منابع، و آموزش عناصر درگیر در میدان، و اطلاع رسانی شفاف، منصفانه و مبتنی بر شواهد حرفهای همه از جمله شاخصهای مدیریت بحران شناخته میشود. روشن است که کنترل و مدیریت بحرانها در دنیای مدرن از امور پیچیدهای است که صرفا در قدرت سخت نهفته نیست و وزن این شاخصها هم در آن یکسان نیست و باید به هزینهها و نتایج کنترل بحران توجه تام و تمام داشت و در این میانه از دیدگاه نگارنده، «انسان» و «هزینه انسانی» در صدر توجه جوامع مدرن قرار گرفته و ارزشی که برای جان انسان شهروند قائل میشوند، نقطه تمایز گفتمانها و سیستمها شناخته میشود و به زعم نگارنده سهگانه «آموزش، پروتکل و خلاقیتهای سیستمی و فردی» در ذیل آن گفتمان و نگاه به انسان قرار میگیرد.
مفهوم انسان شهروند
در هر یک از کشورهایی که برشمردیم، آمار نشان میدهد که دولتها نسبت به جان اتباع خود نهایت خویشتنداری و اهتمام را به خرج دادهاند، به گونهای که در بسیاری از این بحرانها و شورشها، تعداد مصدومان پلیس و معترضان برابری میکند. و علیرغم ویرانیهای گستردهای که این اعتراضات ایجاد میکنند، از حمله به فروشگاهها تا آتش زدن بانکها و مراکز دولتی و خصوصی، تلاش پلیس آن است که در مهار آشوب، کمترین تلفات جانی به معترضان وارد شود و معترضان نیز در برخورد با پلیس به همین امر انسانی توجه ویژه دارند و از همینروست که با «شورشهای بزرگ اما قربانیان اندک» مواجه میشویم، گرچه یک جان هم بسیار است. این همان جایی است که اهمیت جان انسان شهروند را به رخ میکشد و شاید بتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد: جان انسانها از جمله مقدسترین مقدسات در حیطه این سرزمینهاست و هیچ چیز مهمتر از جان انسان شهروند نیست و همه ساز و کارها برای حفظ آن معنی و مشروعیت پیدا میکند. البته نباید از این نکته غفلت کرد که متاسفانه این مفهوم به «انسان در جهان» تعمیم نیافته است و کشورهای نامبرده این رویکرد را عمدتا صرفا نسبت به شهروندان خود و سفیدها لحاظ میکنند و به دلیل سیاستهای نژادی و تبعیض آمیزی که بر آنها به ویژه در سیاست خارجی حاکم است، مشاهده میکنیم که نسبت به جان مردمان دیگر کشورها ملاحظه چندانی ندارند و متاسفانه دستشان سخاوتمندانه به خون ملتهای دیگر آلوده است. رفتار آمریکا در افغانستان و عراق و یا همین تبعیض رسانهای در مواجهه با پنج سرنشین زیردریایی تایتان و چشم پوشی از غرق قایق مهاجران آسیایی در یونان، و بیتوجهی به صدها و بلکه هزاران مهاجر دیگر که هر ساله در دریاها غرق میشوند، نمونه روشنی است. همین نکته را در رفتاررژیم نامشروع صهیونیستی که اشغالگری و کودککشی و جنایت در حق فلسطینیان ذاتی آن است، نسبت به اتباع خودش مشاهده میکنیم. چنانکه تلاویو شاهد ۲۵ هفته اجتماعات اعتراضی به بالاترین سطح حاکمیت این رژیم بوده و حتی رئیس این رژيم از احتمال فروپاشیاش سخن به میان آورده، اما نه کسی مانع برگزاری اجتماعات شده و نه تاکنون گزارشی از کشته شدن معترضی منتشر شده است. این موضوع نشان میدهد که چگونه دو مقوله اهمیت جان انسان و شهروندی در این سیستمها به هم پیوند خوردهاند و ریختن خون شهروند تبدیل به خط قرمز شده است.
