آثار توافق هسته اي ايران و 5+1

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • *سامان*
    عضو فعال
    • May 2011
    • 4691

    #16216
    پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

    واشنگتن: به توافقی که کف مطالبات ما را برآورده کند، نزدیک شده‌ایم/ تحریم‌ها می‌توانند نسبتاً سریع برداشته شوند



    معاون اوباما با بیان انتقادهای مطرح شده از توافق هسته‌ای احتمالی با ایران گفت: «حالا ما به خاطر مولفه‌هایی که بر سر آنها توافق کرده‌ایم، به توافق نزدیک هستیم. ما به توافقی که برآوردکننده کف مطالباتمان باشد، نزدیک‌تر شده‌ایم. اما ما هنوز به خطوط هدف، نرسیده‌ایم.»

    به گزارش گروه بین‌الملل «خبرگزاری دانشجو»، «کولین کال»، معاون دستیار رئیس‌جمهور آمریکا اخیراً در جریان یک سخنرانی در «انجمن کنترل تسلیحاتی آمریکا» به طور مفصل درباره رویکردهای دولت اوباما در مذاکرات هسته‌ای بین ایران و گروه ۱+۵ سخنرانی کرده است.

    وی در نشست سالانه این انجمن که ۱۴ ماه مه برگزار شده با اشاره به تفاهم حاصل شده بین ایران و گروه ۱+۵ در شهر لوزان سوئیس گفته در صورتی که این توافق تا دو ماه آینده نهایی شود، از دست‌یابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای پیشگیری خواهد کرد.

    «کال» در ادامه به برشمردن مفاد مختلف تفاهم لوزان اعم از کاهش تعداد سانتریفیوژهای ایران؛ کاهش ذخائر هسته‌ای، تبدیل سایت فوردو و غیره پرداخت و گفت که تحت این توافقنامه زمان گریز هسته‌ای ایران از دو تا سه ماه به بیش از یک سال افزایش خواهد یافت.

    معاون رئیس‌جمهوری آمریکا درباره بازطراحی رآکتور آب سنگین اراک هم گفت: «سوخت مصرف‌شده‌ای که از آن پلوتونیوم استخراج می‌شود تا آخر عمر رآکتور به خارج فرستاده خواهد شد.»

    «کال» پذیرش پروتکل الحاقی را از دیگر موارد مثبت توافقنامه احتمالی دانست و با بیان اینکه پذیرش این پروتکل، دائمی خواهد بود گفت به موجب آن از تمامی سایت‌های اعلام‌شده و اعلام‌نشده ایران بازرسی به عمل خواهد آمد.

    این مقام بلندپایه آمریکایی سپس درباره امتیازات ارائه شده به ایران در قبال این اقدامات گفتن که تحریم‌های آمریکا، اتحادیه اروپا یا سازمان ملل علیه این کشور برداشته خواهد شد. کال گفت: «بگذارید صریح بگویم. ایران باید قبل از برخورداری از کاهش محسوس تحریم‌های آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل به نحوی قابل راستی‌آزمایی توافق هسته‌ای را کاملاً اجرا کند. این می‌تواند نسبتاً سریع اتفاق بیفتد اما تنها در صورتی که ایران به سرعت به تعهداتش عمل کند.»

    معاون دستیار رئیس‌جمهور آمریکا همچینن به صراحت گفت که تحریم‌ها علیه ایران «تعلیق» خواهند شد و نه لغو. به گفته ایشان: «حتی در این صورت هم، همان‌طور که ریچارد در بخش قبلی درباره‌اش صحبت کرد تحریم‌ها پس از اقدام ایران برای احیای اعتماد به ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ایش تعلیق خواهند شد و نه لغو.»

    «کال» بر اساس این موارد گفت که تفاهم حاصل شده در لوزان در روز ۲ آوریل (۱۳ فروردین‌ماه) در صورت نهایی شدن، توافقی خوب برای آمریکا و جهان خواهد یود.

    معاون اوباما در ادامه این سخنرانی با بیان انتقادهای مطرح شده از توافق هسته‌ای احتمالی با ایران تلاش کرد به آنها پاسخ بدهد. «کال» با رد انتقادهایی که دولت اوباما را «تشنه» توافق هسته‌ای با ایران می‌دانند گفت که دو بار تمدید مهلت مذاکرات در ماه‌های جولای و نوامبر سال گذشته نشان می‌دهند که واشنگتن رسیدن به توافقی که برآورد کننده «کف مطالبات» آمریکا باشد را به رسیدن به هر توافقی ترجیح می‌دهد.

    این مقام ارشد آمریکایی در ادامه گفت: «حالا ما به خاطر مولفه‌هایی که بر سر آنها توافق کرده‌ایم، به توافق نزدیک هستیم. ما به توافقی که برآوردکننده کف مطالباتمان باشد، نزدیک‌تر شده‌ایم. اما ما هنوز به خطوط هدف، نرسیده‌ایم.»

    وی در ادامه افزود: «بگذارید یک چیز را به شما اطمینان خاطر بدهم، اگر ایرانی‌ها از این مولفه‌ها عدول کنند و یا در صورتی که موضوعات حل‌نشده درباره تحریم‌ها و بازرسی‌ها به گونه‌ای حل نشوند که تضمین‌کننده پایبندی ایران به توافق جامع نباشد، به کلامی ساده توافقی در کار نخواهد بود. ختم کلام.»

    این مقام آمریکایی در ادامه به انتقادهایی اشاره کرد که معتقدند تنها با ادامه سیاست‌های فشار مانند تشدید تحریم‌ها، تهدیدهای نظامی و برچیدن تمامی زیرساخت‌های هسته‌ای ایران برای همیشه می‌توان به توافقی بهتر با ایران دست یافت. "کال" گفت: «این خطوط فکری تنها یک مشکل دارند؛ خیالبافانه هستند. این فیلم را قبلاً دیده‌ایم. و زنگ هشدار این است که آنها پایان خوشی ندارند.»

    «کال» با تأکید بر پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای ایران در دوران تحریم‌ها و فشارهای آمریکا گفت که ایران از سال ۲۰۰۶ به بعد تعداد سانتریفیوژهای خود را از ۱۶۴ دستگاه به هزاران دستگاه افزایش داده است. به اعتقاد این مقام آمریکایی برآیند این رویکرد فشار این بوده که آمریکا عامل لجوج و انعطاف‌ناپذیر دیده شده است. به گفته کال:

    این آمریکا بود که به خاطر مواضعش، طرف لجوج دیده شد، موضوعی که باعث شد بسیج کردن فشارهایی موثر، از آن دست که ما توانسته‌ایم در سالهای گذشته علیه ایران فراهم آوریم، برای بوش بسیار بسیار دشوار شود.»

    معاون دستیار رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه گفت: «سالهای دیگر این دهه، به بازگرداندن ایران به مذاکرات و همراه کردن دنیا با خودمان برای آن مذاکرات گذشت و این اتفاق تنها به این دلیل رخ داد که اوباما در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ توانست روایت‌ها را عوض کرده و این را روشن کند که این تهران و نه واشنگتن است که باید به خاطر بن‌بست در دیپلماسی مقصر دانسته شود.»

    «کال» در توضیح بیشتر افزود: «این باعث شد که ما بتوانیم فشارهای موثر بر ایران را افزایش داده و ائتلافی بین‌المللی برای حمایت از تلاشهایمان انجام دهیم و محدودیت‌هایی معنادار و قابل راستی‌آزمایی بر برنامه هسته‌ای ایران وضع کنیم.»

    معاون اوباما سپس انتقادهایی که معتقدند می‌توان ایران را در مذاکرات هسته‌ای تسلیم کرد را رد و ادعا کرد دولت ایران مشروعیت داخلی‌اش را به مقابله با تحریم‌های بین‌المللی و دفاع از حق ملی برنامه هسته‌ای ایران وابسته کرده است. او علاوه بر این گفت:

    «ضمن اینکه اینها همان حکومتی هستند که دو دهه قبل، در جریان جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، یک میلیون تلفات و ۶۰۰ میلیارد دلار خسارت اقتصادی متحمل شد، اما با این وجود، ۸ سال طول کشید تا با یک معاهده موافقت کند. پس چرا بعضی‌ از منتقدان فکر کی‌کنند که ایران امروز، تنها به خاطر خواسته یا حرف آنها احتمال دارد کاملاض زانو بزند؟ زیرا هیچ کارشناس امور ایران چه در داخل و چه در خارج دولت به این معقتد نیست. هیچ.»

    «کال» با تأکید دوباره بر اینکه پیگیری این سیاست‌ها تنها به انزوای آمریکا به جای انزوای ایران منجر خواهد شد گفت: «طبق دیدگاه ما، بهای سنگینی برای خیالبافی وجود دارد.»

    این مقام کاخ سفید در بخش دیگری از اظهاراتش انتقادهایی که ادعا می‌کنند ایران درآمدهای ناشی از رفع تحریم‌ها را صرف گسترش نفوذ در منطقه خواهد کرد را رد کرده و گفت که این کشور به صرف این درآمدها برای رفع مشکلات اقتصادی داخلی بیشتر نباز دارد.


    مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست


    نظر

    • *سامان*
      عضو فعال
      • May 2011
      • 4691

      #16217
      پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

      در اصل توسط Senator1989 پست شده است View Post
      تحریم ایران بهانه ای بود برای استثمار و غارت مال ملت اسیر و ذلیل شده ایران............تمام رسانه های حضرات و برادران در خدمت بهره کشی و نظام سلطه میباشد البته با هدف قرار دادن مردم داخل کشور ...........زنده باد بهار زنده باد بهار
      چرا خبر سايت كلمه رو حذف كردي؟
      مرا گر دولت عالم ببخشند .... برابر با نگاه مادرم نيست


      نظر

      • Senator1989
        عضو فعال
        • Feb 2015
        • 2577

        #16218
        پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1
        مانع مذاکره دولت‌رجایی با آمریکایی‌ها

        هنگامی که با هیات از اقامتگاه عازم مقر سازمان ملل بودیم به آقای بهزاد نبوی گفتم چرا کاپشن پوشیده​اید؟ شما اینجا یک سردار جنگی نیستی و باید لباس متناسب بپوشی. او هم به استهزا به من گفت من مثل تو کراوات نمی​زنم! ایشان افتخار معاونت اجرایی رئیس​جمهور داشتنند در حالیکه هم نمی​دانست شورای امنیت برای چه منظوری در حال تشکیل است!
        کد خبر: ۲۷۷۶۵۷
        تاریخ انتشار:
        ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۹
        -
        09 October 2012
        32 سال پس از حضور شهید محمدعلی رجایی در سازمان ملل، قرائتی جدید از اهداف وی در نیویورک عنوان شد که مدعی است او به منظور برقراری رابطه با آمریکا عازم این کشور شده است.

        به گزارش خبرآنلاین، در هشت سال گذشته که اواخر شهریورماه محمود احمدی​نژاد عزم سفر به نیویورک برای حضور در نشست​های عمومی سازمان ملل، کرده است؛ از نحوه حضور روسای جمهور قبل در آمریکا یاد شده و می​شود. از تعداد اعضای تیم همراه گرفته تا اعلام مواضعشان و .... در این بین همه ساله از ساده​زیستی شهید رجایی یاد می​شود که تنها نخست وزیر ایران در مقر سازمان ملل پس از انقلاب بود و به جای هتل در محل دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل رحل اقامت گزید تا در هنگامه جنگ تحمیلی برای کشور خرج نتراشد.

        اما اینکه رجایی با هیاتی بیست و چند نفره به نشست شورای حکام سازمان ملل رفته بود تا در حاشیه​اش توافقنامه​ای از پیش تعیین شده با آمریکا را نهایی کرده و روابط گسسته دو کشور پس از تسخیر لانه جاسوسی را بازیابی کند؛ حرف نویی بود که علی شمس​اردکانی نماینده ویژه ایران در سازمان ملل و سفیر وقت کویت آن را در گفت​وگو با خبرآنلاین عنوان کرد.

        روابطی که نه در سال 59 برقرار شد و نه سه دهه پس از آن، تا کنون دیپلمات​های متعددی را به خود مشغول کرده است. شمس​اردکانی یکی از این دیپلمات​هاست که بخشی از تلاش​هایش را بازگو کرده و از مذاکرات همزمان صادق طباطبایی برای برقراری این رابطه از طریق آلمان​ها در سال​های 58-59 خبر می​دهد.

        او در بازخوانی خاطراتش از آن سال​ها از افراد زیادی یاد کرد که برخی از آنها دار فانی را وداع گفته و برخی هم مقیم ایران نیستند. گردآوری تاریخ شفاهی ادوار گذشته در فضایی که اسناد مکتوبی در دست نیست، با مضییغات خاص خود همراه است که گاه دستخوش سلایق شخصی افراد می​شود و گاه بیم فراموشی و از قلم افتادگی بخشی از آن می​رود. از این رو خبرآنلاین اعلام آمادگی می​کند تا برای تکمیل این بخش از تاریخ کشور در خدمت نقش آفرینان آن دوران باشد و واکنش​ها به این گفت​وگو را نیز گردآوری کند.

