"" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

[آپولون]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

5 سال تو بورس بودم و همه زندگیم دود شد رفت چند ماه میشه که به کمک یکی از دوستان کلینیک درمانی کاشت ناخن دایر کردم درآمدش بد نیست

امیدوارم شما نیر عاقبت به خیر شوید

[بهرام نامدار]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

5 سال تو بورس بودم و همه زندگیم دود شد رفت چند ماه میشه که به کمک یکی از دوستان کلینیک درمانی کاشت ناخن دایر کردم درآمدش بد نیست

امیدوارم شما نیر عاقبت به خیر شوید

۵ سال پیش هرچه می خریدی الان حداقل از تورم عقب نبودی ...

چکار کردی آپولون ؟!

چرا؟!

[بهرام نامدار]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

پزشک؛ فارغ التحصیل دانشگاه پهلوی ؛ ساکن شیراز، 60 ساله

درود ...

[امیدازاد]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

...تا دلتان بخواد ...شغل عوض کردم ...به هوای رفتن خارج ترک تحصیل کردم بدون سربازی ..قاچاقی ..رفتم یه بار تو مرز یه بارم تو وان ..گیر افتادم ..برگشتنی ..دیگه از صرافت رفتن افتادم ...چهار پنج سالی تو خط جنس!! قاچاق!! از عراق بودم ...دو بار گرفتار شدم و کلی جریمه ودردسر کشیدم ...یک شریک ابله داشتم که فامیلم بود..یه روز تو مغازه اش چایی خارجی گرفتن ..اینم ..آمار منو داده بود ..اومدن خونه ..هرچی چای و صابون خارجی بود بردن ..بعد.توی میدان خشکبار زمین مغازه گرفتم
و ساختمش ...اونجا نتونستم کار کنم فروخنمش .سال ۸۲..با یه بنده خدایی .یه کشنده اکسور اقساطی گرفتیم یه تانکر هم از شرکت نفت گرفتیم از اراک گازوییل می آوردیم ارومیه...بعد یه سال دیدیم نمی صرفه ...سهمشو من برداشتم ...منم تنهایی از پسش برنیامدم با شوفر هم آبم تو یه جوب نمی رفت ..ماشین رو فروختم ..رفتم سراغ صادرات سیمان به عراق ...از بدشانسی خورد به ممنوعیت صادرات ..و از یه واسطه سیمان گرفتم که بعد از چندتا ماشین ...غیبش زد و پول ما رو بالا کشید ..پیله ور و ترخیص کار هم کلی سرمان کلاه گذاشتن طرف عراقی هم باهاش اختلاف پیدا کردم و اونم یه مقداری از طلبم رو نداد...اومدم یه باغ گرفتم یه دو سالی ...با محلی ها و همسایه ها همیشه مشکل داشتم ..هفته ای هشت روزش رو دادگاه و پاسگاه بودم ..باغ رو فروختم...دوره ای بود احمدی نژاد وام زودبازده میداد...یه ملک داشت پدرم ..گفتم به نام پارکینگ عمومی طبقاتی وام بگیرم ..و بعد تجاری هاش رو بفروشم ..چندتا هم مغازه روش بود که قبلا سرقفلی هاش فروخته شده بود اونا رو هم باید تخریب و نوسازی می کردم.خلاصه همه کاراش رو انجام دادم پروانه واینا ..گودبرداری..و تخریب ..مالکان رو هم راضی کردم ..یه چندماه تعطیل کنن بهشون پول بدم ..بعدهم ملکشون رو نوسازی شده تحویل بدم .یه مقدار پول داشتمیه مقدار هم از پدرم و برادرام گرفتم ..شروع کردم ..از بخت بد مصالح به شدت گران شد..فقط اسکلت و سقف دو طبقه اونم فلزی رو تونستمبرسم ..شد استخوان توی گلو ...نوبت وامم شد خرداد۸۷..که یهو سیاست ها عوص شد ..و مظاهری شد رییس بانک مرکزی و وام زوده بازده ها رو پرداخت نکردن ..یه پول کلانی نزول کردم ...و با بدبختی فقط مغازه هایی که تخریب کرده بودم رو تونستم تحویل بدم با کلی خسارت تاخیر و افزایش هزینه ...مجبور شدم ملک رو نیمه کاره بفروشم و طلب اسکونتچی ها ویه مقدار از پولی که از خانواده گرفتم رو بدم ...