پیک نیک کال ملا شیره ای

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

سلام ملا ابرام

یادتون پارسال یک فیلم از مایکل داگلاس معرفی کردم به نام غریزه اصلی

الان یک فیلم دیگه باز هم از مایکل داگلاس در همون سبک

بسیار قشنگ است

به نام : جاذبه کشنده

محصول 1987

با بازی مایکل داگلاس و گلن گلوز

حتما نگاه کن

راستی از مایکل دوست تان چه خبر

هنوز مسدود است انگار

مخلص ناصرخان گل وگلاب

اوفففففففففففففففف عجب فیلمی بود
چه جگرایی توش بودن
خوش به حال داش مرتضی همون مایکل داگلاس خودمون
مرتضی خان مسدود نیست ولی دیگه نمیاد سایت
از بس اذیتش کردند
حاج گالیور مسدوده .../:.yead.:/

خیلی مخلصیم

[EURASIA]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

مخلص ناصرخان گل وگلاب

اوفففففففففففففففف عجب فیلمی بود
چه جگرایی توش بودن
خوش به حال داش مرتضی همون مایکل داگلاس خودمون
مرتضی خان مسدود نیست ولی دیگه نمیاد سایت
از بس اذیتش کردند
حاج گالیور مسدوده .../:.yead.:/

خیلی مخلصیم

ارادت از ما است

داش مرتضی خوب کاری کرده

ادم راحت تره

حاج گالیور و کلا تمام افراد بورسی از وضعیت سهام خسته شدند

مخلصیم

[طيب]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

فردي چندين سال شاگرد نقاش بزرگي بود و تمامي فنون و هنر نقاشي را آموخت.
روزي استاد به او گفت: تو ديگر به حد كمال خود رسيده يي ديگر من چيزي ندارم كه به تو بياموزم.
شاگرد فكري به سرش رسيد، يك نقاشي فوق العاده كشيد و آنرا در ميدان شهر قرار داد مقدار رنگ و قلمي در كنار آن گذاشت.
از رهگذران خواهش كرد هرجايي عيبي ديديد يك علامت x بگذاريد.
شام كه برگشت ديد تمام تابلو علامت خورده است بسيار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه كرد.
استاد گفت: ميتواني عين همان نقاشي را برايم بكشي؟
شاگرد نيز چنان كرد و استاد آن نقاشي را در همان ميدان قرار داد ولي اين بار رنگ و قلم را گذاشت و متني كه در كنار تابلو قرار داد اين بود : "اگر جايي از نقاشي عيبي دارد با اين رنگ و قلم اصلاح بفرمائيد"
شام برگشتند و ديدند تابلو دست نخورده است، استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولي جرأت اصلاح نه !
?داستان خیلی از افراد

[طيب]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

سلام خوبان


اقتصاد ثانوی

اقتصاد سایه روسیه ودیگر وجوه زیر زمینی اش اختلاس و فساد و جنایات سازمان یافته در نهایت به فروپاشی نظام کمک کرد این وضع به آلودگی بسیاری از دستگاه های حکومتی وکنترل درونی هرم حزبی دولتی وقطع یا تضعیف خط ارتباط عمودی با مقامات منجرشد بطوری که منافع و علایق شخصی ویا گروهی نومن کلاته ها(مقامات)را به منابع جدید و غیر رسمی ثروت و قدرت سوق داد واین پیامدهای شومی برای امپراتوری و اتحادیه و نظام و اقتصاد داشت

گریگوری گروسمن

ظهور و رشد سریع اقتصاد ثانوی از میانه دهه ۱۹۶۰موجب تعمیق بحران اقتصادی در اواخر دهه ۱۹۸۰واز هم گسیختگی اقتصاد روسیه شد

ولادیمیر ج ترمل و میشل آلکسیف

در گذشته هم در رابطه با اقتصاد سایه مطالبی خدمت شما بزرگواران عرض کرده بودم

اقتصاد ثانوی و یا همون سایه دقیقا منجر به رشد گروه های تبهکار اقتصادی سازمان یافته میشود وپس از آن بی ثباتی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه را در پی دارد و وضعیت فعلی کشور ما نشانگر همین موضوع است


همیشه سلامت باشید


?♥️????

[EHSANI]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

????ا
? «تپلی»

ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای اشغالگر پروس (آلمان) تصمیم میگیرند سوار یک کالسکه شوند.

یک فاحشه که نام اصلی او «Elisabeth_Rousset» است، یک کُنتِ، یک زوج مغازه دار از طبقه متوسط، یک کارخانه دار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ جمهوری خواه، دو زنِ راهبه و یک بورژوای دیگر، که سبب میشوند، کالسکه یک جهان کوچک از جامعه فرانسه را تشکیل بدهد...

الیزابت (فاحشه) که برخلاف باقی مهمانها شخصیتی رُک و غیر نمایشی دارد نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش میدهد و نه محافظه کار و محاسبه گر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه گرسنگی را سرکوب میکنند و آذوقه هایشان را رو نمیکنند، تُپُلی (الیزابت) سبد غدایش را باز میکند و به بقیه هم تعارف میکند... مهمانها که در بدو ورود و به دلیل دانستنِ شغلِ تُپلی با اکراه و انزجار به او نگاه میگردند و از همسفر بودن با او احساس حقارت میکردند دست رد به غذاهای خوشمزه تُپُلی نمیزنند...

