بررسي دلايل بي ميلي مردم به بازار سهام
بورس؛ غريبه يا آشنا
دنیای اقتصاد - مجيد اسكندري: «بورس» در كشورهاي توسعه يافته به عنوان دماسنج اقتصاد شناخته ميشود و اين كشورها بخش مهمي از توسعه خود را از مسير بازار سرمايه دنبال كردهاند، اما اين بازار هنوز آن طور كه بايد در كشور ما به جايگاه واقعي خود دست نيافته است.
حدود نيم قرن از فعاليت «بورس» در ايران ميگذرد اما تنها حدود 6 درصد از جمعيت كشور در اين بازار حضور دارند. دلايل بيگانگي مردم با بورس را ميتوان در عواملي چون توسعه نيافتن بخش خصوصي، اعتماد كم به بازار سرمايه، ضعف فرهنگ سهامداري و گرايش بيشتر به بازارهاي رقيب چون مسكن، طلا و ارز جست وجو كرد. دنياي اقتصاد درخصوص دلايل تمايل نداشتن عامه مردم براي حضور فعال در بورس با دو تن از كارشناسان بازار؛ آرين پاك و علي كشاورزي، به گفتوگو نشسته است.
هسته هاي ثروت چرا علني نشدند؟
علي كشاورزي بر اين باور است كه مالكيت خصوصي، هيچگاه جايگاه والايي در كشور ما نداشته است و هركس كه ميزان دارايياش از حد معيني فراتر رفته، به دلايل مربوط يا نامربوط، اجازه فعاليت از او گرفته شده است، به همين دليل تاكنون هستههاي بزرگ ثروت به صورت علني در كشور ما تشكيل نشده است. در ايران تنها 5/4 ميليون نفر، كد سهامداري وجود دارد كه كمتر از 6 درصد جمعيت كشور است. علت نفوذ پايين بورس در بين مردم چيست؟
آرين پاك در پاسخ به اين سوال گفت: آشنا نبودن عامه مردم با فرهنگ بازار سرمايه و تمايل مردم به سرمايه گذاري در بازارهاي كم ريسك و پربازده و بازارهايي كه پيچيدگي هاي دانشي كمتري داشته باشد، موجب اقبال كم بورس در كشور ما شده است. در ادامه پرسيديم، در باور عمومي، عموما از بورس به بازي بخت و اقبال و يك بازار پرمخاطره ياد ميشود. علت اين تعبير از بورس در بين مردم چيست؟
علي كشاورزي در اين زمينه گفت: معمولا ايرانيان سرمايه خود را براي سرمايهگذاري به ديگران نميسپردند، زيرا به خوبي از حقوق افراد در صورت پايمال شدن دفاع نميشد كه اين امر در بورس نيز صادق بوده است و در موارد بسياري كه سهامداران خرد حقوقشان تضييع شده، نهادهاي مربوطه نتوانسته اند به خوبي از حقوق آنها دفاع كرده و حق واقعي آنها را واگذار كنند. صندوقهاي سرمايه گذاري در سهام در عمل اكنون كمتر از 200 ميليارد تومان سرمايه را در خود جاي داده اند. علت موفق نبودن اين ابزارهاي مالي در جذب سرمايه مردم باوجود تبليغات سازمان بورس را در چه ميدانيد؟ پاك در اين باره گفت: سود كم صندوقها طي سال 90 نسبت به سال قبل از آن و نسبت به كالاهاي سرمايه اي و همچنين نسبت به تورم از علل عدم توفيق در جذب سرمايه مردم است.
رمز توسعه بورس در جهان
در كشورهاي ديگر، به طور ميانگين 70 درصد مردم به طور مستقيم يا غيرمستقيم در بورس سرمايهگذاري كردهاند. رمز توسعه بازارهاي سهام در نگاه عموم مردم در اين كشورها از نظر شما چيست؟
پاك در پاسخ به اين سوال يادآور شد: سابقه بالاي بازارهاي سهام در كشورهاي توسعه يافته و رفع بحرانهاي چنين بازارهايي سبب اعتمادسازي شده است، با اين حال اين بازارها خالي از اشكال نيستند و نمونه آن بحران اقتصادي اخير اين كشورهاست. در همين حال كشاورزي با اشاره به وجود شفافيت در بورس خاطرنشان كرد: از آنجا كه ديگر بازارها به دليل عدم شفافيت از رانتهاي فرار مالياتي و عدم پاسخگويي بهره مند ميشوند و اين مزايا در بورس به كلي از ميان برداشته ميشود، سرمايه گذاران در كشور ما تمايل كمتري براي ورود به اين بازار از خود نشان ميدهند.