فکر کنم سال ۹۰..بود..فقط ۳۵ تومان پول داشتم ...اومدم یه سواری جیلی ثبت نام کردم..۳۵ تومان بعد یه ماه تحویل دادن فروختمش ۴۵ ...دوباره یکی دیگه نوشتم فروختمش ۵۷!!!!تا فکر کنم اواخر۹۱..سرمایه ام شد ۲۱۲!!..۱۲ تومانش رو یه سمند اقساطی نوشتم ..مابقی ۲۰۰رو هم وارد بورس کردم که بعد چندماه شد نصف.....تا سال۹۵..همون بود تقریبا ..بعد وام ازدواج و یه وام دیگه همگرفتم ..وگذاشتم رو سرمایه اعتبارزیادی هم گرفتم..تویه سهم پروژه گیر افتادم وتو کمتر از یک ماه باز ۵۰ درصد ضرر کردم..اعتباررو که تسویه کردم تازه فهمیدم چه خاکی به سرم شده ..دیگه چاره ای نبود یه سال خیلی سخت رو گذروندم مجبور شدم ..تامهر ۹۷..و بازهمروز از نو روزی از نو ...با قرض و قوله یه ماشین چینی ثبت نام کردم ..بعد چندماه که تحویلش دادن..قیمتش شد ۴برابر!!همون رو دوباره نقد کردم و وارد بورس کردم ..و خوب جبران مافات شد ..از برکت بورس.باغ ویلا ..زمین و خودرو گرفتم ..کلی هم به اطرافیان کمک کردم..برای دو سه نفر سهم گرفتم و با سود خیلی خوبی براشون نقد کردم .دوتا لپ تاپ و دوتا گوشی کادو دادم برای قبولی تو دانشگاه و فارغ التحصیلی ..برایکی از اقوام وانت گرفتم به اسم خودم که باهاش کار کنه ..یه زندانی مهریه رو آزاد کردم ..مهریه همسرم رو هم دادم چون وقتی ازدواج کردیم وضعم خوب نبود و آبروداری کرد.. و تو مراسم عروسی بدترین اتفاق ممکن براش رخ داد و بهش زهر شد ...ومن ازین بابت مدیونشم..دیگه سال ۹۹ هم تقریبا با ضرر نه چندان قابل توجهی نقد شدم ..اول یه سورنتو بعد سانتافه گرفتم .اما دیگه مزه بازار رفته بود زیر دندانم ودوباره آذر سال قبل وارد بازار شدم ...اما دیگه ورق برگشته بود و همه اش شد ضرر تا اینکه این اواخر ..بازهم یک ریسک احمقانه کردم ..وپول سانی نازنینم رو به حرف کارگزارم اوردم تو بورس و کلی ضرر کردم...دوباره دارو ندار بورسی رو نقد کردم و ماشین خارجی گرفتم تا دیروز که فروختمش...الانم چند ساله شغل خاصی ندارم ..پدر مسنی دارم که چون همه عمر عذابش دادم و تاوان ریسک ها و اشتباهاتم رو به نوعی داده ...در خدمتشم..جایی بره ...ختمی ..سرخاکی ...خریدی...دکتر ..کارهاش رو براش انجام بدم ..چند سال قبل فرستادمشون عمره ...باورم این هست ..دعای خیر پدرمادر....بیشتر از هرسرمایه و ثروتی تو روز تنگ به کمک ادم میاد ...اگر سایه شون بالاسرتون هست قدرش رو بدونید...مادرزنم ..شب عروسی و وسط مراسم ایست قلبی کرد و شبی که میتونست خاطره انگیزترین باشه رو به بدترین خاطراتی که تا الان داشتم تبدیل کرد...حتی فرصت نشد یه عکس دسته جمعی داشته باشیم...

[MOSTAFAVI]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

از سال 75 تا 97 در یکی از خودروسازی ها کار می کردم ،حدود18 سال رییس بخش های مختلف بودم.به علت درگیری با بالادستی ها عطای کار رو به لقاش بخشیدم و توافقی اومدم بیرون.فعلا بیکارم .چند تا پیشنهاد خوب برای کار داشتم،هیچ کدومش رو دیگه قبول نکردم.سال 97 برادرم فوت کرد و پارسال پدرم.
بعد ازفوت برادرم،دنبال کارهای خانواده اش بودم و اونها الحمدلله به سر و سامانی رسیدن و الان روی پای خودشون هستن.بعد از مرگ برادر ،پدرم در غم از دست دادن فرزند حالش خیلی خراب شد.تمام کارهاش منجمله پیگیری کارهای درمانیش افتاد گردن من.ایشون هم سال 99 به رحمت خدا رفت..

