اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • afshinamin
    عضو فعال
    • Jul 2013
    • 4495

    #4126
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
    بنظرم طرفدارن خداباوری و خداناباوری ، می تونن سال ها دلیل بیارن و بحث کنند و هیچ فایدهای هم نداره

    مهم تر از بودن یا نبودن خدا !!! اینه که بودن یا نبودنش چه
    تاثیری در زندگی من داره


    اگر بگم هست :

    می تونه یک حس امنیت و آرامش بده

    باعث توسعه عدالت در جامعه بشه
    ممکنه خیلی ها چک و سفته قبول کنن و بگن خدا جای حق نشسته و ستمگر به سزای اعمالش میرسونه و معاملات آسون تر بشه با اعتمادی که حاصل میشه (البته از خاوری ها نباید غافل شد )

    اگر بگم نیست ! :
    خوب دیگه اون امنیت کاذب و خیلی هم نیست
    مهمتر از عدالت میشه اصل بقا ، من باید بیشتر دریده باشم و هر جا که تواناش بود تجاوز کنم ( کلمه تجاوز اگر زشت بنظرمون میاد شاید چون در یک فرهنگ دینی رشد کردیم و بزرگ شدیم ممکنه فرهنگ اشتباه باشه ممکنه درست )
    دیگه کسی حواله حوری قبول نمیکنه ، شیر آب های غیر بهداشتی که در خیابان ها بودن با ذکر سلام بر حسین جمع میشن ، آما سوپری می تونن آب معدنی بهداشتی بفروشن و یک چرخه اقتصادی هم شکل میگیره


    یک مقدار چرک نوشتم ، اما فکر کنم منظور را رسوندم

    اگر بخوام یک مقدار چرک تر بنویسم که کاملا فحش بخورم : )) از هر دو طرف :

    در قسمت خایی از هندوستان ، برای افزایش بهره وری ، هر 10 تا مرد یک زن اختیار می کنن ، در یک خونه ساکن میشن (بحران مسکن حل میشه ) نیاز نیست به 9 تا زن اضافی دیگه خرجی بدی ، تمام کارهای منزل را انجام میده ، قیمت نیروی کار پایین تر میاد چون هزینه های 10 نفر فرد شاغل کاهش داشته (هزینه زندگی هر کارگر تقریبا یک دهم شده یا حدود یک هفتم ) و زیاد توضیح ندم بهره وری بالا میره ، زن های اضافی جامعه رو هم مولد سازی می کنند میدن امارات متحد عربی و ارز آوری هم داره


    بهره وری تا کجا خوبه و باید رشد کنه ؟



    ========
    از نظر شخصی گنجشک ، همه چیز باید در خدمت 3 چیز باشه ( 3 چیز اصل هست )

    1- جان
    2- مال
    3- ناموس


    و همه چیز در خدمت این 3 چیز هستن ، حتی دین که خودش یک کل محسوب میشه ،
    همه چیزی به اندازی که به این 3 چیز سرویس میده دارای ارزش هست

    با اینکه 3 جز هست ، ولی یک پک کامل هست ( یعنی مال بدون جان یا ناموس فاقد معنی و اعتبار و ارزشه . جان همینطور ناموس همینطور )


    مثلا قیمت گذاری یک خانه به این شکله که این خونه چقدر به حفظ و ارتقاء جان و مال و ناموسِ من یا جان و مال و ناموسِ جامعهِ من یا جان و مال و ناموسِ جهان پیرامون من کمک میکنه

    ارزش یک شغل همینقدر

    ارزش یک دین همینطور

    ارزش یک حکومت همینطور
    احسنت

    در واقع به قول یوتیلیتاریانیست(سود انگار) ها مهم کاستن از آلام بشری و فایده داشتن برای نوع بشر هست
    یه یه مثلی پراگماتیست ها دارند میگن مهم نست تعداد ستاهر های اسمان چند تاست فبه من بگو نان کجاست !؟


    ممکنه برخی متعصبین مذهبی بگن این ارزش ها مادی هست

    ولی باید بگم "خیرکثیر" و مثل های "تجاره" در قران و گوگل کنید

    اسلام هم یه جورایی یوتیلیتاریانیست هست

    فقط شامل اپیکور و جرمی بنتام و جان استیوارت میل که نمیشه !
    آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/09, 14:40.

    نظر

    • طيب
      عضو فعال
      • Nov 2010
      • 3031

      #4127
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      حیف ارزش ها لگد مال شدند

      زمانیکه دانشجو بعلت اعتراض ستاره دار میشه ویا از تحصیل محروم میشه ویا لباس شخصی ها کتکش میزنند ویا دستگیر میشه نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه نظرات اساتید دانشگاه و نظرات اندیشمندان اهمیتی نداشته باشه و بجای استفاده کردن از این قشر فرهیخته به زندان وووو راهی شوند نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه قشر روشنفکر جامعه بجای روشنگری به انزوا گرایش پیدا کنه نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه عده ای از مردم از سطل های آشغال ارتزاق می‌کنند نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه عده ای از مردم اعضا بدنشان را برای رفع مشکلاتشان میفروشند نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه بیکاری در اوج است نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه در جلو مدرسه مادری را از سر و موهایش به زمین میزنند نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه بچه های این سرزمین از تحصیل رایگان محروم می‌شوند و پولدارها میتونن بچه هاشونو در مدارس سطح بالایی بفرستند ولی پدرو مادری شرمنده حتی تامین مایحتاج زندگی اولیه است نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه در کشوری قبرها ( گور)خرید و فروش میشود نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه مشکلات داخلی اهمیتی برای مسئولین نداره و مشکلات عده ای از کشورها براشون اهمیت داره نتیجه اش مشخص است

      زمانیکه امید به زندگی از بین میرود نتیجه اش مشخص است

      حیف و صد حیف

      کشور ما با داشتن منابع عظیم مردمانش باید در سطح پایینترین زندگی قرار بگیرند

      آخر ظلم نتیجه اش مشخص است
      آخرین ویرایش توسط طيب؛ 2023/03/09, 14:54.

      نظر

      • afshinamin
        عضو فعال
        • Jul 2013
        • 4495

        #4128
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
        بنظرم طرفدارن خداباوری و خداناباوری ، می تونن سال ها دلیل بیارن و بحث کنند و هیچ فایده ای هم نداره

        مهم تر از بودن یا نبودن خدا !!! اینه که بودن یا نبودنش چه تاثیری در زندگی من داره


        اگر بگم هست :

        می تونه یک حس امنیت و آرامش بده
        باعث توسعه عدالت در جامعه بشه
        ممکنه خیلی ها چک و سفته قبول کنن و بگن خدا جای حق نشسته و ستمگر به سزای اعمالش میرسونه و معاملات آسون تر بشه با اعتمادی که حاصل میشه (البته از خاوری ها نباید غافل شد )

        اگر بگم نیست ! :
        خوب دیگه اون امنیت کاذب و خیلی هم نیست
        مهمتر از عدالت میشه اصل بقا ، من باید بیشتر دریده باشم و هر جا که تواناش بود تجاوز کنم ( کلمه تجاوز اگر زشت بنظرمون میاد شاید چون در یک فرهنگ دینی رشد کردیم و بزرگ شدیم ممکنه فرهنگ اشتباه باشه ممکنه درست )
        دیگه کسی حواله حوری قبول نمیکنه ، شیر آب های غیر بهداشتی که در خیابان ها بودن با ذکر سلام بر حسین جمع میشن ، آما سوپری می تونن آب معدنی بهداشتی بفروشن و یک چرخه اقتصادی هم شکل میگیره