جالب آن که نقش بنیادین جان انسان در جهان معاصر را میتوان در ریشه شروع بسیاری از شورشهای نامبرده نیز دید. چنان که میدانیم در بسیاری از کشورهای غربی، حق تعیین سرنوشت، و آزادی اعتراض به شکل وسیعی نهادینه شده است. همزمان به رغم برخورداری از زندگی تا حدی پیشرفتهتر، درک مردم در کشورهای غربی از تبعیضها و شکافها و حق اعتراض نیز فزونی یافته و کمترین تبعیضها نیز منجر به اعتراضات و اعتصابات مکرر میشود که اخبار آن در رسانهها منتشر میشود و هر روز وزارت کشورشان مانع برگزاری اجتماعات به دلایل واهی نمیشود. با این همه هر از چند گاه، شاهد شورشهای انسانی هستیم. دلیل این شورشها در چیست؟
دلیل بسیاری از شورشها همان جایی است که سخن از «جان انسان شهروند» به میان میآید. جلوههایی جدی از فقر و تبعیض و بی عدالتی در این جوامع وجود دارد گرچه ممکن است بیشتر از جوامع دیگر نباشد، اما درک از آن بالاتر و حساسیت به آن بیشتر است و از کودکی آموزش داده میشود. از دیدگاه بدنه این جوامع هر گاه در بستر تبعیض و بی عدالتی، پای ریختن به ناحق خون شهروندی به ویژه از سوی نهاد یا جریان یا مقامی رسمی علی الخصوص نهاد امنیت و قضا به میان بیاید، از تمام خط قرمزها عبور شده و همه شاخصهای انسانیت فروریخته است. آنگاه میبینیم که هر از چند گاه خشم عمومی فوران میکند و دیگر در قالب اعتراضات و اعتصابات معمول خود را نشان نمیدهد. از اینروست که شورشهای مربوط به حقوق و زندگی سیاهان در آمریکا در ۲۰۲۰ و شورش ۲۰۱۱ لندن و شورش اخیر پاریس همه به نوعی «شورش جان» است و پس از مرگ مظلومانه یک شهروند غیر سفید توسط پلیس فوران میکنند. در ایران نیز موج اعتراضات سال گذشته با جان یک انسان (خانم مهسا امینی) پیوند خورد. اینها نشان دهنده مفهوم و خط قرمزهای جدید در پیش روی نظامهای سیاسی جهان است که اگر پای تعریض به جان شهروندان از سوی نهاد رسمی به میان بیاید و بسترها تعمد در آن را گواهی دهد ولو در آزادترین کشورهای جهان، دیگر به اعتراضات معمول بسنده نمیشود و در قالب شورشهای سراسری خود را نشان میدهد و با آن بعضا نظیر یا حتی شدیدتر از تعدی به مرزهای جغرافیایی برخورد میشود. به ویژه آن که به مدد تکنولوژی و تصاویر ارتباطی که از سوی مردم عادی یا خبرنگاران یا دوربینهای شهری و پلیس از قتلها و خشونتهای رسمی گرفته میشود، بُعد محسوستری به آن داده و خیزش و غلیان احساسات را در ابعاد وسیع بر میانگیزد. اینجا دیگر توجیهات وابستگی به فلان سرویس خارجی یا شورش گری و غارتگری و یا تحت تاثیر تبلیغات بیگانه و امثال آن برای کنترل افکار عمومی کارگر نمیافتد. همین جا ضرورت دارد بر اهمیت حضور خبرنگاران و تصویربرداران در صحنههای اعتراضی توجه شود که خود مانع خشونتهای بی حساب و کتاب است و هر جا که خبرنگاران و لنزها غایبند، خشونتها بی حساب تر است.