از سال 97 که اومدم بیرون یه مقدار طلا خرید و یک کم رو هم آروم آروم آوردم توی بورس،شهریور سال گذشته طی کل کلی که با علی صالحی کردم ،حرفهاش رو نهایتا قبول کردم و با سود خوب اومدم بیرون و رفتم سراغ بازسازی خونه قدیمیم.

الان هم صبح ها نیم نگاهی به بورس دارم و توی خونه ام.گاهی اوقات هم با چندتا از خیرین پول جمع می کنیم می دیم به خانواده های بی سرپرست و یا بیماران سرطانی و بی پول.گاهی شادیی که در دل این خانواده ها ایجاد میشه از 5 تا 5+ بورسی بیشتر به آدم می چسبه.

[dornaa]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

...تا دلتان بخواد ...شغل عوض کردم ...به هوای رفتن خارج ترک تحصیل کردم بدون سربازی ..قاچاقی ..رفتم یه بار تو مرز یه بارم تو وان ..گیر افتادم ..برگشتنی ..دیگه از صرافت رفتن افتادم ...چهار پنج سالی تو خط جنس!! قاچاق!! از عراق بودم ...دو بار گرفتار شدم و کلی جریمه ودردسر کشیدم ...یک شریک ابله داشتم که فامیلم بود..یه روز تو مغازه اش چایی خارجی گرفتن ..اینم ..آمار منو داده بود ..اومدن خونه ..هرچی چای و صابون خارجی بود بردن ..بعد.توی میدان خشکبار زمین مغازه گرفتم
و ساختمش ...اونجا نتونستم کار کنم فروخنمش .سال ۸۲..با یه بنده خدایی .یه کشنده اکسور اقساطی گرفتیم یه تانکر هم از شرکت نفت گرفتیم از اراک گازوییل می آوردیم ارومیه...بعد یه سال دیدیم نمی صرفه ...سهمشو من برداشتم ...منم تنهایی از پسش برنیامدم با شوفر هم آبم تو یه جوب نمی رفت ..ماشین رو فروختم ..رفتم سراغ صادرات سیمان به عراق ...از بدشانسی خورد به ممنوعیت صادرات ..و از یه واسطه سیمان گرفتم که بعد از چندتا ماشین ...غیبش زد و پول ما رو بالا کشید ..پیله ور و ترخیص کار هم کلی سرمان کلاه گذاشتن طرف عراقی هم باهاش اختلاف پیدا کردم و اونم یه مقداری از طلبم رو نداد...اومدم یه باغ گرفتم یه دو سالی ...با محلی ها و همسایه ها همیشه مشکل داشتم ..هفته ای هشت روزش رو دادگاه و پاسگاه بودم ..باغ رو فروختم...دوره ای بود احمدی نژاد وام زودبازده میداد...یه ملک داشت پدرم ..گفتم به نام پارکینگ عمومی طبقاتی وام بگیرم ..و بعد تجاری هاش رو بفروشم ..چندتا هم مغازه روش بود که قبلا سرقفلی هاش فروخته شده بود اونا رو هم باید تخریب و نوسازی می کردم.خلاصه همه کاراش رو انجام دادم پروانه واینا ..گودبرداری..و تخریب ..مالکان رو هم راضی کردم ..یه چندماه تعطیل کنن بهشون پول بدم ..بعدهم ملکشون رو نوسازی شده تحویل بدم .یه مقدار پول داشتمیه مقدار هم از پدرم و برادرام گرفتم ..شروع کردم ..از بخت بد مصالح به شدت گران شد..فقط اسکلت و سقف دو طبقه اونم فلزی رو تونستمبرسم ..شد استخوان توی گلو ...نوبت وامم شد خرداد۸۷..که یهو سیاست ها عوص شد ..و مظاهری شد رییس بانک مرکزی و وام زوده بازده ها رو پرداخت نکردن ..یه پول کلانی نزول کردم ...و با بدبختی فقط مغازه هایی که تخریب کرده بودم رو تونستم تحویل بدم با کلی خسارت تاخیر و افزایش هزینه ...مجبور شدم ملک رو نیمه کاره بفروشم و طلب اسکونتچی ها ویه مقدار از پولی که از خانواده گرفتم رو بدم ...فکر کنم سال ۹۰..