        مشروح گفت​وگو با شمس​اردکانی که اقتصاددانی با سوابق دیپلماتیک از خطه اصفهان است را در ادامه بخوانید. گفت​وگویی که از نحوه خروج امام خمینی(ره) در عراق آغاز شده، به زوایایی پنهان از حضور شهیدرجایی و هیات همراهش در آمریکا و چراغ سبزهای کارترمی​رسد و با نقد دستگاه دیپلماسی کشور، پایان می​یابد. او که رئیس مجمع ایران برای فردا، مشاور وزارت نفت، عضو هیات مدیره بانک مسکن در امور بازرگانی و مالی در اردن، رئیس هیات مدیره شرکت های گروه سرمایه گذاری و تبدیل گاز به مایع نارکنگان، رئیس اجرایی هیات مدیره شرکت های آسیای آرام و صنایع خودرو کویر و گروه بین المللی ساروج بوشهر، دبیر کل اتاق بازرگانی ایران، عضو بنیانگذار منطقه آزاد قشم و.... بوده است، این روزها دفتری در سندیکای برق ایران دارد و مشاوره اقتصادی می​دهد.

        شما در مجمع عمومی سی و پنجم سازمان ملل متحد نماینده ویژه کشورمان در نیویورک بودید. پیش از آن فعالیت دیپلماتیک را از چه زمانی آغاز کردید؟

        از یک​سال ونیم پیش ازانقلاب من در مرکز تحقیقات علمی کویت مسئول بخش انرژی بودم و در دانشگاه کویت اقتصاد انرژی درس می​دادم. همان زمان از فرصت​ استفاده می​کردم و در روزهای تعطیل از راه زمینی به عتبات عالیات مشرف می​شدم، و در تشرف به نجف به دیدار امام(ره) و آقا مصطفی می​رفتم. وقتی انقلاب اوج می​گرفت و در تابستان 1357قرار شد امام از عراق خارج شوند وبه کویت سفر کنندویزای امام(ره) را آیت​الله مهری گرفتند و من هم ویزای برخی ازهمراهان را از طریق روابط عمومی دانشگاه کویت فراهم کردم. امام و همراهانشان پس ازخروج از مرزبانی عراق و درج مهر ورود به کویت، در کنار ساختمان مرزبانی کویت مشغول اقامه نماز شدند.

        در این فاصله مرزبان عراقی به مرزبان کویتی​هویت ایشان را توجه داده بود که این روح​الله مصطفوی، همان روح​الله خمینی است. مرزبان کویتی هم موضوع را تلفنی به وزارت کشور کویت گزارش کرده بود وآنها هم دستور ابطال ویزای ایشان و همراهان راصادر کردند. ما دیدیم که کاروان به سوی مرزبانی عراقی بازمی​گردد.

        ساعتی بعد دونفر از دوستان کویتی که برای همراهی با ایشان تا نجف رفته بودند و حالا دست خالی در نقطه صفر مرزی به ما می پیوستند از واقعه خبردار شدیم. بیاد می آورم که بعدا گفتند رئیس مرز عراقی به هم​ردیف کویتی اش گفته «هو الذی اهتزت عرش الشاه» یعنی این همان کسی است که تاج و تخت شاه را به لرزه درآورده است.

        کویتی ها پس از پایان نماز امام، ویزای ایشان را باطل کردند و امام نتوانستند وارد کویت شوند. نیروهای امنیتی کویت هم فردای آن روز دست اندر کاران ومستقبلین که تا نقطه مرزی رفته بودیم را دستگیر کردند و به من گفتند خلاف تعهد کار دولتی​ام در کویت عمل کرده​ و در امور سیاسی دخالت کرده ام. طی دو روزی که زندانی بودم، امام (ره) به فرانسه رسیدند و استقبال شایسته​ای از ایشان در فضای رسانه​ای و سیاسی بین المللی شد.

        کویتی ​ها هم که خجالت زده شده بودند، مرا آزاد کرده و عذرخواهی کردند و از من خواستند که به پاریس بروم وپیام عذرخواهی آنها را به گوش امام (ره) برسانم. من هم همان هفته به فرانسه رفتم و پیام مقامات کویتی را به امام خمینی عرض کردم، ایشان هم پذیرفتند و در سخنانی گفتند از کسی گله ندارند. این نخستین کار دیپلماسی بین المللی​ام بود.

        و به این ترتیب وارد جریان انقلاب شدید...


        بله. اوائل بهمن 57 تظاهراتی بی سابقه از سوی ایرانیان مقیم کویت به راه انداختیم و سفارت ایران را تسخیر کردیم و به انقلاب ایران پیوستیم.این نخستین سفارتخانه​ای بود که به انقلاب پیوست. اواخر بهمن هم پس از 11 سال به ایران بازگشتم و به عنوان کارشناس بین المللی نفت در شورای نفت مشغول شدم. اما متاسفانه تصمیمات اشتباهی همچون کاهش تولید نفت در آنجا اتخاذ می​شد که من با آن مخالف بودم.

        آن زمان معتقد بودم که با کاهش تولید نفت در ایران، کویت و عربستان بر تولید خود می​افزایند و به این ترتیب اگرما یک​طرفه وداوطلبانه استخراج نفت را کاهش دهیم در جهت منافع اقتصادی آنها گام بر می​داریم، نه منافع خودمان. مضاف بر اینکه کاهش برداشت از مخازن نفت، لزوما منجر به ذخیره آن نمی​شود بلکه در اغلب موارد به اصطلاح نفت خام در زیر زمین پس می​زند.

        و چگونه به وزارت خارجه پیوسته و نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران آن هم در کویت شدید؟

        در آن زمان موضوع برخی قراردادها همچون قرارداد الجزایر و برخی موافقت​نامه​های رژیم سابق با دیگر کشورها، بحث برانگیز شده و نگرانی​هایی را در عرصه دیپلماتیک به وجود آورده بود. خاطرم هست که مرحوم حاج احمدآقا روزی به من گفتند که امام فرموده​اند در شرکت نفت جدل نکنید و تو برگرد برو کویت به عنوان سفیر و همزمان مسئولیت سرپرستی چند سفارتخانه دیگر در دیگر درکشورهای عربی خلیج فارس را هم داشته باش تا برای آنها سفیر تعیین شود.

        این را هم بگویم که این پیشنهاد هم به دلیل سابقه حضور من در کویت وادامه استقرار خانواده​ام در آنجا بود. من به دلیل تحصیلاتم - که لیسانس اقتصاد از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و یک فوق لیسانس اقتصاد ودیگری در روابط بین الملل از دانشگاه اوهایو ودکترای اقتصاد انرژی از ایلنوی امریکا بودم- برای این پست در نظر گرفته شدم.

        البته من در اقتصاد، تجارت و فاینانس بین الملل هم کار کرده بودم. تحصیلات من برای حضور در چنین پستی اصطلاحا «مطلوب» خوانده می​شد. چرا که حداقل شرط برای استخدام در این وزارتخانه داشتن لیسانس مرتبط و دانستن حداقل یک زبان خارجی بود؛ که من دو زبان خارجی میدانستم و از نظر تحصیلات مرتیط نیزچند درجه بالاتر داشتم و چند سالی هم در امریکا وکویت سابقه تدریس و تحقیق داشتم.

        اما متاسفانه بعدها فارغ التحصیلان مهندسی و دیگر رشته های نامرتبط به این وزارتخانه ورود یافتند و کار دیپلماسی را در دست گرفتند که حداکثر مطلوبیت آنهارا می​توان با دندانسازان تجربی مقایسه کرد. چون بسیاری از آنها اصلا تحصیلات آکادمیک مرتبطی نداشتند و حتی احاطه ای به تاریخ وزبان فارسی هم نداشتند. نیمچه مهندسینی که ادعای تحصیل درخارج را داشتند در حالی به این وزارتخانه راه یافتند که حتی زبان انگلیسی را هم به درستی نمی​دانستند.

        البته این مشکل فقط در سطح کارکنان این وزارتخانه نیست و به جز آقای صالحی که تسلط کامل به انگلیسی و عربی دارند، به نظر نمی​رسد که دیگر وزرای خارجه پیشین چنین تسلطی داشته باشند.

        بله آقای صالحی هم زبان می​دانند و هم هوش وهنر دیپلماتیک دارند. چیزی که برخی مدعیان فاقد آن بوده وهستند! به خاطر همین ضعف بود که در دوران وزارت آقای ولایتی به ایشان پیشنهاد دادم که دانشگاهی زیر نظر این وزارتخانه برای تدریس روابط بین​الملل تشکیل شود و دروسی هم به زبان انگلیسی تدریس شود. ایشان هم الحق برای این کار وقت و همت گذاشت . بنده و آقای عادلی در آنجا درسهای تجارت، اقتصاد بین الملل واقتصاد انرژی را به زبان انگلیسی درس می​دادیم.

        برگردیم به دوره سفارت شما در کویت. به غیر از کویت سرپرستی چه سفارتخانه​های دیگری را بر عهده داشتید؟

        من از اردیبهشت 58 سفیر ایران در کویت شدم و آقای دعایی هم که پیش ار انقلاب گوینده صدای روحانیت در رادیو بغداد بودند، سفیر ایران در عراق شد. ما دو نفر تنها سفرای ایران در کشورهای عربی بودیم. یادم هست که آقای دعایی در ابتدا رابطه خوبی هم با عراقی​ها داشت. ما ارتباط گسترده ای هم با مخالفین صدام داشتیم. بویژه اعضای حزب الدعوه که در کویت هم پایگاه داشتند.

        اما فارغ از مسئولیت​های سفارت ایران در حوزه کشورهای عربی، من عملا به سخنگوی وزارت خارجه ایران هم بدل شده بودم. چون سفیر فعال دیگری در منطقه نداشتیم. کسانی همچون آیت​الله صادق روحانی وشیخ صادق خلخالی با موضع​گیری​هایی که اصلا به آنها ربطی نداشت، عملا در حوزه روابط بین الملل کشور اخلال ایجاد می​کردند. مثل همانکه آقای روحانی گفته بودند قرارداد شاه با بحرین را ما قبول نداریم! برخی موضع گیری​ها مشکل آفرین می​شد. من با رسانه​های خارجی آشنا بودم، هربار که چنین افرادی با موضع گیری ​هایشان دردسر ایجاد می​کردند، وارد عمل می​شدم کما اینکه در همین مورد هم یادآور شدم که بر اساس حقوق بین​الملل هر معاهده و یا قرادادی ولو اینکه در رژیم سابق منعقد شده باشد، لازم الاتباع وقابل احترام است و جمهوری اسلامی هم خود را به آن پایبند می​داند.

        این همان چیزی بود که امثال آقای خلخالی آن راقبول نداشتند. به دلیل همین مواضع​ بود که از تابستان 58 تا تابستان 59، علاوه بر دیدار رسمی با سران شش کشور عربی در حاشیه خلیج فارس و یک شیخ امارات متحده ، پیام انقلاب اسلامی و امام (ره) را به روسای کشورهایی چون لیبی، تانزانیا، هند، نیجریه، گابن و ... می​بردم و این ها ماموریت های ویژه دیپلماتیک من بود که لزوما ربطی به ماموریت سفیر مقیم در کویت نداشت.

        در آن زمان آقای «آندرو یانگ» که یک کشیش سیاه پوست و صاحب نفوذ در ایالت آتلانتا بود، به عنوان یکی از هم ولایتی​های کارتر به سمت سفیر آمریکا در سازمان ملل منصوب شده بود. من از دوران تحصیل وکارم در آمریکا او را می​شناختم .هروقت در امریکا می​خواستیم علیه رژیم شاه امضا جمع کنیم او نه تنها امضا می​کرد بلکه از برخی دیگر نیز امضا میگرفت. وقتی هم که در اوایل دولت کارتر سفیر امریکا در سازمان ملل شد.

        آن هم در چه زمانی! زمانی که امریکا انقلاب ما را به رسمیت نشناخته بود و ما درگیر مساله گروگان​گیری از سفارت آمریکا بودیم!

        نه این پیام دو سال واندی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود و تقریبا سه سال پیش از تسخیر لانه جاسوسی بود. من هنوز به دانشگاه کویت نرفته بودم تلگرافی برای این پست به او تبریک گفتم. این امر مربوط به زمانی بود که دولت کارتر تازه سرکار آمده بود ومن هنوز در واشنگتن یونیورسیتی بودم و هنوز به کویت نرفته بودم.

        آندرویانگ به دلیل مبارزه با آپارتاید یک چهره سرشناس در آمریکا بود. او در یک سخنرانی در سازمان ملل به دفاع از فلسطین و نقد آپارتاید اسرائیل پرداخت. صهیونیست​ها با این سخنرانی او را هو کردند وبه کارتر فشار آوردند تا او را برکنار کند.

        در این زمان غوغای گروگانگیری در اوج بود با این حال او یکی از نزدیکان به کارتر بود و پس از آن وقتی برای بازدید از کشورها عربی منطقه وایراد سخنرانی آمده بود، طی تماسی از من خواست که ملاقاتی با هم در کویت داشته باشیم.

        و این شد اولین ملاقات دیپلماتیک بین دو مقام ایرانی و آمریکایی پس از گروگانگیری؟


        بله شاید ولی در این زمان آندرو یانگ سمتی در دولت کارتر نداشت. برای ایشان یک برنامه سخنرانی در دانشگاه​ کویت ترتیب داده شده بود که من هم در آن شرکت کردم و در آنجا با او دیدار کردم که نه در محل استقرار خودمان او را ببینم و نه در محل استقرار آنها.