اهمیت موضوع تا آنجاست که حتی در شورشهایی که ماهیت صرفا انسانی نداشته و از جنس سیاسی و یا اقتصادی و یا حتی نظامی است باز حداکثر ملاحظه نسبت به جان شهروندان از اولویتهای دنیای مدرن است. درسه مثال ابتدای متن (حمله به کنگره آمریکا، یا شورش جلیقه زردها در فرانسه و یا همین شورش واگنرها) گرچه شروع آن با قتل یک شهروند آغاز نشد و جنسی متفاوت داشت اما سیستمهای آمریکا و فرانسه و حتی روسیه تلاش کردند با کمترین تلفات نیروی انسانی و خونریزی از آن عبور کنند، چرا که با اتباع و شهروندان خودشان مواجه بودند. این مفهوم تا جایی پیش رفته است که حتی در جنگهای بین کشورها نیز حمله به غیر نظامیان به شدت مطرود است و هرگاه از آن سند یا فیلمی منتشر شود کشوری که دست به چنین اقدامی زده است به شدت تحت فشار افکار عمومی جهانی قرار میگیرد. حتی در بمبارانها تلاش میشود از قبل اطلاع داده شود تا حداقل خسارت به شهروندان غیر نظامی وارد شود.
اما در ایران عزیز ما چگونه است؟ ما که مورد خطاب خداوند در قرآن کریم هستیم که فرموده است: مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا، ما که خود را شیعه محمد (ص) و علی (ع) و وارث عهد نامه مالک اشتر میدانیم، ما که شعارمان انسان و اسلام و اخلاق نه تنها در مرزهای داخلی که در سراسر جهان است در کجای این معادله ایستادهایم و با خودمان چه میکنیم؟ تنها یک روز جمعه مهرماه ۱۴۰۱ در زاهدان چه گذشت؟ آن روزها و هفتهها در نقاط دیگر میهن چه گذشت؟ جبران خونها چگونه ممکن است؟ متاسفانه به رغم برخورداری از معارف و فرهنگ و عواطف غنی در ایران عزیز ما که در جهان کم نظیر است، هنوز مفهوم بنیادین از شهروند و انسان دربسیاری از عرصهها از جمله مدیریت بحرانها و اعتراضات اجتماعی مان عمق لازم را نیافته و حتی چه بسیار غایب است و مفاهیمی چون هم وطن، ایرانیت و جان ایرانی و به طور کلی جان انسان، منزلت خود را پیدا نکرده است. وطن هم خاک است و هم خون. نوع انسان و هر کس در این خاک است و یا شناسنامه ایرانی دارد باید کرامت و جان او خط قرمز باشد و آنجا نیز که پای اعمال قانون به میان میآید، قدرت و مقامی که مفهوم انسان در مشروعیت جامعه را بدرستی فهمیده باشد، هرگز از قانون تفسیر واسع برای ریختن خون نمیکند. حاکمان هر کشوری از هر عقیده و مکتب سیاسی یا مذهبی باشند، برای حفظ جان اتباع و منافع مردم آن کشور قسم خوردهاند. انسانها علف نیستند که وجین شوند. آن که خون هموطنی را بریزد با کسی که خاک وطن را مورد معامله قرار دهد، تفاوتی در تعرض به وطن پیدا نمیکنند. حتی بی توجهی به مهاجرت و سرنوشت میلیونها اتباع ایرانی در خارج از کشور و یا بی توجهی به امنیت جادهها و تلفات هزاران هم وطن در جادهها و بالا بودن تعداد اعدامها و قتلها و تفاوت فاحش در دامنه دستگیریها و شدت محکومیتها بین کشورما با بسیاری کشورهای دیگر نیز ناشی از ضعف در درک همین مفهوم «شهروند» و «ایرانی» در سیستم و حتی بخشهایی از جامعه و اپوزیسیون است و الا کسی نمیتواند در ریختن خون سخاوت و شقاوت به خرج دهد یا بین خونها تبعیض قائل شود. اگر میخواهیم حرفی برای دنیا داشته باشیم باید در درک از مفاهیم بنیادی «هموطن»، «انسان» و «حرمت خون» و «خشونت پرهیزی» تجدید نظر کنیم و سپس در قالب سه گانه «آموزش و پروتکل و خلاقیتهای سیستمی و فردی» بهترین و عقلانی ترین و عملی ترین نمونه از آن را ارائه دهیم. توصیه منسوب به گاندی تامل برانگیز است که «دلایل زیادی وجود دارد که من حاضرم به خاطر آنها بمیرم، اما دلیلی وجود ندارد که برای کشتن آماده باشم!»