بود..فقط ۳۵ تومان پول داشتم ...اومدم یه سواری جیلی ثبت نام کردم..۳۵ تومان بعد یه ماه تحویل دادن فروختمش ۴۵ ...دوباره یکی دیگه نوشتم فروختمش ۵۷!!!!تا فکر کنم اواخر۹۱..سرمایه ام شد ۲۱۲!!..۱۲ تومانش رو یه سمند اقساطی نوشتم ..مابقی ۲۰۰رو هم وارد بورس کردم که بعد چندماه شد نصف.....تا سال۹۵..همون بود تقریبا ..بعد وام ازدواج و یه وام دیگه همگرفتم ..وگذاشتم رو سرمایه اعتبارزیادی هم گرفتم..تویه سهم پروژه گیر افتادم وتو کمتر از یک ماه باز ۵۰ درصد ضرر کردم..اعتباررو که تسویه کردم تازه فهمیدم چه خاکی به سرم شده ..دیگه چاره ای نبود یه سال خیلی سخت رو گذروندم مجبور شدم ..تامهر ۹۷..و بازهمروز از نو روزی از نو ...با قرض و قوله یه ماشین چینی ثبت نام کردم ..بعد چندماه که تحویلش دادن..قیمتش شد ۴برابر!!همون رو دوباره نقد کردم و وارد بورس کردم ..و خوب جبران مافات شد ..از برکت بورس.باغ ویلا ..زمین و خودرو گرفتم ..کلی هم به اطرافیان کمک کردم..برای دو سه نفر سهم گرفتم و با سود خیلی خوبی براشون نقد کردم .دوتا لپ تاپ و دوتا گوشی کادو دادم برای قبولی تو دانشگاه و فارغ التحصیلی ..برایکی از اقوام وانت گرفتم به اسم خودم که باهاش کار کنه ..یه زندانی مهریه رو آزاد کردم ..مهریه همسرم رو هم دادم چون وقتی ازدواج کردیم وضعم خوب نبود و آبروداری کرد.. و تو مراسم عروسی بدترین اتفاق ممکن براش رخ داد و بهش زهر شد ...ومن ازین بابت مدیونشم..دیگه سال ۹۹ هم تقریبا با ضرر نه چندان قابل توجهی نقد شدم ..اول یه سورنتو بعد سانتافه گرفتم .اما دیگه مزه بازار رفته بود زیر دندانم ودوباره آذر سال قبل وارد بازار شدم ...اما دیگه ورق برگشته بود و همه اش شد ضرر تا اینکه این اواخر ..بازهم یک ریسک احمقانه کردم ..وپول سانی نازنینم رو به حرف کارگزارم اوردم تو بورس و کلی ضرر کردم...دوباره دارو ندار بورسی رو نقد کردم و ماشین خارجی گرفتم تا دیروز که فروختمش...الانم چند ساله شغل خاصی ندارم ..پدر مسنی دارم که چون همه عمر عذابش دادم و تاوان ریسک ها و اشتباهاتم رو به نوعی داده ...در خدمتشم..جایی بره ...ختمی ..سرخاکی ...خریدی...دکتر ..کارهاش رو براش انجام بدم ..چند سال قبل فرستادمشون عمره ...باورم این هست ..دعای خیر پدرمادر....بیشتر از هرسرمایه و ثروتی تو روز تنگ به کمک ادم میاد ...اگر سایه شون بالاسرتون هست قدرش رو بدونید...مادرزنم ..شب عروسی و وسط مراسم ایست قلبی کرد و شبی که میتونست خاطره انگیزترین باشه رو به بدترین خاطراتی که تا الان داشتم تبدیل کرد...حتی فرصت نشد یه عکس دسته جمعی داشته باشیم...

شب جمعه اي

اشك ما رو دراوري گرفتاري هاي دردهاو خودمون يادمون رفت

براي شادي روحت من يقراالفاتحه مع الصلوات/:.winksmiley02.:/

[dornaa]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

سلام -- به نظرتون برای بعد از ظهر(بعد از بازاربورس)چه کاری میتوان انجام داد تا کمک خرجی شود

اگر سرمايه زياد نداري

راحتترين كار اگرماشين داري

اسنپ و تبسي

اختيارش هم دست خودت هست

[بیت کوین]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

درود ...