        او در آن دیدار خواستار حل مشکلات فی​ما بین دو کشور شد که به او گفتم که این کارتر است که در تله افراطی​ها و صهیونیست​ها افتاده و باید با لغو تحریم​ها و رفع توقیف اموال ایران پیش قدم شود. نگاه او به این مساله مثبت بود و قرار شد با کارتر در این رابطه صحبت کند.

        اما چند روز بعد حادثه تجاوز امریکا و رسوائی شان درطبس رخ داد که خلاف وعده او بود. من به او زنگ زدم و گفتم که یا حرف تو بی مایه بود یا اینکه دیگران بر تو پیروز شده​اند! او هم از این مساله ناراحت بود و دقیقا یادم هست که با تلخی تمام گفت متاسفانه همه چیز را خراب کردند.
        پس از حادثه طبس درخردادماه که من به تهران بازگشتم به دلیل آنکه آیت​الله مهری را کویتی ها در تابستان 58 از کویت تبعید کردند ودر نبود ایشان وجوهات و حواله​ها را من در کویت جمع​آوری می​کردم و به بیت امام (ره) می​رساندم ولذا به آنجا رفت و آمد زیادی داشتم.

        همان زمان در آنجا شنیدم که آقای صادق طباطبایی هم از طریق «گنشر» وزیر خارجه آلمان مامور مذاکرات مشابهی با آمریکایی​ها بوده اند. اما آن مذاکرات هم به دلیل حادثه طبس متوقف شده بود. مرحوم بهشتی هم در جریان این موضوع بود. ایشان همان زمان( خرداد 59) به من پیشنهاد دادند که وزیر امورخارجه بشوم. در آن زمان رئیس​جمهور بنی​صدر بود و پروسه انتخاب نخست وزیر به دلیل اختلاف​های او با اعضای شورای انقلاب وحزب جمهوری اسلامی طولانی شده و کابینه​ای تشکیل نشده بود.

        به یاد دارم که به آقای بهشتی گفتم که انقلاب، صف اولی​ها را می​خورد و من نمی​خواهم وزیر شوم! اما او گفت که کسی در جمع خودی ها نیست که به خوبی شما دیپلماسی دنیا را بشناسد و به همین خاطر مرا به عنوان یکی از گزینه​های پیشنهادی به کمیسیون سیاست خارجی مجلس معرفی کردند.

        در آن زمان کمیسیون سیاست خارجی اعضای برجسته​ای داشت. مقام معظم رهبری در آن زمان عضو این کمیسیون بودند و چهره هایی چون آقای خاتمی و ابراهیم یزدی که خودش سابقا وزیر خارجه دولت موقت بود هم آنجا بودند. به نظرم شیخ صادق خلخالی هم عضو این کمیسیون بود. من با اغلب آنها سابقه آشنایی داشتم.

        پس چه شد که آقای میرحسین موسوی وزیر خارجه دولت آقای رجایی شدند؟


        در آن زمان من و موسوی به عنوان دوگزینه برای این وزارتخانه به جلسات کمیسیون سیاست خارجی دعوت شده بودیم. معیار اعضای این کمیسیون این بود که وزیر خارجه باید حداقل یک زبان خارجه را بداند که من دو زبان انگلیسی و عربی را خوب می دانستم و ازاین منظر پیش​تر از آقای موسوی بودم. یادم هست که صادق خلخالی به دلیل آنکه من قبلا پاسخ حرف​های نسنجیده او را در مورد کشورهای خلیج فارس می​دادم، مخالف من بود و به قول معروف در آن جلسات «می​رفت تو شکم من»!

        در آنجا شروع کردم با ایشان به عربی صحبت کنم. می​دانستم اغلب روحانیون ما تنها می توانند زبان عربی کلاسیک را بخوانند و مسلط به زبان گفتاری عربی مدرن نیستند. او درباره همان موضوع آندرو یانگ از من سوال کرد و من پاسخ دادم «اتصلت بهی هاتفیا». «هاتف» در عربی کلاسیک یعنی سروش و پیام آور، ولی در زبان عربی مدرن یعنی تلفن. خلخالی اصلا نفهمید که من چه گفتم!

        دکتر یزدی هم از من خواست که نظرم را راجع به سهم ایران از انرژی در دنیا به زبان انگلیسی بگویم که پاسخ دادم. بعدها به من گفتند که در رای گیری این کمیسیون، من 8 رای و آقای موسوی 4 رای کسب کرده بودیم. در آن زمان کابینه شورای انقلاب امور را در دست داشت و تا زمانی که بنی​صدر بالاخره مرحوم رجایی را به نخست وزیری پذیرفت و تا قبل از تشکیل کابینه جدید، عملا آقای قطب​زاده در پست وزارت خارجه می​بود . ولی چون مشکلاتی برای او بوجود آمده و پرونده​ای علیه​اش تشکیل شده بود، منفعل بود.

        با نخست وزیری رجایی، باز هم برای انتخاب وزیر خارجه بین او و رئیس​جمهور اختلاف نظرهایی بود. کما اینکه در مورد برخی از وزارتخانه​های حساس دیگر نیز اینگونه بود وچند ماهی چند وزارتخنه مهم بدون وزیر مانده بود.

        پس از رای گیری در کمیسیون سیاست خارجه، به من گفته شد که با مرحوم رجایی دیداری داشته باشم. آنجا ایشان چند اسم دیگر راهم بردند که در پاسخ به ایشان گفتم که آگاهی از تاریخ ایران بزرگ، خراسان بزرگ بین النهرین و تاریخ ملل و حقوق بین​الملل پیش نیاز وضرورت تصدی وزارت امور خارجه است و عموما مواضع انقلابیون ما پیرامون روابط بین الملل روزنامه​ای است و باید با علم به بین الملل های حقوقی، سیاسی، تعهدات، قراردادها و ضوابط بین المللی به دفاع از منافع ملی ایران پرداخت وروابط بین المللی برای کشوری مثل ایران که انقلاب کرده ولاجرم صاحبان قدرت از آن ناخوشنودند را با شعار و سخنرانی نمی​توان اداره کرد.

        او هم از حرف من خوشش نیامد و گفت که ما حرف​های یکدیگر را نمی​فهمیم. ولی من به ایشان گفتم که باید مشاورینی در اموردیپلماتیک داشته باشند که مطالب وحقوق بین الملل را خوب بدانند.

        سپس نزد مرحوم بهشتی رفتم و به شوخی گفتم که «شتر دیدی ندیدی»! با این حال ایشان به من گفتند که تا وزیر خارجه تعیین شود، از همکاری در روابط بین المللی فروگذار نکنم. من هم گفتم چشم. این حرف​ها مربوط به مرداد 59 است.

        همان زمانی که سازمان ملل برای برگزاری سی و پنجمین نشست مجمع عمومی سالانه خود آماده می​شد و شهید رجایی هم در کسوت نخست وزیر ایران در آن حضور یافته بود؟

        پس از آن زمان من به کویت رفتم. در آنجا یک افسر عراقی که عضو حزب الدعوه بود و ما برایش کارت تردد صادر می​کردیم، به دیدار من آمد و نقشه جنگ عراق با ایران را برای من آورد. من هم با رمز پیامی برای وزارت خارجه در تهران فرستادم و گوشزد کردم که صدام در نظر دارد ظرف دو هفته آینده، از زمین و هوا و دریا به ایران حمله کند.

        پس از آن نقشه را به تهران آوردم و به همراه آقای دعایی که او هم در آن زمان در تهران بود، این نقشه را نزد بنی​صدر بردیم. یک نسخه هم به قطب​زاده دادیم که همچنان وزیر خارجه بود. با حاج احمد آقا خمینی هم دیدار کردیم و او را در جریان گذاشتیم. بنابراین اینکه امثال بنی​صدر می​گویند اصلا درجریان جنگ عراق با ایران نبودند و غافلگیر شدند، کذب محض است.

        به نظر من این کار ما قیمتی ترین کار دیپلماتیک بود که توانسته بودیم نقشه جنگی دشمن را به دست آوریم. خوب به یاد دارم که برای این سفر به تهران با پرواز kuwait airway می آمدم که متوجه شدم به جای پرواز از آسمان آبادان، اهواز و حرکت به سمت تهران، از مسیر دریا، بحرین و بوشهر به سمت تهران آمد وبر مدت پرواز حدود چهل دقیقه افزوده شد.

        شیخ «صباح» امیرفعلی کویت در آن زمان وزیر امورخارجه این کشور بود که چندی قبلش سفری به بغداد داشت و به نظر می​رسید توافق مهمی با صدام برای حمله به ایران کرده است. صدام هم طی سفری در تابستان 59 به ریاض جلسه​ای با سعودی​ها، کویتی​ها و اماراتی​ها داشت که گویا نقشه جنگ با ایران را در آن جلسه ریختند.

        من از تغییر مسیر آن پرواز کویتی فهمیدم که کویتی​ها از جنگ عراق با ایران مطلعند و به همین دلیل مسیر پروازشان را تغییر داده​اند اما از زمان دقیق حمله اطلاعی ندارند. برای بازگشت به کویت با (IRAN AIR) هواپیمائی هما رفتم که همان مسیر همیشگی را طی می​کرد. این نشان می​داد که اطلاعاتی که من به تهران داده بودم، مسیر خوبی را نیافته بود و به آن ترتیب اثر نداده بودند وهما بی خبر از توطئه از روی منطقه ای که برای جنگ آماده می​شدند می​پرد!!

        یعنی تا قبل از آغاز حمله عراق به ایران، کسی به آن نقشه جنگی افسر عراقی توجهی نکرد؟ نه در وزارت خارجه و نه در وزارت دفاع؟

        به نظرم می​آید که توجهی نشد. من دوباره حدود نیمه شهریور برای ماموریت اجلاس وزرای اوپک به تهران آمدم و پس از بازگشت از وین روز 28 شهریور مجددا به کویت باز گشتم. زمان حمله صدام به ایران من در کویت بودم. هنوز وزارت خارجه وزیر نداشت و از تهران دستور رمز آمد و از من خواستند که برای ثبت اعتراض ایران به حمله متجاوزانه عراق، به دیدار ایندیرا گاندی، نخست وزیر وقت هند، ورئیس جنبش عدم تعهد تماس بروم و پیام امام (ره) در اعلام مظلومیت ایران را به او برسانم و سپس به عربستان بروم و از آنجا به عنوان نماینده ویژه در سازمان ملل عازم نیویورک شوم.

        من از کویت به دهلی رفتم و با خانم گاندی دیدار کردم. اما او با بی​تفاوتی برخورد کرد و گفت که شما پس از انقلاب اصلا سیاست خارجه مشخصی نداشته​اید، در حالی که ایران کشور بزرگی است. او با من همراهی نکرد و حتی کمی هم مواضعش در حمایت از صدام بود و به عنوان رئیس غیرمتعهدها گفت «از شماست که بر شماست! چون یک طرفه قراردادهایتان را لغو کرده​اید». من به او توضیح دادم که اینگونه نیست واین تکرار حرف​هایی است که برخی غیر مسئول زده​اند وبیشتر خوراک ژورنالیستی داشته ولی هیچ قراردادی بعد از انقلاب از سوی دولت ایران لغو نشده است.

        اما به قول معروف حرف​های من بر دل سنگ او اثر نکرد و نه تنها حاضر نشد از کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته دفاع کند، بلکه گفت «از کجا معلوم که شما جنگ را آغاز نکرده باشید!» این نشان می​داد که او قبلا از سوی صدام توجیه شده بود.

        پس از آن من به ریاض رفتم و با آقای سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی دیدار و فردایش پیام را به فهد دادم که فکر می​کنم در آن زمان ولیعهد بود . اینان به نسبت گاندی مزورانه ​تر عمل کردند و علی​الظاهر با ما سمپاتی نشان داند. اما من هنگام ورود به عربستان دو «آواکس آمریکایی» که هواپیماهای شناسایی و شنود بودند و در انحصار آمریکا بود -به جز یک فروند که در سال 56 به ایران داده بودند- در فرودگاه ریاض دیدم.

        من مطمئن شدم که عربستان با کمک آمریکائی​ها در حال همکاری با عراق است. بویژه آنکه در مسیر بازگشت متوجه جابه​جایی این آواکس​ها شدم که نشان می​داد آنها حرکت کرده ودر این فاصله به ماموریت رفته​ و بازگشته اند. از این رو در گزارشی محرمانه این موضوع را به اطلاع تهران رساندم.

        در ادامه همین سفرهای دیپلماتیک بود که تصمیم گرفتید از تریبون سازمان ملل اعلام کنید که عراق متجاوز بوده است؟

        این موضوع در دستورکار و وظیفه اصلی دولت ما بود. بعد از ریاض من مستقیما به نیویورک رفتم. درآنجا باید چیزی شبیه دادخواست می​دادیم و به دنبال محکوم کردن عراق در شورای امنیت برمبنای منشور ملل متحد می بودیم چون آغاز به جنگ و توسل به زور برای حل مسائل بین دولت​ها بر حسب منشور بزرگترین جرم بین المللی است.

        آن زمان آقای «کورت والت​هایم» دبیرکل سازمان ملل بود. البته دبیرخانه سازمان ملل وشورای امنیت با ما همکاری نمی​کردند چون در صف آرایی کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی ایران دبیر خانه هم زیر نفوذ وهمکاری با آنها بود.

