پاسخ : جــــو بــــازار
نقل و قول :::
زامبی ها یا بازارگردان ها
پس از بحران و ریزش شاخص بورس در مرداد ۱۳۹۹ و با شروع اعتراضات فراگیر مردمی که با دعوت صاحب منصبان حکومت وارد بازار سرمایه شده بودند ، مدیریت بازار ابزاری نوین به نام بازارگردانی اجباری( هیولای زامبی ) را برای شرکتهای پذیرش شده در بورس رونمایی کرد ، در این مدل باید سهامداران عمده و درصدی طی هماهنگی یک شرکت را به عنوان بازارگردان جهت روان کردن معاملات نماد مربوطه معرفی می کردند و در وظیفه بازار گردان تعریف شده بود که هر روز به تعداد مشخصی برگه سهم معامله ( خرید یا فروش ) کنند ، بدیهی است که در شرایط ریزش بیشتر بازار گردان باید خرید انجام می داد چون خریدار دیگری در بازار نبود و این خریدها اصولا در قیمت های بالا انجام می شد و کمکی بود برای سهامداران خرد که بتوانند معاملات روانتری را شاهد باشند و بخشی از سرمایه خود را نقد کنند ، پس به هیچ عنوان بحث ارزش گذاری مطرح نبود که بازار گردان اعلام کند این قیمت نمی ارزد پس من نمی خرم یا این قیمت اندک است و نمی فروشم به عبارت دیگر بازار گردان با تعریف انجام شده شبیه یک ربات عمل می کرد که روزانه در دامنه پایین می خرید و اگر فرصت بود در دامنه بالا می فروخت ، خوب طبیعی است که این روند دارای سودآوری بالا نبود چون اکثر خریدها در قیمت بالاتر انجام شده اما تکلیف بود و تکلیف برای همه لازم الاجرا مثل واجب شرعی
حالا فارغ از اینکه این روش درست است یا غلط ( چون موارد متعدد دیگری هم به همین گونه داریم که جای بحث دارد )در حال حاضر بازار گردان ها از نقش خود عدول کرده اند و تبدیل به ابزار سرکوب قیمت شده اند و فقط منافع سهامداران عمده و درصدی را در نظر می گیرند .
خوب اگر غرض این بود که خود سهامداران درصدی قبلا هم امکان خرید و فروش داشتند چرا باید ابزار و نهاد جدید وارد می شد ، پاسخ روشن است چون این ابزار باید در جهت رفاه سهامداران جز کار می کرد که ابدا چنین کارکردی ندارد ، حالا پاسخ به رفتار اشتباه این هیولای خود ساخته را چه کسی می دهد ؟
هیولایی که هر روز صبح با مجوز قانونی از خواب بیدار می شود و با تکرار دستورهای فروش خود به صورت الگوریتم خون بازار را می مکد و برای فردا نیرومند تر می شود و به تقاص آن خریدهایی که قبلا انجام داده حالا در روند صعودی اجازه رشد نمی دهد ، نگاهی به معاملات نمادهای بزرگ بیاندازید و ببینید چگونه این زامبی ها در کسری از ثانیه با فروش هماهنگ و سنگین (تکرار زیاد سفارش که امکان آن در پلتفرم کارگزاری ها برای اشخاص عادی نیست ) بازار سرمایه را به قهقرا می برند و پشت نقاب بازارگردانی پنهان شده اند ، جالب اینکه اگر سهم آنها در هنگام فروش تمام شود دوباره توسط سهامداران عمده برای فروش شارژ می شود !!! انگار که خشاب مسلسل این هیولای زامبی تمامی ندارد و اجازه جان گرفتن بازار و تشکیل روند مثبت را نمی دهند .
آیا عدالت این است که آنها مسلح به ابزار تکرار سفارش فروش یا خرید در کسری از ثانیه باشند و مردم عادی مجبور به ورود سفارش به صورت مجزا و تک به تک !
آیا عدالت این است که به آنها اجازه دهیم رنج منفی یا مثبت بزنند و مردم عادی برای رنج زدن با بسته شدن کد مواجه شوند !
آیا عدالت این است که آنها با کسب اطلاعات از شرکت مادر معاملات متکی بر اطلاعات نهانی انجام دهند ؟
آیا عدالت این است که فردی که مسوول بازار گردانی است با اعمال سلیقه خود در روزهای خاص سهم را با قیمت مناسب به عده ای هبه کند ! بعد از اتمام هبه سهم صف خرید شود ! آیا عدالت این است که آن فرد با اعمال سلیقه برای حال گیری عده ای سهمی را که منابع مردم در آن است با قیمت نازل و زیر ارزش بفروشد و بگوید تحلیل من درست بوده و قدرت من زیاد !
با یکی از آنها تلفنی صحبت کردم که این روش درست نیست و لطمه به بازار می زند ، با خیالی آسوده و در کمال وقاحت گفت : ما زورمان می رسد برو به هر کس دلت می خواهد بگو ، فعلا که قدرت دست ماست و شما هیچ کاره اید !
گفتم این طرز صحبت با سهامدار نیست ما هم در آن شرکت سهیم هستیم و سرمایه گذاری کرده این برای کسب سود ، گفت بیخود سرمایه گذاری کردی اگر زور داری بیا کل شرکت را از من بخر ، نداری بشین کنار !
گفتم اسمت را بگو که بدانم و بتوانم دادخواهی کنم ، گفت برو بگو همونی که سهم می فروشه ، خودشون اسم من را دارند !