ارشد نجوم

شغل اصلی : کشاورز ....

البته دیگر کشاورزی نمیکنم و زمین ها را اجاره می دهم ...

مدتی تدریس های فله ای! داشتم که پولی نمی دادند ، نوعی بیگاری کشیدن بود ...

پس بگو

فئودالي

ارشد نجومه برا همینم تارگت ها نجومی و فضایی میده

[بیت کوین]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

از سال 75 تا 97 در یکی از خودروسازی ها کار می کردم ،حدود18 سال رییس بخش های مختلف بودم.به علت درگیری با بالادستی ها عطای کار رو به لقاش بخشیدم و توافقی اومدم بیرون.فعلا بیکارم .چند تا پیشنهاد خوب برای کار داشتم،هیچ کدومش رو دیگه قبول نکردم.سال 97 برادرم فوت کرد و پارسال پدرم.
بعد ازفوت برادرم،دنبال کارهای خانواده اش بودم و اونها الحمدلله به سر و سامانی رسیدن و الان روی پای خودشون هستن.بعد از مرگ برادر ،پدرم در غم از دست دادن فرزند حالش خیلی خراب شد.تمام کارهاش منجمله پیگیری کارهای درمانیش افتاد گردن من.ایشون هم سال 99 به رحمت خدا رفت..

از سال 97 که اومدم بیرون یه مقدار طلا خرید و یک کم رو هم آروم آروم آوردم توی بورس،شهریور سال گذشته طی کل کلی که با علی صالحی کردم ،حرفهاش رو نهایتا قبول کردم و با سود خوب اومدم بیرون و رفتم سراغ بازسازی خونه قدیمیم.

الان هم صبح ها نیم نگاهی به بورس دارم و توی خونه ام.گاهی اوقات هم با چندتا از خیرین پول جمع می کنیم می دیم به خانواده های بی سرپرست و یا بیماران سرطانی و بی پول.گاهی شادیی که در دل این خانواده ها ایجاد میشه از 5 تا 5+ بورسی بیشتر به آدم می چسبه.

اشتب میزنی داداش

22 سال شغل دولتی داشتی 18 سالش رئیس بخش های مختلف بودی ==== عطای چی چیا به لقاش بخشیدی؟ با بهترین حقوق و مزایا بازنشست شدی یا بازخرید شدی == همچین میگی بیکارم انگار مثل ماها هستی که باید برا حقوق اداره دنبال کارگری بخش خصوصی باشیم که گیرمون هم نمیاد === اگر یک هفته بخش خصوصی کار کرده بودی میفهمیدی چی میگم