        ما دیپلماسی فعالی که بتوانیم بر اساس منشور این سازمان، عراق را محکوم کنیم تعبیه نکرده بودیم ولی بالاخره باکمک مرحوم بن یحیی وزیر امر خارجه الجزایز قرار جلسه شورای امنیت - هرچند دیر- گذاشته شد. مطلب را که به تهران منعکس کردیم خبر آمد که شخص نخست وزیر برای طرح دعاوی مظلومیت ایران و نهائی کردن طرح حل دعوای گروگانگیری و اختلافات بین ایران وامریکا به نیویورک خواهند آمد.

        در آن زمان منصور فرهنگ، که این روزها پای ثابت تحلیل​های VOA است، سفیر ایران و نماینده ثابت در سازمان ملل بود. او بدون خداحافظی محل خدمت خود را ترک کرده و به سفر ماه عسل رفته بود! حتی وقتی با او تماس گرفتم و خواستار سوابق موضوع شدم او با بی​مسئولیتی گفت که این مساله دیگر به او ربطی ندارد!

        با این حال با برخی از دوستانم که از اساتید دانشگاه​های آمریکا بودند، تماس گرفتم و ظرف یک هفته کوشیدیم تا ادعا نامه ایران علیه عراق را بنویسیم. من در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان نماینده ویژه ایران بخش هایی از آن متن را ارائه کردم که درپایان آن به جدل بزرگی بین من و دکترسعدون حمادی وزیر خارجه عراق تبدیل شد. این جدال دیپلماتیک، در رسانه ها انعکاس وسیعی یافت ولی نماینده کویت آقای یعقوب بشاره دائما برای حمادی کف می​زد!! من در پی دادخواهی ایران و مظلومیت کشورمان در پی حمله متجاوزانه عراق بودم. آقای علی شبستری، برادر امام جمعه کنونی تبریز، هم مامور ویژه رمزگذاری ما در نمایندگی ایران در سازمان ملل بود و 24 ساعته کار می​کرد واطلاعات را به تهران مبادله می​کرد.

        همان زمان به آقای بروجردی داماد امام که معاون وزارت خارجه بودند خبر دادم که ارتباط من با «آندرویانگ» همچنان قابل استفاده است و چون او فردی مخالف جنگ است می​تواند به ما در متجاوز خواندن عراق و اثبات این موضوع در سازمان ملل کمک کند. ایشان هماهنگی​های لازم را کردند و به من با رمزخبر دادند که وارد عمل شوم. من هم به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل با او تماس گرفتم. او به همراه جسی جکسون رهبر سیاه پوست نهضت ضد تبعیض در آمریکا، به دفتر ایران در سازمان ملل آمدند.

        او قراردادی 14 ماده​ای به همراه خود آورده بود که طی آن، آمریکا انقلاب ایران را به رسمیت شناخته بود و طرفین مسائل فی مابین را طبق آن حل می​کردند. بلافاصله آن متن را ترجمه کرده و به تهران فرستادیم. حتی با منزل آقای خاتمی که از دوستان دوران کودکی​ام هستند و نماینده اردکان در مجلس بودند هم تماس گرفتم و از ایشان خواستم تا دقت در این متن را از مرحوم بهشتی بخواهند و نظر کلی ایشان را جویا شوند.

        تهران این متن را پذیرفت. اما در راستای اخذ پوئن​های بیشتر از آمریکا من به آقای آندرویانگ گفتم که پس از این قرارداد دوجانبه، نباید اتباع دو کشور هیچ ادعایی علیه یکدیگر داشته باشند وباید دولت​ها تبادل خسارت کنند و دو تابعیتی ها در تابعیت زمان عقد قراردادشان می​توانند حضور یابند این بند برای این بود که گریختگان از انقلاب نتوانند زیر چتر قراداد ادعاهای مالی کنند. علاوه بر این از او خواستم که برای اثبات پذیرش این قرارداد از سوی شخص کارتر، این توافق بر روی سربرگی از کاخ سفید ارائه شود و کارتر هم یک عبارتی که کلمه عبور ما باشد را در سخنانش به زبان بیاورد. او مطلب را از کاخ سفیدجویا شد و آنها پذیرفتند.

        بعد از من پرسید که ما می​خواهیم کارتر چه عبارت رمزی را بگوید؟ من هم گفتم که کارتر باید بگوید : «The Iraqis are aggressors» اما آندریانگ گفت که این یک موضع گیری است و کارتر نمی​پذیرد. من هم به او گفتم که ما همین جمله را می​خواهیم وگرنه قرار نیست که او بیاید بگوید که صبحانه گرم خورده ام! «my breakfast was warm»! من با شوخی حرفم را به او فهماندم. او طی تماسی تلفنی با کسی که نفهمیدم کیست، هماهنگی لازم را کرد و گفتن این جمله را پذیرفت. در آن زمان کمتر از یک ماه به انتخابات امریکا مانده بود و ریگان دست راستی که علیه ایران اسلامی خشن سخن می​گفت از کارتر در ارائ عمومی جلو بود. تنها آزادی گروگانها می​توانست ورق را به نفع کارتر برگرداند ودر این صورت حمایت امریکا هم از صدام کاهش می​یافت.

        فردای آن روز کارتر در ادامه سفرهای تبلیغاتی​اش وقتی وارد فرودگاه دیترویت در میشیگان شد، در مواجهه با خبرنگاران که از او پرسیدندنظر شما در رویکردهای خاورمیانه چیست؟ «What is your opinion about the development in the Middle East?» ودرنظر داشته باشیم که در آن زمان «the developments in the Middle East» به جنگ اعراب یا فلسطین واسرائیل گفته می​شد و منظور خبرنگار جنگ ایران و عراق نبود. اما کارتر که هول داشت حرفی را که ما خواسته بودیم را به زبان بیاورد در پاسخ گفت: «It is obvious that Iraq is aggressor» ما به مقصودمان رسیدیم. آندرو یانگ هم شب با من تماس گرفت وگفت حالا مطمئن شدید؟ به او گفتم که این حرف کارتر را دراخبار سر شب تلویزیون دیده​ام.

        سپس با تهران تماس گرفتم و گفتم که کارتر حرف رمزی را که ما می​خواستیم گفت. فردایش پاسخ تهران هم این بود که نخست وزیرو هیات همراه در روزهای آینده به آمریکا می​آیدند. ما هم برای نهایی کردن متن با توافقنامه و هم براین نطق نخست وزیر در جلسه شورای امنیت کوشیدم. از دفتر دبیر کل و سفارت الجزایر هم خواستیم که ترتیب تشریفات را بدهند. آقای رضا مالک سفیر الجزایر در واشنگتن که حافظ منافع ما در آمریکا بود، وبعدها وزیر خارجه شد، به نیویورک آمد که همراه نماینده الجزایر در سازمان ملل و من و آقای تیمور رئیس تشریفات سازمان ملل به اتفاق کارکنان نمایندگی در فرودگاه نیوبورک به استقبال ازنخست وزیر و هیات ایرانی باشیم.

        مقدمات حضور هیات ایرانی اعم از نوع هتل و تردد آنها چطور فراهم شد؟


        قبل از ورود هیات ایرانی من از خانم نوری شاهرودی که مسئول هماهنگی​های نمایندگی بود پرسیدم برای هتل چه کاری کرده​اند؟ او هم گفت با اینکه هتلی را برای هیات ایرانی رزرو کرده​ بودند اما از تهران دستور آمده که آقای رجائی گفته​اند که هتل نگیرید و در زمان جنگ برای کشور خرج نتراشید. مرحوم رجایی خواسته بود که ایشان و هیات همراه در همان منزل سفیرایران در سازمان ملل مستقر شوند. من دیدم که در ان منزل تنها 10 تخت و کاناپه هست به انضمام یک تخت دو نفره در اتاق خواب مخصوص سفیر. درحالیکه هیات همراه و باضافه هیات ما حدود 27-28 نفر بودیم.

        اعضای ثابت دفتر ایران در سازمان ملل چند نفر بودید؟

        در هیات ویژه که به نیویورک رفته بودیم من بودم و آقایان مهدی نواب، که یک دوره سفیر ایران در آلمان بود، و احمد جلالی (نماینده ایران در یونسکو در زمان خاتمی) همراهم بودند. برای کمبود تخت هم برای هیات همراه نخست وزیر به تعداد بقیه افراد کیسه خواب گرفتیم. مشی آقای رجایی این بود که «درویش هر کجا که شب آید، سرای او است». وقتی آنها وارد نیویورک شدند، قرار شد آقایان رجایی و بهزاد نبوی و یک نگهبان در اتاق خواب سفیر (master bedroom) بخوابند.

        مذاکرات آقای رجایی با آقای آندرویانگ به کجا رسید؟

        این را بگویم که هدف اصلی آقای رجایی برای سفر به نیویورک، نهائی کردن متن بود و حضور در شورای امنیت سازمان ملل پوشش خوبی برای این منظور بود. بنابراین تبلیغات این سه دهه بر سر اینکه او امده بود تا در سازمان ملل مواضع ایران را بگوید، دور از واقعیت است.

        ما یک نطق پیشنهادی برای آقای نخست وزیر تهیه کرده بودیم که ادعانامه ما علیه عراق متجاوز بود در بند بند آن به منشور ملل متحد ارجاع داده بودیم و نقاط تجاوز در حال پیشرفت عراق را که روی نقشه به دبیر کل نشان داده بودیم میخواستیم در جلسه شورای امنیت نشان داده شود.

        متاسفانه همراهان نخست وزیر یک نطق جایگزین ارائه دادند که یک انشای طولانی و در حال وهوای روزنامه​ای تهران نوشته شده بود. این متن ژورنالیستی برای مصرف داخلی بود و حاوی دادنامه ایران مبتنی بر ابعاد تجاوز به تمامیت ارضی کشورمان وآمار خرابی​ها و قتل وتجاوز به ایرانشهر واتباع ایران نبود!! متآسفانه همراهان آقای نخست وزیر که بیشتر جوانان بی اطلاع از ضوابط شورای امنیت بودند کار خود را کردند.

        هم زمان به آندرویانگ گفتم که متن توافق را بر روی سربرگ کاخ سفید بدهند به یک مقام عالیرتبه کشوری ثالث تا او برای نخست وزیر ما بیاورد. انها هم انتخاب شایسته​ای کرده و متن قرارداد را به آقای آقاشاهی وزیر امور خارجه پاکستان دادند. یک فرد شیعه و دوستدار ایران بود.

        آقاشاهی حدود ساعت ده شب به اقامتگاه آمد ومتن را تحویل آقای رجائی داد. پس از مختصربحث و بر رسی متن، آقای رجایی به آقاشاهی گفتند برای فردا ده صبح در یکی از اتاق​های سازمان ملل ترتیب دیدار سه جانبه برای نهائئ کردن متن را بدهد. پس از رفتن آقا شاهی مابین خودمان بحث را ادامه می​دادیم.

        اگرچه پیش از این تهران با متن این قرارداد موافقت کرده بود اما آقای بهزاد نبوی در همان شب که مشغول بررسی متن توافقنامه با شهید رجایی بودیم، راجع به بندهای مختلف ان​قلت می آورد و مانع تراشی می​کرد. من هم به ایشان گفتم جنابعالی که حقوق بین الملل نمی​دانی چرا دخالت ماهوی می​کنی؟

        آقای گودرز افتخار جهرمی هم که در تیم همراهان بود، که با ایشان در دانشکده حقوق دانشگاه تهران هم کلاسی بودم، و سفری هم باهم و دیگر دوستان در سال 1343 به کربلا مشرف شده بودیم ودر آنجا به دست بوس حضرت امام (ره) که تازه به نجف آمده بودند هم رفته بودیم، به او گفتم شما که حقوق دان تیم همراه هستی بگو که این متن بر اساس منشور سازمان ملل تدوین شده، چرا خاموش نشسته​ای؟

        اما او که هنوز هم آدم محافظه کاری است، سکوت کرد و نشان داد که متحد با بهزاد نبوی است. آنها در آن زمان تحلیلشان این بود که اگر ریگان به جای کارتر رئیس​جمهور آمریکا شود، بیشتر به نفع ایران است.

        من به آقای رجایی گفتم که در مقابل حرف​های بهزاد نبوی کوتاه نیاید. چون قبلا هم تهران با این متن موافقت کرده​اید و فردای آن روز هم با نماینده آمریکا در سازمان ملل قرار داشتیم تا آن را نهایی کنیم. نهایتا آقای نخست وزیر به آقاشاهی گفتند فردا در یکی از دفاتر سازمان ملل، متن را مبادله می کنیم.

        صبح آقای رجایی به من گفتند که به آقاشاهی زنگ بزن و بگو قرار ما با آمریکایی​ها کنسل است! این نشان می​داد که بهزاد نبوی شبانه رای ایشان را زده است. ایشان و همکارانشان همان متن شعار گونه را با ادعانامه​ای که برای ارائه درشورای امنیت سازمان ملل تهیه کرده بودیم، که بر اساس منشور سازمان ملل تدوین شده بود و بسیار متقن و حقوقی بود، تعویض کردند.