        یک مقدار چرک نوشتم ، اما فکر کنم منظور را رسوندم

        اگر بخوام یک مقدار چرک تر بنویسم که کاملا فحش بخورم : )) از هر دو طرف :

        در قسمت خایی از هندوستان ، برای افزایش بهره وری ، هر 10 تا مرد یک زن اختیار می کنن ، در یک خونه ساکن میشن (بحران مسکن حل میشه ) نیاز نیست به 9 تا زن اضافی دیگه خرجی بدی ، تمام کارهای منزل را انجام میده ، قیمت نیروی کار پایین تر میاد چون هزینه های 10 نفر فرد شاغل کاهش داشته (هزینه زندگی هر کارگر تقریبا یک دهم شده یا حدود یک هفتم ) و زیاد توضیح ندم بهره وری بالا میره ، زن های اضافی جامعه رو هم مولد سازی می کنند میدن امارات متحد عربی و ارز آوری هم داره


        بهره وری تا کجا خوبه و باید رشد کنه ؟



        ========
        از نظر شخصی گنجشک ، همه چیز باید در خدمت 3 چیز باشه ( 3 چیز اصل هست )

        1- جان
        2- مال
        3- ناموس


        و همه چیز در خدمت این 3 چیز هستن ، حتی دین که خودش یک کل محسوب میشه ،
        همه چیزی به اندازی که به این 3 چیز سرویس میده دارای ارزش هست

        با اینکه 3 جز هست ، ولی یک پک کامل هست ( یعنی مال بدون جان یا ناموس فاقد معنی و اعتبار و ارزشه . جان همینطور ناموس همینطور )


        مثلا قیمت گذاری یک خانه به این شکله که این خونه چقدر به حفظ و ارتقاء جان و مال و ناموسِ من یا جان و مال و ناموسِ جامعهِ من یا جان و مال و ناموسِ جهان پیرامون من کمک میکنه

        ارزش یک شغل همینقدر

        ارزش یک دین همینطور

        ارزش یک حکومت همینطور
        یه بار سر یه موضوع دیگه اینجا گفتم شما در طنز گنجشک نیستی ، عقاب هستی !!/.:biggrinsmiley.:/

        حالا میگم عقاب هستی چون ذهن آدمو گیر میندازی و درگیر میکنی با حرفهات !!
        ----
        نظر شما (هم به لحاظ بحث سود و فایده هم به لحاظ آرامش ناشی از مذهب ) خیلی شبیه به نظر ویلیام جیمز موسس پراگماتیسم (البته ریشه پراگماتیسم رو برخی معتقدند پوزیتیویسم اروپایی بوده که فعلا کاری باهاش نداریم- حتی یه عده میگن یکی هستن! ) هست




        شاید به جرات بشه گفت ،پراگماتیسم مهمترین مکتب فلسفی حال حاضر جهان هست چون ایالات متخده امریکا و قدرتش زاییده این مکتب هست !!
        ---
        ریشه پراگماتیسم
        م بر می گردد به یونان باستان! pragma در زبان یونانی به معنی عمل است و پراگماتیسم به معنی عمل گرایی!
        پراگماتیسم و یا عمل گرایی یک جنبش فسلفی است که معتقد است: «اگر نظر و عقیده ای برای انسان کارآمد و مصلحت باشد، در واقع حقیقت است!»
        پراگماتیسم معتقد است که حقیقت به انسان بستگی دارد و هر چیزی که فایده، سودمندی و نتیجه ای برای انسان داشته باشد؛ همان حقیقت است. چیزی که «سودمند» نباشد نمی‌ تواند «حقیقت» باشد. پراگماتیست ها می گویند باید به جای ایده آل و احساسات، باید بر واقعیت ها تمرکز کرد.
        در حالیکه کسانی که به پراگماتیسم اعتقادی ندارند می گویند حقیقت چیزی است که وجود دارد، چه انسان آن را بشناسد و چه نه! چه به آن اعتقاد داشته باشد و چه نه! آنها می گویند در واقع حقیقت از انسان جداست.
        در ادامه با وبسایت راستین همراه باشید تا با بنیانگذار پراگماتیسم، اصول پراگماتیسم و نقد پراگماتیسم آشنا شوید.
        بنیانگذار مکتب عمل گرایی و یا پراگماتیسم که بود؟

        ویلیام جیمز، کسی که نظریه پراگماتیسم را پایه گذاری کرد در سال ۱۸۶۲ در نیویورک متولد شد. پدر او عارف بود و تاثیر زیادی در تفکراتش داشت. ویلیام جیمز در واقع همه کاره بود. او در دانشگاه پزشکی خوانده بود و در دانشگاه فیزیولوژی تدریس می کرد، سپس به روانشناسی روی آورد و در آخر کار به تدریس فلسفه پرداخت.

        ویلیام جیمز علاقه ای به مذهب و دین نداشت، اما ایمان و آرامشی که مذهب به همراه آورد را دوست داشت. به همین علت می گفت نیازی به اثبات خدا نیست، همین که انسان ها با ایمان به نتیجه ای مفید می رسند، می توانند ایمان را به عنوان حقیقت انتخاب کنند و نیازی نیست پشتوانه واقعی برای اعتقاداتشان داشته باشند.




        ویلیام جیمز که یک پراگماتیست اصیل و دو آتشه بود می گفت هر چیزی که سودمند باشد نشانه صحیح و حقیقت بودن آن است. او می گفت هدف ما نباید کشف حقیقت باشد، همینکه چیزی برایمان پرمنفعت باشد را می توانیم حقیقت بنامیم.

        --
        جمله آخر شاید راز موفقیت آمریکا باشد
        آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/09, 15:10.

        نظر

        • کیمیاگر
          عضو عادی
          • Apr 2011
          • 298

          #4129
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
          ...

          ویلیام جیمز که یک پراگماتیست اصیل و دو آتشه بود می گفت هر چیزی که سودمند باشد نشانه صحیح و حقیقت بودن آن است. او می گفت هدف ما نباید کشف حقیقت باشد، همینکه چیزی برایمان پرمنفعت باشد را می توانیم حقیقت بنامیم.

          --
          درست مثل فاشیسم که هدف وسیله را توجیه می کند، در اینجا نیز منفعت و منفعت طلبی، حقیقت را توجیه کرده است.

          نظر

          • afshinamin
            عضو فعال
            • Jul 2013
            • 4495

            #4130
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
            درست مثل فاشیسم که هدف وسیله را توجیه می کند، در اینجا نیز منفعت و منفعت طلبی، حقیقت را توجیه کرده است.
            البته این جمله مربوط به ماکیاولیسم هست ونیز جمله معروف لنین از مکتب کمونیسم
            ربطی به فاشیسم نداره
            ضمنا هر مکتبی با استثنایک نقد داره که تو کتابهای مکاتب زیر هر مکتب گفته میشه و صد البته مرحله بسیار پیچیده ای است . کمترین مقدمه ش هم شناخت کامل آن مکتب است نه استناد به یکی دو جمله . مگرنه هر شخصی میتونین چند تا کتاب فلسفه منتشر کنه. از طرفی این فقط نظر یکی از افراد این مکتب هست . جان دیویی امروز معروفترین و موثرترین فرد این مکتب هست که امروزه در فلسفه آموزش و پرورش جهان حرف اول رو میزنه. تو کتابهای فلسفه آموزش پرورش دانشگاههای ایران هم همینه
            ....
            یه تفاوت ماهوی هم بین حقیقت در جمله فوق و وسیله در جمله شما هست که اولی صرفا ذهنی و دیگری مستلزم عینیت و حتی اکت و عمل هست
            آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/03/09, 16:43.

