پاسخ : جــــو بــــازار
شاخص باید برگرده به 120 هزار واحد. تمام
شاخص باید برگرده به 120 هزار واحد. تمام
ستم بسته ( closedsystem ) سيستمي ساده است كه با محيط خود ارتباط برقرار نمي كند . و بيشتر شبيه سيستمهاي مكانيكي در فيزيك و علوم تجربي است . در نظر كلاسيكها سازمان را به عنوان سيستمي بسته تلقي مي كردند . كه فقط متكي به عوامل و نيروهاي داخلي است و بدون ارتباط ، محيط خارج مي تواند مسايل خود را از طريق سلسله مراتب و تقسيم كار و روابط رسمي در داخل دستگاه حل و فصل كند . سيستم باز ( opemsystem ) : سيستمي را باز گويند كه با محيط اطراف خود كنش متقابل داشته باشد كه نظريه هاي جديد مديريت سازمان ، سيستم بازي است كه به طور دايم با محيط اطراف خود در تعامل است كه لورديك فون برتالانفي در نيمه اول قرن بيستم نظريه سيستمي باز را ارائه داد . وي موجودات زنده را سيستمهاي بازي مي داند كه با محيط خود ارتباط دارند و داراي حالت تعادل هستند . قبل از بازگو كردن خواص سيستمهاي باز ابتدا تعريفي از آنتروپي بهتر است داشته باشيم . سيستم باز ( opemsystem ) : سيستمي را باز گويند كه با محيط اطراف خود كنش متقابل داشته باشد كه نظريه هاي جديد مديريت سازمان ، سيستم بازي است كه به طور دايم با محيط اطراف خود در تعامل است كه لورديك فون برتالانفي در نيمه اول قرن بيستم نظريه سيستمي باز را ارائه داد . وي موجودات زنده را سيستمهاي بازي مي داند كه با محيط خود ارتباط دارند و داراي حالت تعادل هستند . قبل از بازگو كردن خواص سيستمهاي باز ابتدا تعريفي از آنتروپي بهتر است داشته باشيم . خواص سيستم هاي باز به طور كلي : 1- كليت و جامعيت وجودي : سيستم در كليت وجود خود خواصي را ظاهر مي سازد كه در اجزاي تشكيل دهنده آن به تنهايي وجود ندارد كه از ارتباط اجزاء با يكديگر و نحوه تركيب نظم و سازمان يافتن آنهاست . 2- سلسله مراتب : از جمله متفكران كه سيستمها را از ديد سلسله مراتبي ، مورد بررسي قرار داده است « كنت بولدينگ » است . در هر سيستمي عناصري وجود دارد كه آن عناصر به نوبه خود سيستمهاي كوچكتري هستند كه ساخت و عملكرد ساده اي دارد . مثال جهان 3- همبستگي بين اجزاء : كه همان مثال معروف اگر عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها ر ا نماند قرار . منظور اين است كه هر جزء سيستم به نحوي با ساير اجزاء مرتبط است . و اگر خللي در جزيي وارد شود ساير اجزاء از آن متاثر مي شوند . در يك سيستم اقتصادي نقص در نظام برنامه ريزي به ساير بخشهاي نظام راه مي يابد و مانع حركت صحيح سيستم در جهت تحقق هدفهاي تعيين شده مي شود 4- تناسب بين اجزاء : اگر اجزاي سيستم با هم متناسب نباشند در كار سيستم خلل ايجاد مي شود . مثلاً در يك نظام دانشگاهي ، تعداد دانشجويان بايستي با تعداد استادان متناسب باشد و همچنين بين كادر علمي و اداري و واحدهاي خدماتي تناسب لازم برقرار شود 5- گرايش دايره وار : به طور مثال در يك نظام توليدي وقتي كالايي توليد مي شود به بازار عرضه و با فروش آن ايجاد درآمد شده كه اين درآمد مجدداً براي خريد مواد اوليه مورد استفاده قرار مي گيرد 6- خاصيت توليد مثل : از ويژگي هاي سيستم باز ميل به جاودانگي است . چنانچه در كار سيستم نقص پديد آيد در رفع آن مي كوشد در غير اين صورت از طريق توليد مثل وجود خود را در درگيري ادامه مي دهد ، مانند موجود زنده ما تا جايي كه مي توانيم براي بقاء و هستي خود مي كوشيم و پس از آن هستي را از طريق فرزندانمان ادامه مي دهيم . 7- همپايي : سيستم مي تواند از راه ها و مسيرهاي متفاوتي به هدف واحدي برسد . كه اين اصل را سال 1940 مطرح كرد . اين ويژگي سبب انعطاف پذيري در مطابقت با شرايط زمان و مكان و تغييرات محيطي است كه زير بناي يكي از متداول ترين نظرهاي امروزي مديريت يعني نظريه اقتضائيست . 8- گرايش به فنا : در درون سيستم ها عواملي است كه سيستم را از جهت اصلي آن منحرف مي كند و تمايل در جهت عدم تعادل دارند . كه سيستم براي جلوگيري از اين گرايش به فنا ناچار است با ايجاد آنتروپي منفي حيات خود را ادامه مي دهد . كه اين با مفهوم نظم و سازمان در سيستم ، مترادف است . 9- گرايش به تعامل : منظور از تكامل عبارت از پيچيدگي ساخت و تنوع ساخت و تنوع خواص است . كه اين تكانل ممكن است به صورت تدريجي يا جهشي و ناگهاني صورت مي گيرد . در سيستمهاي اجتماعي سازمانهاي ساده به تدريج به نظامهاي پيچيده با ساختاري متشكل تر و پيچيده تر تبديل مي شود . 10- گرايش به تعادل يا خود نگهداري پويا : اين ويژگي به هوموستاسيس ( homeo stasis ) معروف است . كه تلاش سيستم در حفظ متغيرهاي ضروري خود در محدوده اي معين به منظور ادامه حيات سيستم است . به طور مثال تعادل در ارگانيسم زنده است .ميزان تركيبات موجود در خون ( از قبيل آهن و اوره و ... ) 

نظر