        به آقای نخست وزیر گفتم نمی​توان به دادگاه رفت و مدام گفت « من مظلومم، من مظلومم، من مظلومم!» چرا که تکرار ادعا به منزله اثبات ادعا نیست وباید سند ادعایمان را برای اثباتش ارائه دهیم. نمی​شود برویم پشت سر هم بگوییم «دلبر جانان من، برده دل و جان من، برده دل و جان من، دلبر جانان من!» خب به ما می گویند برو از دلبر جانان رسما خواستگاری کن!! توضیح می​دادم که ادعانامه تنظیمی ما بر اساس منشور سازمان ملل است که بر اساس بند 6 آن هر نوع تجاوزی به خاک کشور دیگر ممنوع است و بر اساس بند 7 درخواست خسارت داریم و ودفاع ما مشروع است وجنگ طلبی نیست و. و . و...

        به مرحوم رجایی می​گفتم که از این تریبون باید نطق حقوقی کرد و نه سیاسی. اگر دیده باشید اخیرا هم آقای ولایتی در صحبتی به مناسبت هفته دفاع مقدس که در ویژه نامه شرق چاپ شد هم گفته بودند که ادعانامه ایران در آن زمان حقوقی تنظیم نشده و نشان دهنده مظلومیت ایران به عنوان کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته نبود.

        این حرفی بود که من 32 سال پیش گفتم و کس دیگری به آن اشاره نکرده بود. به نظر من این حرف آقای ولایتی را بایدبا طلا نوشت و تاکید کرد که کسانی که از طرف ایران در این جایگاه قرار می​گیرند، نطق سیاسی نکنند و از منافع ایران به شکل حقوقی حمایت کنند. ما یک کشور عضو سازمان ملل هستیم که تعهدات بین المللی و حقوق بین المللی داریم. NGO نیستیم که مواضعی NGOایی اتخاذ کنیم و نطق کنیم و برگردیم!

        من آن زمان از مرحوم رجایی خواستم تا از حضور عراق در خاک ایران بگوید، از تعداد تانک​هایی که وارد ایران کرده، تعداد کشته شده های ایرانی و اطلاعات تجاوز به ایران آمار تخریب ها و خسارت به پالایشگاه آبادان و خسارت کاهش فروش نفت را ارائه بدهند.

        عکس​های محاصره خرمشهر وجنایت عمیه شهروندان غیر نظامی و دیگ جنایات جنگی سخن بگوئیم. حتی گفتم که به عنوان سند بگویند که به عکس​های ماهواره ای وآواکسی خود آمریکایی​ها از مرز ایران و عراق ومانطق جنگی و اشغال شده ایران برای استناد مراجعه کنند و .... اما مرحوم رجایی تاکید داشت که می​خواهد از مظلومیت ملت ایران درزمان نظام شاهنشاهی بگویند و این صدای حقانیت انقلاب است. آنها متن تدوینی ما را مثله کردند و بیشتر ادعاهای حقوقی آن را حذف کردند.

        به ایشان گفتم لااقل در مصاحبه خارج از جلسه شورای امنیت این موارد را بگوئید اما او گفت که به عنوان گواه و شاهد مظلومیت​های ایران که خودشان در زندان شاه شکنجه شده اند پای خودشان را نشان بدهند وبگویند مسئول هم اینها استکبار امریکاست! ! من می​گفتم این درست ولی جلسه شورا برای رسیدگی به ادعای ما مبنی بر تجاوز حکومت صدام تشکیل شده است ونه برای بررسی جنایات حکومت شاه ونقش امریکا در حمایت از او.

        خواهش کردم که پای مضروبشان را هم نشان ندهند که مناسب جو خبری در سازمان ملل نیست و احتمالا در عکس​ها هم چیزی از این شکنجه​ها معلوم نیست. ثانیا این کار در شان یک نخست وزیر نیست. در شان رئیس دولت نیست که «مشار بالبنان» یعنی انگشت نما شود! انگشت نما شدن در شرع ما هم ممنوع است، ولو اینکه حق با ما باشد. می​گفتم شما محق هستید و بر اساس آیه​ای از قرآن « لا یحِب اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَن ظلِم» کسی که صاحب حق است می​تواند صدایش را بلند کند ولی جایش اینجا نیست. ایشان این یاد آوری آیه در سخنم را پسندید و این آیه را به کار برد. در حالیکه حرف من چیز دیگری بود.

        پس به گفته شما، انتظاری که از جلسه شورای امنیت سازمان ملل داشتید محقق نشد و هم مذاکره ای با آمریکا انجام نشد...

        بله متاسفانه. ما خیلی تلاش کرده بودیم که آمریکا را راضی کنیم مانع تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل نشوند. آنها با یارانشان خیلی مقاومت کردند ولی جلسه برقرار شد اما از این فرصت استفاده نشد و به جای ادعانامه ما یک «نطق حسینیه​ای» قرائت شد که بیشتر خوراک داخلی داشت و در داخل کشور بازتاب یافت تا در مجامع بین المللی.

        هنگامی که با هیات از اقامتگاه عازم مقر سازمان ملل بودیم به آقای بهزاد نبوی گفتم چرا کاپشن پوشیده​اید؟ شما اینجا یک سردار جنگی نیستی و باید لباس متناسب بپوشی. او هم به استهزا به من گفت من مثل تو کراوات نمی​زنم! ایشان افتخار معاونت اجرایی رئیس​جمهور داشتنند در حالیکه هم نمی​دانست شورای امنیت برای چه منظوری در حال تشکیل است!

        به آقای رجایی گفتم که شما به جای چنین افرادی نیازمند تیمی از همراهان هستید که بتوانند دفاعی متقن و حقوقی از منافع ایران داشته باشند و بتواند تشخیص دهند که چه کاری در چه جائی نیکوست. حتی می​گفتم که قطعا آقای بهشتی با این تصمیمات وی موافق نیست. اما ایشان پس از بازگشت به ایران نزد امام (ره)رفته و گلایه کرده بودند که من با او دعوا کرده ام سخن به درشتی گفته ام. حال آنکه من به استناد همان آیه بالا می​گفتم چون ملک و ملت در معرض ظلم است باید فریاد کنیم. شنیدم ایشان در تهران گفته بودند فلانی به عنوان وزیر خارجه به درد او نمی​خورد. به این ترتیب بحث وزارت من به کل منتفی شد.

        آقای تاج​زاده در یکی از گفت​وگوهایشان با «شهروند امروز» گفته بودند که متن نطق شهید رجایی را ایشان نوشته​اند. یعنی پس از منتفی شدن متن پیشنهادی شما، ایشان متن جدیدی نوشتند؟

        من نوشته ایشان را ندیده ام ولی خبر جالبی است بعید هم نیست که چنین بوده باشد! او در آن زمان یک دیپلمه نیمه دانشجوبود و نباید به خود اجازه میداد که در آن روزهای سرنوشت سازکه برای تمامیت ایران نقشه کشیده بودند، بازی دانشجوئی کند! نطقی که ما تدوین کرده بودم با هم فکری چهار استاد وبر اساس حقوق بین الملل بود.

        اسامی آن افراد که در تهیه آن ادعا نامه کمک کردند را به یاد دارید؟

        بله. آقای حامد الگار دانشمند و فیلسوف معروف اسلامی در دانشگاه کالیفرنیا، شاهین آبراهامیان استادحقوق بین الملل و علی امیری استاد روابط بین الملل دانشگاه کنت و خودم. علاوه بر این با اساتید دیگری هم مشورت​هایی میکردیم و یک نطق به اصطلاح «Oxford»​ای تنظیم کرده بودیم که متاسفانه به کار نیامد.

        متن آن نطق رادارید؟

        نه متاسفانه ولی در مجموعه اسناد وزارت خارجه یک نسخه آن باید باشد. متن نطق خودم در 8 اکتبر 1980 در سی و پنجمین نشست عمومی سازمان ملل را هم در اسناد سازمان ملل می​توانید بیابید.

        مذاکرات آقای صادق طباطبایی از کانال آلمان به کجا انجامید؟


        لابد همان​ها که ریاست جمهوری ریگان را به نفع ایران می​دانستند، مانع از تداوم آن مذاکرات هم شدند و مذاکرات صادق طباطبایی را هم زمین زدند. من در جریان آن مذاکرات نبودم فقط خبر آن را شنیده بودم وهیچ​گاه با ایشان در این مورد هم​ صحبت نشده ام. تحلیل های ساده انگارانه موجب شد که قضایای دیپلماتیک بصورت برد-برد دیده نشوند. اگرچه کارتر حامی ایران نبود اما ریگان به مراتب بدتر از او بود. همانطور که این روزها هم چنین است. اساسا در امریکا جمهوری​خواهان سیاست​های خصمانه​ تری علیه ایران دارند. الان هم می​بینید که رامنی رسما نوکر صهیونیست هاست.

        به نظرتان در نحوه استفاده از تریبون سازمان ملل طی این سال ها تفاوتی ایجا شده یا هنوز هم نطق​ها سیاسی​اند به جای حقوقی ایراد می​شود؟

        آنقدر برای نمایندگان ما در سازمان ملل خط و مرز می​گذارند و این طرف و آن طرفشان پونز می​چینند که جرات حرکت ندارند و عملا نمی​توانند کاری بکنند! شما ببینید این نتانیاهو جرثومه همه فسادهای عالم که خودش و پدرش آدم کش های حرفه ای در سازمان تروریستی هاگانا بوده اند واز ظالمترین افراد در این کره خاکی است همانند یک شارلاتان حرفه ای نطاق و یک عمرو عاص مجسم، در این هفته چه سخنرانی​ای علیه ایران در سازمان ملل کرد و در مقابل ما یک کارمند دفترمان در سازمان ملل را به جواب نتانیاهو فرستادیم !! دیدید چگونه پاسخ او را داد؟! ما که نباید در مقابل «عمروعاص» یک «ابوموسی اشعری» بفرستیم تا اینگونه شل و بی خاصیت جواب او را بدهد! به این شکل ایشان را هم از ظرفیت خودش تهی می​کنیم آنوقت این همه برایش هزینه کرده ایم و با استفاده نا بجا ازاو بی خاصیتش می​کنیم. جواب افراسیاب را باید با رستم داد!

        کنایه شما به آقای خزایی است که کس دیگری را به جای خود فرستاده؟


        نه احتمالا انتخب بهتر در عهده ایشان هم نیست! باز این آقای جواد ظریف نطاق بود ومی​توانست حریف آنها بشود. یک ادم حرفه​ای مثل او را باید به عنوان پاسخگو بفرستند جلو. اصلا ما که مجبور به نطق انگلیسی نیستیم. با زیان فارسی و به شکلی قراء و کوبنده پاسخ بدهند و یک مترجم خوب بیاورند تا حرف​هایشان را ترجمه کند. به کارهای گران، مرد کارآزموده باید گماشت. من متاسفم که جواب نتانیاهو را اینگونه دادیم.

        برخی معتقدند که نطق نتانیاهو در نشست امسال سازمان ملل تاثیرگذار بود و شما هم معتقدید که پاسخ ایران کوبنده نبود.

        درباره تاثیرگذاری نطق نتانیاهو من بحث دارم. او می​خواست با این نطق بر روی عوام تاثیر بگذارد که گذاشت و به هدفش رسید. حرف من این است که در مقابل عمروعاص ما باید مالک اشتر و ابن عباس به میدان می​فرستادیم. حضرت علی هم می​خواست «ابن عباس» را بفرستد اما کوته بینانی گفتند که «پارتی بازی نکن و پسر عمویت را نفرست». آنها که به خاک این ملک معتقد و پایبندند باید بدانند که گربه باد کرده، هرگز پلنگ نمی​شود. یک سوزن به او بزنند می​ترکد و دیگر حتی یک گربه هم نیست.

        حاج میرزا آقاسی که شهره خاص و عام در بی کفایتی است برای مذاکرات ایران و عثمانی امیرکبیر را می​فرستد. مذاکراتی که دو سا ل طول کشید و همین آقاسی بی​عرضه ذیل گزارش امیرکبیر نوشت که «فضل آن است که دشمنان بگویند و این پسر در آینده کارهای شگرفی انجام خواهد داد». آن وقت ما با این همه ادعای دانایی چه کسانی را برای هماوردی با نتانیاهو که صد عمرو عاص را درس می​دهد برای جواب و مذاکره می​فرستیم؟!

        به نظر شما با چه ادبیاتی و چگونه باید از تریبون سازمان ملل استفاده کرد؟


        در مجامع بین المللی کشورها و دولت​ها به نمایندگی از کشورها حضور دارند و فقط و فقط باید مجموعه ماتریس و معادلاتشان را برای بهینه کردن منافع ملی​شان در نظر بگیرند. آنجا یک جامعه اخلاقی نیست که ما بگوییم «فلان کاری که می کنید، خلاف عدل است»! برای اینکه آنجا مکان امر به معروف و نهی از منکر نیست، آنجا مکان معادله قدرت​ها است و باید در مکان معادله قدرت​ها باید کاری بکنیم که آچمز نشویم.