            نظر

            • EHSANI
              ستاره‌دار(3)
              • Sep 2020
              • 2094

              #4131
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              به مناسبت روز زن

              اولین اعتراض به حجاب اجباری 17 اسفند 57 صورت گرفت
              25 روز بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی


              حجاب چگونه قانون شد؟

              بخش اول:

              «شما آزادید در کارهای صحیح!»

              «اون چادر و اون روسری که به ضرب و زور و با تهدید به سر خانم‌ها آورده بشه از صدتا بی‌حجابی بدتره!»
              اینها جملاتی است که مهندس مهدی بازرگان در مراسم درگذشت آیت الله طالقانی بیان کرد و او را نیز به دلیل آیه «لا اکراه فی الدین» مخالف قانون حجاب معرفی کرد. (روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۱ شهریور ۱۳۵۸)

              اما آیا در اول انقلاب بین نیروهای موثر و مقامات، حرفی از حجاب اختیاری مطرح بوده است یا نه؟ یعنی آیا افرادی اساساً با اینکه حجاب یک قانون الزام‌آور باشد، مخالفتی داشتند؟ یا هیچ یک از افراد، مخالفت جدی با اصل قانون حجاب نداشتند، بلکه پای یک سری مخالفت‌های تاکتیکی در نحوه اجرا، مطرح بوده است؟

              عده ای معتقدند قبل از انقلاب ۵۷ حرفی از قانون حجاب نبود و آیت الله خمینی می‌گفتند زنها آزادند. ابوالحسن بنی‌صدر می‌گوید: «برای دیدار خمینی به قم رفتم و به او گفتم شما در فرانسه گفته بودید زنان در اینکه حجاب بگذارند یا نه، آزاد هستند. خمینی گفت: چیزهایی را که مناسب بود در فرانسه گفتم. حالا اگر حس کنم، مخالف آن را خواهم گفت.» (یورونیوز به نقل از رویترز، ۱۸ بهمن ۱۳۹۸)

              اما به اعتقاد برخی ناظران، حتی اگر فتاوای آیت الله خمینی در کتب فقهی ایشان را هم لحاظ نکنیم، برخی سخنان در پاریس از دلالت روشنی برخوردار بود. بیان‌گذار انقلاب حداقل سه بار در پاریس درباره حجاب صحبت کردند؛ به عنوان نمونه ۷ دی ۵۷ خبرنگاری از ایشان پرسید: «دولت اسلامى چگونه شرايط زنان را تغيير خواهد داد؟» و به پوشیدن اجباری چادر در سوال اشاره کرد. ایشان گفتند: «در اسلام زن بايد حجاب‏ داشته باشد، ولى لازم نيست كه چادر باشد.»

              چند هفته بعد این معنا به نحو دیگری تکرار شد. ۳ بهمن ۵۷ از آیت الله خمینی پرسیده شد: «آيا زنان‏ ما بايد حتماً حجاب‏ داشته باشند؟ مثلاً چيزى روى سر داشته باشند يا نه؟» ایشان در جواب گفتند: «شما آزاديد در كارهاى صحيح...همه ملت در اين زمينه‌‏ها آزادند. اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند...جلوگيرى مى‏‌شود.»

              در ۷ بهمن ۵۷ نیز خبرنگار فرانسوی از رهبر انقلاب اسلامی پرسید: «برخى از رسوم اسلامى مانند حجاب اجبارى رها شده است. آيا در جمهورى اسلامى از نو اجبارى خواهد شد؟» ایشان در جواب گفتند: «حجاب‏ به معناى متداول ميان ما، كه اسمش حجاب اسلامى است، با آزادى مخالفتى ندارد؛ اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد.»

              پس از پیروزی انقلاب این تاکیدات حال و هوای جدیدی پیدا کرد. ۱۳ اسفند ۵۷ آیت الله خمینی در جمع صدها نفر از بانوان گفتند: «زنها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزک كرده بيرون برود با سرِ باز و لخت! اين مقام زن نيست؛ اين عروسک بازى است.»
              ایشان همچنین دو روز بعد آن در ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ گفتند: «در وزارتخانه‌‏هاى اسلامى نبايد زن‌هاى لخت بيايند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند.»

              شاید این تاکیدات بود که باعث شکل‌گیری تظاهرات گسترده‌ای از سوی برخی زنان در تهران شد.
              نکته جالب اینکه این تظاهرات، قبل از رفراندوم فروردین ۵۸ بود. اما با این حال در ایام منتهی به رفراندوم چه اتفاقاتی افتاد که به مشارکت حداکثری کمک بیشتری کرد؟

              در بخش دوم به ابعاد کمتر شنیده شده‌ای از فرآیند قانونی شدن حجاب اشاره می‌شود.
              نگرش ، همه چیز است .

              نظر

              • EHSANI
                ستاره‌دار(3)
                • Sep 2020
                • 2094

                #4132
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                حجاب چگونه قانون شد؟

                بخش دوم:

                «با این حکم، زنان از اسلام برمی‌گردند!»


                «تظاهرات زنان به خشونت کشانده شد.»
                این تیتری است که روزنامه آیندگان در ۱۹ اسفند ۵۷ نوشت. البته این خشونت‌ها مورد تایید قرار نگرفت و در اطلاعیه بیت بنیان‌گذار انقلاب با انتقاد از مزاحمت برای بانوان، اعلام شد: «گروهی خیانت‌کار و خیانت‌پیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده‌اند.»

                این تظاهرات در اثر تاکیدات بر اجرای احکام اسلامی از جمله حجاب ایجاد شده بود و اعضای شورای انقلاب در این‌باره اختلافاتی با یکدیگر داشتند. تصمیمات مهم کشور در آن زمان توسط این شورا گرفته می‌شد. شورایی که اعضایش برای مردم تا مدت‌ها مخفی بود.
                در هر صورت، در مذاکرات شورای انقلاب به تاریخ ۱۷ اسفند ۵۷ گفتگوهایی درباره این مطلب رد و بدل شده است.

                علی رغم اینکه آیت الله طالقانی یک شخصیت مخالف قانون حجاب معرفی می‌شود، اما بنابر نقل این مذاکرات، آقای طالقانی این مواضع امام خمینی را می‌پسندد و می‌گوید: «از دیروز تا حالا زنها غوغا کرده‌اند! بدون حجاب [به ادارات] راه ندهید....سخنرانی فیضیه عالی بود!»

                اما از سوی برخی، این مطلب در تضاد با دیگر سخنان آیت الله خمینی مخصوصاً سخنان پاریس تلقی می‌شد. به همین دلیل بنی‌صدر می‌گوید: «[امام خمینی]در مورد زنان گفته‌اند بهتر است ولی در روزنامه نوشته باید حجاب داشته باشند. آقا گفته‌اند زنان آزادند.» مرحوم مطهری این ادعا را انکار می‌کنند و می‌گویند: «نه کسی نگفته!» مطهری تاکید می‌کند که برای مقابله با بدحجابی نمی‌گوییم کتک بزنید.