در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مه گرفتگی وارد نواحی تحت اشغال آلمانیها میشود و اعضای کالسکه که به یک مسافرخانه مراجعه میکنند، متوجه حضور نظامیان «پروس» در آنجا میشوند...
افسر آلمانی تمام اعضای کالسکه را در مسافرخانه بازداشت میکند و پس از دو روز که فرانسویها جویای دلیل میشوند، افسر آلمانی به آنها میگوید: شرط آزادی شان این است که تُپلی بپذیرد یک شب با او بخوابد...

فرانسویها که ابتدا از شنیدن این درخواستِ بیشرمانه خشمگین شده بودند، رفته رفته از غرور و مقاوت «وطن_پرستانه» الیزابت، برای نخوابیدن با «افسر_آلمانی» به ستوه میآیند. «موپاسان» در این داستان به طرز شگفت انگیزی وابسته بودنِ اخلاق به شرایط را نشان میدهد...
تمام کسانی که تا چند ساعت پیش فاحشهگی را زشت میدانستند و لافِ مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن میزدند، همه دست به یکی میکنند تا تُپُلی را وادار به قحبگی کنند...
روشنفکر و ثروتمند و راهبه و تاجر، از توجیهات مذهبی تا تئوریهای سیاسی و تجاری استفاده میکنند تا دختر بینوا از غرورِ شخصی و حسّ «میهن_پرستی» خودش دست بردارد و شبی را در آغوش افسر دشمن متجاوز سحر نماید.
صحنههای پایانیِ داستان یک تراژدی محض است. تُپُلی برخلاف غرور و خواست قلبی برای خیر جمعی با افسر آلمانی خوابیده، کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تُپُلی دیوثی کردهاند، حالا آذوقههایشان را در آوردهاند و میخورند. تُپُلی گرسنه و غمگین در گوشه کالسکه نشسته است و به جماعتی نگاه میکند که دوباره بر سر میهن و غرور و آزادی و خدا و پاکدامنی، دارند حرف میزنند.
هیچکس به الیزابت نگاه نمیکند ولی «گی_دو_موپاسان» او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه میکند. دختری مهربان و پاک که بین فاحشههای واقعی نشسته است...


?برگرفته از کتاب تپلی?
?✍ گی_دو_موپاس


عذر میخام این متن را ارسال کردم ولی چون نتیجه گیری بسزایی داره و به این روزهای مریض وطنم ربط داره ناچار ارسالش کردم

مجددا پوزش میطلبم?

درود طیب جان
محتوای بسیار بسيار مفید و ارزندهای بود
مرسی ، ممنون ، مچکر

دختری مهربان و پاک که در میان دیوثها و فاحشهای واقعی نشسته است.

نمیخوام بگم در کشور ما...
ولی برای هرکسی که ادعا میکند که
نفع شخصی ، یک خودخواهی ناپسند است
همگی روزی بین دوراهی نفع شخصی و اعتقادات خود قرار میگیرند
همگی محکوم به امتحان هستند

« أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ ؟! »

قال الصّادق (ع) : وَ هُمْ لا یُفْتَنُون قِیلَ مَعْنَی یُفْتَنُونَ یُبْتَلَوْنَ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِم.

اگه جان و مالشون در خطر باشه
از همون کتاب مقدس که تا دیروز تبلیغ میکردند
آیه و حدیث و به قول شما توجیهات میارند که
نه اصلاً اون حرفهای قبلی درست نیست !

مثلاً بعد از 40 سال که حجاب اجباری را اجرا کردند
الان یکی یکی اذعان میکنند که
فلان مجتهد در قم و فلان مرجع در نجف گفته
حجاب اجباری ، اصلاً پایه و اساس فقهی نداره
نه در قرآن و نه در حدیث و نه در سنت...
هیچ جا اشاره ای به حجاب اجباری نشده
دیروز نفع شخصی ایجاب میکرد حجاب اجباری را اعمال کنند
امروز هم نفع شخصی ایجاب میکنه اونو انکار کنند
و در هر دو روز ، از قرآن و حدیث و سنت دلیل متقن ! میارند !!!

نفع شخصی شان ، حفظ قدرت بود

بعد به اون زن بیحجاب میگن فاحشه و به شوهرش میگن دیوث

ولی مردم دیگه فهمیدند که فاحشه و دیوث واقعی کیه !

این حال و روز راهب داستان بود
اون روشنفکر نما و سیاس و تاجر و...
به مراتب خرابتر از راهب هستند
باز خوبه راهب آگاهانه فریب میده
ولی اونهای دیگه یک مشت توهمات رو
به اسم اصول اعتقادی پذیرفته اند
بعد در روز امتحان میفهمند که هیچ یک از اعتقاداتشون
اعتقاداتی که به خاطرش با دیگران مجادله کرده اند
جایی که پای نفع شخصی وسط باشه
هیچ کدومشون لازم الاجرا نیستند
و به راحتی میشه برای نجات جان و مال
و برای حفظ نفع شخصی
بر روی همه اونها پا گذاشت و عبور کرد.