یادمان باشد زامبی ها فقط در فیلم ها و سریال ها نیستند ، زامبی ها داخل تالار شیشه ای بورس تهران هستند و هر روز بزرگ و بزرگتر می شوند
نقل و قول :::
زامبی ها یا بازارگردان ها
پس از بحران و ریزش شاخص بورس در مرداد ۱۳۹۹ و با شروع اعتراضات فراگیر مردمی که با دعوت صاحب منصبان حکومت وارد بازار سرمایه شده بودند ، مدیریت بازار ابزاری نوین به نام بازارگردانی اجباری( هیولای زامبی ) را برای شرکتهای پذیرش شده در بورس رونمایی کرد ، در این مدل باید سهامداران عمده و درصدی طی هماهنگی یک شرکت را به عنوان بازارگردان جهت روان کردن معاملات نماد مربوطه معرفی می کردند و در وظیفه بازار گردان تعریف شده بود که هر روز به تعداد مشخصی برگه سهم معامله ( خرید یا فروش ) کنند ، بدیهی است که در شرایط ریزش بیشتر بازار گردان باید خرید انجام می داد چون خریدار دیگری در بازار نبود و این خریدها اصولا در قیمت های بالا انجام می شد و کمکی بود برای سهامداران خرد که بتوانند معاملات روانتری را شاهد باشند و بخشی از سرمایه خود را نقد کنند ، پس به هیچ عنوان بحث ارزش گذاری مطرح نبود که بازار گردان اعلام کند این قیمت نمی ارزد پس من نمی خرم یا این قیمت اندک است و نمی فروشم به عبارت دیگر بازار گردان با تعریف انجام شده شبیه یک ربات عمل می کرد که روزانه در دامنه پایین می خرید و اگر فرصت بود در دامنه بالا می فروخت ، خوب طبیعی است که این روند دارای سودآوری بالا نبود چون اکثر خریدها در قیمت بالاتر انجام شده اما تکلیف بود و تکلیف برای همه لازم الاجرا مثل واجب شرعی
حالا فارغ از اینکه این روش درست است یا غلط ( چون موارد متعدد دیگری هم به همین گونه داریم که جای بحث دارد )در حال حاضر بازار گردان ها از نقش خود عدول کرده اند و تبدیل به ابزار سرکوب قیمت شده اند و فقط منافع سهامداران عمده و درصدی را در نظر می گیرند .
خوب اگر غرض این بود که خود سهامداران درصدی قبلا هم امکان خرید و فروش داشتند چرا باید ابزار و نهاد جدید وارد می شد ، پاسخ روشن است چون این ابزار باید در جهت رفاه سهامداران جز کار می کرد که ابدا چنین کارکردی ندارد ، حالا پاسخ به رفتار اشتباه این هیولای خود ساخته را چه کسی می دهد ؟
هیولایی که هر روز صبح با مجوز قانونی از خواب بیدار می شود و با تکرار دستورهای فروش خود به صورت الگوریتم خون بازار را می مکد و برای فردا نیرومند تر می شود و به تقاص آن خریدهایی که قبلا انجام داده حالا در روند صعودی اجازه رشد نمی دهد ، نگاهی به معاملات نمادهای بزرگ بیاندازید و ببینید چگونه این زامبی ها در کسری از ثانیه با فروش هماهنگ و سنگین (تکرار زیاد سفارش که امکان آن در پلتفرم کارگزاری ها برای اشخاص عادی نیست ) بازار سرمایه را به قهقرا می برند و پشت نقاب بازارگردانی پنهان شده اند ، جالب اینکه اگر سهم آنها در هنگام فروش تمام شود دوباره توسط سهامداران عمده برای فروش شارژ می شود !!! انگار که خشاب مسلسل این هیولای زامبی تمامی ندارد و اجازه جان گرفتن بازار و تشکیل روند مثبت را نمی دهند .
آیا عدالت این است که آنها مسلح به ابزار تکرار سفارش فروش یا خرید در کسری از ثانیه باشند و مردم عادی مجبور به ورود سفارش به صورت مجزا و تک به تک !
آیا عدالت این است که به آنها اجازه دهیم رنج منفی یا مثبت بزنند و مردم عادی برای رنج زدن با بسته شدن کد مواجه شوند !
آیا عدالت این است که آنها با کسب اطلاعات از شرکت مادر معاملات متکی بر اطلاعات نهانی انجام دهند ؟
آیا عدالت این است که فردی که مسوول بازار گردانی است با اعمال سلیقه خود در روزهای خاص سهم را با قیمت مناسب به عده ای هبه کند ! بعد از اتمام هبه سهم صف خرید شود ! آیا عدالت این است که آن فرد با اعمال سلیقه برای حال گیری عده ای سهمی را که منابع مردم در آن است با قیمت نازل و زیر ارزش بفروشد و بگوید تحلیل من درست بوده و قدرت من زیاد !
با یکی از آنها تلفنی صحبت کردم که این روش درست نیست و لطمه به بازار می زند ، با خیالی آسوده و در کمال وقاحت گفت : ما زورمان می رسد برو به هر کس دلت می خواهد بگو ، فعلا که قدرت دست ماست و شما هیچ کاره اید !
گفتم این طرز صحبت با سهامدار نیست ما هم در آن شرکت سهیم هستیم و سرمایه گذاری کرده این برای کسب سود ، گفت بیخود سرمایه گذاری کردی اگر زور داری بیا کل شرکت را از من بخر ، نداری بشین کنار !
گفتم اسمت را بگو که بدانم و بتوانم دادخواهی کنم ، گفت برو بگو همونی که سهم می فروشه ، خودشون اسم من را دارند !
یادمان باشد زامبی ها فقط در فیلم ها و سریال ها نیستند ، زامبی ها داخل تالار شیشه ای بورس تهران هستند و هر روز بزرگ و بزرگتر می شوند
نظر