                بازرگان اما انتقادات صریح‌تری را مطرح می‌کند. او با اشاره به رفتن امام به قم و نبودن ایشان در تهران، می‌گوید: «یکی از اشکالات، رفتن آقا به قم است.» بازرگان ظاهراً با اشاره به روحانیون یا مذهبی‌های قم می‌گوید: «آنها تصورشان این است که انقلاب برای حجاب است. اینها [یعنی مسائلی مثل حجاب] باید به تدریج باشد.»

                بازرگان در پله بعدی، انتقاد صریح‌تری مطرح می‌کند و می‌گوید: «امام تا وقتی در اروپا بودند، چیزهای مترقی می‌گفتند...وضع آقا مثل شاه سابق شد. شاه نمی‌گفت سر شما را می‌بُرم. چیز خوب می‌گفت. آقا هم همین‌طور.»
                سحابی نیز با تایید سخنان بازرگان می‌گوید: «از یک سال اخیر دیدیم که زنها علاقه‌مند به اسلام شدند. با این حکم همه برمی‌گردند.»

                این مذاکرات همه در ۱۷ اسفند ۵۷ بوده و توسط عباس شیبانی نوشته شده‌اند. اما این مطالب، شاید با چیزی که در رسانه‌ها منعکس شده متفاوت به نظر بیاید. در بخش بعد به اظهار نظراتی که برخی از اعضای ارشد شورای انقلاب در عرصه عمومی داشتند، پرداخته خواهد شد.
                نگرش ، همه چیز است .

                نظر

                • EHSANI
                  ستاره‌دار(3)
                  • Sep 2020
                  • 2094

                  #4133
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  حجاب چگونه قانون شد؟

                  بخش سوم:

                  «لا اکراه فی الدین!»


                  بیرون از شورای انقلاب، مواضع متفاوتی گرفته شد. ۲۰ اسفند ۵۷ روزنامه های آیندگان، کیهان و اطلاعات بر روی یک جمله تاکید کردند و آن هم اینکه طالقانی طی مصاحبه‌ای گفته: «در امر حجاب، اجباری در کار نیست.»
                  در این مصاحبه که روزنامه کیهان به طور مفصل، آن را منتشر کرده بود، آقای طالقانی ضمن دینی دانستن حکم حجاب، حداقل دوبار تاکید می‌کند که در امر حجاب، اجباری در کار نخواهد بود و آیت الله خمینی تنها نصیحتی کرده‌اند.

                  جالب‌تر آنکه ۲۱ اسفند یکی از تیترهای روزنامه اطلاعات این بود: «امام خمینی: نظر آیت الله طالقانی درباره حجاب صحیح است.»
                  این روزنامه در شرح ماجرا نوشته بود: «یک خبرنگار فرانسوی که زن بود نظر امام را درباره مساله حجاب و اعتراض زنان ایرانی پرسید، امام فرمودند: همان نظراتی که آیت الله طالقانی فرمودند مورد نظر من و صحیح است.»

                  در همین تاریخ روزنامه کیهان هم این مطلب را منتشر کرد اما کمی تفاوت داشت. در گزارش این روزنامه آمده بود: «ابتدا خانم خبرنگار فرانسوی پرسید: نظر حضرت آیت الله درباره اعتراض زنان ایرانی به حجاب چیست؟ امام خمینی پاسخ داد در این مورد آیت الله طالقانی شرح مفصلی از طریق روزنامه ها و رادیو تلویزیون گفته‌اند و این مساله را از دیدگاه اسلام بررسی کرده‌اند.»

                  اما نکته جالب اینه که این مطلب اصلاً در صحیفه امام منتشر نشده است! اما به هرحال مطابق گزارش روزنامه اطلاعات، جواب آیت الله خمینی از صراحت بالایی برخوردار بوده اما بنابر گزارش کیهان، ایشان فقط گفته‌اند آقای طالقانی این را بررسی کرده‌اند. البته هرچند کلام ایشان نسبت به موافقت با آن جمله آیت الله طالقانی، از صراحت بالایی برخوردار نیست، اما با توجه به تیتر روزنامه‌های ۲۰ اسفند از سخنان آیت الله طالقانی، بنیان‌گذار انقلاب، نه تنها مخالفت صریحی با آن تیتر نکرده‌اند، بلکه به محتوای آن سخنرانی نیز ارجاع داده‌اند.

                  در ۲۱ اسفند در روزنامه آیندگان هم این خبر منتشر شد که بازرگان به عنوان رییس دولت موقت گفته حجاب برای خانم ها الزامی نیست. در این اطلاعیه آمده بود: «بدیهی است که نخست وزیر و خانواده ایشان از قدیم طرفدار، مشوق و مقید به حجاب در حد معقول و عملی و صحیح اسلامی آن بوده اند ولی ایشان و همه آقایان و وزرا معتقد و عامل به آیه لا اکراه فی الدین نیز می‌باشند. اعلام صریح آیت الله العظمی خمینی که احدی حق تعرض و مزاحمت خانمها را ندارد موید عمل دولت بر عدم الزام خانم‌های کارمند و مراجعین به ادارات می باشد.»

                  طبق نقل مرحوم حکیمی، مرحوم مطهری نیز معتقد بودند طرح مساله حجاب زود است. حکیمی نقل کرده که استاد مطهری گفته بود: «من خدمت امام رفتم و گفتم که الآن وقت این نبود که شما این مسئله را مطرح کنید. امام فرمودند: ما حكم الله را گفتیم می خواهند بکنند، می خواهند نکنند.» (سه یار خراسانی، ص۴۴)
                  مطابق نقل بنیاد شهید مطهری، بعد از ترور ایشان ورقه‌ای در جیب ایشان برای پیشنهاد به امام خمینی بود که یکی از آنها «توقف اجرای حدود اسلامی به برقرار شدن نظامات اسلامی» بود.

                  می‌توان گفت حرف بازرگان درباره تدریجی بودن قانون حجاب مقبول واقع شد و بر همین اساس در تیر ۵۹ بحث ممنوعیت ورود زنان بی حجاب به ادارات مطرح و در مرداد ۶۲ قانون برخورد با بدحجابی در انظار عمومی در مجلس تصویب شده است.
                  اما جالب اینکه بازرگان و نهضت آزادی که بعد از اشغال سفارت آمریکا، از منتقدان صریح سیاست‌های نظام شدند و بارها سیاست مقامات ارشد در جنگ یا نظراتی مثل ولایت مطلقه فقیه رو به نقد کشیدند، هیچ بیانیه و اظهار نظری در این مقاطع حساس نداشتند.

                  نکته دیگر آنکه مطابق نقل روزنامه انقلاب اسلامی در ۱۶ تیر ۵۹ جلسه شورای انقلاب به ریاست بازرگان برگزار شده و خروجی این جلسه، ممنوعیت ورود زنان بدحجاب به ادارات شد. افرادی مثل بنی صدر هم که در شورای انقلاب نظرات متفاوتی داده بودند، در همان تاریخ به هر دلیلی که بوده، کاملاً با این سیاست همراهی می‌کنند و از آن دفاع می کنند.
                  نگرش ، همه چیز است .

                  نظر

                  • EHSANI
                    ستاره‌دار(3)
                    • Sep 2020
                    • 2094

                    #4134
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    حجاب چگونه قانون شد؟

                    بخش چهارم:

                    «اردوگاه کار اجباری برای بدحجاب‌ها!»


                    «هزار تن از زنان اشراف علیه اسلام تظاهرات کردند»
                    این توصیفی است که روزنامه جمهوری (وابسته به حزب جمهوری) در ۱۵ تیر ۱۳۵۹ درباره زنانِ مخالفِ قانونی شدن حجاب به کار برد. افراد متعددی از جمله آقایان سید محمد بهشتی، هاشمی رفسنجانی، سید علی خامنه‌ای و...از بنیان‌گذاران این حزب بودند. اما مدیر مسئول و سردبیر این روزنامه در آن زمان، میرحسین موسوی بود.

