پاسخ : جــــو بــــازار
چه بخواهیم چه نخواهیم //رونق تو مملکت ما از تولید کارخانجات نبوده و ما شرایطی نداریم که بتونیم تو بخش صنعت حرفی برای گفتن داشته باشیم
600هزار میلیارد تومن ارزش کارخانجات دولتی هست که کل در سال 2 درصد هم نمیتونن سود بسازن
85 درصد اقتصاد ما دولتی هست و با توجه به اینکه دنیا از این اقتصاد دولتی عبور کرده ما دیگه مزیت رقابتی نداریم
یکم مزیت رقابتی تو بخش معدن داریم که از اونور با توجه به این هزینه های حمل و نقل تو کشور ما بسیار بالاس و زیر ساختهای متناسب با اون نداریم
اون یک مقدار مزیت رو هم از دست دادیم
بخاطر اینکه بخش مسکن ما تحت هر شرایطی بخاطر تورم سود اور بود و انبوهی از وامهای که بخش تولید میگرفت در اون سرازیر میشد . و میتونستش سود اور باشه
ریسکها و زیانهای دیگر بخشهای تولید رو جبران میکرد
ولی الان دیگه اون فضا نیست و باید واقعا
اقتصاد ما بتونه با اصلاح ساختارها و بروز رسانی قوانین خودش //راه رو برای توسعه باز کنه
اینکه اقتصادما و بانکهای ما شفاف نیستن خودش بزرگترین معضل هست
نمیشه
دموکراسی و احترام به حقوق افراد و حق شهروندی و چیزی زینتی و قشنگ دونست تمام این مسایل تو اقتصاد بنوعی بروز میکنه
بخش متوسط جامعه ما دیگه اون قدرت خرید سابق رو نداره و با این تورمی که چه بصورتی اماری نمایش داده بشه چه داده نشه
اقتصاد رو فلج کرده و مسایل رو پیچیده
باور کنیم که ما جمعیتمون 1 درصد دنیا هست و ما حتی با با فروش نفت نیز اندازه یک درصد تو تولید ناخالص و اقتصاد دنیا نقش نداریم
باید اینه رو روبروی خودمون بگیریم و فارغ از مباحث روزمره سیاسی به این نتیجه برسیم که
خیلی خیلی عقب مونده هستیم
نمیشه بگیم تو تولید علم نانو تکنولوزی تو دنیا جزوه خوبها هستیم ولی تو اقتصادمون نقشی نداره
تمیشه همش با شعار و حرف دل خودمون رو خوش کنیم
باید طرحی در انداخته بشه . و بنوعی وجدان جامعه مون از این عقب ماندگی بدرد بیاد و شروع به حرکت کنه و سعی کنه مسایلش رو با روشن بینی حل کنه
بع امید اون روز
چه بخواهیم چه نخواهیم //رونق تو مملکت ما از تولید کارخانجات نبوده و ما شرایطی نداریم که بتونیم تو بخش صنعت حرفی برای گفتن داشته باشیم
600هزار میلیارد تومن ارزش کارخانجات دولتی هست که کل در سال 2 درصد هم نمیتونن سود بسازن
85 درصد اقتصاد ما دولتی هست و با توجه به اینکه دنیا از این اقتصاد دولتی عبور کرده ما دیگه مزیت رقابتی نداریم
یکم مزیت رقابتی تو بخش معدن داریم که از اونور با توجه به این هزینه های حمل و نقل تو کشور ما بسیار بالاس و زیر ساختهای متناسب با اون نداریم
اون یک مقدار مزیت رو هم از دست دادیم
بخاطر اینکه بخش مسکن ما تحت هر شرایطی بخاطر تورم سود اور بود و انبوهی از وامهای که بخش تولید میگرفت در اون سرازیر میشد . و میتونستش سود اور باشه
ریسکها و زیانهای دیگر بخشهای تولید رو جبران میکرد
ولی الان دیگه اون فضا نیست و باید واقعا
اقتصاد ما بتونه با اصلاح ساختارها و بروز رسانی قوانین خودش //راه رو برای توسعه باز کنه
اینکه اقتصادما و بانکهای ما شفاف نیستن خودش بزرگترین معضل هست
نمیشه
دموکراسی و احترام به حقوق افراد و حق شهروندی و چیزی زینتی و قشنگ دونست تمام این مسایل تو اقتصاد بنوعی بروز میکنه
بخش متوسط جامعه ما دیگه اون قدرت خرید سابق رو نداره و با این تورمی که چه بصورتی اماری نمایش داده بشه چه داده نشه
اقتصاد رو فلج کرده و مسایل رو پیچیده
باور کنیم که ما جمعیتمون 1 درصد دنیا هست و ما حتی با با فروش نفت نیز اندازه یک درصد تو تولید ناخالص و اقتصاد دنیا نقش نداریم
باید اینه رو روبروی خودمون بگیریم و فارغ از مباحث روزمره سیاسی به این نتیجه برسیم که
خیلی خیلی عقب مونده هستیم
نمیشه بگیم تو تولید علم نانو تکنولوزی تو دنیا جزوه خوبها هستیم ولی تو اقتصادمون نقشی نداره
تمیشه همش با شعار و حرف دل خودمون رو خوش کنیم
باید طرحی در انداخته بشه . و بنوعی وجدان جامعه مون از این عقب ماندگی بدرد بیاد و شروع به حرکت کنه و سعی کنه مسایلش رو با روشن بینی حل کنه
بع امید اون روز
نظر