        البته ذات مجمع عمومی با ذات شورای امنیت فرق می​کند. در مجمع عموی دفاع از سیاست​ها، توجیه آن و سعی بر استفاده از تریبون برای رساندن حرف​ها می​شود تا منافع ملی کشورها به بهترین شکل تامین شود ولی در شورای امنیت یک game حقوقی و قدرتی است. آنجا مخرج مشترک قدرت​ها و مواضع حقوقی گرفته می​شود و آنها که صاحبان قدرتند ردای حقوقی به آن می پوشانند. یعنی مثلا آمریکا یارگیری می​کند و از 15 عضو شورای امنیت، 13 رای جمع می​کند و با دو عضو دیگر هم لابی می​کند که با نظر انها مخالفت نکنند. کما اینکه 10 عضو عادی ادواری که حق وتو ندارند و در میان 5 عضوی که حق وتو دارند، دو کشور در تیم آمریکا نیستند. منظورم چین و روسیه است که امریکا می​کوشد این دو کشور یا با آنها همراهی کنند و یا اینکه لااقل مخالفت نکنند و کار به استفاده از حق وتو نرسد.

        اینکه در اوایل جنگ، ما با هیچ یک از اعضای دارای حق وتو در شورای امنیت ارتباطی نداشتیم، نوعی ضعف دیپلماتیک در واقعیت جهانی بود. در شرایطی که یک کشوری آمده به مردم ما تجاوز کرده و با برخی اعضای شورای امنیت و برخی کشورهای منطقه یارگیری کرده بود، کسی از ما دفاع نمی​کرد.

        برخی از گروگان​ها که سند دخالت آمریکایی​ها در کشورمان بودند، به عنوان یک برگ برنده​ای برای مذاکره با این کشور یاد می​کنند. به نظرتان الان ما چه برگ برنده​ای داریم و آقای احمدی​​نژاد بر چه اساسی موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح کردند؟

        نمی دانم ایشان چرا رابطه با امریکا را مطرح کردند. به نظرم ایران از نظر منطقه​ای یک کشور تنهاست و تا حد زیادی در شرق آفریقا شبیه اتیوپی است. چون شاخص ملی اش با کشورهای همسایه​اش فرق می​کند. ما در منطقه نوعی ریشه مشترک با افغانستان داریم که متاسفانه از آن استفاده نمی​شود.

        همه می​دانند که افغانستان با توطئه انگلیسی​ها از ایران جدا کردند. در اوایل سلطنت ناصر الدین شاه این اتفاق افتاد. در زمان سلطان مراد میرزا، حسام السلطنه آخرین باری که ایران، هرات و مزار شریف را از شورشیان پس گرفت، انگلیسی​ها سواحل و بنادر ایران را بمب باران دریایی کردند و قشون ایران را مجبور به خروج از افغانستان کردند و کسی در افغانستان رای نداد که از ایران جدا شود.

        اینگونه نیست که ملت دیگری در آن طرف مرزهای ما با افغانستان باشند، 20 میلیون از مردم​شان زبان مادری اشان فارسی است و ما بقی​اشان هم فارسی را بلدند. اگر در منطقه قدرت نداشته باشیم و شاه عباس نباشیم، شاه سلطان حسین می شویم! باید مثل شاه عباس باشیم و ایران با فرهنگ و اقتصاد فعال در دنیا زندگی کند که در برنامه چشم انداز 20 ساله آمده که اقتصاد اول منطقه شویم وگرنه چالدران پشت در ماست! شکست چالدران و قفقاز هرگز جبران نشد. لذا معادله قدرت برای ایران، غیر از 22 کشور عربی است که در اتحادیه عرب با هم هستند. اینها مطالبی نیست که به آسانی بتوان از کنار آن گذشت.

        من می​گویم که طبق دستور العمل 1404 که باید به قدرت اول منطقه برسیم، حرکت نکرده​ایم و از رقبایمان عقب افتاده​ایم. پیداست که علی​رغم سخنرانی​ها و شعارهایمان ما این سند را به درستی اجرا نکرده​ایم. من تعجب می​کنم برخی چطور رویشان می​شود ادعاهایی خلاف واقع داشته باشند!

        تسخیر لانه جاسوسی و گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا که منجر به قطع روابط دو کشور بود در چه شرایطی صورت گرفت؟ کمی از حال و هوای آن روزها و انعکاسش در فضای بین​الملل بگویید.

        زمان تسخیر لانه جاسوسی من در تهران نبودم و در کویت بودم. انعکاسش در مطبوعات کویت هم طوری بود که یک پیروزی همگانی به شمار می​رفت. روزنامه​های طرفدار دولت خیلی استقبال نداشتند اما مردم و خطبای شیعه سنی و دانشجویان بسیار از آن دفاع می​کردند. اما چون در تهران نبودم نمی​توانم از حال و هوای آن چیزی بگویم.

        این سوال را برای این پرسیدم که برخی این روزها به اصلاح​طلبان و چهره​های مدافع برقراری رابطه با آمریکا خرده می​گیرند که اقدام خود آنها در تسخیر لانه، منجر به قطع این رابطه شد. چهره​هایی چون عباس عبدی هم در مقام دفاع از خود می​گویند که آن اقدام باید در ظرف زمانی همان سال​ها سنجیده شود و جو انقلابی حاکم بر جنبش دانشجویی مد نظر قرار گیرد. نظر شما در مورد این نقد و دفاع چیست؟


        امور تابع «نیات»اند. البته همان موقع یک عده​ای برای فرصت طلبی به این کار پیوسته بودند و تندتر از کسانی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند، می​رفتند. مثل دار و دسته رجوی. با نگاهی به شعارهای آن موقع می​بینیم که رجوی می گوید کاری نکنید که آمریکای جهانخوار به ایران باز گردد! این حرف را با وضعیت حالا یا یکی دو سال بعد همان زمان، مقایسه کنید که آنها عوامل اجرایی صدام شدند!

        البته آن دفاع {دفاع چهره​هایی چون عباس عبدی} هم به قول قدیمی​ها «فیه حرف» است که یعنی جوگیر شدن کار درستی نیست. در همان زمان آقای بنی صدر و برخی دیگر مدافع این کار شدند. اما اگر همه روزنامه​های آن موقع را اگر ببینید، من یک کلمه هم در تایید آن نگفته​ام.

        فاصله 25 ساله بین 28 مرداد و پیروزی انقلاب، تجمیع خشم ملی علیه آمریکا بود. صرف نظر از ایرادهایی که به حکومت مصدق می شود – و بنده جایی راجع به غلط بودن سیاست نفتی​اش و عدم ایجاد شرکت ملی نفت با توزیع سهام آن بین مردم و فروش اوراق قرضه به عنوان اوراق سهام؛ انتقاد کرده​ام که اگر چنین می​شد انگلیس با چندین میلیون سهام دار روبرو می​شد و نه یک دولت- بلاهایی که آمریکا بر سر ایران آوردند، چنین خشمی را آفریده بود. اما جوان​ها که تجربه پیرها را ندارند، آن زمان با شور انقلابی چنین کاری را کردند. جمله معروفی به زبان انگلیسی هست که می​گوید «راه جهنم را با حسن نیت سنگ​فرش کرده​اند»! همچنانکه افرادی چون ابن​ملجم و خوارج به نیت اصلاح اسلام و با حسن نیت، خوارج شدند و امام علی(ع) را شهید کردند و به جهنم رفتند.

        به نظرم حقانیت کسانی که این کار را کردند بیش از کسانی است که بعد از این همه سال به آنها ایراد می​گیرند. ولو اینکه آثار قهری آن عمل، همچنان هست. ما در مقابل موضع​گیری امام سکوت کردیم. چون ایشان چیزهایی را می​دانستند که ما نمی​دانستیم و رهبری انقلاب هم با ایشان بود. ولی از روی ظواهر، به نظر من آن عمل مفید نبود.
        آخرین ویرایش توسط Senator1989؛ 2015/05/25, 21:42.

        نظر

        • mey
          عضو فعال
          • Oct 2014
          • 4440

          #16219
          پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

          به نقل از سایت همسایه................

          نام و یاد و خاطره کلنل
          "ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف" روسی
          که در سال 1917 میلادی
          مجلس ایران را به توپ بست،
          گرامی باد........

          جای خالی این بزرگوار
          این روزها به شدت احساس می شود
          پست ها اینجانب صرفا نظر شخصیست..نه مبنا برای خرید قرار بدهید..نه فروش..بنده هم حق دارم..نظرم..را هر جند غلط باشه..بگم...درست بود..ارزانی وجود...غلط بود به بزرگی خودتان ببخشید..

          نظر

          • tom cruise
            عضو فعال
            • Mar 2012
            • 4756

            #16220
            پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

            در اصل توسط نجاT... پست شده است View Post
            سرلشكر فیروزآبادی: توجه به فرامین رهبری و کمک به تیم مذاكره کننده بیش از پیش ضرورت دارد... 

            رییس ستادكل نیروهای مسلح اعلام کرد: در شرایطی که فرزندان دستگاه دیپلماسی کشور در مصاف با دشمن لجباز در جبهه انرژی صلح آمیز هسته ای قرار دارند، توجه تام و تمام به تدابیر و فرامین و خطوط تعیین شده رهبری معظم انقلاب اسلامی و در عین حال هوشیاری سایر دستگاه ها و انجام کمک های موثر به تیم مذاكره کننده و تعیین سیاست ها و مقررات اجرایی، بیش از پیش ضرورت می یابد...

            Sent from my iPhone 6 plus using Tapatalk
            بالاخره نظامیان فهمیدند انهمه هارت هورت موشک پرانی فایده نداشت
            وقتی فیروز ابادی جعفری تبریک گفتن لوزان را مشخص بود بین اینها و رهبر اختلاف اقلا جزئی افتاده
            در صد ساله اخیر یاران یکی از ضعیفترین زمانهای خود را طی میکند...اقتصاد مملکت در حال درهم فرو ریختن است چون عین ادم شکموی 250کیلویی فقط پول نفت گاز خورده گنده شد الان شیرش دست امریکا است و کمی بسته طوریکه 5وعده غذای روزانه به2وعده کاهش یافته و اگر این دو وعده درامد نفتی حذف شود مردم مث سوریه عراق هم را میخورند
            طرح اتحاد ملی برای دشمن خارجی برخلاف جنگ عراق درهم شکسته...
            صنعت خوابدیه کشاورزی بی اب شده....سونامی بیکاری در راه...دهها سال دکترین نظامی نظام مبنی بر اینکه ما در مملکت هیچ حریفی نداریم بجز امریکا اسرائیل و اینها با موشک و بمب اتم مقابله میکنیم در هم شکست..گنبد اهنین از هر هزار موشک تنها یک تا سه را اجازه عبور میدهد...بمب اتم بی خاصیت شد با سلاح تحریم و گروههای سپر انسانی در لبنان سوریه یمن عراق شدند گوشت لب توپ..حماس به النصره پیوست و به اسد اعلان جنگ داد سوریه چنان ویران شده که بیش از یک صد میلیارد دلار فقط هزینه باز سازی دارد یعنی اگر6سال بازسازی ان طول بکشد روزی یک میلیون نفت ایران باید ..بدهد انها در واقع عملا رفع تحریم پولی در جیب ایرن نمیکند....
            با رسیدن داعش و کردها به مرزهای غربی و گروه های طالبان و داعش افغانستان به مرزهای شرقی کل زراد خانه موکشی از ابابیل سااطیر نا کار امد شد..با موشک شهاب نمی توان شهاب را زد القاعده امریکا انگلیس ارتش اسد خزب اللهه لبنان و ارتش عراق و حتی پیشمرگهای کرد عراق را زمینگیر کرد و اینها در موضع دفاع هستند فقط...و داعش تهاجم....الان باید همان طلاح که ایران به جان امریکا اسرائیل انداخت یعنی جنگ شهری چریکی حماس حزب الله در حال رسیدن به مرزهایش است ...و 80هزار موشک رحیم صفوی که گفته اماده شلیک به تل اویو است ناکاراست...
            در واقع اگر انچه رهبر یاران گفته مبنی بر نا امن کردن مرزها به ایران برسد در مقابل یک امر غیر قابل پیش بینی افتاد و بجای سارائیل و موشک بمب اتم عیله انها بایدفکری دیگر بکند برای همین فرمانده زمینی گفته بود هلیکوپتر و..لازم است برای داعش....
            :D:D
            هرچند اگر سفارت امریکا تهران باز شود با بودن فطانت وزیر اقتصاد نفت ریس بورس ...صفهای خرید عین هلو عرضه میشود....
            آخرین ویرایش توسط tom cruise؛ 2015/05/25, 22:21.
            https://www.facebook.com/profile.php?id=10001066806953
            tom cruise in face book

            نظر

            • tom cruise
              عضو فعال
              • Mar 2012
              • 4756

              #16221
              پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

              سابقه نشان داده مشت اهنین در قبال ایران موثر است
              وقتی اعراب حمله رکدند مقاومترنی شهرها کشور و مردم یاران بود ولی بعد جانفشانترین در راه دین ایران شدند
              در زمان قجر و پهلوی روسها بیشترین امتیاز را رگفتند بیشترین جنگ تحمیل کردند و بیشترین کسانی بودند کشور را تجزیه کردند وحتی در داخل ایرانب ا دست خود کسانی را کشتند دار زدند در قحطی بزرگ مانع از رسیدن گندم به ترهان شدند و هیچ پولی برای گندم غارت شده ندادند
              منتها چون طبع ملت یاران است اگر سیلی بزنی چشم میگویند اگر صحبت کنی بهت می پرند 4برابر خریدن گندم توسط انگلیسها عامل قحطی است و اتش زدن کاروانهای جو....سمت تهران و غارت بون دادن پول و به توپ بستن مجلس جنایت نیست
              جرم سفارت انگلیس در 90اشغال شد فقط پناه دادن فتنه گران88 باز کردن درهایش روی مردم بود شبیه مشروطه...
              فقط دو قم تحریم اوباما لندن سبب شد همان اثر سیلی کلنل روسی هویدا شود باز ملت به نرمش قهرمانانه روی اورند چیزیکه روسها 200 سال قبل فهمیدند و گرنه اگر سلاح تهدید روی ایران نباشد روز بروز مرده بادشان زیادتر میشود
              در اصل توسط mey پست شده است View Post
              به نقل از سایت همسایه................