                    سرمقاله این روزنامه با عنوان «تلاش مذبوحانه» منتشر شد و در آن، تجمع این زنان، «نفرت بار» و «چندش‌انگیز» و «نمودار حماقت عظیم ضد انقلاب» عنوان شده بود. در قسمت دیگر صفحه نخست این روزنامه گفته شده بود: «تظاهرکنندگان در سوگ ارزش‌های شاهنشاهی سیاه پوشیده بودند.» و این روزنامه، آنها را «میراث‌خواران فرهنگ آمریکایی» خوانده بود.

                    این روزنامه با نشر تصاویر متعددی از زنانی که در تجمع حاضر بودند، آنها را «مانکن‌های خیابانی» و «عزاداران مرگ طاغوت» عنوان کرد. یا در وصف زنی نوشت: «نمونه مجسم غرب‌زدگی و پوچ‌اندیشی و شاه‌باوری».
                    همچنین با تمسخر تعداد کم تجمع‌کنندگان، درباره زنی نوشته بود: «با خود می‌گوید پوشش اسلامی اجازه به نمایش گذاشتن میزان وابستگی را نمی‌دهد!»

                    اسفند۹۶ علیرضا بهشتی از قول پدرش نقل کرد: «تفکر شهید بهشتی قطعاً با حجاب اجباری سازگاری نداشت.» او در مصاحبه‌ای گفت: «در این زمینه چه برای برداشتن حجاب باشد و چه برای گذاشتن آن، اجبار جواب نمی دهد. پیامبر هم این کار را نکرد. البته فرهنگ سازی، روشنگری و تبلیغ برای حجاب خوب است.» و مشی پدرش را نیز همین‌گونه معرفی کرد.

                    این در حالی است که بهشتی در ابتدای انقلاب، ضمن تاکید بر پوشیده بودن اندام‌های بدن و موی زنان گفته بود: «اگر نخواست آزادانه بشنود، ما نهي از منكر مي‌كنيم در اين صورت خود به خود مقداري از آزادي اين خواهرها را از دستشان مي‌گيريم. و نه به خاطر اينكه دشمن آزادي او و آزادي بشريت باشيم، به خاطر اينكه دوست و خواستار آزادي او و آزادي بشريت هستيم.» (نک: جاودانه تاریخ، انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی، ج۴، ص۱۹۴ تا ۱۹۸)

                    بنابراین حجاب، قانون شد و برای تضمین آن، از برخوردهای سخت در برخی مواقع، خودداری نشد و تا جایی پیش رفت که موسوی تبریزی که در دهه شصت دادستان بود، سال ۶۲ طی مصاحبه‌ای گفته بود: «آن خانم بی‌حجاب که با وضع بدی بیرون می‌آید عملاً مانند یک تابلویی است که یک کسی بردارد و روی آن بنویسد «مرگ بر انقلاب اسلامی‌!» (روزنامه اطلاعات، ۸ فروردین ۱۳۶۲)

                    همچنین هاشمی رفسنجانی در اردیبهشت ۱۳۶۵ از مقاومت‌های منفی برخی زنان در قبال حجاب گفت و آن را خطرناک خواند. او گفت: «فکر می‌کنم که پس از هفت سال، تحمل ما هم تمام بشود، مردم حزب الله چند بار دیدید که در خیابان ها ریختند و به آن ها وعده دادیم که این‌ها خودشان آدم می‌شوند و باز می‌بینیم که مثل این که این ها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند!»

                    هاشمی در ادامه گفت: «شورای عالی قضایی یک پیش نویس لایحه ای را تهیه کرده و ما قبلا به حزب الله وعده داده بودیم که عمل می کنیم و مقدماتش را فراهم کرده اند و همین روزها به مجلس می آید. این لایحه در نظر گرفته است که اردوگاه‌هایی در مناطقی در نظر بگیرند برای بازسازی خانم ها و آقایانی که دچار مرحله ای از فساد اخلاق هستند. (تکبیر نمازگزاران)» (روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۵)

                    در این مطالب تلاش شد تا به گوشه‌ای از منطق و روند شکل‌گیری قانون حجاب اشاره شود. فارغ از اینکه چه داوری نسبت به این مطالب داشته باشیم، باید در نظر داشت که ممکن است افراد در طول زمان نسبت به باورهای گذشته خودشان تجدید نظر کنند اما با این حال این تجدید نظر و پذیرفتن خطا و اشتباه، صراحتاً باید توسط خود آن شخص صورت بگیرد نه کسانی که به آنها علاقه‌مندند.
                    نگرش ، همه چیز است .

                    نظر

                    • EHSANI
                      ستاره‌دار(3)
                      • Sep 2020
                      • 2094

                      #4135
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      نگاهی دقیق‌تر به اعتراضات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ (۸ مارس) زنان ایران! + عکس و مستند


                      مستند ساخته‌شده توسط گروهی از زنان فرانسوی که در همان روزها به ایران آمدند. منبع بسیار ارزشمندی است!

                      ویدئو قابل دانلود نیست ،
                      خودتون در لینک بالا آنلاین تماشا کنید
                      نگرش ، همه چیز است .

                      نظر

                      • manmehdiam
                        ستاره دار (1)
                        • Jul 2011
                        • 1623

                        #4136
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط ققنوس14 پست شده است View Post
                        بعضي از دوستان طوري در اين تايپيك صحبت مي كنند كه بنظر من دچار يك توهم دوستانه شده اند

                        ديگران را متوهم و مدعي!خودمان ....

                        چنانچه وجود من سراسر دانش باشد و از خلاقيت لبريز نيازي به تخطئه كردن ديگران نخواهم داشت
                        ولو اينكه در زمانهائي مورد بي مهري قرار بگيرم بدليل تغيير در ظرفيتهاي زمانه
                        عينكي كه از طريق مردم براي ديدن افراد به چشم زده ايم را گاها برداريم و خودمان باشيم و با چشم غير مسلح نگاه به حقيقتها بكنيم
                        بدنبال لايك بيشتر بودن گاها انسانها را از خود اصلي جدا و ماسكي مصنوعي به صورت مي نشاند كه كم كم خودمان هم باورمان مي شود شايد چيزي هستيم

                        دوستي راجع به داروين و فرگشت طوري صحبت مي كند كه مثل اينكه داروين خداي خداناباوران مي باشد!
                        عزيز جان كه فكر نكنم سنتان بيشتر از من باشد و با بازي پيرمرد و جوان سعي در تائيد عرايضتان ميگيريد
                        اگر در آن مطالعات عميقتان! كه گاها زبانتان به "آخه من چي بگم" باز مي شود كمي راجع به شخصيت داروين بيشتر مطالعه مي كرديد
                        متوجه ميشديد كه داروين مذهبي بوده است و در نظريه خود بارها اشاره كرده است كه نظريه ايشان منافاتي با خداباوري ندارد
                        از چه زماني كتاب اديان هر ديني كه باشد مي تواند مورد تمسخر ديگران در عيان قرار گيرد!
                        آيا اين دموكراسي است؟
                        مثلا من مطالب انجيل را تمسخر كنم و يا تورات را مسخره كنم آيا اين فهم من از آزادي است؟؟
                        وقتي در جمعي از تحصيلكرده ها اينچنين باشد ديگر در عوام چه غوغائيست!
                        بله يادم رفته بود تقصير ملاهاست ما هيچ مشكلي نداريم انسانهائي كامل و اخلاق مند كاردرست!!!