این خصوصیت دنیای امروز است که در برابرهر چه سکوت کند در برابر کرامت و خون ساکت نمینشیند. اساسا در دنیای امروز و آینده، توسعه بدون مفهوم جامع از شهروند و حقوق و حریم شهروند، معنایی پیدا نمیکند و دین و مکتب و جمهوری ودموکراسی و نظام و سیستم و حاکم، آنگاه مشروعیت والاتری مییابد که عملا به همه حقوق انسان و حریم شهروندان به ویژه «آزادی»، «عدالت»، «حق تعیین سرنوشت» و «کرامت» و «جان» احترام حداکثری قائل شود و و در یک کلمه «انسان» و «انسانیت» را خط قرمز واقعی خود بداند، به شعار نیست. تا تکلیف اندیشهای با این مفاهیم روشن نشود در گفتوگو با نسل جوان امروز و آینده الکن خواهد بود. بار دیگر عرض میشود؛ اگر روزی فرمودند حفظ نظام، امروز حفظ مردم و جان ایشان از اوجب واجبات و احکم محکمات است.
۱۲ تیرماه ۱۴۰۲
برگزاری کنفرانس ایران و بریکس صبح روز گذشته در مرکز مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه بار دیگر نگاهها را متوجه مزایای عضویت ایران دراین مجامع کرد چرا که چندی است عضویت ایران از سوی برخی از رسانهها به عنوان یک امتیاز و شاخصی برای رهایی از شرایط دشوار اقتصادی تلقی میشود، اما برخلاف این گروه برخی از کارشناسان معتقدند تا زمانی که ایران به معاهدههای بینالمللی مانند FATF پایبند نباشد و همچنین با وجود تحریمهای کنونی علیه کشور، عضویت ایران تنها ژستی سیاسی – اجتماعی است که هیچ دستاورد اقتصادی برای کشور به همراه نخواهد داشت همانگونه که الحاق ایران به شانگهای نیز تاکنون آورده اقتصادی برای ایران نداشته و حتی چین به عنوان قدرتمندترین عضو شانگهای به طور کاملاً شفاف اعلام کرده ریسک برقراری ارتباطات تجاری با ایران را به دلیل عدم پذیرش FATF و وجود تحریمها علیه ایران نمیپذیرد.
درود جناب احسانی گل
اگر عقد صلح در محضر توسط پدر و در تاریخ قبل از انتقال سند به نام دیگران باشد...سند رو میشه باطل کرد
البته بعید میدونم بیست سال پیش چنین اتفاقی افتاده باشه و در جریان باشند فرزندان
درود
در بازی حکم (پاسور) تکِ حکم ، از همه برگها سره !
یعنی از حکمِ شاه ! هم سره :D
سند تکبرگ ، شبیه تکِ حکمه
از همه انواع اسناد عادی برتره
قولنامه اثبات مالکیت میکنه ولی سند قدرت بالاتری داره
به علت همون مستند مالکیت که گفتم.
مثلاً پدر خونه رو به یکی از پسرها قولنامه یا صلحنامه یا وکالت و... داده
بعد پشیمون شده ،سند رو به اسم پسر دیگه زده
قانون ، دومی رو به رسمیت میشناسه
چون در حین صدور سند مدرکی ارائه شده که اعتبار محکمه پسند تری داشته
و اگر این مدرک نبود ، هیچ دفترخونه ای حاضر نمیشد سند بزنه
و صد البته که معتبرترین مدرک ،
حضور فیزیکی مالک در دفترخانه و اقرار به انتقال قطعی است .