[امیدازاد]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

شب جمعه اي

اشك ما رو دراوري گرفتاري هاي دردهاو خودمون يادمون رفت

براي شادي روحت من يقراالفاتحه مع الصلوات/:.winksmiley02.:/

خدا اموات همه رو بیامرزه . ...دو سه آیتم هم رو صرف نظر کردم ..وسانسورش کردم ...از بازگوییش بعدا برام داستان میشد ..اما بزار یکیش رو بگم... برا گرفتم طلبم ..مجبور شدم قاچاقی برم کردستان عراق ..اون دوره هم رفت و آمد با پاسپورت نبود هنوز .باید از فرمانداری برای رفتن به بازارچه و از اطلاعات سپاه تو پیرانشهر برگه تردد و عبور از مرزمی گرفتی ...منم از فرمانداری برگه گرفتم ..ولی چون قبلا مشکل داشتم دیگه خواستم اطلاعات سپاه رو بپیچانم ..و همینطوری رفتم یه پولی دادم قاچاق بر ها ...ردم کردن ...دیگه رفتیم دو روز موندیم با طرف هم به مشکل برخوردیم ..و دست از پا درازتر برگشتیم....اون جا با یکی آشنا شدم که جز نیروهای نظامی اون جا بود و خواست مرام به خرج بده مارو با ماشین نظامی آورد تا مرز ...اون جا دیگه دوباره یه پولی دادیم که ما رو رد کنن..
.یه مسیری رو باید پیاده می رفتیم بعد سوار ماشین میشدیم و دوباره پیاده ادامه میدادیم ...وسط های راه سوار لندرور شدیم ..چشمتان روز بد نبیند ..دیدم ازدور دوتا موتوری و یه وانت تویوتا گردو خاک کنان میان ...نزدیگ تر رسیدن فهمیدم کی هستن !!راه ماشین رو سد کردن ..و فقط به من اشاره کردن که پیاده شم .بی سوال جواب ..همونجا سوار پشت وانت کردنم ..چشمام رو با چفیه.بستن دستام رو هم به باربند بستن ..دیگه سردردت ندم حاجی درنا ...سه چهار روزی مهمان !!عزیزان بودیم !!هفت جد و آبادمان را آوردن جلو چشممان !!و یک پرونده پرو پیمان !!،برایمان درست کردند !!که از همان یارو و ماشینش نشات می گرفت ...قبلا هم چون سابقه خروج غیرقانونی از مرز رو داشتم شد قوز بالای قوز..خلاصه ..به زور آشنا و پارتی و واسطه و بعد چند روز پذیرایی وکلی اسنطتاق و تحقیق و بعد اینکه براشون معلوم شد اهل هیچ برنامه ای نیستم . اجازه دادند مرخص بشیم !!!چند سال بعد که خواستم پاسپورت بگیرم به خاطر همین جریان ...کلی باز سین جیم شدم تا پاسپورت بگیرم !!ولی ازش استفاده نکردم و باطل شده ..دیگه هم اقدام نکردم براش !!!فک کنم برام یه سه روز سینه بزنی بازهم کفاف نکنه ...

[dornaa]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

ارشد نجومه برا همینم تارگت ها نجومی و فضایی میده

پس بايد بيشتر حواسمون بهش باشه

مارو هوا نفرسته

[davoo]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

دوست عزیز این اتفاقاتی که برا شما اتفاق افتاده بیشتر شبیه کابوسیه که تمومی نداشته به هرحال امیدوارم درادامه زندگی شیرینی خودشو بهتون نشون بده .