              نام و یاد و خاطره کلنل
              "ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف" روسی
              که در سال 1917 میلادی
              مجلس ایران را به توپ بست،
              گرامی باد........

              جای خالی این بزرگوار
              این روزها به شدت احساس می شود
              https://www.facebook.com/profile.php?id=10001066806953
              tom cruise in face book

              نظر

              • ehsangh61
                عضو عادی
                • Mar 2014
                • 149

                #16222
                پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                در اصل توسط tom cruise پست شده است View Post
                بالاخره نظامیان فهمیدند انهمه هارت هورت موشک پرانی فایده نداشت
                وقتی فیروز ابادی جعفری تبریک گفتن لوزان را مشخص بود بین اینها و رهبر اختلاف اقلا جزئی افتاده
                در صد ساله اخیر یاران یکی از ضعیفترین زمانهای خود را طی میکند...اقتصاد مملکت در حال درهم فرو ریختن است چون عین ادم شکموی 250کیلویی فقط پول نفت گاز خورده گنده شد الان شیرش دست امریکا است و کمی بسته طوریکه 5وعده غذای روزانه به2وعده کاهش یافته و اگر این دو وعده درامد نفتی حذف شود مردم مث سوریه عراق هم را میخورند
                طرح اتحاد ملی برای دشمن خارجی برخلاف جنگ عراق درهم شکسته...
                صنعت خوابدیه کشاورزی بی اب شده....سونامی بیکاری در راه...دهها سال دکترین نظامی نظام مبنی بر اینکه ما در مملکت هیچ حریفی نداریم بجز امریکا اسرائیل و اینها با موشک و بمب اتم مقابله میکنیم در هم شکست..گنبد اهنین از هر هزار موشک تنها یک تا سه را اجازه عبور میدهد...بمب اتم بی خاصیت شد با سلاح تحریم و گروههای سپر انسانی در لبنان سوریه یمن عراق شدند گوشت لب توپ..حماس به النصره پیوست و به اسد اعلان جنگ داد سوریه چنان ویران شده که بیش از یک صد میلیارد دلار فقط هزینه باز سازی دارد یعنی اگر6سال بازسازی ان طول بکشد روزی یک میلیون نفت ایران باید ..بدهد انها در واقع عملا رفع تحریم پولی در جیب ایرن نمیکند....
                با رسیدن داعش و کردها به مرزهای غربی و گروه های طالبان و داعش افغانستان به مرزهای شرقی کل زراد خانه موکشی از ابابیل سااطیر نا کار امد شد..با موشک شهاب نمی توان شهاب را زد القاعده امریکا انگلیس ارتش اسد خزب اللهه لبنان و ارتش عراق و حتی پیشمرگهای کرد عراق را زمینگیر کرد و اینها در موضع دفاع هستند فقط...و داعش تهاجم....الان باید همان طلاح که ایران به جان امریکا اسرائیل انداخت یعنی جنگ شهری چریکی حماس حزب الله در حال رسیدن به مرزهایش است ...و 80هزار موشک رحیم صفوی که گفته اماده شلیک به تل اویو است ناکاراست...
                در واقع اگر انچه رهبر یاران گفته مبنی بر نا امن کردن مرزها به ایران برسد در مقابل یک امر غیر قابل پیش بینی افتاد و بجای سارائیل و موشک بمب اتم عیله انها بایدفکری دیگر بکند برای همین فرمانده زمینی گفته بود هلیکوپتر و..لازم است برای داعش....
                :D:D
                هرچند اگر سفارت امریکا تهران باز شود با بودن فطانت وزیر اقتصاد نفت ریس بورس ...صفهای خرید عین هلو عرضه میشود....
                دعوا در بین سران نظام روز به روز بیشتر در حال عیان شدن است
                از نظامیان با رهبر بگیر تا رهبر با دولت
                همه هم می دانند کفگیر ته دیگ خورده
                اما موضوع مرزها و عراق اینگونه نیست، در عراق پس از تکریت دیگر قاسم دخالت نمی کند مخصوصا پس از فهم اینکه امریکا جنگ موثری با داعش نمی کند
                پس بهترین استراتژی عدم دخالت بعلی در عراق است و نتیجه مشخص است، داعش به زودی و پس از پس خوردن از مناطق مرزی ایران به سمت دیگر منحرف می شود.
                اولین و دومین گزینه هم اردن و سعودی است
                اولین حمله به سعودی را که انجام داد و در مورد اردن هم اخبار حاکی از ستون نیروهای داعش از پالمیرا به سمت مرز اردن است
                و تامی تو بهتر می دانی دشمن دشمن من یعنی دوست من
                پس داعش دوست ما خواهد شد:D

                نظر

                • ایرج اکبری
                  عضو فعال
                  • Dec 2011
                  • 10934

                  #16223
                  پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                  94/03/04 - 22:43شماره:

                  عراقچی: امنیت ملی و اسرار نظامی کشور را با هیچ چیز معامله نمی‌کنیم/پروتکل الحاقی جزو خطوط قرمز نبود
                  عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای تصریح کرد: ما امنیت ملی و اسرار نظامی خودمان و دستاوردهای دانشمندانمان را با هیچ چیزی معامله نمی‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم خدشه‌ای به آن وارد شود.
                  كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                  نظر

                  • سلطان بورس
                    كاربر فعال
                    • Aug 2011
                    • 3373

                    #16224
                    پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                    این دور از مذاکرات قرار بود از امروز شروع بشه . ولی اصلا هیچ خبرگزاری راجب اینکه تیم هسته ای وین رفته یا نه چیزی نگفته
                    اگر حرف عراقچی درست باشه که گفته بود حداقل 2 هفته دیگه کار داریم تا بریم در سطح وزرا ، از هفته دیگه مذاکرات در سطح وزرا هست

                    نظر

                    • ایرج اکبری
                      عضو فعال
                      • Dec 2011
                      • 10934

                      #16225
                      پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                      استاد دانشگاه آکسفورد در گفتگو با مهر:
                      آینده برجام روشن است/کنگره توانایی وتوی توافق هسته ای را ندارد


                      - سه‌شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۶

                      استاد دانشگاه آکسفورد در مصاحبه با خبرگزاری مهر مصوبه «بازنگری توافق هسته ای ایران» را اقدامی برای حفظ آبروی کنگره آمریکا و تضمینی محکم برای عدم لغو توافق جامع هسته ای می داند.
                      خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: اصرار کنگره آمریکا به اعمال نظر درباره توافق احتمالی با ایران و در نهایت مهر تایید «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا در پای لایحه ضد ایرانی بازنگری توافق هسته ای این دغدغه را به وجود آورد که مبادا رای خصمانه کنگره همه نتایج حاصل از مذاکره بین ایران و کشورهای ۱+۵ را بر باد دهد. تغییر ناگهانی موضع کاخ سفید که تا چندی پیش دم از وتوی قطعنامه ضد ایرانی می زد و کاوش پیرامون حد و مرز توانایی کنگره به تحقق خواسته های نامعقول، ما را بر آن داشت تا سؤالات خود را با پروفسور «فرهنگ جهان پور» در میان بگذاریم و همراه با وی به ارزیابی تاثیرات مثبت و منفی لایحه کنگره آمریکا بر روند مذاکات هسته ای ایران بپدازیم.

                      جهان پور استاد پیشین و رئیس دانشکده زبان های دانشگاه اصفهان بوده که در حال حاضر به تدریس در دانشگاه های کمبریج و آکسفورد مشغول است. وی استاد دوره های آنلاین دانشگاه های آکسفورد، ییل و استنفورد است. جهانپور بورس یک ساله فرصت مطالعاتی در دانشگاه هاروارد را داشته و طی ۲۸ سال گذشته به تدریس در رشته سیاست های خاورمیانه در بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه آکسفورد مشغول بوده است.

                      این مصاحبه به شرح زیر است:

                      همانطو که می دانید کنگره آمریکا لایحه ای را با موضوع بازنگری توافق هسته ای ایران به تصویب رساند. در روند مذاکرات هدف از این لایحه چیست؟

                      توافق ایران و کشوهای ۱+۵ (آمریکا، روسیه،چین، انگلستان، فرانسه و آلمان) بر سر برنامه اقدام مشترک ژنو که در نوامبر سال ۲۰۱۳ حاصل شد، به برخی از نامهربانی ها و خصومت های ۳۴ ساله ای پایان داد که بین ایران و غرب -به ویژه با آمریکا- وجود داشت.

                      برنامه اقدام مشترک بسیار مهم بود چرا که برای نخستین بار طی یک دهه گفتگو ها و مذاکرات فشرده غرب پذیرفته بود که ایران می تواند غنی سازی محدود در خاک خود داشته باشد و در مقابل ایران هم وعده داده بود که ابعاد غنی سازی خود را محدود کند تا صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود را به اثبات برساند.

                      موافقت نامه ژنو همچنین موجب کاهش برخی از تحریم های اعمال شده از سوی غرب و آزادی بخشی از سرمایه بلوکه شده ایرانی ها در بانک های غربی شد. لازم به یادآوی است که اصلی ترین مورد اختلاف بین ایران و غرب که منجر به شکست مذاکرات قبلی شد عدم آمادگی غرب برای پذیرش حق غنی سازی اورانیوم در داخل خاک ایران بود.

                      بعد از یک سلسله گفتگوهای فشرده بین وزرای خارجه ایران و کشورهای غربی و همچنین صحبت درباره مسائل تکنیکی که بین کارشناسان ایرانی به سرپرستی «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انژی اتمی ایران و «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا صورت گرفت، طرفین مذاکره در تاریخ دوم آوریل سال ۲۰۱۵ بر روی چارچوب توافق جامع -که باید تا آخر ژوئن ۲۰۱۵ حاصل شود- با یکدیگر به تفاهم رسیدند.

                      ناگفته نماند که برنامه اقدام مشترک ژنو و تفاهم نامه لوزان با مخالفت شدید «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی و بسیاری از حامیانش در آمریکا – به ویژه اعضای کنگره- مواجه شد. در همین رابطه، «جان بینر» سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا از نتانیاهو دعوت کرد تا در نشست مشترک کنگره علیه «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا به ایراد سخنرانی بپردازد و مخالفت خود را با توافق احتمالی هسته ای اعلام کند.

                      در این میان، بسیاری از اعضای برجسته کنگره از جمله سناتورهای جمهوری خواه وعده ممانعت از تصویب توافقی را سر دادند که قرار است بین ایران و غرب حاصل شود. آنها شماری قطعنامه دست و پاگیر ارایه دادند که در صورت تصویب می توانست آینده هر گونه توافق احتمالی با ایران را به نابودی بکشاند. به همین دلیل بود که اوباما در ابتدای کار تهدید کرد که اگر مجلس سنای آمریکا قطعنامه ای را مبنی بر ممانعت از حصول توافق هسته ای با ایران به تصویب برساند، وی آن را وتو خواهد کرد.

                      چرا اوباما نظر خود را تغییر داد و با امضای لایحه بازنگری توافق هسته ای ایران موافقت کرد؟

                      اگرچه اوباما در ابتدا با قطعنامه ضد ایرانی سنای آمریکا مخالفت کرد، کار با وساطت برخی از دموکرات ها به مصالحه و سازش کشید و لحن قطعنامه سنا به طور قابل ملاحظه ای نرم تر شد. قانون بازنگری توافق هسته ای ایران که با اکثریت آراء در هر دو مجلس نمایندگان و سنای آمریکا به تصویب رسید در جهت مخالفت با توافق هسته ای ایران نیست.

                      این لایحه اقدامی برای حفظ آبروی مجالس قانونگذاری آمریکا بود و از کشمکش احتمالی بین آنها جلوگیری کرد. این لایحه فقط به کنگره آمریکا بی آنکه حق وتو داشته باشد توان بازنگری توافق احتمالی با ایران را می دهد. به موجب این لایحه باید توافق نهایی با ایران را برای اعمال نظر به سنای آمریکا بفرستد و سنا هم ۳۰ روز فرصت دارد که آن را بازنگری کند. در پایان این دوره، سنا می تواند توافق را مطابق میل اوباما تایید کند و یا اینکه آن را رد کند. در مود دوم، اوباما دو هفته فرصت خواهد داشت که از حق وتوی خود برای لغو تصمیم سنا استفاده کند.

                      از آنجا که تعداد مخالفان حق وتوی اوباما به دو سوم نمی رسد، ظاهرا مخالفت با تصمیم رئیس جمهورغیر ممکن است.