                        يقينا رفرنس مطالب ما نمي تواند كتاب مدارس ايران باشد!استمساك به كتاب مدارس ايران يعني استدلال نادرست
                        اگر درست است خوب باقي مطالب را هم از همينجا اقتباس كنيد
                        مثلا صحت مملكت و مسئولين و ....

                        اينكه ميليونها صفحه در مقايل يك سرچ ساده داروين و مشاهدات بدست مي آيد كاملا طبيعي است
                        نظريه ايكه ساليان سال بشر خود را با آن وفق داده است مثل قوانين نيوتن
                        هنوز هم كه هنوزه صفحاتي كه از كاربرد قوانين نيوتن بدست مي آيد يقينا از صفحاتي كه از قانون انيشتن بدست مي آيد بيشتر است
                        آيا اين مي شود حقانيت؟؟

                        چگونگي طي مسافت بين ستاره اي ديدم دوستان نظراتشان را فرمودند وليكن بايستي اين را عرض كنم كه اين تفكرات براي تقريبا دور(در تاريخ فيزيكي) مي باشد
                        يعني رسيدن به نزديك سرعت نور و حتي خود سرعت نور كمااينكه دردي هم دوا نمي كند چون باز مسافتها ميليون سال نوري مي باشد.
                        تقريبا بعد از پيروي آمريكا در جنگ ستارگان ريگان با فتح ماه ، دانشمندان پي به مصائب فراوان اين نگرش فيزيكي بردند و مسير فكري در اين پروژه تغيير نمود در تئوري " ابعاد"
                        بله تسلط بر ابعاد
                        مثالي ميزنم وقتي شما يك نقطه هستيد و تك بعدي بسيار محدوديت حركتي داريد اصلا نمي توانيد حركت كنيد
                        ولي وقتي يك بعد ديگر به شما اضافه مي شود خيالتان راحت مي شود و كاملا ازادانه در صفحه حركت مي كنيد و آن بعد جديد مسلط مي شود بر بعد قبلي
                        ولي هنوز نمي توانيد بالا را ببينيد و اصلا نميدانيد بالا چيست؟
                        وقتي بعد ديگري به شما ميدهند و بالا را ميبينيد تازه مي فهميد اصلا هيچي نداشته ايد و چقدر آزادانه تر حركت مي كنيد و دوباره بعد جديد مسلط مي شود بر بعد قبلي.
                        تقريبا 100 سال پيش انيشتن نشان داد كه زمان مفهوم ثابتي نيست و فقط يك بعد است مشابه طول و عرض و ارتفاع و فعلا مسلط است بر 3 بعد
                        كش مي آيد و منقبض.
                        سالهاست دانشمندان دنبال بعد بالاي زمان هستند تا به 4 بعد تسلط پيدا كنند و اينطوري ديگر نياز به سرعت نور نمي باشد
                        و اخيرا سايت رسمي پنتاگون اعلام نمود كه توانسته هرچند ضعيف دريچه زماني ايجاد نمايد(مشابه فيلم دكتر استرنج)
                        اميدوارم فقط و فقط نقد منصفانه داشته باشيم .
                        دوست خوبم!
                        شاید حق با شما باشد! و در یک شرایط ایده آل اجتماعی همچون منی! باید برای رد عقیده ای ولو اینکه معتقدم کاملا غلط است، بسیار ملاطفت به خرج دهم مبادا که احساس مخاطبی (که دست کم هم وطنی هستید که هزار رشته پیدا و پنهان از اشتراکات ما را به هم متصل میکند) آزرده خاطر شود و ....

                        ولی دست کم این زمانه نه آن زمانه است! و شرایط ما نه آن شرایطی که شما انتظار دارید!

                        اگر بنده و شما به فرض! دو همسایه بودیم در یک جامعه ای آزاد (مثلا شانس داشتیم با هم در یکی از کشورهای اسکاندیناوی زندگی کنیم و هم وطن باشیم:D ) آنگاه بنده حرف خلاف عقیده ام از شما میشنیدم ، عرض میکردم که بله! نظر شما هم محترم است! و یا بهمچنین شما سخنی از من میشنیدید که بنظرتان چرندی بیش نیست، کماکان لبخند میزدید و به نظریه چرند من احترام میگذاشتید که آن را داشته باشم..و با نظریه چرندم خوش باشم :D

                        لکن!
                        ما نه در آن زمانه....ونه در آن شرایطیم!

                        در وانفسایی گیر کرده ایم که همین عقایدی که موردبحث است ..چونان دوال پا بر حلقوم ما پیچیده و دارد خفه مان میکند!

                        اگر شما عقیده مند هم باشید لابد آنقدر انصاف دارید که ببینید جماعتی با همین داستانها (که من تمسخرش کرده ام!) چه میکنند و چه کرده اند با این مرز و بوم و مردمان نازنین صلح جویش که .... بر هر عقیده و مرامی باشند من به غیض دوستشان دارم.

                        هرچند با این توضیحات...کماکان این مخلص کمترین باز هم چنین قصدی نداشته و ندارم که شما را بیازارم دوست عزیز.

                        و اگر چنین بوده...عذر تقصیر دوست عزیز

                        از این فقره عذرخواهی که بگذریم! چند کلمه ای هم راجع به اصل مطلب!

                        بزرگوار! در جهانبینی جماعت ما کفار! که همانا جهانبینی علمی است داستان اندکی با شمایان متفاوت است!

                        ما در دیدگاه علمی پیغمبر و رهبر معظم و امام معصوم و .... نداریم.

                        یک مشکل بزرگ دوستان باورمند این است که دقیقا با جهانبینی دینی خودشان به ما بیچارگان نگاه میکنند!

                        چون این عزیزان امام و رهبر و مفتی و ملا دارند ( که هرچه بگوید حرفش نافذ و سخنش عین حق و کارش عین ثواب است و گروندگان و مقلدان یکسره ثناگویشان هستند)...آنگاه میپندارند که مثلا بنده نیز لابد چنین احساسی به حضرت داروین! یا نیوتن یا انیشتین...یا ماکس پلانک دارم:D

                        و لذا مثلا اگر فلان سخن و عملی بر خلاف نظر این مخلص از داروین بیاورند و آن را جلو چشم بنده بگذارند، این مخلص متهم به عدم پیروی از پیغمبر عظیم الشان خودم حضرت داروین میشوم و آبرو و حیثیتی در دین داروینی دیگر برایم نمیماند:D

                        خوب اینگونه نیست جان برادر!

                        توضیحات رو روده درازی های بیهوده ام باشد برای بعد....

                        فقط حالا که حرفش را پیش کشیدید...در باب داستان حضرت نوح! به جان خودم! دست کم الان دیگر اصلا قصد تمسخر ندارم. اصلا برایم سوال شده....به جان خودم نمیخوام نه انجیل را مسخره کنم ....نه تورات .....و سومی را که اصلا جیگرش را ندارم حرفش را بزنم :D

                        خوب برام سوال شده!

                        شما که باورمند هستید....شما که میفرمایید اینها کلام خداوند باریتعالی است که آنچه بر پیامبر قبلی اش (حضرت نوح علی نبینا و علیه السلام) گذشته در این کتب انجیل و تورات و قران نقل فرموده تا برای ما درسی باشد برای زندگیمان در قرن بیست و یکم!!....