...تا دلتان بخواد ...شغل عوض کردم ...به هوای رفتن خارج ترک تحصیل کردم بدون سربازی ..قاچاقی ..رفتم یه بار تو مرز یه بارم تو وان ..گیر افتادم ..برگشتنی ..دیگه از صرافت رفتن افتادم ...چهار پنج سالی تو خط جنس!! قاچاق!! از عراق بودم ...دو بار گرفتار شدم و کلی جریمه ودردسر کشیدم ...یک شریک ابله داشتم که فامیلم بود..یه روز تو مغازه اش چایی خارجی گرفتن ..اینم ..آمار منو داده بود ..اومدن خونه ..هرچی چای و صابون خارجی بود بردن ..بعد.توی میدان خشکبار زمین مغازه گرفتم
و ساختمش ...اونجا نتونستم کار کنم فروخنمش .سال ۸۲..با یه بنده خدایی .یه کشنده اکسور اقساطی گرفتیم یه تانکر هم از شرکت نفت گرفتیم از اراک گازوییل می آوردیم ارومیه...بعد یه سال دیدیم نمی صرفه ...سهمشو من برداشتم ...منم تنهایی از پسش برنیامدم با شوفر هم آبم تو یه جوب نمی رفت ..ماشین رو فروختم ..رفتم سراغ صادرات سیمان به عراق ...از بدشانسی خورد به ممنوعیت صادرات ..و از یه واسطه سیمان گرفتم که بعد از چندتا ماشین ...غیبش زد و پول ما رو بالا کشید ..پیله ور و ترخیص کار هم کلی سرمان کلاه گذاشتن طرف عراقی هم باهاش اختلاف پیدا کردم و اونم یه مقداری از طلبم رو نداد...اومدم یه باغ گرفتم یه دو سالی ...با محلی ها و همسایه ها همیشه مشکل داشتم ..هفته ای هشت روزش رو دادگاه و پاسگاه بودم ..باغ رو فروختم...دوره ای بود احمدی نژاد وام زودبازده میداد...یه ملک داشت پدرم ..گفتم به نام پارکینگ عمومی طبقاتی وام بگیرم ..و بعد تجاری هاش رو بفروشم ..چندتا هم مغازه روش بود که قبلا سرقفلی هاش فروخته شده بود اونا رو هم باید تخریب و نوسازی می کردم.خلاصه همه کاراش رو انجام دادم پروانه واینا ..گودبرداری..و تخریب ..مالکان رو هم راضی کردم ..یه چندماه تعطیل کنن بهشون پول بدم ..بعدهم ملکشون رو نوسازی شده تحویل بدم .یه مقدار پول داشتمیه مقدار هم از پدرم و برادرام گرفتم ..شروع کردم ..از بخت بد مصالح به شدت گران شد..فقط اسکلت و سقف دو طبقه اونم فلزی رو تونستمبرسم ..شد استخوان توی گلو ...نوبت وامم شد خرداد۸۷..که یهو سیاست ها عوص شد ..و مظاهری شد رییس بانک مرکزی و وام زوده بازده ها رو پرداخت نکردن ..یه پول کلانی نزول کردم ...و با بدبختی فقط مغازه هایی که تخریب کرده بودم رو تونستم تحویل بدم با کلی خسارت تاخیر و افزایش هزینه ...مجبور شدم ملک رو نیمه کاره بفروشم و طلب اسکونتچی ها ویه مقدار از پولی که از خانواده گرفتم رو بدم ...فکر کنم سال ۹۰..بود..فقط ۳۵ تومان پول داشتم ...اومدم یه سواری جیلی ثبت نام کردم..۳۵ تومان بعد یه ماه تحویل دادن فروختمش ۴۵ ...دوباره یکی دیگه نوشتم فروختمش ۵۷!!!!تا فکر کنم اواخر۹۱..سرمایه ام شد ۲۱۲!!..۱۲ تومانش رو یه سمند اقساطی نوشتم ..مابقی ۲۰۰رو هم وارد بورس کردم که بعد چندماه شد نصف.....تا سال۹۵..همون بود تقریبا ..بعد وام ازدواج و یه وام دیگه همگرفتم ..وگذاشتم رو سرمایه اعتبارزیادی هم گرفتم..تویه سهم پروژه گیر افتادم وتو کمتر از یک ماه باز ۵۰ درصد ضرر کردم..اعتباررو که تسویه کردم تازه فهمیدم چه خاکی به سرم شده ..دیگه چاره ای نبود یه سال خیلی سخت رو گذروندم مجبور شدم ..تامهر ۹۷..و بازهمروز از نو روزی از نو ...با قرض و قوله یه ماشین چینی ثبت نام کردم ..بعد چندماه که تحویلش دادن..قیمتش شد ۴برابر!!همون رو دوباره نقد کردم و وارد بورس کردم ..و خوب جبران مافات شد ..از برکت بورس.باغ ویلا ..زمین و خودرو گرفتم ..کلی هم به اطرافیان کمک کردم..برای دو سه نفر سهم گرفتم و با سود خیلی خوبی براشون نقد کردم .دوتا لپ تاپ و دوتا گوشی کادو دادم برای قبولی تو دانشگاه و فارغ التحصیلی ..برایکی از اقوام وانت گرفتم به اسم خودم که باهاش کار کنه ..یه زندانی مهریه رو آزاد کردم ..مهریه همسرم رو هم دادم چون وقتی ازدواج کردیم وضعم خوب نبود و آبروداری کرد.. و تو مراسم عروسی بدترین اتفاق ممکن براش رخ داد و بهش زهر شد ...ومن ازین بابت مدیونشم..دیگه سال ۹۹ هم تقریبا با ضرر نه چندان قابل توجهی نقد شدم ..اول یه سورنتو بعد سانتافه گرفتم .اما دیگه مزه بازار رفته بود زیر دندانم ودوباره آذر سال قبل وارد بازار شدم ...اما دیگه ورق برگشته بود و همه اش شد ضرر تا اینکه این اواخر ..بازهم یک ریسک احمقانه کردم ..وپول سانی نازنینم رو به حرف کارگزارم اوردم تو بورس و کلی ضرر کردم...دوباره دارو ندار بورسی رو نقد کردم و ماشین خارجی گرفتم تا دیروز که فروختمش...الانم چند ساله شغل خاصی ندارم ..پدر مسنی دارم که چون همه عمر عذابش دادم و تاوان ریسک ها و اشتباهاتم رو به نوعی داده ...در خدمتشم..جایی بره ...ختمی ..سرخاکی ...خریدی...دکتر ..کارهاش رو براش انجام بدم ..چند سال قبل فرستادمشون عمره ...باورم این هست ..دعای خیر پدرمادر....بیشتر از هرسرمایه و ثروتی تو روز تنگ به کمک ادم میاد ...اگر سایه شون بالاسرتون هست قدرش رو بدونید...مادرزنم ..شب عروسی و وسط مراسم ایست قلبی کرد و شبی که میتونست خاطره انگیزترین باشه رو به بدترین خاطراتی که تا الان داشتم تبدیل کرد...حتی فرصت نشد یه عکس دسته جمعی داشته باشیم...