                      بنابراین، سازشی که بین سنا و کاخ سفید صورت گرفته منفعت آمیز است چرا که به این ترتیب هم کنگره در توافق نهایی ایران (برجام) مشارکت می کند و هم اوباما از عدم توانایی کنگره به وتوی توافق امضا شده از سوی او مطمئن می شود.

                      تاثیر این لایحه بر روی مذاکرات جاری بین ایران و کشورهای ۱+۵ چیست؟ آیا این لایحه می تواند از یک سو تاثیر منفی بر روی ایران و از سوی دیگر بر روی استقلال و یکپارچگی کشورهای ۱+۵ داشته باشد؟

                      به عقیده من، این لایحه تاثیر مثبتی بر روند مذاکره خواهد داشت. اگرچه مداخله کنگره حصول توافق نهایی را چند هفته به تاخیر می اندازد، تضمین محکم تری را برای ایران به همراه خواهد داشت مبنی براینکه توافق از حمایت کنگره آمریکا هم برخوردار شده و قانونگذاران آمریکایی در آینده آن را لغو نخواهند کرد. هر توافقی که فقط بین ایران و رئیس جمهور آمریکا حاصل شود بر مبنای توانایی اوباما به کاهش تحریم ها برای یک مدت محدود منعقد خواهد شد حال آنکه اگر ضمانت کنگره پشت آن باشد، از وضعیت قانونی محکمتری برخوردار خواهد بود.

                      علاوه بر این لایحه مذکور به این معنا است که اگر کاخ سفید و بقیه اعضای ۱+۵ توافق نهایی با ایران را بپذیرند، کنگره به سختی می تواند آن را رد کند چراکه در صورت اتخاذ چنین تصمیمی مسؤول به شکست کشاندن مذاکرات شناخته خواهد شد.

                      لذا در مجموع، تاثیر لایحه کنگه بر مذاکرات ایران مثبت ارزیابی می شود و این تضمین را هم به دیگر مذاکره کنندگان غربی می دهد که توافق از حمایت کنگره برخوردار است.

                      در هر صورت، یک تاخیر چند هفته ای در اجرای توافق نهایی هسته ای چندان مهم نیست و به نوعی مفید هم می تواند باشد. ایران خواهان لغو یکجای تحریم ها همزمان با اجرای توافق است حال آنکه غرب بر لغو مرحله ای تحریم ها پافشاری می کند. ایران برای از کار انداختن تعدادی از سانتریفیوژهای مورد توافق و یا تغییر عملکرد برخی از تاسیسات هسته ای خود به چند ماه (شاید دو تا سه ماه) زمان نیاز داد.

                      بنابراین، چنانچه طرفین مذاکره در پایان ماه میلادی ژوئن به توافق برسند می توانند بگویند اجرای آن به سه ماه بعد موکول خواهد شد. چنین برنامه ریزی برای اجرای توافق های بین المللی امر کاملا معمولی است و درباره برنامه اقئام مشترک ژنو هم صدق می کرد.

                      این برنامه ریزی به کنگره فرصت بازنگری و تایید توافق هسته ای ایران را می دهد و برای ایران هم این امکان را فراهم می کند که تغییرات مورد تفاهم را در ساختار تاسیسات هسته ای خود اعمال کند. در پایان این دوره نیز، توافق به اجرا در می آید و همه تحریم ها برچیده خواهد شد.

                      لذا به نظر می آید که در نهایت همه چیز در مسیر درست حرکت می کند. این حقیقت که اوباما سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را برای تضمین حمایت آمریکا از اعراب به واشنگتن دعوت کرد حاکی از جدیت و در عین حال خوش بینی وی به حصول توافق جامع هسته ای است.

                      به همین دلیل هم هست که اوباما می خواست جزئیات قرارداد احتمالی را برای ایشان شرح دهد و بگوید علیرغم حصول توافق با ایران قصد رها کردن کشورهای عرب خلیج فارس را ندارد.

                      نتیجه نشست کمپ دیوید هم بسیار مثبت بود چرا که بیانیه پایانی بر حمایت همه اعضای حاضر در نشست از توافق هسته ای تاکید داشت. توافق هسته ای ایران در راس مسائل مورد بحث در کمپ دیوید قرار داشت. در این بیانیه آمده است: «آنها وضعیت مذاکرات جاری بین ایران و ۱+۵ را مورد ارزیابی قرار داده و بر لزوم حصول توافق جامع (برجام) و قابل راستی آزمایی که پاسخگوی همه دغدغه های بین المللی و منطقه ای باشد به نفع امنیت اعضای شورای همکاری خلیج فارس و همچنین آمریکا و جامعه بین الملل است.»

                      صدور این بیانیه پیشرفت مهمی است و نشان می دهد که علیرغم همه مخالفت های اولیه اعراب با توافق هسته ای ایران، همه آنها به طور رسمی بر لزوم حصول آن در جهت تامین منافع امنیتی خود تاکید می وزند. در نتیجه، فی الحال اسرائیل تنها رژیمی است که همچنان با توافق هسته ای ایران مخالف است و این امر به انزوای آن می انجامد. در نهایت، آینده موفقیت آمیزی برای توافق جامع هسته ای پیش بینی می شود.
                      كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                      نظر

                      • samx
                        عضو عادی
                        • Mar 2015
                        • 40

                        #16226
                        پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                        صحبت های عرافچی واقعا تعیین کننده حیاتی بود

                        اولا بازرسی مدیریت شده از مراکز نظامی در پروتکل الحاقی اومده و 124 کشور اجرا میکنند چقدر صدا سیما این چند وقت زد تو سر خودش که فکت شیت امریکایی دروغه و زیاده خاهی امریکا ال و بل ولی فکت شیت امریکاییی تماما دست بود

                        ایران قول داده پروتکل رو بپذیره و پذیرفته حالا بخواد بزنه زیرش این ایرانه که مقصر شناخته میشه و همه دنیا دباره بسیج و تحریم میکنند ایران و (نظر شخصی و مملو از اشتباه)

                        حتی مصاحبه با دانشمندان برای رفع pmd بود که عراقچی مفصلا توضیح داد
                        کلا بازی به دقایق حساس اش رسیده و این صحبت ها توپ رو انداخت تو زمین ایران !!

                        نظر

                        • ایرج اکبری
                          عضو فعال
                          • Dec 2011
                          • 10934

                          #16227
                          پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                          در اصل توسط سلطان بورس پست شده است View Post
                          این دور از مذاکرات قرار بود از امروز شروع بشه . ولی اصلا هیچ خبرگزاری راجب اینکه تیم هسته ای وین رفته یا نه چیزی نگفته
                          اگر حرف عراقچی درست باشه که گفته بود حداقل 2 هفته دیگه کار داریم تا بریم در سطح وزرا ، از هفته دیگه مذاکرات در سطح وزرا هست


                          94/03/05 - 10:20

                          دور جدید گفت‌وگوهای هسته‌ای؛ از امروز تا جمعه/ مذاکرات عراقچی و تخت روانچی با اشمیت
                          دور جدید گفت‌وگوهای هسته‌ای به منظور ادامه نگارش پیش نویس متن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از امروز (سه شنبه) در هتل کوبورگ وین از سرگرفته می‌شود.
                          خبرگزاری فارس: دور جدید گفت‌وگوهای هسته‌ای؛ از امروز تا جمعه/ مذاکرات عراقچی و تخت روانچی با اشمیت

                          به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، دور جدید گفت‌و‌گوهای هسته‌ای به منظور ادامه نگارش پیش نویس متن برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) از امروز (سه شنبه) در هتل کوبورگ وین از سرگرفته می‌شود.

                          در این دور از گفت‌وگوها سید عباس عراقچی و مجید تخت روانچی معاونان وزیر امور خارجه ایران و هلگا اشمیت معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به نمایندگی از کشورهای 1+5 در مذاکرات هسته‌ای حضور دارد، شرکت می‌کنند.
                          این دور از مذاکرات هسته‌ای تا روز جمعه ادامه خواهد داشت.
                          یک منبع نزدیک به مذاکرات هسته‌ای در این باره می‌گوید که این نشست‌ها به منظور مرور متن و کاسته شدن موارد اختلافی در همه زمینه‌ها یعنی هسته‌ای و هم تحریم‌ها است.
                          به گفته این منبع نزدیک به مذاکرات، هرچه بیشتر کار شود پرانتزها و یا موارد اختلافی هم کمتر می‌شود.
                          كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                          نظر

                          • samx
                            عضو عادی
                            • Mar 2015
                            • 40

                            #16228
                            پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                            در اصل توسط samx پست شده است View Post
                            صحبت های عرافچی واقعا تعیین کننده حیاتی بود

                            اولا بازرسی مدیریت شده از مراکز نظامی در پروتکل الحاقی اومده و 124 کشور اجرا میکنند چقدر صدا سیما این چند وقت زد تو سر خودش که فکت شیت امریکایی دروغه و زیاده خاهی امریکا ال و بل (نمونه اش قلب رکتور اراک تغییر میابد در یه همکاری بینالمللی) ولی فکت شیت امریکاییی تماما دست بود

                            ایران قول داده پروتکل رو بپذیره و پذیرفته حالا بخواد بزنه زیرش این ایرانه که مقصر شناخته میشه و همه دنیا دباره بسیج و تحریم میکنند ایران و (نظر شخصی و مملو از اشتباه)

                            حتی مصاحبه با دانشمندان برای رفع pmd بود که عراقچی مفصلا توضیح داد
                            کلا بازی به دقایق حساس اش رسیده و این صحبت ها توپ رو انداخت تو زمین ایران !!
                            نظرات شخصی و سراسر از اشتباه

                            نظر

                            • ایرج اکبری
                              عضو فعال
                              • Dec 2011
                              • 10934

                              #16229
                              پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                              رئیس جمهور:
                              اکثریت، پشتیبان صلح‌اند مگر اقلیت کوچکی که تریبو‌ن‌های بزرگ را عاریه کرده‌اند


                              سه‌شنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۰

                              رئیس جمهور اظهار کرد: به جز اقلیتی که تریبون‌های بزرگ را از دیگران عاریه کرده‌اند اکثریت ملت پشتیبان مسیر صلح، آشتی و تعامل با جهان برای پیشبرد اهداف ایران اسلامی هستند.

                              به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حسن روحانی که در جمع مردم ملارد، شهریار و قدس سخن می‌گفت، تاکید کرد: با وحدت و انسجام بی‌تردید می‌توان از مشکلات عبور کرد و بی‌تردید ما برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و ایجاد شغل برای نسل جوان و حرکت در مسیر توسعه صنعت و کشاورزی نیازمند جامعه‌ای آرام و با انسجام و همدلی هستیم.

                              وی افزود: بی شک هم در داخل نیازمند وحدت و انسجامیم و هم در مواجهه با توطئه‌ی دشمنان که به دنبال ایجاد ناآرامی در منطقه و جنگ و خونریزی هستند باید با وحدت و همدلی ایستادگی کنیم.

                              رئیس جمهور تصریح کرد:‌ دولت مصمم است مشکلاتش را با جهان با استدلال، منطق و مذاکره حل و فصل کند و بدون انسجام داخلی مشکلات جامعه حل نخواهد شد و با یک صدای محکم و مقتدر به همه جهانیان می‌گوییم که دوران خشونت به پایان رسیده است و زمان همدلی و همزبانی‌ست
                              .:(

                              وی با اشاره به سیاست کلان دولت تدبیر و امید برای پیشبرد اهداف کشور گفت: دولت تدبیر و امید با تیم مذاکره‌کننده قوی در صحنه جهانی، هر روز گام‌های جدیدی برای احقاق حقوق ملت ایران بر می‌دارد و در این مسیر مصمم است.

                              ادامه دارد
                              كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                              نظر

                              • مجیدشمسعلی
                                كاربر فعال
                                • Aug 2025
                                • 643

                                #16230
                                پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1

                                ������دلخوش به شعار اعتدالیم
                                الحق که چقدر خوش خیالیم
                                پیوسته دچار ضدحالیم
                                بگذار که اندکی بنالیم
                                وضعیت ما اگر که حاد است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������از پاقدم شما حسن جان
                                شد روزی و رزق ما دوچندان
                                کلا متحول شده ایران
                                اجناس شده چقدر ارزان
                                گر قیمت گوشت و نان زیاد است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������تو از سر مملکت زیادی
                                منت به سر همه نهادی
                                تو عاشق نقد و انتقادی
                                یک دکتر خیلی باسوادی
                                گر منتقد تو بی سواد است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������تو شیخ همیشه دیپلماتی
                                حلال تمام مشکلاتی
                                واسه همه میکنی تو قاطی
                                دلبسته به این مذاکراتی
                                گر زحمت هسته ای به باد است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������ای حاج حسن چقدر مردی
                                با رانت و فساد در نبردی
                                به به که تو واقعا چه کردی
                                امروز اگر چنانچه فردی
                                مشغول به سوء استفاده است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������تو جنبه انتقاد داری
                                کابینه با سواد داری
                                شخصیتی چون جواد داری
                                داعیه اقتصاد داری
                                گر گیر به کار اقتصاد است
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                ������از برکت این کلید تدبیر
                                اوضاع دوباره کرده تغییر
                                روباه شده برای ما شیر
                                البته حسن نداشت تقصیر
                                تقصیر ز احمدی نژاد است

                                نظر

                                در حال کار...
                                X