                        آقا برام سوال هست !!!!

                        اصلا بنده قبول میکنم که به شکل معجزه وار! تجهیزات ایرکاندیشن کشتی دمای لازم و مطبوع را از خرس قطبی! گرفته تا....مثلا فلان خزنده صحراهای گرم آفریقا فراهم آورده!

                        مگر ما در مورد یک امر واقع (که قطعا اتفاق افتاده دیگه!) صحبت نمیکنیم!

                        کجای این سوال من تمسخر است اگر بپرسم این ده بیست میلیون گونه جانوری (بیخیال نحوه جمع اوری و جا دادنشان در کشتی! اینها را میگوییم معجزه وار شد!) آیا این اعجاز بعد از پایان طوفان هم همچنان ادامه داشت؟!

                        یعنی به شکل معجزه آسا این بیست میلیون گونه جانوری منقرض نشدند؟! خوب چطوری؟

                        باید مثلا جفت گرگ که از کشتی بیرون میامدند..دست کم سی چهل سال روزه میگرفتند و شکار آهوان را بیخیال میشدند تا آن جفت آهو تکثیر شود و مثلا به چند هزار برسد تا بعدشروع به شکارشان میکردند دیگر! و همین تکلیف را لابد برای دیگر جانوران هم رعایت میشد!

                        زنجیره غذایی را که قبول دارید! آقاجان زنجیره غذایی که دیگر نظریه داروین نیست بگیم در غرب رد شده! جانوران زنده همگی همدیگر را میخورند تا زنده بمانند....

                        بفرمایید....روشنمان کنید:D
                        [B]تحلیل ها یا نظرات بورسی و غیربورسی من صرفا محتمل ترین حالتی است که تصور میکنم به وقوع بپیوندد. اگر به دیده نقد نظری دارید بر من منت میگذارید ولی اگر خواندنش شما را آزرده میکند، آن را نادیده بگیرید، حتما نظر شما درست تر است![/B]

                        نظر

                        • manmehdiam
                          ستاره دار (1)
                          • Jul 2011
                          • 1623

                          #4137
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط pournikdast پست شده است View Post
                          سلام و عرض ادب جناب مهدی عزیز...
                          با فرض پذیرش توضیحاتی که فرمودید تکلیف نحوه رشد و نظم مشخص است، دنیا نیازی به ناظم ندارد...
                          اما آیا در نظریه هایی که فرمودید تکلیف خالق هم مشخص شده است؟
                          چون در مطالعات محدودی که بنده داشته ام همواره صحبت از یک ماده اولیه یا انرژی اولیه یا حتی یک محرک اولیه است که آغازگر جهان شده است...
                          اما تکلیف علت پیدایش خود این متغیر یا محرک اولیه، ماجرای قبل انفجار و ... هنوز نامعلوم است!
                          آیا در مطالعاتی که داشته اید دور باطل علیت بالاخره شکسته شده است؟
                          چون به شخصه تا زمانی که این دور شکسته نشود حتی به غولهای سه سر با بالهای صورتی و در حال پرواز نیز مومن خواهم بود...
                          سپاس بابت توصیحات ارزشمند شما...

                          درود بر شما دوست بزرگوار

                          در باب نظم! همانگونه هست که میفرمایید. عموما! قانونمندی با نظم خلط میشود. مثلا کرات منظومه شمسی دور خورشید میچرخد...عزیزان میفرمایند به به! ببین چقدر منظم میچرخند! در صورتی که نظمی در کار نیست فقط قانون جاذبه است! در این دنیا قانونمندی داریم...نه نظم.


                          اما در باب خالق و علیت و نحوه بوجود آمدن این دنیا....خوب خدا خیرتان دهد! این سوال شما جوابش میشود خلاصه ای از کل فلسفه و کلام و فیزیک کلاسیک و فیزیک مدرن :D

                          ولی خلاصه اگر عرض کنم.

                          اینکه فرمودید همواره صحبتهایی از ماده اولیه...یا انرژی اولیه...یا محرک اولیه...میشود، عارضم که چنین صحبتهایی در فضای علمی جایگاهی ندارد. دست کم این مخلص که اندک سوادی در این باب دارم چنین ترمینولوژی که محرک اولیه و علت اولیه و .... در هیچ کجای ...هیچ مقاله علمی ندیده ام.

                          اگر بحث شما علیت است. یا دقیق ترش برهان علیت است. این برهان که اساسی ترین برهان اهل کلام برای اثبات یک علت العلل برای این دنیاست اشکالات بنیادی دارد.

                          بسیاری از براهین دیگر مثل برهان صدیقین...برهان وجوب ...و ...همگی قرائتی از همین برهان علیت هستند. که عرض کردم سخت بی بنیاد است! و توضیح آن از حوصله این گفتگوی ما خارج است. اگر علاقه مند هستید در باب همین موضوع علیت، به چند کلیپ از یک بیسواد بدنام و مغرض! :D به نام زئوس یا خدای خدایان که در یوتیوب براحتی در دسترس است مراجعه کنید.

                          ولی در باب پیدایش این عالم، همانگونه که میدانید تاکنون بهترین نظریه ای که ارائه شده است بیگ بنگ است. که البته این نظریه به مرور زمان کامل تر هم شده است که مهمترین تکمله نظریه ابرتورم در لحظات آغازین حیات بوده...

                          نکته دیگر قابل ذکر ، توجه به این امر است که ما در دنیای ذرات بسیار بسیار ریز وارد دنیای کوانتم میشویم. به زبان ساده کوانتوم یعنی کوانتیده...یعنی تکه تکه....بسته بسته...یعنی عدم پیوستگی

                          لذا برای فهم فضا و زمان با مفهوم گسسته به زبان ساده میگوییم اگر همینطوری شروع کنیم یک طول (بعد) یا همان فاصله را تقسیم کنیم به جایی میرسیم که دیگر قابل تقسیم نیست! یعنی دیگر کوچکتر از این مقدار برای طول وجود ندارد. به این فاصله میگوییم طول پلانک.

                          به همین ترتیب اگر زمان را تقسیم کنیم به جایی میرسیم یا به پاره ای از زمان میرسیم که دیگر قابل تقسیم نیست و عملا کوچکتر از آن پاره زمانی وجود ندارد (به این یک قلم هم میگوییم زمان پلانک...یا پلانک تایم!)

                          یکبار دیگر تاکید کنم! مثلا اگر کسی از فاصله ای به اندازه نصف طول پلانک یا مثلا 2.5 برابر زمان پلانک حرف بزند ، حرف بیخود مهمل و غلطی زده است!

                          حتما میدانید که این دو کمیت چقدر مهم است. طول که نماینده فضا هست (ما فضای سه بعدی داریم) و به همراه زمان ..بافتار فضا زمان را تشکیل میدهد که نسبیت انشتین ارتباطش را با جرم و در نتیجه گرانش توضیح داده!

                          حالا برگردیم به نقطه بیگ بنگ!
                          میتوانیم بگوییم که در لحظه بیگ بنگ کل فضا به ابعاد پلانک بوده است . ولی این جمله ای هم که الان بنده عرض کردم اصلا جمله درستی نیست!

                          برای فهم مطلب شما فقط یک نقطه ای را در نظر بگیرید که ابعاد آن به اندازه طول پلانک هست. یعنی در لحظه صفر بیگ بنگ، اینطور نبوده که هیچ چیز نباشد! خیر!

                          بلکه!

                          کل فضا-زمان محبوس در ابعاد پلانک بوده است!