بورس و سالانه 5/11 درصد سود
بسياري از مردم در اولين مواجهه با بورس ميپرسند «اين بازار چقدر در سال سود ميدهد؟» به نظر شما پاسخ مناسب به اين سوال از سوي حرفهايهاي بازار سرمايه به اين افراد چه ميتواند باشد؟
كشاورزي پاسخ داد: نگاهي گذرا به سود دهي بازار سرمايه در 7 سال گذشته نشان از بازدهي حدود 5/11 درصد سود سالانه در اين بازار دارد. شايد بتوان با اطمينان گفت، بورس نسبت به تمامي بازارها از سود دهي كمتري برخوردار بوده، به طوري كه حتي نتوانسته حداقل قدرت خريد سرمايه گذاران در اين بازار را حفظ كند كه در اين شرايط طبيعي است سرمايه گذاران به دنبال بازارهايي با بازدهي بالاتر و ريسك كمتر باشند .اين روند فقط زماني ميتواند تغيير كند كه چشم انداز تفاوت كند. اما پاك در اظهارنظري متفاوت پاسخ داد: سهام سود تضميني ندارد. در حالي كه در يك دوره مشخص سهامي ميتواند سود چند صد درصدي بدهد سهام ديگري در همين دوره ميتواند ضرر زيادي به سرمايه گذار برساند. از طرفي در بازه هاي متفاوت سود و ضررهاي متفاوتي از يك سهم مشخص ميبينيم.
خصوصي سازي، مردم و بورس
دولت در جريان خصوصيسازي چقدر از پتانسيل عامه مردم جهت سرمايه گذاري در بازار سهام استفاده كرد؟ پيشنهاد شما درباره نقش دولت در توسعه سرمايه گذاري در بورس چيست؟
پاك پاسخ داد: جذب سرمايه هاي مردمي نياز به اعتمادسازي دارد و براي اين كار بايد قوانين اقتصادي شركتهاي خصوصي شده ثبات داشته و مورد حمايت قرار گيرد. براي توسعه اين بازار بايد اعتماد مردم جلب شود. بهترين كار ايجاد صندوقهاي دولتي يا شبه دولتي با هدف مقابله با بحرانهاي اقتصادي است. اين صندوقها موظف هستند در شرايط نزولي بازار براي كمرنگ كردن دلالي در ارز و طلا و سوق دادن سرمايه به سمت توليد، به بحران بورس خاتمه داده و با خريد سهام اطمينان و اعتماد را به عامه برگردانند و نشان دهند كه حمايت عملي از بورس انجام ميشود. نقدينگي لازم اين صندوقها از طريق پيش فروش سكه و يا عرضه ارز بدست آيد. بعد از آنكه نقدينگي جامعه به سمت بورس و توليد برگشت اين صندوق ميتواند با عرضه سهام خريداري در بحران، كنترلهاي لازم را انجام دهد و نقدينگي را به خزانه برگرداند. هدف، جلوگيري از نوسانات كشنده در اقتصاد كشور است. از سوي ديگر كشاورزي با اشاره به نبود عزم ملي براي پويايي بازار سرمايه در پاسخ به اين سوال گفت:
در سالهاي گذشته، عموم مشاهدات حاكي از آن است كه مديران عاليرتبه دولت اعتقاد راسخ به كارآيي بخش خصوصي نداشته و به بورس و بازار سرمايه بيشتر نگاه كسب در آمد داشتهاند، تا جايي كه شركتها را با قيمتهاي بسيار بالا به سهامداران واگذار كرده و از واگذاري مديريت به بخش خصوصي امتناع كرده اند كه اين نگاه بلندمدتي براي توجه به مقوله سرمايه گذاري به شمار نميرود.