[dornaa]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

خدا اموات همه رو بیامرزه . ...دو سه آیتم هم رو صرف نظر کردم ..وسانسورش کردم ...از بازگوییش بعدا برام داستان میشد ..اما بزار یکیش رو بگم... برا گرفتم طلبم ..مجبور شدم قاچاقی برم کردستان عراق ..اون دوره هم رفت و آمد با پاسپورت نبود هنوز .باید از فرمانداری برای رفتن به بازارچه و از اطلاعات سپاه تو پیرانشهر برگه تردد و عبور از مرزمی گرفتی ...منم از فرمانداری برگه گرفتم ..ولی چون قبلا مشکل داشتم دیگه خواستم اطلاعات سپاه رو بپیچانم ..و همینطوری رفتم یه پولی دادم قاچاق بر ها ...ردم کردن ...دیگه رفتیم دو روز موندیم با طرف هم به مشکل برخوردیم ..و دست از پا درازتر برگشتیم....اون جا با یکی آشنا شدم که جز نیروهای نظامی اون جا بود و خواست مرام به خرج بده مارو با ماشین نظامی آورد تا مرز ...اون جا دیگه دوباره یه پولی دادیم که ما رو رد کنن..
.یه مسیری رو باید پیاده می رفتیم بعد سوار ماشین میشدیم و دوباره پیاده ادامه میدادیم ...وسط های راه سوار لندرور شدیم ..چشمتان روز بد نبیند ..دیدم ازدور دوتا موتوری و یه وانت تویوتا گردو خاک کنان میان ...نزدیگ تر رسیدن فهمیدم کی هستن !!راه ماشین رو سد کردن ..و فقط به من اشاره کردن که پیاده شم .بی سوال جواب ..همونجا سوار پشت وانت کردنم ..چشمام رو با چفیه.بستن دستام رو هم به باربند بستن ..دیگه سردردت ندم حاجی درنا ...سه چهار روزی مهمان !!عزیزان بودیم !!هفت جد و آبادمان را آوردن جلو چشممان !!و یک پرونده پرو پیمان !!،برایمان درست کردند !!که از همان یارو و ماشینش نشات می گرفت ...قبلا هم چون سابقه خروج غیرقانونی از مرز رو داشتم شد قوز بالای قوز..خلاصه ..به زور آشنا و پارتی و واسطه و بعد چند روز پذیرایی وکلی اسنطتاق و تحقیق و بعد اینکه براشون معلوم شد اهل هیچ برنامه ای نیستم . اجازه دادند مرخص بشیم !!!چند سال بعد که خواستم پاسپورت بگیرم به خاطر همین جریان ...کلی باز سین جیم شدم تا پاسپورت بگیرم !!ولی ازش استفاده نکردم و باطل شده ..دیگه هم اقدام نکردم براش !!!فک کنم برام یه سه روز سینه بزنی بازهم کفاف نکنه ...

ظاهرا توجوني خيلي كله شق و بي حوصله بودي

[امیدازاد]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

ظاهرا توجوني خيلي كله شق و بي حوصله بودي

...حاجی درنا ...الان تازه به نسبت آدم شدم ....نمی دانم چه مرگم بود !!!هرروز جایی و هرروز وردست یکی و مشغول کاری ..هرچند به جهان ذی فن ز ذی فنون به ...

[ابشار]

پاسخ : "" شغل اصلی بچه های بورسی چیه؟؟؟ ""

لیسانس رشته کشاورزی سال۸۱وشاغل دامداری وتکثیر کم ماهی گوپی واستقبال از هرشغل که نون داشته باشه اقساط موبایل وخرید زمین و...وحرفه اصلی که هم علاقه بسیار دارم وهم وقت میذارم همین بورس هسش که دوسالی سلطان ایران ناکارش کرده