                          اینجای کار وقتی مثلا من از کلمه (بوده!) استفاده میکنم لازم است دقت کنید که بناچار از کلمات زمانمند استفاده میکنم .

                          مثلا وقتی من میگوییم این سیب در روی میز بوده عملا منظورم این است که این سیب مثلا ده دقیقه هست که روی میز بوده و قرار گرفته بوده! حال آنکه وقتی عرض میکنم در لحظه بیگ بنگ کل جهان در ابعاد پلانک بوده!!! وقتی که هیچ زمانی نگذشته است.. و چاره ای هم برای بیان آن نداریم:D ولی فضا به اندازه طول پلانک بوده!

                          چرا عرض کردم فضا به اندازه پلانک بوده؟ چرا که اصلا کمتر از طول پلانک نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم و اصلا وجود ندارد!


                          و سپس زمان تپیدن آغاز کرده! و در فضا-زمان یک تغییر فاز صورت گرفته. یعنی چیزی بوجود نیامده.... میزان ماده و انرژی جهان تغییری نکرده است! در بیگ بنگ که قانون بقای ماده و انرژی نقض نشده...فقط انرژی خالص تبدیل به ماده شده است! همین

                          بنابراین هیچ نیروی بیرونی به این سیستم وارد نشده است.

                          حالا یک گام به اندازه زمان پلانک بیایید جلوتر....میبینید که معادل این یک گام زمانی پلانک، فضا میلیارد میلیارد میلیارد برابر گام برداشته...یعنی متورم شده....(که نظریه تورم کیهانی جزئیاتش را بیان میدارد)

                          و از اینجا به بعدش را کامل میتوانیم توضیح دهیم ولی امان از لحظه دقیق دقیق صفر بیگ بنگ! که توضیحش بسیار سخت است. و کلی نظریه در مورد تفاسیر آن موجود است.

                          -----------------------------

                          یک توضیح دیگر اینکه دقت کنید در دنیای کوانتم اصلا علیت معنی ندارد! و ملاحظه میشود که علت ها بعد از معلول پدید می آیند و خلاصه دنیای عجیب و غریبی است دنیای کوانتوم که با عقل عرفی خیلی جور نیست. ولی کماکان دقیق ترین بخش فیزیک است.


                          بنابراین با اصل عدم قطعیت هایزنبرگ هم بخواهیم به لحظه بیگ بنگ نگاه کنیم کماکان علیت و کسی که بخواهد این سیستم را هل بدهد مهمل به نظر میرسد


                          نکته دیگر و بسیار مهم! اینکه ما علیت را در درون این کیهان تجربه کرده ایم! یعنی ما در درون این کیهان بر اساس تجربه علیت را ادراک میکنیم. ولی وقتی از بوجود آمدن خود این کیهان حرف میزنیم یعنی داریم به بیرون این جهان اشاره میکنیم!!! یعنی داریم همین قانون علیت را به بیرون از این کیهان تعمیم میدهیم...آن هم در حالی که اصلا بیرون از کیهان معنی ندارد!!!!

                          بیرون از کیهان یعنی چه؟؟!!! اصلا ما بی فضایی و بی مکانی را نمیتوانیم تصور کنیم. فرض کنید در لحظات اولیه بیگ بنگ وقتی که تمام ا ین عالم اندازه یک توپ فوتبال بوده! آنوقت داخل این توپ برای ما قابل فهم است که در ؟آن فضا و زمان جاری است و کل کیهان ما همین توپ است. ولی بیرون این توپ اصلا معنی ندارد! در بیرون (؟؟) چیزی وجود ندارد!

                          یا مثلا قبل از بیگ بنگ یعنی چه؟؟؟ شما هرچه به عقب بروید نهایت به بیگ بنگ میرسید دیگر قبل از بیگ بنگ معنی ندارد. ضمن اینکه واقفم بعضی نظریه ها هم زمان را منحصر در بیگ بنگ نمیدانند. ولی نظریه غالب این است که زمان از لحظه بیگ بنگ تپیدن آغاز کرده و قبل از آن بی معنی است!
                          [B]تحلیل ها یا نظرات بورسی و غیربورسی من صرفا محتمل ترین حالتی است که تصور میکنم به وقوع بپیوندد. اگر به دیده نقد نظری دارید بر من منت میگذارید ولی اگر خواندنش شما را آزرده میکند، آن را نادیده بگیرید، حتما نظر شما درست تر است![/B]

                          نظر

                          • عابد - زاهد
                            عضو فعال
                            • Sep 2020
                            • 333

                            #4138
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            [QUOTE=manmehdiam;1028877]دوست خوبم!

                            بزرگوار! در جهانبینی جماعت ما کفار! که همانا جهانبینی علمی است داستان اندکی با شمایان متفاوت است!

                            یک مشکل بزرگ دوستان باورمند این است که دقیقا با جهانبینی دینی خودشان به ما بیچارگان نگاه میکنند!


                            بادرود وسلام ....... با تشکر از مطالب مفید دوستان
                            تعریفی که اینجانب از جهان بینی دارم .... نگرش انسان به جهان هستی می باشد ... دیدگاه هرفردی نسبت به جهان هستی متفاوت می باشد چون توانایی واستعدادافراد در درک جهان هستی فرق می کند اینکه بگوییم جهان بینی دینی شاید درست نباشد .. چون ایدئولوژی ودین از جهان بینی شکل می گیرد

                            نظر

                            • مگنوس کارلسن
                              عضو فعال
                              • Jan 2022
                              • 1630

                              #4139
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              [QUOTE=عابد - زاهد;1028881]
                              در اصل توسط manmehdiam پست شده است View Post
                              دوست خوبم!

                              بزرگوار! در جهانبینی جماعت ما کفار! که همانا جهانبینی علمی است داستان اندکی با شمایان متفاوت است!

                              یک مشکل بزرگ دوستان باورمند این است که دقیقا با جهانبینی دینی خودشان به ما بیچارگان نگاه میکنند!


                              بادرود وسلام ....... با تشکر از مطالب مفید دوستان
                              تعریفی که اینجانب از جهان بینی دارم .... نگرش انسان به جهان هستی می باشد ... دیدگاه هرفردی نسبت به جهان هستی متفاوت می باشد چون توانایی واستعدادافراد در درک جهان هستی فرق می کند اینکه بگوییم جهان بینی دینی شاید درست نباشد .. چون ایدئولوژی ودین از جهان بینی شکل می گیرد
                              ببخشین...جناب عابد...آقا مهدی دیدگاه شمارانسبت به خودشون گفتند...لطفا واقعا دیدگاهتون نسبت به آدمی با خصوصیات آقا مهدی چیه؟چه جور آدمی هستند؟اینجور آدمهارو کلا چه جوری ارزیابی میکنین؟ممنون میشم جواب بدین...

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #4140
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                [QUOTE=مگنوس کارلسن;1028882]
                                در اصل توسط عابد - زاهد پست شده است View Post

                                ببخشین...جناب عابد...آقا مهدی دیدگاه شمارانسبت به خودشون گفتند...لطفا واقعا دیدگاهتون نسبت به آدمی با خصوصیات آقا مهدی چیه؟چه جور آدمی هستند؟اینجور آدمهارو کلا چه جوری ارزیابی میکنین؟ممنون میشم جواب بدین...
                                درود
                                اخطار قانون اساسی دارم/.:biggrinsmiley.:/


                                اصل 23 قانون اساسی
                                تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مواخذه قرار دارد.


                                نظر

                                در حال کار...
                                X