مثلاً در این مورد ، برگه انحصار وراثت شماره فلان دادند دفترخونه ،
براش به میزان سهمش ( 1.5 دانگ مشاع از شش دانگ عرصه و عیان ) سند زدند
دفترخونه کپی این برگه انحصار وراثت رو به عنوان مستند مالکیت نگه میداره
پس اگه قاضی پرسید چرا به اسم این آقا سند زدید ، میگه بر ساس این برگه .
تامام.
وراثت یعنی سند به نام متوفی باشه
پس اگر سند به نام پدر مرحوم نباشه ،
دفترخونه بر اساس برگه انحصار وراثت هیچ کاری نمیکنه
چون قانون پسر رو به عنوان مالک فعلی میشناسه.
و پسر حتی اگه مُرده باشه هم ، باز کاری برای طرف نمیکنه
چون ایشون ، ورثه پدر هستند نه ورثه برادر...
در بازی حکم (پاسور) تکِ حکم ، از همه برگها سره !
یعنی از حکمِ شاه ! هم سره :D
سند تکبرگ ، شبیه تکِ حکمه
از همه انواع اسناد عادی برتره
قولنامه اثبات مالکیت میکنه ولی سند قدرت بالاتری داره
به علت همون مستند مالکیت که گفتم.
مثلاً پدر خونه رو به یکی از پسرها قولنامه یا صلحنامه یا وکالت و... داده
بعد پشیمون شده ،سند رو به اسم پسر دیگه زده
قانون ، دومی رو به رسمیت میشناسه
چون در حین صدور سند مدرکی ارائه شده که اعتبار محکمه پسند تری داشته
و اگر این مدرک نبود ، هیچ دفترخونه ای حاضر نمیشد سند بزنه
و صد البته که معتبرترین مدرک ،
حضور فیزیکی مالک در دفترخانه و اقرار به انتقال قطعی است .
مثلاً در این مورد ، برگه انحصار وراثت شماره فلان دادند دفترخونه ،
براش به میزان سهمش ( 1.5 دانگ مشاع از شش دانگ عرصه و عیان ) سند زدند
دفترخونه کپی این برگه انحصار وراثت رو به عنوان مستند مالکیت نگه میداره
پس اگه قاضی پرسید چرا به اسم این آقا سند زدید ، میگه بر ساس این برگه .
تامام.
وراثت یعنی سند به نام متوفی باشه
پس اگر سند به نام پدر مرحوم نباشه ،
دفترخونه بر اساس برگه انحصار وراثت هیچ کاری نمیکنه
چون قانون پسر رو به عنوان مالک فعلی میشناسه.
و پسر حتی اگه مُرده باشه هم ، باز کاری برای طرف نمیکنه
چون ایشون ، ورثه پدر هستند نه ورثه برادر...
درود بر جناب احسانی
قولنامه سند رسمی نیست...سند مالکیت رسمی و مقدم بر قولنامه است
اما طبق ماده ۱۳۰۵ قانون مدنی... قولنامه غیر مجعول ..اگر اقرار صریح مالک رو داشته باشد مبنی بر صحت معامله .. و مقدم بر سند رسمی موخر باشد...قاضی رای به ابطال سند میدهد
یک ساختمان پنج واحده رو بروی خانه ما..چند سال دعوای ملکی داشت...شخصی قولنامه داشت...تمام سند های تک برگ ابطال شد و حتی شاکی اجرت المثل هم از مالکین جدید گرفت...مالک اول هم در زندان هست...این هم بعد از ۱۸ سال!!!! ساختمان هم یکماه پیش حکم تخلیه گرفت و تخریب کرد
آیا قاضی به مدرک دیگری استناد کرده،؟چیزی که برای بنده تعریف کردند همین مطلب بود که طرف یک قولنامه داشته فقط
البته این مطلب کمکی به دوست جناب شاخص نمیکنه...پدر فوت شده و سند انتقال داده شده است
نظر