بورس؛ غريبه يا آشنا
دنیای اقتصاد - مجيد اسكندري: «بورس» در كشورهاي توسعه يافته به عنوان دماسنج اقتصاد شناخته ميشود و اين كشورها بخش مهمي از توسعه خود را از مسير بازار سرمايه دنبال كردهاند، اما اين بازار هنوز آن طور كه بايد در كشور ما به جايگاه واقعي خود دست نيافته است.
حدود نيم قرن از فعاليت «بورس» در ايران ميگذرد اما تنها حدود 6 درصد از جمعيت كشور در اين بازار حضور دارند. دلايل بيگانگي مردم با بورس را ميتوان در عواملي چون توسعه نيافتن بخش خصوصي، اعتماد كم به بازار سرمايه، ضعف فرهنگ سهامداري و گرايش بيشتر به بازارهاي رقيب چون مسكن، طلا و ارز جست وجو كرد. دنياي اقتصاد درخصوص دلايل تمايل نداشتن عامه مردم براي حضور فعال در بورس با دو تن از كارشناسان بازار؛ آرين پاك و علي كشاورزي، به گفتوگو نشسته است.
هسته هاي ثروت چرا علني نشدند؟
علي كشاورزي بر اين باور است كه مالكيت خصوصي، هيچگاه جايگاه والايي در كشور ما نداشته است و هركس كه ميزان دارايياش از حد معيني فراتر رفته، به دلايل مربوط يا نامربوط، اجازه فعاليت از او گرفته شده است، به همين دليل تاكنون هستههاي بزرگ ثروت به صورت علني در كشور ما تشكيل نشده است. در ايران تنها 5/4 ميليون نفر، كد سهامداري وجود دارد كه كمتر از 6 درصد جمعيت كشور است. علت نفوذ پايين بورس در بين مردم چيست؟
آرين پاك در پاسخ به اين سوال گفت: آشنا نبودن عامه مردم با فرهنگ بازار سرمايه و تمايل مردم به سرمايه گذاري در بازارهاي كم ريسك و پربازده و بازارهايي كه پيچيدگي هاي دانشي كمتري داشته باشد، موجب اقبال كم بورس در كشور ما شده است. در ادامه پرسيديم، در باور عمومي، عموما از بورس به بازي بخت و اقبال و يك بازار پرمخاطره ياد ميشود. علت اين تعبير از بورس در بين مردم چيست؟
علي كشاورزي در اين زمينه گفت: معمولا ايرانيان سرمايه خود را براي سرمايهگذاري به ديگران نميسپردند، زيرا به خوبي از حقوق افراد در صورت پايمال شدن دفاع نميشد كه اين امر در بورس نيز صادق بوده است و در موارد بسياري كه سهامداران خرد حقوقشان تضييع شده، نهادهاي مربوطه نتوانسته اند به خوبي از حقوق آنها دفاع كرده و حق واقعي آنها را واگذار كنند. صندوقهاي سرمايه گذاري در سهام در عمل اكنون كمتر از 200 ميليارد تومان سرمايه را در خود جاي داده اند. علت موفق نبودن اين ابزارهاي مالي در جذب سرمايه مردم باوجود تبليغات سازمان بورس را در چه ميدانيد؟ پاك در اين باره گفت: سود كم صندوقها طي سال 90 نسبت به سال قبل از آن و نسبت به كالاهاي سرمايه اي و همچنين نسبت به تورم از علل عدم توفيق در جذب سرمايه مردم است.
رمز توسعه بورس در جهان
در كشورهاي ديگر، به طور ميانگين 70 درصد مردم به طور مستقيم يا غيرمستقيم در بورس سرمايهگذاري كردهاند. رمز توسعه بازارهاي سهام در نگاه عموم مردم در اين كشورها از نظر شما چيست؟
پاك در پاسخ به اين سوال يادآور شد: سابقه بالاي بازارهاي سهام در كشورهاي توسعه يافته و رفع بحرانهاي چنين بازارهايي سبب اعتمادسازي شده است، با اين حال اين بازارها خالي از اشكال نيستند و نمونه آن بحران اقتصادي اخير اين كشورهاست. در همين حال كشاورزي با اشاره به وجود شفافيت در بورس خاطرنشان كرد: از آنجا كه ديگر بازارها به دليل عدم شفافيت از رانتهاي فرار مالياتي و عدم پاسخگويي بهره مند ميشوند و اين مزايا در بورس به كلي از ميان برداشته ميشود، سرمايه گذاران در كشور ما تمايل كمتري براي ورود به اين بازار از خود نشان ميدهند.