خدا همه ما را به راه راست هدایت کنه !

[EURASIA]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

فردي چندين سال شاگرد نقاش بزرگي بود و تمامي فنون و هنر نقاشي را آموخت.
روزي استاد به او گفت: تو ديگر به حد كمال خود رسيده يي ديگر من چيزي ندارم كه به تو بياموزم.
شاگرد فكري به سرش رسيد، يك نقاشي فوق العاده كشيد و آنرا در ميدان شهر قرار داد مقدار رنگ و قلمي در كنار آن گذاشت.
از رهگذران خواهش كرد هرجايي عيبي ديديد يك علامت x بگذاريد.
شام كه برگشت ديد تمام تابلو علامت خورده است بسيار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه كرد.
استاد گفت: ميتواني عين همان نقاشي را برايم بكشي؟
شاگرد نيز چنان كرد و استاد آن نقاشي را در همان ميدان قرار داد ولي اين بار رنگ و قلم را گذاشت و متني كه در كنار تابلو قرار داد اين بود : "اگر جايي از نقاشي عيبي دارد با اين رنگ و قلم اصلاح بفرمائيد"
شام برگشتند و ديدند تابلو دست نخورده است، استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولي جرأت اصلاح نه !
?داستان خیلی از افراد

طیب اقا

اصلاح کردن که هیچ نمی توانند انجام دهند


اتفاقا انتقاد هم نمی کنند

بلکه غر می زنند

چون خود انتقاد کردن به دانش بالا و تخصص بالا نیاز است

یعنی در ان زمینه از حدی از مهارت و توانایی برخوردار باشی تا بتونی عیب های ان کار را تشخیص بدهید

غر می زنند حسابی هم غر می زنند

با احترام

[طيب]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

از مشارکت شما بزرگواران جناب احسانی و اوراسیا کمال امتنان و تشکر را دارم فرمایش هر دو بزرگوار کاملا درست است
مسائل انسانی مستلزم عوامل متعدد وپیش نیازهای متعددی است وان خود نیز به آگاهی عمیق و فرانگر فکری نیاز دارد

نیازمند ذهن باز هستم تا یاد بگیرم چون با ذهن بسته نمیشه چیزی یاد گرفت
من باید یاد بگیرم بعضی مواقع با سکوت و اندک مواقعی با نوشتن و گفتن ووووو

برای داشتن یک سازه مستحکم به اذهان باز نیازمندیم هر چند این امر هم نسبی است

امیدوارم

مخلصیم

[Dexterous]

پیکنیکالیست



اساتید؛ پیکنیک ها رو بیارید ببرون یه دستمال بهش بکشید که کم کم وقت تارگت های پیکنیکیه..


@PiknikAnalyst


البته دور از بهرام باشه/.:biggrinsmiley.:/

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیکنیکالیست

اساتید؛ پیکنیک ها رو بیارید ببرون یه دستمال بهش بکشید که کم کم وقت تارگت های پیکنیکیه..


@PiknikAnalyst


البته دور از بهرام باشه/.:biggrinsmiley.:/

شنبه 10 آبان 1399 - 17:12

مشاهده پروفایل

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

چاکریم

یاد وخاطره تیگو 7 هم گرامی

تیگو7 600 میلیونی داد زد بخرید بخرید
پریدید توش و پروندیدش
پسر بیا
ایمان اوردند
بعد45 سال حکومت ناب محمدی
رضاشاه روحت شاد

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

چاکریم

قرم.ساق رفیق دزد و شریک قافله نیست

خود خود دزد سرگردنه قافله است
پک وپوزش و طرز حرف زدنش گوش کنید
یا باز مدرسم دیر شد مو نمیزنه
فقط کاس وشعر تحویل میده
مردک عاواضی دلار75 هزار تومان شد
چی تو کله ات کرده شاه دزد حوض نقاشی اکبرشاه گوربه گور شده خدالعنت

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

چاکریم

قرم.ساق رفیق دزد و شریک قافله نیست

خود خود دزد سرگردنه قافله است
پک وپوزش و طرز حرف زدنش گوش کنید
یا باز مدرسم دیر شد مو نمیزنه
فقط کاس وشعر تحویل میده
مردک عاواضی دلار75 هزار تومان شد
چی تو کله ات کرده شاه دزد حوض نقاشی اکبرشاه گوربه گور شده خدالعنت

چاکریم

مردک دیو.ث رو شناختید
خودرو رو 50 درصد برد بالا
همگروه ها و سایر سهام ول کرد
به سالار بریده اش:D هم نیست:D
همه ریقو های ممدگ خانمی:D همیند اسهال طلب وگه دوست
سگ تو گور پدر پدر سگ تریاکیش کنند که این جونور وارد کره خاکی کرد/:.yead.:/

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : پیک نیک کال ملا شیره ای

چاکریم

زیرخاکی شیخ

ما یوسف:D خود نمی فروشیم

تو پول سیاه خود نگه دار/:.yead.:/