بورس و سالانه 5/11 درصد سود
بسياري از مردم در اولين مواجهه با بورس ميپرسند «اين بازار چقدر در سال سود ميدهد؟» به نظر شما پاسخ مناسب به اين سوال از سوي حرفهايهاي بازار سرمايه به اين افراد چه ميتواند باشد؟
كشاورزي پاسخ داد: نگاهي گذرا به سود دهي بازار سرمايه در 7 سال گذشته نشان از بازدهي حدود 5/11 درصد سود سالانه در اين بازار دارد. شايد بتوان با اطمينان گفت، بورس نسبت به تمامي بازارها از سود دهي كمتري برخوردار بوده، به طوري كه حتي نتوانسته حداقل قدرت خريد سرمايه گذاران در اين بازار را حفظ كند كه در اين شرايط طبيعي است سرمايه گذاران به دنبال بازارهايي با بازدهي بالاتر و ريسك كمتر باشند .اين روند فقط زماني ميتواند تغيير كند كه چشم انداز تفاوت كند. اما پاك در اظهارنظري متفاوت پاسخ داد: سهام سود تضميني ندارد. در حالي كه در يك دوره مشخص سهامي ميتواند سود چند صد درصدي بدهد سهام ديگري در همين دوره ميتواند ضرر زيادي به سرمايه گذار برساند. از طرفي در بازه هاي متفاوت سود و ضررهاي متفاوتي از يك سهم مشخص ميبينيم.
خصوصي سازي، مردم و بورس
دولت در جريان خصوصيسازي چقدر از پتانسيل عامه مردم جهت سرمايه گذاري در بازار سهام استفاده كرد؟ پيشنهاد شما درباره نقش دولت در توسعه سرمايه گذاري در بورس چيست؟
پاك پاسخ داد: جذب سرمايه هاي مردمي نياز به اعتمادسازي دارد و براي اين كار بايد قوانين اقتصادي شركتهاي خصوصي شده ثبات داشته و مورد حمايت قرار گيرد. براي توسعه اين بازار بايد اعتماد مردم جلب شود. بهترين كار ايجاد صندوقهاي دولتي يا شبه دولتي با هدف مقابله با بحرانهاي اقتصادي است. اين صندوقها موظف هستند در شرايط نزولي بازار براي كمرنگ كردن دلالي در ارز و طلا و سوق دادن سرمايه به سمت توليد، به بحران بورس خاتمه داده و با خريد سهام اطمينان و اعتماد را به عامه برگردانند و نشان دهند كه حمايت عملي از بورس انجام ميشود. نقدينگي لازم اين صندوقها از طريق پيش فروش سكه و يا عرضه ارز بدست آيد. بعد از آنكه نقدينگي جامعه به سمت بورس و توليد برگشت اين صندوق ميتواند با عرضه سهام خريداري در بحران، كنترلهاي لازم را انجام دهد و نقدينگي را به خزانه برگرداند. هدف، جلوگيري از نوسانات كشنده در اقتصاد كشور است. از سوي ديگر كشاورزي با اشاره به نبود عزم ملي براي پويايي بازار سرمايه در پاسخ به اين سوال گفت:
در سالهاي گذشته، عموم مشاهدات حاكي از آن است كه مديران عاليرتبه دولت اعتقاد راسخ به كارآيي بخش خصوصي نداشته و به بورس و بازار سرمايه بيشتر نگاه كسب در آمد داشتهاند، تا جايي كه شركتها را با قيمتهاي بسيار بالا به سهامداران واگذار كرده و از واگذاري مديريت به بخش خصوصي امتناع كرده اند كه اين نگاه بلندمدتي براي توجه به مقوله سرمايه گذاري به شمار نميرود.
نظر